نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2217
موضوع: كسب و كار در قرآن
تاریخ پخش: 74/11/25
بسم الله الرحمن الرحيم
1- در خشكي و دريا تجارت كنيد
براي كار مسافرت كنيد. (إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ) (قريش /2)، قرآن از قريش نقل مي كند كه اينها تابستان و زمستان كاروان تجارتي داشتند، (فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ) (جمعه /10)، حالا اين شامل سفر و غير سفر هم مي شود. قرآن در يك جا فرموده: تجارت را تعطيل كنيد بعد فرموده بلند شويد و به تجارت برويد، (إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ) (جمعه /9)، وقتي نداي نماز را روز جمعه براي نماز جمعه شنيدي، (فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ) (جمعه /9)، سراغ ذكر خدا و همان نماز برو، (وَ ذَرُوا الْبَيْعَ) (جمعه /9)، تجارت را رها كن. بعد نماز جمعه را كه خواندي، (فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ) (جمعه /10)، وقتي نماز تمام شد، بلند شويد و زود برويد دنبال كار يعني حتي روز جمعه كه مي گويد ببند دو مرتبه مي گويد بازكن. حتي سفرهاي دريايي. (وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها ِوَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيه وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ) (نحل /14). «وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا» دريا در اختيار شماست: 1- گوشت ماهي تازه 2- «تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً»، لؤلؤو مرجان 3-«وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيه»، كشتي هايي كه دريا را مي شكافند و به جلو مي روند، «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ»، هم سفر دريايي و هم سفر صحرايي براي كار. قرآن وقتي مي خواهد بگويد فلاني فقير است مي فرمايد مي داني چرا فقير است بعضي فقيرها هستند كه به دليل شرائط نمي توانند بروند دنبال كار مي فرمايد شما بايد به اينها كمك كنيد، (لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْض) (بقره /273) فقرايي كه در راه خدا محصورند حالا يا در زندان هستند مثل زمان شاه كه يك عده از انقلابيون در زندان بودند الان هم ممكن است يك عده به دليلي در يك شرائطي باشند كه نمي توانند بروند مسافرت آنهايي كه نمي توانند بروند مسافرت بايد خرجيشان را افراد ديگري بدهند علامت فقيري كه كمكش مي كنيد اين است كه قدرت تلاش ندارد پس سفارش نمي كند به فقيرهاي داخل كوچه بدهيد بله به عنوان، (وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) (ضحى /10)، حالا كه سائل است يك چيزي به او بدهيد اما آن فقرايي كه قرآن روي آنها عنايت دارد مي گويد آنهايي كه نمي توانند تلاش كنند يعني آنهايي كه مي توانند تلاش كنند حق گدايي ندارند.
2- كار در سيره معصومين
شخصي آمد نزد حضرت صادق(ع) و گفت: آقا يك كمكي به ما بده براي اينكه نه دست دارم كار بكنم و نه پول دارم براي تجارت فرمود سر تو سالم است گفت چكار كنم؟ فرمود: «اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِكَ وَ اسْتَغْنِ عَنِ النَّاسِ»(كافي/ ج5/ص76)، برو با سرت حمالي كن از مردم گدايي نكن. دختر 82 كيلو خوب برو خياطي ياد بگير. پسر سوپر دولوكس اما از نظر خاصيت مثل بشكه است. خوب اين بد است بايد هنري ياد بگيريد. هركسي بايد توي بازويش هنري باشد. زن و مرد بايد كاري كنند منتها كار زن و مرد بايد از هم جدا باشد.
