نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2306
«بسم الله الرحمن الرجیم» «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان امسال موضوع بحثمان اعتدال است که بینندهها در خدمتشان هستیم اعتدال، میانه روی، نه افراط نه تفریط، راه وسط، امت وسط، راه وسط، همانی که در نماز میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم» نه چپ نه راست، نه افراط نه تفریط، نه تندروی نه کندروی، منتهی این را باید دقت کرد که یک نکاتی توی اعتدال است پس موضوع بحثمان، در جستجوی راه مستقیم، راه مستقیم، نه افراط و نه تفریط، راه اعتدال خوب، در اینجا مرزش باید روشن بشود، این مرزشناسی خیلی کار مهمی است خیلی وقتها یک کاری را انسان خیال میکند خوب است، من پریشب پاشدم از منزل بروم مسجد نماز بخوانم، یک مرتبه دیدم اذان تمام شده، اذان مغرب،گفتم به نماز مغرب که نمیرسیم اذان تمام شد، برویم به نماز عشاء برسیم، خلاصه رفتیم مسجد و دیدیم که اتفاقا نماز جماعت هم دیر شروع شده ما به نماز مغرب هم رسیدیم، خوشحال شدم، اقتدا کردم، توی نماز فکر کردم که همین بدی تو است چون خوشت آمد که آقا و مردم نمازشان دیر شروع شد، اما تو به نماز، این خودخواهی است، یعنی حاضر شدی جماعت از اول وقت به تأخیر بیافتد، چه خبره، این، تو، خودخواهی است. خیلی مرزها مشکل است گاهی آدم میرود حرم امام رضا (علیه السلام) حالا حرم را غبارروبی میکنند یا خلوت است یک وقتی میرود که خلوت است، میگوید چه حرفی، چه خلوت است، بدنم چسبید کیف کردم، هیچکس نبود، اصلا لذت میبریم که دور امام رضا (علیه السلام) خلوت باشد چه خبر؟ کسی به ما تنه نزند، آن وقتها هم که فکر میکنیم اوج عرفان و تقوی است، شیطنت، خیلی کارهای خوب ما بد است، چند وقت پیش یک کسی آمد گفت: آقای قرائتی، من مناجات این امامزاده را من انجام میدهم، گفتم یعنی چه، گفت: هیچی! قبل از اذان صبح مناجات میکنم پشت بلندگو، گفتم کی به شما گفته مناجات کنی، احدی حق ندارد کسی را از خواب بلند کند، فقط آن جایی که گفتند داد بزنید، اذان است، آن هم یک آدم خوش صدا، شما قبل از اذان به چه دلیلی مردم را از خواب بیدار میکنی، برو توبه کن، این وا رفت، گفت آقا من سحرها میآیم مناجات میکنم توی این امام زاده، گفتم به چه دلیل، مناجات، به چه دلیل آیه و حدیثی شما مردم را از خواب بیدار میکنید شما که اذان که شد، به ما گفتند اذان بگو، بیدار هم شدند، شدند، اما غیر اذان به چه دلیل مثلا قرآن را پشت بلندگو میگذارید، به چه دلیل مناجات میگذاری! یک مقداری باید دین را آرام بگیریم، مثلا شب قدر، چه اشکال دارد دوبار قرآن سر بگیریم، یک بار سر شب برای اینها که زن حامله هستند، بچه شیرخواره دارند، بچه مدرسهایاند یک قرآن یک 20 دقیقه قرآن سر بگیریم بعد هم بروند بخوابند تا صبح که اگر یک کسی خوابش برد نگوید خاک توی سرم بدبخت شدم شب قدر از دستم رفت راه را باز کنیم برای اینکه خوبیها تقسیم بشود بین همه خیلی مرزها مشکل است عرض کردم بنده به نماز اول رسیدم لذت بردم لذت من ولو به قیمتی که امت از وقت فضیلت چند دقیقه عقب بیفتند. بنابر این مرز را میخواهم امروز بگویم اعتدال بمعنای تردید نیست اعتدال به معنای تردید نیست آخر بعضیها توی جامعه آدمهای معتدلی هستند این معتدله نه یعنی اینکه معتدل است چشم هایش نمیبیند نمیفهمد چه کند مثل یک رانندهای که جلویش مه است این یواش میرود نه اینکه محافظه کار است و احتیاط میکند مه است نمیبیند یک رانندهای که نمیبیند یا یک نابینایی که جلوی راهش را نمیبیند یا یواش میرود نمیشود گفت واقعا آدم معتدلی است مثل یک آدم لالی که غیبت نمیکند و حال اینکه ایشان بسیار آدم متقی است خوب لال است اگر آدم لال غیبت نکرد که هنر نیست.
مرز اعتدال و احتیاط
بعضی راه را تشخیص ندادهاند آن کسی که میانه روی میکند و راه را تشخیص نمیدهد آن اعتدال معنایش اینست بمعنای مصلحت گرایی هم نیست. اعتدال به معنای مصلحت گرایی نیست بعضیها که معتدلاند میخواهند همه را داشته باشند این هم معنای اعتدال نیست بمعنای سکوت، ضعف، سکوت برخواسته از ضعف هم نیست اعتدال بمعنای سکوت برخواسته از ضعف، میترسد خلاف را میبیند میترسد نانش قطع شود میترسد درجهاش را بگیرند میترسد فلانی ناراحت شود از ترس اش کوتاه میآید این نمیشود گفت بسیار آدم معتدلی است نه آقا میترسد بی عرضه آخر ما توی جامعه مان تا میگوییم فلانی آدم معتدلی است همه آنهایی هم که نمیفهمند همه آنهایی که بی عرضه هستند همه آنهایی هم که بی تفاوتند اعتدال به معنای بی تفاوتی نیست اعتدال بی تفاوتی نیست گاهی انسان باید غیرت داشته باشد نعره بکشد شیشه بشکند امیرالمومنین (علیه السلام) چنان زد توی گوش خودش «فضربه علی خده» گاهی امیرالمومنین (علیه السلام) چنان توبیخ میکرد مخاطبین اش را یک جوری… نالههای حضرت علی (علیه السلام) توی نهج البلاغه هست چقدر حضرت علی (علیه السلام) میسوخت چون بحث را ببینندهها در آستانه شب نوزدهم گوش میدهند بد نیست… میسوخت امیرالمومنین (علیه السلام) از دست نامردهایی که… بعضی نامردهایی که دیگر توبیخهای حضرت علی (علیه السلام) را بگوییم.
نالههای حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
مثلا حضرت امیر (علیه السلام) میفرماید که «یا اشباه الرجال» ای کسانی که شبه مردید ولی مرد نیستید… مردنماهای نامرد، یک جا دارد اشباه با هاء دو چشم… یک جا هم می فرماید: «یا اشباح بلا ارواح» ای شبح ها، ای لاشههای بی روح. اشباح با حاء جیمی. اشباه یعنی شما شبیه مرد هستید مرد نیستید. اشباح یعنی لاشه هستید روح توی بدنتان نیست کیلویی هستید. دو تن آدم یک جو غیرت ندارید. امیرالمومنین (علیه السلام) میسوخت از دست اینها یک جا میگفت «قبحا لکم» قبیح باد صورتتان خاک توی سرتان کنم یک جا میگفت «تبا لکم» بریده باد دست شما یک جا میگوید «قاتلکم الله» خدا مرگتان بدهد حضرت امیر (علیه السلام) به کجا رسید کارش، تا ضربت خورد گفت راحت شدم از دست شما بنابر این گاهی انسان باید برخورد کند برخورد تند وقتی میگویند فلانی آدم معتدلی است افراد وارفته فکر نکنند نه اینها آدم میزانی هستند اینها آدم معتدل… نه خیر بی خاصیتی پس معتدل به معنای وارفتگی نیست معتدل به معنای بی تفاوتی نیست به امیرالمومنین (علیه السلام) گفتند لشکر معاویه در فلان شهر زینت یک زنی را کشیده بیرون دستبند، خلخال مثلا حضرت فرمود: «ولو ان امرء مسلم مات» اگر یک انسانی بمیرد از غصه جا دارد که چرا در حکومت اسلامی حتی یک زن یهودی یا مسیحی در امان نباشد کشور اسلامی کشوری است که همه در امان باشند یهودی است باشد. معتدل بمعنای کوتاه آمدن از اصول نیست معتدل بمعنای کوتاه آمدن از اصول نیست اینها خیلی ظریف است بعضی وقتها میگوید ببین ایشان تندرو نیست کندرو نیست سازش میکند اعتدال بمعنای این نیست که سازش کنید ما در اسلام مداهنه نداریم و مدارا داریم فرق بین مداهنه و مدارا را هم بگویم.
مدارا، آری، مداهنه، هرگز
مدارا بله، آری مداهنه هرگز. فرق اش چیه؟ مدارا از موضع قدرت است یعنی میتوانم ولی کوتاه میآیم مثل یک پدربزرگی که دست بچهاش را گرفته و یواش یواش راه میرود پدره میتواند تند برود بخاطر اینکه این را ببرد یک خورده… مثل ماشین قوی که ماشین قراضهای را بکسل کرده ماشین قوی میتواند گازش بدهد منتهی چون میخواهد این را بکسل کند پدر و مادری که یواش راه میروند همراه بچه مدارا میکند مداهنه از دهن است دهن در لغت عربی یعنی روغن مداهنه یعنی روغن مالی ما میگوییم ماست مالی یعنی، یعنی سازش آنوقت سازش از موضع ضعف است یعنی حالا که حریف تو نمیشویم کوتاه میآیم پس یکوقت میگویم چون حریف تو نمیشوم کوتاه میآیم اگر از موضع ضعف کوتاه آمدی این سازش است این مداهنه بد است قرآن آیه دارد که میگوید« ودوا لو تدهن فیدهنون» دشمنها دوست دارند کوتاه بیایی آنها هم کوتاه بیایند آمدند گفتند یا… به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گفتند تو به خدای ما کار نداشته باش ما هم مثلا چنین میکنیم یک خورده تو کوتاه بیا یک خورده تو کوتاه بیا به امیرالمومنین (علیه السلام) گفتند بابا فعلا کار به معاویه نداشته باش یک خورده کوتاه بیا گفت الا و لابد گفت بابا حالا یک اموالی تقسیم شده قبل از شما به نور چشمیها داده شده و اموال را دیگر پس نگیر گفت حتی اگر به آن اموال، آن اموال اگر مهر خانمش را داده برمی گردانم از حلقومشان بیرون میآورم گفتند آقا با این خشونت نمیتوانی گفت نتوانم. به حضرت گفتند امیرالمومنین (علیه السلام) خشن است فرمود: «لخشن فی ذات الله» خشونت اش در راه خواست پس فرق میکند بین این خیلی مرزش مشکل است خیلی دقیق است که وقتی ما میگوییم آدم باید معتدل باشد نه یعنی معتدل باشد یعنی وارفته معتدل است یعنی سازش کند معتدل است یعنی از اصول کوتاه بیاید معتدل است یعنی نمیفهمد نمیداند نمیتواند اعتدال معنایش اینست من هم میفهم هم میتوانم هم میدانم هم نمیترسم منتهی یک راه معتدلی را پیش گرفتهام برای رسیدن به اهدافم اعتدال یعنی انتخاب راه معقول برای رسیدن به هدف این را مواظب باشیم که توی جامعه ما خیلی با کمال تأسف میگویند ببین فلانی آدم…باهمه میسازد با همه میسازد یعنی چه؟ از موضع ضعف میسازد بسیار آدم بدی است از موضع قدرت میسازد که آدمهای ضعیف را هم برساند بسیار آدم خوبی است.
مدارای حضرت ابراهیم (ع) با مردم
یکوقت حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمد دید عدهای ستاره پرستی میکنند گفت «هذا ربی» خوب من با شما چند قدم میآیم بعد ستارهها رفتند دید ماه پیدا شد گفت خوب اینکه بزرگتر است ماه پرست بشویم بعد خورشید در آمد گفت هو این!!! خدا این باشد بعد وقتی غروب کرد گفت بابا «انی لا احب الا فلین» این چیزهایی که گاهی هستند و گاهی نیستند یکبار مصرفند و ده سال مصرفند من خودم را بنده به اینها نمیکنم «انی لا احب الا فلین» این مدارا است این مدارا است مدارا یعنی همینطور که مادر میبیند بچه نمیتواند غذا بخورد شیرش میدهد این مدارا است یعنی طبق «نکلم الناس علی قدر علقولهم» چون… اصلا قرآن خودش مدارا است چون میگوید قرآن نازل شد نازل شد یعنی آمد پایین قرآن پایین آمد که ما بفهمیم اصلا خداوند که مثل زده برای اینکه به ما حالی کند اینها همهاش مدارا است انبیاء مدارا میکنند اصلا ما مأمور به مدارا هستیم به ما گفتهاند حتما مدارا رفتار کن ما اگر یک کسی با اسلام آشنا نیست… پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اول گفت «قولوا لااله الا الله تفلحوا» همین را بگویید «لااله الا الله» رستگار میشوید یعنی تعاونی حساب کنید تا مشتری شوند مدارا یعنی تعاونی حساب کن تا مشتری شوند مداهنه یعنی حالا که از تو نمیخرند از درد بلا علاجی ارزان حساب کن. ببینید دوبار دکتر به مریض میگوید هر چه میخورد بخورد یکی دیگر بحمدالله مریض خوب شد پرهیز خاصی ندارد هرچه میخواهد بخورد بخورد یکبار هم یعنی چی؟ یعنی مریض دیگر مردنی است هرچه میخواهد بخورد بخورد پس اگر دکتر گفت هرچه میخواهد بخورد بخورد این دو تا کد دارد مثل کوکو، کوکو گاهی از سیب زمینی است گاهی از سبزی هرچه میخواهد بخورد از موضعی است که خوب شده یا از موضعی که مردنی است ارزان حساب کردن چون مشتری را دوستش داریم با او ارزان حساب میکنم یا چون میبینم اگر به او ندهم روی دستم میماند. گاهی یک دختر مهرش کم است چون توی خانه مانده میگوید یک کسی بیاید او را ببردش خوب این دختر را… این ارزش نیست ولذا حدیث داریم بهترین دختر اینست که «احسن هن وجها و اقلهن مهرا» خوشگل باشد و مهرش کم باشد اینکه گفتم حدیث بود بهترین دختر اینست که «احسن هن وجها» وجهش صورتش احسن صورتش خیلی قشنگ باشد اما «اقلهن مهرا» مهرش قلیل باشد اگر یک چیز روی دستت باد کرد و ارزان دادی این نمیشود آدم خوبی باشی پس ببینید اینها مرزش مشکل است به هر کسی نگوییم آدم میزان با آدم معتدل… خودتان هم خودتان را معتدل ندانید. اعتدال یعنی چه؟ اعتدال یعنی از مصلحت فردی و شخصی میگذرم برای رشد جامعه این معنای اعتدال است من یک آروزهایی دارم آرمانهایی دارم اما خواسته باشم دنبال آرزوها و آرمانهایم بروم مردم نمیآیند با من برای اینکه آنها را هم با خودم ببرم… این معنای اعتدال است یعنی ماشینم را یواش میروم که با کاروان با هم برویم اعتدال یعنی هم تصمیم هم عمل همراه با منطق اعتدال یعنی در راه ایجاد تنش نکن چالش و هنجار بوجود نیاور این یعنی اعتدال، گاهی وقتها یک کسی یک کلمه میگوید فتنه میشود اصلا بعضیها توی سخنرانی شان سالی یکبار هم بیشتر سخنرانی نمیکنند یا سالی چندبار سخنرانی… ولی توی هر سخنرانی اش یک چیزی میگوید یک فتنهای راه میاندازد یک مصاحبه میکند تیتر روزنامهها بلبشو میشود. (اصلا اسم بچه اینها را باید گذاشت این شهرآشوب یعنی شهر را به آشوب میکشاند.) ذلتش یک جوری است که مثل… مثل خار پشت میماند به هر که میخورد بعضی آدمها داغ هستند یعنی غذای خوبی هم هستند ولی قابلمهاش داغ است اصلا نمیشود دورش رفت غذای خوبی است ولی قابلمهاش داغ است اعتدال یعنی دست از موضع برندارید ولی معتدل حرکت کنید بی تفاوت نباشید ولی عاقل باشید. اینها خیلی مشکل است که انسان اعتدال را با وارفتگی و ترس و بی تفاوتی و نفهمی و تردید و شک، قاطی نکند این خیلی بحث مهمی بود توی جامعه ما. فایده اعتدال چیه؟ فایده اعتدال اینست که آدم معتدل همه جناحها را میتواند جذب کند چون آنهایی هم که… هر جناح مختلفی هستند میتواند با همه کنار بیاید یعنی تحملش میکنند میگویند درست جزو ما نیست از ما نیست ولی حالابا یک کیلو عسل میشود او را خوردش با یک خورده شکر میشود خوردش اما کسی تند باشد با صدکیلو شکر هم میگوید اصلا این نمیشود با او کاری کرد این آتش در… متعدل اگر شد میتواند همه قواها را… میتواند از همه امکانات استفاده کند. کشور جمهوری اسلامی ما بخاطر اینکه افراد غیرمعتدل توشان هستند بسیاری از آدمهای بسیار لایق بخاطر یک سری تندرویها توی خانه نشستهاند آدمهایی که میتوانند چی؟ میتوانند وزیر باشند استاندار باشند می توانند خیلی کارهای سنگین بکنند اما بخاطر خط سیاسی تندی که دارند یا پرخاش هایی که با هم میکنند توی خانه نشستهاند از دو جناح سیاسی هست (بنده الان گاهی وقتها برای یک مسائلی دنبال یک نیرو میگردم توی تفسیر توی نماز زکات نمیدانم… میگویند فلانی میگویم والله فلانی بیاید به یکی از این سران یکی از این خطوط گفتم فعلا که تو رای نیاوردهای خوب بیا کمک ما کن گفت ببین آقای قرائتی بقدری با من بد هستند و روی خط سیاسی من حساس هستند که اگر بفهمند من رئیس نماز فلان استان شدهام از بغض من نماز نمیخوانند خوب آخر چرا مثلا خودت یک همچین موضعی گرفتهای اشتباه کردهای مردم اینقدر با تو کینهای هستند با زاشتباه میکنند از برکات اعتدال اینست که انسان میتواند با بسیاری از نیروها… خدا رحمت کند شهید مظلوم دکتر بهشتی را دکتر بهشتی جمله قشنگی داشت میگفت جاذبه در حد اعلاء دافعه در حد ضرورت شما هیچ میدانید ماه رمضان تمام میشود افرادی حتی توی افطاریشان افراد میگویند این خودی نیست بابا خودی است میگویند نه خودی نیست توی افطاری هم دعوتش نمیکنند من سفره هایی را سراغ دارم که صدها نفر توی آن سفرههای هستند یک دانه خط سلیقه فلانی نیست میگوید نه هر کس میآید از این غذا بخورد باید حتما هم سلیقه آقا باشد خوب این سفرهها چه سفره هایی است؟ بخصوص آنجاهایی که پول مال خود آدم نباشد که دیگر داغون داغون است…
اعتدال در دعاهای شب قدر
یک بحثی میخواهم داشته باشم چون در آستانه شب نوزدهم بینندهها این بحث را میبینند راجع به اعتدال در دعا یک صلواتی بفرستید اعتدال در دعا 1-نه توسعه نه تضییق حضرت ابراهیم (علیه السلام) سه تا دعا کرد خدا فرمود این دعاهای شما معتدل نیست حضرت ابراهیم (علیه السلام) سه تا دعا کرد فرمود نه حالا چون عرض کردم بیننده ما بحث را در آستانه شب نوزدهم و شب بیست و یک و شب بیست وسوم هست ببینیم اصلا چه جوری دعا کنیم در دعا باید معتدل باشیم یکبار حضرت ابراهیم (علیه السلام) توسعه دعا کرد یعنی خیلی گشاد و باز خدا به ابراهیم (علیه السلام) گفت «انی جاعلک لناس اماما» یعنی ای ابراهیم (علیه السلام) تو بخاطر اینکه توی آزمایش هایی که از تو کردهایم گفتیم توی آتش بیفت چشم از زن بگذر از بچه بگذر از جان بگذر از مال بگذر «و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات» چون چند حادثه را بوجود آوردیم امتحانت کردیم تو «فأتمهن» چون از همه امتحانات تمام برآمدی حالا که از همه امتحانات سخت خوب آمدی تو باید رهبر جهان بشوی «انی جاعلک لناس اماما» تاگفت امام شدی فوری ابراهیم (علیه السلام) گفت «و من ذریتی» نسلام همه امام بشوند فرمود به این گشادی هم نیست اینقدر… یعنی هر کس بچه تو است بشود امام چه خبره؟ اینجا ابراهیم (علیه السلام) باز دعا کرد توسعه دعا کرد خدا مچ اش را… گفت یه این گلو گشادی هم نیست این یکی. یک مورد دیگر حضرت ابراهیم (علیه السلام) دعا کرد تنگ دعا کرد خدا باز اینجا مچ اش را گرفت فرمود چرا تنگ دعا میکنی گفت خدایا این مکهای که من ساختم هر که دین دارد بخورد فرمود این حرفها چیه به بی دینها هم میدهیم بخورند آیهاش اینست «و ازرق اهله من الثمرات» اهل مکه را از ثمرات «وارزق» رزق بده اهل مکه بخورند «من آمن» هر که ایمان دارد فرمود چرااین رقم دعا میکنی؟ «ومن کفر فامتعه» من کافر هم باشد کامیابش میکنم کافرها هم بخورند چقدر تنگ نظری نه خیر «و من کفر» همه، همه. یک بچه نوشته بود آقای قرائتی تا آخر عمرم مسجد نمیروم برای اینکه توی مسجد غذا میدادند بچهها را بیرون کردند اول بزرگها خوردند بعد زنها و مردها هی آخرش گفتند بچهها بروید خانه غذا تمام شد تا آخر عمرم مسجد نمیروم. اصلا هیچ میدانید توی مسجدها چقدر گناه میشود گاهی وقتها توی مسجد یک کسی را بلندش میکنند یک کسی را بنشانند کسی که جای کسی بنشیند… یکوقت یک کسی خودش بلند میشود این حلال است احترام میگیرم میگویم جای من بنشین اما اگر خود من بلند نشدم شما آمدی من را بلند م کردی اصلا جای… ما گاهی وقتها شب قدر میرویم توی مسجد یک کسی را بلندش میکنند با زور بدون رضایت خودش ما جای او مینشینیم دو لیتر هم گریه میکنیم اما توی مکان دزدی توی مکان دزدی دو لیتر گریه میکنیم با کم و زیادش حق ندارد کسی جای کسی بنشیند (بله یکوقت یک کسی احترام یک کسی را میخواهد بگیرد خوب احترام حسابش جداست. مسجد رفتن هم آدابی دارد یادم نمیرود بچه بودیم میرفتیم مسجد استکان نعلبکیها را که میخواستند بشورند یک کاسه بزرگ داشتند آب توی آن میریختند تمام استکانها را توی همین کاسه میشستند این نعلبکیها به زیلوها خورده بود به دستهای مختلف خورده بود همه یک… این نظافتها ی ما خدا از سر تقصیر… خدا نظافتهای ما را ببخشد یعنی مناجاتمان خلاف شرع است مردم را از خواب بیدار میکنیم گناه است استکانی که تمیز میکنیم خودش کثیف کردن است. صحبت هایی که میشود باید صحبتهای حسابی بشود اگر یک حرفی را بزنیم که پایش به جایی بند نباشد گوشت کیلویی چندهزارتومان آدم بخورد یک چیزی بشنود که عمرش را تلف کند.
استفاده بهتر از بهترین اوقات سال
شما میدانید شب قدر ما چه میکنیم توی بعضی مسجدها؟ ببینید 9 ماه مثل هم است شوال ذی القعده ذی الحجه محرم صفر ربیع الاول ربیع الثانی جمادی الاول جمادی الثانی این 9 تا ماه مثل هم است سه تا ماه ارزش دارد یکی رجب یکی شعبان یکی رمضان توی این سه ماه رمضانش از همه مهمتر است توی رمضان شب قدرش از همه مهمتر است توی شب قدر سحرش از همه مهمتر است آنوقت میدانید بعضی مسجدها توی این سال اوج اش که سحر شب قدر است فقط جمع میشوند پول بگیرند زیلوها را قالی کنند پشت بام را قیرگونی کنند منار را کاشی کنند یعنی اوج وقتها صرف پشم و نخ و قیرگونی میشود حیف! اعتدال در دعا نه باز دعا کنیم آن رقمی که هر کس هر پستی را میخواهد بگیرد حالا چه فرقی میکند یک روز هم این برود مجلس نباید برود مسجد ایشان نه سابقه دینی اش پررنگ است نه سابقه انقلابی اش پررنگ است نه تخصصی دارد نه مشکلی… یک کسی از دوستان ما آمد گفت میخواهم بروم کاندیدا بشوم گفتم ببخشید شما چه مشکلی را توی مجلس حل میکنی؟ توی کدام کمیسیون چه تخصصی داری؟ گفت من فامیل محترم هستم به من رأی میدهند گفتم آنجا مگر قبیله بازی است مگر نمایندگان قبائل باید بروند که شما میگویید من توی منطقه همه دوستم دارند به من رأی میدهند همه به تو رأی میدهند اما مگر مجلس شورای اسلامی جای نمایندگان قبائل است مجلس چند تا کمیسیون دارد توی هر کمیسیونی باید متخصصینی بروند متخصصین دین دار تو چه مشکلی را میخواهی حل کنی؟ والا الان آقای قرائتی هم مشهور است خوب خودم را کاندیدا کنم بله من ممکن است یک شهری خودم را کاندیدا کنم رأی بیاورم چون مشهورم حالا هر کس مشهور است باید برود مجلس؟ باید یک گره ایی را باز کنیم یعنی باید یک مشکلی را حل کنیم دردعا در رای دادن در اشک و مناجات در قهر کردن در صلح کردن در افطاری این ناهنجاریها را باید تبدیل کنیم و از خدا بخواهیم «اهدنا الصراط المستقیم» و بهترین دعای شب قدر هم همین است که خدایا ما را آنی از راه مستقیم دور نفرما. «والسلام و علیکم رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2306