responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2216
1- گذشت از جان، در راه حفظ دين
2- حرم امام حسين(عليه‌السلام)، خانه‌ي همه زائران
3- نقش تاسوعا و عاشورا در پيروزي انقلاب اسلامي
4- نماز شب حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) در شام عاشورا
5- اقامه نماز، حتي در ميدان جنگ و جهاد
6- بهره‌گيري دشمن از عناوين ديني و ظواهر مذهبي
7- تكرار جريان كربلا در طول تاريخ
8- نقش احزاب سياسي در ماجراي كربلا

موضوع: كربلا، صحنه گذشت و فداكاري

تاريخ پخش:  25/09/89

بسم الله الرحمن الرحيم

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»

به عنوان درسهايي از قرآن، در شام غريبان چه بگوييم. عاشورا چه گذشت و شام غريبان چه گذشت و چه درسهايي به ما مي‌دهد؟

من در قرآن 29 رقم گذشت پيدا كردم. 29 رقم گذشت، البته شايد بيشتر باشد، حالا اينهايي كه به عقل بنده رسيده است و مي‌توانم بگويم كه تقريباً در كربلا تمام اين 29 رقم گذشت و باقي آنهايي كه به عقل من نيامده است، واقع شد. يعني نمايشگاه گذشت. گذشت از جان، گذشت از جوان، گذشت از همسر، گذشت از شكم، گذشت از رفاه، گذشت از خواب، همه‌ي گذشت‌ها يكجا در يك روز واقع شد. بحث امشب، ضمن اينكه يك روضه‌ي قرآني است، يك مقايسه هم بكنيم ما در عمرمان از چه گذشت كرديم؟ البته داشتيم و داريم آدم‌هايي كه واقعاً گذشت دارند.

در جبهه بمباران مي‌شد، يكي از دوستان مي‌گفت، گفتم كه ممكن است ما امشب شهيد شويم. هركس وصيت دارد وصيت كند. مي‌گفت: همه وصيت كردند. جوان‌ها نشستند وصيت‌نامه نوشتند. يك پيرمردي همينطور نشست نگاه كرد و بعد آمد تنگ گوش من گفت: من سواد ندارم كه وصيت نامه بنويسم. به روحاني گفت. به روحاني كه هميشه در سنگر بود گفت: شما براي من بنويس. يك قلم و كاغذ دست گرفت. خوب… «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏»، شهادت مي‌دهم خدا يكتاست. پيغمبر، اهل بيت، قرآن، كعبه، دين، گفت: حالا وصيت تو چيست؟ گفت نمي‌دانم من وصيت نامه بلد نيستم. تو آخوندي! چه بايد نوشت؟ گفت: مال چقدر داري؟ گفت: هيچي! هيچي ندارم. گفتم: اولاد… گفت: يك اولاد داشتم آن هم در جبهه شهيد شده و از مال دنيا هم هيچي ندارم. گفتم: اصلاً تو وصيت نامه نداري. داشتيم آدم‌هايي را كه يك پسر داشتند، دادند. دو تا داشتند، دادند. سه تا داشتند، دادند.

من پريشب دزفول بودم. مي‌گفت: در يك خانه بيست و يك شهيد، يكجا. بحث امشب بحث گذشت است و در كربلا همه‌ي گذشت‌ها يكجا جمع شد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏». درسهايي از قرآن و اهل بيت را هم اضافه كنيد كه حقش همين است. موضوع: گذشت. از چه؟ از جان…

1- گذشت از جان، در راه حفظ دين

اميرالمؤمنين جاي پيغمبر خوابيد. آيه نازل شد. («وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ») (بقره/207) بعضي از مردم خودشان را پيش‌مرگ پيغمبر مي‌كنند. از جان گذشت. مي‌دانيد خدا چه كرد؟ خدا به فرشته‌ها گفت: كداميك از شما حاضر هستيد جانتان را فداي ديگر فرشته‌ها كنيد؟ ببينيد علي‌بن ابي طالب، اميرالمؤمنين(ع) جانش را فدا كرد. گذشت از جان! اين هم نه گذشت طبيعي، هم از سر گذشت، هم از قلب گذشت، چون در قلبش زدند. گذشت از جان…

