نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2227
1- اخلاص نيروهاي بسيجي در جنگ 2- اخلاص، مانع حسادت و كينه 3- نشانه اخلاص، موفقيت يا شكست در كار 4- نماز، دعوت به اخلاص 5- راه رسيدن به مقام اخلاص 6- درجات اخلاص در نيّت 7- بياثر بودن ملامت ديگران در انسان مخلص 8- رعايت آداب عزاداري در محرم
موضوع: كيمياي اخلاص(3)
تاريخ پخش: 03/09/90
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان عزيز وقتي بحث را پاي تلويزيون ميبينند كه چند روزي به محرم مانده است و هم هفتهي بسيج است و درآستانهي محرم هستيم. هم بسيج تبليغات است و هم يادگار آن تشكيل بسيج است. موضوع بحثمان هم بحث اخلاص است كه به هر دو ميخورد. يكي از خصوصيات بسيح اين بود كه وقتي بسيج تشكيل شد بازوي انقلاب بود بي شرط! يعني نميگفت: پول ميدهي يا نميدهي؟ اضافه كار هست يا نه؟ پست هست يا نه؟ مقام هست يا نه؟ هيچ چيز در فكرش نبود جز اينكه به كشور حمله شده، امام فرموده: دفاع واجب است. حالا كه امام گفته دفاع واجب است، ما ميرويم به وظيفهمان عمل كنيم. اصلاً كار نداريم حالا غرب ميخواهد، هرجا لازم است. غرب يا جنوب؟ هرجا لازم است. درجهات چيست؟ چه كار به درجهي من دارد، هرچه ميخواهد باشد. هرچه آمار جلو بيايد، آمار و پوستر و عكس و خير مقدم و هرچه اين تجملات اضافه شود، از اخلاص كم ميشود.
1- اخلاص نيروهاي بسيجي در جنگ
زمان جنگ بود تقريباً، با يك نوجوان 16، 17 سالهاي مصاحبه كردند كه ايشان مسئول خنثي كردن مين بود. گفتند: كه چند تا خنثي كردي؟ گفت: خدا خنثي كرده، حالا توفيقي داشتيم. هركاري كردند، نگفت. آخرش اين خبرنگار گفت: چرا نميگويي چند تا؟ از بس اصرار كرد، گفت: آقا اگر بگويم چند تا غرور مرا ميگيرد. من نزد مردم عزيز ميشوم. ميگويند: (ماشاءالله)! اين نوجوان اين همه كار كرده است. من نخواستم مردم نگاهشان به من نگاه عظمت باشد، ميخواستم در حال گمنام يك كاري كنم. ببينيد اين اخلاص است. البته غير اخلاص هم هست.
گاهي وقتها مثلاً يك جايي در ايام جنگ ميرفتيم. در جبهه ها صحبت كنيم. مثلاً عوض تيپ ميگفتيم: لشگر، عوض لشگر ميگفتيم: گردان. قاطي ميكرديم. ميگفت: آقا حواست جمع باشد تيپ است. ميگفتيم: ببخشيد حالا من چه ميدانم تيپ است، گردان است. يا مثلاً ميگفتيم: بچههاي فلان شهر دست بالا كنند. آنوقت آنهايي كه آن شهري بودند، دو تا دستشان را بالا ميكردند كه بگويند: مثلاً آمار شهر ما بيشتر است. اينها خيلي مشكل است. يعني شيطان در محراب ميرود. زير عمامه ميرود. در جبهه ميرود. در اشك ميرود. آدم گريه ميكند ولي پشت اين اشك اخلاص نيست.
قرآن ميگويد: آن گريهاي ارزش دارد كه پشتش يك معرفتي باشد. («الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» )(مائده/83) دمع يعني اشك، («مما عرفوا») يعني براساس معرفت.
بحث ما بحث اخلاص است. الآن در آستانه محرم است. يك جا كه دعوت ميكنند برويم. طي نكنيم. چه مداح، چه طلبه! معمولاً هم طي نميكنند ولي خوب تك و تايي گاهي افراد از هر صد تا ممكن است دو نفر سه نفر طي كنند. طي كردن كار بدي است. طي نكنيم. هركس اول دعوت كرد او را قبول كنيم. سوا نكنيم. اي اينجا يا آنجا! اگر رزق شما نباشد، طي كني و پول كلان هم بگيري، از گلويت پايين نميرود، يك مسألهاي پيش ميآيد كه پول حذف بشود و از بين برود. بنابراين موضوع بحثمان اخلاص است و دربارهي اخلاص صحبت كنيم. نشانههاي اخلاص را خدمت شما بگويم كه ببينيد چيست. يك صلواتي بفرستيد (صلوات حضار)
2- اخلاص، مانع حسادت و كينه
آدمي كه مخلص است هيچوقت عقدهاي نميشود. همهي مردم روز عاشورا ميگويند: حسين، حسين، حسين، حسين، حسين، حسين! امام حسن نميگويد: بيانصافها يك كم هم حسن بگوييد! ما هم در اين مملكت امام هستيم، ما هم برادر بزرگتر هستيم. اصلاً امام حسن امامِ امام حسين بوده، ولي امام حسين امامِ امام حسن نبوده است. امام حسين شب عاشورا به زينب كبري كه منقلب شد، فرمود: امام حسن از من بهتر است. از دنيا رفت، جدم پيغمبر، فاطمه زهرا، اميرالمؤمنين اينها همه از من بهتر هستند. از جمله كساني كه گفت از من بهتر است، گفت: امام حسن هم از من بهتر است. يعني مقامش بالاتر است.
آدم مخلص عقدهاي نميشود. چرا نيروي انتظامي به اين هيئت گفت از اين كوچه برو، به او گفت: از آن كوچه برو؟ چه فرقي ميكند؟ مگر امام حسين در اين خيابان است؟ حالا اين خيابان شلوغ است تو از يك خيابان ديگر برو. نه اين پرستيژ ما، در شأن ما است كه ما از اين خيابان برويم. اصلاً مكان در آدم مخلص نيست. مكان، ميخواهي جبهه بروي، شرق يا جنوب يا غرب؟ هرجا نياز است. سوا نكنيم. كجا تبليغ كنيم. سوا نكنيم از كدام خيابان برويم. سوا نكنيم. منبري ميخواهيم دعوت كنيم، اصل بر اين باشد كه اين منبري چقدر چيز ياد مردم ميدهد. بعد از اين ده شب سخنراني چقدر مردم رشد كردند. نه اينكه چه جمعيتي اضافه شده است. نگاه ما به جمعيت و اينها نباشد.
معناي مخلص اين است كه خدا براي ما مهم باشد. من به يك… البته الحمدلله خيلي عوض شده، خيلي، شايد 90 درصد عوض شدند. يادم نميرود سالهاي قبل به يك رئيس هيأت گفتم آقا ظهر كه ميشود همانجا كه داريد سينه ميزنيد، همانجا در همان خيابان، يك نماز ظهر بخوانيد. گفت: اِ… حاج آقا چه ميگويي؟ دستهي من به هم ميخورد! ببين ميگويي نماز اول وقت بخوان، ميگويد: دستهي هيأت! او برايش آنچه مهم است نماز نيست، بگوييد… دسته هيأت است. خوب به هم بخورد. طوري ميشود؟ حركت خوبي شد، عاشورا اين نمازهاي در خيابان خيلي خوب شد. البته در خيابان به شرطي كه نزديك مسجد نباشد. وگرنه اگر مسجد هست، اصل نماز در مسجد است.
انسان ماشين نيست، كامپيوتر نيست، اطلاعات در كامپيوتر هم هست، ارزش انسان نيت انسان است. اطلاعات را كامپيوتر هم دارد.
3- نشانه اخلاص، موفقيت يا شكست در كار
آدم اگر مخلص باشد هيچوقت غصه نميخورد. نشد ما دانشگاه برويم. نشد كه نشد! من رفتم طلبگي ميخواستم مرجع تقليد شوم، نشد. نشد كه نشد! وظيفهات را عمل كن. من تلاش خودم را كردم. شد شد، نشد نشد! چرا من رئيس جمهور نشدم؟ خوب نشدي كه نشدي. چرا من در انتخابات مجلس رأي نياوردم. نشد كه نشد. آدم مخلص غصه نميخورد. ولذا قرآن ميگويد: مخلص علامتش اين است، («فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُون» )(توبه/111) چه اين دشمن را بكشد، چه دشمن اين را بكشد. («إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ») (توبه/52) قرآن ميگويد: هردو نيكو است. اي دشمن را بكشد، الحمدلله! دشمن خدا را كشتيم. دشمن خدا اين را بكشد، الحمدلله شهيد شديم. و لذا كلمهي («َيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُون») در قرآن به هم چسبيده است. يعني براي مخلص فرق نميكند. آدم مخلص غصه نميخورد، معذورم!
دكتر گفته: روزهات را بخور. روزه ميخورم. خاك بر سر ما امسال روزهمان را خورديم. چرا ميگويي: خاك بر سر ما؟ وظيفهات روزه خوردن بوده است. به همان دليلي كه ميگويند: او بايد بگيرد، دكتر ميگويد: تو بايد نگيري. آدم مخلص غصه نميخورد. فقرا احساس عقبماندگي نميكنند. فقير مخلص ميگويد: خوب من بيش از اين، («لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»)(نجم/39) هرچه انسان سعي داشت، همان به او ميرسد. ما هيچوقت غصه نميخوريم.
آدمهاي موفق مغرور نميشوند. چون نميداند خدا قبول كرد يا نه؟ به اميرالمؤمنين گفتند: خيلي تلاش ميكني. داري خودكشي ميكني. فرمود: نميدانم كارهايم قبول شده يا نه. بدانم قبول شده اينقدر خودكشي نميكنم.
بگذاريد يك چيزي برايتان بگوييم. پيغمبر ما، حضرت عيسي، حضرت موسي، بسياري از انبياء از نسل ابراهيم هستند. پس شخص ابراهيم. بهترين كارها ساختن كعبه است. حضرت ابراهيم در مكه پايههاي كعبه را بالا برد («وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْت» )(بقره/127) قرآن ميگويد: حضرت ابراهيم پايههاي كعبه را بالا برد و بعد گفت: («رَبَّنا تَقَبَّل») خدايا تو بايد قبول كني. اگر قبول تو نباشد، حتي ابراهيم، حتي ساختن كعبه، حتي در مسجدالحرام ارزش ندارد. اصل برق است. اگر برق باشد لامپ كوچك هم نور ميدهد. برق نباشد حباب بزرگ هم باشد نور نميدهد. اصل برق است.
بعضيها ميپرسند آقا چند بار عمره رفتي؟ چند بار مكه رفتي؟ چند بار عتبات؟ فكر ميكند گردو است ميشمارد. سي بار مشهد رفتم. بيست بار كربلا رفتم. ده بار هم رفتم عمره … مگرگردو است كه ميشماري؟ اگر لامپت سالم باشد، دفعهي اول كه به برق مكه وصل شد روشن ميشوي. اگر هم لامپت سوخته باشد، هزار بار هم به سرپيچ بزني… شما نپرس چند بار رفتي، بپرس لامپت روشن شد يا نشد؟
نيت خالص نتيجهاش اين است كه انسان تمركز فكر دارد. چون در نماز يك لحظه از نيت خالص بيرون بروي، نمازت باطل است. نيت يعني هدف را گم نكن. هدف خداست. سرگرم مسائل غير اين نشو.
4- نماز، دعوت به اخلاص
اصلاً خود نماز تمرين اخلاص است. الله اكبر! تو بزرگي، آمريكا بزرگ نيست. همهي رئيس جمهورها جمع شوند يك مگس نميتوانند خلق كنند. يك مگس هم يك چيزي را بردارد و فرار كند همهي رئيس جمهورها عقبش بدوند نميتوانند از آن بگيرند. الله اكبر! تو بزرگي. (بسم الله )به نام تو نه به نام كسي ديگر. رحمان و رحيم تو هستي ديگران رحم ندارند. براي حكومت خودشان حاضر هستند، مبارك وار، صدام وار، قذافي وار، شاه وار، مردم را درو كنند كه خودشان پادشاه باشند.
خدايا من بايد در خانهي تو بيايم. رحمت، سرچشمه انواع رحمتها تو هستي. بايد از تو بيم داشته باشم. مالك قيامت تو هستي. كسي ديگر مالك نيست. («لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْم») (غافر/16) («اياك») فقط بندهي تو، نه بندهي شرق، نه بنده غرب، نه بندهي مزد، نه بندهي مقام، نه بندهي مدرك، («إِيَّاكَ نَعْبُدُ») فقط كمك از تو («إِيَّاكَ نَسْتَعِين»). فط تو مرا هدايت كن («اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم» )(فاتحه/6) نماز همهاش تمرين اخلاص است. حتي در مسائل كيفري اگر كسي نيتش فرق كند جريمه ندارد. مثلاً اگر شما قسم خوردي، گفتي: والله چنين ميكنم. خوب اگر نكردي بايد كفاره بدهي. والله گفتي بايد كفاره بدهي. ده تا مسكين غذا بدهي يا ده نفر لباس بدهي. اما اگر نيتت جدي نبود، از ثقل زبان بود، يعني پر حرف هستي، به خاطر پرحرفي، بيتوجهي، عصبانيت، بياراده، عجله، ثقل لسان، از زبانت پريد قصدي نداشتي. اگر قصدي نداشتي و قسم خوردي، كفاره هم چه… يعني حتي نيتها در كيفرها، كسي عمدي كسي را بكشد يا خطايي كسي را بكشد.
چه كنيم خالص باشيم؟ بايد توجه كني كه چرا به اين مي چسبي؟ پهلوي اين عكس ميگيري؟ اينقدر بلهقربان ميگويي؟ چه مشكلي داري؟ ميخواهي عزيز شوي؟ («إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه») (يونس/65) («إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً») موضوع بحث نيت است. نيت، نيت به كارها ارزش ميدهد. بستر اخلاص.
5- راه رسيدن به مقام اخلاص
انسان چگونه مخلص شود؟ 1- باور كنيم. باور كنيم تمام عزت دست اوست. («إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً») قرآن گفته: («جميعا» )اين («جميعا») يعني چه؟ تمامش براي خداست. يعني اينطور نيست كه بگويي: 99 درصد دست خداست، يك درصد هم براي اين است كه من رئيس بانك شوم. من رئيس شوراي شهر شوم. من رئيس مجلس شوم. من امام جمعه شوم. اگر يكي از اين مقامها، عزت آور بود كلمهي («جميعا») دروغ بود. چون خدا در قرآن گفته: («جميعا»). يعني صد در صد عزت دست خداست. حالا بنده بنشينم، بالاترين مقامات رسمي كشور اين طرف و آن طرف من بنشيند، اين عزت است براي من. خدا خواسته باشد مرا خراب كند، بين همهي شخصيتها من يك چيزي ميگويم خراب ميشوم. يك عملي از من سر ميزند از آسمان به زمين ميافتم. ولو اين طرف من فلاني بود، اين طرفم فلاني. («إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً») يعني يك درصدش هم براي اين است كه شما خودت را به اين ميچسباني.
باور كنيم. باور كنيم تمام قدرت دست خداست. («أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً» )(بقره/165) باز راجع به قدرت هم گفته («جميعا»). يك («جميعا») ديگر داريم. قرآن ميگويد كه باور كنيم تمام تدبير دست خداست.
«فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَميعاً» (رعد/42) مكر يعني تدبير. همه ممكن است برنامهريزي كنند براي اينكه شما بالا بروي. خدا نميخواهد بالا بروي. همه چيز برميگردد.
سه تا («جميعا») در قرآن است. («إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً») … بگوييد… («أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً»)، («فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَميعاً») جميعا يعني يك درصدش براي ديگري نيست… آخر بعضيها ميگويند كه حكم من مدير كلي شد يا معاون يا مشاور؟ مشاور شد يا مشاورت؟ چه و چه؟ دلت به چه خوش است؟ خوشا به حالت به حضرت عباس! اگر رزقت عزت نباشد، بالاترين مرتبه هم بروي، مبارك رزقش عزت نبود. سي سال حكومت كرد تمام عزت سي ساله با در قفس كردنش به باد رفت. اينطور نيست. جاويد شاه، مرگ بر شاه، تمام شد و رفت. يك درصد عزت براي اين نيست. نه، من اگر بتوانم استخدام رسمي شوم، زودتر خواستگار گيرم ميآيد. اينقدر استخدام رسمي شدند، باز هم در خانه نشستند كسي در خانه را نميزند. خواستگار ندارد. چون اين «و من يتوكل علي استخدام رسمي و هو» عوض («من يتوكل علي الله»).
محاسباتي كه ميكنيم در قرآن چند تا («يَحسَبون») داريم. («يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُون» )(كهف/104) («يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْء»)(مجادله/18)(«يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون») (زخرف/37) يعني در دنياي خيال است. در دنياي خيال چنين ميكند، چنين ميكند، چنين ميكند. ما اگر بدانيم كسي ديگر كارهاي نيست، در مناجات شعبانيه داريم «الهي بِيَدك» يَد يعني چه؟ «بيَدِك لا بِيَد غَيرِك زيادتي و نقصي» خدايا دست توست. دست غير تو نيست. زيادي من و نقص من، ديديد صدام به چند ابرقدرت چسبيد، عزيز شد؟ شاه به چند ابر قدرت چسبيد، عزيز شد؟ مبارك چقدر باج به آمريكا و اسرائيل داد عزيز شد؟ («جميعا») اين سه تا («جميعا») را يادت نرود.
