responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2322

موضوع بحث: مسجد گوهرشاد

تاريخ پخش: 26/09/60

بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه كه اين شب جمعه مي‌خواهيم طرح كنيم به مناسبت سالگرد هجوم پهلوي به مسجد گوهرشاد است. چون از اين هجوم كمتر نامي برده شده است. از شهداي 15خرداد تجليل شد، از شهداي 17شهريور تجليل شد، ولي از مسئله گوهر شاد خبري نيست و اين خواهر و برادرها اكثرا نيز از جمله خود من خبر از آن زمان‌ها نداشته‌ايم. حادثه‌ي خيلي مهمي بوده است. من مي‌خواهم امشب در ذيل اينكه درسهايي از قرآن را مي‌گويم و چند حديث و آيه مي‌نويسم و ترجمه و تفسير مي‌كنم، يك مقدار از آن خاطره‌ها را هم بررسي كنيم و ببينيم اين پهلوي با ما چه كرده است. چقدر از خواهر و برادرهاي مشهدي ما و زوارهاي امام رضا(ع) در مسجد گوهر شاد در خاك و خون غلتيدند، به نحوي كه در و ديوار مسجد گوهر شاد پر شده بود و راه رفتن در مسجد امكان نداشت و قدم كه مي‌گذاشتي روي شهيد و كشته قدم مي‌گذاشتي. خاطره‌ي خيلي تلخي بوده است که بدست رضاشاه خائن به وقوع پيوسته بود. حال اين شب جمعه چون سالگرد آن حادثه است در ضمن سخنان يك مقدار نيز راجع به آن زمان صحبت داشته باشيم.

1- حاكم طاغوت كشت و نسل را از بين مي‌برد

قرآن مي‌فرمايد: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) نماز بخوان تا دائم ياد من در تو زنده شود. اينكه مي‌گويند ذكر، يعني اينكه به خودتان تذكر بدهيد. (يا بَني‌ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‌ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ) (بقره /40) بني اسرائيل ياد خود بياوريد نعمت‌هايي را كه به شما داده‌ايم. حال قرآن مي‌فرمايد خاصيت طاغوت اين است. (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‌ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ) (بقره /205) وقتي ولايت را بدست گرفت، تلاش مي‌کند که در زمين فساد ايجاد کند. جامعه رهبري مي‌خواهد. اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ»(نهج‌ البلاغه، خطبه‌40) جامعه رهبر مي‌خواهد، زندگي اجتماعي رهبر مي‌خواهد. زنبورها هم كه زندگي اجتماعي دارند، ملكه دارند. منتهي اين رهبر يا بايد فقيه و عادل باشد و يا طاغوت ظالم است. راه سومي نيز وجود ندارد. در مورد حکومت طاغوت قرآن مي‌گويد: «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‌ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ» نشانه طاغوت اين است كه وقتي ولايت و حكومت را بدست گرفت، سعي مي‌كند در زمين «لِيُفْسِدَ فيها» فساد كند «وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ» و كشت و نسل را از بين ببرد. بناست كه كشت از بين برود. بناست كه انسان‌ها از بين بروند. اين خاصيت حكومت طاغوت است.

2- كشف حجاب به دستور رضاشاه

قرآن مي‌فرمايد: قصه چه بوده است؟ قصه اين است. براي اينكه ما را غربي بار بياورند رضا شاه سفري به خارج ايران رفت و آن جا يك كارنامه دستوري گرفت و بدون اينكه ما را از علم و صنعت غرب باخبر كنند، بارآوردند. قبل از انقلاب جوان تحصيل كرده ما و ديپلم ما بلد نبود يك دوچرخه باز و بسته كند. مهندس ساختمان بود و بلد نبود 2 كيلو سيمان درست كند و استفاده كند. مدرك داشت هنر كم داشت يا نداشت. بودجه‌ي ما در كشورهاي غربي مصرف مي‌شد. جوان ايراني خوش فكر بود، اما نتوانست يا آن چيزي كه بايد ياد بدهند، ياد ندادند. ولي از طرفي بايد ما را يك جوري اشباع كنند كه ما متمدن شده‌ايم و ما تحت عنوان اينكه مثلاً كلاهت را چگونه بگذار به ظاهر سرگرم مي‌كردند. پهلوي مجبور كرده بود كه كلاه حتما بايد شاپو باشد و زنها حتما بايد چادر از سرشان برداشته شود. رضاشاه دستور داد در تمام شهرها حتي در مشهد و حتي در حرم امام رضا(ع) چادر را از سر زنان بردارند. حالا باز پسرش يك شيطنتي داشت و از روي شيطنت يك تظاهري مي‌كرد. لااقل فرح وقتي به حرم امام رضا مي‌رفت، چادر سر مي‌كرد.
زمان طاغوت ما در يك دبيرستان دخترانه رفتيم که سخنراني كنيم، گفتم اگر خواسته باشيد که ما بياييم سخنراني كنيم، اين خواهر‌ها بايد يك لباس داشته اسلامي باشند، گفتند نمي‌شود. گفتم من هم سخنراني نمي‌كنم، من كه مأمور دولت نيستم، خواستيد من بيايم بايد چنين كاري انجام شود. خلاصه سر و صدا بلند شد كه ايشان آمده بايد سخنراني كند. صداي دبير بلند شد كه ايشان اجبار مي‌كند. گفتم اگر شما آزاد هستيد كه بي حجاب باشيد، من هم آزاد هستم. مي‌خواهم سخنراني مي‌كنم، نمي‌خواهم و سخنراني نمي‌كنم. سر و صدا شد و مجبور شدند که روسري سرکنند و من سخنراني كردم. بعد اين مطلب را درساواك براي من علم كردند كه قرائتي گفته دخترها حتما بايد پوشش داشته باشند. ما ديديم دارند علم شنگه درست مي‌كنند، گفتم: شماها مگر نه اينكه از منويات اعلي حضرت تبعيت مي‌كنيد؟ گفتند: منظورت چيست؟ گفتم: خود فرح كه در حرم امام رضا(ع) مي‌رود چادر سر مي‌كند. شما شاخه فرح، من هم شاخه‌ي امام رضا(ع) هستم. چطور رئيس شما پهلوي رئيس ما چادر سر مي‌كند؟ شما هم بايد پهلوي من چادر سر كنيد. بالاخره مسئله گذشت. غرض اين است كه باز آن فرح چادري سر مي‌كرد. اما رضا شاه دستور داده بود كه چادر را به هيچ وجه نبايد سر كرد. در اين ماجرا بود كه در شهرها خيلي اقدامات انجام شد. من دقيقش را نمي‌دانم، پدربزرگها خوب مي‌دانند.

3- قضيه مسجد گوهرشاد و مشهد

اما قصه‌ي مشهد را برايتان بگويم. مشهد علما تصميم گرفتند که در برابر رضاشاه مقاومت كنند. گفتند: اينجا مشهد و پايگاه امام رضا(ع) است. مردم در مسجد گوهر شاد مشهد جمع شدند و علماء نيز آمدند. واعظي نيز بالاي منبر رفت و مردم را امر مي‌كرد كه بايد استقامت كنيد و مقاومت كنيد. در اين هنگام مسجد را به رگبار بستند و تمام اينهايي را كه در مسجد بودند كشتند. هركس توانست فرار كند و خود را تصادفي بيرون پرتاب كند، زنده ماند. كاميون، كاميون با ماشين‌هاي كمپرسي جنازه‌ها را بردند و ماشين كفاف نمي‌داد. گاري آوردند و اين جنازه‌ها را بردند و مردم مشهد و زوارهاي عزيز امام رضا(ع) مقاومت كردند. چقدر دست و پا شكست؟
در يكي از روزنامه‌ها که ظاهرا روزنامه سروش بود خاطرات جالبي نقل شده است. يك ويژه نامه در اين رابطه نوشته است. خاطره بسيار تلخي است. خاصيت طاغوت اين است. ما وقتي مي‌گوييم غرب زدگي بد است، نه اينکه استفاده از غرب بد است. استفاده از غرب را كسي نگفته است بد است. مثل يخ زدگي كه يخ زدگي بد است، اما استفاده از يخ در تابستان خيلي هم خوب است. استفاده از گرما خوب ولي گرمازدگي بد است. غرب زدگي به اين معنا است كه قبل از اينكه من علم و صنعت غرب را ياد بگيرم، موهايم غربي مي‌شود. لباسم غربي مي‌شود. رضا شاه خارج رفت و برگشت و بناشد پوست ايران پوست غربي شود. ولي براي دريافت علم و شعور و هنر آنها، هيچ تلاشي در اين جهت نشد. نه آن زمان نشد، بلكه پنجاه سال نشد. «إِذا تَوَلَّى» وقتي ولايت و حكومت را طاغوت بدست مي‌گيرد، سعي مي‌کند «فِي الْأَرْضِ» در زمين «لِيُفْسِدَ فيها» فساد ايجاد كند «وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ» و انسان‌ها و کشت‌ها را نابود کند. قرآن مي‌فرمايد: (وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ) (بقره /49) شما را از آل فرعون نجات داديم. هزار نفر از شما را در كنار مرقد مطهر امام رضا در خانه خدا به جرم اينكه نمي‌خواهيد لباس غربي بپوشيد به رگبار بستند و کشتند و نمي‌گفتند: «جبر و اجبار» الان آزادي است، منتهي آزادي را هركس نادرست معني مي‌كند.
يادم نمي‌رود يك وقت يكي از برادرهاي فرهنگي انتقاداتي به جلسه‌ي خبرگان داشت. جوان‌ها را در مدرسه جمع مي‌كرد و سركلاس انتقاد مي‌كرد و اينها را داغ مي‌كرد كه اين دانش آموزان به خبرگان راي ندهند. مسئول فرهنگ به من گفت و رفتم آنجا تا وارد شدم گفتند حكومت آخوندي، آخوندهاآمدند. گفتم مي‌خواهيد چه كنيد؟ مگر نه اينكه شما اشكال داريد؟ اگر راست مي‌گوئيد اشكال را بگوئيد كه ما نيز بشنويم. شما آزاد هستيد كه اشكال را بگوييد. بچه‌ها هم آزاد هستند كه اشكال را بشنوند و من هم جواب شما را مي‌دهم. بچه‌ها هم آزاد هستند كه جواب مرا بشنوند. 5 دقيقه شما بگوييد و 5 دقيقه من مي‌گويم و بچه‌ها هر دو را آزادانه مي‌شنوند و هر يك را كه خواستند انتخاب مي‌كنند. اين معناي آزادي است. معناي آزادي اين نيست كه شماي دبير يا معلم بيايي در را ببندي و هرچه خواستي بگويي و وقتي خواستند جوابت را بدهند، بگويي خفقان است و حكومت آخوندي است. آزادي با نامردي فرق مي‌كند. آزادي با تجاوز فرق مي‌كند. آزادي معنا دارد، حد دارد و معيار دارد.

4- ظالم‌ترين افراد كساني هستند كه از مساجد خدا منع كنند

يادتان باشد که بر ما چه کساني حاكم بودند. پهلوي چه مي‌كرد؟ چند هزار نفر را در خانه خدا مي‌كشت. به چه دليل؟ به جرم اينكه خانم مي‌خواهد خودش را بپوشاند. (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ) (بقره /114)
چه كسي ظالم‌تر از كسي است كه مساجد خدا را منع كرده است و مسجد را بسته شود؟ «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» كيست ظالم‌تر از كسي كه گفتن الله اکبر را در خانه خدا ممنوع مي‌کند؟ امسال و همچنين پارسال گفتن الله اكبر در مسجد الحرام ممنوع بود. يكي از دوستانمان كه در مسجد الحرام صحبت مي‌كرد، آخوند مزدور صعودي آمد و گفت: چرا شما الله اكبر مي‌گوييد؟ (أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُه) (نور /36) گفت: خدا اجازه داده است كه ما داد بزنيم و بگوييم الله اكبر! گفت: نه! حق نداريد و ايشان را گرفتند و بردند. (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ) (بقره /114) كيست ظالم‌تر از كسي كه مسجد خدا را منع كند؟ ظالم ترين افراد كسي است كه نگذارد ما در خانه خدا الله اكبر بگوئيم. من بنده خدا هستم و اينجا خانه خداست و مي‌خواهم نام خدا را ببرم. اينجا ممنوع است؟
(أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى‌ عَبْداً إِذا صَلَّى) (علق /10-9) رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم رفتند در مسجد الحرام نماز بخوانند. يك نفر رسيد و گفت الان كه ايشان سرشان را روي زمين گذاشته‌اند و مي‌گويند. «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» مي‌روم آن چنان به او مي‌زنم كه سرش را با زمين يكي مي‌كنم. تصميم گرفت و به نزديك پيغمبر آمد، همينکه به پيغمبر رسيد حالتي به او دست داد «أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى» آيا ديدي كسي را كه نهي مي‌كند و باز مي‌دارد بنده‌ي ما را وقتي که نماز مي‌خواند. بنده‌ي ما وقتي مي‌خواهد نماز بخواند به او لگد مي‌زند. چقدر برادران ما در زندان خواستند نماز بخوانند و در حال نماز اينها را مي‌زدند. من قبل از اينكه اينجا بيايم، تقريبا يك ساعت پيش زندان اوين براي تماشا و ملاقات رفته بودم. كتابخانه دارند و مطالعه مي‌كنند. فيلم درست مي‌كنند، عزاداري مي‌كنند، سخنراني گوش مي‌كنند، ورزش مي‌كنند، با هم گفتگو مي‌كنند. منتهي خودشان كردند كه برخودشان كردند. در كدام كشور شما سراغ داريد كه بعد از انقلاب تمام ساواكي هايش را امام عفو مي‌كند؟ در كره‌ي زمين و در طول تاريخ نداريم يك انقلابي پيروز شود و تمام آن‌هايي را كه انقلابيون را مدت‌ها اذيت مي‌كردند و تمام انقلابيون از اينها مي‌ترسيدند فوري مورد عفو امام قرار بگيرد و اين خيلي مهم است. منتهي اگر كسي نخواست، با خودش است.
ترحم بر پلنگ تيز دندان *** ستم كاري بود هرگوسفندان.
«أَرَأَيْتَ الَّذي يَنْهى» آيا ديدي كسي را كه نهي مي‌كند «عَبْداً إِذا صَلَّى» بنده ما را از نماز «عَبْداً إِذا صَلَّى» يك نفر را كه مي‌خواهد توبه كنند. تحت تعقيب قرار مي‌دهند و. . .
من يك خاطراتي برايتان بگويم، جمع بندي سخنان گذشته باشد. مسجد گوهرشاد به دست رضا شاه مورد تهاجم واقع شد. قيام مسجد گوهرشاد زماني اتفاق افتاد که رضا شاه از خارج برگشت. دليل حمله، حمايت از حجاب توسط زائران و متحصنين حرم امام رضا(ع) بود. (البته وضع حجاب خوب شده و خود خواهرها هم راحت‌تر شده اند) حجاب به نفع زن است. فحشاء زياد بود، دلهره زياد بود، متلك زياد بود، چشم چراني زياد بود، سود قصد زياد بود، تجاوز زياد بود، اولاد سر راهي زياد بود، اولاد حرام زاده زياد بود و سقط جنين و كور تاژ هم زياد بود. خودكشي‌ها زياد بود و اينها همه از مفاسد بي بندوباري است. و از آثار اين انقلاب همين است كه اين مسئله تا حدود زيادي حل شده است. به جوري كه اكنون اگر واقعا آزاد بگذارند، يعني بگويند بدون نام، چه كسي طرفدار حجاب است و چه كسي طرفدار حجاب نيست، خود اينها كه حجاب نداشته‌اند و الان حجاب دارند، طرفدار حجاب هستند. يعني خودشان حس مي‌كردند که در زمان رضا شاه عروسك بودند و خودشان را پيدا كردند.

5- حجاب زنان مساوات است

اصولا مگر ما طرفدار مساوات نيستيم؟ خود حجاب يك مساوات است. بدليل اينكه وقتي همه يك فرم لباس مي‌پوشند، ديگر سالن آرايش نيست و همه يك جور مي‌شوند. هركس هم هر چه هست، زير چادر است. در بيرون چادر همه يك جور مي‌شوند. اگر طرفدار مساوات هستيد، حجاب خوب است. اگر ايراني و ملي هستي، بايد بداني که مليتمان حجاب داشته است. شما تا به حال يك زن غربي پيدا كرديد كه حاضر باشد لباس شرقي بپوشد؟ ولي ميليونها آدم شرقي لباس غربي را مي‌پوشند. اين يعني چه؟ يعني اينكه غربي‌ها عارشان مي‌شود كه لباس ما را بپوشند. يعني اينها خود را بالا مي‌دانند ولي ما تا لباس آن‌ها را ديديم سريع ماهيت خو را از دست مي‌دهيم و به شكل آن‌ها در مي‌آييم. لباس پوشيدن مهم نيست، زيرا لباس نخ و پشم است. كار به لباس و نخ و پشم نداريم، مسئله اين است كه فرم پذيري نداشته باشيم. اين دليل بر آن است كه انسان خودكم بيني داشته است. يعني تا من خود كم بيني نداشته باشم، تا احساس حقارت و پستي نكنم، تا رنگ پذير و شكل پذير نباشم، رنگ و شكل ديگران را قبول نمي‌كنم. چرا بايد شرق اينقدر زود تحت تاثير قرار بگيرد؟ چرا يك غربي تا به حال لباس شرقي نپوشيده است؟ چرا ميليونها شرقي لباس غربي را پوشيدند؟ اين ريشه فرهنگي دارد. مسئله اين نيست كه شما چه بپوشيد. مطلب اين است كه چرا بپوشيد؟ دليل آن مهم است.

6- توزيع در كشور بايد عادلانه باشد

چند وقت قبل مسئله تبليغ پيش آمد، گفتم: حق اين است كه انسان برود و در شهرهاي كوچك تبليغ كند. حال مسئله تلويزيون و فيلمبرداري و برق قوي و امكانات راديو و تلويزيون است که انسان مجبور است در شهرهاي بزرگ باشد. ولي براي سخنراني بايد به شهرهاي كوچك رفت. چون شايد شهرهاي كوچك خدمتشان به انقلاب بيشتر از شهرهاي بزرگ است. بادام از شهرهاي كوچك به جبهه مي‌رود. جوانان بسياري از شهرهاي كوچك به جبهه مي‌روند. محرم به دهي رفته بودم كه يك كيسه‌ي نايلوني بزرگ پول به جبهه فرستاده بودند، جايي كه در آنجا آب آشاميدني وجود نداشت. يعني وضع خودشان اينگونه بود. شهداري ماشين آب به آن ده مي‌برد و در انبار مي‌رفت و از آن انبار با سطل آب را مي‌فروختند. آب نداشتند، جاده نداشتند و. . . از چنين جايي كه آب و جاده ندارد، يك كيسه‌ي نايلون مملو از اسكناس براي جبهه‌ام داده بودند. آن وقت زماني که بازن هايشان صحبت مي‌كنيم، اگر دكمه‌اي در لباسشان باز است فوري مي‌بندند و حرف مي‌زنند. يعني همان زنان عفيف بيشتر خدمت كرده‌اند.
هرچه زن‌هاي جامعه‌ي ما برهنه‌تر هستند، خدمتشان كمتراست. ولي برداشت آنها از انقلاب بيشتر است. اين بي انصافي است و بايد ان شاءالله اينها درست شود. دارد بوي اسلام به مشام مي‌رسد. همين اتوبوس جديد را که بالاي شهر مي‌بردند و كهنه هايشان را پايين شهر مي‌گذاشتند، با هم قاطي شده است، اينکه كسي که در شمال تهران است و كسي كه در فلان نقطه فلان منطقه‌ي فقير نشين پايين شهر است همه يكسان هستند، نشانگر نزديک شدن به اسلام است. اين تقسيمات عادلانه بايد انجام شود. چون امير المومنين مي‌فرمايد: بايد امكانات مساوي تقسيم شود. اين حديث را كه مي‌خوانم نمي‌خواهم بگويم حديث براي كوپن است، حديث براي عدالت است، منتهي شامل كوپن نيز مي‌شود. ممكن است يك زمان كوپن نيز ظالمانه باشد. من حمايت از كوپن نمي‌كنم، نمي‌خواهم بگويم طرفدرا كوپن هستم يا نيستم ولي اين عدالت در سخن امير المومنين(ع) آمده است. عدالت اين است که: «إِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى»(نهج ‌البلاغه، نامه‌53) اين در مورد توزيع عادلانه است كه همه بايد يك جور مصرف كنند و به همه يك جور برسد. «مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى» يعني نزديكترين نقاط كشور و دورترين نقطه آن، و دورترين افراد و نزديكترين افراد بايد مثل هم باشند. اين توزيع عادلانه است. منتهي نگذاشته‌اند و نمي‌گذارند. كشوري كه جنوب و غرب آن بايد با صدام و آمريكا بجنگد و در محاصره اقتصادي قرار گرفته است، برايش خيلي دشوار است. تروريست هر روز حادثه بوجود مي‌آورد. نفت را فروشندگان نفت بقيه‌ي كشورها ارزان مي‌فروشند تا كشورهايي كه نفت مي‌خرند فقط از آنها بخرند که نفت ايران فروش نرود. از يك سمت نفت ايران را نخرند و از يك سو بندر امام را بزنند. در محاصره‌ي اقتصادي و با هه مشكلات اين خيلي مهم است كه ايران خود را حفظ كرده است.
يك فردي نامش مخفي بود. خيلي رنگش زرد بود. گفتند: آقا مخفي سلام عليكم! چرا اينقدر رنگ شما زرد است؟ گفت من بايد مرده باشم، حال خوب است كه فقط رنگم زرد است. گفتند: چرا بايد مرده باشي؟ هركس به كس ديگري نامه مي‌نويسد در نامه‌اش مي‌نويسد، مخفي نماند، قبل از سخنراني مي‌گويند: مخفي نماند. همه مي‌گويند: مخفي نماند. حال خوب است كه من مانده‌ام و فقط رنگم زرد است. بنابراين باز خوب است كه اين جمهوري اسلامي مانده است. جمهوري اسلامي كه همه بر سرش مي‌زنند و مي‌گويند جمهوري اسلامي نماند باز خوب است كه جمهوري اسلامي مانده است و فقط رنگش زرد است.

7- رضاشاه امر به معروف و نهي از منكر را ممنوع كرد

ببينيم چه به ما كردند و تاريخ خودمان را بررسي كنيم. يك روحاني را كه مي‌ديدند، بزرگترين توهين را به او مي‌كردند. رضا شاه گفت بايد امر به معروف و نهي از منكر ممنوع باشد. رئيس دربار را به قم فرستاد كه علماء قم را تهديد كند و امر به سكوت كند كه در مقابل رضاشاه چيزي نگويند. موسس حوزه‌ي علميه قم استاد رهبر انقلاب آية الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري رحمة الله عليه كه تمام مراجع ما شاگرد ايشان بودند، فوت كرد و حق اينكه مجلس ختم برايش بگيرند، نداشتند. رئيس شهرباني قم اعلاميه داد که هر كس عمامه سرش باشد، هركس كت و شلوار نپوشد و كلاه شاپو نگذارد، 2 ماه زندان و 5 تومان و 2 ريال جريمه مي‌شود. بنابراين ديديم خيلي‌ها به خاطر فشار به نجف و عراق هجرت كردند.
يك زمان سال تحويل بود. زن رضا شاه با بچه هايش به قم آمده بودند و با بي بندوباري و لباس‌هاي خيلي زننده‌اي در غرفه‌ي آينه نشسته بودند. در زمان سال تحويل نيز مردم در حرم حضرت معصومه، امام رضا، حضرت عبدالعظيم و جاهاي مذهبي جمع مي‌شوند. تمام مردم در حرم جمع شده بودند و در صحن يك نفر جرات نكرد به اين زن و بچه بگويد که اين رقم لباس زشت است. فقط يك آخوند و يك عالم روحاني را ديدند که ايشان آمد و هجومي آورد و انتقاد خيلي شديدي كرد که باعث شد زن و بچه‌ي رضاشاه خودشان را جمع کنند.
در خيابان امام رضا كه قبلا خيابان تهران بود، و در مقابل مسجد گوهرشاد تا آنجا كه چشم كار مي‌كرد، توپ آورده بودند و مسجد را به توپ بستند. در مسجد را بستند كه راه فرار براي زوارهاي امام رضا و مردم محترم مشهد نباشد. عده‌اي از علماء مشهد را به سمنان بردند و در زندان حبسشان كردند و عده‌ي زيادي از علماء تحت تعقيب قرار گرفته بودند. دست بعضي از علماء را از پشت بستند و از مشهد به تهران آوردند و زنداني كردند. يكي از علماء مي‌گويد: 3سال و چندين روز بخاطر دفاع از حجاب و پوشش دخترها در زندان انفرادي رضاشاه بودم و آية الله العظمي حاج آقا حسين قمي که هر وقت رضاشاه به مشهد مي‌آمد، هرچه به او اصرار مي‌كردند، به ديدن اونمي رفت، وقتي ديد كه احتمال دارد به تهران بيايد و با رضا شاه صحبت كند و اثر بگذارد، بخاطر نهي از منكر به تهران آمد و از حجاب دفاع كرد. يكي از علمايي كه از حجاب دفاع مي‌كرد با آمپول هوا کشتند. بعضي از علماي بزرگ مشهد مثل حاج شيخ هاشم قزويني يا حاج شيخ مجتبي قزوين و حاج شيخ كاظم دامغاني و بسياري ديگر از علماء و مدرسين مشهد، عبا درست كرده بودند، ولي عباهاي كوتاه با نحوي كه شكل آن شكل پالتو بود. اينها با اين وضع به طلبه‌ها درس مي‌دادند.
بنابراين بزرگترين جنابت را ما از دودمان پهلوي ديديم و حال بحمدالله جمهوري اسلامي ايجاد شده است. رژيم شاهنشاهي دختران و پسران ما را از خانه بيرون آوردند و به پارك‌ها بردند و محفوظات جوان‌هاي ما چه بود؟ به هر جواني اگر مي‌گفتند شعري بخوان، چه شعري در ذهنش بود؟ چه محفوظاتي داشت؟ آرزويشان چه بود؟ عشق آن‌ها چه بود؟ اين جمهوري اسلامي الحمدلله اين رژيم را برانداخت و همه امت از اين انقلاب حمايت كردند و تنها كساني كه كارشكني مي‌كردند، همين گروهك‌ها بودند.