اصلاً امام حسين فقه را زير و رو كرد. لب زدن به خاك حرام است. كسي خاك بخورد ولو يك ذره، اما به ما گفتند: بچه كه به دنيا مي‌آيد، لبش را به خاك كربلا بماليد. سفارش شده آن خاكي كه پيشاني‌تان را براي عبادت خدا مي‌گذاريد، خاك كربلا باشد. مسافر نمازش دو ركعتي است، اما مي‌گويند: در حرم امام حسين نمازت چهار ركعتي است. يعني آنجا خانه‌ي خودت است.

2- حرم امام حسين(عليه‌السلام)، خانه‌ي همه زائران

امام حسين كاري كرد كه خانه‌ي او خانه‌ي همه‌ي ما شد. همينطور كه هركسي در خانه‌ي خودش چهار ركعتي مي‌خواند مي‌تواند. خانه‌ي الوهيت مسجدالحرام، خانه‌ي نبوت مسجد النبي، خانه‌ي ولايت مسجد كوفه، خانه‌ي شهادت. ما پنج تا خانه داريم. يكبار ديگر مي‌گويم. خانه‌ي ولادت يعني خانه‌اي كه در آن متولد شديم، به دنيا آمديم. خانه‌ي ولادت، خانه الوهيت، خانه‌ي نبوت، خانه ولايت، خانه‌ي شهادت. شما پنج جا مي‌تواني نماز چهار ركعتي بخواني. اين چه بود كه همه‌ي غريبه‌ها را خودي كرد؟ آدم در محل غريب نمازش شكسته است ولي امام حسين مي‌گويد اينجا غريب نيستي، اينجا خانه‌ي خودت است.

گذشت از مال؛ مي‌دانيد امام حسين چه كرد؟ وقتي كربلا آمد زمين‌هاي كربلا را خريد. گفت: نمي‌خواهم خون من در زمين مردم ريخته شود. نمي‌خواهم زوارهايي كه زيارت من مي‌آيند، پايشان را در زمين مردم بگذارند. حق مردم است. اين خودش يك درس است كه عزادارهاي امام حسين بايد حق مردم را ناديده نگيرند. حق زن، حق شوهر، حق همسايه، بايد من تبريك بگويم و تشكر كنم. من كسي نيستم ولي حالا به عنوان يك طلبه تشكر كنم از آن‌هايي كه ظهر عاشورا وسط خيابان نماز خواندند. با هيچ قدرتي نمي‌شد وسط خيابان نيويورك و واشنگتن، وسط خيابان نماز خواند. اما امام حسين نيويورك و واشنگتن را هم سوراخ كرد. تمام مراسم‌هايي كه در كشورهاي غربي مي‌گيرند، چه اروپا، چه آمريكا، چه جاي ديگر، صد تا، دويست تا، من بودم. من محرم، شب‌هاي قدر در مراسم كشورهاي غربي بودم. با افطاري صد و پنجاه تا، دويست تا، سيصد تا جمع مي‌كنند. امام حسين در دانماركي كه كاريكاتور پيغمبر را كشيدند، وسط خيابان چهل هزار نفر را جمع كرد. هيچ قدرتي نمي‌تواند وسط خيابان دانمارك چهل هزار تا آدم جمع كند.

3- نقش تاسوعا و عاشورا در پيروزي انقلاب اسلامي

امام بنيانگذار جمهوري اسلامي، انقلابش را روي دوش امام حسين گذاشت و جلو رفت. اگر خود امام مي‌خواست انقلاب را دوش بگيرد نمي‌شد. از عاشوراها و تاسوعاها و اربعين‌هاست. هرچه امام صادق رواياتش پخش شد، در روضه‌ها پخش شد. يعني مذهب جعفري را امام حسين دارد مي‌برد. «كلهم سفن النجاة» همه‌ي اينها كشتي نجات هستند، ولي كشتي امام حسين تندتر مي‌رود. «كلهم باب الله» همه‌ي ائمه‌ي ما درگاه لطف خدا هستند. ولي درگاه امام حسين بزرگتر است و «باب الحسين اوسع» گذشت از خواب؛ ديشب امام حسين نخوابيد. فرمود: مي‌خواهم تا صبح نماز بخوانم. من نماز را دوست دارم. من نماز را دوست دارم. ديشب تا صبح احيا داشت.

