نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2161
بسم الله الرّحمن الرّحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
در آستانـه رمضان هستیم باید مطالبی راجع به رمضان صحبت كنیم. در میان ماهها تنها ماهی كه اسم آن توی قرآن برده شده است ماه رمضان است. اسم آن یازده تا محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، ذالقعده، ذالحجه، اسم هیچ ماهی برده نشده جز ماه رمضان. رمضان از رمض است، رمض یعنی سوزاندن، رمضان یعنی گناه سوزی، یعنی ماهی كه انسان با توبه و عبادت گناهان خودش را بسوزاند. عظمت ماه رمضان به قرآن است نه به روزه، چون قرآن وقتی میخواهد تعریف ماه رمضان را بكند میفرماید «شَهْرُ رَمَضَانَ» میدانی چه ماهی است؟ (;الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ) (البقرة/185) نمیگوید(شهر رمضان الذی انزل كتب علیكم الصیام) یعنی پز رمضان به قرآن است پز رمضان به روزه نیست. شما عزیزان چون مال تربیت معلم هستید و یا طلبه هستید سر و كارتان با آموزش است من این را چند سال پیش بمناسبت. . . عرض كنم كه، بمناسبت شیوه تبلیغ قبلاً گفتهام، وقتی خدا میخواهد بگوید روزه بگیرید با چه لحنی میگوید؟ اول میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» نمیگوید(یا ایها الناس) یعنیای مردم اما «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یعنیای كسانی كه ایمان آوردید، كلاس«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» از(یا ایها الناس) بالاتر است یعنی اگر خواستید كسی حرف شما را گوش بدهد با كلاس او را صدا بزن نگو احمد بگو احمد آقا، نگو زهرا بگو زهرا جان، یعنی اگر خواستید كه مردم گوش به حرفتان بدهند اسم آنها را با ادب ببرید. دوم: اگر میخواهید مردم گوش به حرفتان بدهند قانون و دستوری كه میدهید این دستور را آسان جلوه بدهید كه آقا این دستوری كه میدهم در همهی كشورها هست ما اگر میگوئیم درخت خیابان و جنگل را قطع نكیند در تمام دنیا اینطور است، اگر میگوئیم موتور سوارها كلاه ایمنی بگذارند در همهی دنیا است، اگر میگوئیم كمربند ایمنی، در همهی دنیا است. یعنی اگر مردم بدانند كه این قانون را همـﺔ عقلا عمل كردهاند عمل كردن برای آنها آسان میشود اینكه میگویم(بگوئید) این فن معلمی من است، معلم باید حرفهایش را ناقص بزند كه نصفش را خودش بگوید و نصفش را آنها، سعدیا مرد نكو نام. . . او بگوید نمیرد هرگز وگرنه اگر من بگویم سعدیا مرد نكونام نمیرد هرگز هم من خسته شدهام و هم آن یخ كرده است نصفش را من بگویم نصفش را شما تا هم تعامل باشد مشاركت در گفتگو باشد شما هم خوابت نبرد شما هم كمك نفس من بكن. اگر مردم در قوانین بفهمند كه این قانونی كه به آنها گفته شد عقلای عالم این قانون را پذیرفتهاند پذیرفتن این رقم قانون برای مردم آسان است ولذا قرآن میفرماید «كُتِبَ عَلَیْكُمْ الصِّیَامُ» واجب شد كه روزه بگیرید بعد میگوید (;كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ) (البقرة/183) تمام ادیان روزه داشتند. برای اینكه مردم به حرف شما گوش بدهند قانون را ساده جلوه بدهید بگوئید خیلی نیست، سی روز است «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» سی روز كه چیزی نیست تا رویت