در قرآن سه تا («جميعا») داريم، سه تا («يحسبون»). («يحسبون» )يعني در دنياي خيال، خيال ميكند. ما اگر بنشينيم اينها را فكرش را كنيم، رزق دست خداست. («نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ») (اسراء/31) اينطور نيست كه به زرنگي باشد. حديث داريم گاهي خداوند آدمهايي را كه زرنگ هستند هرچه ميدوند به جايي نميرسند، يك آدمهايي هم كه هيچ زرنگي ندارند، زندگيشان راحت راحت است. خدا اين كار را ميكند تا به زرنگها بگويد، به زرنگي نيست.
6- درجات اخلاص در نيّت
اخلاص درجه دارد. («ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا» )(اعراف/56)(«رَغَباً وَ رَهَباً») (انبياء/90) «شُكْراً لِنِعْمَتِهِ»، «أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ» (بحارلانوار/ج41/ص14) درجه دارد. آدمها درجه دارند. مثلاً گاهي وقتها ميگوييم: برو بالا بنشين. ميگويد: چيه؟ ميگوييم: پرتقالهايش بزرگ است. برو بالا! پرتقالهايش بزرگ است. به يكي ميگويند: برو بالا، چيه؟ آنجا بوعلي سينا نشسته. بغل بوعلي سينا عكست را برميدارند، مشهور ميشوي. يكي ميگويد: برو بالا ميگوييم: چيه؟ ميگويد: از بوعلي سينا يك سؤال علمي كن، يك چيزي ياد بگير. ما سه تا، چند رقم برو بالا داريم. برو بالا پرتقالهايش بزرگ است. برو بالا عكست را بگيرند. برو بالا استفاده علمي ميكني. اخلاص هم درجه دارد. نماز بخوانيم براي اينكه جهنم نرويم. نماز بخوانيم براي اينكه بهشت برويم. نماز بخوانيم براي اينكه حاجتمان را بگيريم.
نشانهي اخلاص: كم و زياد شدن در آن اثر ندارد. خدايا يك دعا ميكنم آمين بگوييد. خدايا تو را به آبروي امام حسن همهي ما را ببخش. خاطرهي تلخ، خيلي تلخ است. ولي من بايد اينها را بگويم.
در حرم امام رضا، قصه براي بيست سال پيش است. زيارت ميخواندم و به قول امروزيها يك حالي هم داشتيم و به قول امروزيها سيم وصل شده بود. يك كسي كنار من گفت: حاج آقا اين پول را به فقير بده. گفتم: من زوار هستم. غريب هستم. فقير سراغ ندارم. باز شروع كرديم سيم وصل شد. خوانديم، خوانديم، خوانديم، دومرتبه گفت: حاج آقا ؟ گفتم: بله. گفت: اين پول را به فقير بده. گفتم: شما يكبار ديگر هم گفتي. من زوار هستم. غريب هستم. كسي را نميشناسم. دوباره سيم وصل شد. يك چند دقيقه شد. گفت: حاج آقا؟ گفتم: بله. گفت: اين پول را به فقير بده. دفعه سوم من ناراحت شدم. گفتم: پدرجان ولم كن. اين پول را هم تا كرده بود كوچولو اندازهي يك بادام، آبي بود. من فكر كردم بيست تومان است. آن زمان بيست تومان آبي بود. اسكناس بيست تومان آبي بود. گفتم: يك بيست تومان تا كردي هي ميگويي: به فقير بده. گفت: حاج آقا بيست تومان نيست. هزار تومان است. خوب باز هزار تومان آن زمان پول بود. من تا ديدم هزار تومان است آرام شدم. (خنده حضار) گفتم: اينجا يك مؤسسه ايتامي هست. گفت: به هركس ميخواهي بدهي بده.
وقتي رفت ديدم اين پيام امام رضا بود. گفت: قرائتي گول خودت را نخوري. دو ليتر هم گريه كني. مادامي كه فشار خونت با پول پايين و بالا ميرود، نمرهات صفر است. آنوقت مفاتيح را كنار گذاشتم، منقلب شدم. گاهي انسان لحظه مرگ ميفهمد كل عمرش صفر است. ميرفتم درس فلاني كه بگويند: فلاني شاگرد فلاني است. اينطور نيست. ما فكر ميكنيم اگر هيئت ما يك سرش كجا باشد و يك سرش كجا… هرچه اخلاص بيشتر باشد ماندگارتر است.
7- بياثر بودن ملامت ديگران در انسان مخلص
آدم مخلص از ملامتها نميترسد، من ميخواهم نماز بخوانم، آقا به تو ميخندند، بخندند. مگر من مقوا هستم كه با بارون وا بروم؟ چطور ديگران…
ما آدم داريم مثلاً چهل سال پيش كراوات داشته هنوز كراواتش را، پيرمرد هست. نود سالش است ولي كراواتش را ميزند. چنان اين فرهنگ غربي در مخش، آنوقت تو سي و دو سال است بچه مسلمان هستي ميخواهي نماز بخواني خجالت ميكشي؟ حالا باشد بعد، روبروي مردم است. باشد بعد يعني چه؟ ميخواهم نماز بخوانم.
ما يكجايي رفتيم، برنامهاي داشتيم. ضمناً فيلمبرداري هم ميكردند. گفتيم: خوب به غروب برسد نماز چه؟ گفتند: آنجا نماز ميخوانيم. ما يك ساعتي برنامه پياده كرديم و بعد هم غروب شد، رفتيم سر نماز تا رفتم بگويم: الله اكبر! گفتم: قبله اين طرف است. گفتند: نه حاج آقا! قبله آن طرف است. گفتم: پس چرا سجاده اين طرف است؟ گفت: مگر نماز نمادين نميخواهي بخواني؟ گفتم: بابا ميخواهم نماز بخوانم. نماز نمادين چيست؟ يعني هنوز باورمان نيامده كه بابا نماز! نماز نمادين چيست؟! ما بايد خيلي چيزها را باور كنيم.
آدم مخلص از ملامت نميترسد. آدم مخلص كاري به تشكر ندارد. آدم مخلص بين افراد فرق نميگذارد. يك كسي در يك جلسه فرق گذاشت بين پولدار و نابينا. به فقير عبوس كرد، به پولدار توجه كرد. ده تا آيه خدا به رگبار بست اين آقايي كه عبوس كرد. («عَبَس») باقياش را بلديد؟ بگوييد… («وَ تَوَلَّى») (عبس/1) عبوس كرد؟ پشت كرد؟ («وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكىَّ»)(عبس/3) شايد اين اهل تزكيه باشد. شايد اين خودساخته… شايد حرف تو در اين نابينا اثر كند. («أَمَّا مَنِ اسْتَغْنىَ، فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى») (عبس/ 5 و6) آن كسي كه پولدار است، تو متصدي هدايت او شدي. توجه به پولدار كردي؟
آدم مخلص علامتش اين است كه برايش فرق نميكند. امام رضا فرمود: كسي كه سلامش به فقير و غني فرق كند خدا او را غضب ميكند. شما ميخواهي روضه بروي. ببيني كدام روضه شام ميدهند. كدام روضه شامش چيست؟ مدرك ميدهند يا نميدهند؟ شام ميدهند يا نميدهند؟ آدم مخلص برايش فرق نميكند. اين آقا در هيئت ما سينه زده يا نزده؟ بابا غذاي امام حسين را بدهيد بخورد. طرفداري كردند يا نكردند؟ مردم فهميدند يا نفهميدند؟ فلاني پولدار است يا غني؟ اينها علامت اخلاص است. اخلاص هم دير از بين مي رود. مثل سوزن است كه به توپ بزني، يك سوزن به توپ بزني كل بازي لغو ميشود.
يك وقت ما سوار هواپيما بوديم همه را پياده كردند. گفتيم: خبري است؟ گفتند: بعد ميفهميد. گفتيم: آقا چه بوده؟ همهي بار را به مسافرها بدهيد. گفتند: يك موش يا سوسك در هواپيما رفته است. گفتم: اي بابا! اين همه مسافر و بار را به خاطر يك سوسك يا موش؟ گفتند: بله… ممكن است اين سوسك، ممكن است اين موش يكي از اين سيمها را بجود. و اين سيم را اگر بجود رابطهي خلبان با فرودگاه قطع ميشود. رابطه قطع شود خيلي چيزها به هم ميريزد. سوسك شرك، موش شرك ميآيد سيم اخلاص را ميجود. سيم اخلاص كه جويده شد رابطه انسان با خدا قطع ميشود. رابطه قطع شود خيلي از چيزها به هم مي خورد.
اهل بيت ما سه شب غذاي افطاريشان را به فقير و مسكين دادند. يك سورهي («هل اتي») آمد. براي چه؟ براي سه لقمه نان. اين خيلي مهم است. به خاطر اخلاصشان بود. يكي در جبهه كشته شد. گفتند: برادر عزيزم! شهادتت مبارك. گفتند: اين شهيد نيست. گفتند: بابا در جبهه شهيد شد. فرمود: اين قصدش خدا نبوده. اين در جبهه نگاهش به اسب و الاغ طرف خورد. گفت: بروم او را بكشم مثلاً اسبش را به غنيمت بگيرم. اين رفت او را بكشد به خاطر غنيمت، شهيد شد. اين «قتيل الحمار» است. يعني شهيد راه خر. لقب گرفت. «قتيل الحمار» كشته شد اما در راه الاغ. اخلاص!
8- رعايت آداب عزاداري در محرم
چون دههي محرم است يك چيزي بگويم. برادرهاي عزادار جاهايي كه زنها هستند سينهتان را نشان ندهيد. خلاف تقوا است. من نميگويم حرام است يا حلال. امام حسين دوست ندارد. ميخواهيد عزاداري كنيد. آقايان خانهها الآن وصل به اينترنت هستند. شما در اينترنت كلمه شيعه را بياوريد. تا كلمه شيعه را ميآوريد قمه زنها را نشان ميدهند. آنوقت به ما ميگويند: شيعهها يك بيماري دارند، خودزني، خودآزاري، خودكشي، يعني علات شيعه قمه است. آيا امام صادق در قمه خلاصه ميشود؟ چهارده معصوم ما در قمه خلاصه ميشود؟ يك طور عزاداري كنيد كه عزت براي شيعه باشيد. نه آرم شيعه قمه باشد. باز كار به فتوا هم ندارم. چون من اين بحثها را با قمهزنها كردم. قمهزنها برداشتند يك كتاب چاپ كردند، آيت الله العظمي فلان،آيت الله العظمي فلان، آيت الله العظمي فلان كه مثلاً چند تا از آنها گفتند: قمه جايز است. ميدانيد چه سؤال كردند؟ سؤالش را برايتان ميخوانم. ما روز عاشورا به عشق امام حسين، ميخواهيم چند قطره خون به امام حسين هديه كنيم. خوب مرجع تقليد هم ميگويد: باسمه تعالي چنانچه ضرري به جسمت نزند مانعي ندارد.
شما ميگويي: ميخواهم خون هديه كنم. مرجع هم ميگويد: جايز است. اين رقمي سؤال كن. حضرت آيتالله العظمي، ميخواهم طوري عزاداري كنم كه اروپا و آمريكا به شيعه بخندد. و آرم شيعه بدن خوني باشد. اين رقمي سؤال كن ببينيم كدام مرجع اجازه ميدهد. سؤال ميگويي: آب است. ميگويد: بخور.بگو: شراب است. ميگويد: نخور. شما هرطور سؤال كني، ان طور جواب ميدهد. به عشق امام حسين چند قطره خون هديه كنيم، ما كه خون هيچ، جانمان را فداي امام حسين ميكنيم. اما طوري عزاداري كنيم كه دنيا بگويد: شيعه اين است. يعني تمام معارف شيعه همه تحت الشعاع قمه زدن قرار گيرد.
چند رقم عزاداري هست. آن رقم عزاداري كنيم كه امام صادق بگويد: «جزاكم الله خيرا» اگر بنا بود كسي قمه بزند، خود امام زمان قمه زدن را سفارش ميكرد. ما براي تمام جزئيات حديث داريم. حتي به ما گفتند: هركس ميخواهد نماز جمعه برود، از شب جمعه پياز نخورد. براي اينكه ممكن است بوي پياز در دهانش باشد فردا در نماز جمعه كنار دستياش اذيت شود. يعني بيست ساعت قبل از نماز گفته نكند بوي پياز بغل دستيات را اذيت كند. حوضي كه وضو ميگيري، اگر يك آجرش غصبي باشد، تصرف حساب شود ميگويد: وضو نگير. خوب اسلامي كه در مسائل ريز اين همه حديث داريم، آنوقت ميشود براي عزاداري حديث نداشته باشيم. ما آيه داريم چطور عزاداري كنيم. حديث داريم چطور عزاداري كنيم. سنت و سيره داريم چطور عزاداري كنيد.
يك طور عزاداري كنيد كه همه مراجع، حالا گيرم پنج تا ميگويند: جايز است. خوب پنج تا هم ميگويند: جايز نيست. شما اگر يك قرصي را، فرض كنيد اين قرص است. پنج تا دكتر ميگويد: اين قرص را بخور، پنج تا دكتر ميگويد: اين قرص را نخور. اما يك قرص ديگر داريم ده تا دكتر ميگويند: اين قرص را بخور. عاقل چه ميكند؟ آن قرصي را ميخورد، كه پنج تا ميگويند: بخور، پنج تا ميگويند: نخور، يا عاقل آن قرصي را ميخورد كه ده تا ميگويند: بخور. قمه زدن پنج تا ميگويند: بله، پنج تا ميگويند: نه. باقي انواع عزاداري را ده تايي ميگويند: آره. خوب خوش انصاف يك طوري عزاداري كن كه همه بگويند. بعد هم فكر ميكند خيلي حسيني است. فكر نميكند كه اگر مثلاً مقام معظم رهبري يك چيزي گفت اينها در مقابلش قمه زدند، آمريكا خوش ميآيد، ميگويند: ما در ايران همين را ميخواستيم. يك عده در مقابل فتواي رهبري ايستادند. خودشان را هم خوب ميدانند. طوري عزاداري كنيم نماز ماليده نشود. مداحها يك شعرهايي بخوانند پر محتوا باشد. خداي نكرده، خداي نكرده پنج درصدي كه طي ميكنند، 95 درصد هم خالص هستند. آن پنج درصد هم طي نكنند. حالا دو فلس اضافه ميدهند، دو فلس كمتر ميدهند، چانه نزنيم. راهبندان نكنيم. صداي بلندگو اذيت نكند. نمونه عزاداري، نمونه عزاداري مقام معظم رهبري است. نماز مغرب اول وقت، دو سه تا آيه قرآن، چند تا آيه قرآن، پنج دقيقه، ده دقيقه، مداح، ده دقيقه يك ربع، يك واعظ نيم ساعت، دو مرتبه ده دقيقه يك ربع، مداح. بعد هم شام! يعني همهي مراسم يك ساعت و نيم بيشتر طول نميكشد. ما بعضي از جلسهها ساعت يازده شروع ميشود. حالا طوري نيست بلندگويش مردمآزاري نكند.
عزادارها طوري عزاداري كنند كه راهبندان نشود. احياناً آمبولانسي، بيماري، آتشنشاني، خطري پيش آمد كسي كار دارد، فرودگاه است. در عزاداري ما مردمآزاري نباشد. امام حسين علت ماندنش اخلاص بود. گفت: خدايا ميروم كربلا نه براي ريا، نه براي خودنمايي، نه براي نه براي… «لا… و لا بطنا» براي هيچ چيز نيست، فقط براي رضاي تو ميروم. روز عاشورا هم فرمود: «لَا مَعْبُودَ سِوَاك» (بحارالانوار/ج81/ص206) اي خدا، پرستش هيچكس را جز تو نميكنم. اخلاص امام حسين، خون در دنيا خيلي ريخته شده است. اخلاص بود كه به امام حسين بقا داد. (انشاءالله )عزاداريهاي ما همراه با نماز، تقوا، احكام الهي، گفته شود.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در نگاه افراد مخلص، كار نیك كدام گزینه است؟ 1) كشته شدن در راه خدا 2) كشتن دشمنان در راه خدا 3) هر دو مورد 2- انسان مخلص در چه جهتی تلاش میكند؟ 1) انجام وظیفه 2) حصول نتیجه 3) رضایت جامعه 3- برای رسیدن به مقام والای اخلاص، كدام باور لازم است؟ 1) عزت و قدرت، از آن خداست 2) تدبیر امور به دست خداست 3) عزت و قدرت و تدبیر، همگی از خداست 4- آیات ابتدایی سوره«عبس» چه كاری را سرزنش میكند؟ 1) بیاحترامی به مؤمنان 2) بیاحترامی به نابینایان 3) بیاحترامی به زنان 5- چرا خداوند، ایثار اهل بیت را در سوره انسان مورد ستایش قرار میدهد؟ 1) به جهت اخلاص در بخشش 2) به جهت توجه به یتیم و اسیر و مسكین 3) به جهت روزهدار بودن اهل بیت
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2227