4- نماز شب حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) در شام عاشورا

من معمولاً مستحبات را به بچه‌هايم اصرار نمي‌كنم كه انجام دهيد. ولي غروب عاشورا به عنواني كه پدر اگر به  بچه‌اش سفارش كرد يك كاري را بكن، واجب مي‌شود، سفارش مي‌كنم شام غريبان نماز شب را بخوانيد. شب‌هاي ديگر هم نمي‌خوانيد، نماز شب مستحب است ولي شام غريبان بخوانيد چون زينب كبري شام غريبان هم نماز شبش را خواند، منتهي آمد بلند شود، افتاد. زانويش طاقت نداشت. يعني او اين رقمي نماز شب مي‌خواند، لا اقل دخترهاي ما در سال يك شب به اين بي‌بي تكيه كنند. گذشت از خواب…

قرآن ستايش مي‌كند. («تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِع‏») (سجده/16) افرادي هستند خودش را از رختخواب مي‌كند، براي مناجات. بعد مي‌گويد: («فَلَا تَعْلَمُ نَفْس‏») (سجده/17) كسي نمي‌داند چه اجري برايش گذاشتيم. بعضي از آيات قرآن مي‌گويد: («ضِعف») يعني دو برابر. بعضي آيات مي‌گويد: («اَضعاف») چند برابر. بعضي آيات مي گويد: («فَلَهُ عَشْر») ده برابر، بعضي آيات مي‌گويد: هفتصد برابر، اما راجع به كسي كه خودش را از خواب بكند، مي‌گويد: («فَلَا تَعْلَمُ نَفْس‏») آيه‌ي قرآن است كه مي‌خوانم. هيچ‌كس نمي‌تواند بفهمد پاداش اين كسي كه خودش را از رختخواب براي مناجات كند، هيچ‌كس نمي‌تواند حسابش را بكند. هيچ‌كس حسابش را ندارد، از بس مهم است. گذشت از خواب…

بعد جالب اين است كه امام حسين شب عاشورا هم نماز شب مي‌خواند، هم شمشير تيز مي‌كند. يعني چه؟ يعني نماز شما را از دشمن غافل نكند. سرگرم نشويد در مسجدها مشغول نماز شويد، بعد ببينيد شرفتان رفت، عزتتان رفت، حكومتتان رفت.

5- اقامه نماز، حتي در ميدان جنگ و جهاد

آيه‌ي 102 سوره‌ي نساء مي‌گويد: در مقابل دشمن اگر وقت نماز شد، همه نماز را به جماعت اقتدا نكنيد. صد تا اقتداء كنيد و صد تا سر پست باشيد. آقا ركعت دوم «بِحَوْلِ اللَّهِ» كه گفت، آنهايي كه ركعت اول بودند قصد فرادي كنند سريع بروند ركوع و سجود را انجام بدهند، چون نمازشان دو ركعتي بود. بروند اسلحه را از آنها بگيرند، آنهايي كه سر پست هستند، بيايند به ركعت دوم برسند. بعد مي‌گويد: نكند غافل شويد. («وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‏») (نساء/102) دشمن دوست دارد شما غافل شويد. امام حسين فرمود: يك دست به قرآن، يك دست به اسلحه. امام حسين بر لبش نماز بود، در دستش اسلحه. گذشت از خواب…

گذشت از جوان؛ خيلي علي اكبر شبيه پيغمبر بود. يعني ابروهايش شبيه ابروهاي پيغمبر بود. چشم‌هايش مثل چشم‌هاي پيغمبر بود. پيشاني‌اش، صورتش، هروقت مي‌خواستند ياد پيغمبر بكنند، به علي اكبر نگاه مي‌كردند. اين جوان را فرستاد. گذشت از جوان. گذشت از بچه‌ي شيرخواره، گذشت از فاميل، هجده نفر از اين هفتاد و دو نفر فاميل امام حسين بودند. گذشت از برادر، الله اكبر! روز عاشورا چه روزي بود! گذشت از مسكن، خيمه‌هايش را هم آتش زدند. در تاريخ نداريم كه مهماني دوازده هزار نامه‌ي دعوت برايش آمده باشد جز امام حسين. اين همه نامه‌ي دعوت و بي‌وفايي. «لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه‏» (بحارالانوار/ج69/ص198) قرآن مي‌گويد: كسي اگر وعده بدهد، و خلاف وعده كند («فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقا») (توبه/77) كم كم به نفاق كشيده مي‌شود. امام حسين گذشت از جان، گذشت از برادر، گذشت از فرزند، گذشت از طفل، گذشت از خواب، گذشت از آب، تشنه بود. گذشت از فاميل، روز عاشورا چه شد؟ بي‌خود نيست گفتند: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏» (بحارالانوار/ج45/ص218) هيچ روزي مثل روز تو نيست.

قبل از تولد امام حسين انبياء وقتي تاريخ امام حسين را مي‌شنيدند گريه مي‌كردند.

6- بهره‌گيري دشمن از عناوين ديني و ظواهر مذهبي

گذشت از آبرو؛ به امام حسين نسبت دادند كه خروج كرده است. در فقه ما داريم اگر كسي بر امام زمانش خروج كند، بايد خونش ريخته شود. گفتند: امام زمان يزيدبن معاويه، اميرالمؤمنين يزيد است. و هركس عليه يزيد اقدامي كند، خروج كرده است. حالا كه خروج كرده قتلش واجب است.

انسان چطور خط را گم مي‌كند. عمرسعد وقتي مي‌خواهد به لشگرش بگويد: سوار شويد حسين را بكشيد. مي‌گويد: «يَا خَيْلَ اللَّه‏» (بحارالانوار/ج44/ص391) اي لشگر خدا! «اللَّهُ أَكْبَر»! پست و پول چه مي‌كند؟ به لشگر يزيد مي‌گويد: لشگر خدا! چه خبر است؟ مي‌خواهد فرماندار ري شود. يعني به خاطر پست آدم اينقدر جنايتكار باشد. حالا يك سؤال…اين جنايت‌هايي كه كوفي‌ها كردند جرقه بود يا جريان است؟ فرق بين جرقه و جريان چيست؟ جرقه يعني يك حادثه واقع شد و تمام شد. ديگر مشابه ندارد. جريان يعني هميشه هست.

7- تكرار جريان كربلا در طول تاريخ

فكر نمي‌كنيد در جمهوري اسلامي هم اين حادثه رخ داد. آدم تعجب مي كند، كساني كه يكوقتي مسئول مملكتي بودند، 180 درجه برگردند. آخوند و غيرآخوند! به اميرالمؤمنين گفتند: تو كه راهت مستقيم است. چرا اينقدر مي‌گويي: («اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ») گفت: من خبر از آينده ندارم. ممكن است فردا برگردم. ما چه تضميني داريم كه ما مسلمان بمانيم؟ من قبلاً فكر مي‌كردم يكبار حضرت امير از پيغمبر پرسيد: «أَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي» (بحارالانوار/ج34/ص338) بعد از كامپيوتر وارسي كرديم ديديم سه بار، يعني سه مرتبه تا آنجايي كه ما بلديم. شايد بيشتر باشد. در سه برهه از زمان حضرت علي از پيغمبر پرسيد: من وقتي بميرم، دين خواهم داشت يا بي‌دين خواهم بود. اميرالمؤمنين دلواپس دينش بود. ما كه ديگر هيچي! انسان هيچ اطمينان ندارد. قصه‌ي كوفه يك جرقه نيست يك جريان است. آدم هست انقلابي بوده و ضد انقلاب مي‌شود. نماز خوان بوده و نماز را رها مي كند.