3- شرايط كار كردن زنان
(وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبيرٌ) (قصص /23) فرعون و لشكريانش در تعقيب حضرت موسي(ع) بودند حضرت فراري بود رسيد به چشمه اي كه چوپانها گوسفندان خودشان را آب مي دادند دو تا دختر هم آن كنار ايستاده بودند. حضرت به آن دو دختر فرمود: «ما خَطْبُكُما»، چرا كنار ايستاده ايد. گفتند: پدر ما پير است و نمي تواند چوپاني كند ما چوپاني ميكنيم، «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبيرٌ»، منتها ما ديديم اينجا مرد است، «لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ»، ما اين كنار ميايستيم تا چوپانها گوسفندانشان را آب بدهند و بروند. حالا بناست كه كار بكنيم زن و مرد مخلوط نباشيم. زن و مرد بايد جدا از هم كار كنند كاري هم ندارد. اراده مي خواهد. هم به نفع مردها است و هم به نفع زنها. اينقدر دعا مي كنند به شركت واحد تهران كه قسمت خانم ها را از آقايان جدا كرد و چون معمولاً عدد زنها كمتر است همه زنها صندلي گيرشان مي آيد ولي چون عدد مردها بيشتر است مي ايستند. قديم يك زن مي ايستاد پنج تا مرد دوروورش(دور و برش)يا يك مرد مي ايستاد 5 تا زن دور و برش. در دانشگاه ما الان استاد سر كلاس درس مي-دهد. خواهران يك سمت هستند و برادرها يك سمت. در نماز جماعت هم خواهرها و برادرها هستند مگر وقتي ما مي خواهيم چيزي بفهميم بايد مخلوط باشيم. زن و مرد مي توانند با هم باشند اختلاطي هم صورت نگيرد، «لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ»، اين آيه ميفرمايد زنها و مردها بايد از هم جدا باشند از اين آيه چند چيز فهميده مي شود يكي اينكه دختر اگر ميخواهد كار كند تنهايي نباشد. دختر تنها خطر فتنه در او هست اگر دختر شما مي خواهد برود دبيرستان با دختر عمويش برود يا با دختر همسايه برود حفاظت دو نفري بيشتر است. مثل هواپيماي دو موتوره بالاخره اگر يكي از موتورها خاموش شد سقوط نمي كند اينها كمك هم هستند. دوم وقتي زن كار بكند كه مرد نباشد اينجا مي گويد: «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبيرٌ»، چون پدرمان حضرت شعيب(ع) پير شده ما داريم كار مي كنيم در بعضي خانه ها غيرت كم شده مثلاً مرد دارد فيلم نخودي مي بيند آنوقت خانمش توي صف نانوايي است پس غيرت كجا رفت وقتي زن را توي صف نان و شير بفرستيد كه مرد واقعاً عذر داشته باشد. زن بايد استراحت كند و در محيط آرام باشد. در روز كار كنيم بله بعضي وقتها كار بايد در شب انجام بشود مثلاً كسي آپانديس دارد نزد پزشك مي رود اگر پزشك بگويد امشب نه برو فردا صبح بيا خوب ميميرد بعضي كارها مثل كوره ي آهن، ذوب آهن، ذوب شيشه، اگر پليس شب بخوابد همه دزدها شب بيدار مي شوند زن مي خواهد زايمان كند. خوب بگوييم فردا زايمان كن. خوب نمي شود. اما يك سري كارها كه در اختيار خودتان است. روز مال كار است، (وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (قصص /73) شب مال خوابيدن است روز مال كار كردن.
4- تقسيم كار و ايجاد مسئوليت
در كار همت و چابكي و سرعت سفارش شده است و تقسيم كار مسئله مهمي است. هركسي يك كاري بكند حضرت امير(ع) به استاندار مي گويد تقسيم كار كن يعني براي هر كاري يك مسئول بگذار به او اختيارات بده بعد هم از او مسئوليت بخوا. و اين تخصص مال دنياي امروز نيست مال دنياي ديروز هم بوده امام صادق(ع) شاگردهاي مختلفي داشت يك شاگرد براي مسائل اعتقادي داشت. يكي مال مسائل فيزيك و شيمي بود مثل جابر بن حيان. يكي مال بحث هاي فقهي بود يكي مال بحث هاي تفسيري بود. هركسي بايد در يك رشته كار بكند و اين هم مربوط به اينست كه ذوقش چيه؟ افرادي هستند ذوق تبليغ دارند. نمي توانند مجتهد بشوند. انسان بايد طبق ذوق كار را قبول كند. خدا براي چه شما را خلق كرده؟ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ» (صحيفه سجاديه/ دعاى 20)، خدايا من را بر روي شاخه اي قرار بده كه من را براي او آفريدي. متأسفانه دانشجويان ما وقتي وارد دانشگاه مي شوند دو، سه شاخه را انتخاب ميكند. مي گويد تا ببينم چي مي شود؟ تقسيم كار، (فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّين) (توبه /122)، همه يك جور كوچنكنند يك عده بمانند و فقيه بشوند. يك عده چنين شوند يك عده چنان.
5- نماز مقدم بر كار و تجارت است
مسئله ديگر نماز در محل كار قرآن تعريف مي كند از كساني كه تا صداي اذان را شنيدند مغازه را مي بندند، (رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ) (نور /37)، عده اي از نماز به سمت پول مي روند عده اي كه از پول به سمت نماز مي آيند مثل دو تا جوي آب كه يكي وارد دريا مي شود و يكي از دريا خارج مي شود حضرت روز جمعه خطبه ي نماز جمعه مي خواند در همين حال كاروان تجارتي آمدند كالا را به نرخ تعاوني مي فروختند تا طبل ورود جنس زدند همه اينهايي كه به سخنراني گوش مي دادند رفتند فقط 12 نفر ماندند. يك نفر زن كه حضرت زهرا(عليها السلام) بود و 11 نفر مرد. يكوقت امام(ه) مي فرمود: مردم ايران از مردم زمان صدر اسلام بهترند حضرت عباسي اگر الان تلويزيون رنگي را هرچه به قيمت ارزانتر هم بدهند از اين بغل ها افرادي جيم ميشوند اما اينطور نيست كه توي خطبه ي نماز جمعه 12 نفر… خطيب پيغمبر(ص) روز جمعه دارند خطبه گوش ميدهند، (وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِما) (جمعه /11)، پيغمبر مردم پول پرستاني هستند كه وقتي تو داري خطبه مي خواني تو را رها مي كنند تنهايي و همه به سراغ تجارت مي روند. حضرت امام(ره) ميفرمود من رفتم مكه مي خواستم كتابي بخرم كتاب هم سود داشت براي آن آقايي كه مي خواست بفروشد كتاب به من داد تا رفتم پول را بدهم پول دستم بود صداي اذان بلند شد تا صداي اذان بلند شد پول نگرفت. گفت اذان گفتم آقا گرفتن پول چقدر طول مي كشد بگير گفت اذان، اذان چنان در مغز امام(ه) اثر گذاشته بود كه بعد از 50 سال اين خاطره را نقل ميكند. آيا خواهد شد يك زماني تا صداي اذان بلند شد در فاصله پنج دقيقه بازار را ببندند. حالا لازم نيست مسجد بروند ممكن است مسجد دور باشد يا مسجد جا نداشته باشد. خيلي از مسجدهاي بازار مال400، 300 سال پيش است براي وقتي كه 200 تا بازاري بودند نه براي حالا كه چند صد هزار بازاري يعني يك زماني اگر همه بازاريها خواسته باشند نماز جماعت بخوانند مسجد به اندازه كافي نداريم ما الان كمبود مسجد داريم. سال اول انقلاب از چند كشور آمده بودند مركز حزب جمهوري اسلامي با شهيد مظلوم بهشتي مصاحبه كنند بنده هم خدمتشان بودم ايشان همينطور كه به سؤالات جواب مي دادند گفت با اجازه يك حصير انداخت الله اكبر همه نشسته بودند ما بايد اين رقمي باشيم، «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ».
6- راههاي تقويت عزم در كار
صنعت: در سوره كهف خاطره اي را نقل مي كند از ذي القرنين(ع) كه يكي از پيغمبران بود اين مهندسي اش خوب بود هم جهانگرد بوده و هم مهندسي اش خوب بوده. به منطقه اي حركت مي كرد مردم گفتند آقا يك قوم وحشي هست بنام(يأجوج و مأجوج) اينها به ما يورش ميآورند. اگر مي شود ما به تو پول مي دهيم خرجي ات را مي دهيم سدي بساز كه اينها به ما حمله نكنند ايشان فرمود: (آتُوني زُبَرَ الْحَديدِ) (كهف /96) قطعات آهن را براي من بياوريد من مس را آب مي كنم و يك آلياژي مركب از آهن و مس درست مي كنم و سدي مي سازم كه تا قيامت شكستني نباشد. مسئله صنعت در قرآن مطرح شده جالب اينست كه وقتي حضرت ذي القرنين اين سد را ساخت، مردم را به خدا دعوت كرد. فرمود اين سد را ساختم، به خدا و قيامت ايمان بياوريد يعني مسأله قيامت و خدا را مطرح كرد مهندس حزب الهي اينست كه اگر يكوقت يك خدماتي را ارائه مي دهد جهت را الهي كند. در جمهوري اسلامي اگر به يك روستايي آب لوله كشي برديم نبايد بگوييم بحمدالله آب بهداشتي درست شد بله آب بهداشتي درست شد اما بايد بگوييماي مردم عزيز روستا در سايه جمهوري اسلامي آب بهداشتي پيدا شد حالا اين رقمي وضو بگيريد مسئول مملكتي كه رفته وضو بگيرد آستين اش رابالا بزند وضو گرفتن را هم ياد اينها بدهد هر كدام بلد نيستند و گرنه آب آشاميدني اتريش هم هست شيرجه را همه دنيا مي روند ما مي خواهيم وقت شيرجه قصد غسل جمعه هم بكنيم. همه مردم كره زمين صورت را ميشورند هنر ما اينست كه وقتي صورت را مي شوريم قصد وضو هم بكنيم ما دنيا را مي-خواهيم براي آخرت دنيا را مي خواهيم براي هدف بزرگتر، (وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ) (انبياء /80)، راجع به حضرت داوود(ع) است جهت كار بايد خير باشد، (وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (حج /77)، همه كار مي كنند منتهي جهت كار فرق مي كند، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ» (تهذيبالأحكام، ج1، ص83)، جهت كار به كار ارزش مي دهد. حديث داريم قَالَ الْبَاقِرُ (ع): «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا» (كافي/ ج1/ ص47) یعنی اگر كسي درس بخواند براي اينكه فردا توي جامعه پز بدهد مباهات كند بگويد من را مي بيني فوق ليسانس هستم! اين جهت الهي نيست. كيفيت كار مهم است نه كميت. امام جمعه همدان نقل مي كرد حمالي در بازار همدان بار ميبرد تا صداي اذان را شنيد بار را روي زمين گذاشت به صاحب بار گفت آقا تا اينجا كه آورده ام مجاني بده به يك حمال ديگر من مي-خواهم نماز اول وقت بخوانم و ما اين خاطره را در تهران براي يك نفر گفتيم. گفت: من اين حمال را مجاني به مكه مي برم. بعضي كارها، كار نيست اشتغال است به شخصي گفتند چكاره اي گفت هر كس عطسه مي كند مي گويم خير باشد خوب اينكه كار نشد بعضي كارها شوخي است. كيفيت كار مهم است قرآن راجع به كيفيت كار مي فرمايد: (لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) (كهف /7)، يعني مي خواهم بدانم كدام يك از كارهايتان بهتر است نمي فرمايد: «اكثر عَمَلاً»، نمي فرمايد كدام بيشتر كار كرديد، كدام بهتر كار كرديد، (إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً) (كهف /30) قرآن روي كيفيت خيلي اهميت دارد و لذا فرموده: نمازي ارزش دارد، (الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ) (مؤمنون /2)، نمازي كه در آن حضور قلب باشد. محكم كاري: پيامبر(ص) مرده ها را دفن ميكرد خشت ها را در قبر پهلوي هم مي گذاشت لاي خشت ها را خيلي محكم ميكرد. مي گفتند: آقا اين مرده فردا مي پوسد. چرا اينقدر…؟ فرمود خدا دوست دارد هر كه كار مي كند محكم كاري كند يعني يك مجرم قاتلي را كه ميخواهيد اعدام كنيد امشب به او غذاي شور ندهيد. فردا مي خواهيد او را بكشيد. اما كار را بايد درست انجام داد. ميانه روي در كار يعني برنامه داشتن و جسارت در كار. حديث داريم: آدمهايي كه جسورند و جسارت و جگر دارند، پولدار مي شوند و موفق آدمهاي ترسو هيچوقت به جايي نمي رسند. كارمان لغو نباشد، (وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ) (مؤمنون /3)، بعضي كارها كار هست اما لغو است. حرف هايمان را جمع كنيم، يكي از شاخه هاي مهم عبادت كار است كسي كه كار مي كند انگار در راه خدا شمشير مي زند كار مثل جهاد است. به اميد روزي كه هر دختر و پسر ما در مملكت غير از مدرك ديپلم و فوق ديپلم يك هنري هم داشته باشد كه اينقدر در صف اداره ي كاريابي نباشند و گداي پشت ميز نشستن نباشند در بازوي خودش هنر باشد و ما مي توانيم در كنار تحصيل مان هر كدام هنري داشته باشيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2217