responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 226

موضوع: امام حسين-1، درس‌هاي عاشورا

تاريخ پخش: 74/03/11

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- اصول مهم قيام امام حسين(ع)

بيننده‌هاي عزيز بحث را در دهه‌ي محرم مي‌بينند. انشاالله موضوع بحث ما در اين ماه عظيم، راجع به چهل اصلي است که از قيام امام حسين استخراج شده است. من يادداشت‌هايي را که راجع به عاشورا و امام حسين داشتم به صورت چهل اصل درآوردم. بخشي از صحبت‌هاي اين جلسه‌ي من درباره‌ي قيام امام حسين(ع) است. چرا امام حسين قيام کرد؟ البته يك مقدار هم درباره‌ي آداب عزاداري صحبت مي‌كنم.
در ابتداي حرف‌هاي امروز خود مي‌خواهم نكته‌اي را بگويم. وقتي شما مي‌خواهيد کلمه‌ي(عليه السلام) را دنباله‌ي اسامي امامان بياوريد، به طور كامل بياوريد. آن را خلاصه به صورت(ع) ننويسيد. حديث داريم هرکس اسم پيغمبر و امام خود را زيبا و كامل بنويسد، تا زماني كه اين نام بر روي كاغذ هست، ما ثواب بزرگي را به او مي‌دهيم. چرا ما در نوشتن(عليه السلام) و(صلي الله عليه و اله و سلم) صرفه‌جويي مي‌كنيم؟ مگر ما در همه‌ي کارها صرفه‌جويي مي‌کنيم که حالا در نوشتن(عليه السلام) صرفه‌جويي کنيم؟ كمي توجه و دقت كنيد.

2- مبارزه با طاغوت

به سراغ بحثمان برويم. اولين اصل از قيام امام حسين مبارزه با طاغوت بود. دليلش هم اين است. امام حسين فرمود: «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً» (بحارالأنوار/ ج‌44/ ص‌381) هرکس در مقابل پادشاهي ستمگر كه حلال را حرام و حرام را حلال مي‌كند و به مقدسات بي اعتنايي مي‌كند، سكوت كند جرم بزرگي انجام داده است. در زمان شاه، حسينيه دربند دورتا دورش به جاي بعضي از اشعار و کتيبه‌ها کلمات امام حسين بود. الآن هم همينطور باشد. بر روي ديوار نقاشي نكشيد. با سخنان امام حسين ديوارها را كاشي كاري كنيد که مکتب حسين در قلبتان حک و ساخته و ضبط شود.

3- احياي سنت رسول خدا

دومين اصل از قيام امام حسين احياي سنت پيغمبر است. فرمود: من به كربلا مي‌روم تا سنت جدم پيغمبر را احيا كنم. «وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي» (المناقب/ ج‌4/ ص‌89) من به سيرت جدم سير مي‌کنم. من مي‌خواهم راه و روش جد خود را احيا کنم. نه تنها امام حسين، بلكه تمام ائمه‌ي ما همينطور بودند. به امام رضا گفتند: نماز عيد بخوان. گفت: به شرطي نماز عيد مي‌خوانم، كه مانند نماز خواندن پيغمبر باشد. مأمون خبرنداشت كه اين نماز چه شكلي دارد. گفت: همانطور که پيغمبر مي‌خواند، بخوان. ديدند امام رضا(ع) پابرهنه شد و لباس سفيد بر تن كرد. امام رضا(ع) ساده و پابرهنه بر نماز ايستاد. مردم با تکبير به نماز ايستادند. ولوله‌ي عجيبي به پا شد. مردم به ياد زمان پيغمبر افتاده بودند و گريه مي‌كردند. امام رضا با اين كار معنويت عجيبي را در بين مردم ايجاد كرد و همين باعث شد كه مأمون نمازگزاران را از ميان راه برگرداند. لذا حديث داريم كه امام زمان(عج) هم در هنگام آمدن خود كارهاي جدش را انجام مي‌دهد و به اندازه‌اي در اين سال‌ها سنت پيغمبر دستخوش تغيير شده كه مردم گمان مي‌كنند كه دين جديدي آمده است.

4- احياي امر به معروف و نهي از منكر

سومين اصل از قيام امام حسين احياء امر به معروف و نهي از منکر است. ما خودمان معروف را معروف نمي‌کنيم. از مهم‌ترين امامان ما علي ابن ابيطالب(ع) است. اينکه ما مي‌گوييم: حسينِ مظلوم! امام حسين صبح تا ظهر مظلوم بود. اما اميرالمومنين 25 سال مظلوم بود. امام علي(ع) فرمود: ظلم مثل تيغي در چشمان و استخواني در گلوي من است. بهترين عيد، عيد غدير است. اما متأسفانه خود ما اين معروف را معروف نمي‌کنيم. آيا اشکال دارد كه وزارت کشور تمام سرگردهاي خود را در روز عيد غدير سرهنگ کند؟ آيا اشکال دارد كه وزير ارشاد بهترين كتاب سال را در روز عيد غدير جايزه بدهد؟ آيا اشکال دارد كه شما در روز عيد غدير براي خانمت لباس بخري؟ خود ما كه طرفدار حضرت علي هستيم در مظلوميت علي كاري انجام نمي‌دهيم. هرکس كار تشويقي دارد در روز عيد غدير انجام دهد… ما اينچنين بايد معروف را زنده کنيم. يکي از معروف‌ها اين است که روساي هيئت‌هاي ايران وقتي پول جمع کردند، آن پول را به يك جوان بدهند و بگويند: با اين پول وسائل و اسباب هيأت را تهيه كن. چون حديث داريم صدقه که مي‌دهيد به بچه بدهيد تا به فقير بدهد. ما بايد بنشينيم و فکرکنيم. انجام اين کارها مشكل نيست. وزير ارشاد مي‌تواند يك ورق در مقابل خود بگذارد و به معاونينش بگويد: چه كار کنيم كه عيد غدير احيا شود؟ اميرالمؤمنين خيلي مظلوم است.
امام خميني(ره) وقتي از دنيا رفت، در طول چهل روز مرقدشان را ساختند. اما حضرت علي(ع) صدسال قبرش مخفي بود. حضرت زهرا و حضرت علي(ع) هر دو شبانه دفن شدند. قبر حضرت زهرا هنوز مخفي است و قبر حضرت علي هم صد سال مخفي بود. وزير علوم مي‌تواند گواهي پزشكي افرادي را كه مي‌خواهند پزشك شوند، در روز عيد غدير و در مسجد بدهد. مسجد كه فقط جاي عزاداري و مراسم ختم نيست. الان تا مي‌گوييم: «مسجد» همه به ياد شب هفت، سوم و چهلم مي‌افتيم. خادم مسجد، يا پير يا كور يا مريض يا بي‌سواد و بداخلاق است. در صورتي كه خادمين مسجد حضرت زكريا و ابراهيم و حضرت مريم بوده‌اند. سعي كنيم كه مراسم خود را در مسجد برگزار كنيم. چه اشكالي دارد كه در مسجد عروسي بگيريم؟ ما بايد معروف‌ها را معروف کنيم. اگر خواننده‌اي در طول سال اشعار بد مي‌خواند، نمي‌تواند در شب عاشورا براي امام حسين مداحي كند. اگر در طول سال در يك ظرفي شراب درست مي‌كنند، نمي‌توانند در شب عاشورا در آن ظرف غذا بپزند. يك مقدار اينها را احيا کنيم. امام حسين فرمود: من براي امر به معروف به كربلا مي‌روم. ضمناً من در اينجا يك نکته هم بگويم. بعضي از افراد مي‌گويند: به شرطي مي‌تواني امر به معروف كني که جانت در خطر نباشد. اما امام حسين گفت: امر به معروف بکن، گرچه جانت در خطر باشد. بعضي‌ها مي‌گويند: نگو! فايده‌اي ندارد. ممکن است امروز فايده‌اي نداشته باشد، اما يك زماني فايده خواهد داشت. امام حسين امر به معروف کرد و فايده نداشت. هم تکه تکه شد و هم زن و بچه‌اش اسير شدند. اما الآن مي‌فهمند كه امام حسين(ع) براي چه امر به معروف كرد. وقتي به چوب محكمي ده بار تبر مي‌زني، بار يازدهم چوب مي‌شکند. نبايدگفت: زنده باد تبر يازدهم! اگر ضربه‌ي آن ده بار تبر نبود، ضربه‌ي يازدهم اثر نمي‌کرد. مي‌دانيد چرا وقتي نهي از منکر مي‌كنيد، مي‌گويد: به تو چه ربطي دارد؟ چون مي‌داند كه پشت سوزن شما نخي نيست. اما اگر بداند كه شما گفتي و پشت سر شما ديگري و… ، فورا اطاعت مي‌كند. مي‌دانيد چرا اينقدر جلوي مراسم برائت از مشركان ايراني‌ها را در مراسم حج مي‌گيرند؟ چون مي‌ترسند كه كشورهاي ديگر نيز از ايران ياد بگيرند و موجي از مرگ بر آمريكا راه بيفتد. به هر حال احياء امر به معروف خيلي مهم است.
در كنار آب‌دزدي و زمين‌دزدي، هوادزدي هم هست. اگر كسي در محيط عزاداري سيگار بكشد، دزدي كرده است. هوادزدي هم دزدي است. هواي حسينيه براي همه هست. كسي كه سيگار مي‌كشد حق هوا و تنفس ديگران را مي‌دزدد. در مراکز عمومي سيگار كشيدن ممنوع است. يا مثلاً با كفش بر روي فرش حسينيه مي‌آيد و…

5- خاطره‌اي از امام درباره‌ي حق النّاس

امام جمعه‌ي شهرکرد آقاي ناصريان براي پخش كردن اعلاميه‌ي امام رفتند. زمان شاه دو سال در زندان مکه بود. ايشان مي‌گفت: امام آمدند تا در سالن نماز بخوانند. يك خورده نگاه کردند و ديدند كه كفش‌هاي مردم پشت در است. امام گفتند: من نماز نمي‌خوانم. گفتند: آقا بفرماييد نماز بخوانيد. گفت: من اگر بخواهم نماز بخوانم بايد از روي كفش‌هاي مردم عبور كنم. گفتند: آقا همه راضي هستند که شما از روي كفش آنها عبور كنيد. فرمود: من پاي خود را روي کفش کسي نمي‌گذارم. گفتند: آقا کفش‌ها را كنار مي‌گذاريم. فرمود: اگر کفش‌ها را كنار بگذاريد باهم اشتباه مي‌شود. ايشان مي‌گفتند: آن روز امام نماز را تعطيل كرد تا پاي خود را بر روي کفش مردم نگذارد. آن وقت ما براي حسين حسين كردن خودمان، راحت به هر حسينيه‌اي ميخ مي‌کوبيم. هرجا را خواستيم خراب مي‌کنيم. براي پرچم زدن هرکاري خواستيم مي‌کنيم. نبايد اين كارها را انجام دهيم. بايد مواظب باشيم كه عزاداري ما گرفتار اين مسائل نشود.

6- دوري از ذلّت

چهارمين اصل از قيام امام حسين دوري از ذلت است. «هيهات منا الذلة» (اللهوف/ ص‌97) به اميد روزي که تمام روساي هيئات شعرا را از دو ماه قبل از شروع هيات ببينند و به شاعر بگويند: كه آقا! چه شعري براي ما مي‌خواهي بخواني؟ شاعر بايد شعري داشته باشد كه مايه‌دار و بند به قرآن و حديث باشد. گاهي شعر بند به هيچ کجا نيست. ريتم خوبي هم دارد و آدم هم خوشش مي‌آيد، اما معلوم نيست كه از كجاست. عزاداري نبايد عزاداري محلي باشد. گاهي در اين محله يك رسمي و در آن محله رسم ديگري است. مثلاً در يك محل مي‌گويند كه اين نخل را بايد سر کوه ببريم و…
من در يک روستايي بودم كه در آن روستا کوهي مثل قله دماوند بود. مردم با مشکل زياد نخل را بالاي كوه مي‌کشيدند. من گفتم خوب اين نخل را در کوچه بگردانيد. مي‌گفتند: نه! ما حتما بايد اين کار را بکنيم. عزاداري بايد طبق فرمول باشد. اگر رهبر فرمود: قمه نه! اگر شما بگوييد: بله! سر از کربلا در مي‌آوريم. مي‌دانيد کربلا چطور پيدا شد؟ در كربلا به رهبر گفتند كه نمي‌خواهيم به حرف‌هايت گوش بديم. کسي که به رهبر گوش نداد، يزيدي مي‌شود. در غدير خم رهبر گفت: «جانشين من علي است» گفتند: نه! تا اينكه رهبري به معاويه و يزيد رسيد. يزيدي كه آمد و ماجراي کربلا را به راه انداخت براي اين بود که روز اول به حرف رهبر گوش ندادند. پسر اگر مي‌خواهد به مسجد برود كه نماز بخواند، اگر پدرش بگويد: نماز جماعت ثواب دارد، اما امشب مسجد نرو… حرام است به مسجد برود. پيغمبر پدر ماست. (مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ) (حج /78) علي ابن ابيطالب پدرماست. «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» (معاني‌الأخبار/ ص‌52) رهبر پدر مکتبي‌مان است. اگر پدر گفت: «اين کارو نکن» اگر خواسته باشي در مقابل رهبر بايستي، ممکن است از يك جاي ديگر سر در آوردي.
من به کسي گفتم: شما چرا قمه مي‌زني؟ گفت: حضرت زينب کبري(س) سرش را به چوبه مهمل زد. گفتم: اول اينكه مشکوک است و معلوم و قطعي نيست. بر فرض اينكه زده باشد، حضرت زينب کبري(س) امام زاده است. خود امام هم ظهر عاشورا، نماز خواند و در مقابل رگبار گلوله رفت. شما چرا حرکت امام را ياد نمي‌گيري، ولي حرکت امام زاده را ياد مي‌گيري؟ تو چه ديني داري؟ ظهر عاشورا حضرت مهدي(عج) سر نماز است و امام حسين(ع) هم سر نماز بود، شما حرفت چيست که سينه مي‌زني؟ سينه‌ات را بزن، اما همين كه «قد قامت الصلوه» گفتند، نمازت را بخوان. مي‌گويي: نمي‌شود؟ چرا نمي‌شود! شما وانت مي‌گيري و بلندگو و اکو را روي آن مي‌گذاري، نمي‌شود پنجاه متر گوني و مقداري چوب و مهر برد؟ مي‌گويد: آب نيست! چرا، آب هست، اراده نيست. اگر اراده کنيم در ظهر عاشورا چهل ميليون آدم در وسط خيابان نماز مي‌خوانند. اگر اراده کنيم، مي‌شود. شما اراده کرديد شاه را بيرون کرديد. اراده کرديد هشت سال جنگيديد. مذهبي هستيد. عاشق امام هستيد. امام حسين ظهر عاشورا نماز خواند.
احمد آقا مي‌گفت: امام در پاريس بود. شاه فرار کرد. مهم‌ترين روز تاريخ، روز فرار شاه است. صدها خبرنگار با دوربين‌هاي خود حرفاي امام را به طور مستقيم براي تمام تلويزيون‌هاي دنيا پخش مي‌کردند. احمد آقا مي‌گفت: امام به من گفت: احمد ظهرشده است؟ گفتم: آقا الآن اول وقت است. تا گفتم الآن اول وقت است، اصلا با آنها هم خداحافظي نکرد و رفت. فيلمبردارها گفتند: چه شد؟ گفتم: اول وقت است. آقا براي نماز خواندن رفتند. اما حالا رئيس هيئت‌ها مي‌گويند: اگر نماز بخوانيد دسته‌‌ي عزاداري ما به هم مي‌خورد. خانم‌ها مي‌گويند: شش عدد بشقاب يك دست بشقاب است. مي‌گوييم: حالا اگر پنج تا شود، اشكالي دارد؟ مي‌گويد: بله ناقص مي‌شود. اين فکر زن‌ها غلط است که مي‌گويند: دسته شش عدد است. نه آيه‌اي داريم كه بگويد دسته شش عدد است و نه در حديث چنين چيزي آمده است. مي‌گويد: اگر نماز بخوانيم دسته‌ي عزاداري ما به هم مي‌خورد. اصلاً همه‌ي اين دسته‌ها فداي يک رکعت نماز عصر تاسوعا باشد. قرار شد حمله شود. امام حسين فرمود: جنگ را عقب بياندازيد. نگفت: «اني اصلي» گفت: «أَنِّي كُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَه»(إرشادمفيد/ ج‌2/ ص‌89) يعني من نماز را دوست دارم. ممکن است ما نماز بخوانيم اما آن را دوست نداريم. اگر بگويند: يك مرجع پيدا شده است كه مي‌گويد: نماز واجب نيست، مي‌گويد: قربانش بروم. برويم از اين مرجع تقليد كنيم. امام حسين مي‌گويد: «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ» (اللهوف/ ص‌22) مثل من با مثل يزيد بيعت نمي‌کند. اگر اين چنين باشد، بايد فاتحه‌ي اسلام را خواند. سعودي‌ها و وهابي‌ها به ايرانيان مي‌گويند: برائت براي کفار است و براي زمانِ پيغمبر است. جواب ما اين است كه کفار فقط در زمان پيغمبر نبودند. الآن هم کفار هستند. «هيهات منا الذلة» امام حسين براي دوري از ذلت قيام كرد. دانشجويان ايراني مقيم آمريکا و آلمان روز عاشورا گروه گروه شوند و «هيهات منا الذلة» بگويند. با اين كار دنيا تعجب مي‌كند. اين جوانان با اين كار خود مي‌گويند كه شيعه هستند و امام حسين را دوست دارند. امام حسين گفت: سر به ني مي‌دهم اما تن به ذلت نمي‌دهم. «هيهات منا الذلة» شعار استاندارد بين المللي است. يعني همه آزادگان جهان اين شعار را مي‌پسندند. «هيهات منا الذلة» خيلي مهم است. وقتي خانه‌ي شما تميز است، اگر برايتان مهمان بيايد، نگران نيستيد و با آرامش او را به داخل خانه دعوت مي‌كنيد. اما اگر خانه‌ي شما كثيف باشد و برايتان مهمان بيايد، رنگ از روي شما مي‌پرد. شعر هم بايد شعري باشد که هرجاي کره زمين نشان دادند، بگويند: درود بر اين‌ها! اين‌ها مي‌گويند: سر به ني مي‌دهيم اما تن به ذلت نمي‌دهيم.

7- شكستن محاصره‌ي سياسي و اقتصادي

پنجمين اصل از قيام امام حسين براي عدم محاصره‌ي نظامي و محاصره‌ي اقتصادي بود. محاصره‌ي نظامي هفتاد و دو نفري بود. محاصره‌ي اقتصادي اين بود كه براي علي اصغر آب نبود.
اينها اصولي است که امام حسين برايش قيام کرد.

8- خون بر شمشير پيروز است

اصل ششم مي‌گويد: خون بر شمشيرپيروز است.
اصل ديگر پاسخ دادن به دعوت است. پاسخ به دعوت ارزش است. دست رد به سينه‌ي کسي نزنيم. يك حاج آقايي عزاداري مي‌کرد. نماز و سخنراني و مداحي داشت و در آخر هم غذا مي‌داد. يك عده از آدم‌هاي محله فقط در مراسم شام شركت مي‌كردند. يك روز حاج آقا ناراحت شد. آقا گفت: شما خجالت نمي‌کشيد؟ براي نماز و عزاداري نمي‌آييد. اما براي شام مي‌آييد. شما خجالت نمي‌كشيد؟ گفتند: آقا ما ديگر نمي‌آييم و رفتند. شب امام حسين به خواب ايشان آمد و گفت: چرا مهمان‌هاي مرا رد کرديد؟ اينها بچه‌هاي من هستند. اينها براي سفره‌ي تو كه نمي‌آيند. براي سفره‌ي امام حسين مي‌آيند. ايشان گفت: چشم آقا! فردا شب مي‌روم و آنها را دعوت مي‌کنم. فردا ايشان سر چهارراه رفت و گفت: آقايان! من شرمنده هستم. ديشب به شما جسارت کردم. خواهش مي‌کنم بفرماييد. قدمتان رو چشم بفرمايد. گفتند: چطور ديشب ما را بيرون كردي اما امشب ما را دعوت مي‌كني؟ گفت: راستش را بخواهيد امام حسين به من گفت كه اينها مهمان‌هاي من هستند. اينها شروع به گريه كردند. همين اينها را عوض کرد. اصل هفتم قبول دعوت است.
هشتمين اصل اين است كه امام حسين در کربلا به ما ياد داد كه دين به قدري ارزش دارد که همه چيز اگر فدا شود مي‌ارزد. دين خيلي بزرگ است. عصر عاشورا زينب کبري آمد و نگاهي به بدن امام حسين کرد. مي‌گويند: دست خود را به زير بدن امام حسين برد و يك مقدار بدن را تكان داد و گفت: «ربنا تقبل منا هذا لقليل» خدايا اين چيزي نيست. اين ناچيز را از ما قبول کن. يعني حسين قليل است. دين به قدري بزرگ است که اگر حسين فدا شود، اشکال ندارد. مسجد به قدري عزيز است که اگر ابراهيم هم جاروکشي کند، طوري نيست. خدا در قرآن مي‌گويد: ابراهيم با اسماعيل مسجد را جارو کنيد و آن را از آلودگي‌ها تميز کنيد.
شما ببينيد كه رهبر انقلاب و علماي درجه يک لباس سفيد مي‌پوشند و براي غبارروبي حرم امام رضا(ع) مي‌روند. چرا غبارروبي عنوان است. پس ارزش مسجد روبي هم بايد عنوان باشد. يعني شخصيت‌هاي هر محله‌اي بايد يك روز لباس فرم بپوشند و به مسجد روبي بروند. همينطور که غبارروبي از امام ارزش دارد، غبارروبي از خانه‌ي خدا هم ارزش دارد.

9- تأثير قيام امام حسين(ع)

من فيلمي را در هندوستان ديدم که رهبر هندوها با چندين ماشين اسکورت آمد. توقف کرد و گفت: مي‌خواهم براي عزاداري امام حسين بروم. او خدا و پيغمبر را قبول ندارد اما حسين را قبول دارد. کفش‌هايش را درآورد و به محافظش گفت: شما برويد. من مي‌خواهم تنها باشم. بعد گفت: مي‌شود پرچم حسين را به من بدهيد. پرچم را گرفت و شروع به سينه زدن کرد و گفت: حسين رمز موفق شدن گاندي بود. اينها چيزهايي است که در دنيا بايد روي آن حساب کنيم. من در استان ايلام بودم. ديدم كه در آنجا هرخانه‌اي يك پرچم سياه مي‌زند. شش خانه دارد كه هر شش تا هم پرچم دارند. تجار درجه يک در روز عاشورا پابرهنه مي‌شوند. به عزاي حسين بايد افتخار کرد. الحمدلله اين فرهنگ در تهران و جاي ديگر حسابي رشد کرده است. محله‌هايي سينه مي‌زنند و هيئت و تکيه درست مي‌کنند که زمان شاه اين حرکت‌ها را نمي‌كردند. در زمان شاه اين حركت‌ها براي جنوب شهر بود و در شمال شهر اين خبرها نبود. رشد اين مكتب‌ها براي امام حسين(ع) خيلي زياد است. مثل رشد نماز جماعت است. ما الآن سي هزار نمازجماعت در آموزش پرورش داريم که دوسه سال پيش اين سي هزار نمازجماعت نبود. سال اول بيست هيئت در تهران نماز خواندند، اما پارسال بالاي دويست هيئت نماز خواندند. اين كار بايد انقدر رشد کند که ظهرعاشورا همه‌ي خيابان‌ها مملو از جمعيت باشد. روز به روز بايد جلوتر برويم. امام حسين خيلي به ما درس داد. امام حسين خيلي به گردن ما حق دارد. من به موزامبيک يکي از کشورهاي آفريقايي رفته بودم. گفتند: يك زن و شوهر شيعه در اينجا هستند. گفتم: برويم و آنها را ببينيم. به خانه‌ي آنها رفتيم. گفتم: شما زن و شوهر در اين كشور چه مي‌کنيد؟ اسم بچه‌ها چيست؟ گفت: اسم بچه‌هاي من کاظم، جواد و صادق است. گفتم: ايام محرم چه كار مي‌کنيد؟ گفتند: اينجا تنها هستيم. من تاريخ کربلا رو نوشتم. شب عاشورا من مي‌خوانم و خانم گريه مي‌کند. بعد خانم مي‌خواند و من گريه مي‌کنم. يک روضه‌ي يك نفري داريم. گفتم: آرزو هم داري؟ گفت: از ايران آمدي؟ گفتم: بله! گفت: اگر از ايران آمدي، آرزوي من اين است که به حرم امام رضا بيايم. گفتم: چند ساله هستي؟ گفت: هفتاد ساله هستم. هفتاد سال است كه رابطه‌ي خود را با امام حسين حفظ كرده است.
در روضه‌ها به جمعيت كار نداشته باشيد. عزاداري متري نيست. عزاداري به غذا نيست. عزاداري به اخلاص است. يك گوني پول براي امام کاظم آوردند. فرمود: من اين پول را نمي‌خواهم. من همين دو درهم را مي‌خواهم. گفتند: آقا اين پول‌ها را پيرزني فرستاده است. حضرت کاظم يك پارچه داد و فرمود: سلام من را به اين پيرزن برسان و بگو: شما چند روز ديگر از دنيا مي‌روي. من امام کاظم، هرجاي کره زمين كه باشم براي تشيع جنازه‌ي تو مي‌‌آيم. من تقاضا مي‌کنم كه عزداران برنامه‌ريزي کنند. گاهي در يك خيابان پنج مسجد هم عرض عزداري مي‌كنند و در يك خيابان هم يك مسجد است كه اصلاً عزاداري نمي‌كند. براي مراسم‌هاي عزاداري و روضه‌هايتان برنامه داشته باشيد.
خدا آيت الله‌هاي عظمي نجفي مرعشي، گلپايگاني و خوانساري را رحمت كند. اين بزرگواران تناوبي نماز مي‌خواندند. اول وقت آقاي نجفي در حرم قم نماز مي‌خواند. براي تعقيب كه مي‌رفت آقاي گلپايگاني مي‌آمد. آنهايي که در نيم ساعت دوم مي‌خواستند نماز بخوانند، آقاي گلپايگاني مي‌آمد. در نيم ساعت سوم آقاي خوانساري مي‌آمد. يعني در عرض هم نماز نمي‌خواندند. روضه‌ها را در عرض هم قرار ندهيم. شعرها پرمايه باشد. در جلسات به بچه‌ها احترام بگذاريم. يك بچه به من نامه نوشت. در نامه گفته بود: آقاي قرائتي من ديگر به مسجد نمي‌روم. به خاطر اينکه در مسجد اول به بزرگ‌ترها غذا دادند. ما همينطور دهانمان پر از آب شده بود. آخر شب گفتند: بچه‌ها برويد. غذا تمام شده است. من تا آخر عمر ديگر به مسجد نمي‌روم. کار رئيس هيئت اشتباه است. به جاي اينكه يك نفر را به مسجد دعوت کند تا آخر عمر بچه را از مسجد فراري داد. اگر قراراست غذا بدهيم، اول به بچه‌ها بدهيم. من در شهرستاني سخنراني مي‌کردم. يك عده شخصيت‌هاي مملکتي وارد شدند. رئيس هيئت گفت: بفرماييد! بفرماييد! يك عده از بچه‌ها پاي منبر نشسته بودند. رييس هيئت آمد و بچه‌ها را از پاي منبر بلند كرد و آن آقايان را نشاند. من در بالاي منبر اين صحنه را ديدم. گفتم: «بسم الله الرحمن الرحيم» نشستن در جاي بچه‌ها حرام است. يك مسئله بگويم. اگر يك آيت الله عظمي به مسجد بيايد و بچه‌ها را بلند کند تا در جاي بچه‌ها نماز بخواند، نماز آيت الله باطل است. گفتم: شما به چه اجازه‌اي جاي بچه‌ها نشستيد؟ آقايان اين كار شما حرام است. لطفا بلند شويد. همه‌ي آقايان را بلند کردم و به بچه‌ها گفتم: بيايد بنشينيد. گفتم: آقايان برويد و هرجا جابود بنشينيد. روضه‌ي امام حسين که بانک صادرات نيست که هرکس پول دارد، بالا برود. در روضه‌ي امام حسين همه مثل هم هستند. به جلسات عزاداري بچه‌ها عنايت شود. به اميد روزي که امورتربيتي يك جزوه درباره‌ي قيام امام حسين بنويسد كه تمام بچه‌هاي مدرسه بتوانند ده دقيقه راجع به امام حسين حرف بزنند. امام حسين حسابش با همه‌ي امامان ما فرق مي‌کند. «کلهم سفن النجاة و سفينة الحسين اصلح» همه امامان ما کشتي نجات هستند. اما کشتي حسين تندتر مي‌رود. امورتربيتي بايد روي قيام امام حسين خط ويژه برود و پول ويژه‌اي خرج کند. ما منبري‌ها بايد به بچه‌ها بيشتر برسيم. به اميد روزي که سخنرانان ما به جاي خطبه سوره حمد را بخوانند. چه اشکالي دارد؟ من که مي‌خواهم بگويم «فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِه» (نهج‌البلاغه/ خطبه1) بگويم: «الحمدلله رب العالمين» خيلي‌ها هم نمي‌دانند. اگر واعظ در خطبه سوره‌ي حمد را بخواند همه‌ي مردم حمدشان درست مي‌شود. به اميد روزي که ديگر به ديوار مسجد ميخي کوبيده نشود. به اميد روزي که با کفش روي فرش مسجد نيايند. به اميد روزي که چهل ميليون آدم در خيابان نماز بخوانند. به اميد روزي که تمام مراسم و تشويق‌ها و درجات در روز عيد غدير داده شود. به اميد روزي که خادم‌ها همه تحصيل کرده باشند. به اميد روزي که در مسجدها افراد پولدار محترم نباشند. به اميد روزي که اخلاص بيايد و مراسم غيرمکتبي حذف شود. خدايا هرچه داريم از امام حسين داريم. براي اينکه توجه امام حسين را به خودمان جلب کنيم، جمله جمله دنبال من بگوييد. به زنده سلام مي‌کنيم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ و عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ و لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكَ»(مصباح‌المتهجد/ ص‌776) ترجمه‌اش اين است. حسين جان بر تو و بر ياران خالصت سلام مي‌كنيم. تا شب و روز هست درود برتو باد. «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ و عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَيْنِ و عَلَى‌أَصْحَابِ الْحُسَيْن»(البلدالأمين/ ص‌271) خواهرها به عزاداراني که لخت هستند، نگاه نکنند. خدا نکند كه آدم در شب عاشورا گناه كند. چرا به اسم امام حسين گناه كنيم؟ چرا زير عباي امام حسين گناه بکنيم؟ چرا پيراهن سياه بپوشيم و گناه بکنيم؟ ماه محرم ماه تقواست. امام حسين شهيد شد براي اينکه گناه انجام نشود. الآن تابستان است. کشاورزان ما زکات گندم‌هاي خود را كه برداشت مي‌كنند بپردازند. اگر زکات ندهيد مالتان حرام است. امام حسين در ظهر عاشورا فرمود: مي‌دانيد چرا جمع شده‌ايد و مي‌خواهيد من را بكشيد؟ مي‌دانيد چرا نصيحت‌هاي من در شما اثر ندارد؟ براي اينكه در شكم‌هاي شما لقمه‌ي حرام است. خدايا به آبروي حسين(ع) لقمه‌هاي ما را حلال كن. نيات ما را خالص بگردان. عزاداري ما را سالم قراربده. ما را با اهداف حسين روز به روز آشناتر و عامل‌تر بفرما. کساني که سال‌هاي قبل عزاداري کردند و الآن در ميان ما نيستند، همه را با امام حسين محشورکن. امام فقط سالي يك بار روي زمين مي‌نشست. هميشه امام روي صندلي مي‌نشستند. ايشان فقط در روز عاشورا روي زمين مي‌نشست. راجع به حسين ادب کنيم. خدايا روز به روز عشق و ادب ما را نسبت به اهل بيت و قرآن بيشتر بفرما. زيارت امام حسين را هرچه زودتر نصيب ما بفرما. شفاعتش را در قيامت نصيب ما بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست