نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2103
موضوع: فرزند(4)
تاريخ پخش: 73/08/12
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
خدمت همه بينندگان سلام ميكنم در خدمت خواهران دبيرستاني شهيد باهنر هستيم چند جلسه هست راجع به فرزند بحث ميكنيم در اين جلسه غير از فرزند مطالب ديگري هم داريم بگوئيم به مناسبت سيزده آبان و روز دانش آموز و تبعيد امام به تركيه و روز تسخير لانه جاسوسي، بعلاوه اينها بحث شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) است راجع به هر بحثي يك نكته بگويم منتهي نكته شنيدني اما نكته اول كه تسخير لانه جاسوسي است.
1- مقايسه پاكسازي خانه خدا از بت و لانه جاسوسي
من بمناسبت تسخير لانـه جاسوسي به نظرم اين آيه خيلي قشنگ است (هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنْ اللَّهِ فَأَتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمْ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ) (حشر /2) خدايي كه خارج كرد كفار اهل كتاب را، آمريكاييها اهل كتاب هستند، اهل كتاب را از خانه هايشان، سفارتخانه در هر كشوري خانه آن كشور است، اين آيه مال مسئلهاي ديگر است اما قابل تطبيق با لانه جاسوسي هم هست مثل اينكه ميگوئيم ماهي را هر زماني از آب بگيري تازه است، ميگويد كه شما گمان نميكرديد اينها با پاي خودشان بيرون بروند خودشان هم ميگفتند كه سفارت جايي است كه نميتوانيد ما را از آنجا بيرون كنيد خيال ميكردند كه لقب سفارت لقبي است كه اينها را بيمه ميكند يعني كلمه سفارت باعث ميشد كه كسي به اينها نگويد بالاي چشم تو ابرو است. «فَأَتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا» از آنجايي كه فكرش را نميكردند يكمرتبه ديدند از سر ديوار از ديوار دانشجوها ريختند آنجا «وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمْ» خداوند ترسي را در دل اين آمريكاييها انداخت «يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ» با دست خودشان خانه هايشان را خراب ميكردند يعني پروندههاي سري را فوري ريختند توي ماشين و شروع كردند به خراب كردن خودشان اسناد خودشان را خراب كردند «وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ» مومنين هم پايگاهاي اينها را متزلزل كردند و بساط آنها را به هم ريختند «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» شما عبرت بگيريد، زمان شاه كسي جرأت نميكرد به پشت ديوار سفارت آمريكا آب دهان بيندازد. امت بي رهبر مثل مسلمانهاي زمان شاه كه براي امام حسين گريه ميكردند اما رهبر نداشتند. رهبر بي امت هم مثل امام علي كه چندين سال توي خانه نشست اما اگر امت و رهبر به هم گره بخورند آمريكايي توي خانه خودش خوار ميشود.
2- وظايف فرزندان در كلام بزرگان
قرآن راجع به دانش آموز ميفرمايد اول نماز بعد حرف زدن براي اينكه بچه پول ندارد زكات بدهد (يَا بُنَيَّ أَقِمْ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنْ الْمُنكَرِ) (لقمان /17) پسر كوچولو نماز بخوان امر به معروف و نهي از منكر كن، بعضي بچهها حرفشان بزرگ است و بعضي بزرگها حرف بچگانه ميزنند بزرگاني كه حرف بچگانه ميزنند بزرگاني كه حرف زشت ميزنند بچههايي كه حرف بزرگ ميزنند آنهايي كه امر به معروف و نهي از منكر ميكنند. ابراهيم(ع) كه نوجوان بود عمويش را نهي از منكر ميكرد علياي حال بچهها را نبايد ساده گرفت و گفت بچه كه حرف نميزند. به بچهها نگفتهاند كه بزرگ شويد اما به بزرگها گفتهاند كه بچه شويد. حديث داريم هر كس توي خانه بچه دارد بچه شود يعني پدر و مادرها به زبان بچگي با بچه حرف بزنند. يوسف(ع) را انداختند توي زندان توي زندان دو نفر داشتند از زندان مرخصي ميگرفتند به يكي از زندانيها گفت سفارش من را به شاه بكن كه ما را از زندان بيرون بياورد چون بي گناه هستيم آنوقت قرآن ميفرمايد بخاطر اينكه اين كار را كردي (اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ) (يوسف /42) قرآن ميگويد بخاطر اينكه پيغمبر توجه به شاه كرد چند سال خدا زندانياش را بيشتر كرد. آدمهاي عادي حسابشان با اولياء خدا فرق ميكند. در لباس سفيد رنگ سياه معلوم است. پيغمبري كه رنگ پروندهاش سفيد است نبايد يك لحظه غافل بشود دختر با تقوا اگر يك لحظه غفلت كند چوب ميخورد. آنهايي كه هميشه غافل هستند خدا با آنها كاري ندارد مثل آدمهايي سيگاري هر چه سيگار ميكشند سرفه نميكنند چون ريه آنها سالم نيست اما آنهايي كه ريه هايشان سالم است سريع سرفه ميكنند يك عده كه هميشه غافل هستند يكمرتبه ميروند جهنم. كساني كه نماز نميخوانند خدا با آنها كاري ندارد گذاشته براي آخر سال. گوسفند هر چه چاق بشود ميگوئي چه بهتر او را ميبريم كشتارگاه اما آدم تا وقتي چاق ميشود ميگويند آقا وزن كم كن خيلي داري چاق ميشوي آنهايي كه هميشه غافل هستند خدا با آنها كاري ندارد.
3- يگانه بودن معرفي خدا به فرزند
بحث اصلي ما بحث فرزند است، كه شروع ميكنيم، تربيت فرزند مهم است در قرآن كلمه «يَا بُنَيَّ» زياد است هم راجع به توحيد ميگويد (يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ) (لقمان /13) لقمان به پسرش گفت به خدا شرك نورز توي قرآن دويست و شش مرتبه «دُونِ اللَّهِ» است يعني غير خدا، به غير خدا تكيه كنيم شرك است مثلاً بگوييم والله اين داماد خوبي است پول دارد مدرك دارد خانه دارد خوب اينها همه غير خدا است اگر انتخاب داماد بخاطر ايمان و تقوا بود اين خداست اگر انتخاب داماد بخاطر پول و مقام بود اين غير خداست. پسر يك وقت ميگويد اين دختر دختري است خدايي با كمال و با عفت و با تقوا يعني معيارهاي خدايي يكوقت ميگويد اين دختر شكل دارد پدرش هم پول دارد تكيه به پول و شكل دختر اين غير خداست. شرك فقط خورشيد پرستي نيست كه بگوئيم قديميها بودند مدرك پرستي شرك است وطن پرستي شرك است.
4- قدرت بيان خدا به فرزند
يك «يَا بُنَيَّ» هم براي معاد داريم (يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُنْ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ) (لقمان /16) اگر به اندازه يك دانه از وزن خردل كار بكني حالا اين كار كوچك تو در محكمي لابلاي سنگها باشد يا در دوري در عمق آسمانها باشد يا از نظر خفا در لابلاي زمين باشد اگر هر كجا باشد خدا روز قيامت ميآورد. يك وقت نگوييد كه ما يك كاري كرديم و كسي نفهميد اگر هم بنا باشد كه كسي نفهمد خدا روز قيامت لو ميدهد هيچ كاري از خدا پنهان نيست ولذا قرآن ميفرمايد (وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا) (كهف /49) يعني هر كاري عمل كردند ولو مخفيانه حاضر است، آنچه كار كرديد خدا آن را ميآورد. درس نبوت، حضرت نوح به پسرش گفت (يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ) (هود /42) پسر جان بيا ايمان بياور و سوار شو وگرنه خداوند اراده كرده كه كفار را غرق كند كفار غرق ميشوند ايمان بياور و سوار شو، گفت من ايمان نميآورم و سوار هم نميشوم و بالاخره پسر نوح ايمان نياورد و سوار هم نشد و غرق شد.
5- آموختن اخلاقيات به فرزند
درس نماز و امر به معروف و نهي از منكر (يَا بُنَيَّ أَقِمْ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنْ الْمُنكَرِ) (لقمان /17) درس اخلاق (وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا) (إسراء /37) ژشت نگير براي مردم آرام برو، با تكبر راه نرو، (وَ اقْصِدْ في مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَميرِ) (لقمان /19) «وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ» سوار موتور ميشوي ويراژ نده سوار موتور ميشوي بوق نزن آرام راه برو «وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» جيغ نزن، شيون نزن آرم حرف بزن «إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» راجع به مشورت (يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ) (صافات /102) ابراهيم صد ساله با بچه سيزده ساله مشورت ميكند به حضرت اسماعيل ميگويد پسرم من در خواب ديدم كه گردن تو را ميبُرم و تو را ذبح ميكنم گفت اگر خدا گفته انجام بده البته خواب ابراهيم با خواب ما فرق ميكند.
6- بيان ارزشهاي واقعي
مجرمين ميترسند گاهي ميگويند (وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا) (كهف /49) اين چه كتابي است صغيره و كبيره را خدا شمرده است يعني هيچ گناهي نيست مگر اينكه توي اين ضبط شده است پدر خوب اين است كه به فكر نماز بچهاش باشد به فكر بچهاش باشد. قرآن ميگويد حضرت يعقوب به بچه هايش گفت پسرهاي من شما بعد از من چه فكري داريد عقيدهتان چيه مشرك هستيد خدا پرست هستيد يا غير خدا پرست چي هستيد پدر و مادر خوب اينست كه به فكر فكر بچهاش باشد بعضي پدر و مادر متاسفانه فقط به فكر ژشت بچه هستند. كفشش خوب است بچهام عقدهاي ميشود. كفشش كهنه است، نه خير اينقدر دخترهايي با كفش كهنه ميروند و با كمال هستند و اينقدر دخترهايي هستند كه كفشهاي چند هزار توماني پا ميكنند و بي شخصيت هستند. شخصيت دختر در عزت اوست.
7- فرزند عزيز و ذليل كدام است؟
عزت كفش و كلاه و خانه و ماشين نيست. عزت يعني چيزي در دختر اثر نكند. عزيز يعني نفوذ ناپذير، دستي كه چرب است چون آب روي آن ميريزند چون چرب است چربي آب را پس ميزند. عربها ميگويند دست عزيز است يعني آب را پس ميزند. دختر عزيز دختري است كه هر چه به او ميگويند كه دينش را سوراخ كنند فكرش را، اخلاقش را، ميگويد نه، اين كار غلط است من انجام نميدهم فيلم بد است من نميبينم اين را ميگويند عزيز است. مؤمن عزيز است يعني به او پول بدهي پول را پس ميزند، بنابراين ميشود كه آدم دمپايي پا كند لباسش هم وصله داشته باشد اما عزيز باشد يعني هيچي در او اثر نكند. ميشود هم لباسش ده بيست هزار تومان ارزش داشته باشد اما با يك عكس و شوخي در او اثر كند. مومن عزيز است يعني هيچي در او اثر نميكند. ممكن است مومن خانهاش اجارهاي باشد فرشش هم قسطي باشد اما عزيز است يعني هر كاري كنند كه گناه بكند گناه نميكند. ممكن است پولدار باشد اما با يك سطر جمله نمازش را ترك ميكند اين آبكي است اين شل است.
8- نمونهاي از افراد عزيز در تاريخ
زينب عزيز بود. هر چه به او گفتند كه يك كلمه بگويد بني اميه خوب است نگفت. امام حسين(ع) عزيز است سر ميدهد اما تن به ذلت نميدهد. فاطمه عزيز است، وقتي به امام حسين گفتند كه بيا و چيزي نگو در عوض خوش باش گفت بايد بني اميه را واژگون كنم اگر بنا باشد كه رهبر يزيد باشد خاك توي سر مردم. بايد با اسلام خداحافظي كرد براي اينكه رهبر يزيد است. گفتند تو را ميكشيم گفت بكشيد اما زير بار ذلت نميروم بعد گفت ميدانيد چرا من اينقدر عزيز هستم؟ من شير زهرا خوردهام و در دامن زهرا بزرگ شدهام. فاطمه كسي است كه حسين هر چه دارد ميگويد كمالات من بخاطر اينست كه در دامن زهرا بزرگ شدهام. اصلاً هر كدام از امامان ما ناز ميكردند و افتخار ميكردند و عزت و قدرتشان را از زهرا ميدانستند، زهرا سيلي خورد و شهيد شد. كتابي داشت كه علم غيب توي آن بود و گاهي وقتها كه از امام صادق(ع) ميپرسيدند در آينده چه ميشود ميفرمود اجازه بدهيد بروم ببينم در كتاب زهرا چي نوشته به شما ميگويم. مصحف حضرت دست امامها است و الان هم دست امام زمان(ع) است. امام صادق(ع) ميرفت و مصحف را مطالعه ميكرد و ميگفت هفت سال ديگر چه ميشود، زهرا از آينده خبر داشت پيغمبر ميگفت پدرت قربانت برود زهرا جان، و ظلمهايي كه به زهرا شد ظلمهاي مختلفي بود. يكي بي اعتنايي مردم بود به تنها دختر پيغمبر. و غير از اينها بعد از شهادت مسير حكومت عوض شد. زهرا شبها ميآمد در خانه اصحاب را ميزد. بعضي اصحاب ميگفتند يا زهرا توي اين وقت شب چي شده؟ ميفرمود استمداد ميكنم تو را به خدا شما در غدير خم نبوديد كه پيغمبر گفت بعد از من علي بن ابي طالب حكومت كند. ميگفتند والله من دور بوديم صدا را درست نشنيديم امان از آنهايي كه بخاطر يك لقمه نان كه ميخواهند نانشان آجر نشود حق را كتمان ميكنند و كساني كه حق را كتمان كند قرآن ميگويد خدا و جن و انس و فرشته هر صاحب شعوري كه لعنت ميكند براي هميشه لعنت خدا و براي هميشه لعنت همه لعنت كنندگان به كسي كه حق را ميفهمد و كتمان ميكند. البته بعضي جاها بايد كتمان كرد كسي كه گناهي از كسي سراغ دارد بايد كتمان كند، گناه خودت را به كسي نگو گناه مسلمان را كتمان كن كتمان بعضي جاها واجب است مثلاً بنده گناه كردهام به چه دليل بيايم و بگويم شما گناه را چرا ميگويي؟ حقيقت فكري را نبايد كتمان كرد، حقيقت علمي را هم نبايد كتمان كرد حق هم نبايد كتمان بشود.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2103