responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2255

موضوع بحث: گناه‌شناسي، زمينه‌هاي فرهنگي گناه، رمضان 62

تاريخ پخش: 9/4/62

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين. »

1- زمينه‌هاي گناه

بحث ما درباره‌ي زمينه‌هاي گناه بود و اين جلسه هم درباره‌ي گناه صحبت مي‌كنيم. مسائلي را مثل اهميت گناه، اصرار به گناه، تجاهر به گناه، گناهان كليدي و زمينه‌هاي گناه را مطرح كرديم. زمينه‌ي اقتصادي و زمينه‌ي سياسي را در يك جلسه گفتيم. اكنون مي‌خواهم زمينه‌ي فرهنگي گناه را بگويم.
گاهي كه انسان گناه مي‌كند بخاطر نفهمي اوست. چرا انسان گناه مي‌كند؟ زيرا نمي‌فهمد. زيرا اگر رشد فكري داشت گناه نمي‌كرد. گاهي گناه زمينه‌ي اقتصادي دارد. چون وضعش خوب است گناه مي‌كند. گاهي چون فقير است و وضع او بد است گناه مي‌كند. گاهي چون تربيت خانوادگي ندارد گناه مي‌كند. گاهي چون از لحاظ فرهنگي پايين است گناه مي‌كند. آيات زيادي را بايد بگويم، البته اسلام فقط آنچه من مي‌گويم، نيست. آن چه من مي‌گويم آن چيزي است كه من از اسلام شناخته‌ام. درسهاي من بهره‌ي من از اسلام است و حقيقت اسلام نيست. مثل اينكه شما دست خود را در يك اقيانوس بكنيد و در بياوريد و بگويي كه ‌تر است. اين‌تري كه نشان مي‌دهي مقدار آبي است كه به دست تو چسبيده است و اين همه‌ي آب نيست.

2- زمينه‌ي فرهنگي گناه

زمينه‌ي فرهنگي گناه: در اين رابطه آياتي داريم كه به اين شرح است. حضرت موسي(ع) وقتي قوم خودش را به منطقه‌اي برد و از غرق شدن قوم نجات پيدا كردند و از دست فرعونيان رهايي يافتند، به منطقه‌اي رسيدند و ديدند كه مردم بت مي‌پرستند. گفتند: ما نيز بت مي‌خواهيم. به حضرت موسي گفتند: ‌اي موسي تو براي ما يك بت درست كن. اين خيلي جمله زننده‌اي است كه به دشمن بت بگويند، براي ما بت درست كن. اين مثل اين مي‌ماند كه مردم در حسينيه جماران جمع شوند و به امام بگويند: ما شاه مي‌خواهيم. اين خيلي بد است. كسي كه عمرش و هدفش در بيرون كردن شاه قرار داده است حالا مردم بيايند از او شاه را بخواهند. گاهي آدم دلش براي انبياء مي‌سوزد كه چقدر پيروانش آدم‌هاي كم فرهنگي بوده‌اند. مردم به موسي گفتند: (يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ) (اعراف /138) يعني‌اي موسي(ع) براي ماخدايي درست كن كه ما او را ببينيم و مجسمه‌اي باشد. «كَما لَهُمْ آلِهَةٌ» همچنان كه براي اين مردم الهه است. اگر از شما سوال ايدئولوژي كردند و گفتند: آيا از نظر اسلام محيط در انسان اثر دارد؟ جواب بله است اما در سؤال ايدئولوژي به شما نمي‌گويند: آيه‌اش را بگو ولي مطلع باشيد محيط در زندگي ما اثر مي‌كند، به همين دليل هم گفته‌اند هجرت كن. ‌اي موسي براي ما بت درست كن. همينطور كه مردم بت دارند ما نيز بت مي‌خواهيم. حضرت موسي فرمود: «قالَ إِنَّكُمْ» بدرستيكه شما قوم و گروهي هستيد كه «تَجْهَلُونَ» آدمهاي جاهلي هستيد. «قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» يعني اينكه جاهل هستيد. جهل زمينه فرهنگي گناه است.

3- نقش جهل در انجام گناه

قرآن مي‌فرمايد (يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ) (نساء /17) كار بد و عمل سوء مي‌كنند. مي‌گويند: فلاني سوء سابقه دارد، «يعملون السوء» يعني عمل بد انجام مي‌دهند. «بِجَهالَةٍ» عمل سوء گاهي بخاطر جهالت است. جهالت است كه ريشه‌ي عمل سو مي‌شود. گاهي زمينه‌ي فرهنگي گناه جهل است. گاهي مردم نمي‌دانند و كار سويي را انجام مي‌دهند. يك مقدار از فساد‌ها بخاطر جهل مردم است.
قوم لوط اهل لواط بودند. حضرت لوط به آنها مي‌گفت: (أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ) (نمل /55) شما به جاي اينكه ازدواج كنيد، مردها به مردها اكتفا مي‌كنيد. شما براي شهوتتان به سراغ مردها مي‌رويد. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» نمي‌فهميد. حضرت لوط به قوم خود فرمود: شماها آدمهاي جاهلي هستيد. لواط گناهي است كه اين پيامبر بزرگوار مي‌فرمايد دليل اين گناه نفهمي قوم است. والا شهوت حق است بايد شهوت نيز از طريق حق دفع شود.
مسئله گناه لواط از نظر اسلام از همه‌ي گناهان بدتر است. و لذا مي‌گويند: بزرگترين گناه را مي‌شود كشت، اما شخص لواط كننده را حتي بعد از كشتن به سوزاندن نيز اجازه داده‌اند. البته همان اسلامي كه درباره‌ي لواط اينقدر سختگيري كرده است درباره‌ي ازدواج مسئله را خيلي آسان گرفته است. همه‌ي شما قصه‌ي يوسف و برادرانش را مي‌دانيد و مي‌دانيد كه آنها يوسف را بردند و در چاه انداختند. حضرت يوسف به برادرهايش گفت: مي‌دانيد شما با يوسف چه كرديد؟ بعد حضرت يوسف مي‌گويد: (قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ) (يوسف /89) براي اينكه شما نمي‌دانيد و نفهميديد. آيا شما «عَلِمْتُمْ» علم داريد. «ما فَعَلْتُمْ» چه كاري را با يوسف انجام داديد؟ «إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ» اينجا نيز درباره‌ي جهل مي‌گويد. در اين چهار آيه دليل همه‌ي گناهان جهل بوده است. ريشه‌ي بت پرستي جهل است. ريشه‌ي فساد جهل است. ريشه‌ي لواط جهل است. ريشه‌ي توطئه عليه پيغمبر جهل است.

4- جهل در روايات

بايد بگويم و خدمتتان عرض كنم كه منظور از جهل خواندن و نوشتن نيست. منظور از جهل ناداني و نفهمي است. گاهي ممكن است يك نفر، چهار مدرك دكترا نيز داشته باشد اما نفهمد. مثلا فرض كن ما تحصيل كرده‌هايي داشته‌ايم كه در ميان مردم ايران عمري زندگي كرده‌اند اما روحيه‌ي مردم ايران را نشناخته‌اند. يعني در واقع مردم ايران را نشناخته‌اند. آدم هست كه واقعا اسلام را نمي‌شناسد. ما فردي را داريم كه سخنراني‌هاي امام را از طريق تلويزيون گوش مي‌دهد اما امام را نشناخته است. ما مي‌گوييم منظور از جهل اين نيست كه بتواند (آب و بابا) بخواند. ما خيلي آدم‌ها را داريم كه اهل جنايت هستند ولي واقعيتش اين است كه نمي‌دانند. اجازه بدهيد مقداري راجع به جهل برايتان صحبت كنم. جهل يعني اينكه انسان واقعيت را درك نمي‌كند گرچه خواندن و نوشتن را بلد است.
اميرالمومنين(ع) فرموده‌اند: «الجهل معدن الشر»(غررالحكم، ص‌73) «الجهل أصل كل شر»(غررالحكم، ص‌73) «الجهل يفسد المعاد»(غررالحكم، ص‌75) جهل و ناداني آن است كه واقعياتي را كه بايد درك كند، درك نمي‌كند. «قصم ظهري رجلان عالم متهتك و جاهل متنسك»(معدن‌ الجواهر، ص‌26) اميرالمومنين مي‌فرمايد: دو دسته كمر مرا شكستند: 1- باسوادي كه دريده باشد و هتك حرمت بكند و فاسق باشد. 2- جاهلي كه عابد باشد. (علم فاسق و خرمقدس) «و جاهل متنسك» وقتي قرآن را بر سر نيزه كردند، هرچه حضرت امير فرياد زد كه قرآن ناطق من هستم گفتند: نه! قرآن سر نيزه كردند كه ما نمي‌جنگيم. جاهل اينگونه است.
اميرالمومنين درباره‌ي فساد جهل مي‌فرمايد: «لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً»(نهج‌ البلاغه، حكمت 70) آدم جاهل يا افراط مي‌كند يا تفريط مي‌كند. يا كم مي‌گذارد يا زياده روي مي‌كند. يعني جاهل نمي‌تواند ميانه رو باشد. جاهل يا تند مي‌رود و يا كند مي‌رود «لَا تَرَى الْجَاهِلَ» جاهل ديده نمي‌شود «إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» يا افراط كار است يا تفريط كار. يا تند مي‌رود و يا كند. خلاصه جاهل ميزان نيست و اعتدال ندارد. «إِيَّاكُمْ جُهَّالَ َ الْمُتَعَبِّدِين»(قرب ‌الإسناد، ص‌34) مواظب جاهل‌هايي كه اهل عبادت هستند، باشيد. اميرالمومنين مي‌فرمايد: «إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالاً»(نهج‌ البلاغه، خطبه 17) خدايا پناه مي‌برم به تو از مردمي كه جاهل هستند. جهل چقدر باعث مذمت شده است. خصوصيات آدم جاهل در سفينه البحار به طور كامل آمده است. پيغمبر فرمود: «إِنْ صَحِبْتَهُ عَنَّاكَ وَ إِنِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَكَ وَ إِنْ أَعْطَاكَ مَنَّ عَلَيْكَ وَ إِنْ أَعْطَيْتَهُ كَفَرَكَ وَ إِنْ أَسْرَرْتَ إِلَيْهِ خَانَكَ وَ إِنْ أَسَرَّ إِلَيْكَ اتَّهَمَكَ وَ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ كَانَ فَظّاً غَلِيظاً وَ إِنْ افْتَقَرَ جَحَدَ نِعْمَةَ اللَّهِ وَ لَمْ يَتَحَرَّجْ وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى وَ إِنْ حَزِنَ آيَسَ وَ إِنْ ضَحِكَ فَهِقَ وَ إِنْ بَكَى خَارَ يَقَعُ فِي الْأَبْرَارِ وَ لَا يُحِبُّ اللَّهَ وَ لَا يُرَاقِبُهُ وَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ وَ لَا يَذْكُرُهُ إِنْ أَرْضَيْتَهُ مَدَحَكَ وَ قَالَ فِيكَ مِنَ الْحَسَنَةِ مَا لَيْسَ فِيكَ وَ إِنْ سَخِطَ عَلَيْكَ ذَهَبَتْ مِدْحَتُهُ وَ وَقَّعَ [وَقَعَ‌] فِيكَ مِنَ السُّوءِ مَا لَيْسَ فِيكَ فَهَذَا مَجْرَى الْجَاهِل»(تحف‌ العقول، ص‌18) «إِنْ صَحِبْتَهُ عَنَّاكَ» نشانه جاهل اين است كه وقتي با او رفيق مي‌شوي، ذليلت مي‌كند. اگر با آدم جاهل دوست شوي تو را خار مي‌كند. «وَ إِنِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَكَ» اگر او را ترك كني به تو فحش مي‌دهد. اگر با او رفيق شوي به تو توهين مي‌كند. تو را تحقير مي‌كند. آدم جاهل نيش مي‌زند. «وَ إِنْ أَعْطَاكَ مَنَّ عَلَيْكَ» اگر چيزي به تو بدهد منت مي‌گذارد. خانمي مي‌گويد: براي زايمان فلاني خيلي به او كمك كردم. برايش غذا بردم و. . . «وَ إِنْ أَعْطَيْتَهُ كَفَرَكَ» اگر تو به او كمك كني، كفران نمي‌كند. نمك مي‌خورد و نمكدان مي‌شكند. «وَ إِنْ أَسْرَرْتَ إِلَيْهِ خَانَكَ» اگر گفتي: يك چيزي را به كسي نگو، به همه مي‌گويد. در راز تو خيانت مي‌كند. درد بي درمان است. «وَ إِنْ أَسَرَّ إِلَيْكَ اتَّهَمَكَ» اگر او يك چيزي را به شما گفت، بعد مي‌رود و به همه مي‌گويد كه حرف مرا فاش كرده است. يعني به تو تهمت مي‌زند. «وَ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ» پول دار مي‌شود، از خوشحالي بالا مي‌پرد و ظرفيت ندارد. «وَ إِنْ افْتَقَرَ جَحَدَ نِعْمَةَ اللَّهِ» اگر دو روز پول گيرش نيايد به تمام هستي و نيستي فحش مي‌دهد. آدم‌هاي پست و جاهل هستند. «وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى» اگر خوشحال شد، خيلي بد مستي مي‌كند.

5- توكل داشته باشيد و زود قطع رابطه نكنيد

يادم نمي‌رود فردي يك راديو به قيمت 15 يا30 تومان خريده بود. راديو را به گردن مي‌انداخت و خود را تكان مي‌داد. خودش هم با راديو همكاري مي‌كرد و شعر مي‌خواند. حالا يك راديو خريده بود، فكر مي‌كرد كه كليد فتح هندوستان را خريده است. اين طور آدم‌ها اصلا ظرفيت ندارند. اصولا نشانه سر و صدا براي كم ظرفيت‌ها است. تشت آبي كه آب كم دارد صدا مي‌كند. پشت ماشين‌هاي خراب مي‌نويسند، بر چشم بد لعنت! اين خاصيت كم ظرفيتي است. «وَ إِنْ فَرِحَ أَسْرَفَ وَ طَغَى» اگر شاد شود ظرفيت ندارد. لذا مي‌بيني كبابهايي كه دمبه‌اش زياد است دودش بيشتر است. «وَ إِنْ حَزِنَ آيَسَ» اگر محزون شود مايوس مي‌شود. يك جا شكست خورده و نمره نياورده است. در امتحان رانندگي موفق نشده است. دكتر رفته و خوب نشده زود مايوس مي‌شود. دعا كرده و مستجاب نشده و نا اميد است. مي‌گويد نه ديگر از ما گذشته است. حالتي نظير حالت بچه دارد. اگر بچه دو ريال پيدا كند، به هركس كه مي‌رسد مي‌گويد: دو ريال پيدا كرده‌ام. نمي‌تواند تحمل كند. اگر هم دو ريال گم كند گريه مي‌كند. دنيا نزدش تاريك است. نمي‌تواند تحمل كند كه چرا دو ريال گم كرده است. افراد جاهل كم ظرفيت هستند. «وَ إِنْ ضَحِكَ فَهِقَ» وقتي خنده‌اش مي‌گيرد قهقه مي‌زند «وَ إِنْ بَكَى خَارَ» وقتي هم كه گريه مي‌كند، جيغ مي‌زند. در هيچ چيز تعادل ندارد. «يَقَعُ فِي الْأَبْرَارِ وَ لَا يُحِبُّ اللَّهَ وَ لَا يُرَاقِبُهُ وَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ وَ لَا يَذْكُرُهُ» ازخدا خجالت نمي‌كشد و گناه مي‌كند. «إِنْ أَرْضَيْتَهُ مَدَحَكَ» وقتي چيزي به او مي‌دهي مي‌گويد: من مخلص شما هستم. خدا سايه‌ات را از سرما كم نكند. قربانت بروم. وقتي به او كمك مي‌كني چاپلوس است و به يك نحوي زبان بازي مي‌كند و تملق‌هايي مي‌گويد «وَ قَالَ فِيكَ مِنَ الْحَسَنَةِ مَا لَيْسَ فِيكَ» مي‌گويد: در دنيا مثل تو پيدا نمي‌شود. ‌اي دروغ گو! «وَ إِنْ سَخِطَ عَلَيْكَ ذَهَبَتْ مِدْحَتُهُ وَ وَقَّعَ [وَقَعَ‌] فِيكَ مِنَ السُّوءِ مَا لَيْسَ فِيكَ» اگر هم دشمن تو شود چيزي به تو مي‌بندد كه در تو نيست. اگر از تو خوشش بيايد، تعريفي مي‌كند كه در تو نيست. وقتي يك پتو به او مي‌دهي، مي‌گويد: خدا اجرت بدهد. به خدا قسم اگر ده نفر در مملكت مثل تو باشند مملكت آباد مي‌شود. اين دليل بر بدبختي اوست كه با يك پتو اينگونه مجيز مي‌گويد. وقتي به او نمي‌دهي هم مي‌گويد: اين چه مملكتي است. «فَهَذَا مَجْرَى الْجَاهِل» واقعا پيامبر چقدر زيبا سيماي جاهل را ترسيم كرده است. صفات آدم جاهل را گفتيم. گفتيم اگر با آدم جاهل قهر كني به تو فحش مي‌دهد. اگر رازي را به او بگويي راز تو را فاش مي‌كند و. . . البته آدمهايي هستند كه سالها درس خوانده‌اند و اين صفات را دارند و آدم‌هايي هم هستند كه درس نخوانده‌اند و هيچ يك از اين صفات را ندارند.
از نظر من مردم ايران با فرهنگ هستند. گرچه 15ميليون آدم داريم كه خواندن و نوشتن را نمي‌دانند ولي فرهنگ دارند. چون فرهنگ غير از خواندن و نوشتن است. الآن ايراني به جايي رسيده است كه فرزندش از جبهه باز مي‌گردد مي‌گويد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ» يا وقتي كه شهيد مي‌شود مي‌گويد: خدايا قبول كن. در هر دو مورد خدا مي‌گويد. اين را فرهنگ مي‌گويند. در مجالس بين المللي حقوق دانان آدم داريم كه اگر يك روز كرواتش لك شود شب تا صبح خوابش نمي‌برد و اعصابش خورد مي‌شود.
يكي از اصحاب پيامبر، فقير و سياه و كوتاه قد بود. وضعي داشت كه كسي با او ازدواج نمي‌كرد. دلش به هيچ چيز خوش نبود. بالاخره يك روز او خودش به خواستگاري رفت و به پدر دختر گفت: وضع ما را مي‌بيني. نه وضع مالي‌ام خوب است و نه ظاهر خوبي دارم. دخترت را به من مي‌دهي يا خير؟ (ان تزوجونا الحمدلله و ان تمنعوناالله اكبر) اگر دخترت را به ازدواج من در مي‌آوري (الحمدالله) خدا را شكر مي‌كنم. نمي‌گويد: اگر دخترت را به ما مي‌دهي خدايا سايه‌ات را از سر ما كم نكند. (و ان تمنعونا) اگر هم دختر را به ما نمي‌دهي(الله اكبر) خدا بزرگ است. هيچوقت بخاطر اينكه دخترت را به من نمي‌دهي قهر نمي‌كنم. اعصابم خورد نمي‌شود. نمي‌گويم كه در عشق شكست خوردم. هيچ اتفاقي نمي‌افتد.
خدا ان شاءالله قسمتتان كند كه به سامرا برويد. دو تا از امامان عزيز ما آنجا دفن هستند. امام هادي(ع) و امام حسن عسگري(ع) و مادر امام زمان نيز آنجا هستند. خانه‌ي شخص امام زمان و سرداب خود حضرت مهدي(ع) هم آن جاست. خدا ان شاءالله روزيتان كند كه به آنجا برويد. زماني حوزه‌ي علميه‌اي آنجا بود. يك طلبه خيلي فقير مي‌شود و از بي پولي خسته مي‌شود. مي‌گويد: ‌اي امام دهم، ‌اي اما يازدهم، جانم قربانتان من ديگر از فقر خسته شده‌ام. اينجا حرم شما و خانه‌ي شماست. من اينجا مي‌نشينم و چيزي نيز به كسي نمي‌گويم. من مهمان شما هستم. يك كسي خودش پولي محترمانه به من بدهد و من را پذيرايي كند. همينطور كنار صحن نشسته بود، آيت الله شيرازي مي‌آيد و عباي خود را سر او مي‌كشد و يك حصير با يك مقدار پول به او مي‌دهد و مي‌گويد: تو دفعه‌ي اولت است كه مهمان امام‌ها شده‌اي. ما در ايام طلبگي‌مان خيلي مهمان امام‌ها شده‌ايم.
سيماي جاهل از زبان رسول خدا(ص) گفته شد. اگر ما آمار بگيريم و از جرمها و جرايم و رابطه‌ي جرم و جنايت مردم با بي سوادي بگوييم، بسيار تعجب مي‌كنيد. يعني مناطقي كه بي‌سواد هستند گناهشان بيشتر است يا مناطقي كه با سواد هستند؟ اگر آمار خوبي داشته باشيم بيشتر مي‌توانيم در اين زمينه كار كنيم. كار من بيشتر درباره‌ي قرآن و حديث است و من بيش از اين مطالعه ندارم.
در مناجات مي‌خوانيم «فَعَصَيْتُكَ بِجَهْلِي»(إقبال‌ الأعمال، ص‌385) خدايا معصيت كردم اما از روي نفهمي معصيت كردم. او هم زمينه گناه را جهل مي‌داند. يكي از زمينه‌هاي گناه، زمينه‌ي اجتماعي گناه است. گاهي براي گناه زمينه‌هاي اجتماعي پيدا مي‌شود. من حرف جهل را زدم. سزاوار نيست كه درباره‌ي جهل در ايران صحبت نكنم.
برادرها و خواهر‌ها كه پاي تلويزيون هستيد. بي‌سوادي در ايران غوغا مي‌كند. ما الان حدود 1 ميليون بچه‌ي مدرسه‌اي داريم كه پشت در مدرسه هستند و مدرسه ساخته نيست كه اين بچه در آن جا درس بخواند. اينها10 سالشان كه بشود اگر مدرسه نيز ساخته شده باشد چون ده سالشان است، بيشتر از ده سال است ديگر به مدرسه راه ندارند و باز اينها مي‌مانند. به طور متوسط سالي يك ميليون جمعيت ايران زياد مي‌شود و تعداد مدرسه‌هايي كه آموزش و پرورش در جمهوري اسلامي در زمان مرحوم رجايي و باهنر ساخته است زياد است. مدرسه‌هايي كه بعد از انقلاب ساخته شده است بيش از مدرسه‌هايي است كه در طول چندين سال زمان شاه ساخته شده است. مسئله بي‌سوادي مسئله مهمي است، بياييد اين كار را عمومي كنيد. اگر در كانال تلويزيون يك روشي گذاشته شود كه همه مردم ياد بگيرند، به بزرگسال‌ها آموزش بدهند. هركسي به نهضت سواد آموزي بيايد و يك كتاب بگيرد و در خانه به اعضاي خانواده درس بدهد. 80 درس بيشتر نيست. حداقل خواندن و نوشتن را ياد مي‌گيرند. بياييد براي رضاي خدا مسئله‌ي جهل را كه از آثار شوم طاغوت است و به دامن جمهوري اسلامي افتاده است را حل كنيم. براي ما داشتن جهل زشت است زيرا انقلاب ما داراي امتيازاتي است. از جاهايي كه باعث شده است كه ما سرمان را پايين بياندازيم اينجاست. مثلا فلان كشور مي‌گويد: ما در سال اول انقلاب بي سوادي را در كشورمان حل كرديم. شما كه الآن چهار سال است انقلاب كرده‌ايد چه كرديد؟ ما در بعضي جاها خيلي سر فراز هستيم ولي در بعضي جاها جلوه‌ي خوبي نداشتيم. انصاف نيست كه هزار ديپلمه دختر و پسر وميليونها بي سواد داشته باشيم. اينها قدرت ياد گرفتن دارند. شما مسئول و مديون هستيد و بايد درس بدهيد. همه با هم بلند شويد و از هم آموختن را ياد بگيريد. هيچ مانعي ندارد كسي كه چيزي را مي‌داند به كسي هم بياموزد. مانعي ندارد كه پدر نزد فرزندش درس بخواند. چه مانعي دارد پدر بزرگ نزد نوه‌اش درس بخواند. اين تكبر‌ها را كنار بگذاريد. اميدوار هستم كه اين مسئله نيز حل شود. بحثمان درباره‌ي زمينه‌هاي گناه است كه يكي از اينها جهل است. و ما هم محصول جهل هستيم و بايد اقدام كنيم.

6- افراد در جامعه چند دسته‌اند

قرآن مي‌فرمايد: (لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنينَ) (سبأ /31) گروهي مي‌گويند «لَوْ لا أَنْتُمْ» اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم. افراد منحرفي به مستكبرين مي‌گويند كه تقصير شماست. اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم. شما جامعه را فاسد كرديد و ما هم در آن فساد غرق شديم. شما استخر ساختيد و ماهم غرق شديم. البته اين حرف درست نيست. انسان داراي اراده ‌اي است كه مي‌تواند در جامعه‌ي فاسد هضم نشود.
اصولاً ما در جامعه سه نوع آدم داريم. 1- آدم‌هايي كه در جامعه فاسد هضم مي‌شوند. 2- در جامعه فاسد تنها خودشان راحفظ مي‌كنند. 3- جامعه را عوض مي‌كنند.
گروهي در جامعه فاسد هضم مي‌شوند (وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ) (مدثر /45) يعني روز قيامت به اينها مي‌گويند: چطور شد شما بدبخت شديد. مي‌گويند: جامعه بد بود ما هم در آن غرق شديم. (خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو) يك عده در جامعه فاسد داراي اراده‌ي ضعيف هستند. همينكه به يك فردي سيگار مي‌دهند نمي‌گويد: نمي‌كشم. مي‌گويد: دست شما درد نكند. مي‌گوييم: آيا جناب عالي سيگاري هستيد؟ مي‌گويد: نه! او داد ما هم گرفتيم. چقدر تو بي اراده هستي. يعني همين مقدار براي سيگاري كردن ايشان كافي است. اگر خواسته باشي يك كسي را سيگاري كني، گفتن يك بفرماييد كافي است. بعضي در جامعه فاسد حل مي‌شوند «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ» بعضي در جامعه فاسد هضم نمي‌شود، قدرت هم ندارند كه جامعه را عوض كنند ولي خودشان را نجات ميدهند. مثل اصحاب كهف هستند. در قرآن سوره‌اي به نام كهف است. كهف به معني غار است. در اين سوره قصه جوانمرداني نقل شده است كه در جامعه‌ي بت پرست و فاسد هضم نشدند. ديدند كه جامعه فاسد است اينها مردم شهر را عوض نكردند اما خودشان را نجات دادند. دو گروهي هستند كه جامعه را عوض مي‌كنند. مثل رهبر انقلاب (فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهيمُ) (انبياء /60) ابراهيم يك جامعه را عوض مي‌كند. يك مرد، يك انسان يك منطقه‌اي را عوض مي‌كند. ما جوان مرد زياد داريم. اينقدر پسر داريم كه منطقه را عوض كرده است. گاهي در يك كارخانه دو نفر، سه نفر انجمن اسلامي به خاطر سواد و اخلاق و زرنگي و كار و تخصص كاري مي‌كنند كه همه كارخانه عوض مي‌شود. البته نه با پوستر و شعار، بلكه با اخلاق و برخورد و جاذبه و علم و تقوا تحول و تغيير ايجاد مي‌كنند. پوستر و بقيه چيزها هم جو ظاهرشان است اما واقع كارشان بيش از نمودشان است.
سه نوع آدم داريم: 1- آدمهايي كه در جامعه فاسد هضم مي‌شوند. «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ» فرو مي‌رفتيم با اينهايي كه فرو مي‌روند. يعني از خودمان اراده نداشتيم. اراده‌ي ما ضعيف بود. 2- تنها خود را حفظ مي‌كنند. (إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ) (كهف /13) جوانمرداني كه مانند اصحاب كهف هستند «فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» اينها ايمان آوردند و خدا نيز كمكشان كرد. 3- جامعه را عوض مي‌كنند (فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهيمُ) (انبياء /60)
مي‌خواهم بحث را جمع بندي كنم و دنباله‌ي اين بحث را براي جلسه‌ي بعد بگذارم. بحث امروز ما درباره زمينه‌هاي گناه(فرهنگي) بود. گفتيم يك سري گناهان به خاطر جهل است. اگر ما بتوانيم مفاسد مشروبات الكلي را به همه عرق خورها بگوييم، چند درصد از جمعيت عرق خور‌ها كم مي‌شود. اگر مفاسد سيگار را به همه جوان‌ها بگوييم چند درصد سيگاري كم مي‌شود. اگر مفاسد پرخوري را بگوييم، مقدار زيادي از پرخوري افراد كم مي‌شود. يك بخش از گناهان به خاطر جهل است. آيات و رواياتي گفتيم كه از موسي تقاضا كردند كه براي ما بت درست كن و. . . حضرت يوسف از برادرانش پرسيد، مي‌دانيد چرا مرا درچاه انداختيد؟ زيرا جاهل بوديد. چرا به جاي ازدواج، مسئله لواط را مطرح مي‌كنند؟ زيرا جاهل هستند. «فَعَصَيْتُكَ بِجَهْلِي» (بحارالانوار،ج84،ص242) در مناجات داريم. «الجهل معدن الشر»(غرر الحكم،ص73) «الجهل أصل كل شر»(غرر الحكم،ص73) چقدر اسلام گفته كه ياد گرفتن علم به زمان نياز ندارد. (ز گهواره تا گور دانش بجوي). علم ياد گرفتن مكان ندارد. برادرها و خواهرهايي كه در مناطق سردسير هستند بي انصافي است اگر مطالعه نكنند. البته هواي تابستان دزفول با هواي تابستان دماوند فرق مي‌كند. شايد انصاف نباشد كه افرادي كه در جاهاي سردسير هستند بيشتر از افرادي كه در جاهاي گرمسير هستند، مطالعه كنند. انسان بايد هميشه كار بكند. حداقل هفته‌اي يك كتاب مطالعه كنيد. روزي چند ساعت مطالعه كنيد. انسان هميشه نمي‌تواند درس بخواند. درست است كه گفته‌اند: تا گور درس بخوانيد ولي امكانات هميشه يك جور نيست. الان در همه مسجدها كتابخانه است. سازمان تبليغات بسيار زحمت كشيده و در همه‌ي بخش‌هاي فرهنگي مساجد روحاني و طلبه گذاشته‌اند. شما كه رفيق استخر و كوهنوردي و هم بازي داري، يك رفيق آخوند نيز داشته باش. يك رفيق اسلام شناس نيز داشته باش. اگر مشكلي است، تلفن كن و بپرس. خود شما در تابستان در مساجد جمع شويد و مطالبي را بياموزيد. مسجدهاي ما بايد از هم تفكيك بشوند. بايد مسجد بچه‌ها هم داشته باشيم مثل اينكه پزشك اطفال داريم. يك مسجد باشد كه بچه‌هاي شهر بدانند كه اين مسجد براي اين‌ها است. آخوند هم مي‌آيد و براي بچه‌ها حرفي مي‌زند كه به درد بچه‌ها مي‌خورد. البته در مسجد يك مراكز عمومي مثل نماز جمعه و راهپيمايي و احيا و سخنراني است اما يك كلاس‌هاي تخصصي نيز بايد در كنار مراكز عمومي مساجد وجود داشته باشد. چون من كه در مسجد به منبر مي‌روم مي‌بينم كه پير مرد و بچه و بزرگ همه در كنار هم نشسته‌اند و به سخنراني گوش مي‌دهند. من اين موضوع را چندين بار گفته‌ام اما گوش نمي‌دهند. فرق ما با بزرگان اين است كه بزرگان هرچه مي‌خواهند انجام مي‌شود ولي ما هرچه مي‌خواهيم انجام نمي‌شود. يك كسي مي‌گفت فرق شهر و ده چيست؟ گفت: در شهر هرچه مي‌خواهي هست و در ده هرچه مي‌خواهي نيست. ما مي‌گوييم بلكه ان شاءالله اين كار انجام شود.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست