نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2315
موضوع: مسجد، پايگاه وحدت(2)
تاريخ پخش: 27/02/86
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در جلسه قبل بحث عوامل وحدت بود، بحث مسجد خوب، مسجد فعّال، مسجد بهتر، مركز اتحاد مسلمانان، مصلّاها و مساجد هستند. و چه عواملي باعث ميشود كه مساجد خلوت شوند. كمي صحبت كرديم و الآن هم ادامه آن است، چون مقام معظم رهبري سال 86 را فرمود: سال اتحّاد ملّي و انسجام اسلامي است.
عوامل اتّحاد و تفرقه زياد هستند. يكي مديريّت مسجد بود، مديريّت مراكز عمومي. اگر مراكز عمومي خوب مديريّت بشوند عامل وحدت ميشود. بد باشد يك عده ميروندو يك عده نميروند. زمينهاي ورزش اگر خوب اداره بشوند، ورزشكارهاي ما اگر اخلاق درست داشته باشند، ميدان ورزش محل وحدت ميشود. اگر نه كه شيشه ميشكنند و نميدانم به يكديگر متلك ميگويند. اصلاً با محبت ميآيند و با كينه ميروند. يكي از دلايلي كه قمار حرام است شايد اين باشد كه دو تا قمارباز وقتي كه با هم مينشينند نمره سيزده يا چهارده همديگر را دوست دارند و يكي برنده ميشود و يكي هم ميبازد. بعد از جلسه قمار باخته، برنده را دوست ندارد. يعني با محبّت نشستند و با كينه بلند شدند. قرآن هم همين را ميگويد. آيه قرآن را ميخوانم شما معني كنيد. («إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ»)(مائده/91) شيطان اراده كرده واقع كند. يعني شيطان ميخواهد بين شما كينه بگذارد. با محبت شما را سر سفره قمار ميگذارد و با كينه بلند ميشويد. اصولاً هر چيزي مديريّت ميخواهد. الآن مسئله مديريّت مسئله مهمّي است.
1- لزوم مديريت منابع در مسجد
آنقدر پولهاي ميلياردي ما در مملكت به خاطر نبودن مديريّت آتش ميگيرد. ما كه ميخواهيم در اين باغچه درخت بكاريم خوب درخت زيتون ميكاريم. درخت زيتون فايده اش اين است كه يك درخت با بركتي است و هم در زمستان سبز است و هم در تابستان، خوب ميشود. ما كه ميخواهيم براي دخترمان گوشواره بخريم، بگويم اگر نمره هايت خوب بود، اگر نمازت بي غلط بود، يعني ما ميتوانيم آبي را كه به صورتمان ميريزيم را نيّت وضو بريزيم، اين خودش مديريّت است، وقتي كه ميخواهيم قدم بزنيم بگوييم كه از اين كوچه برويم، يك بركاتي هم دارد، از اين كوچه كه برويم به 30 نفر برمي خوريم و سلام ميكنيم، يا در خانه عمّه را هم ميزنيم و احوالش را ميپرسيم. يك فقيري هم هست يك پولي هم به او ميدهيم. از اين راه برويم بهتر است. در هر انتخابي يك مديرّيت ميخواهد. رشته تحصيلي، رشته دانشگاهي. نامگذاري براي بچّه هم مديريّت ميخواهد. چه اسمي براي بچّه بگذاريم؟ كسي كه اسم بچّه اش را ميگذارد، علي، زهرا، هر روز اين اهل بيت در خانه اش زنده هستند. ولي گاهي وقتها يك اسمهايي ميگذاريم كه وقتي به بچه ميگوييم اسمت چيست؟ ميگويد: يك گلي است در ايتاليا. حالا معلوم هم نيست كه راست ميگويد. شايد هم به او گفتند ولي دروغ است. حالا شايد هم راست باشد آخر گل ايتاليا در خانه شما، كي ياد ايتاليا ميافتد؟ يا كي ياد گل ميافتد؟ در نامگذاري و در همه چيزي بايد در همه حال بايد بگوييم: («اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ») (حمد/6) اينطور نيست كه چون شما مسلمان هستيد ديگر راهتان مستقيم است، مسلمانها در هر كلمهاي در هر راهي و در هر پولي كه خرج ميكنند.
2- توجه مساجد به نيازهاي فرهنگي و آموزشي
مديريّت مسجد: مسجدهايي داريم كه خوب مديرّيت ميشوند. كتابخانه دارند، قرض الحسنه دارد، كلاس هست، آموزشهاي مختلف هست، وسايل ورزش هست. اصلاً اگر مساجد ما مهدكودك داشته باشد، ما در همين كشورمان ميليونها خانم را داريم كه به خاطر يك بچّه كوچك نميتوانند بروند نماز جمعه يا نماز جماعت. اگر كنارش يك اتاقي باشد كه اين بچّه را بدهد به آن اتاق، بچّه را با اسباب بازي مشغول كنند و مادر هم برود نمازش را بخواند بعد بيايد و بچّه را بگيرد و برود. ميليونها خانم را ميتوانيم در نمازهاي جمعه و جماعت شركتشان بدهيم، منتهي يك جايي، يك سالني بايد تدارك شود در كنار مصلّي كه خوب بالاخره نميتواند كه بچّه را در خانه تنها بگذارد، براي نماز هم كه بياورد جيغ ميزند، آقا اين بچّه مرا بگير، چطور شما البتّه بلاتشبيه كفشت را ميدهي و برمي گردي از زيارت و كفشت را ميگيري؟ بچّه ات را بده آنها نگهدارند حالا يا يك پولي هم بده يا مجّاني. يعني با يك مديريّت ميشود ميليونها مراكز وحدت را. رنگ اتاق ميشود رنگي باشد كه شاد باشد رنگ سفيد شاد است و رنگ سياه، مشكي است. شما نگاه كنيد به قباي من الآن من عباي مشكي را مياندازم روي قبايم شما نگاه كنيد، اين قيافه شادتر است يا اين قيافه شادتر است؟ لباس سفيد، قرآن يك آيه داريم براي روانشناسي رنگها كه ميگويد: («لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ») (بقره/69) اينكه به خانمها ميگويند چادر سياه، براي اينكه ميخواهند در خيابان شاد نباشد. كه هركسي سرش را پايين بياندازد و برود. كه شد شادي در خانه براي شوهر باشد. در خيابان براي نامحرم نبايد شاد باشيد. نامحرم بايد سرش را بياندازد و برود. خوب مساجدي هست كه حل اختلاف در آنجا ميشود، بسيج هست، پاسخ به سوالات هست، تشويق در آنجا صورت ميگيرد، انتصابات در آنجا ميشود. اصلاً در مسجد چه اشكالي دارد كه در مصلّي و هر مسجدي يك تك اتاقي باشد براي افراد غريب، افراد غريب. بالاخره با اين ماشينها و سفرها و اين ها. مگر هركس كه به شهر ما آمد بايد برود هتل؟ مگر همه ميتوانند كه بروند به مسافرخانه؟ يك مسجد شبانه روزي، يك سالن در كنارش باشد. افراد غريب حالا بنزين ماشينش تمام شده يا پولش تمام شده، در جادّه خوابش گرفته، زن و بچّه اش مشكلي پيدا كرده اند. خود پيغمبر يك صُفّه داشت در مدينه در كنار مسجد يك صُفّه بود يك تختگاهي هنوز هم هست افرادي كه هجرت ميكردند و آواره بودند و جابجا نشده بودند تو صُفّه مينشستند. اصحاب صُفّه. خوب اين اصحاب صُفّه همين الآن هم اگر يك سالني باشد، منتهي خوب يك بازديد هم بشوند كه يكوقت در آنجا كسي سوءاستفاده نكند يا نيايند آنجا حالا، خانه تيمي نشود. يك وقت دختري از خانه اش فرار ميكند و پسري فرار ميكند. ميگويند: فرار كنيم و بريم آنجا در آنجا اتاق هست كه بخوابيم. يعني جلوي سوءاستفاده را بايد گرفت. يعني راه خير را بايد باز كرد و جلوي سوءاستفاده را هم بايد گرفت. ميشود اينها مديرّيت ميخواهد. ما ميتوانيم كه همه ايران براي همه باشد بدون هيچ منّت و خرجي. اين مصلّاي به اين بزرگي اين مسجد به اين بزرگي حالا يك اتاق 20 متري يا 40 متري هم كنارش باشد. همان خادمي كه اين را حفظ ميكند، شما چه كاره هستيد؟ كارت شناسايي، شناسنامه ات را ببينم. يك بازديد بدني بكند و بگويد: بفرماييد بخوابيد. صفّه بايد داشته باشد. مسجد بايد همه مشكلات مردم را حل كند. خلاصه اين روابط مسجد خيلي بايد تنگاتنگ باشد. افرادي كه خمس نميدهند. يكبار پيغمبر آمد مسجد و نگاه كرد و فرمود: «قُم» قُم يعني بلند شو و برو بيرون. قم قم قم برويد بيرون. گفتند يا رسول الله چرا اينها را از مسجد بيرون ميكنيد؟ فرمود: اينها نماز ميخوانند ولي زكات نميدهند.
3- توجه امامان جماعت به نسل نو
خيلي مشكلات را ميشود در مسجد حل كرد. فقط اين مديريّت ميخواهد مسجدهاي ما بدنه اش وارفته است. خيلي از مساجد پيشنمازش پيرمرد است ولي آدمهاي محترم، سابقه دار گاهي در مسجدي پدر در پدر پيشنماز بوده اند. خيلي از مساجد پيشنمازشان آيت الله است ولي پير است. دارويش را قرآن گفته، كه مساجد پير را چه كنيم؟ خدا به موسي گفت: برو پهلوي فرعون، موسي گفت: من نميتوانم، («هَارُونَ أَخِي») (طه/30) برادرم هارون با من بيايد. («هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي») (قصص/34) او بيانش از من افصح است يعني فصيح تر است. فصاحت و بلاغت. او زبانش روان تر است، او بهتر حرف ميزند. او بيايد و با هم برويم پهلوي فرعون. و لذا خداوند ميگويد: («اذهبا») با هم برويد. موسي پيغمبر اولولعزم است، مقام موسي از هارون خيلي بالاتر است. امّا وقتي كه ميخواهند بروند پهلوي فرعون چون او بيانش بهتر است ميگويد تو بيا و سخنگوي من تو باش. گاهي وقتها يك پيرمرد نميتواند كه مسجد را اداره كند و نميتواند با نسل جوان ارتباط برقرار بكند. آدم خوبي است ولي سنّش اجازه نميدهد. درخت گلابي، درخت خوبي است اما با اسفناج پيوند نميخورد. لوله 2 وقتي كه ميخواهد به لوله 8 وصل شود يك زانويي ميخواهد. اين آيت الله پيرمرد پيشنماز يا برادر خانمش طلبه است، يا پسرش طلبه است، يا دامادش طلبه است و يا مدرّس يك حوزهاي است كه شاگردش طلبه است يا همشهري اش طلبه است، بالاخره يك طلبه جوان خوش سليقه سراغ دارد مگر ميشود كه يك آيت اللهي باشد و يك طلبه خوش سليقه سراغ نداشته باشد. بگويد كه بيا من پير شدم، من نماز را ميخوانم رابطه با نسل نو در مسجد با تو. ببين چه كسي شاگرد اوّل است؟ تشكّر كن. ببين چه كسي مريض است؟ از طرف من برو عيادتش. مشكلات منطقه را حل كن. ببين چه كسي فارغ شده؟ يك كتاب، كودك فلسفي برايش ببر. ببين چه كسي عروس شده؟ يك كتاب آئين همسرداري آيت الله ابراهيم اميني برايش ببر. اين ارتباطات با مردم را تو برقرار كن سنّ من ديگر اجازه اين كارها را نميدهد. ولي تو اين كار را بكن. يعني شريك بشويم كه مسجدمان خيلي رشد كند. يك جوري است كه اين رئيس هيئت ها.
4- بهره گيري از نيروهاي جوان در اداره مساجد
من پارسال رفتم خانه يك پيرمردي در تهران روضه. من ديدم هر كس كه ميآيد از 60 سال به بالا. كانون بازنشستگان. به حاج آقا گفتم: حاج آقا چقدر خرج اين دهه روضه كرده اي؟ كمي فكر كرد و گفت: سه ميليون. گفتم ميشود كه يك كاري بكني؟ شما اين سه ميليون را بده به پسرت. تو پسر جوان داري. بگو آقاجان از من ديگر گذشته اين سه ميليون را بگير و تو روضه را به پا كن. اين پسر خودش ميداند كه چه كند. نميگويم كه پيرها نيايند، آنها هم بايد بيايند منتهي نسل نو هم بايد بيايد، اصلاً كار را بايد بدهيم به بچّه ها. اگر بچّهها خراب كنند و كار دستشان بدهند بهتر از اين است كه بزرگترها كار دست خودشان بدهند. چون كه بچّه دو سال كه خراب كند در سال سوم خوب انجام ميدهد اما وقتي كار را دست اين جوان ندادي تا آخر عمر اين بچّه فلج است و هيچ وقت نميتواند كاري را انجام دهد. خدا رحمت كند، دكتر بهشتي شهيد مظلوم را، ايشان گفتند كه كار را بدهيد به جوانان. يك عدّه ميگفتند كه جوانان ناشي هستند. فرمود: ما چقدر خرج ناشيگري خواهيم كرد؟ دو سال سه سال خرج ميكنيم بعد اين ناشيها متخصص ميشوند. ولي اگر به آنها كار ندهيم تا آخر عمر اينها ناشي ميمانند. خوب دو سال خراب كند. دو سال خراب كردن بهتر از اين است كه يك نسلي كاري از دستش برنيايد. همين اذان مسجد بايد چرخشي باشد و هر روزي يك جوان اذان را بخواند. خوب بسياري از جوانان ما با اذان خواندن حلقومشان باز ميشود. يك نفر بلندگوي مسجد را گرفته، سفت هم ميگيرد مثل اينكه ارث پدرش است و به احدي نميدهد، خوب اينها يكسري چيزهايي است كه باعث ميشود مساجد خلوت شوند و آنوقت ما براي وحدت دنبال مكان ميگرديم.
برنامههاي ورزشي، برنامه هاي… در مسجد بايد يك جايي باشد كه غير از مسجد باشد خدارحمت كند دكتر بهشتي را، در آلمان، هامبورك يك مسجدي ساخته من هم رفتم و ديدم، مسجد امام علي در اين مسجد وسطش يك دايرهاي است. (اين جا مثلاً مسجد بود و كنارش هم يك همچين حاشيهاي بود)حصير هم انداخته بودند، حصير كه شيعه و سنّي روي آن نماز ميخوانند، ديگر مهر نيست كه فقط شيعه نماز بخواند، اين جا حصير بود و همه ميآمدند و نماز ميخواندند، اينجا هم فقط يك ديوار يك وجبي بالا بود، افرادي كه مسلمان نبودند، يا مثلاً جنب بودند يا شرايطي بود كه صلاح نبود كه پايشان را در مسجد بگذارند، امّا ميخواستند كه سخنراني را گوش بدهند. اينجا ايشان ميرفتند منبر، همه در يك سطح بودند و فقط بينشان يك ديوار يك وجبي بود، ولي وقتي هم كه مينشستند و جمعيّت هم پُر ميشد پيدا هم نبود، صندلي هم بود، مثل اينكه من اينجا نشستم وقتي كه آدم نگاه ميكند اصلاً ديوار پيدا نيست، يعني غير مسلمانان را هم راه ميدهند كه بيايند و بنشينند و ببينند كه اسلام چه ميگويد. زن بدحجاب است ميآمد و مينشست حرفهاي ايشان را گوش ميداد و بعد هم كه ميرفتند خيلي هايشان متحوّل ميشدند، منقلب ميشدند. يا مثلاً مسيحي است يا يهودي است يا… يكي از شرايطش شرايطي است كه مسجد آمدنش مشكل دارد، عذر دارد كه بيايد به مسجد. خوب از بحث مسجد بگذريم. خيلي از مساجد ما نقص دارند و اگر در مساجدمان تحولي بوجود بياوريم، بهترين مركزي است كه، هم مجاني و هم با وضو.
اخلاق مسجدي ها: قرآن ميفرمايد كه: («فيه لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ») (توبه/108) تعريف يك مسجد را ميكند و ميگويد كه در اين مسجد كساني هستند كه دوست دارند كه اصلاح بشوند. در مسجد ملاكها و ارزشها تقويت ميشوند. چه كسي پيشنماز باشد؟ «أقراهم» هر كسي كه قرائتش بهتر است. «اتقاهم» هر كسي كه تقوايش بيشتر است. و در آخر هم ميگويد: «اسنّهم». پيشنماز بايد مراعات اضعف مأمومين را بكند. به جاي سوره توحيد سوره بزرگتري را نخواند. نماز را طولاني نكند.
5- مراعات وقت نمازگزاران در برنامههاي مسجد
بين دو نماز گروگان نگيريم. دو تا نماز را بخوانيم و يك تسبيحات حضرت زهرا، يك يا دو دقيقه تعقيب. كه اگر كسي ميخواهد كه برود، برود. نگوييم كه آقا من اگر بعد از نماز سخنراني نكنم جيم ميشوند. نه. دوتا نماز را با هم بخوانيد بعد هر كس كه ميخواهد بنشيند و يك سخنراني كوتاه. اصلاً دليلي ندارد كه ما هر روز سخنراني كنيم. حديث داريم كه پيغمبر ما هفتهاي يكبار سخنراني ميكرد. ما هم هر روز سخنراني ميكنيم و هم 40 دقيقه سخنراني ميكنيم و هم گاهي بين دو نماز سخنراني ميكنيم، گروگان ميگيريم. بارها من اين را گفتهام ولي بايد بگويم تا فرهنگ بشود. من ديشب از سفر ميآمدم. بحث اين بود كه بعضي حرفها را ما در تلويزيون زده ايم بيست و هفت سال در تلويزيون من هر چيزي كه داشتهام گفته ام، مجبور ميشوم كه يك چيزهايي را تكرار كنم اين رفيقمان گفت كه در روايات داريم كه «و كثيراً ما يقول»، يعني راوي ميگويد كه اين را امام خيلي تكرار ميكرد، كلمه كثيراً ما يقول، حالا كسي كه كامپيوتر دارد ميتواند اين كلمه را بگيرد، يعني مثلاً امام صادق اين را چند بار گفت؟ «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (بحارالانوار/ج2/ص225) پيغمبر اين را چقدر گفت؟ ولذا بعضي حديثها را ميگويند كه متواتر است يعني بارها و بارها اين را گفتند. شما اگر يكمرتبه بگويي مرگ بر شاه كه خوب شاه كه نميرود. اگر چراغ را يكباره روشن كني كه غذا نميپزد، بعضي غذاها را بايد شب بار كرد و تا صبح روي آتش باشد. يك خورشيد بتابد كه خرما نميرسد. «كثيراً ما يقول»، يعني… بارها من اين را گفتهام كه نبايد بين دو نماز استخاره بگيريم، براي اينكه وقتي بين دو نماز يك نفر ميآيد پيش آقا كه يك استخاره كن آخر آن دويست نفر چه گناهي كردهاند كه بايد معطّل استخاره اين آقا بشوند؟ يك نفر استخاره ميخواهد اما 200 نفر عمرشان تلف ميشود و اين تجاوز به عمر مردم است. بين دو نماز مسئله نپرسيم، تعبير خواب ممنوع است. استخاره ممنوع، دو تا نماز را پشت سر هم بخوانيد بعد از نماز گاهي سخنرانيهاي چند دقيقه اي. آن هم سخنرانيهايي كه مفيد باشد. برنامههاي مسجد ميتواند جاذبه زيادي داشته باشد. خوب.
6- اقتدار مسلمانان در گرو اتحاد و انسجام
اتّحاد: اتّحاد قدرت ميآورد. ببينيد شما اگر يك دشمني آمد و همچين كه خواستي با او بجنگي انگشتانت ميشكند، امّا اگر آنها متّحد شدند، وقتي خوردند زور پيدا ميكنند. خداوند ميفرمايد: (يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌام اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) (يوسف/39) واحد كه شد قهار ميشود. يعني يكي كه شد زور پيدا ميكند. «الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ». باطن هم همينطوره. حديث داريم امام فرمود: «لا يزال هذا لامر في بني اميه ما لم تختلفوا بينهم» تا وقتي كه بني اميه منسجم باشند حكومت را در دست دارند يعني افراد باطل هم اگر متّحد باشند قدرت را در دست دارند. (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنيَانٌ مَرْصُوصٌ) (صف/4) قرآن ميگويد خداوند كساني را دوست دارد كه در جبهه چنان ميجنگند مثل ساختمان بتون آرمه. اتّحاد عزّت ميآورد. قرآن ميگويد: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا»(انفال/46). نزاع نكنيد. تفشلو، شُل ميشويد، فلج ميشويد. «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ»(انفال/46). بادتان خالي ميشود يعني بادي كه به پرچمتان ميخورد و بادي كه كشتي شما را حركت ميدهد آن باد ميايستد و ديگر باد به پرچمتان نميخورد و عزّتتان از بين ميرود.
امدادهاي الهي: «يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ» (نهجالبلاغه) قرآن ميگويد تفرقه يك عذاب است. آيه قرآن «عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ»يا از آسمان عذاب ميآيد. «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ» يا از زير پايتان عذاب ميآيد. «أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا» يا بينتان تفرقه ميافتد. يعني خداوند در قرآن تفرقه را كنار عذاب آسماني قرار داده است و گفته است كه سه رقم عذاب داريم. عذاب آسماني: «عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ»(انعام/65) عذاب زميني: (أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ) (انعام/65). (أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا) (انعام/65).
7- حفظ و تقويت وحدت براساس دين
وحدتهايي كه بر اساس سياست است، تعصّبي است، وحدت قبيله اي، نژادي، وحدتهاي جغرافيايي، تاريخ مشترك، مصالح طبقاتي، تمدن ها، منافع مادّي، هيچ كدام از اين وحدتها بيخ ندارد، تنها وحدتي كه هست و تا ابد ميماند وحدت بر اساس خداست. شما در نماز ميگويي: السلام علينا و نميگويي السلام علينا و علي آرون و بيدگل، السلام علينا و علي تركها، السلام علينا و علي عربها و علي عجم ها. ميگوييم: و علي عبادالله الصالحين. درود بر بندگان صالح. چه فرقي ميكند اندونزي باشد يا مالزي، زن باشد يا مرد، كوچك باشد يا بزرگ باشد. روحت بزرگ باشد. وحدت مكتبي روح را بزرگ ميكند. روح كه بزرگ شد خيلي بركات دارد ولي وحدت منطقهاي و جغرافيايي، محله ما، محله پايين، هيئت ما، حزب ما، خط سياسي ما، وحدتهاي كوچك ميپرد، وحدتهاي مكتبي ميماند. («وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ») (انفال/63) قرآن يك آيهاي دارد كه به يهوديها و مسيحيها ميگويد بياييد باهم رفيق شويم (قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ) (آلعمران/64)يهودي يا مسيحي هستيد ولي خدا را كه همه قبول داريم، معاد را هم كه قبول داريم، نبوّت را هم كه همه قبول داريم، بنابراين بهترين اتّحاد، اتّحاد مكتبي است نه حزبي نه سياسي و نه جغرافيايي و نه نژادي نه زباني و نه اقليمي و نه نفتي و نه غيرنفتي بهترين وحدت، وحدت مكتبي ميباشد. خدايا روز به روز بر وحدت اتّحاد ملّي ما، انسجام ديني ما، تأليف قلبهاي ما، مديريّت مراكز عمومي ما، مديريّت ما. روز به روز ما را منسجم تر، قوي تر، عزيزتر بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2315