نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2077
بسم الله الرّحمن الرّحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بینندگان عزیز بحث را در آستانـه غدیر خم گوش میدهند بحثی است كه بارها بحث آن شده است من هم میخواهم بینندگان عزیز همچین گوش بدهند كه بلند بشوند و بگویند خود بنده چند هزار ساعت توی ماشین نشستهام اما چون دل ندادهام هنوز رانندگی یاد نگرفتهام اگر سی ساعت دل میدادم حالا راننده بودم این بحث را خواهش میكنم بیست دقیقه من حرف میزنم با تمام وجود گوش بدهید تا بتوانید حرف بزنید، مقالهاش كنید، شعر كنید، اصلاً بتوانید صحبت كنید، مطالب را تقریباً بلد هستید فقط پخت من را ببینید كه من این برنج را چه جور میپزم راجع به غدیر خم میخواهم صحبت كنیم. آیهی غدیر خم این است «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ» المائدة/67ای رسول ابلاغ كن آن چیزی را كه به تو ابلاغ شده از طرف پرودگار یعنی آنچه از طرف پروردگار به تو گفتیم به مردم برسان اگر انجام ندهی رسالت خدا را ابلاغ نكردهای نترس خدا تو را از مردم حفظ میكند. این آیه نكاتی دارد.
1- امامت، ادامه رسالت
گفته(یا ایها الرسول) نگفته(یا ایها النبی) چون(یا ایها النبی) مال یكسری مسائل فردی است یا خانوادگی (;یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ) (الأحزاب/28) به خانمت همچین بگو اما چیزهایی كه بین المللی است میگوید(یا ایها الرسول) مثل سرگرد و سرهنگ و تیمسار و امیر اینها درجاتی است(یا ایها النبی) مال جاهایی است كه منطقهاش كم است(یا ایها الرسول) مال جاهایی است كه منطقهاش زیاد است این رسالت است بعد گفته(بلغ) نگفته(أبلغ) هر دو یعنی برسان منتهی(بلغ) رساندن جدی و حسابی است یعنی با تمام وجود باید بگویی. بگو آنچه نازل شد بسوی تو، یعنی وقتی میگویم علی بن ابی طالب(علیه السلام) را معرفی كن اینطور نیست كه چون پسر عموی تو است اگر بخاطر پسر عمویی بود عمو از پسر عمو نزدیكتر است و قرآن میفرماید (;تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ) (المسد/1) خدا بشكند دست ابولهب را با اینكه ابولهب عمو بود یعنی وقتی میگوئیم بگو بخاطر عمو و پسر عمو نیست. (من ربك) از طرف خداست تازه نگفته(من الله) ربك یعنی چون میخواهد تو را تربیت كند، چون میخواست جامعه را رشد بدهد میخواهم یك رهبر لایق معرفی كنی(رب) یعنی مربی، چون میخواهیم دین و مكتب تو را رشد بدهیم رشد تو و مكتب تو بشرطی است كه شخص معصومی اهداف تو را دنبال كند.
