نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2282
وضوع: ماه رمضان، ماه تزکيه
تاريخ پخش: 04/07/86
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در اين جلسه ميخواهيم سورهي شمس را تفسير مختصري داشته باشيم.
«وَالشَّمْسِ» قسم به خورشيد («وَضُحَاهَا») (شمس/1) قسم به گسترش نور خورشيد، خداوند يکبار به خورشيد و بار ديگر به نور خورشيد قسم ميخورد. («وَالْقَمَرِ») قسم به ماه («إِذَا تَلَاهَا») (شمس/2) وقتي که پيرو خورشيد در ميآيد («وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا») (شمس/3) قسم به روز که زمين را روشن ميسازد. («وَاللَّيْلِ») قسم به شب («إِذَا يَغْشَاهَا») (شمس/4) آنگاه که زمين را ميپوشاند («وَالسَّمَاءِ») قسم به آسمان («وَمَا بَنَاهَا») (شمس/5) قسم به آنکه آسمان را بنا کرد («وَالْأَرْضِ») قسم به زمين («وَمَا طَحَاهَا») (شمس/6) و آنکه آن را گسترانيد («وَنَفْسٍ») قسم به نفس انسان («وَ مَا سَوَّاهَا») (شمس/7) و آنکه نفس انسان را سر و سامان داد.
اين همه قسم براي چه چيزي است، رمز سوگند چه چيزي است ماجرا چه چيزي است، در قرآن گاهي وقتها به يک مورد قسم خورده گاهي به دو مورد مثلاً سوره («والعصر») که با يک قسم شروع شده است، بعضي سورهها با دو قسم مثل («وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى») (ضحى/1و2) بعضي با سه قسم و بعضي با چهار قسم مثل («وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ») (تين/1و3) بعضي سورهها با پنج قسم شروع ميشود. پس سورهاي داريم از يک قسم تا پنج قسم از پنج نيست تا يازده قسم که در سوره شمس خداوند يازده قسم ميخورد، در اين سوره چه خبر است؟
1– يازده قسم در سوره شمس
«وَالشَّمْسِ» قسم به خورشيد، («وَضُحَاهَا» )قسم به نور خورشيد، («وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا» )قسم به ماه، («وَالنَّهَارِ» )قسم به روز، («وَاللَّيْلِ» )قسم به شب، («وَالسَّمَاءِ» )قسم به آسمان، («وَ مَا بَنَاهَا» )قسم به آن قدرتي که آسمان را بنا کرد، («وَالْأَرْضِ» )قسم به زمين، («وَ مَا طَحَاهَا» )قدرتي که زمين را پهن کرد، («وَ نَفْسٍ» )قسم به نفس انسان، («وَ مَا سَوَّاهَا» )قسم به آن قدرتي که نفس را تعديل کرد. اين همه قسم براي چه چيزي است. آخر همهي قسمها ميگويد ميداني چرا اينقدر قسم خوردم («قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») (شمس/9) يعني زنده باد تزکيه و خود سازي («وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا») (شمس/10) يعني مرده باد دسيسه مارمولک بازي نفاق بازي، رازي در اين است که خداوند تنها سورهاي که يازده قسم ميخورد و چه ميخواهد بگويد؟ زيرا قسم زياد براي جايي است که طرف مقابل باور نميکند همينطور هم است، در حال حاضر در جامعه شما يک ميکروفون برداريد و از مردم سؤال کن رستگار چه کسي است؟ يکي ميگويد کسي که مدرک بالاي دکترا داشته باشد يا مهندس باشد، ديگري ميگويد استخدام رسمي باشد، يکي ميگويد قسط نداشته باشد يکي ميگويد خانه داشته باشد و از اين چه وقتها، چه وقت داماد ميشود چه وقت خانه دار ميشود رستگاري را در چيزهايي که در ذهن مان است ميبينيم، قرآن ميگويد نه اين نيست.
2– سعادت و خوشبختي در نزد اهل دنيا
به چه کساني در جامعه ميگو ييم خوش به حالش، خوش به حال فلاني رأي آورد شوراي شهر شد رئيس جمهور شد وزير شد سفير شد. خوش به حال چه کسي؟ از بس در جامعه مردم، به ديگران ميگويند.
رستگار آن کسي است که آدم شود حتي عالم شدن رستگاري نيست. بسيار در قرآن آيه داريم که دانشمند است ولي بسيار انسان بيخودي است آيات زياد داريم، ميگويد («مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْعِلْمُ») (آلعمران/19) با اينکه با سواد است منحرف است. شما در جامعه سراغ نداري آدمهايي که تحصيلاتشان بالاست ولي آدم حسابي نيستند، با سواد است ولي انسان نيست. سواد کمال است امّا براي همه کمال نيست عقل کمال است ولي براي همه کمال نيست، پول خانه مسکن کمال است ولي همه کمال نيست.
باورها سنگين است خود فرعون ميگفت: («قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنْ اسْتَعْلَى») (طه/64) يعني هر که پيروز شود او رستگار است چرا؟ براي اينکه به ساحرها گفت شما با سحر و جادو آبرو موسي را بريزيد و به شما سکه ميدهم. گفتند پول به ما ميدهي («إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا») (اعراف/113) اجري به ما ميدهي («قَالَ نَعَمْ») (اعراف/114) بله («وَإِنَّكُمْ لَمِنْ الْمُقَرَّبِينَ» )کارت سبز ميدهم مستقيم برويد در کاخ شما جزء مقربين هستيد. فرعون ميگويد («قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنْ اسْتَعْلَى» )به قارون ميگفتند («يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ») (قصص/79) کاش ما هم به اندازه قارون گنج و پول داشتيم.
خوشا به حال او تهران رفته است، خوشا به حال او چه دخترهايي دارد خوشا به حال او چه پسرهايي د ارد چه دامادهايي دارد چه عروسهايي دارد چه ماشيني دارد خانه اش را چه کرد چه برجي دارد چه مزرعهاي دارد. چون صبح تا شب که اين زرق و برقها که مثل عقربه روح ما را اين طرف و آن طرف ميبرد حکمت خدا اقتضا کرده است که اين آيه را با يازده قسم وارد شود.
کل عمر شما با يک قسم جواب داده ميشود(«و العصر» )به زمان قسم! («إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ») (عصر/2) انسان همانند يخ در حال آب شدن است، به زمان قسم در حال آب شدن هستيد. کل هستي ما با يک قسم است حالا چه خبر است که خداوند يازده قسم خورده است. («قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») تزکيه چيست؟ اولين راه خود سازي اين است که انسان با مبدأ هستي گره بخورد.
اگر در يک جادهاي يکبار نوشته بودند خطر معلوم ميشود که خطري هست که نوشته شده است، اگر در جادهاي دو، سه تابلو بود و اگر در جادهاي دويست تابلو خطر بود ميگويند خيلي خطر است چون قدم به قدم نوشته اند خطر چه خبر است.
3– خطر تکيه کردن به غير خدا
در قرآن بيش از صد تابلو نوشته است («دُونِ اللَّهِ») (بقره/23) يعني سراغ غير خدا نرويد («دُونِه») سراغ غير خدا نرويد. به زمين ميخوريد قدرتهاي «دون اللهي» تار عنکبوت هستند بالاترين قدرت آمريکا است نتوانست اسرائيل را حفظ کند آمريکا و شوروي با هم نتوانستند شاه را نگه دارند. شاه با همهي دلارهايش روز به روز ضعيف تر ميشود اراده خدا اين است آمريکا ذليل شود، اراده خدا اين است که اسلام پيروز شود. حالا کاريکاتور بکشند يک کاريکاتور کشيدند هم خودشان تحقير شدند هم امت اسلامي جوشيد و خروشيد هم ميليونها جلد کتاب در سال پيغمبر براي عظمت پيغمبر چاپ شد. يک طرحي براي اختلاف بين شيعه و سني ميگذارند هم مسلمانان بيدار تر ميشوند، علماي شيعه و سني بيشتر به هم نزديک ميشوند، سال وحدت ملي انسجام اسلامي ميبيني همه قلمها فکرها نوارها فيلمها همه، يعني يک ته سيگار مياندازند و يک سيل ميآيد همه را ميبرد. چهار ساواکي عکس امام را در زمان امام پاره کردند هيچ مرجع تقليدي به اندازه امام عکسش چاپ نشد.
اولين تزکيه اين است که ما دستمان را بگذاريم در دست خدا ديگران چيزي نيستند البته بايد از خدا کمک بخواهيم. اينقدر تکيه گاه نداشته باشيم، قرآن ميگويد به هر چه تکيه کنيد تار عنکبوت است. محبت دست اوست در مناجات شعبانيه «الهي بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نُقْصَانِي» ماه رمضان ماهي است که دعا مستجاب ميشود و من دعا ميکنم خدا يا به آبروي آنهايي که مخلص هستند دل ما را از غير خودت جدا و از متوکلين واقعي مخلصين واقعي قرار بده.
اولين راه تزکيه بند شدن به خداوند است، راه بند شدن به خدا هم اين است که انسان نماز بخواند زيرا وقتي کسي، کسي را دوست دارد با او حرف ميزند مگه ميشود عروس و داماد بگويند ما همديگر را دوست داريم ولي بگويند خواهش ميکنم با من صحبت نکن مگر دوستم نداري؟ چرا ولي نميخواهم باشما صحبت کنم.
اين دروغ که شخصي بگويد خدايا دوستت دارم ولي نميخواهم با شما صحبت کنم، دروغ است. خدا که همه چيز به ما داده است ما جايي بوديم که بچههاي کلاس پنجم دبستان آنجا بودند گفتند: حاج آقا يک چيزي براي ما بگوييد، گفتم: يکي آمد گفتم: انگشتانت را به هم بچسبان گفتم حالا با انگشتان چسبيده کتت را بپوش هر کاري کرد نتوانست يعني اگر انگشتان ما به هم بچسبد هيچ کاري نميتوانيم بکنيم تمام هنر ما به اين است که انگشتانمان باز است.
از ساده ترين نعمت تا بزرگترين نعمت. تزکيه چيست؟ اول اينکه با خدا رفيق بشويم و راه خدا را برويم. خيلي از جوانها دخترها و پسرها ميخواهند خود سازي کنند بلد نيستند چله نشيني فرض کنيد عارف صوفي و خانقاه و ذکرو ورد…
قرآن ميگويد («قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») و آيه ديگري ميگويد («قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ») (مؤمنون/1) در اينجا دو افلح داريم («قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») يعني رستگار است کسي که خود را تزکيه کند سوره شمس ودر سوره مؤمنين ميگويد: («قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ») حتماً رستگار است چه کسي؟ مؤمن!
4– راه تزکيه، راه ايمان به خدا
تزکيه و ايمان يکي است، يعني اگر کسي ميخواهد تزکيه کند راهش ايمان است. حالا ايمان ميگويد: («قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»)(مؤمنون/1) («الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ») (مؤمنون/2) قرآن ميگويد اگر ميخواهي تزکيه کني نمازت را با خشوع بخوان، فردي نماز ميخواند با ريشش هم بازي ميکرد مثل ما که نماز ميخوانيم خميازه ميکشيم. امام گفت: کسي که اينطور نماز ميخواند در نمازش خشوع ندارد، ذکر حضرت زهرا را ميخواهي بگوييد آرام و شمرده شمرده بگوييد نه سريع ما طوري با خداوند صحبت ميکنيم که اگر با بنده اش (پليس) صحبت کنيم جوابمان را نميدهد. («فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ») نماز با حال باشد.
چه کنيم خود سازي کنيم؟ نماز با حال بخوانيد («وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ») (مؤمنون/3) ميخواهي خودسازي کني از لغو دوري کن اينقدر بيهوده نگو و بيهوده گوش نده، در مبايلها اينقدر به هم حرف زشت نزنيد پيامهاي لغو رد و بدل نکنيد. روزه دار اين نيست که معده اش غذا قبول نکند روزه دار کسي است که گوشش هم حرف باطل تحويل نگيرد.
امام کاظم فرمودند: گوش به حرف هر کس بدهيد برده و بنده او هستيد.
«مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ» (الكافي/ج6/ص434) اگر گوش به حرف هر ناطقهاي بدهد فقط عبد او هستيد. هر کس پاي لغو مينشيند بنده لغو است، هر کس پاي حق مينشيند بنده حق است. من نميگويم دائماً سخنراني گوش بدهيد نه حرفهاي عادي ميتواند لغو نباشد، چرنديات نباشد.
مؤمن چه کسي است ما ميخواهيم خود سازي کنيم («قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») نه خانقاه ميخواهد نه چله نشيني(«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ») مؤمنون را خدا باز کرده نماز با حال دوري از لغو («وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ») (مؤمنون/4) يعني زکات خود را بده زکات يعني اينکه بخشي از در آمد خود را بدهيد، گرسنهاي را سير کنيد.
5– دوري از تجملات در امور ديني
خانمها ختم انعام ميگيرند چه جلسههايي چه سفرههايي اول اينکه سوره انعام با ديگر سوره فرقي ندارد ختم انعام از کجا آمد ما نفهميديم. اصلاً ختم سوره نور سفارش شده خانمها اگر قرار است جلسه بگيريد سوره نور را بخوانيد يک خانم تحصيل کرده سوره نور را براي شما تفسير کند. سوره انعام ميخوانند که فرقي با سورههاي ديگر ندارد و اينکه سفارش نشده بد نيست نميخواهم بگويم نخوانيد ولي بعد هم ميبينيد چه حاج خانمهايي با چه لباسها و طلاهايي با چه کفشهايي ميآيند که انگار عروسي آمده اند. بعد هم سوره انعام ميخوانند.
تزکيههاي ما کجا ميرود قرآن ميگويد حاج خانم حاج آقا اگر ميخواهي خود سازي کني از تجملاتت کم کن، با اين لوستر و با اين ماشين بازي در آورده ايد. («الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ») (مؤمنون/2) نماز با حال («وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ») (مؤمنون/3) حرف بيهوده نگو و نشنو، («وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ») (مؤمنون/4) فقرا را سير کن («وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ») (مؤمنون/5) ميخواهي خود سازي کني شهوتت را حفظ کن دخترت را زود شوهر بده پسرت زود ازدواج کند چه کسي گفته ليسانسش تمام شود بعد ازدواج کند. اولين خواستگاري که براي دختران آمد ازدواج کند بعد هم ليسانسش را بگيرد. چه کسي گفته خانه ات تمام شود بعد داماد بشويد. بلکه تا خانه تمام شود ده گناه کردي، بلکه دخترت تا ليسانسش را بگيرد آسيب پذير شد. چه تضميني براي اين است که دختر و پسر جوان آسيب نبيند. («لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ»)(مؤمنون/5) نگاه نکن اگر نگاه کردي دلت ميخواهد، دلت که خواست يا گناه ميکني يا از داخل ميسوزي يا زندگيت تلخ ميشود.
6– کنترل چشم، شرط اول تزکيه
اگر زنها ساده به خيابان بيايند مرد که به خيابان ميآيد هر چه زن ميبيند برايش طبيعي است زيرا رنگ و لعابي ندارند. اما اگر مردي خانمي دارد نمره 14 با هم زندگي ميکنند به خيابان ميآيد ميبيند اين خانم نمره 15 است آن يکي 17 است چون همه آرايش ميکنند و خود را نشان ميدهند، اين مرد هم چشم چران است جلوه گري خانمها از يک سمت چشم چراني مردها هم از يک سمت، اين مرد وقتي 200- 100 زن ديد حضرت عباسي بگوييد وقتي برگشت با خانم نمره 14 راحت زندگي ميکند يا نق و بهانه گيري. يک زن در خانه نميتواند با 500 زن رقابت کند. هر کسي هر چه قشنگي دارد ميپوشد و ميآيد خود را نشان ميدهد. مرد چشم چران است و زن هم آرايشگر وقتي اين چشمها باز شد و به اين زنها و دخترها نگاه کرد، وقتي به خانه بر ميگردد زندگيش برايش لذيذ نيست.
7– تربيت ديني فرزندان از سنين کودکي
بعضي مادرها بچه هايشان را هر طور که دوست دارند بيرون ميآورند وقتي هم تذکر ميدهيم، ميگويند: هنوز 9 سالش نشده است. اين رقم خطر است مثل اين ميماند که بچهاي سيگار ميکشد و بگوييد هنوز 15 سالش نشده است، وقتي چند سال سيگاري شد ديگه ترمز نميگيرد. بچهاي که از سه سالگي تا نه سالگي مثل عروسک آمد در خيابانها اين در 9 سال نميتواند يک دفعه حجاب داشته باشد. حجاب برايش تحميل است.
گفته اند بچه را از بچگي عادتش بدهيد، سه ساله که ميشود اين کلمه را به او بياموزيد «لا اله الاالله» هفت ماه و بيست روز صبر کنيد بعد کلمه «محمد رسول الله» را به او بياموزيد بعد حديث ميگويد کم کم کنار خود بنشان که نماز خواندن شما را ببيند صورتش را بشور دستهايش را بشور، روزه که ميخواهيد بگيريد غذا که خورد بگوييد حالا روزه بگير مجدد يک ساعت بعد بگو بيا حالا افطار کن يعني کلمات سحري افطاري را به بچه تلقين کنيد.
حديث داريم بچه که هفت ساله شد رختخوابش را جدا کنيد، نگذاريد دو خواهر کنار هم بخوابند دو برادر کنار هم بخوابند، خواهر و برادر کنار هم نخوابند ولو هفت سال داشته باشند. بايد مراقب باشيد، نميشود بچه را رها کرد سر 9 سالگي بگوييم بايد حجاب داشته باشي. تزکيه چيست؟ («لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ») (مؤمنون/5)
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
ماه رمضان ماه خود سازي است آقايون سيگاري ديديد ماه رمضان سيگار نکشيديد طوري نشد افطار هم نکشيد. بچه بودم ميخواستم بروم چراغاني به مرحوم پدرم خدا همهي اموات را بيامرزد گفتم: آقا جان بيا برويم چراغاني گفت: آنجا چه خبر است گفتم: آنجا خيلي چراغ است، گفت: ببين محسن اين لامپ را ببين گفتم: ديدم گفت آنجا هم صد تا مثل اين است.
ديديد ماه رمضان سيگار نکشيديد طوري نشد، افطار هم نکشيد قرآن ميگويد: دود غذاي جهنميان است («مِنْ يَحْمُومٍ»)(الواقعه/43) دود غذاي بهشتيان نيست سيگار نکشيد، ديديد ماه رمضان ميشود نماز اول وقت خواند، ميشود رفت مسجد، به سمت قرآن گرايش پيدا کرديد ادامه بدهيد.
اگر ميخواهيد خود سازي کنيد راه خود سازي اين چلهها اين ختمها اين ذکرها را کنار بگذاريد نميگويم اينها نيست، اول ببينيد خدا چه ميگويد خدا ميگويد («قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا») راه تزکيه 1 نماز با حال 2 دوري از لغو 3 سير کردن فقرا 4 خودتان را نگه داريد ازدواج را آسان کنيد، بهترين عبادت حديث داريم بهترين دلاليها اين است براي دختر و پسر مقدمات ازدواج، يعني دلالي کنيم دختر و پسر به هم برسند براي ازدواج، بهترين عبادتها اين نيست که منار را کاشي کنيد، پول کاشي کاري منار را بده به چهار جوان، رئيس هيئت مهم نيست نخل بلند کند يا علم، آن رئيسي خوب است از نظر قرآن بهترين رئيس هيئت کسي است که جوانهاي هيئت را داماد کند جهيزيههاي دخترهاي هيئت را مهيا کند.
خدايا دستمان را در تعليم و تربيت در تزکيه و اخلاق در عبادت و اقتصاد و سياست در معاشرت و همسر داري بچه داري مردم داري در هر لحظه ما را به راه مستقيم هدايت بفرما، از خطوط انحرافي همهي ما را در هر لحظه حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2282