را آنطرف كنی تمام میشود. بعد هم میگوید تبصره هم داریم بهترین قانون این است كه تبصره داشته باشد كه آدمهایی كه نمیتوانند بروند «فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ» اگر از شما مریض بودید یا مسافر بودید (;وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ) (البقرة/184) كسی كه طاقت روزه گرفتن ندارد، یعنی قرآن واجب كرده بود اما برای كسی كه اگر روزه بگیرد مریض میشود، اگر روزه بگیرد در شیرش اثر میگذارد و بچهاش نمیتواند شیر بخورد، اگر روزه بگیرد در بچهای كه توی شكمش است و حامله است اثر میگذارد، اگر دكتر متدینی گفت روزه برای چشم تو، برای مغز تو و اعصاب تو ضرر دارد، اگر واقعاً ضرر دارد نباید بگیرد و اگر كسی گفت روزه میگیرم چوب میخورد چون به همان دلیلی كه میگویند روزه بگیر به همان دلیل هم میگویند گاهی روزه نگیرید ما باید تعبد داشته باشیم. اعمال ماه رمضان چیه؟ چون ماه رمضان بارانهای ویژهای میآید ما باید ظرف هایمان را پر كنیم قبل از اینكه ظرفهایتان را پر كنید آنرا بشورید. وقتی میدانند كه یك منطقهای در یك فصل خاصی باران میآید اینرا حكومت یا مردم سد میبندند كه آبها را پشت سد ذخیره كنند برای روز مبادا، اگر بدانند كه آب جیره بندی است مثلا روزهای جفت این منطقه آب نیست یا روزهای فرد منطقه آب نیست، تمام زن و مرد آن خانه ظرفهایشان را میشورند آن روزی كه آب هست ذخیره بر میدارند برای آن روزی كه نیست برای ذخیره برداشتن ظرف پاك میخواهیم. بسم الله، قلبمان را پاك كنیم در اول ماه رمضان اگر كینـﺔ كسی هست فحش داده حلال، تهمت زده حلال، غیبت كرده حلال، ظرفتان را بشورید چون قلبی كه توی آن كینه باشد خداوند توی این ظرفی كه پشه و سوسك است شیر و شربت نمیریزد توی قلب كینه دار خداوند لطف. . . زمینه میخواهد. قلب سلیم، توی قرآن سه تا قلب داریم: قلب سلیم (;مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ) (الشعراء/89)، قلب منیب (;وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ) (ق/33)، قلب مریض (;فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) (البقرة/10)، قلب سلیم قلبی است سالم كه هیچ شركی توی آن نیست جز خدا كسی را نمیفهمد. قلب منیب، انابه یعنی گول میخورد منتهی برمی گردد توبه میكند گناه میكند اما بعد میگوید استغفر الله، خدایا بد كردم حلال كن، ببخش، قلب مریض، باز آنوقت مرضها فرق میكند ما چند رقم مریض داریم اینها مهم است كه میگویم. گاهی شیطان وسوسه میكند هل میدهد میرود كنار گاهی غیر اینكه هل میدهد میرود توی روح بدن، گاهی هم وقتی میرود تو بیرون میآید، گاهی هم كه شیطان میرود تو و بیرون نمیآید همهاش را هم آیه داریم اگر هل میدهد میفرماید (;فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ) (طه/120) بسوی او وسوسه میكنند مثل آدمی كه دستش نمیرسد ولی یك سنگی به ماشین پرتاب میكند. بعضی وقتها میرود بغل او، هل هم میدهد (;مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیْطَانِ) (الأعراف/201) تماس میگیرد هل میدهد بعضیها نه، شیطان آنها را هل میدهد و تو هم میرود (;یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ) (الناس/5) فی، یعنی میرود تو. گاهی وقتها كه میرود تو دیگر بیرون هم نمیآید (;فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ) (الزخرف/36) یعنی همانجا میایستد یعنی انواع نفوذها فرق میكند. ماه رمضان ماه گناه سوزی است ماهی است كه ما قلبمان را پاك كنیم و اگر قلبمان را پاك كردیم خدا ما را میبخشد قرآن میفرماید «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا» ببخشید همدیگر را (;أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ) (النور/22) ما زن داریم مرد داریم كه جمكران میرود، روضهی هفتگی میرود، سینه میزند، قمه میزند، دو سه لیتر گریه میكند، اما كینـﺔ مردم توی دلش هست. قرآن میفرماید اگر میخواهی تو را ببخشم كینـﺔ مردم را از توی دل خودت بردار «وَلْیَعْفُوا» از نظر ما طلبهها، از نظر ادبیات عرب امر است، امر هم یعنی واجب است، باید عفو كنند همدیگر را «وَلْیَصْفَحُوا» یعنی باید پرده را برگردانند میگویند صفحـﺔ كتاب یعنی برگردانند «وَلْیَصْفَحُوا» یعنی صفحـﺔ قلبت را برگردان شتر دیدی ندیدی «أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» نمیخواهی خدا تو را ببخشد؟ اگر میخواهی خدا تو را ببخشد تو هم مردم را ببخش. ماه رمضان ماه عبادت است ماه قرآن است. یك آیه قرآن خواندن ثواب یك ختم قرآن دارد بسیاری از خانمها و برادرهایی كه قرآن بلد نیستند همین ماه رمضان شبهای طولانی چقدر آدم داریم كه قرآن میتواند بخواند این بشود معلم همان توی خانه و توی همسایه و فامیل یك آپارتمان چهار پنج طبقه كمتر یا بیشتر، توی اینها یكی قرآن بلد است باقیها هم بلد نیستند آنكه بلد است ماه رمضان بعد از افطار بشود معلم آن هم كه بلد نیست بشود شاگرد، آرام بخواند اینها هم عقب او بخوانند الحمدلله تلویزیون و رادیو معارف و رادیو قرآن و رادیو سراسری چند دفعه یك دور قرآن را میگذارند نوارهایی هست كه از طرف سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات اوقاف، الحمدلله الان با این شرایط خیلی زیاد راحت میشود قرآن یاد گرفت خیلیها باسوادند، الحمدلله خیلیها قرآن بلد هستند الان ما چندین هزار جوان و نوجوان داریم كه حافظ قرآن است. یك زمانی ما رفتیم یكی از كشورها، اول انقلاب بود خیلی بد بود آبرویمان رفت، با من مصاحبه كردند بعنوان شخصیتی كه از ایران آمده گفتند آقا بفرمائید كه در كشور جمهوری اسلامی چند تا حافظ قرآن است؟ خوب، اول انقلاب بود، ما خیلی هم حافظ قرآن نداشتیم، گفتم اگر بگویم كم داریم آبروی نظام میرود بگوئیم زیاد داریم دروغ گفتهایم، گفتم تكرار كن سؤالت را، من وقتی جواب بلد نیستم میگویم تكرار كن سؤالت را، توی این تكرار فكر میكنم میگوئیم یكبار دیگر بفرما چه سؤالی كردی، و اما چند تا حافظ قرآن داریم، ما در ایران خیلی حافظ قرآن نداریم ما در ایران محافظ قرآن خیلی داریم، بنده خدا گیج شد گفت حافظ چیه؟ محافظ چیه؟ گفتم حافظ این است كه شما قرآن را حفظ میكنی همینطور تند تند میخوانی محافظ بسیجیهای ما هستند تكه تكه میشوند ولی یك تكه زمینشان را به صدام نمیدهند اما ممكن است حمد و سورهاش هم غلط باشد، اینرا میگویند محافظ قرآن، ما حافظ نداریم اما محافظ داریم یعنی هشت سال بمباران شدیم اما یك سانتی متر زمین به دشمن ندادیم. الان هم حاضر هستیم كه همین جوانهای ما كه بعضی هایشان هم بعضی جاها از آنها گله دارد راجع به بعضی چیزها كه چرا قیافهاش اینطور است، چرا فكل او اینطور است، بعضیها را هم كه آدم دلش نمیخواهد كه اینطور باشد همینها هم چنان ته دلشان به خدا بدهكار است، چنان معتقداتی دارند كه اگر احساس كنند خطر جدی است همانها با همان شرایطی كه ما فكر میكنیم حزب اللهی نیستند میبینی عجب نیروهایی هستند، چقدر جوهر دین توی اینها قوی بود و ما خبر نداشتیم خیلی هم به ظاهر نمیشود قضاوت كرد اما ما میگوئیم تو كه باطنت خوب است چرا ظاهرت. . . قشنگ بگو آقا من میخواهم كتاب آسمانی را بلد باشم من معتقدم كه. . . پنج تا دستور توی قرآن هست كه چطور قرآن بخوانیم چون خود قرآن گفته كه با من چه جوری برخورد كن اول گفته بی وضو نباش لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» الواقعة/79 یكی از معناهایش این است كه بی وضو نباش یك معنای بالاترش هم این است كه واقعیات و انوار قرآن را روحهای مطهر درك میكنند. یعنی تا روح مطهر نباشد معارف نورانی را درست درك نمیكند. قرآن پشت و پیش هم دارد ظاهر و باطن هم دارد گاهی وقتها ظاهر قرآن یك چیزی میگوید باطن قرآن كلاس بالاتری میدهد. اول میگوید با وضو باشیم، بعد وقتی كه وضو گرفتیم میگوید: (;فَاقْرَءُوا) (المزمل/20) بخوان، بعد میگوید شیوهی قرآن هم (;وَرَتِّلْ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا) (المزمل/4) یعنی با صوت خوب، با حزن، یعنی با ترتیل كلماتش را نه هم جویده بخوان، حالا ترتیل هم معنا شده. بعد میگوید هر چی هم میتوانی بیشتر بخوان (;فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْ الْقُرْآنِ) (المزمل/20) یعنی هر چه نشاط داری. بعد هم میگوید تدبر كن این آیه چه میگوید؟ یعنی به سراغ تدبر و تفسیر بروید بعد از تدبر هم میگوید حالا كه فهمیدی عمل كن بعد از عمل هم میگوید به دیگران ابلاغ كن (;وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْكَ نَفَرًا مِنْ الْجِنِّ) (الأحقاف/29) گروهی از جن آمدند بروند صوت قرآن را شنیدند گوش دادند همین چند تایی كه شنیدند فوری رفتند به دیگران منتقل كردند، یعنی لازم نیست كسی كه میخواهد تبلیغ كند تمام دین را بلد باشد این مقداری كه بلد است برود بگوید چهار تا آیه بلدی همین چهار تا را بگو یك برگ زرد وقتی میافتد توی حوض این برگ زرد هم كشتی چهار تا مورچه میشود بابا تو برگ زرد، این برگ زرد هم میتواند كشتی چهار تا مورچه بشود همین یك كلمهای را كه بلدی همین یك كلمه را به دیگران بگو، بگو كه آقا من این یك كلمه را امروز یاد گرفتهام میخواهم منتقل كنم. جلسات طولانی نباشد تا خسته كنند نباشد بزرگها بچهها را به جلسات قرآن دعوت كنند اصلاً اشكال ندارد كه. . . ما حدیث داریم كه وقتی میخواهید پول بدهید به فقیر بده به بچهات كه او بدهد به فقیر، یعنی چه؟ یعنی این انفاق را به نسل بعد هم منتقل كن. پدرانی كه تا حالا جلسات قرائت داشتهاند ممكن است كه سال دیگر جلسه قرائت نداشته باشند پول بدهند به پسرشان بگویند تو جلسـﺔ قرائت درست كن مگر نمیخواهی كه جلسـﺔ قرآن تشكیل بدهی این پول، هم شاگردیهایت را دعوت كن استاد قرائت را من میآورم، مگر افطاری نمیدهی آقا جان من افطاری نمیدهم تو هم شاگردیهایت را دعوت كن تو امسال افطاری بده، یعنی این انفاق و این افطاری و این جلسات این عزاداریها به یك نسل بعد هم منتقل بشود اگر نشود میبینی كه پدر دو ضربه سینه میزند پسرش هم كنار خیابان دارد نگاه میكند یعنی شكاف بین این دو نسل نباید باشد. انتقال این جلسات این مسئلـهی مهمی است ولذا داریم مسجد كه میروید دست بچهتان را بگیرید ببرید توی مسجد بچهها باید توی مسجد بیایند كسی نباید بگوید بچه میآید چه میشود اذیت میكند. پیغمبر(صل الله علیه و آله) سخنرانی میكرد امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) كوچولو بودند تازه راه افتاده بودند بعد هم میافتادند پیغمبر(صل الله علیه و آله) دید اینها وارد مسجد شدند هی میافتند از منبر پائین آمد رفت اینها را بغل كرد آمد روی منبر نشست بچهها را هم روی زانو نشاند شروع كرد به سخنرانی كردن. این یعنی احترام به بچه. بچه باید مسجد را ببیند، بچه باید موعظه را بشنود، تاریخ را باید بشنود، امام حسین(علیه السلام) بچه هایش را كه برد كربلا میخواست جنایات بنی امیه را ببینند برگرددند سخنرانی كنند آن زمان كه نه ضبط صوت بود و نه دوربین این بچهها مثل دوربین با چشم هایشان فیلمبرداری كردند با گوشهایشان ضبط صوت بودند اینها آمدند گرفتند منتقل كردند این جلسات قدیمی را خیلی به آن عنایت داشته باشیم. من فرانسه بودم سفیر ما خاطرهای نقل كرد خیلی تكان دهنده، گفت یك كسی آمده پهلوی من گفت ببین من مذهبی نیستم خانمم هم میدانی كه وضع حجابش چه جوری است خودم هم اصلاً مذهبی نیستم اما خیلی به غرورم بر میخورد كه بیائیم مسیحی شویم ولی بچهمان آمده میگوید بابا جان نمیشود ما مسیحی شویم؟ من گفتم كه ولله ما مسلمان نیستیم اما اینقدر هم غیرتم اجازه نمیدهد كه بیایم مسیحی بشوم خلاصه وارسی كردیم كه ببینیم بچهی ما از كجا علاقمند شده است، بعد دیدیم این مسیحیها یك جلساتی دارند فامیلی دور هم میگویند و میخندند بعد هم یك اصطلاحات مذهبی به آنها تزریق میشود بعد روز كه میشود این بچه مسیحیها میآیند توی مدرسه خاطره دیشب را برای بچه مدرسه ایها میگویند این مسلمانها. . . بعد میگفت حالا فهمید م كه این جلسات فامیلی و خود جوش و این جلسات محلی چقدر مردم را بیمه میكند یعنی دور هم جمع میشوند یك آدم اسلام شناسی بیاید یك آدمی كه تحصیلات بالاتری دارد محور جلسه را به خودش بگیرد جلسات خود جوش و فامیلی به شرطی كه رنگ سیاسی نگیرد نمیخواهم بگویم دین از سیاست جداست، رنگ سیاسی نگیرد یعنی توی آن جلسه، جلسه تبدیل به خانه تیمی و پایگاه حزبی نشود. این جلسات را راه بیندازیم شبهای طولانی. . . حضرت فرمود: نفس كشیدن در ماه رمضان عبادت است، خوابیدن عبادت است، شب هایش بهترین شبها است، روزهایش بهترین روزها است، بعد یك كارهایی را باید دولت بكند البته من چند سال است كه گفتهام باز هم میگویم چون من مسئول مملكتی كه نیستم كه كسی به حرف من گوش بدهد ولی خوب به عنوان كسی كه چیزهایی. . . چه اشكال دارد كه نانواهای جمهوری اسلامی شبها پخت كنند هر كه نان میخواهد شب بگیرد برای فردا روز نانوا پای تنور نایستد چون ایستادن پای تنور نانوا نمیتواند روزه بگیرد روزه میگیرند خیلی از آنها ولی سخت است چه اشكالی دارد الان كه فریزر آمده خیلیها نان كهنه میخوردند توی روستاها كه نان كهنه میخوردند یعنی یكی دو من آرد میگرفتند چند هفته میخوردند در روستا كه قدیم كهنه خور بودند شهریها هم الان كهنه خور شدهاند حالا باقیها هم یك ماه نان بیات بخورند بگذارند روی چراغ گرم بشود. ما میتوانیم مثلاً ورزش توی ماه رمضان تعطیل بشود آخر مگر میشود كه جوان دبیرستانی یا راهنمایی ورجه ورجه كند روزه بگیرد ورجه ورجه كند تشنهاش میشود بعد میرود آب میخورد ما میگوئیم آقا ورزشها تبدیل بشود به نقاشی، وزیر آموزش و پرورش میتواند كاری بكند كه بچهها روزهشان را نخورند شهرداریها میتوانند كاری كنند كه نانواییها روزهشان را نخورند كارگرها و بناها میتوانند برنامه هایشان را جوری تغییر بدهند كه روزهشان را نخورند اگر روزه گرفتن برّ است قرآن میفرماید (;وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى) (المائدة/2) اینكه میگویی بچهام نه سالش است رنگش زرد میشود طوری نیست رنگ زرد اشكالی ندارد بله، اگر مریض میشود بخورد، اما صرف اینكه بچهام از حال میرود. . . اصلاً خدا گفته كه روزه بگیر تا از حال بروی خدا میخواهد كه از حال بروی مثل اینهایی كه میدوند بگویند عرق كرد اصلاً میدویم تا عرق كنیم. روزه بگذار یك خورده رنگش زرد بشود یك خورده بی حال بشود طوری نیست بعداً خوب میشود. یكی از پزشكهای كمونیست كتابی نوشته كه به زبان فارسی هم ترجمه شده میگوید نوزده رقم مرض را با روزه خوب كردم میگوید من مسلمان نیستم میگوید امساك، یعنی همان چیزی نخوردن. همین دیروز مجلهای به دست من آمد كه این ركوع و سجودی كه ما میكنیم برای شكم، برای معده، برای روده، برای خون رسیدن به مغز، ما نمیدانیم هنوز اسلام را نشناختهایم. میشود سحری بچه را جوری غذا داد كه زود هضم نشود مثلاً بعضی از غذاها هست كه دیر هضم است آن دقیقههای آخر بچه هایمان را صدا بزنیم كه مثلاً نزدیك صبح باشد یك مقدار هم آموزش و پرورش ورزشش را كم كند سحریاش را یك غذایی باشد كه زود هضم بشود اشتها آور نباشد یك مقدار هم رنگش زرد شود ولی بالاخره یك مقدار هم نسلمان باید دست نماز و روزه باشد. آنوقت دعای ماه رمضان چقدر مستجاب میشود، امام سجاد(علیه السلام) وقتی ماه رمضان تمام میشود التماس میكند با ماه رمضان خداحافظی میكند میگوید خداحافظای ماه رمضان نیامده منتظر تو بودم، خداحافظای ماه رمضان كه نرفته دلتنگ تو میشوم، خدا حافظای شب قدر چه عیدی برای اولیاء بودی، خداحافظای ماهی كه برای دشمنان و افرادی كه معرفتشان كم بود سنگین بودی، چقدر سنگین بودی برای آدمهای ناجور، چقدر زود گذشتی برای آدمهای خوب، یك خداحافظی میكند عین عاشق و معشوق و بزرگان ما از ماه رجب به استقبال میرفتند. شما هر چقدر هم باسواد باشید بگوئید والله من بابام وصیت نوشته آنرا نخواندهام مردم میگویند تو باسواد هستی وصیت بابات را نخواندهای؟ عجب آدمی هستی، بالاخره هر كس هیچی نخواند وصیت باباش را باید بخواند. بابا ما مخلوق هستیم این هم وصیت خالق است (;ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ) (الأنعام/153) یعنی این وصیت خداست این سفارش خداست مخلوق باید كتاب خالقش را بخواند بعد هم كتابی كه اینقدر نكته دارد، همین امسال ماه رمضان ما سوره یوسف را به مسابقه گذاشتیم بد نیست بشنوید بنده سوره یوسف را با نهصد تا نكته نوشتم یازده صفحه قرآن است نهصد نكته گیرم آمده از كتابها یك مقداری هم خدا به ذهنم انداخته ولی بیشترش از كتابها است گفتیم هر كه نهصد تا را هزار تا بكند یك عمره، هفتاد نفر توی امتحان شركت كردند نكاتی گفتند توی اینها بعضی هاش غلط بود دوشاخ تلفن را به برق زدند دو شاخ برق را به تلفن زدند غلط و غلوط و تفسیر به رای هم خیلی بود كه گفتیم معلوم میشود كه كار خطرناك است، ولی بعضی از آنها حرفهای نوی زده بودند ما حرفهای نو را كه جمع كردیم سیصدوهفتاد حرف نو، جوانهای ایران بر اثر فكر گیرشان آمده بود كه توی كتابهای تفسیر قبلی وجود نداشت آن سیصدوهفتاد تا را اضافه كردم به نهصد تای خودمان شد هزار و دویست و هفتاد تا جیبی چاپ كردیم گفتیم هر كس هم میخواهد فیلم با زینگ را میدهیم خودش چاپ كند یعنی نگوید كتاب فروشی راه انداخته ستاد تفسیر این تفسیر را كه قیمتش حدود دویست تومان است یعنی پول سه تا سیب زمینی با سه چهار تا سیب زمینی شما هزار و سیصدوهفتاد تا نكته یاد میگیرید پنج تا نیم ساعت هم وقت میگیرد تا مطالعه كنید شما چه كتابی سراغ دارید كه دو ساعت و نیم بخوانی بیش از هزار و سیصد نكته گیرت بیاید؟ قیمتش هم پول سه تا سیب زمینی باشد، دیگر با این شرایط اگر كسی نیاید سراغ قرآن پیداست كه نمیخواهد بعد آنوقت اگر از قرآن پر نشویم از ضد قرآن پر میشویم از حرفهای یاوه پر میشویم مثل بچهای كه اگر بیسكویت نخورد ممكن است غذاهای مسموم میخورد. ما لااقل روخوانی قرآن را، منتظر دولت هم نباشید این نهضتها هنوز چند سال است كه توی دست اقدام است هنوز به جایی نرسیده نهضت خودت بلند شو حركت كن. امسال ماه رمضان جوری است كه تقریباً با اول مهر تطبیق میكند و هنوز درسها خیلی داغ نیست، امتحانات نیفتاده، شبها طولانی است، هوا نسبتاً خنك است، یعنی شب طولانی یك نعمت، هوای نسبتاً خنك یك نعمت، درسها فشار ندارد یك نعمت، آخر گاهی وقتها ماه رمضان به آخر ماه مرداد میخورد كه هم هوا داغ است هم امتحانات فشار میآید. در این سرازیری اگر ماشین خواب رفته را روشن نكنیم پیداست راننده بی عرضهای هستیم چون تمام رانندههای بی عرضه ماشینهایی كه خفه شده توی سرازیری روشنش میكنند این سرازیریهایی كه خدا امسال گذاشته اگر ماشین قرآن توی این سرازیریها روشن نشود باید بگوئیم بسم الله الرحّمن الرحّیم اینجانب محسن قرائتی بی عرضه هستم توی سرازیری نتوانستم ماشینم را روشن كنم. جلسات نیم ساعته همراه با پذیرایی به حد قدرت حالا چای بود بستنی بود هر چی بود این جلسات خود جوش را راه بیندازیم یك نهضت قرآن آموزی زشت است بعد از بیست و پنج سال كه از انقلاب میرود و هنوز دانشجو و دبیرستانی ما، فرهنگی ما، بازاری ما، خانه دار ما، از روی قرآن نمیتواند بخواند خیلی بد است. یك نهضت راه بیندازیم نه آن نهضتی كه در دست دولت است چهار سال است كه هنوز تصویب نشده است یا تصویب شده ما خبر نداریم نهضت درونی یعنی چاه خودتان باید آب داشته باشد اگر منتظر باشید لوله كشی كنند حالا حالاها چاه آب ندارد از خودتان بجوشد جلسات پنج نفر و شش نفر نیم ساعته همراه با پذیرایی ساده امیدواریم افرادی به پا خیزند و از این ماه رمضان بهترین استفاده را بكنند. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2161