2- ابلاغ فعلی، نه زبانی
(و إن لم تفعل) بگو، اگر نگویی، بكن، اگر نكنی، بخور، اگر نخوری، بپوش، اگر نپوشی، اینها باید به هم بخورد اینجا باید اینطور باشد(بلغ و إن لم تبلغ) اما گفته(و إن لم تفعل) پیداست ابلاغ زبانی هم نیست ابلاغ فعل و انفعلات است یعنی باید یك مراسمی باشد كه توی این مراسم امام علی(علیه السلام) را معرفی كنید و نباید اینطور گفتای مردم بعد از من علی بن ابی طالب هست این بلغ زبانی است اگر بلغ زبانی بود میگفت بگو اگر نگویی اما اینجا میگوید بگو اگر انجام ندهی كلمه انجام یعنی فعل را بكار برده اینكه فعل است یعنی یكسری مراسم و تشریفات و پس رو و پیش رو دارد. پیغمبر(صلی الله علیه و آله) چهل سالگی به پیغمبری رسید سه سال مخفیانه تبلیغ كرد ده سال علنی تبلیغ كرد تا اینجا شد پنجاه و سه سال بخاطر فشار و شكنجه كفار از مكه هجرت كرد آمد مدینه پنجاه و سه سالگی وارد شد شش سال در مدینه بود شد پنجاه و نه سال خواست برود مكه اعمال عمره را انجام بدهد چون هنوز مكه دست كفار بود كفار مكه آمدند بیرون و نگذاشتند نزدیك بود كه درگیری پیش بیاید كه صلح حدیبیه پیش آمد برگشت دو سال دیگر ماند رفتند مكه را فتح كردند بتها را شكستند آمد دو سال مدینه ماند شصت و سه سالگی آخر عمر پیغمبر است حضرت میخواست اعمال حج را عملاً نشان بدهد اعلام كرد كه دارم میروم مكه هر كس میخواهد برود مكه با كاروان پیغمبر بیاید از اطراف مدینه جمعیت آمدند مدینه جمعیت خوبی راه افتادند رفتند مكه چون دو سال پیش بتها شكسته شده بود و دو سال هم بود كه مكه دست مسلمانها افتاده بود اعمال را انجام میدادند برمی گشتند در برگشتن رسیدند به یك میدانی یك چند راهی بود به سمت مدینه به سمت یمن به سمت عراق یك جایی بود كه جادهها جدا میشد به این منطقه كه رسیدند آیه نازل شد.
3- امامت، همتای رسالت
آهای رسول! آنچه به تو ابلاغ شد بگو اگر انجام ندهی زحمات بیست و سه سالهات پوچ ما میخواهیم ببینیم چی بود كه پیغمبر تا سال آخر عمرش نگفته بود و اگر انجام نمیداد زحمات بیست و سه سالهاش به هدر میرفت. كلمه(ما) عربی است فارسی آن یعنی آنچه، آنچه نازل شد، این(ما) چیه؟ (ما) یعنی آنچه رسماً نگفته بود چون بریده بریده بعضی وقتها گفته بود، اینجا یك حساب ریاضی است هر كسی هم كه سواد نداشته باشد میتواند تحلیل كند چیزی را كه رسماً نگفته بود چیه؟ این باید از دین باشد دین هم یا از اصول است یا از فروع، اصول دین توحید است نبوت است معاد است فروع دین نماز و روزه و زكات و خمس و جهاد و حج و امر به معروف و نهی از منكر، این(ما) چیه؟ آهای رسول! سال آخر عمرت است الان توی جاده مردم كشورهای مختلف و شهرهای مختلف متفرق میشوند دیگر این جمعیت را نمیبینی باید آخرین حرف رسمیات را بزنی. می شود بگوییم كه بگو(لا إله إلا الله) توحید بود؟ بابا بیست و سه سال كه پیغمبر است توی این بیست و سه سال توحید را به مردم نگفته بود؟ قطعاً توحید نیست. بگو كه من نبی هستم، میشود؟ بیست و سه سال است كه نبی است. یا ایها الرسول بگو كه بعد از امروز قیامتی هست قیامت هم همین آیات اولی كه در مكه نازل شد و هنوز هجرت نكرده بود نازل شده بود پس قطعاً این(ما) اصول دین نیست.
4- امامت، آخرین فرمان الهی
برویم سراغ فروع دین، (یا أیها الرسول) بگو آنچه من گفتهام یعنی بگو كه مردم نماز بخوانند، بابا این حاجیها دارند از مكه برمی گردند الان ممكن است كه حاجی تارك الصلا? پیدا بشود آن زمان حاجیها. . . قطعاً نماز نبوده شیعه و سنی قبول دارند كه این چهار تا حكم سال دوم هجری نازل شد یعنی روزه و زكات و خمس و جهاد اینها هم سال دوم هجری بود الان سال دهم هجری است اگر بگوید كه(یا أیها الرسول) بگو كه روزه و خمس و جهاد. . . میگویم خدایا اینها را هشت سال پیش گفته بودی(یا أیها الرسول) بگو مردم بروند مكه، میگویم كه از مكه برمی گردند. زمان جبهه یك كسی رفته بود سخنرانی كند گفته بود ما باید در مقابل صدام بایستیم! سربازی گفته بود بابا ما آمدهایم بایستیم این سخنرانی نمیخواهد! این سخنرانی لغو است یك چیز نو بگو، حالا پیغمبر دارد از مكه برمی گردد(یا أیها الرسول بلغ ما)، بگو مردم بروند مكه، بابا جان دارند از مكه برمی گردند قطعاً مكه نیست بگوییم یعنی مردم امر به معروف و نهی از منكر كنند، این هم نیست برای اینكه چیزی است كه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از آن وحشت دارد آخر آیه میگوید «وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ» یعنی خدا شما را از شر مردم حفظ میكند پیداست یك دغدغهای دارد، پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در امر به معروف و نهی از منكر دغدغهی نداشت چون اگر دغدغه داشت روز اول كه میخواست بگوید بت نپرستید آن زمانی كه تنها بود و یكی بود و با خداهای اینها مبارزه میكرد نترسید حالا كه این همه مرید دنبال او هست و حاجی دنبال او هست بترسد؟ اگر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) ترسو بود باید زمانی ترسو بود كه یكی بود و با معبودهای اینها. . . پیغمبر(صلی الله علیه و آله) با خداهای اینها درگیر بود نترسید خداهای اینها را شكست نترسید حالا در امر به معروف و نهی از منكر بترسد؟ پس قطعاً امر به معروف و نهی از منكر هم نبوده چون یك چیزی است كه میترسد.
5- امامت، حافظ اصول و فروع دین
حالا، بسم الله الرّحمن الرّحیم توی قرآن یك آیه داریم كه روزهای آخر عمر پیغمر(صلی الله علیه و آله) تقریباً دو ماه قبل از فوت آیه نازل شد «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ» باید یك چیزی باشد كه نه توحید و نه معاد نه جهاد نه زكات نه حج هیچكدام از اینها نیست یك چیزی است كه هم به توحید زور میگوید هم به نبوت زور میگوید هم به معاد هم به نماز هم به روزه هم به جهاد هم به زكات هم به خمس، یك چیزی است كه نه جزو اصول است و نه جزو فروع اما هم به اصول زور میگوید هم به فروع چرا؟ برای اینكه میگوید «إن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر نگویی رسالت خدا را انجام ندادهای یعنی توحید و نبوت هم میرود روی هوا نماز و روزه و حج هم میرود روی هوا، چیست كه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) تا اواخر عمرش نگفته، جزو توحید و نماز و معاد هم نیست، از گفتن آن دغدغه دارد، اگر آن بود توحید هم هست نبوت هم هست اگر آن نبود باقی چیزها هم نیست باید بگوئیم امامت است چون اگر امام بود، اگر رهبر معصوم بود توحید زنده است وگرنه بجای توحید طاغوت میآید اگر رهبر معصوم بود اهداف نبوت دنبال میشود اگر رهبر معصوم بود معارف معاد بیان میشود ما نمیدانیم قیامت چی میشود فقط دلیل عقلی داریم كه خدا عادل است نمیشود هیچی به هیچی خدا عادل است نمیشود خوب و بد یكی باشد این با عدل خدا سازگار نیست اگر بناست نیست بشویم خوب اول خاك بودیم چرا آفریده بشویم چرا خاك شد گندم، گندم شد اسپرم، اسپرم شد نطفه و نطفه شد انسان اگر بناست بزرگ بشویم و متخصص بشویم بعد بمیریم و خاك بشویم چرا اول خاك نشدیم عقل میگوید ما با مردن نیست نمیشویم كوزه گر مست هم حاضر نیست كوزهای را كه ساخته است بزند و بشكند چطور خدای حكیم ما را درست میكند بعد با مرگ نیست میكند ما با مردن نیست نمیشویم این مقدار را عقل میگوید باقی آن چه خبر است باید اولیاء خدا به ما بگویند باید از طریق وحی رهبر معصوم به ما بگوید آنجا چه خبر است اگر رهبر معصوم بود توحید میماند وگرنه توحید پاك میشود طاغوت سبز میشود وحی میرود خرافات سبز میشود معاد فراموش میشود اگر رهبر معصوم بود نماز زور پیدا میكند فرمان جبهه و جنگ، توان مردم بر امر به معروف. . . پس این موتوری است كه به همه لامپها برق میدهد.
6- نگرانی پیامبر از اعلام فرمان امامت
«وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر نگویی رسالت خدا یعنی توحید و نبوت هم میرود روی هوا، نترس «وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ» آیه نازل شد با تهدید و اُلتیماتم، قرآن راجع به التیماتم هم چیزی دارد؟ بله، آیاتی داریم مال اُلتیماتم یكی یوسف(عیله السلام) اُلتیماتم داد به برادرها گفت این سفر دیگر داداشتان را بیاورید (;فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا كَیْلَ لَكُمْ) (یوسف/60) اگر این سفر داداشتان را همراه خودتان نیاورید من هم گندم به شما نمیدهم این اُلتیماتم است یك آیه اُلتیماتم این است كه پیغمبر یا باید آنچه به تو گفتهام بگویی یا اگر نگویی تمام زحمت هایت هدر رفته است گفتن هم نباید باشد گفتن باید با یك عملیاتی باشد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ» یعنی باید یك مراسمی باشد(آخر یكوقت آدم از حمام میآید بیرون یك پارچه روی دوشش میاندازد خوب این مراسم نمیخواهد یكوقت هم سرش درد میكند یك پارچهای میبندد اینها مراسم نمیخواهد اما جشن عمامه گذاری ما داریم مراسم میخواهد) اگر بگوید مردم من دارم میروم خداحافظ علی هم بعد از من امام است این نمیشود، مراسم میخواهد، یعنی باید مراسم توی ذهنها بماند از امام رضا(علیه السلام) یك سوال كردند حضرت مدتی سرش را پائین انداخت بعد جواب داد گفتند آقا نمیدانستی كه سرت را پائین انداختی؟ فرمود میدانستم میخواستم تشنهات بشود معلم اگر زود یك چیزی بگوید طرف فراموش میكند مثلاً میگوئیم هر دزدی دستش را قطع نمیكنند بیست و شش تا شرط دارد اگر زود بگوئیم فراموش میكند اما میگویم ببینید. . . اگر لفت دادم طرف تشنه میشود باید كاری كرد كه توی ذهنها بماند میشد كه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهرش را رو به بیت المقدس بخواند آیه نازل بشود نماز عصر را رو به مكه بخوان، اصلاً وسط نماز چهار ركعتی قبله عوض شد نماز به هم ریخت خدایا گیجی؟ ! بگذار نماز تمام بشود، یا رسول الله حلیم نیستی؟ خوب صبر كن، میگوید مخصوصاً وسط نماز میخواستم قبله را عوض كنم تا تغییر قبله توی ذهنتان بماند اینها خودش روانشناسی تبلیغ است. حضرت سخنرانی میكرد دید مردم همینطور نشستهاند(فضرب علی. . . .) زد توی گوش خودش، تا زد توی گوش خودش حواسشان جمع شد آنوقت سخنرانی كرد گاهی وقتها طرف باید با یك نوع هیجانی. . . تبلیغ فرمول دارد فلذا
7- مراسم بزرگ اعلام ولایت حضرت علی(علیه السلام)
پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود جوانهایی كه تند رفتهاند برگردند فرمود صبر كنید پیرمردهایی كه عقب هستند برسند اینقدر هوا داغ بود كف پا میسوخت لباسشان را كندند زیر پا اندختند مخشان میسوخت گاهی پارچه روی كلهشان میانداختند حالا این غدیر، یك گودی مثل بشقاب بود كه مقداری هم آب توی آن بود هم برای خودشان و هم برای اسبشان آب ذخیره بود دوم یك كسی كه میخواهد یك كار نمایشی انجام بدهد كه توی ذهنها بماند باید همه او را ببینند پیغمبر(صلی الله علیه و آله) توی گودی بود مثل زمین فوتبال كه تماشاگرها بالا هستند یعنی صحنه جوری بود كه اوضاع مسلط باشند این زمین چهار تا خصوصیت داشت 1- آب توی آن بود 2- میدان چند راه بود، فلكه مانند بود 3- همه اشراف داشتند صحنه را میدیدند. نماز خواندند علی بن ابی طالب(علیه السلام) بعد از نماز معرفی شد، در مركز نماز متولد شد، در مركز نماز شهید شد، علی یعنی مجسمه نماز، در كعبه متولد، در كوفه شهید، نصب بعد از نماز ظهر، بعد از نماز یك سخنرانی كرد راجع به توحید راجع به نبوت راجع به معاد بعد هم علی بن ابی طالب(علیه السلام) را معرفی كرد سخنرانی هم طول كشید بعد دست علی را گرفت فرمود(من كنت مولاه فهذا علی مولاه). «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ»ای رسول بگو آنچه را كه به تو گفتم آنچه كه به تو گفتم «مِنْ رَبِّكَ» از طرف خداست، علی كه انتخاب شد بعضیها گفتند بسم الله الرّحمن الرّحیم پیغمبر ول كن كه نیست، گفت نماز بخوان گفتیم چشم، گفت خدا گفتیم چشم، حالا دیگر پسر عمویش را هم. . . اینها از پیش خودش است تا گفتند از پیش خودش است آیه نازل شد «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ» الحاقة/45و46 اگر پیغمبر حرفی را كه ما زدهایم از پیش خودش بگوید شاهرگش را قطع میكنیم خدا با هیچكس شوخی ندارد وحی است از طرف خداست. خدا رحمت كند علاّمه امینی را از قرن اول تا قرن چهاردهم تعداد دانشمندان درجه یك از اهل سنت كه حدیث را نقل كردهاند برای اینكه توی ذهن شما باقی بماند یك جابجایی بكنید توی ذهن شما همهتان میدانید كه سال چند روز است؟ سیصد و شصت و پنج روز است جای شصت و پنج را عوض كن، میشود سیصد و پنجاه و شش، ایشان در الغدیر نام سیصد و پنجاه و شش نفر از علمای اهل سنت را برده كه غدیر را قبول دارند.
8- بیعت و تبریك بزرگان صحابه پس از انتصاب امام علی(علیه السلام)
بعضیها میگویند(من كنت مولاه فهذا علی مولاه) یعنی علی را دوستش داشته باشید، خوب دوستی بیعت نمیخواهد ما همدیگر را دوست داریم مگر با هم بیعت كردهایم؟ آمدند بیعت كردند بیعت یك كار سیاسی است یعنی رهبری است(وإلا من باقلا را دوست دارم من با باقلا بیعت میكنم! طلا را خیلیها دوست دارند دلار و ریال را دوست دارند هیچكس با دلار بیعت نمیكند اینكه میگوید بیعت كن پیداست مسئله دوستی عادی نیست) از همه گذشته تبریك گفتند آدم برای دوستی كه تبریك نمیگوید آقا سلام علیكم تبریك میگویم، چیه؟ همدیگر را دوست داریم همه مردم همدیگر را دوست دارند كسی تبریك نمیگوید دوستی لازم نیست سه چهار روز مردم سرِكار بمانند دوستی لازم نیست كه اینها برگردند، آهای جوانها بدانید علی را دوست داشته باشید، پیرمردها علی را دوست داشته باشید، اینكه جلوییها برگردند عقبیها برسند هوای داغ چند مدتی معطل بشوند زیر آفتاب بسوزند خدا اُلتیماتم بدهد اگر این دوستی نباشد همه چیزی هواست این پیداست كه مسئله رهبری است وإلا دوستی خالی بیعت ندارد، دوستی خالی تبریك ندارد، دوستی خالی مخالف ندارد، این خلاصهی حرف ما البته حرف زیاد است(ولی حالا بیست دقیقه بس است من دوست دارم یك كسی بلند شود این حرفها را سه چهار دقیقه تا پنج دقیقه بگوید كه یكبار دیگر مردم عزیز ما بخصوص نوجوانها دختر خانمها قصه را بشنوند هم بتوانم بالاخره حالا. . . بسم الله، میخواهی بیائی اینجا بایستی؟ خوب بیا اینجا كه اگر یكوقتی به تخته هم كار داشتی اشاره كن اگر روشن نیست من میكرفن خودم را به او بدهم. بسم الله الرّحمن الرّحیم فرمایشات حاج آقا در مورد آیـــــﺔ عید غدیر بود آیهای كه بصورت یك اُلتیماتم نازل شد «َا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ» حاج آقا فرمودند چند تا كلمه هست كه اینجا باید روی آنها مانور داد كه چرا گفته(یا ایها الرسول) نگفته(یا ایها النبی)، (یا ایها النبی) برای مسائل شخصی است و بعد اینكه چرا گفته(بلغ) و نگفته(أبلغ) بخاطر اینكه صیغـــﺔ آن مبالغهتر و قضیه جدیتر بوده است(من ربك) چرا نگفته(من الله) بخاطر اینكه نقش مربی بودن و تربیت یك جامعه را در دست دارد(و إن لم تفعل) چرا نگفته(وإن لم تبلغ) برای اینست كه این گفتن بیان كردن و گفتن نیست بلكه باید بصورت عملی اجرا بشود و اینكه اگر این رسالت را انجام ندهی تمام رسالت تو انجام نشده است اگر این كار را نكنی و این چیزی است كه پیامبر از گفتن آن ترس و واهمه داشت یك خورده نگران بود و آخر آیه خداوند میفرماید كه نترس خدا تو را از مردم و آن طعنه گویان حفظ میكند خدا میگوید كه هیچ واهمهای نداشته باش من نگهبان تو هستم. كلمه(غدیر) بمعنای گودی هست یك منطقهای بوده است كه همه اشراف داشتهاند پیامبر درون آن منطقه بوده است آنجا آب داشته است قرار گرفت و در آن گرمای سوزان همه جوانهایی كه جلو رفته بودند برگرداند پیرمردهایی كه عقب مانده بودند گفت منتظر میمانیم تا آنها بیایند من قرار است كه حرف مهمی را به شما بگویم همه جمع شدند نماز ظهر را اقامه كردند و بعد از نماز ظهر رسالت خودش را به پایان رساند فرمود(من كنت مولا فهذا علی مولا) و این نكتهای كه خیلیها خورده میگرفتند كه چرا مولا از ولا گرفته میشود كه بمعنای دوست داشتن است هر كس كه من را دوست دارد علی را هم دوست داشته باشد ولی كاملاً اشتباه است چون اگر میخواست دوستش داشته باشد توی آن همه گرما مردم را معطل نمیكرد كه بگوید علی را دوست داشته باشید(فهذا علی) دست علی را بلند میكند و میگوید این علی كه دیگر هیچكس در تاریخ حاشا بكند و بگوید كدام علی، و بعد اینكه پیغمبر حضرت علی را معرفی كرد بعنوان مولا و امام مردم خیلیها آمدند و به او تبریك گفتند و با او بیعت كردند و اگر این به معنای ولایت نبود هیچ دلیلی نداشت كه كسی بخاطر دوست داشتن كسی بیاید به او تبریك بگوید و بگوید ما به شما تبریك میگوئیم چون دوست داشتن تبریك ندارد و اینكه با او بیعت كردند این عید را و علاّمه امینی كه خدا رحمت كند ایشان را در سیصد و پنجاه و شش روایت از اهل سنت اینرا روایت كرده كه خودشان قبول كردهاند این روایت حالا باز اگر مطلبی هست كه من در مورد آن صحبت كنم؟ آهای رسول! بگو آن چیزی را كه از طرف خدا بر تو نازل شده در اینكه آن(ما) یعنی چه، چند تا مسئله وجود دارد ممكن است اصول دین باشد و یا فروع دین باشد كدامشان است؟ هیچكدام از اینها نیست با دلیلی كه حاج آقا محكم و مستدل اعلام كردند چرا نماز نیست؟ چون نماز ستون دین است و پیامبر سالهای آخر عمرش این مسئله را بیان كردند نماز نیست و روزه و خمس و جهاد و زكات هم در سال دوم هجرت بیان شده و اینكه از حج برمی گشتند قائدتاً مسئله حج هم نبوده است چون از حج هم بر میگشتهاند و تمام مراسم حج را بطور كامل همراه پیامبر بجا آورده بودند كلمه توحید(لا إله إلا الله) هم نیست چون پیامبر بیست و سه سال بود كه رسالت انجام میداد این كلمه توحید هم نمیتواند باشد و همین كه آیه نازل شده كه(یا ایها الرسول) ثابت میكند كه پیامبر نمیخواهد نبوت خودش را ثابت بكند و آیاتی كه در سوره قبل درباره معاد نازل شده بود آمده بوده و مسئله معاد هم ممكن نبوده است مسئله فقط جانشینی و جایگزینی برای پیامبر بوده است كه یك رهبر معصوم را میطلبیده و اینكه این رهبر معصوم در تمام قضایا نقش دارد چرا؟ چون میفرماید اگر این چیزی كه از طرف ما نازل شده انجام ندهی و نگویی رسالتت درست نیست و این ثابت میكند كه مسئله رهبر جامعه به تمامی این توحید و نبوت و اصول دین و فروع دین اشراف كامل دارد.) خوب، عید غدیر را كه بینندهها در پیش دارند تبریك میگوئیم. خدایا تو را به آبروی امیرالمومنین(علیه السلام) قسم میدهیم ما را از بهترین طرفداران امیرالمومنین قرار بده. از چیزهایی كه به امیرالمومنین(علیه السلام) دادی نمیتوانیم بگوئیم آنها را به ما بده كه دعایش را هم جرأت نداریم كه بگوئیم ولی از، یعنی گوشهای، گوشهای از خلوصاش، گوشهای از عرفانش، ذرهای از توفیقاتش، از مناجاتش، از عملش، از تربیت فرزندانش، از همسرداریش، از حلمش، از صبرش، آن كمالاتی كه به امیرالمومنین(علیه السلام) دادی پرتوی و ذرهای از آنها را به ما مرحمت بفرما. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده. رهبر ما، دولت ما، نظام ما، مرز ما، جوانهای ما، ناموس ما، نسل ما، دین ما، آبروی ما، دین ما، علم و تخصص ما، هر چی كه به ما دادهای در پناه آقا امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ بفرما. ما را از بهترین یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده. (از این عزیزی كه بلند شد و صحبت كرد تشكر میكنیم خوب صحبت كردی هم شفاف و هم با جسارت و جرأت این خیلی قشنگ است ما باید بچه هایمان بتوانند حرف بزنند یكی از مشكلات ما این است كه خیلیها بلدند اما خجالتی هستند ما نباید خجالت بكشیم از جرأت و جسارت و بیان. . . هم حرفِ خوب زدی و هم خوب حرف زدی از همهتان تشكر میكنیم.) والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2077