ديشب يكجايي بوديم گفت: فلان جوان گفته: من قبلاً نماز مي‌خواندم، به خاطر فلاني و فلاني دلسرد شدم. گفتم: به ما دستور دادند دينتان را از مردم نگيريد. بگذار يك مثال بزنم. اگر يك نانوايي خراب شد، نانش بهداشتي نبود، يك كله‌پاچه، يك كبابي، يك رستوراني، اگر يكي از اين مغازه‌ها بهداشتي نبود، دولت آمد مهر و موم كرد، شما تا آخر عمرت ديگر نان و كله‌پاچه و شيريني و ميوه نمي‌خري؟ مي‌روي يك دكان ديگر. ما نبايد يك طوري باشد كه اگر يك نفر خراب شد، فردا قرائتي خراب شد، يكي ديگر… من مثل يك نانوايي هستم. نانوايي من را بستند، يك نانوايي ديگر. اگر يك داروخانه بسته بود، نمي‌گويي: حالا اين داروخانه بسته بود، زن و بچه‌ي من از بي‌دارويي بميرند. يك داروفروشي ديگر… برو پيدا كن ببين كدام داروفروشي ديگر باز است. ما نبايد اگر از يك پيش نمازي، از يك آخوندي، از يك كت و شلواري، از يك مذهبي، از يك مسئول مملكتي بدمان آمد دست از خدا برداريم. مسئول‌هاي مملكتي كسي نيستند كه ما دينمان را از آنها بگيريم. خودشان هم از ترس پشه در پشه‌بند مي‌روند. دينمان را بايد از خدا بگيريم. تا خدا هست، دين هست. دين يعني راه خدا. دين يعني راه. چون غير خدا هم مي‌گويد: («لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ») (كافرون/6) به كفار هم مي‌گويد: شما دين داريد. («لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ») يعني شما كفار هم دين داريد. دين يعني كسي هر راهي را مي‌رود. ما راهي را كه انتخاب كرديم، به خاطر افراد نيست.

در خود كربلا مي‌دانيد نقش احزاب سياسي چه بود؟ بد نيست يك چيزي را برايتان بگويم.

8- نقش احزاب سياسي در ماجراي كربلا

مرحوم ميرزا خليل كمره‌اي از علماي بزرگ بود و مجتهد تاريخ هم بود. ملا بود و مجتهد تاريخ هم بود. ايشان يك كتابي دارد، يك وقتي من از آيت‌الله رضواني پرسيدم ايشان كه بوده كتاب‌هايش را مي‌خوانم خيلي پرمايه هست؟ گفت: امام به حاج احمد آقا گفت: اگر مي‌خواهي ببيني ملا چه كسي است، كتاب‌هاي ميرزا خليل كمره‌اي را بخوان. اين را آيت‌الله رضواني مي‌گفت. مرد مُلايي بود. ايشان يك تحقيقي كرده مي‌گويد: جمع كثيري از اينهايي كه كربلا آمدند، به خاطر مسائل سياسي بود. يعني پدران اينها استاندار و فرماندار بودند زمان حضرت علي، دسته گل آب دادند، حضرت علي عزلشان كرد. اينها ناراحت شدند كه چرا از پست افتادند؟ گفتند: حالا كه از پست افتاديم يك دفتر سياسي ، يك حزب سياسي راه مي‌اندازيم، رژيم اهل بيت را واژگون مي‌كنيم. يكبار ديگر بگويم. جمعي از كساني كه كوفه آمدند، كساني بودند كه پدرشان استاندار بوده است. به خاطر خرابكاري حضرت علي او را از استانداري برداشته است، ناراحت شده كه چرا پست به من نرسيد، دفتر سياسي، حزب سياسي، بسم الله كربلا برويد… ولذا وقتي هم كربلا آمدند، به امام حسين گفتند: «بغضا لابيك» حالا كه پدرت پدر ما را برداشت، ما انتقام پدرمان را از تو … مسأله‌ي سياسي هم در كربلا بود. يعني چند چيز قاطي شد. اينطور نبود كه همه بصيرت نداشتند. مي‌فهميدند. پست مي‌خواستند.

همه‌ي گذشت‌ها در كربلا بود. چقدر قشنگ بود. ما بايد از كربلا درس بگيريم. وقتي مي‌گوييم: ابوالفضل آب را بالا آورد، ياد تشنگي بچه‌ها افتاد آب را نخورد، يعني چه؟ يعني شما ياد فقرا بيافت، پول‌هايت را از بانك بيرون بكش. چهار تا جوان را داماد كن. چهار تا دختر را جهازيه بده. چهار تا وام بده. مگر تو سپرده در بانك نداري؟ اين پول بانك براي شما آب كربلا است. مي‌خواهي كام بگيري، مي‌بيني فلاني وضعش خراب است. با يك مبلغ كم راه مي‌افتد. ما دو ليتر گريه مي‌كنيم، ولي كار يك مسلمان را هم راه نمي‌اندازيم. وقتي مي‌گوييم: امام حسين زمين كربلا را خريد، كه مال مردم تصرف نشود، ما هم بايد اين كار را بكنيم.

به هر حال اشك خيلي فايده دارد. امام حسين يك انرژي هسته‌اي است. يك ياحسين بگو، هفتاد ميليون سياهپوش در خيابان بريزند. تمام رييس جمهورها يك راهپيمايي 5 ميليوني نمي‌توانند راه بياندازند. در يك كشور هفتاد ميليون سياهپوش. بدون اضافه‌كار، بدون مأموريت، روي عشق، امام حسين امتحانش را داد. حرفم را جمع كنم.

آيا ما از جان گذشتيم؟ يك متلكي به ما گفتند حاضر هستيم از اين متلك بگذريم؟ حالا فحش داده حلالش كن. غيبت حلالش كن. حالا شريك هستيد، او را ببخش. توهين كرده او را ببخش. ما از چه گذشتيم؟ امام حسين از همه چيز گذشت. ما لااقل از يك چيزي بگذريم. آقاي صالحي ما را به فيض برسانيد…

{مداحي….}

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» يكبار ديگر سلام بكنيم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»

خدايا به آبروي امام حسين و اصحابش و مادرش و پدرش، و جدش و نسل معصومش هرچه خلاف كرده‌ايم، ببخش. هرچه از عمر ما باقي مانده ما را در راه مستقيم قرار بده.در امتحان‌ها ايماني بده كه سالم و رو سفيد بيرون بياييم. مرده‌هاي ما را بيامرز و مريض‌هاي ما را شفا بده. مشكلات فرد و جامعه و دولت و ملت ما را حل بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضي بدار. هركس در طول تاريخ براي امام حسين عزاداري كرده و مرده است با امام حسين محشورش كن. نسلشان را از بهترين مؤمنين و مؤمنات قرار بده. شر دشمنان به خودشان برگردان. و آخرين دعا كساني كه حق اهل بيت را غصب كردند و انبيا و اوليا و اهل بيت را كشتند، آن به آن بر عذابشان بيافزا. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 207 سوره‌ی بقره در شأن چه كسی نازل شده است؟
1) پیامبر اسلام(ص)
2) امام علی(ع)
3) امام حسین(ع)
2- مسافر، در چه مكان‌هایی می‌تواند نمازش را كامل بخواند؟
1) مسجد الحرام، مسجد النبی
2) مسجد كوفه، حرم امام حسین
3) هر چهار مورد
3- قرآن در سوره سجده، پاداش چه عملی را خارج از محاسبه دانسته است؟
1) اقامه نماز جماعت
2) اقامه نماز شب
3) اقامه نماز جمعه
4- حضرت علی(ع) درباره‌ی پایان عمرش، چه دغدغه‌ای داشت؟
1) سلامت دین
2) شهادت در مسجد
3) شهادت در جبهه
5- آیه 102 سوره‌ی نساء، چه خطری را گوشزد می‌كند؟
1) سازش با دشمن
2) غفلت از دشمن
3) نفوذی‌های دشمن

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2216
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست