responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2316

موضوع بحث: مسجد، رمضان 65

تاريخ: 20/02/65

بسم الله الرحمن الرحيم

كمي درباره اهميت ماه رمضان صحبت كرديم. به اينجا رسيديم كه در همه ماه‌ها فقط كلمه رمضان در قرآن آمده است. مثلاً اسم ماه شوال، ذي الحجه، محرم و صفر در قرآن نيامده است. تنها اسم ماه رمضان در قرآن برده شده است، مزيت ماه رمضان هم نزد مردم روزه است. يعني هر كه مي‌خواهد بگويد ماه رمضان چه ماهي است مي‌گويد: ماهي كه روزه مي‌گيريم. اما قرآن وقتي ماه رمضان را معرفي مي‌كند، نمي‌گويد: ماه رمضان، ماهي است كه در آن روزه هست. مي‌گويد: ماه رمضان، ماهي است كه در آن قرآن نازل شده است. «شهر رمضان الذي كتب عليكم الصيام» نيست. مي‌گويد: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ) (بقره /185) اين خود يك اصل است. بد نيست به اين نكته دقت كنيم. چرا قرآن وقتي اسم ماه رمضان را مي‌برد در ذهن مردم ماه روزه مي‌آيد؟ ولي قرآن چنين نمي‌گويد، مي‌گويد: ماه رمضان كه در آن قرآن نازل شده است. يعني اهميت و جلوه و جلاي ماه رمضان به اين است كه قرآن درماه رمضان نازل شده است. روزه يكي از آيات قرآن است. روزه يكي از حدود شش هزار آيه قرآن است. عنايت قرآن به ماه رمضان بخاطر روزه‌اش نيست، بخاطر قرآنش است. چون در ماه رمضان مردم بيشتر به مسجد و قرآن و اين قبيل توجه مي‌كنند.

1- مسجد و اهميت آن

مي‌خواهم كمي درباره مسجد و تبليغات صحبت كنيم. اگر روحانيون عزيز تشريف دارند. جوان‌ها مرا به عنوان برادر و بزرگان و عالمين مرا به عنوان پسر قبول كنند و گوش بدهند و اما اگر روحانيون هم پاي تلويزيون نيستند، شما به اين تذكرات عنايت بفرمائيد. مساجد 1400 سال پيش طور ديگري بود. قرن‌ها طور ديگري شد و دوباره در جمهوري اسلامي به مسير اصلي خود بازگشت. مسجد درزمان پيغمبر جايي بود كه مردم از آنجا به جبهه مي‌رفتند و جاي تبليغات بود. جاي مشورت و قضاوت بود، سالن اجتماعات بود، حاضر و غايب اتوماتيك بود. مسجد جايگاه رشد بود. خوب البته مسجد پيغمبر اينچنين بود. بعد هرچه زمان از پيغمبر فاصله گرفت مسئله طور ديگر شد. طوري شد كه خواستند جلوه مسجد را از بين ببرند. مثلا در شام مسجد بني اميّه ساخته شد. اين كارهايي بود كه براي از بين بردن جلوه مسجد انجام شد.
حالا من مي‌خواهم چند جمله درباره مسجد صحبت كنم. اول اينكه قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ) (توبه /18) گروهي از مشركين براي مسجدالحرام پول دادند. فرمود پولشان را برگردانيد. اگر يك آدم خبيث براي ساخت مسجد پول داد نبايد از آن پول مسجد ساخت. چون قرآن مي‌گويد: (إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ) (توبه /18) فقط كسي حق دارد مسجد بسازد كه خودش هم مسجدي باشد. فلان خويش و قوم خاندان كثيف، يا فلان طاغوتي يا فلان رباخوار، يا فلان فراري، يك مسجد در فلان جا مي‌سازد براي اينكه كفّاره گناهش را بدهد. افرادي زمان طاغوت بودند كه جناياتي مي‌كردند بعد هم مسجد مي‌ساختند، براي اينكه بر كارهايشان سرپوش باشد.

2- مسائلي كه در ساخت مسجد بايد رعايت شود

بنابراين اصل بناي مسجد بايد از يك آدم باتقوا باشد. ما در مسجد چند مسئله داريم:
1- باني مسجد
2- متولّي مسجد
3- امام مسجد
4- فعّاليّت‌هاي مسجد
5- و يكي هم هدف مسجد.
و آخرين مسئله هم مزاحمت‌ها در مسجد است. ما كمي در اين زمينه با هم صحبت كنيم.

3- هدف بايد خدايي باشد

اما اصل اوّل هدف مسجد است. هدف مسجد بايد خوب باشد. حديث داريم حضرت مهدي(ع) كه تشريف مي‌آورند، بسياري از مساجد را خراب مي‌كنند. چون هدف گروه سازنده، خدا نبوده است. قرآن عزيز قصّه‌اي نقل مي‌كند كه منافقين به مدينه آمدند و مسجدي ساختند. خجالت مي‌كشيدند به آن خانه تيمي بگويند. گفتند مسجد و در آن جمع مي‌شدند و توطئه مي‌كردند. جالب اين است كه آمده بودند سر پيغمبر هم كلاه بگذارند. مي‌گفتند يا رسول الله تشريف بياوريد مسجد ما را افتتاح كنيد. منتها حضرت درآستانه جنگ تبوك بود. فرمود: باشد تا بروم و برگردم. رفت و برگشت. تا براي دعوت آمدند حضرت بيل و كلنگ را آماده كرد. با مسلمانان رفتند و افتتاح كردند. مسجد را خراب كردند. فرمود: جاي آن هم ديگر مسجد نسازيد. زمين مسجد را بايد آتش زد و جايش بايد زباله دان شود. هدف از ساخت مسجد مهم است. ولذا قرآن درباره هدف مسجد مي‌فرمايد: (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى) (توبه /108) آن مسجدي كه پيغمبر كنار مدينه به نام مسجد قبا ساخت آن مسجد بر اساس تقوي ساخته شده است. آدم در آن مسجد بايد نماز بخواند. بنابراين هدف از ساخت مسجد مهّم است. چون اهداف به كار‌ها شكل مي‌دهد. مثل بقيّه كار‌ها.
خدا شهيد علامه مطهري را رحمت كند. مي‌گفت: بعضي نان مي‌خورندكه كتاب بنويسند. بعضي كتاب مي‌نويسند كه نان بخورند. خوب فرق مي‌كند يكي كتاب مي‌نويسد كه نان بخورد. يكي هم كتاب براي نشر اسلام مي‌نويسد. منتها به اين خاطر ناني هم مي‌خورد كه جان داشته باشد. اما از راه كتاب نوشتن نان بخوري، خيلي فرق مي‌كند. گاهي ايشان حرف‌هاي قشنگي مي‌زد. ايشان مي‌فرمود: گاهي وقت‌ها آدم از داخل پر مي‌شود و مطالب در مغزش زياد مي‌شود، از مغزش به نوك قلم منتقل مي‌كند و روي كاغذ مي‌ريزد. اين كتاب، كتاب مايه دار و خوبي است. گاهي وقت‌ها مطلب از داخل پر نشده كه روي قلم بريزد. آدمي است خيلي سواد ندارد قلم دست مي‌گيرد و بعد فكر مي‌كند چه بنويسد. يعني بعضي‌ها علمشان به آن‌ها قلم مي‌دهد. بعضي اول قلم را دست مي‌گيرند و بعد سراغ علم مي‌روند. هدف‌ها خيلي فرق مي‌كند. هدف ساخت مسجد بايد مقدّس باشد.
زماني ديد يكي از قبيله‌ها يك شتر كشته است. آبگوشت راه انداخت و با قابلمه آبگوشت را در خانه مردم پخش مي‌كرد. يك قابلمه آبگوشت را در خانه يكي از شخصيت‌ها بردند. ايشان گفت: براي من قابلمه آبگوشت مي‌آورند؟ لگدزد و آبگوشت به هوا رفت و ريخت گفت: حالا كه براي من آورده‌اند و خيال كرده‌اند من يك آدم عادي هستم. فردا يك شتر مي‌كشم و من يك قابلمه آبگوشت در خانه آن آقا مي‌فرستم. او گفت حالا كه او يك شتر كشته، ما دو شتر مي‌كشيم. او گفت: پس من سه تا مي‌كشم. از روي چشم هم چشمي شتركشان شد. وقتي به حضرت علي خبر دادند. حضرت علي فرمان داد احدي از اين آبگوشت‌ها نخورد. چون اين ذبح‌ها بر اساس هدف الهي نيست. چشم هم چشمي است. افطاري‌ها گاهي از روي چشم هم چشمي است. هر كاري اگر از روي هدف نباشد حتّي بنّايي هم فايده ندارد. حديث داريم اگركسي خانه شيك بسازد و به ديگري فخر بفروشد كه خانه من اين است. اگر كسي بنّايي كند و هدفش پز دادن باشد همان ساختمان در قيامت برايش طوق بلا مي‌شود. بنابراين هدف از ساخت مسجد بايد درست باشد.

4- باني مسجد اهل ايمان باشد

مسأله دوم باني مسجد است. باني مسجد كسي است كه ساختمان مسجد مي‌سازد. قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ) (توبه /18) انمّا يعني فقط. فقط كسي حق دارد مسجد بسازد كه اهل ايمان باشد. هر كسي حق ندارد مسجد بسازد. چون گاهي سر آدم كلاه مي‌گذارند. قرآن عزيز مي‌فرمايد: گاهي قسم مي‌خورند ولي قسم هايشان سپر كلك هايشان است. (اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً) (مجادله /16) مثل اينكه قرآن را سرنيزه مي‌كنند. پس اين هم از باني مسجد كه او بايد آدم حسابي باشد.

5- خصوصيات متولي مسجد

سوم متولّي مسجد است. درباره متولّي مسجد يك آيه در قرآن داريم. آيه متّولي اين است كه مي‌فرمايد: (إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ) (انفال /34) كلمه «اِنَّ» يعني نيست. متولّي مسجد الحرام مگر افراد با تقوا نيستند، چون زماني افراد نااهل متولّي خادم الحرمين بودند. در يك شب افراد مستي دو مشك شراب بردند. به كليددار كعبه گفتند: اگر كليد كعبه را به ما بدهي، دو مشك شراب به تو مي‌دهيم. كليد كعبه را داد و دو مشك شراب گرفت. سرنوشت مكّه دست چنين آدم‌هايي بوده است. ولي و متولّي مسجد، انجمن اسلامي، شوراي بسيج اقتصادي، دست اندركاران مسجد، بايدآدم‌هاي خوبي باشند و حالا الحمدلله قريب مسئولين مسجد افراد صالح و با تقوايي هستند. همان بچه‌هاي بسيج وحتي افراد مستضعف هستند. اما اگر دقت نشود افرادي مي‌آيند كه اگر مي‌گويند: «دين» به خاطر اين است كه نان در آن است، دين سه حرف است و حرف آخرش نون است پس در دين نون است. افرادي مي‌آيند، چون مي‌گويند در مسجد نون است. از وقتي مثلاً به مسجد مي‌رود، يخچال و فرش ماشيني و سرويس بشقابش فرق كرده است. عرض كردم ان شاءالله اينطور نيست و تا به حال هم كسي به من خبر نداده كه اينطور شده است. اما پيش مي‌آيد كه گروهي از راهي نان مي‌خورند. اگر اين باشد خطرناك است. (إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ) (انفال /34) اين هم آيه متولّي است.

6- تفسير آيه « خُذُوا زينَتَكُمْ »

اما آيه امام مسجد چيست؟ هر يك از اين‌ها يك آيه دارد. مي‌فرمايد: پيش نمازمسجد (خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) (اعراف /31) به سه نحو تفسير شده است. «خذوا» يعني بگيريد. وقتي مي‌خواهيد به مسجد برويد خود را مزيّن كنيد، يعني لباس شيك بپوشيد. با كت كهنه و جوراب پاره مسجد نرويد. بهترين لباستان را بپوشيد و عطر بزنيد كه وقتي آدم به مسجد مي‌ايد ببينند مثل اينكه سالن عروسي است. همه معّطر و تميز با مو‌هاي شانه شده. ولي الان اينطور نيست. الان كت خوب را براي اداره قند و شكر و دخانيات مي‌پوشند. يعني اگر خواسته باشيم به يك اداره برويم كت و شلوار نو مي‌پوشيم. يك كت كهنه هم براي مسجد گذاشته‌ايم. اين ضّد قرآن است. مي‌خواهيد به مسجد برويد لباس تميز بپوشيد.
«خُذُوا» در جاي ديگر تفسير شده به اينكه وقتي مي‌خواهيد به مسجد برويد، با وقار برويد. كه پيدا باشد به خانه خدا مي‌رويد. شلوغ نكنيد. در حرم هم همينطور است. بعضي‌ها به حرم مي‌روند داد و بي‌داد و زجّه و ناله و گريه راه مي‌اندازند. آدم وقتي خدمت امام رضا مي‌رود، آرام مي‌شود. سلام مي‌كند و زيارت نامه مي‌خواند، دعا مي‌كند. داد و بي‌داد راه مي‌اندازد به هواي اينكه خيلي آدم‌هاي خوبي هستند. باوقار باشيد، در مسجد عطسه نكنيد، در مسجد نبايد سيگار كشيد. هواي مسجد از آن همه است. اگر در يك مسجد پنج هزار متر مكعب هوا بود و دويست نفر رفتند در آن نماز بخوانند، اين پنج هزار مكعب از آن اين 200 نفر است. اگر سيزده نفر سيگار بكشند، حق طبيعي و هواي اين 200 نفر را ضايع كرده‌اند. با سيگار، شما حق تنفس ديگران را ضايع مي‌كنيد. در مساجد سيگار بايد به كل تعطيل شود. و اين مسجد رفتن ما چقدر ثواب دارد. با وقار باشيد با خودتان زينت ببريد.

7- عدالت در امام جماعت

البته يك تفسير ديگر هم دارد و آن اين است كه پيش نماز مسجد آدم زاهدتري باشد. پيش نماز بايد عادل باشد. اما معناي عادل اين است كه گناه علني نكند، يا ما از او گناه نديده و سراغ نداشته باشيم. اما حالا دختر يا پسر يا برادر آقا چطور آدمي است، مهم نيست. بله ممكن است تمام خويش و قوم آقا بد باشند. پيغمبر ما مگر عمويش خراب نبود؟ (تَبَّتْ يَدا أَبي‌ لَهَبٍ وَ تَبَّ) (مسد /1) مگرعموي پيغمبر نبود؟ ولي خراب بود! مگر خانم حضرت لوط بد نبود؟ مگر پسر حضرت نوح بد نبود؟ (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌) (انعام /164) اينكه آدم به مسجد نرود به خاطر اينكه فلان كس آقا بد است، اصلاً دليل درستي نيست. آقا ايشان فلان حرف را كه نبايد مي‌زد، زد. بله! ممكن است پيش نمازي حرفي را نبايد ميگفت و گفت. حالا به خاطر يك حرف فاسق شد؟ به نظر شما فلان كانديدا خوب نبود و پيش نماز خيال كرد خوب است و تائيدش كرد، خوب او فاسق نمي‌شود. ما در ايران داريم كه عده‌اي پشت سر آقاي فلاني نماز نمي‌خوانند، بخاطر اينكه اين آقا فلاني را تأييد كرده است. حالا ممكن است فلاني واقعاً بد باشد بعد هم خود آقا به ما بگويد كانديدايي كه تأييد كرده بود، بد بود. ممكن است من فكر كرده باشم كه هندوانه قرمز است، اما پاره كردم ديدم مثل قلب مؤمن سفيد است. حالا اگر هندوانه سفيد شد كه اشكال بر فكر من نيست. حال اگر در جايي دو پيش نماز بودند، مي‌گويند: بايد آن بخواند كه با تقواتر است. اگر هر دو با تقوا هستند، هر كدام با سوادتر است بخواند، . اگر هر دو علم و تقواي برابر دارند، سن هر كدام كه بيشتر است، بخواند. باز اگر هر دو در همه اين‌ها برابرند، هر كدام كه سيّد است، بخواند و. . .
اما در مورد فعاليت‌هاي مسجد بايد بگويم كه در اين سال‌هاي اخير الحمدلله مساجد فعّال شده‌اند. چراغاني مي‌كنند، صندوق قرض الحسنه دارند، براي جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها و بسيج فعاليت خوبي دارند. گاهي جمع مي‌شوند و دسته جمعي به نماز جمعه مي‌روند. اما مسئله‌اي كه هنوز جاي حرف زدن دارد، اين است كه مساجد با دبيرستان‌ها مخلوط و قاطي نشده‌اند. يعني اگر كنار يك مسجد دبيرستان است. گروه خون مسجدي‌ها و دبيرستاني‌ها گاهي خيلي به هم نمي‌خورد. بسيار شده مثلاً پانصد جوان از كنار مسجد رد مي‌شوند و بعضي از آن‌ها به نماز مي‌روند. بايد شكلي باشد كه بين مسجد و مدرسه جوش بخورد. اين كار بايد بشود و جوش خوردن به اين است كه انسان به بچه‌ها ميدان بدهد. مثلا اگر نيمه شعبان يا نيمه رمضان، تولّد امام حسن مجتبي بناست جشني بگيريم، صد تا لامپ گرفتيم. بگوييم آقا هر يك از شما يكي از اين لامپ‌ها را بزنيد. يعني همه را در گرفتن اين جشن شريك كنيم. فقط انجمن اسلامي و شوراي محلّي چراغاني نكند. بخواهيم كه ديگران بيايند و اين لامپ را بزنند. اگر بناست آقايي براي مسجد پول بدهد، اين پول را به آقازاده‌اش بدهد و بگويد آقا جان من مي‌خواهم پانصد تومان به مسجد كمك كنم. شما سه تا پسر هستيد يكي صد و پنجاه تومان بگذاريد. پنجاه تومان هم من مي‌گذارم. شما امروز به مسجد برويد و نفري صد وپنجاه تومان بدهيد. يعني اين پول را پدر به بچه‌اش بدهد و بچه به مسجد برود و پول بدهد. حديث داريم وقتي صدقه مي‌دهيد پول را به بچه بدهيد و بگوئيد تو به فقير كمك كن. يعني بچه را به انجام كار خير وادار و تلقين كنيد. فعّاليّت مسجد بايد اينطور باشد. بايد همه را به يك چشم نگاه كرد. حديث داريم اگر معلّم هستيد، همه بچه‌ها را با يك چشم نگاه كنيد.
گاهي در مسجد آقا بالاي منبر مي‌رود و مردم همينطور متفرق دور تا دور مسجد نشسته‌اند. روايتي براي نشستن در مسجد يا سركلاس بخوانم. حديث داريم وقتي پاي درس مي‌نشينيد، پشت سر هم و نزديك هم مثل صف‌هاي نماز جماعت بنشينيد، منتهي بين صف‌هاي نماز جماعت خالي است شما آنجا هم بنشينيد. چون آدم وقتي جسمش به جسم ديگري نزديك شد، روحش هم به روح او نزديك مي‌شود. اگرمن آنطرف خيابان گفتم: سلام! پنج درجه علاقه است اما اگر آمدم اينطرف خيابان علاقه ام ده درجه مي‌شود و اگر با او دست دادم بيست درجه مي‌شود. هر چه جسم نزديكتر شود روح هم نزديكتر مي‌شود. شما حرم كه مي‌روي، وقتي حرم را مي‌بوسي مثل اين است كه به دلت چسبيد از دور كه سلام مي‌كني، مثل اين است كه زيارت به دلت نچسبيد. واعظي كه روي منبر است اجازه ندهد مستمع همينطور، چهل متري، پنجاه متري، صد متري تكيه دهد. آن پيرمرد و يا جواني كه نشسته و از پانصد متري گوش مي‌دهد. آن گوش دادن از پانصد متري با گوش دادن از سه متري فرق مي‌كند. جمع بنشينيد. طرز نشستن در مساجد اينگونه است. وقتي بدن‌ها نزديك هم بود، روح‌ها هم نزديك هم هستند. بايد به بچه‌ها ميدان داد. آنكه وقف است كه هيچ، اما اگر بناست در مساجد پولي گرفته شود. چه مانعي دارد پول را صرف آموزش و پرورش كنيم؟ مثلاً مي‌خواهيم پول بگيريم كه براي مسجد گنبد بسازيم. مسجد بي‌گنبد بسازيم و در عوض براي دبيرستاني‌ها فضاي مدرسه اضافه كنيم. اگر بناست محراب را كاشي كاري كنيم، همينطور با قلم مي‌نويسيم. قبله از اين طرف است. آن نيم ميليون، يك ميليوني كه شما مي‌خواهيد محراب را كاشي كاري كنيد، مسجد را ساده بسازيد و در عوض براي يك روستا دبيرستان بسازيد. بايد نماز خوان را زياد كرد و لذا حديث داريم كه در دوره آخرالزمان مساجد شيك است ولي آدم نماز خوان درآن‌ها نيست. مرا در تهران به مسجدي بردند. يكي از مسئولينش مي‌گفت: ما هنوز خرجي نكرده‌ايم حدود 14 ميليون خرج كرده‌ايم. حدود دو سال پيش داخل رفتم، ديدم يك مشت بازاري و پولدار هستند. خب اين ايرادي ندارد. خدا نمازشان را قبول كند. اما اگر بجاي اين 14 ميليون، 13 ميليون خرج مي‌كردند و يك ميليون خرج نسل نو مي‌كردند، خيلي مهمتر و بهتر بود. بايد مقداري فعاليت مساجد اينگونه شود.

8- بلندگوهاي مزاحم همسايه‌ها نباشد

بلند گوي مساجد مزاحم است. ان شاءالله بايد اين مزاحمت‌ها كم شود. گاهي در مساجد براي پول گرفتن به افراد روي مي‌اندازند و مي‌گويند: «حاج آقا شما چقدر مي‌دهيد. » آزاد بگذاريد نترسيد، خودشان كمك مي‌كنند. مسجد اگر كاهگل باشد و مردم بانشاط بيايند بهتر از اين است كه افراد بگويند اگر مسجد برويم مي‌گويند: «پول بده» و نيايند. آدم‌هايي هستند وقتي مي‌خواهند به مسحد بروند نمي‌روند و مي‌گويند اگر برويم گير خواهيم افتاد. براي پول گرفتن رو نيندازيد. اگر كسي با اكراه پول بدهد و راضي نباشد، تصرف شما در آن پول شبهه شرعي دارد. آقايان مسئول مسجد براي پول گرفتن رو نيندازند. بهترين وقت مسجد را صرف پول گرفتن نكنيد. گاهي در مسجد جمع مي‌شوند. شب نيمه شعبان، شب نوزدهم و شب بيست و يكم رمضان و بهترين شبي كه مسجد خوب غلغله است، مي‌گويند: امشب شلوغ است. چه كنيم پول بگيريم. يعني گل و بهترين وقت را صرف پول گرفتن مي‌كنند. اين خلاف است.
امام بزرگوار فرمود: عكس من را در مسجد‌ها نزنيد. البته طوري نيست. بالاي سر مسجد در محراب، دور و بر مسجد دعا باشد. اما عكس نباشد. فرقي نمي‌كند كه عكس امام و پيغمبر و عكس شهيد و عكس باني مسجد باشد. عكس در مسجد نباشد. اگرصداي بلندگو ديگران را اذيت كند، اين خيلي بد است و بايد به غيرت ما بر بخورد. خانه‌هاي كنار مسجد قيمتشان ارزانتر است يا گرانتر؟ ارزانتر هستند و اين خيلي بد است. بخاطر مزاحمت مسجد قيمت‌ها پايين‌تر است. حتي اگر شهيدي بود، بلندگو را اوقات ناهنجار روشن نكنيد و نوار فلان سخنران و مداح را بي وقت نگذاريد. فقط وقت اذان و نماز باشد. دعاي سحر را روي بلندگو‌ها نگذاريد. اين‌ها نشاندهنده بي‌ديني است و نشاندهنده دينداري نيست.

9- لطيفه

يك نفر كلاً سبز پوشيد. ريشش را هم سبز كرد. گفتند: چرا ديگر ريشت را سبز مي‌كني؟ گفت: مي‌خواهم چهارده معصوم شوم. حالا بعضي مي‌خواهند چنين شوند. دعاي سحر را در بلند گو مي‌گذارند. اين‌ها گناه است. بر پيش نماز هاست كه جلوي اين كار‌ها را بگيرند. مردم همه از مسجد بيزار مي‌شوند. نماز را سريع بخوانيد. طوري بخوانيد كه متعال باشد. مي‌گويند آقا اگر بعد از دو نماز صحبت كنيد، مردم فرار خواهند كرد. اگر بين دو نماز صحبت كنيد مردم مجبورند گوش كنند! اين چگونه مردمداري است؟ كه اگر صبر كنيم و بعد از دو نماز سخنراني كنيم و يا دعا بخوانيم، مردم فرار خواهند كرد؟ خوب فرار كنند. من نبايد بازور آن‌ها را نگه دارم. اگر پنجاه نفر با نشاط به حرف هايم گوش كنند بهتر از اين است كه دويست نفر اين پا و آن پا كنند و منتظر فرار باشند و مردم هم نمي‌روند. كجا بروند. اگر من حرف حسابي داشته باشم، مردم نمي‌روند. اگر مي‌روند براي اين است كه مي‌بينند نشستند و چيزي ياد نگرفتند. طوري باشد كه هركس دلش مي‌خواهد بيايد و نماز بخواند به مسجد بيايد و هركس هم نمي‌خواهد، برود. بين دو نماز زياد معطل نكنيد.

10- براي مساجد فضاي تفريحي بسازيم

يكي از طبقات محروم ملت ما زن‌هاي بچه دار هستند و بايد به عنوان يك كار ابتكاري، مسئولين مسجد، در كنار مسجد جايي را در نظر بگيرند، سالني، كتابخانه‌اي، چيزي كه زن‌هايي كه بچه دارند، بيايند بچه را بگذارند و نيم ساعت تا سه ربع بحث را گوش بدهند و بروند. ما ميليون‌ها زن داريم كه بخاطر يكي دو بچه از مسجد‌ها و از شنيدن اخلاقيات اسلام و تبليغات محروم هستند و متوليان مسجد عوض كاشي كردن محراب كاري كنند اين ميليون‌ها زن بتوانند استفاده كنند و الله كاشي كاري نبودن محراب طوري نيست، اما ماندن ميليون‌ها زن در خانه بخاطر يكي دو بچه طوري است. پاي نسل نو بايد به مسجد باز شود. زن‌هاي بچه دار نبايد محروم شوند. اين‌ها همه برنامه ريزي مي‌خواهد. بوق بلندگو‌ها نبايد مزاحم باشد. بهترين وقت مسجد را براي پول گرفتن صرف نكنيد. مسجد بايد (أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌) (توبه /108) باشد. باني مسجد و همينطور متولي مسجد بايد آدم با تقوا باشد. سعي كنيد به مسجد برويد و پيش نماز به جوان‌ها بها بدهد. صف اول و دوم بيايند. بچه‌ها و جوان‌ها را راه بدهيد. زن‌ها را راه بدهيد ما بايد مركزمان مساجد باشد. الان جوان‌ها جبهه را در دست دارند، مساجد هم بايد دست همان‌ها باشد. مساجد حتماً بايد شور داشته باشد. و افطاري هم كه مي‌دهيد فقط مذهبي‌ها را دعوت نكنيد. دائم آيت الله، حجة الاسلام، رئيس انجمن اسلامي، رئيس بسيج و رئيس سپاه و رئيس كميته را دعوت نكنيد. افطاري‌ها دائم مذهبي‌ها هستند. چهار معلم، بازاري‌ها جوان‌ها، همين جواناني كه پشت مسجد فوتبال بازي مي‌كنند. برو و بگو فردا شب همه به خانه ما بيائيد. آخر به اين فوتباليست‌ها يك سور بدهيد، از فردا شب همه به نماز مي‌آيند. سورش را حاجي‌ها و مقدس‌ها مي‌خورند. گُلش را هم آن‌ها مي‌زنند. خلاصه آب و ماست در مملكت ما هركدام يك سمت رفته‌اند و هنوز دوغ نشده‌اند. الان كره هايش رفته به جبهه و دوغ هايش پشت جبهه آمده است. بايد كمي مخلوط شود.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2316
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست