responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2281

موضوع: ماه رمضان، ظرف نزول قرآن

تاريخ پخش: 22/06/86

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در اين جلسه راجع به ظرف قرآن صحبت مي‌کنيم.  هر چيزي قيمتش بيشتر است، در يک ظرف عزيزتري قرارمي دهند. سال، 12 ماه است. نه ماه مثل هم است شوال ، ذي القعده، ذي الحجه، محرم، صفر، ربيع الاول، ربيع الثاني، جمادي الاول، جمادي الثاني. سه تا ماه مهم است ماه رجب شعبان و رمضان. در رمضان مهمترين، شب قدر است. («إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ») (قدر/1) قله زمان شب قدر است. نه ماه مثل هم است سه ماه برجستگي دارد در اين سه ماه رمضان برجستگي دارد. در رمضان شب قدر برجستگي دارد. است. خداوند قرآن را آنجا گذاشته است. («إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ») (قدر/1) ما قرآن را در شب قدر نازل کرديم.

1- جايگاه ماه رمضان در قرآن

 سال دوازده ماه است اسم هيچ ماهي در قرآن نيامده است . تنها اسمي که در قرآن است اسم رمضان است. «رمض» يعني چه؟ «رمض» يعني سوزاندن. ماه رمضان يعني ماه گناه سوزي است انسان بايد با تضرع و مناجات و توبه  فرار به سوي خدا برود. بعد قرآن کتابي است که وقتي بر قلب پيغمبر نازل شود، مي‌گويد بايد در غار حرا خودسازي کند. وقتي خداوند مي‌خواهد به موسي کتاب آسماني را بدهد مي‌گويد سي شب وعده. و بعد مي‌گويد ده شب تمديد کنيد. («وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً») (اعراف/142) چهل شبانه روز بايد موسي در کوه طور عبادت کند تا روحش آمادي پذيراي وحي را داشته باشد. بعضي آدمهاي نادان مي‌گفتند چطور وحي بر ما نازل نمي‌شود. بابا خيلي کار شده مثل آدمي که سالها تمرين کرده خطاط شده يک آدم تنبل که ازخواب بيدار مي‌شود مي‌گويد چرا ما خطاط نمي‌شويم. بايد گفت جان مادرت. اين سالها تمرين کرده که خطاط شده است تو از خواب بلند شده‌اي و خميازه‌اي کشيده‌اي و حالا مي‌خواهي که خطاط بشوي. خداوند مقام به اوليا مي‌دهد الکي نمي‌دهد. يک نفر مي‌گفت نمي‌شود ما امام صادق بشويم گفتم : تو خجالت نمي‌کشي در بازار به تو سبزي هم نسيه نمي‌دهند حيا هم خوب چيزيه. من در واقع اگر دعا نبود خجالت مي‌کشم که بگويم خدايا ما را با محمد و آل محمد محشور کن. حيا هم خوب چيزيه. من خجالت مي‌کشم بگويم خدايا من را با بلال محشور کن. آخر بلال بگويد قرائتي تو حيا نمي‌کني؟ من کتک خوردم ولي تو پلو مي‌خوري آنوقت مي‌خواهي در قيامت با من محشور شوي؟ منتهي چون به ما گفته اند که دعا کنيد: «و احشرنا مع محمد…» چون به ما گفته اند که دعا کن. ديگر اجاز ه داده اند که ما اين حرف را بزنيم. در غير اين صورت اگر اجاز ه نبود من بايد خجالت بکشم که بگويم خدايا مرا با بلال محشور کن. يعني من و ابوترابي با هم باشيم؟ او ده سال اسير بود، ميخ در سرش گذاشتند. اين مهم است. خيلي جايگزين ها مهم است.

2-  خاطره مرحوم ابوترابي از نماز آزادگان

مرحوم ابوترابي در اجلاس نماز گفت حرفهايي دارم مي‌خواهم بزنم. اجلاس از رئيس جمهور، سازمان تبليغات، دانشگاه آموزش و پرورش از اجلاس نماز چند جمله گفت که رنگها پريد. گفت اين اجلاس نماز نيست که شما داريد. ما اجلاس نماز داشتيم: يک روز از طرف صدام گفتند مهره هاي درشت اسرا را امشب اعدام کنيد منتهي نه با تير بلکه با شکنجه. آمدند و از بين اسرا هفده نفر را بردند که اينها را بزنند تا بميرند. يکي از آن هفده نفر هم خود ايشان بود. مي‌گفت دو نفر از اين هفده نفر را گفتند بايستيد بعد چنان زدند به اين طرف و آن طرف ابرويشان، چنان با مشت زدند که چشمهايشان افتاد روي موزاييک ها. اصلاً مثل کله پاچه که هميچين که مي‌کنيم مخش مي‌ريزد بيرون، چنان زدند که چشمشان افتاد بيرون. گفتم خوب اينها که مردند. خود ايشان را هم که ميخ گذاشتند و کوبيدند در سرش. گفتند خوب اين هفده تا با شکنجه امشب مي‌ميرند. و رفتند. مي‌گفت ما همه افتاديم، رمق ناله نداشتيم. سفيدي زد، فکر کرديم صبح شده است. در خون خودمان دو رکعت نماز خوانديم بعد ديديم اين سفيدي، سفيدي صبح نبوده است. هوا که روشن شد دو مرتبه نماز صبح را خوانديم. گفت در آن روزي که چشممان از بدن افتاد روي موزاييک، در آن روز ما دو تا نماز صبح خوانديم. خوب حالا بنده بگويم که من بروم کنار ابوترابي يا کنار آزاده ها؟ کل عمر من، الآن من 27 سال است که درتلويزيون هستم. به اندازه آهي که اينها که ترکش در بدن دارند نيست. به هر حال سختي را آنها کشيدند الان ماه رمضان به مهر خورده  بايد روزه گرفت. بچه ام رنگش پريد. خوب بپرد.

3-   شيوه دعوت قرآن براي روزه در رمضان

البته بايد کاري کنيم که روزه آسان شود. خداوند خودش که گفته روزه بگيرد با لحن خاصي گفته: («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمْ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ») (بقره/183). من راجع با اين يک مثل بزنم که البته در ذهنم هست که اين مثل را يکبار زده ام. حالا نمي‌دانم چند سال پيش بوده است چون به هر حال بعد از بيست و هفت سال، ممکن است بعضي حرفها نياز به تکرار داشته باشند. چون مستمعين عوض مي‌شوند، يعني در دهه سوم هستيم. بچه‌اي بيايد. يک بچه رامي خواند، اگر بخواهيم آمپول بزنيد بچه مي‌ترسد پزشک 4 حرکت انجام مي‌دهد تا بچه نترسد. اول مي‌گويد پسرم من تو را دوست دارم. تو هم مرا دوست داري؟ يک محبتي انجام مي‌دهد. که وحشت بچه کمتر مي‌شود. بعد دست او را مي‌گيرد يک آمپول مي‌زند و بعد که مي‌بيند بچه مي‌ترسد، مي‌گويد: ببين، همه اينها آمپول زده اند. اين که مي‌گويد همه اينها آمپول زده اند، باز از وحشت او کم مي‌کند. چون گاهي وقتها يک کسي مي‌خواهد بپرد توي استخر ولي مي‌ترسد بعد که مي‌بيند همه دوستانش پريدند او هم جرأت پيدا مي‌کند. بعد مي‌گويد اين آمپول چند دقيقه بيشتر درد ندارد.(«أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ») (بقره/184) قرآن مي‌گويد اول شيوه تبليغ ، معلمين، امور پرورشي اساتيد دانشگاه، طلبه ها، همه شيوه کلاس داري را از آيه قرآن ياد بگيرند. خدا مي‌خواهد بگويد که روزه بگير. اول مي‌گويد: («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا») (بقره/183) ‌اي کساني که با من رابطه داريد و به من ايمان داريد. مثل اينکه آدم بگويد پسرم، عزيزم. امام صادق مي‌فرمايد: («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا») (بقره/183) انسان را آماده مي‌کند که انسان روزه بگيرد. يک وقتي مي‌گويي حسن آب بياور. و يک وقتي هم مي‌گويي پسرم عزيزم. لحن («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا») آرام بخش است. دوم، مي‌گويد: («كُتِبَ عَلَيْكُمْ الصِّيَامُ») آمپول بزن و بعد مي‌گويد چيزي نيست. («كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ») (بقره/183) همه آدمها آمپول زدند. همه اديان آسماني روزه داشتند، بر همه روزه واجب شد همانطور که به قبل از شما واجب شده بود («قَبْلِكُمْ»). روزه گرفتن فقط براي مسلمانان نيست. بعد مي‌گويد مي‌داني اين آمپول بيشتر از دو يا سه دقيقه بيشتر درد نمي‌آيد. («أَيَّامٍ مَعْدُودات‏») (بقره/203) فقط سي روز است که ناهارت را غروب بخور. اينقدر که آدم نبايد با شکمش رودروايستي داشته باشد.

4- روزه داري، تمرين کنترل خواسته هاي غريزي

بعضي ها اسير غرب هستند و بعضي ها اسير شرق هستند و بعضي هم اسير شکمشان هستند. شکم مي‌گويد آب مي‌گويد بله قربان. مي‌گويد نان مي‌گويد بله قربان. يعني اينقدر بله قربان گوي شکم؟ حضرت رفت گوشت بخرد در دکان قصابي ديدي که پول همراهش نيست. رفت. قصاب گفت چرا گوشت نخريدي؟ گفت: متوجه شدم که پول در جيبم نيست. گفت آقا خواهش مي‌کنم گوشت بگيريد و فردا پولش را بدهيد. گفت عوض اينکه به تو بگويم فردا پول. به شکمم مي‌گويم فردا گوشت. يک حديثي داريم که نمي‌توانم در تلويزيون بگويم چون زشت است مقداري که زشت نيست را مي‌خوانم. هر که هدفش شکمش باشه نرخش …. . حضرت امير مي‌فرمايد: بعضي از انسان ها مثل الاغ هستند. «همها علفها»، علف همان علفي است که ما مي‌گوييم. شکم پرستي،

تنور شکم دم به دم تافتن *** مصيبت بود روز نايافتن

اگرمردم اهل روزه باشند، محاصره اقتصادي مردم را از پا در نمي‌آورد. مي‌گويند گندم نمي‌دهيم، خوب يکخورده کمتر مي‌خوريم. اصلاً ناهار را حذف مي‌کنيم و صبحانه و غروب مي‌خوريم. مگر مي‌ميريم؟ چراغ گاز را مي‌آورند روي شمعک. ديگر ما که از چراغ گاز کمتر که نيستيم که. («أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ») (بقره/184) يعني سي روز است. پنج دقيقه درد مي‌کند. بعد مي‌گويد اگر جايش بيش از پنج دقيقه درد آمد و سخت بود، ديگر آمپول نمي‌زنيم و قرص آن را برايت مي‌نويسم. («فَمَنْ) (كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا») اگر مريض بود، («أَوْ عَلَى سَفَرٍ») يا مسافر بود، ديگر آمپولي نيست، («أٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ») (بقره/184) يعني قرصش را مي‌دهيم. ببين خدا چه جوري با ما صحبت مي‌کند. ما چه جوري صحبت مي‌کنيم؟ انسان بايد روزه بگيرد. هر کسي روزه نگيرد… اين طور نيست آقا. («يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا») اول محبت. («كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ») دوم  اديان ديگر هم روزه داشتند. («أَيَّامٍ مَعْدُودات‏») سوم چند روز بيشتر نيست. («فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا») اگر مشکل بود جايگزين هم دارد تو مومن هستي مشکل نيست. تو مومن هستي همه دين و روزه داشتند بابا چند روز بيشتر نيست. بابا اگر مشکل بود جايگزين دارد. لحن را ببين که چقدر قشنگ است. اين رقمي بايد بچه را تربيت کرد خيلي چکشي برخورد کردن درست نيست. يعني وقتي خدا مي‌گويد روزه بگيريد، عين آمپول زني است که مي‌خواهد به بچه بگويد آمپول بزن. و بعد مي‌گويد مي‌داني چه وقتي است؟ («شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ») (بقره/185).

5- سخنان پيامبر اکرم(ص) در پايان ماه شعبان

 بهترين وقت شهر رمضان است ماه رمضان بهترين ماه است. خطبه شعبانيه جمعه آخر شعبان. حضرت فرمود: مي‌دانيد چه ماهي مي‌آيد؟ «قد اقبل عليکم شهر الله» شهر الله است. اين ماه، ماه خداست نفس کشيدن سبحان الله است، خوابيدن عبادت است. يک آيه قرآن خواندن ثواب يک ختم قرآن دارد. دعا مستجاب است . رحم کنيد به بچه ها و کارگرها. بيست و پنج سال است که من اين حرف ها را گفته ام کسي گوش نداده است حالا هم مي‌گويم کسي گوش ندهد. چوب سفت را آنقدر بايد تبر زد تا بشکند. ما بايد برنامه ريزي مان طوري باشد که روزه گرفتن آسان باشد. هيچ مشکلي نيست. الان در تهران و شهرهاي بزرگ نان را نگه مي‌دارند در فريزر و بعد گرم مي‌کنند و مي‌خورند. هيچ مشکلي نيست که الآن در ماه رمضان روزها نانواها تعطيل باشند. چون نانوا مي‌گويد من نمي‌توانم در کنار تنور روزه بگيرم و اذيت مي‌شوم مي‌گويد خوب شب ها پخت کن. بعد افطار پخت کن هر کسي که مي‌خواهد شب نان بگيرد. حالا چه اشکالي دارد مردم سي روز نان تازه نخورند. اما نانواهاي کشور همه روزه بگيرند. البته خيلي ها روزه مي‌گيرند ولي بعضي هايشان مي‌گويند ما نمي‌توانيم روزه بگيريم. خوب ما کمکشان مي‌کنيم.

آموزش و پرورش مي‌تواند برنامه هايش را جوري کند که در ماه رمضان  دختر بچه ها که به سن تکليف رسيده اند و مي‌خواهند روزه بگيرند جست و خيز و ورزش آنها را در ماه رمضان حدف کند. آخر بچه مي‌دود و تشنه اش مي‌شود بعد که به خانه مي‌آيد مادر مي‌بيند و مي‌گويد الهي قربانت بروم بيا. نه آقا به آموزش و پرورش بگو که جست و خيز را در ماه رمضان کم کند، کاري ندارد. در مورد کارگرها هم مي‌شود برنامه را طوري درست کرد که مشکلي پيش نيايد. ببينيد مي‌شود که برنامه را درست تنظيم کرد. ما گاهي وقتها روي ميخ مي‌نشينيم و مي‌گوييم: آخ. خوب بلند شو و در آن طرف بنشين. بايد تغييري در ساعت و کار و برنامه داد، تا بتوان روزه گرفت.

در يک کنفرانس نشسته بوديم، قاري دير کرد. ديدم جمعيت نشسته اند، گفتم من سخنراني مي‌کنم تا قاري بيايد. همه خنديدند گفتند: رسم است… گفتم آخر چه کار به رسم داريم؟ اين همه جمعيت که همه آدمهاي مهمي هم بودند خوب جلسه افت مي‌کند استفاده کنيم از جلسه. شهرداري از زباله ها بازيافت مي‌کند. بايد از عمر مردم استفاده کرد. شهر رمضان انزل فيه قرآن ماه رمضان قرآن نازل شد. قرآن چه کتابي است؟ نور و برهان استدلال است. موعظه بينه است. («هُدًى لِلنَّاسِ» )براي هدايت همه آمده است. ماه رمضان چه ماهي است؟ خيلي ماه خوبي است. يک پيشنهاد: امام سجاد دعايي در آخر رمضان دارد. به نام  دعاي خداحافظي با ماه رمضان. اين دعاي خداحافظي را شما در اول ماه رمضان بخوانيد.

6- توجه به دعاي امام سجاد در پايان رمضان

خيلي اثر دارد.  امام در دعا مي‌فرمايد: خداحافظ ‌اي ماهي که نيامده منتظرت بودم. خداحافظ ‌اي ماهي که نرفته دلتنگت شدم. خداحافظ اي ماهي که چقدر خداوند در تو گناه کاران را بخشيد. «ما اکثر عتقائك» چقدر بخشيده شدند مردم در تو. خداحافظ اي شب قدر. مثل مادري که جوانش مي‌خواهد به جبهه برود و ديگر او را نمي‌بيند خداحافظي مي‌کند.‌اي عيد اولياء خدا. خداحافظ اي ماهي که آدمهايي که حاليشون نبود گفتند بد شد اومد. خداحافظ اي ماهي که اوليا خدا از رفتنت غمناک شدند. نماز در تو قبول شد. اينها بلوغ مي‌خواهد. عبادت هم بلوغ مي‌خواهد. مثل شهوت که بلوغ مي‌خواهد. شما به يک بچه 5 ساله بگوييد بستني مي‌خواهي يا عروس؟ مي‌گويد بستني. يک بستني را به اندازه سي تا عروس دوست دارد. عبادت براي ما لذت ندارد چون ما ذکام هستيم شامه را از دست داده ايم.  عبادت هم در کنار بعضي ها لذت دارد. عبادت هم در نزد بعضي ها لذت دارد. عبادت در نزد ما لذت ندارد چون ما زکام شده ايم. يعني از بس که گناه کرده ايم زکام شده ايم. آن شامه‌ي خود را از دست داده ايم.

7- توجه به خمس و زکات در ماه رمضان

ماه رمضان چه کنيم بهترين کار لقمه ها را حلال کنيم. گاهي اوقات مسجد رفتن و نماز خواندن اينها يک قدم است. لقمه ها حلال است خمس مي‌دهيد يا نه در اين ماه سه حديث در 20 ثانيه مي‌خوانيم:

 امام جواد فرمود به شيعيان بگوييد من امام جواد هستم ضامنم اگر خمس بدهيد مال کم نشود.

 امام کاظم فرمود اگر خمس و زکات ندهيد خدا جوري زندگي شما را تاب مي‌دهد که دو برابرش را در راه باطل خرج کنيد. هر جا مالي سوخت زکات نداده ايد.

امام رضا فرمود مي‌خواهيد خمس نمي‌دهيد، ندهيد. اما ما اهل بيت به آن دعا نمي‌کنيم. خدا به پيغمبر مي‌فرمايد: («خُذْ مِنْ) (أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً») از مردم صدقه بگير، خمس و زکات و صدقه بگيرد («تُطَهِّرُهُمْ») (توبه/103) مردم را پاک کنيد. مادر يا پدري که بچه ات را دوست داري لقمه حلال بدهيد. خدا يک بارندگي فرستاد امسال گندم ها خوب شد. خوب زکات بدهيد. خدا مي‌توانست به شما باران ندهد. اصلاً سهم خدا را بدهيد. همه گندم که براي تو نيست. خورشيد سهم ندارد؟ اگر خدا به شما مال داد. گندم داد زکات بدهيد مال خورشيد و سهم باران را بدهيد. خدا نمي‌توانست اين يک دانه را آفت زده بکند. يک دانه داده‌اي يا چند تا خوشه داده‌اي نمي‌خواهي يک کيلو يا 15 کيلو به فقرا بدهي؟ در روستاي شما فقير نيست؟ فکر مي‌کني از خودت است؟ فکر مي‌کنيد عقل خودت است؟ يا زرنگي خودت است؟ از تو زرنگ تر نيست که فقير باشد. در سالهاي قبل که تو زرنگ تر از امسال بودي. ديدي به تو نداديم. در عبادت ها تنها عبادتهايي که خداوند گفته پيغمبر تشکر کن تشکر گرفتن از زکات است. نگفته از اينهايي که نماز مي‌خوانند يا به مکه رفته اند تشکر کن. يا از اينهايي که به جبهه رفته اند تشکر کن. مي‌گويد: («وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» «إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ») (توبه/103) قرآن مي‌گويد: تشکر تو آرامش است.

8-  تشويق افراد خير در ماه رمضان

افراد خير را تشويق کنيد. اسم افراد خير را عوض نکنيد. حالا يک کسي يک کاروانسرا يا يک پاساژي ساخته به نام پدر بزرگش اين را عوض نکنيد. حتي به اسم شهيد. خوب مي‌گويد من اينجا نوشتم به نام پدر قرائتي شما برمي داريد اسم يک شهيد را روي آن مي‌گذاريد. از اسم شهيد تجليل کنيد منتهي در يک جاي ديگر. اسم هاي ديگران را عوض نکنيد بگذاريد مردم به نياکان خودشان دلخوش باشند. افرادي هستند که اگر بداند که اسم پدر بزرگش يا اسم فاميلش است حرفي ندارد ولي اگر بداند…. تشويق کنيد نام مردم را . افراد خير را بايد تشويق کرد. («وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ») (مريم/41) نام ابراهيم را گرامي بدار. («وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ») (مريم/16) خدايا تو رو به حق قرآن مزه قرآن را به ما بچشان تا قرآني بشويم . مزه اهل بيت را به ما بچشان تا عاشق اهل بيت بشويم. بين ما و قرآن و اهل بيت جدايي ميافکن . خدايا هر چي در ماه رمضان براي بندگان خوبت مقدر مي‌کني براي ما هم مقدر کن. ما گريه مي‌کنيم که چرا فدک که حق زهرا بود را ندادند خودمان هم حق امام را نمي‌دهيم فرقي نمي‌کند. لقمه ما را حلال کن . دل را از هر رقم کينه پاک کن. در ماه رمضان بايد دل را از کينه پاک کرد مثل ليواني که داخلش پشه باشد شير و آب داخل آن نمي‌ريزيد پس دل را بايد از کينه پاک کرد. خدايا قلب ما را بي کينه و سليب قرار بده .

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست