نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2241
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ده سیگاری را در جایی قرار دهید تا سال آینده صد سیگاری درست میكنند. بنابراین در جامعه وقتی فسادایجاد شد این فساد را بعضی افراد توسعه میدهند. تمام آیاتی كه در قرآن از اكثریت مزمت كرده است. . . حدود هشتاد مرتبه قرآن از اكثریت مزمت كرده است. میفرماید كار به اكثر مردم نداشته باش حق را بنگر. كار به عدد نداشته باش. از افتخارات جمهوری ما اینست كه حق با ماست و هم اكثریت آرا با ما است. درایران حق و هم اكثریت یكی است و با ماست (;لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنینَ) (سبأ/31) اگر شما در جامعه نبودید ما ایمان آورده بودیم. دلیل اینكه ما منحرف شدیم و مجرم و گناهكار شدیم بخاطر اینست كه شما در جامعه مسیرهارا تعیین میكردید. شما به مردم خط میدادی، مردم نیز دنبال شما میآمدند. یك سری ازمشورتهای خطرناك، مشاور خطرناك، مسئله مشورت یكی از مسائل اجتماعی اسلام است اگر بخواهی دسته بندی كنیم. مسائل اسلام را به مسائل اعتقادی و اخلاقی و مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی، مسئله مشورت از مسائل اجتماعی سیاسی اسلام است. مشاورین بد میتوانند انسان رامنحرف كنند گاهی انسان مشورت میكند كه آیا این كار را انجام دهم یا خیر مشاور اگر مشاور خطرناكی باشد میتواند انسان راهدایت كند به یك مسیر انحرافی و لذا در اسلام خیلی سفارش شده است كه با چه كسی مشورت كنید باآدم عاقل مشورت كنید. با آدم عالم، دلسوز با آدم ترسو مشورت نكنید. با آدم بخیل مشورت نكنید. مشاوربد مقدمات انحراف و گناه را فراهم میكند. یكی از مسائلی كه در جامعه وجود دارد و انسان رابه اشتباه میاندازد مسئله هجرت، چرا به ما میگویند هجرت كن؟ چرا انسان باید گاهی هجرت كند گاهی انسان باید ازاین مدرسه بچه را در بیاورد و در مدرسه دیگر بگذارد. گاهی باید از این محله به محله دیگر برود. گاهی باید از شهری به شهر دیگر برود و گاهی از كشوری به كشور دیگر برود دلیل اینكه میگویند هجرت كن اینست. كه در جامعه فاسد انسان نمیتواند خود را حفظ كند جامعه فاسد اثر میگذارد. و گفتهاند از این جامعه فاسد بایدهجرت كنید. این كه در اسلام میگویند هجرت كن. هجرت دلیل آنست كه جامعه درتربیت انسان اثر دارد اگر جامعه اثر نداشته باشد من برای چه هجرت كنم. این جامعه در من اثر میگذارد كه میگوید اگر جامعه فاسد است باید هجرت كنید و یكی از واجبات هجرت است و كسانی كه در دارالكفر و درجامعه فاسد هستند لحظه مرگ قرآن میگوید ملائكه میآیند كه جانش را بگیرند میگویند (;فیما كُنْتُمْ) (آل عمران/55) شما در چه حال بودید میگویند ما از مستضعفین بودیم میگویند ایا زمین خدا وسیع نبود كه د رآن حركت كنید. اگر مستضعف(توسری خور) میتواند با هجرت از خود همایت كند مكتب خودش را مستقركند باید هجرت كند. بنابر اینكه د راسلام میگویند هجرت كن و واجب است همینكه میگویند هجرت واجب است از این وجوب جامعه در انسان اثر میگذارد. (مجالس گناه)د رجامعه جلسات گناهی پیدا میشود كه زمینه گناه را برای انسان به وجود میآورد انسان گاهی اوقات در یك مجلسی است كه گناه میكنندیا پای او نیز به گناه باز میكنند و او رانیز به گناه میكشانند و در این جا حدیثهایی هست كه برایتان میگویم «دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الْبَصْرِیِّینَ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی أَقْعُدُ مَعَ قَوْمٍ یَلْعَبُونَ بِالشِّطْرَنْجِ وَ لَسْتُ أَلْعَبُ بِهَا وَ لَكِنْ أَنْظُرُ فَقَالَ مَا لَكَ وَ لِمَجْلِسٍ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى أَهْلِهِ»(كافى، ج6، ص437) به امام موسی بن جعفر علیه السلام گفته شد من مینشینم با گروهی كه آنها شطرنج بازی میكنند و من تماشامی كنم یك گروهی شطرنج بازی میكنند من نیز كنارشان مینشینم بازی نمیكنم ولی نگاه میكنم امام فرمود: چرا در جلسهای مینشینی كه خدا به این جلسه نظر نمیكند. درست است كه تو شطرنج بازی نمیكنی ولی وقتی گروهی گناه میكنند شما نشستنتان درآن مجلس گناه و حرام است. در سفرهای كه مشروبات هست، نشستن پای آن سفره حرام است گرچه خودشما شراب نخوردید باید بگوییم خدا رحمت كند شهید مظلوم بهشتی را یكی از دانشجویان میگفت تلفن به ایشان روز كه در آلمان بودند كردیم كه فلان جلسه از ما دعوت كردند چه كنیم برویم یا خیر میخواهیم برویم ببینیم درباره ایران و اسلام چه میگویند؟ میگفت مرحوم بهشتی فرمود اگر انجا مشروبات الكلی صرف میشود از نظر اسلام ما حق نداریم شركت كنیم. اما اگر مشروبات الكلی نباشدبروید ببینید چه خبراست؟ و چه میگویند؟ چقدر ما باید یا بهشتی باشیم و حالا حالا نیز او را یاد خواهیم كرد هروقت اصلی ازاصول قانون اساسی یاد شود به ذهن انسان بهشتی میاید و بهشتیها امام كاظم علیه السلام فرمود حق نداری در مجلسی بنشینی كه در آن شطرنج بازی میكنند. (قال الصادق علیه السلام: «لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ»(كافى، ج2، ص374) تو اگر در یك جلسه معصیت كه نمیتوانی آن را عوض كنی حق نداری بنشینی. اگر میتوانی جلسه را عوض كنی بروشاید بتوانی عوض كنی. اما اگر ضعیف هستی و حرف تو را كسی نمیخواند و گوش نمیدهد و زور نداری اگر اینكه موقعیت و قدرتی برخوردار نیستی حق نداری بنشینی «لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ» سزاوار نیست برای مومن «أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً» كه در مجلسی بنشیند «یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ» مجلسی كه در آن معصیت خدا میشود «وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ» تو كه قدرت تغییر نداری نرو و ننشین یا برو كه عوض كنی و یااینكه نرو. قرآن میفرماید «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنینَ» مستضعفان مومن میگویند به مستكبرین در روز قیامت اگر شما در جامعه نبودید ما ایمان میآوردیم. شمابه جامعه خط میدادید ما نیز دنبال خط شما حركت كردیم. »اذا« زمانی كه» رأیت« رویت كردی دیدی »الذین« وقتی میبینی كسانی كه غرق میشوند »فی ایاتنا« در آیات ما یعنی سرگرم این هستند كه مكتب ماو آیات ما و رهبر ما را تضعیف كنند اگر در یك جلسهای رهبری یك رهبر را مكتب ما رهبر ما جمهوری ما راخون شهیدان ما را مردان و چهرههای درخشان ما راتضعیف میكنند اگر دیدی «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ» انعام/68 وقتی دیدی افرادی سرگرم هستند در ایات ما برای تضعیف «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» باید اعراض كنی از اینهابلند شو و برو اجتماعی كه تضعیف میكند خط اسلام را د رآن جامعه نمان واز آن مجلس و جامعه برو «حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ» حتی تا اینكه رفتن تو اثر بگذارد تا اینها بحث را عوض كنند. جلسه را به عنوان اعتراض ترك كن و آن را بهم بزن. موج ایجاد كن مسلمان باید موج ایجاد كن. ما افرادی را زمان شاه داشتیم كه وقتی در راه ماشینها موسیقی میگذاشتند میگفتند آقا این را خاموش كن گناه است میگفت من خاموش نمیكنم میگفت نگه دار تا من پیاده شوم پیاده میكردند گرچه این بندهی خدا كنار جاده میماند اما بالاخره در افكار سرنشینان ماشین اثر میگذاشت مهم نیست كه من پیاده شوم وبدبخت نه شما گاهی پیاده میشوی اما همه ماشین متوجه میشوند كه شما از مكتب خویش حمایت میكنی زمان شاه اینگونه بوده «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا» وقتی میبینی افرادی غرق میشوند درتضعیف ایات ما «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» از آنها اعراض كن و جلسه را ترك كن تا اینكه اینها در حدیثی دیگری غرق شوند بحث را عوض كنند. مسیر بحث را عوض كن اگر حرف بزنیم تو ذوق اینها میخورد تو ذوقشان بخورد من گوش نمیدهم تا دیدی میخواهد غیبت كند بگو آقا من گوش نمیدهم خیی راحت ماافرادی را داشتیم كه در جلسه نشسته بودند تا میدیدند بحث غیبت شد بلند میشد و میرفت. امام باقر(علیه السلام) فرمود با پولدارها ننشین «لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ یَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَمَا یَقُومُ حَتَّى یَرَى أَنْ لَیْسَ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةٌ»(أمالى صدوق، ص253) آدم ابتدا یك كیلو باخدا رفیق است میبیند الحمدللهیك خانه متری و یك پیكان نیز دارد وقتی وارد خانهای میشود كه متر است و ماشین آن نیزبنز است یك سری كج میكند و از نزد آن تاجر بر میخیزد و میگوید خدا خیلی به او كم داده است یعنی باجت خدا وارد و با بغض خدا خارج شد. خاصیت با پولدارنشستن این است كه انسان عشق و علاقهاش نسبت به خدا كم میشود و لذا گفتهاند در كارهای مادی نگاه به زیر دست خود كن و در كارهای معنوی نگاه به بالا دست خود كن او نماز شب میخواند. تو چرا نیم خوانی او به همه سلام میكند تو چه را سلام نمیكنی او مطالعهی بیشتر و خدمت بیشتر به جامعه میكند تو چرا نمیكنی؟ او قرض الحسنه بیشتری میدهداو چه میكند. . . كارهای خدماتی عبادی، اخلاقی، علمی در این كارها نگاه به بالا دست خویش كن. و در این مورد كه لباس او 40 تومان است لباس من تومان است و به پشم و نخ و. . . دقت لازم نیست «لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ» با پولدارها ننشین چرا «فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ یَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةً» زیرا انسان وقتی با اینها مینشیند احساس میكند كه خدا به او نعمت داده است ولی زمانی كه بر میخیزد احساس میكند خدا به اوكم داده است. امام كاظم(علیه السلام) به یكی از یارانش گفت چرا خانه دائیت میروی؟ گفت آقا دائی من است گفت باشدمگر نمیدانی كه افكار كجی دارد گفت آقا من به افكار او چه كار دارم؟ میگویند فردی رفته بود به مزرعهای و هندوانهای را دزدیده و داشت میخورد كشاورزام د و به او گفت هندوانه دزدی است و حرام خود گفت من كار به حرامی آن ندارم برای خنكی آن را میخوردم البته غلط است جهنم هست من میترسم شوخیهایی كه میكنم بد آموزی داشته باشد. علیای حال اگر كسی برای خنكی هندانه آن را بخورد جهنم هست. یك دزد دیگر رفته بود جایی و میوهها را میخورد، باغبان آمد و گفت چه میكنی؟ گفت هیچ زمین خدادرخت خدا و میوه خداست و من هم بنده خدا ایشان نیز چوبی برداشت و زد بر سر دزد دزد گفت چه میكنی؟ گفت چوب خدا، دست خدا، قدرت خدا. . . امام كاظم فرمودند خانه دایی كه افكاركج دارد چرا میروی «مَا لِی رَأَیْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَای شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَكُمْ جَمِیعاً»(كافى، ج2، ص374) چرا به خانه عبد الرحمن بن یعقوب میروی «فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی» گفت او دایی من است. خاله كه ما در فارسی میگوییم در عربی نیز همین لفظ خاله را میگویند خال یعنی دایی، خاله یعنی خاله. خاله یعنی خواهر مادرخل یعنی دایی. اسم خال بردم چیزی یادم آمد یك كسی روزی چیزی از من پرسید و گفت ادرار و عرق راكلیه میسازد. چرا ادرار نجس است و عرق پاك. گفتم ساخت كدام دستگاه است من نمیدانم اینها را به كسانی كه در تشریح و پزشكی وارد هستند بگوگفت نه آقا قطعا اینگونه است. گفتم من بلد نیستم اگر تو عالم هستی نزد آدم جاهل آمدهای. گفت آقا بخدا ساخت كلیه است گفت عرق كه از پیشانی میاید نجس نیست ولی ادرار نجس است. گفتم بر فرض هر دو ساخت كلیه باشد مانعی ندارد چون هرچیز كه از كجایی بیرون میاید یكی پاك باشد یكی نجس، گفت چطور من البته مثل علمی نیست برای اینكه او را رد كنم آخرگاهی آدم میخواهد كسی را از سر خود رد كند. گفتم خال تركیبات شیمایی آن یكی است خال اگر از روی بینی عروس بیرون بیاید 100هزار تومان نرخ عروس كم میشود اما اگر خال كنار لب عروس بیرون بیایدكلی نرخ عروس بالا میرود. و حال آنكه تركیبات شیمایی خال یكی است تا از كجا بیروناید. از روی دماغ یا از بغل لب حال بر فرض عرق و بول هر دو ساخت كلیه باشد خوب یكی از پیشانی بیرون میاید حكم دارد. البته علمی نبود. گاهی بحثهایی را انسان گیر آدمهای چموشی میافتد و هرچه میگوید بلد نیستم میگوید نه باید بگویی و یك توقعات زیادی دارند. جایی مهمانی رفته بودیم. گفتیم آقا صبح ما را صدا كن گفت عجب توجه آقایی هستی كه خواب میمانی گفتم اكنون من ا بعد از نیمه شب است كه میخوابم و در ثانی. . . گفت نه آقا نباید خواب بماند گفتم من خودم آقا هستم ولی خوابم نیست آخر چه كنم؟ هی میگویم خواب میمانم او بحث میكند كه چرا؟ اوخیال میكند بنده بخاطر اینكه عربی خواندهام باید خوابم با خواب دیگر فرق داشته باشد گاهی توقعات عجیب است. خواهش میكنم سوالات را از اهلش بپرسید و هر سوالی را از ما نپرسید. ما یكجلسهای كانال دو پاسخ به سوالات داریم اقا نرخ پیاز میپرسند. 41اصل دیا اكتیك میپرسند میپرسند چرا پیازگران است دیگری اصل دیا لكتیك را میپرسد اصلاً در و دروازه ندارد. اگر من یك مقدرای یك وقت مثلی زدم و بعد فكركردم كه مثلم غلط است مثل زدم گفتم علم من از اسلام مثل كسی است كه دستش رادراقیانوس كند بگوید آب این است این آب نیست این مقدار آبی است كه به دست من میچسبیده است و الااقیانوس خیلی آب دارد و این یك ذره به دست من چسبیده است بعد فكر كردم و دیدم مثل غلط است. چون همین مقدار كه دستم را در اقیانس كردم به همان اندازه كه آب به دست من چسبید از اقیانوس كم شد. اما آن مقدار قرآن حدیث كه در ذهن من است از قرآن و احادیث كم نیم شود یعنی اصلاً مثلم غلط است یعنی حتی نمیتوانم بگویم اطلاعات ما نسبت به قرآن و حدیث حتی به مقدرا رطوبت انگشت من نسبت به اقیانوس است یعنی مثل چند روز پیش زدم فكر كردم و دیدم كه مثلم كوتاه است ولی از درد لاعلاجی است. امام كاظم علیه السلام فرمود «مَا لِی رَأَیْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی» چرا خانهی فلانی رفتی. گفت ایشان دایی من است «فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً» مگر نیم دانی خالی دایی تو درمورد خدا چرت و پرت میگوید. گفت من چه كار دارم به چرت و پرتهای او «هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ» هرچه دلش میخواهد بگوید «أَیُّ شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ» به من چه ربطی دارد من و او را در یك قبر نمیگذارند عیسی به دین خود موسی به دین خود هنوز هم در جامعهی ما این طرز تفكر وجود دارد. فرمودند كه این غلط است «إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَكُمْ جَمِیعاً» نمیترسی بخاطر اینكه پای سخنان كسی كه سخنانش اغراض است خدا تو را عذاب كند و فكر او اغراض است حدیث در جلد 74 بحار صفحه ازاین حدیث میفهمیم كه اگر تو نیز در خط او نیستی با او نشست و برخاست نباید بكنی. «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ یَقُولُ مَنْ كَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یُؤَاخِیَنَّ كَافِراً وَ لَا یُخَالِطَنَّ فَاجِراً وَ مَنْ آخَى كَافِراً أَوْ خَالَطَ فَاجِراً كَانَ فَاجِراً كَافِراً»(صفاتالشیعة، ص6) من كسی كه اخا یعنی اخوت پیدا كند برادری كند كسی كه برادری با یك كافری كند با یك كافری بگوید یكی هستیم او خلط یا مخلوط شود با یك آدم پست و فاجر «كَانَ فَاجِراً كَافِراً» كسی كه با كافر آمد و شد كند با فاجر رفت و آمد كند این فرد هم كافر یا فاجر است. قرآن میفرماید: (;وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) (مائده/51) الله اكبر از این آیه هركس از شماها با یهود و مسیحیت اخت داشته باشد و آنها را سرپرست خویش بگیرد این فرد نیز یهودیان را با مسیحیان است. قال الصادق(ع): «مَنْ كَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسُ مَجْلِساً یُنْتَقَصُ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُعَابُ فِیهِ مُؤْمِنٌ»(كافى، ج2، ص377) هركس ایمان به خدا و پیامبر دارد. در مجلسی كه از امام و مومن انتقاد میشود حق نشستن در آن مجلس را ندارداگر راست میگوئید كه ایمان به خدا و پیامبر دارید «فَلَا یَجْلِسُ مَجْلِساً» ننشین در مجلس كه «یُنْتَقَصُ فِیهِ إِمَامٌ» از رهبری انتقاد میشود «أَوْ یُعَابُ فِیهِ مُؤْمِنٌ» یا از مومنی در آن انتقاد میشود. قرآن میفرماید (;وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً) (اسراء/16) وقتی میخواهیم یك قریهای را هلاك كنیم راه این است اول «أَمَرْنا مُتْرَفیها» به مترفین به پولدارهای عیاش(مترف یعنی پولدارهای عیاش) امرنا امر میكنیم كهای پولدارها كسانی كه جامعه نگاهشان به شماست چنین كنید امر میكنید به مترفین كه این خط را برویدامرنا اما مترفین بجای اینكه گوش بدهند «فَفَسَقُوا فیها» فاسق میشوند «فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ» خداوند نیز قهرش میگیرد «فَدَمَّرْناها تَدْمیراً» اگر یك امتی یك قریهای را خواست زیرو رو كند اول سرد مدارهای جامعه راجامعه روی اینها میچرخد به اینها میگوییم خط اسلام این است اینها گوش نمیدهند و فسق میكنندخداوند نیز همه جامعه را زیرو رو میكند. قرآن میفرماید (;إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُكْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ) (نساء/140) هر جا آیات خدا را دیدی كه به آن كفر ورزیده میشود ننشینید البته ننشینید معنایش این نیست كه لابد حق است بنشینیم و ببینیم چه میگویند ننشین یعنی بلند شو و برو دستش را بگیر و او را پهلوی یك اسلام شناس ببر بگو بیا حالا با هم بحث كنیم نزد من نگو كه من جواب تو را نتوانم بدهم ممكن است یك نفر تفسیری میكند یك چیزهایی از قرآن و حدیث بگوید كه شما خیال كنید كه از اسلام است ولی از اسلام نیست برایتان حدیثی بخوانم الله اكبر چه حدیثی است امام صادق(ع) از كسی پرسید چه میكنی؟ گفت من تفسیر میگویم فرمود والله از قرآن هیچ بلد نیستی الله اكبر امام صادق قسم و الله خورد(والله ما علمت من كتاب الله شی ء)والله هیچ از قرآن بلد نیستی. تو ادعا میكنی كه تفسیر گوی شهر هستی مگر تفسیر كار آسانی است هرآیهای را كه انسان بخواهد تفسیر كند باید مواظب باشد حدیث ذیل آن آیه داریم یا خیر این آیه چه زمانی نازل شده است كجا نازل شده استشان نزول آن چیست؟ گاهی یك آیه را اگر قبل و بعدش را نبینی خیلی خطرناك است زمانی جایی رفته بودم دیدم چند جوان آن زمانی كه میخواستند جوانها را از آخوندها جدا كنند گفتند مانیازی به آخوند نداریم بابا جان مگر میشود هر كاری تخصص میخواهد مگر میشود كه نیاز نداشته باشید یكی میگوید نمیخواهم مسلمان باشم آن یك حرفی است. اما اگر خواستی مسلمان باشی باید ازاسلام شناس بپرسی آن هم اسلام شناس با تجربه نه اسلام شناسی كه دو كلمه درس خوانده است گفت آقامن خودم مقداری اطلاعات عربی دارم دیدم نمیخواهد زیر بار برود. برای اینكه او را ضربه فنی كنم گفتم این آیه را معنی كه چون هركس عربی خوانده باشد این آیه را میفهمد شما هم كه نخواندهاید میفهمیدچون از این آیههای آسان است گفتم قرآن میگوید(;فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ) (اسراء/33) یعنی اسراف نكن من در كشتن این آیه قرآن است «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» یعنی در آدم كشی اسراف نكن. پس خدا میگوید اسراف نكن پس یكی دو نفر را میشود ترور كرد. چون خدا نگفته است نكش گفته است زیاد نكش اسراف نكن. توطبق این آیه معنا كن این جمله را گفت خوب حالا معنایش چیست؟ گفتم یك قصه جلوی این آیه است ویك قصه بعد از آن اینجا یك هدف است این هدف به آن چسبیده میشود معنایش این است. زمان جاهلیت رسم این بود كه اگر گروه الف و ب با هم دعوا كردند گروه الف یك نفر از گروه ب را میكشت گروه ب میگفت حال كه یك نفر را كشتید ما 10 نفر از شما را میكشیم آنوقت آیه نازل شد «فَلا یُسْرِفْ» یكی یكی این در این مورد است «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» جریانش این است كه چون در مقام انتقام بیش از یك نفری كه كشته میشد تلافی میكردند آنوقت خداوند میفرمود یكی به یكی این مال اینجاست و مال هرجا نیست. الله اكبر. قرآن میگوید اگر در جلسهای نشستی كه حكم خدا تحقیر شد اگر رادیو بی بی سی رادیو آمریكا و اسرائیل گوش دادی البته الحمدلله رب العالمین رادیوهای خارجی اینقدر مسخره است كه هركس گوش بدهد جزخنده كاری نمیكند استدلالی ندارد كه آدم احتمال بدهد كه یك نفر بخاطر رادیوی خارجی گول خورده است یعنی كسی كه میگوید حرفهای كیانوری را با قرص درست كردند یا حرفها را روی لبهایش منتاج كردهاند خوب این خیلی خوب است خوب است دروغ شاخدار باشد چون دروغ وقتی شاخ دارد همه میفهمند. در رادیوهای خارجی الحمدلله امام زین العابدین میگویند(الحمدلله الذی جعل اعدائنا حمقا)خدا راشكر كه دشمنانمان خر هستند این یكی از دعاهای امام زین العابدین است كه خدا را شكر كه دشمنان مااحمق هستند یعنی چنان دروغ میگویند كه مادرزن عزادار نیز خندهاش میگیرد یعنی زن عزاداری كه همهی وجودش عزا است یكدفعه میخندد جوك است بر فرض اگر یك وقت اینها خواستند حرف حسابی بزنند ما باید حرفشان را تحلیل كنیم و نزد تحلیل گر ببریم. اگر كسی مرض را شنید و گوش داد. قرآن میدانی چه میگوید ِ (;إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ) (نساء/140) بدرستیكه شماها كه پای حرفی مینشینید كه حرف توحرف خدایی نیست شما كه پای حرف غیر خدایی مینشینید. اذا مثلهم شما مثل او هستید. كسیكه گوش به حرف رادیو آمریكابدهد آمریكایی است. بله یك سری حرفها كه دروغش خیلی روشن است طوری نیست یك سری حرفهایش هم كه الحمدالله ساعت /7 جمعه هشت تا رادیو میگوید و تحلیل میكنند. بعد هم نمازجمعهی تهران خدا ان شاءالله حفظ كند آقای رفسنجانی را و باقی امام جمعهها را بالاخره هرچه یك هفته اینها گفتهاند پنبه میكنند. اما گاهی از باز یك چیزهایی ممكن است باشد كه اینها را باید ببریم و نشان میدهیم. شما یك قرص میخواهید بخورید نشان میدهید كه این قرص چیست؟ مرگ موش نباشد. شمادر یك قرص میخواهید بخورید و ارسی میكنید كه این چیست كه میخواهید بخورید چگونه فكری راكه میخواهید در مغزتان ببرید بررسی نمیكنید غذای مسموم یك روز دو روز نهایت روز آدم را مریض میكند. فكر مسموم یك وقت عمری انسان را مسموم میكند. غذای مسموم را آدم وقتی حالش بهم میخورد متوجه شود ولی گاهی فكر آدم كج میشود و توجه نیز ندارد. غذای مسموم گاهی بی مزه است ولی فكر مسموم گاهی خوشمزه نیز هست. پس چیزی است مرموز و گاهی خوشمزه چیزی است كه تا ابد درذهن میماند. غذای مسموم مرا مسموم میكند ولی بچهام را مسموم نمیكند. امافكر مسموم مرا و پدرمنحرف گاهی بچهها را نیز منحرف میكند. چطور یك قرص را نشان میدهی با اینكه خطر آن فقط درخودت است، فقط یا 3روز است. ولی یك فكری را كه میخواهی بگیری دقت نمیكنی باید خیلی دقت كنیم. خلاصه اینكه یكی از زمینههای گناه مسائل اجتماعی است. استفاده از صحنه گناه یكی از مسائلی كه(چون فردا میخواهیم بحث شب قدر را بكنیم این دو سه دقیقه مسئلهای را میگویم)گاهی افرادی كه گناه میكنند خود نشان را میبازندای خاك بر سر من دیگر قابل نیستم و. . . نه خیلی گناه بد است و خیلی نیز بدكردی كه گناه كردی اما (;قابِلِ التَّوْب) (غافر/3) خدا تو به را قبول میكند (;یَقْبَلُ التَّوْبَة) (توبه/104) خدا تو به را قبول میكند. حدیث داریم انسان وقتی پشیمان میشود خداوند آنقدر راضی میشود از شادی اینكه یك نفر غذایش رادر جاده و مركبش را گم كرده باشد و بعد ببیند شتر و سفرهای كه گم كرده بیشتر است گاهی وقتها اذیت وظلم و بدی میكنیم و یك كسی میاید و میگوید او را ببخش و آن طرف ما را میبخشد ولی دیگردوستمان ندارد فقط ما را بخشیده است. اما خدا میگوید تو كه گناه كردی اصلاً من (;یُحِبُّ التَّوَّابینَ) (بقره/222) دوستت نیز دارم نه اینكه تو را میبخشم، دوستت نیز دارم. این خیلی مهم است میگوید دوستت دارم. آدم شرمنده میشود. من گناه كردم آنوقت هرچه نیز گناه میكنیم. خدا میبخشد یعنی نشان نمیدهد. چقدر هر یك از ما گناه داریم، دائم گناه كردهایم و خدا پوشانده است. عوض اینكه ما خجالت بكشیم انگارخدا از ما خجالت میكشد ما گناه میكنیم و او میپوشاند. در مناجات شبهای ماه رمضان امام زین العابدین در دعای ابوحمزه میگوید. «كَأَنَّكَ اسْتَحْیَیْتَنِی»(مصباحالمتهجد، ص587) من گناه میكنم و تو میپوشانی مثل اینكه تو از من خجالت میكشی عوض اینكه من خجالت بكشم آن وقت گناهانی را كه ما حاضر نیستیم پدرمان بفهمد خدامی داند. گناهانی كه حاضر نیستیم مادرمان بفهمد قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ»(عیونأخبارالرضا، ج2، ص53) جملهای هست كه اگر عیبهای همدیگر را بدانید همدیگر را خاك نمیكنید. اینقدر از همدیگر بدتان میآید. خدا میپذیرد. باید انسان اگر یك وقت گناه كرد از آن استفاده كند. یك وقت دنبال فلان گروهك رفت یك وقت بیخودی پوستر وعكس یك وقت دنبال فلان گروهك رفت، یك وقت بیخودی عكس فلانی را چسباند یك طاغوتی را نا آگاه تایید كرد. یك زمان سوال از یك عالم به خطا افتاد حال دیگر از همان استفاده كن. میگویند هر ضرری كه عقل را زیاد كند خوب است. میگویند اگر لیموترشی دستت رسید. دور نینداز كه ترش است از همان لیمونات درست است. گاهی انسان كه گناه كرده است آمادگی دارد كه نصیحت شود. بسیاری از افرادی هستند كه وقتی سالم هستند جنایت میكنند، مست هستند، بد مستی میكنند. . . خیلی لات و چاقو كش است امایك مرتبه میافتد و شما به عیادتش میروی، سلام برادر حالت چطور است؟ او شرمنده میشود. آدمی كه افتاده به سجده راهش نزدیك است. اگر آدم عاقلی باشد. اما آدمی افتاد از همان افتادن سرش را میبردبه سجده چون سرش به سجده نزدیك است. (سبحان ربی)آدم گناهكار افتاده است. اگر فرد عاقلی باشدعرض اینكه او را تضعیف كند و خاك بر سر بگوید و چشم گور شود بگوید. عجب این افتاده است. افتاده به سجده نزدیك است چرا لگد بر سرش میزنی اینكه افتاده آمادگی دارد حرف حق را كه قبلاً نمیپذیرفت بپذیردگاهی بعضی از افراد یك شكست میخورند بجای تضعیف و سر زنش كه بد است و گناه نیز هست كه او را سرزنش كنیم. شاید این كار شما گناهش از كار او بیشتر باشد. آدمیكه افتاده است به سجده نزدیك است. چرا بر سرش زدی؟ اگر یك سكنجبین دست شما دادند و سركهاش زیاد بود باید شكر آن را زیادكنی نباید لیوان را پرت كنی. نگو خیلی سركه دارد خوب شكر خیلی در آن بریز. نه اینكه چون خیلی سركه دارد آن را دور بیندازی. چونكه سركه، سركه قرون كند. پس شكر را واجب افزونی بود یعنی سكنجبین رااگر دیدی سركهاش زیاد است تو شكرش را زیاد كن، اگر دیدی یك فردی خیلی خراب است تو خیلی دلت بسوزد خیلی در سرش نزن. انسان باید از این صحنهها استفاده كند. خدا قسمتتان كند بروید سوره سرقبرحضرت رقیه یك شعر قشنگی بالای سر این دختر سه ساله است. زائران قبر من این شام عبرت خانه است مدفنم آباد و كاخ دشمنم ویرانه است. خدا میداند كه آدم وقتی سورهی میرود قبر معاویه را میبیند و قبر حضرت رقیه را نیز میبیند معاویه شاهنشاهی بود به قدری قدرت داشت كه روز چهارشنبه نماز جمعه خواند هیچ كس جزئت نكرد چیزی بگوید و همه ترسیدند و نماز جمعه خواندند. یك چنین قدرتی در شام بوده است و آن وقت رقیه یك بچه سه ساله قبرش را ببینید انسان از تلخیها باید استفاده كند برادرها رو به سوی شبهای قدر میرویم. گناه كردی فایدهاش چه بود. روزهایت را اگر سالهای خوردی، تمام شد، آنها هم گرفتند تمام شد. بافلانی رفیق شدی، اگر گناه كردی نتیجهاش چه بود چه فایدهای داشت لذت آن تمام شد و عذابش مانده است آنوقت میدانی كه خداوند برای انسان خیری مقدر میكند بخاطر گناه از آن محروم میشود شاید تو میتوانستی مطهری باشی شاید میتوانستی رجائی و باهنر باشی. خداوند برای كسی شر نمیخواهد. خداوند همه رادوست دارد خداخیلی همه مارا دوست دارد. بقدری خدا ما را دوست دارد كه روایت دیدم كه كسی كه سرنماز حواسش پرت میشود خداوند به فرشته میگوید به این فرد بگو كجا میروی؟ چقدر آیه در قرآن داریم كه غیر از خدا كسی قدرت ندارد. (;إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً) (یونس/65) (;أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً) (بقره/165) (;یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ) (بقره/222) «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» بقره/186ای بشر دوستت دارم بیا نزد خودم «وَ لْیُؤْمِنُوا بی» ایمان بیاور به من دیدی عقب تودهای رفته چه شد؟ دیدی بنی صدر چه شد؟ دیدی لیبرالهاچه شدند؟ دیدی شاه چه شد؟ بیا بنده خدا باش. دوستانت دیدی رهایت كردند. همان سیگار به دهانت گذارد امروز به او نامه مینویسی پاسخ تو را نمیدهد همان كه تو را گول زد رفتی از او قرض بگیری ولی به تو وام نداد. دیدی مریض شدی عیادت تو نیامد همه دوستانت، همه اینهایی كه دوستت دارند تو را تشعیع جنازه میكنند و یك دسته گل میآورند و روی قبرت میگذارند و به احترامت یك دقیقه سكوت میكنند. یك عمری انسان میخواهد این و آنرا راضی كند خوب كه مردم از تو راضی شدند، اگر خبر مرگ شما رابفهمند یك دسته گل میآورند و یك دقیقه سكوت میكنند شما را با قبر و عمل میگذارند و میروندبیاییم با خدا بیشتر رفیق شویم. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد دل ما را از غیر خودت بكن. خدایا تو رابه آبروی محمد و آل محمد حب غیر خودت را از مادور كن. ایمان ما را به اینكه عزت وقدرت و فقط دست توست خدایا ایمان ما را به خودت روز به روز زیاد كن. همینطور كه در ایران طاغوت سقوط كرد، تمام طاغوتهای جهان را به دست مستضعفان در سایه ایران به سقوط برسان. خدایا نمیدانیم برای ما چه مقدر كرده است خیر و بركت برای ما مقدر كن. «والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2241