نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2247
موضوع بحث: گناه شناسي، توبه و جبران گناه – 2، رمضان 62
تاريخ پخش: 16/4/62
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين»
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
1- توبه و توبه كننده واقعي
قال الباقر(ع): «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»(كافى، ج2، ص435) فردي كه توبه ميكند مانند شخصي است كه اصلا گناهي انجام نداده باشد. در حديث ديگري داريم كه فردي كه با زبان استغفار كند ولي در عمل به گناه ادامه دهد مثل كسي است كه خدا را مسخره ميكند. «اللَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ الْعَبْدِ مِنَ الظَّمْآنِ الْوَارِدِ وَ الْمُضِلِّ الْوَاجِدِ وَ الْعَقِيمِ الْوَالِدِ»(مستدركالوسائل، ج12، ص126) پيامبر اكرم در اين حديث ميفرمايند كه همانا خداوند بخاطر توبه بنده خود، از تشنهاي كه به آب رسيده و از گمشده راه پيدا كرده و از عقيم بچهدار شده بيشتر خوشحال ميشود. رضا و غضب خدا را نبايد بصورت يك حالت عاطفي در نظر بياوريم چرا كه خداوند جسم نميباشد و نبايد با صفات انسانها مقايسه شود و اگر مثلاً ميگوييم انسان بصير يا عالم است حتماً بايد چشمي باشد و معلمي ولي خداوند بصيري است كه نياز به چشم ندارد و عليمي است كه نياز به معلم ندارد و در مورد صفات تنها يك تشابه لفظي بين خداوند و انسان وجود دارد. (وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ) (هود /90) خداوند در اين آيه ميفرمايد ابتدا استغفار كنيد سپس توبه كنيد. و تفسير الميزان «اسْتَغْفِرُوا» را به معناي كنار گذاشتن بت پرستي گرفته و «تُوبُوا إِلَيْهِ» را به معناي ايمان آوردن به خدا آورده است. «اسْتَغْفِرُوا» يعني لباسهاي كثيف را بيرون از تن كن و «تُوبُوا إِلَيْهِ» لباسهاي تميز را بپوش و اين كار بايد قبل از استغفار صورت بگيرد. استغفار بيرون آمدن از چاه است و توبه دويدن ميباشد و تا انسان از چاه بيرون نيايد قادر به دويدن نميباشد. استغفار شستشو است و توبه پيدا كردن اخلاق خدايي است. (وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون) (حجرات /11) خداوند در قرآن ميفرمايد كه هركس توبه نكند جزء افراد ظالم و ستم پيشه ميباشد. (تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً) (تحريم /8) يعني خداوند ميفرمايد كه بسوي او توبه نصوح نماييم علامه مجلسي دربحارالانوار ميفرمايد: توبه نصوح يعني توبهاي كه ظاهر و باطن انسان يكسان باشد و هيچ نفاقي در كار نباشد. يكي از بزرگان دين ميفرمايد كه اگر انسان در نماز ظاهري ملكوتي و خاشعانه بگيرد ولي در درون اينطور نباشد دچار نفاق ميباشد. اميرالمؤمنين گناهان را دسته بندي ميكنند و برخي گناهان را قابل بخشش ميدانند و برخي را قابل بخشش نميدانند و برخي گناهان را نامعلوم معرفي ميكنند كه هم احتمال بخشش آنها وجود دارد و هم احتمال عدم بخشش. گناهان بخشيدني گناهاني كه خدا بخاطر آنها گناهكار را در اين دنيا گوشمالي و جريمه ميكند و خداوند كريمتر از آن است كه هم در اين دنيا و هم در آخرت انسان را بخاطر عملي عذاب كند. در روايات داريم كه خداوند افرادي را كه دوست ميدارد در اين دنيا جريمه ميكند. خداوند ظلم به مردم را نميبخشد مگر اينكه مظلوم رضايت دهد. برخي گناهان نيز در صورت توبه بخشيده ميشوند. براي خداوند در قرآن صفاتي ذكر شده كه بر بخشندگي خداوند تاكيد ميكنند لفظ (غفار) پنج مرتبه (غفور) نود مرتبه كلمه (رحيم) 145 مرتبه و لفظ ودود دو مرتبه در قرآن آمده است. لقمان به فرزندش فرمود: «لَا تُؤَخِّرِ التَّوْبَةَ فَإِنَّ الْمَوْتَ يَأْتِي بَغْتَةً»(مجموعةورام، ج2، ص231) يعني توبه را به تاخير ميانداز چرا كه مرگ ناگهاني فرامي رسد نشانه توبه از زبان مقدس پيامبر اكرم(ص).
2- شرايط توبه
پيامبر فرمودند: «أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ قَالُوا اللَّهُمَّ لَا قَالَ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي الْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلُقَهُ وَ نِيَّتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَدَنِهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ إِذَا اسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ فَذَاكَ التَّائِبُ»(بحارالأنوار، ج6، ص35) «أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ» يعني آيا ميدانيد كه توبه كننده كيست «قَالُوا اللَّهُمَّ لَا» اصحاب گفتند نميدانيم پيامبر فرمودند «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني اگر بندهاي توبه كند ولي افرادي را كه به آنها ظلم كرده راضي نكند چنين شخصي توبه واقعي نكرده است. پيامبر ادامه دادند «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي الْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه ميكند ولي عبادتش زياد نميشود توبه واقعي انجام نداده است «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه ميكند ولي لباسش تغيير نميكند توبه واقعي انجام نداده است يعني توبه در ظاهر انسان تغيرر ايجاد ميكند. كسي كه توبه ميكند نبايد لباس غصبي بپوشد نبايد ظروف طلا استفاده كند، مردها نبايد از زيور طلا استفاده كنند، نبايد از لباسها و مدهاي غربي و شرقي استفاده كرد، موي سر نبايد نامناسب باشد. در لوازم زندگي و لباسها نبايد زياده روي و اسراف نمود و خلاصه بايد اثر توبه در ظاهر پديدار شود. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه ميكند ولي رفقاي نااهل خود را عوض نميكند توبه واقعي نكرده است «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه كند ولي مجالس گناه خود را عوض نكند توبه واقعي نكرده است. نميتوان گفت ما در همان باند فاسد هستيم و فقط در شب بيست ويكم ماه رمضان توبه ميكنيم. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه كند ولي برخوردهاي خانوادگي و اخلاقش عوض نشود توبه حقيقي نكرده است. زن و شوهري كه هر دو به هم نيش ميزنند و هر دو به مسجد ميروند و گريه ميكنند و توبه ميكنند ولي وقتي دوباره به خانه ميآيند دوباره يكديگر را آزار ميدهند توبه واقعي نكردهاند. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه كند ولي قلبش باز نشده و دستهايش بوسيله بخشش وسعت نيافته باشد توبه واقعي نكرده است. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني كسي كه توبه كند ولي آرزوهايش كوتاه نشود و زبانش را كنترل نكند توبه حقيقي نكرده است. آرزوهاي طولاني را بايد با ياد مرگ كوتاه كرد. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني هركس توبه كند ولي مازاد زندگي خود را به ديگران نبخشد توبه واقعي نكرده است «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلُقَهُ وَ نِيَّتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني هركس توبه كند ولي اخلاق و نياتش عوض نشود توبه واقعي نكرده است. «وَ إِذَا اسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ فَذَاكَ التَّائِبُ» پس هركس بر اين ده خصال استقامت ورزد آنگاه توبه واقعي كرده است. پس اگر اخلاق عوض نشود و قبل از توبه با بعد از توبه تفاوت نداشته باشد و فقط توبه منحصر در شب بيست و يكم ماه رمضان باشد. توبه واقعي صورت نگرفته است. شرايط توبه: از حضرت علي(ع) در نهج البلاغه حكمت روايت داريم كه «أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً»(نهجالبلاغه، حكمت 417) از ديدگاه حضرت علي توبه كننده بايد از گذشته خود پشيمان باشد و اراده ترك گناه را از اين پس داشته باشد، حقوق مردم را ادا كند و فريضههاي از دست رفته را قضا كند گوشتهايي كه از حرام در بدنش روئيده را از قصه آب كند و همانطور كه از گناه لذت برده بدنش را از راه عبادت به زحمت و سختي بياندازد. اگر كسي گناه كرد و از آن كيف كرد بايد مدتي را در جهاد سازندگي زحمت بكشد تا جبران گناهان گذشتهاش شود.
3- عوامل بخشش گناهان
عوامل بخشش گناهان توسط خداوند و جبران گناهان. 1- صدقه مخفي (إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ) (بقره /271) يعني اگر آشكارا صدقه بدهيد كار خوبي است و اگر صدقه مخفي باشد وآن را به فقراء بدهيد اينكار بهترمي باشد و خداوند گناهان شما را ميبخشد و خداوند به اعمال شما احاطه دارد و از آنها با خبراست البته اگر صدقه مخفي داده شد نبايد بعدا آنرا بازگو كرد. 2- قرض الحسنه خداوند در سوره تغابن ميفرمايد (إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَليمٌ) (تغابن /17) اگربه خدا قرض بدهيد يعني به بندگان او كمك كنيد و به آنها وام بدهيد. خداوند آن را براي شما چند برابر ميكند و گناهان شما را ميبخشد چرا كه خداوند شكر گذاري بردبار است. 3- عمل صالح و كار نيك (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ) (هود /114) يعني خوبيها و بديها را از بين ميبرند. تا كار بدي كردي براي از بين بردن آن فورا كاري نيك انجام بدهيد. مثلاً براي اينكه سرديتان نكند بعد از خوردن ماست بايد چند عدد خرما خورد. 4- جهاد و به جبهه رفتن (فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ) (آل عمران /195) يعني كساني كه در راه خدا هجرت كنند و از ديارشان تبعيد شوند و مورد آزار قرار گيرند و ميجنگند و شهيد ميشوند گناهانشان را حتماً ميبخشم و آنها را به بهشت وارد ميكنم بهشتي كه از زير آن نهرهايي روان است بخاطر ثوابي كه از جانب خداوند است و بهترين پاداش نزد خداوند ميباشد. بچهاي يازده ساله به جبهه آمده بود از او پرسيدم كه براي چه به جبهه آمدي؟ گفت اگر كاري از من بر نميآيد حداقل ميتوانم ظروف رزمندگان را بشويم. به شخصي كه قد كوتاهي داشته گفته شد كه احتمالاً از رفتن به جبهه معاف است او جواب داد كه پاك كردن عدس كه به قد ربطي ندارد. با راحتي و رفاه و(بك يا الله) گفتن در شب بيست و يكم گناهان بخشيده نميشود. بعضي افراد هستند كه تابستان گازوئيل خريداري ميكنند تا در زمستان به اندازه كافي سوخت داشته باشد. چنين شخصي كه بفكر نيازهاي كوچك مادي خود باشد چگونه ميتواند به يك (استغفرالله) اكتفا كند و نه جهاد كند و نه قدمي در راه خدا بر دارد. شب بيست و يكم ماه رمضان است. اميرالمؤمنين در اين شب وصيتهايي نمود. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآن»(نهجالبلاغه، نامه47) بترسيد از خدا در مورد قرآن و غفلت از آن نكند كه ديگران وغريبهها ازقرآن استفاده سوء كنند و ما غافل باشيم. بترسيد از خداوند درباره يتيمان و در مورد قاتل خود فرمود «أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي»(نهجالبلاغه، نامه47) يعني اگر من شهيد شدم فقط قاتل مرا قصاص كنيد و به خانواده او آزار مرسانيد. جان به فداي عدالت و مهرباني او كه نيمي از شيرخود را به تروريستي كه قاتل اوست ميدهد. اميرالمؤمنين سربازي گمنام بود چرا نه ما و نه دنيا او را نشناختهايم علي در زمان خود نيز گمنام و غريب بود دل امير المومنين به قدري گرفته بود كه به برخي از اطرافيان خود ميفرمود «قَاتَلَكُمُ اللَّهُ»(نهجالبلاغه، خطبه 27) يعني خدامرگتان را برساند و به بعضي ميفرمود «أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاح»(نهجالبلاغه، خطبه 108) اي قيافههايي كه روح در شما نيست يا به برخي ميفرمود «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَال»(نهج البلاغه، خطبه 27) يعني اي لشههاي مرد نما و به آنها ميفرمود (قبحاًلكم) يا اينکه تا در جاي ديگر فرمود سياه رو باشيد و خاك بر سر شما باد. گاهي آنها را نفرين ميكرد كه خدا مرا از شما بگيرد و مثل خودتان را بر شما مسلط كند. فرمود كه حاضرم ده نفر از شما كه در راه حق خود سست ميباشيد را با يك نفر از ياران معاويه عوض كنم چرا كه آنان در باطل خود مصمم هستند. اميرالمؤمنين در زندگي خود واقعاً زجر كشيد و مظلومانه زيست و در آخر فداي راه عدالت و خدا خواهي خود شد. دنيا علي را نشناخت چرا كه او سرباز گمنامي بود كه كم كم گوشهاي از درياي خوبيهاي او شناخته ميشود سعي كنيد عمل خود را با به رخ كشيدن و ريا خراب نكنيم و به مانند مولايمان اميرالمؤمنين گمنام باشيم. خدايا، ترا بحق آبروي امير المومنين ما را از شيعيان خالص ايشان قرار بده. خدايا، تا ما را نيامرزيدهاي از دنيا مبر. خدايا، توفيق توبه واقعي به همه ما مخصوصا دختران و پسران زنداني عنايت بفرما. خدايا، هرچه به عمرما اضافه ميكني به علم و ايمان ما اضافه بفرما. خدايا، توفيق عمل به وصاياي اميرالمومنين به فرزندانش ازجمله رها نكردن قرآن و كعبه و نماز و يتيمان رانصيب ما بفرما. خدايا، از اخلاص امير المومنين به همه ما مرحمت بفرما. خدايا رهبر عزيز ما را به سلامت بدار و هرخيري را كه براي بندگان خوب خود مقدر كردهاي براي ما نيزمقدر بفرما و روح شهدا را از ما راضي بفرما و فرزندان شهدا را در پناه امام زمان محفوظ بدار و توطئهها راخنثي نموده و توطئه گران را نابود بدار و توفيق توطئه شناسي و كشف آنرا به ما عنايت بفرما و شر ابر قدرتهارا به خودشان برگردان.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2247