8- تفاوت ولايت طاغوت با ولايت فقيه

پس ما دو نوع ولايت داريم:
1- ولايت طاغوت
2- ولايت فقيه
اگر ولايت طاغوت باشد، بخاطر دو سه مهماني که براي رضا شاه برپا مي‌کنند وقول حمايت به او مي‌دهند، او مي‌آيد و بخاطر راضي كردن خارجي‌ها همه مردم ايران را به رگبار مي‌بندد. اين حكومت طاغوت است. (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‌ فِي الْأَرْضِ) (بقره /205) وقتي طاغوت حكومت را بدست گرفت، تلاش مي‌كند که در زمين فساد كند و كشت و انسانيت را از بين ببرد. يادتان باشد شما را از شر پهلوي نجات داديم.
چه كسي ظالم‌تر از كساني است كه در خانه‌ي خدا، جلو يا الله گفتن و نماز جمعه و جماعت را بگيرد؟ آيا ظالمي را ديده‌ايد كه وقتي بنده‌ي ما دارد نماز مي‌خواند، جلو نماز خواندن او را بگيرد. اين جو گذشته ما بود. و حال ما بايد از اين نعمتها قدرداني كنيم. جوان‌هاي عزيز بايد از اينها استفاده كنند. امكانات ما اين است و بايد از آن حداكثر استفاده را بكنيم. دنيا آماده‌ي پذيرش اسلام است. هم دنياي مسيحيت و هم دنياي غرب، هم كشورهاي شرق، همه آماده هستند تا با اسلام آشنا شوند. چاپخانه‌ها، جواب چاپ كتاب‌ها را نميتواند، بدهد. 2يا3هزار كتاب چاپ مي‌شد. مدتها طول مي‌كشيد تا فروش برود. الان در چاپخانه‌هاي ما100 هزار 100 هزار كتاب چاپ مي‌شود و چند روز نمي‌كشد كه فروش مي‌رود. دهان‌ها براي مكيدن پستان اسلام باز است و اگر ما پستان اسلام را كه پر از شير است، به دهان بچه‌ها نگذاريم ديگران پستانك دهان آنها مي‌گذارند. و يكي از توطئه‌هاي مستشرقين اين بود. چون بطور كلي توجه به شرق شناسي و اسلام شناسي و شيعه شناسي و در کل توجه به اسلام شده است، و براي اينكه اين را به نحو كاذب اشباع كند، افرادي را به سراسر دنيا مي‌فرستند تا اسلامي را که اميخته به يک سري خرافات و دروغ است، تبليغ کنند. بگويند اگر شما مي‌خواهيد مسلمان شويد ما افرادي را فرستاديم به كشورهاي شرقي و اسلامي که اسلام را ديدند عقايد و برنامه‌هاي اسلام را ديدند و نوشتند و شما كه مي‌خواهي مسلمان شوي اين را بخوان و مي‌خواندند و از اسلام زده مي‌شوند. مثل بچه‌اي كه مي‌خواهند او را از شير بگيرند، بچه مي‌خواهد شير بخورد و مادر براي اينكه او را از شير دور كند، سر پستان را مقداري فلفل، زنجبيل، يك چيز تندي مي‌مالد. و بچه تا تندي را مي‌بيند، برمي گردد. دنياي غرب ميل به اسلام پيدا كرد و اين ميل را فهميدند. حالا چه كنند؟ سر پستان اسلام مقداري فلفل مي‌مالند، مستشرقين را فرستادند، چيزهايي به اسلام نوشتند و ترجمه كردند و از خود نيز مقداري خرافات با آن مخلوط كردند، در ليوان آب يك مگس انداختند كه طرف بخاطر مگس آن از آب خوردن هم سير شود. خرافاتي را قاطي حرف‌هاي حق گذاشتند تا آن توجه به اسلام از بين برود.
و اين مسئله ستاره‌اي درخشان هم همين است، و فقط بخاطر اين است كه انقلاب را در چهار چوپ ايران دفن كنند و ديگر انقلاب صادر نشود. بخواهيم يا نخواهيم انقلاب صادر مي‌شود. قرآن در آیات(توبه/33 – صف/9 – فتح/28) فرموده است: (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) (توبه /33) که دين اسلام بر همه دين‌ها پيروز خواهد شد. مكتب ما عالم گير است و اين وعده خداست. (وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ) (حج /47) خداوند هم خلف وعده نمي‌كند. و آثار آن را نيز كم و بيش مي‌بينيم. هم قديم و هم امروز آثارش به وضوح نمایان است. در قدیم چقدر گفتند كه اسلام بازور و شمشير پيش رفت؟ چقدر شعار اين مطلب را دادند و يك عده‌اي هم بدبخت قبول كردند؟ يمن كشوري است كه مسلمان زياد دارد. فقط يك نفر و آنهم علي بن ابيطالب امير المومنين(ع) به يمن رفت. آنهم يك نفره و خون از بيني كسي هم نيامد و تمام يمن به هدايت يك نفر مسلمان شدند. آيا اسلام با زور شمشير پيش رفت؟ خوب داستان هجرت علي(ع) به يمن را نمي‌دانند. نمي‌دانند كه حضرت علي تنها به يمن رفت و نمي‌دانندكه يمن بدون خونريزي مسلمان شدند.
يك سري تهمت‌هاي اينچنيني زدند والان نيز اسلام را به عنوان اينكه كشوري است كه خونريزي مي‌كند و آدم‌هايي را مي‌كشد، معرفی می کنند. چه كسي را مي‌كشد؟ و چرا مي‌كشد؟ آيا مفسد في الارض را نكشيم؟ متاسفانه بعضي از نويسنده‌ها تحت تبليغات مسئله رحم و عفو را مطرح مي‌كنند. رحم و انتقاد هر دو جاي خويش را دارد. يك كسي كه خلاف مي‌كرد امير المومنين او راشلاق مي‌زد، ولي بعد از شلاق نيز او را مورد لطف قرار مي‌داد. چون خود شلاق هم خودش مرحمت است. گاهي اوقات زدن پدر لطف است. يك پزشك جراح كه روده را قيچي مي‌كند، لطف است. برداشتن خارسر راه لطف است.
خلاصه مطالب را بگویم. ولايت دو جور است يا ولايت فقيه كه طبق آيه قرآن مفسد في الارض بايد كشته شود و يا ولايت طاغوت كه در مسجد گوهر شاد بايد مسلمان‌ها كشته شوند. اين به خاطر خدا مي‌كشد. و او به دليل اينكه غرب گفته است، می کشد. او براي راضي كردن خدا مي‌كشد و او كشته مي‌شود ولي حاضر به كشتن نيست. مومن به خدا حاضر است در راه خدا كشته شود و از انتقاد هم نمي‌ترسند. اما آنها مي‌كشند و اگر بناشد خود كشته شوند فرار مي‌كنند. اين شب جمعه يك مقداري راجع به جنايات رضاشاه در مسجد گوهر شاد صحبت كرديم. اگر طوماري برداشته مي‌شد، اگر يك مقايسه‌اي اكنون بين زندان های ما و زندان‌هاي كشورهاي ديگر، انجام می شد و اینکه آنها چه كسي را مي‌گيرند و ما چه كساني را مي‌گيريم. آن‌ها در زندانها چه مي‌كنند و ما چه مي‌كنيم؟ يك مقايسه‌اي بين ارتش ما وارتش ديگران بشود، بين نحوه‌ي جنگيدن ما و نحوه‌ي جنگيدن ديگران، هدف ما و هدف آنها، نماز ما و نماز آن‌ها، خطبه‌هاي ما و خطبه‌هاي آن‌ها، اگر يك مقايسه بشود، قدر خودمان را مي‌دانيم. يكي از راه‌هايي شناخت «تعرف الاشياء باضدادها» است.
خداوند ان شاءالله شهداي راه اسلام را، از صدر تاریخ اسلام تاكنون، همه را با امام حسين(ع) محشور بگرداند. خداوند ان شاء الله آنهايي را كه مردم را مظلوم كشتند، همه را به جزاي خود كه رسيده‌اند، عذابشان را زياد و به باز ماندگان شهداء صبر و به رزمندگان ما هرچه سريعتر پيروزي نهايي مرحمت بفرمايد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست