نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2253
موضوع بحث: گناه شناسي، زمينههاي رواني گناه، رمضان 62
تاريخ پخش: 6/4/62
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»
در جلسهي گذشته گفتيم كه گاهي زمينه گناه اقتصادي است. مثلاً زمينهي بعضي گناهان فقر ميباشد و ريشهي بعضي گناهان ثروت ميباشد. گاهي نيز زمينهي گناه دروني و عقيدتي است، مثل شخصي كه رجاء و اميد كاذب داشته باشد و دلش به غفار بودن و بخشنده بودن خدا خوش باشد و مرتكب گناه شود.
1- چه كساني ميتوانند به قبول شدن توبه اميدوار باشند
عدهاي ميگويند: ما سيد هستيم. بالاخره جدمان به فريادمان ميرسد. اميد كاذب آنها را به گناه ميكشاند. (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ) (بقره /218) يعني تنها كساني ميتوانند اميد به رحمت الهي داشته باشند كه ايمان بياورند و در راه خدا هجرت و جهاد نمايند. بدون عمل اميد داشتن غلط است. مثلاً در بازار هم به افرادي نسيه ميدهند كه اعتبار يا سابقه، يا دسته چكي داشته باشند والا افراد لا ابالي و بي سابقه نميتوانند اميدوار باشند كه به آنها جنسي را نسيه بفروشند. پس كساني كه ايمان ندارند و يا اگر ايمان دارند ولي هجرتي نكردهاند و اگر هجرت كردهاند جهادي نكردهاند نبايد اميدوار به رحمت الهي باشند. مثلاً شخصي كه خمس نميدهد، حج نرفته و به جبهه نيز نرفته است، اگر بگويد: به خدا اميد دارم، حرف نادرستي زده است. حتي كسي كه ميخواهد ماشيني برنده شود، ابتدا بايد در قرعه كشي ثبت نام كند و سپس به خدا اميدوار باشد. اميد به خدا بايد همراه با ترس از خدا باشد. (يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ) (اسراء /57) طبق اين آيه از قرآن هم بايد به رحمت خداوند اميدوار بود و هم بايد از عذاب الهي ترسيد. (إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ) (اعراف /56) يعني رحمت خداوند نزديك است ولي اين نزديكي مخصوص نيكوكاران است. افرادي روز به روز به خدا نزديك ميشوند و عدهاي نيز روز به روز از خدا دور ميشوند. افرادي كه مثل حمار دور سنگ آسياب ميچرخند ولي رشد نميكنند. افرادي روز به روز ترقي ميكنند و زياد ميشوند (زِدْني عِلْماً) (طه /114)، (زادَهُمْ هُدىً) (محمد /17) افرادي نيز روز به روز عقب گرد ميكنند. در مناجات ميخوانيم «كلما زاد عمري زاد معصيتي» امام از زبان ما فرموده است كه: هرچه عمرم زياد ميشود، گناهانم بيشتر ميشود. اگر هفتهاي يك كتاب مطالعه كرده باشيم، از ماه رمضان قبلي تا اين ماه رمضان بايد 48 جلد كتاب خوانده باشيم و به همين ميزان رشد كرده باشيم و به خدا نزديك شده باشيم. از سال گذشته تا حالا معلماني در نهضت سواد آموزي افراد زيادي را با سواد كردهاند و برادران جهادگر در جهاد سازندگي روستاهاي بسياري را آباد كرده و آب و برق كشيدهاند. حال ببينيم كه در يك سال گذشته، ما چه كار كردهايم و چه اثري در وجود ما داشته است؟ آيات قرآن و روايات مانند خورشيد ميمانند كه به درخت توت ميتابد. در جمعه اول بعضي از توتها ميرسند، ولي تابش خورشيد قطع نميشود تا اين كه در جمعهاي بعدي مابقي توتها نيز برسند. در اين جا به چند حديث از جلد هفتاد بحار الانوار اشاره ميكنيم. «عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْمٌ يَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِي وَ يَقُولُونَ نَرْجُو فَلَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَأْتِيَهُمُ الْمَوْتُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَتَرَجَّحُونَ فِي الْأَمَانِيِّ كَذَبُوا لَيْسُوا بِرَاجِينَ إِنَّ مَنْ رَجَا شَيْئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْءٍ هَرَبَ مِنْهُ»(كافى، ج2، ص68) يعني شخصي به امام صادق(ع) گفت: كه قومي وجود دارند كه مرتكب معصيت و گناه ميشوند و ميگويند اميدوار هستيم. امام صادق(ع) فرمود: دروغ ميگويند اين طور اشخاص اهل رجاء نيستند. چرا كه هركس كه اميد به چيزي داشته باشد آن را طلب ميكند و هركس كه از چيزي بترسد بايد تقوا داشته باشد. در احاديث منظور از اباعبدالله، امام صادق(ع) ميباشد. چرا كه امام صادق(ع) حوزهي علميه داشته و احاديث حضرت را نقل ميكردند. البته اين موقعيت زماني براي امام صادق به وجود آمد كه به بركت خون امام حسين بني ميه را رو سياه و سرنگون كرد و بني عباس نيز براي بقاء خود، براي اهل بيت احترام ظاهري قائل بودند تا مردم بر عليه آنها قيام نكنند و در عرف شيعيان نيز منظور از اباعبدالله، امام حسين(ع) ميباشد.
2- معناي شفاعت و شرايط آن
يكي از اعتقادات شيعه، شفاعت ائمه ميباشد اما اين شفاعت شامل حال همهي افراد نميشود. فرض كنيد كه قرار باشد عدهاي از كوهي بالا بروند، برخي به قله برسند و عدهاي در تلاش باشند كه به قله برسند ولي عدهاي از جاي اوليهي خود حركت نكنند و اميد گرفتن جايزه را داشته باشند و فقط بگويند: ما همه غرق گناه هستيم و يك حسين داريم! نگاه نميكنند كه امام حسين خودش در قله است و شهدا در وسط راه هستند و ديگران هم در تلاشند كه بالا بروند اما او اصلاً تكان نخورده است. اگر جبهه نميروي، حداقل يك كلمن يخ براي جبهه بفرست. حاضر است به اندازهي دو كلمن براي عطش امام حسين گريه كند، ولي حاضر نيست يك كلمن براي بچههاي امام حسين به جبهه بفرستد. ريشهي كلمهي شفاعت، «شفع» به معناي جفت است. نماز شب چهار تا دو ركعت است. مثل نماز صبح است اما از دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر تشكيل ميشود كه جمعاً يازده ركعت ميشود. نماز شب را ميتوان نشسته يا بدون «قل هوالله» خواند. پس شفاعت امام حسين به اين معناست كه نيروي امام حسين به كمك تلاش شفاعت شونده ميآيد و با آن جفت ميشود و او را بالا ميبرد. اگر شخصي در امتحان نمرهي هفت گرفت و معلم هم سه نمره به او جفت كرد، قبول ميشود ولي اگر كسي در امتحان صفر شد كه نميتوان اين كار را كرد و نمره بايد قابليت ارفاق داشته باشد. گلابي را نميتوان به اسفناج پيوند زد. مثلاً بايد به درخت هلو پيوند زد تا قابليت جفت شدن را داشته باشند. مرده با دكتر خوب نميشود. آتش داغ انقلاب كاري كرد كه بعضي افراد در ميدان ژاله (سابق) به قله رسيدند كه امام فرمود: اي كاش من در ميان شما بودم. بعضي ديگر هم در اين چهار سال به قله رسيدند. تلاش كنيم تا دير نشده است ما هم به قله برسيم. بعضي از ميوهها هرچه آفتاب و نور ميخورند نميرسند. بعضي از انارهاي بالاي درخت آنقدر آفتاب ميخورند كه پوستشان رنگ عوض ميكند ولي آب دار نميشوند. هرچه ميوه به زمين نزديكتر باشد و خاكيتر باشد آب دارتر ميشود. بايد به نماز جمعه و دعاي كميل و مردم نزديك شد. مردمي كه شريف ترين مردم هستند تا به هدف برسند. وقتي انسان در روزنامه ميخواند كه فردي در غرب يازده ساعت كنار خيابان ميايستد تا از مردم بنزين بگيرد و وقتي نا اميد ميشود خودكشي ميكند، بيشتر به شرافت مردم ايران پي ميبرد و بيشتر از تمدن بي عاطفه غرب منزجر ميشود. تمدني كه پدر و مادر را به محض پيري به خانهي سالمندان ميفرستد. اين گوشهاي از رفتارهاي اجتماعي غرب است. وقتي انسان مشاهده ميكند كه در غرب يازده ساعت به هموطن خود كمك نميكنند و او نيز آن قدر تن پرور و ضعيف و كم جنبه است كه خودكشي ميكند، به اهميت كار جهادگران سازندگي كه به دور از وطن در گرما و سرما و در خاك و سنگ، از جان و دل به مردم خدمت ميكنند، پي ميبريم و باور ميكنيم كه ايرانيان شريف ترين انسانها هستند. همهي اين شرافتها به خاطر اسلام است. اگر نور اسلام نبود ما نيز مثل ديگران بوديم. «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ يُلِمُّونَ بِالْمَعَاصِي وَ يَقُولُونَ نَرْجُو فَقَالَ كَذَبُوا لَيْسُوا لَنَا بِمَوَالٍ أُولَئِكَ قَوْمٌ تَرَجَّحَتْ بِهِمُ الْأَمَانِيُّ مَنْ رَجَا شَيْئاً عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْءٍ هَرَبَ مِنْهُ»(كافى، ج2، ص68) يكي از اشخاص به امام صادق(ع) عرض كرد، عدهاي از دوست داران شما گناه ميكنند و ميگويند اميد داريم. امام فرمودند: دروغ ميگويند، اينطور افراد دوست دار ما نيستند. امام صادق(ع) در وقت احتضار در خواست كردند كه نزديكان ايشان را جمع كنند. وقتي همه جمع شدند، امام فرمودند: هركس نماز را سبك شمارد به شفاعت ما نميرسد. امام صادق(ع) فرمودند: (لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو) (كافى، ج2، ص71) مؤمن تا اميدوار و ترسان نباشد مؤمن نميباشد و اميدواري در حالت ترس حاصل نميشود مگر اين كه به آن چه از آن خوف داري و به آن اميدواري عمل كني. (وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ) (مومنون /60) مؤمنان آن چه را وظيفهي بندگي است به جاي آورده و دل هايشان ترسان است. پس يكي از عواملي كه باعث ارتكاب گناه ميشود، اميدواري غلط ميباشد. خداوند ارحم الراحمين است ولي ملاك و ميزان هم دارد. در بانك پول بسيار است ولي از آن به هركسي نميدهند. (وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً) (نوح /27) حضرت نوح چند سال به هدايت قوم خود پرداخت ولي عدهي كمي به او ايمان آوردند كه اگرحساب كنيم، به طور ميانگين هر دوازده سال يك نفر به ايشان ايمان آورده بود. به خاطر همين از خدا خواست كه قومش نابود شوند و فرمود: «وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً» يعني اين افراد كافر بچه هايشان نيز فاجر و كافر خواهند بود و در نسل آنها نيز اميد هدايت نيست. پس اگر پدر خيلي خبيث باشد، در بچه هايش اثر سوء ميگذارد.
3- خصوصيات يك زن خوب
در زيارت امام حسين(ع) ميخوانيم: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ»(تهذيب الأحكام، ج6، ص113) حسين جان، تو در صلبهاي شامخ و رحمهاي مطهره بودي. يعني پدر تو علي و مادرت زهراي اطهر بود. يعني صلب پدر و رحم مادر در تربيت فرزند نقش مهمي دارند. پيامبر اكرم فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ وَالِدَيْنِ حَمَلَا وَلَدَهُمَا عَلَى عُقُوقِهِمَا»(من لايحضره الفقيه، ج4، ص371) لعنت بر پدر و مادري كه به حدي بد هستند كه باعث ميشوند فرزندانشان بد شوند و عاق والدين گردند. اميرالمؤمنين عنايت ويژهاي به مسائل خانوادگي دارند و تأكيد ميفرمايند كه در انتخاب همسر به خانوادهي همسر نيز توجه نمايند. «تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ»(نهج البلاغه، نامه 53) اگر خواستي فردي را انتخاب كني، فردي كه حيا و تجربه دارد و اهل خانوادهي صالح است، گزينش كن. اميرالمؤمنين در جاي ديگر ميفرمايد: «الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَة»(نهج البلاغه، نامه 53) يعني با خانوادههاي با شرافت همراهي و رفاقت كن. البته شرافتي كه اسلام به آن تأكيد ميكند با شرافتي كه در نزد عوام مشهور است تفاوت دارد. چرا كه عوام شرافت را در ماشين و لباس گرانبها و تجملات ميبينند. البته هنوز ريشههاي فرهنگ شاهنشاهي در جامعه ميباشد، چرا كه اگر فرد كم سن و سالي ما را نصيحتي بكند، ميگوييم: عجب دنيايي شده كه يك بچه ما را نصيحت ميكند. فرهنگ ما فرهنگ امام امت است. امامي كه هيچ گاه خود را از پند بي نياز نميديد. روزي نامهاي از طرف كودكي كه اهل روستايي در اطراف نيشابور بود به دفتر امام رسيد. در نامه نوشته شده بود، اي امام ميخواستم تو را پند دهم ولي ديدم كه خيلي كوچك هستم. امام در كمال تواضع گفتند: شايد عيبي در من است كه اين بچه فهميده است. در جواب آن بچه مينويسند: فرزندم اي كاش پندي را كه در نظر داشتي به من ميدادي. كسي كه در آب قرآن و حديث خيس بخورد و تربيت او تربيت اهل بيت شود، به مانند امام پرورش پيدا ميكند. در جلد23 كتاب بحار الانوار حديثي از امام صادق(ع) آمده است كه «طُوبَى لِمَنْ كَانَتْ أُمُّهُ عَفِيفَةً»(علل الشرائع، ج2، ص564) يعني خوشا به حال كسي كه مادرش عفيف و پاك دامن و پاك زبان است. «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات»(مستدرك الوسائل، ج15، ص180) يعني بهشت زير پاهاي مادران است. يعني مادر است كه بچه را بهشتي بار ميآورد. در كتاب سفينة البحار در قسمت زنا ميخوانيم كه امام صادق دربارهي «ولدالزنا» ميفرمايد: «أَنَّهُ يَحِنُّ إِلَى الْحَرَامِ»(من لايحضره الفقيه، ج4، ص417) يحن به معني ولد الزنا است. كشش و ميل به كارهاي حرام دارد. البته اين كشش لطمهاي به اختيار او وارد نميكند. امام زين العابدين(ع) ميفرمايد: «وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ»(صحيفه سجاديه، دعاى 25) خدايا براي تربيت و تأديب فرزندانم به من ياري فرما. تربيت بچه به شير خشك دادن و تميز كردنش نيست. اين كار دامپروري است و تربيت چيز ديگري است. تربيت روح به حدي مهم است كه امام سجاد براي آن از خداوند طلب ياري ميكند. «تَخَيَّرُوا لِلرَّضَاعِ كَمَا تَخَيَّرُونَ لِلنِّكَاحِ فَإِنَّ الرَّضَاعَ يُغَيِّرُ الطِّبَاعَ»(قرب الإسناد، ص45) حضرت علي(ع) فرمودند: همان طور كه دربارهي انتخاب همسر دقت ميكنيد براي انتخاب دايه و شير دهنده به فرزندانتان هم دقت كنيد. چرا كه شير دهنده با شير دادنش اخلاق فرزندانتان را تغيير ميدهند و در آن اثر ميگذارند. از آن جايي كه ميخواستند پيامبر اكرم را براي شير دادن به دايه بسپارند، به دنبال هر دايهاي در مكه رفتند، حضرت ازآنها شير نخورد. چرا كه از آن زمان در همهي خانهها شراب ميخوردند و پيامبر در كودكي تنها از شخصي به نام حليمهي سعديه كه از هر لحاظ پاك بود، شير نوشيد. پيامبر اكرم فرمودند: «لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاء»(كافى، ج6، ص43) يعني بچه را براي شيرخوردن به زن احمق ندهيد. خانواده ميتواند زمينه ساز گناه باشد. براي همين سفارش شده كه به مشروب خوار دختر ندهيد. «مَنْ زَوَّجَ كَرِيمَتَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهَا»(كافى، ج5، ص347) يعني كسي كه دختر بزرگوار خود را به ازدواج مشروب خوار در آورد، با دست خود قطع رحم كرده است. پيامبر اكرم فرمودند: «شَارِبُ الْخَمْرِ لَا يُزَوَّجُ إِذَا خَطَبَ»(كافى، ج5، ص348) يعني اگر مشروب خواري دخترتان را از شما خواستگاري كرد، قبول نكرده و به او دختر ندهيد. «حسن الأخلاق برهان كرم الأعراق»(غررالحكم، ص254) خوش اخلاقي نمايانگر خانواده و نسل كريم ميباشد. پيامبر بزرگوار اسلام ميفرمايند: «الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»(توحيد صدوق، ص356) يعني زمينههاي هر شقاوت و سعادتي در درون مادر ميباشد. پيامبر اكرم فرمودهاند: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ يَعْنِي الْمَعْرِفَةَ»(كافى، ج2، ص12) «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِه»(بحارالانوار،ج3،ص281) يعني هر فردي كه به دنيا ميآيد، مطابق با فطرت خداپرستي متولد ميشود، مگر اين كه پدر و مادر آنها آنان را منحرف كنند. امام صادق(ع) از قول رسول خدا فرمودند: خدا رحمت كند پدر و مادري را كه فرزندان خود را در خوبيها ياري ميكنند. پرسيد چطور؟ حضرت جواب دادند: «يَقْبَلُ مَيْسُورَهُ وَ يَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِه»(كافى، ج6، ص50) يعني اگر بچهاي كار كوچكي كرد از او قبول كند تا به كارهاي خوب تشويق شود. «وَ يَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِه» يعني اگر نتوانست كار مشكلي را انجام دهد، او را ببخش و گذشت كن. «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ»(كافى، ج5، ص124) يعني مال حرام در نسل انسان آشكار ميشود و در آنها اثر ميگذارد. امام زين العابدين به فرزند خود فرمودند: «اتَّقُوا الْكَذِبَ الصَّغِيرَ مِنْهُ وَ الْكَبِيرَ فِي كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَذَبَ فِي الصَّغِيرِ اجْتَرَى عَلَى الْكَبِيرِ»(كافى، ج2، ص338) يعني مواظب خودت باش كه نه به شوخي و نه به جدي دروغ نگويي. چرا كه اگر فردي دروغهاي كوچك بگويد، جرأت پيدا ميكند كه دروغهاي بزرگ هم بگويد. همهي ترياكيها در ابتدا سيگاري بودهاند. اگر بچهاي مرتكب خطايي شد، نبايد در سرزنش او زياده روي كرد. چرا كه در اين صورت «يَشِبُّ نِيرَانَ اللَّجَاجَةِ»(بحارالأنوار، ج74، ص212) يعني بچه لج ميكند و لجوج بار ميآيد. نگاه پدر و مادر، رفتار آنها با يكديگر همگي در فرزندانشان اثر ميگذارد. بچه بسياري از گناهان را از كوچه ميآموزد و بسياري از گناهان را در خانه ياد ميگيرد. اگر اولين باري كه بچه فحش ميدهد، پدر و مادر به او بخندند، كم كم بچه به فحاشي عادت ميكند. در اين جلسه به بررسي زمينههاي گناه پرداختيم. اميدواري بي جا و مسائل خانوادگي را گفتيم. ماه رمضان است و به شبهاي قدر نزديك ميشويم. اگر روزه گرفتيم، گذشت و اگر روزه نگرفتيم نيز ميگذرد. اگر به انقلاب خدمت كرديم، گذشت و اگر خدمت نكرديم باز هم ميگذرد. خلاصه دير يا زود همهي ما ميميريم و بايد در پيشگاه خداوند جواب دهيم. خوشا به حال اشخاصي كه هم خودسازي كردند و روزه گرفتند و هم به مردم و انقلاب خدمت نمودند و بالاخره (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) (فجر /14) خدايا، به حق محمد و آل محمد از خيرات و بركاتي كه براي بندگان خوب خود مقدر كردهاي ما را نيز بهره مند بفرما. خدايا، لحظهاي ما را به خودمان وامگذار. خدايا، نسل ما را بهترين يار اسلام و حضرت مهدي قرار بده. خدايا، ما را از هر نوع انحراف فكري حفظ كن. خدايا فريب خوردگان ما را هدايت، رزمندگان ما را پيروز، جانبازان ما را شفا، بازماندگان شهدا را اجر و صبر، فرزندان شهدا را بهترين يار اسلام، روح شهدا را از ما راضي، قلب حضرت مهدي را از ما خشنود، رهبر انقلاب ما را به سلامت، توطئههاي دشمنان ما را خنثي، توطئه گران نابود، دعاهاي متقابل ما و مردم مستجاب، راه كربلا باز، اسرائيل نابود، قدس آزاد، فلسطينيها را پيروز، مستضعفين را نجات مرحمت بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2253