نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2364
موضوع: معادشناسي (7)، انواع مرگ
تاريخ پخش: 70/12/24
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- معاد شناسي
عبادتها قبول و به همه شركت كنندگان در اين جلسه كه بيشترين آنها خانوادههاي عزيز شهدا هستند قدمتان رو چشم. بعد از قبولي عبادات و تشكر از ورود شما عزيزان بحثمان كه دنبال ميكنيم در ماه رمضان و بينندههاي عزيز ماه رمضان ده اول تقريبا بحث را گوش ميدهند. ادامه بحثهاي قبل و بحث انواع مرگها اولي مرگ فرد بود. دومي مرگ جامعه است. ديگري مرگ دل. گاهي انسان ميميرد گاهي يك امت ميميرد نه اينكه همه هلاك ميشوند زندهاند نفس ميكشند اما انگار مردهاند امت مرده بعد هم گاهي انسان زنده است دلش مرده.
2- اثبات قيامت از قرآن
راجع به قيامت دلايلي را گفتيم حرفهايي را زديم در اينجا هم ادامه اين بحث را ميگويم بعد تا به اين برسيم دنباله دلايل: دلايل معاد 1- آفرينش نخستين دليل اينكه قيامت هست اينكه خدا اولش هم ما را در نخستين بار در روز اول ما را آفريد كسي استخواني را برداشت استخوان پوسيده را برداشت آمد خدمت پيغمبر استخوان پوسيده را با دستش فشار داد آردش كرد و نرم كرد گفت (قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ) (يس /78) اين استخوان پوسيده چطور دو مرتبه جمع ميشود؟ قرآن ميفرمايد: به آنها بگو (قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ) (يس /79) هم او كسي كه اولين مرتبه درست كرد دومش هم درست ميكند. اگر يك كسي يك سنجاق گرفت برد پشت پرده يك هلي كوپتر داد بيرون همه برايش كف ميزنند حالا اگر اين آقاي مخترع گفت آقا من اين هلي كوپتر را باز ميكنم دو مرتبه ميبندم شما شك ميكنيد بله آن كسي كه از يك سنجاق يك هلي كوپتر ساخت باز كردن و بستنش كاري ندارد. هر كشوري هيچ هنري نداشته باشد مونتاژ كه بلد است. ممكن است نتواند بسازد اما باز كردن و بستن آسان است. شما ممكن است بگويي من نميتوانم دوچرخه بسازم اما دوچرخه ساخته را ميتواني باز كني و ببندي ساعت را ممكن است نتواني بسازي باز كردن و بستن طوري نيست او خدايي است كه ما را ساخت تو قبر باز ميكند قيامت دوباره جمع ميكند. سؤال: ما وقتي مرديم استخوانهايمان پخش شد ذرات پخش شده چه جوري يك جا جمع ميشود؟ پاسخ: شما دوغ ميريزي تو مشك و مشك را تكان ميدهي خوب كه مشك را تكان دادي ذرات چربي يكجا جمع ميشود. چطور شما تكان ميدهي به مشك چربيها هرجا هست يكجا جمع ميشود خدا ميگويد: (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها) (زلزال /1) همينطور كه شما مشك را تكانش ميدهي، خدا زمين را تكانش ميدهد و شما كه مشك را تكان ميدهي ذرات چربي يكجا جمع ميشود. خدا ميگويد زمين را تكان ميدهم استخوان پوسيدهها هر جا هست يكجا جمع ميشود از همه گذشته لباسهايي كه شما پوشيديد خيليهاشي موادش از نفت است. انساني كه توانست نخ را از شكم نفت بكشد بيرون خداي او هم هر كجا باشيم ما را ميكشد. بيرون مگر نه اين است كه گاو علف ميخورد شير ميدوشي خدايي كه شير را از شكم علف ميكشد بيرون ما هم هر كجا باشيم ميكشد بيرون ما يك لقمه نان ميخوريم اين مو ميشود و اشك ميشود و گوشت ميشود و ناخن ميشود و پيه ميشود و دندان ميشود يعني موي صورت ما موي سر ما، خدا هر كاري بخواهد ميكند حتي يك جايي را ميتواند نگه دارد و يك جا را ميتواند نگه ندارد. بين ابروي من و شما و بين موي سر اين چقدر فاصله است يك سانت، موي اينور كنار گوش دائما بلند ميشود. هي اصلاح كني باز هفته ديگه بلند ميشود اما موي ابرو از اول عمر تا آخر عمر. يك نون ميخوريم از يك پوست فاصله يك سانتيمتر. يك مو دائما رشد ميكند مثل موي سر يك مو بغلش رشد نميكند. خدا هر جا را بخواهد هر جوري بخواهد نگه ميدارد. يادتان اگر باشد پريروز گفتم در جلسه قبل، گفتم كف پا با اينكه كلفت است و با سنگ پا تميزش ميكنيم در حمام پاي كلفت تو جوراب كلفت تو كفش كلفت سرما ميخورد، چشم نازك پرده چشم نازك روبرو برف هيچ سرما نميخورد. هيچكس نميگويد آقا چشمم يخ كرد. همه ميگويند پام يخ كرد. خداوند اگر بخواند انجام ميدهد بنابراين ما گيري نداريم (كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ) (اعراف /29) همينطور كه اول درست كرد بعدش هم درست ميكند اگر يك خياط يك دكمه را دوخت دكمه دومش هم. آرايشگاهي كه شمال شرقي سر شما را اصلاح كرد جنوب غربيش هم اصلاح ميكند گيري ندارد قرآن ميفرمايد: (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ) (غافر /57). شما در معاد گير داريد آفرينش آسمانها و زمين كه بزرگتره كاري ندارد آيه قرآن ميفرمايد: (وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ) (احقاف /33) اصلا خدا كه خسته نميشود (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ) (بقره /255) خوابش نميگيرد چرتش نميگيرد خسته نميشود (ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ) (عنكبوت /20) خدا قدرت دارد درختها را خشك نگهش ميداريم (لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً) (واقعه /65) بخواهيم خشك نگهش ميداريم باران ميآيد اين درخت خشك سبز ميشود همان خدايي كه شما هشتاد سال عمر ميكني هشتاد بار در هشتاد بهار روبروي چشمت خداوند اين برگهاي درخت را ميريزد دو مرتبه سبز ميشود. درختهايي داريم چند قرن سال دارد صدها بار اين درخت برگش ريخت خود ما هر هفت هشت سال يكبار همه سلولهاي بدنمان تغيير پيدا ميكند يعني يك آدم هشتاد ساله 10 بار همهاش عوض شده و باز هم خودش است. اگر هم يك سيلي زد هشت سالگي در رفت و نيروهاي انتظامي هشتاد سالگي گرفتش نميتواند بگويد برو بابا من از آن زماني كه سيلي زدم تا الاني كه شما مرا گرفتيد هشت بار همه وجودم عوض شده ميگويند برو خوب عوض شدي، اما تو خودت خودتي با اينكه خودم خودمم هشت بار هم عوض شدم گير ما نداريم تو معاد خدايي كه شير را از شكم علف ميكشد بيرون و شما كه با تكان دادن مشك كره را از شكم دوغ ميكشي بيرون و خدايي كه از يك پوست و از يك مو، بغل ابرو رشد ميكند خود ابرو رشد نميكند. خدايي كه ميتواند روبرو برف پرده نازك را از سرما حفظ كند تو جوراب و كفش كف پا يخ كند كسي اگر ايمان به قدرت داشته باشد. راجع به معاد وسوسهاي ندارد. عمده اينكه در معاد چه ميخواهيم بكنيم چه خبر ميشود و ما چه جور بايد جواب بدهيم در سوره حج ميفرمايد كه: (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ) (حج /6-5)، «يا أَيُّهَا النَّاسُ» اي مردم «إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ» اگر در قيامت دل داريد نگاه كنيد به دوران كودكي كه تو شكم مادر «فإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ» شما خاك بوديد. خاك گندم شد و نطفه شد و در رحم مادر، بعد نطفه «ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» اين نطفه شد به صورت خون بسته تو شكم مادر «ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ» به صورت گوشت نرم شد بعد هم همينطور ميفرمايد كه «ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً» بعدا به صورت طفل به دنيا آمديد. بعد ميفرمايد همه را ديدي، يك مثل ديگر «تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً» زمين را ميبيني چه جور ما «أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ» باران ميفرستيم «اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ» اين زمين نبات خودش را به شما نشان ميدهد آخرش هم ميگويد «وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى» حالا كه ديدي چطور از خاك گندم و از گندم نطفه و از نطفه آدم درست كردم و همينطور كه ديدي چطور از خاك مرده و باران؟ چطور گل و گياه سبز كردم؟ پس ديگر شك نكن «وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى» مرده را هم زنده ميكند «وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» خوب از همه گذشته شما چوب را كه روشن ميكنيد اين حرارتش از كجاست؟ ميگويند اين درخت زماني كه درخت بوده نور خورشيد را گرفته اين انرژيها را هي در خودش ذخيره كرده بعد شما گوگردي كه ميسوزانيد آنچه ذخيره كرده پس ميدهد پس ما معاد را در درخت ميبينيم كه درخت چطور عمري مواد ذخيره ميكند در يك رستاخيز ذخيرههايش را پس ميدهد (الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ) (يس /80) از درخت سبز آتش سرخ شما ميبينيد «فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ» حرارت و گرما را از آن درخت دريافت ميكنيد، نمونههاي عيني هم داشتيم كه خداوند روبرو مردم افرادي را مرگ داده و زنده كرده حضرت عيسي روبرو مردم مرده را زنده ميكرد. يك مقتولي افتاده بود دو تا قبيله دعوا داشتند. او ميگفت اين كشته او ميگفت اين كشته آمدند پهلو حضرت موسي خداوند به موسي دستور داد به مردم بگو گاوي را بكشند بدن كشته گاو را به اين كشته بزنند دو تا كشته به هم بخورند كشته زنده ميشود. بلند ميشود ميگويد قاتل من كي بود درباره معاد هم نمونههاي عيني داريم نظام گياهان يك نمونه در اين هم كه ذرات پخش شده مهم نيست چون خود كشاورز يك درخت انگور را قيچي قيچي ميكند قلمه قلمه ميكند هر قلمهاش يك جا كاشته ميشود همان قلمه ميشود يك درخت همينطور كه گياهان سبز ميشود در ماه بهار، همينطور كه از يك تك سلولي انسان درست ميشود. اينها دلايل واضح معاد. خوب از اين بحث بگذريم. گفتيم چرا از مرگ ميترسيم در جلسه قبل تا اينجا آمديم. امام جواد فرمود: «لِأَنَّهُمْ جَهِلُوهُ فَكَرِهُوهُ وَ لَوْ عَرَفُوهُ وَ كَانُوا مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَأَحَبُّوهُ» (معانيالاخبار/ص290) افرادي كه از مرگ ميترسند نميدانند خيال ميكنند مرگ يعني نابودي چون ديدش اين است كه نابودي است ميترسد درست مثل بچهاي كه مادرش ميخواهد ببردش حمام بچه از حمام ميترسد دوراني است. عوامل ترس را اينجا بنويسم.
3- عوامل جهل از مرگ
1- جهل توي هواپيما اگر شما بنشيني يك خورده هواپيما تكان بخورد ميترسي اما خلبان هيچ نميترسد چون ميداند كه دليل تكان چيست. پهلوي جراح وايسي ببيني تو بيمارستان شكم پاره ميكند جيغ ميزني اما خود جراحها جيغ نميزنند يك سري جيغها به خاطر جهل است. يك سري به خاطر نداشتن توشه است. راننده در بيابان ميترسد براي اينكه ميترسد بنزينش… مسافت زياد بنزين كم. يك سري از جنس قاچاق ميترسد چرا براي اينكه پشت صندوق عقب ترياك دارد. آدمها كه گناه كردند ميترسند چرا براي اينكه جنس قاچاق دارند لقمه حرام خوردند حالا بايد جواب بدهند يك سري افراد خيلي دلبستگي دارند. هركس يك چيزي را خيلي دوست دارد وقتي ميخواهند ازش بگيرند ناراحت ميشود. اما يك كسي دلبستگي نداشته باشد شهداي ما به دنيا دلبستگي نداشتند آنهايي كه دلبستگي داشتند تكان نخوردند افرادي هستند توكل ندارند نداشتن توكل ميگويد خوب حالا اگر من بميرم دختر دارم پسر دارم خيال ميكند كه پدر و مادر دختر و پسر را بزرگ ميكند چقدر ما در تاريخ داشتيم بچههاي شهيد هستند اما رشدي كردند كه بچههاي پدر و مادر دار نكردند. حضرت امام(ره) كوچولو بود پدرش را شهيد كردند در خمين رهبر انقلاب هم شد. رجايي يتيم بود. رئيس جمهور شد. خود پيغمبر اسلام يتيم بود. پيغمبر شد. اينطور نيست كه حالا كه آدم بابا ندارد پس رشد ندارد اصلا گاهي وقتها قرآن ميفرمايد كه (أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ) (زمر /36) يعني آيا خداوند بنده خودش را نميتواند نگه دارد ما چه دليلي كه افرادي كه پدر دارند موفقند اگر كسي باباش شهيد شد شكست ميخورد بسياري از افراد تو روستا هستند نبوغ دارند و تو شهر هستند 16 تا تجديدي ميآورند بسياري افراد هستند نون و پنير ميخورند ميفهمند و بسياري از افراد نون و كباب ميخورند نميفهمند. اين شرايط خيلي دليل نيست اگر يادتان باشد چند وقت قبل من يك مقايسه كردم بين خودم و حجه الاسلام ابوترابي كه 10 سال اسير بود. در تلويزيون گفتم 10 سال حجه الاسلام و المسلمين آقاي ابوترابي كه اسير بود هيچي نداشت حتي يك قلم نداشت خودنويس نداشت راديو تلويزيون ماشين جا خواب رختخواب، خوب اسير و شكنجه و كتك 10 سال ايشان هيچي نداشت بندم 10 سال همه چيز داشتم اما نقش او خيلي بيش از نقش من است. من يك انگشت ايشان هم حساب نميشوم يعني ميشود كسي يك خودكار هم نداشته باشد 100 هزار نفر را نجات بدهد ميشود كيسهاش پر خودنويس باشد بدرد يك قرص آسپرين هم نخورد. من اين جمله را لازم بگويم براي همه بچههاي شهدا كه پا تلويزيون هستند هيچ احساس نكنيد كه پدرتان با خدا معامله كرد و خدا جبران ميكند ميدانيد يكي از اسمهاي خدا جبار. يا جبار انشاء الله بعد از ماه رمضان روز عيد كه ميرويم نماز عيد بخوانيم نماز عيد فطر تو قنوت نماز ميخوانيم «و أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوت» جود و جبروت، جبروت يعني جبران ميكند خدا جبران ميكند يعني اگر از كسي چيزي را گرفت در مقابل يك چيزي را ميدهد. خدا در كل انقلاب همينطور و كم شدنها دليل بر ضعف هم نيست حالا. چند رقم گاهي فرد از دنيا ميرود گاهي جامعه از دنيا ميرود جامعه مرده چه جامعهاي اگر كسي گناه ديد غصه نخورد. آدم گناه ديد يا بايد با قدرت با عمل، اگر نشد با زبان اگر نشد با دل با قلب بايد ناراحت باشد بايد با عمل جلويش را بگيريم اگر با عمل نميتوانيم با زبان جلويش را بگيريم و اگر با عمل نميشود با زبان هم نميشود لااقل قلبا ناراحت باشيم كه چرا ايشون گناه ميكند چرا اين خلاف ميكند آن وقت حديث داريم كسي كه گناه ببينه نه با عمل تكان بخورد نه با زبان حرف بزنه نه غصه بخورد تو دل اين معلوم ميشود مرده است منتهي مرده دو رقم داريم مرده افقي مرده عمودي مرده افقي اينهاست كه قبرستانند. مرده عمودي يعني راه ميرود نفس هم ميكشد اما بي خاصيت يعني فساد ميبيند «فَهُوَ مَيِّتٌ بَيْنَ الْأَحْيَاءِ» ميت بين ااحياء يعني مرده عمودي، جامعه مرده جامعهاي است كه امر به معروف و نهي از منكر نكند و لذا قرآن ميگويد (وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /179) اگر كسي را كشت قاتل را بايد گرفت كشت اگر قاتل را كشتيد معلوم ميشود شما زنده هستيد معلوم ميشود جامعه مرده جامعهاي كه قاتل صاف صاف راه برود و كسي كارش نداشته باشد پس گاهي فرد ميميرد گاهي جامعه ميميرد مرگ جامعه به چيست؟ بي تفاوتي. مرگ جامعه به چيست؟ امر به معروف و نهي از منكر در آن نشود مرگ جامعه به چيست؟ كسي غصه كسي را نميخورد اگر ديديد مردم شدند بي خيال شدند گفت اين جامعه مرد. گاهي هم دل دل ميميرد دل مرده چيست؟ دل مرده اين است كه تكان نخورد «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» اين هم مرده اصلا كسي كه شما خودت هم باشي اينطوري ميكنيها اگر يك پسري بغلت باشد بگو كه حسن جون حسن جو آقازاده آقازاده آقازاده پسر، به شما هستم اگر هفتاد بار صداش زدي تكان نخورد ميگويي مگه مردهاي يعني كسي كه هفتاد بار، چون روزي هفتاد بار اذان ميگويد «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ»، «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ»، «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ»، «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» دو مرتبه ظهر: «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ»، «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ»، «حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ»… اگر كسي اذان را بشنود و تكان نخورد اين هم دلش مرده اين اصلا آدم بي ادبي كه هفتاد بار صداش ميزني سرش را بلند نميكند و لذا صداي اذان كه بلند ميشود. آدم بايد تكان بخورد بابا ميگويد حي، حي يعني بدو حالا نميخواهم بدوي پاشو لااقل، بدو پيشكشت چند رقم مردن داريم مردن فرد روح ميآيد بيرون مردن جامعه امر به معروف و نهي از منكر از جامعه حذف ميشود مردن دل، نسبت به موعظه و تذكر دل تكان. (وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ) (صافات /13) هرچه تذكرش تكان نميخورد. حرفهايم را جمع كنم. چي گفتم چند تا حرف زدم 1- خدا ميفرمايد: همينطور كه يك نطفه در رحم مادر تحولاتي پيش آمد تا شديد شما همينطور كه با بارندگي تحولاتي ميشود گياه ميشود اين تحولات نشان دهنده اين است كه روز قيامت هم شماها ميتوانيد زنده بشويد. سؤال: ذرات پخش شده چطور جمع ميشود؟ همينطور كه شما با زدن مشك چربيها را يك جا جمع ميكنيد همينطور كه علف ميخورند شير ميدوشي شير را از شكم علف ميكشيم بيرون نخ را از شكم نفت ميكشيم بيرون، براي خدا زنده كردن طوري نيست خدايي كه از يك سنجاق يك هلي كوپتر ساخت باز خواسته باشيم از اين هلي كوپتر را باز كنيم و ببنديم مشكل نيست يك تك سلول ميگيره يك اسپرم، انسان از يك اسپرم، يك اسپرم را ميگيرد مثل يك سنجاق يك هلي كوپتر ميدهد بيرون او او، شد حالا دو مرتبه ميگويد تو قبر من اين هلي كوپتر را بازش ميكنم روز قيامت به هم گرش ميزنم گيري ندارد. مشكلي نيست. بعد گفتيم افرادي كه از مرگ ميترسند يا معناي مرگ را نميدانند خيال ميكنند نيستي مرگ به معناي نيستي نيست جا به جا ميشود حديث داريم مرگ مثل پل مرگ قنطره هست جسر مثل حمام روايتهايش را از جلسه قبل گفتيم و كساني كه از مرگ ميترسند كه بنزين ندارند كار صالح ندارند كار خوب نكردند يا جنس قاچاق دارند يا جاده را بلد نيستند گير اينهاست و بعد هم گفتيم گاهي فرد ميميرد گاهي يك امتي مرده است ترسو هستند بي تفاوت و بي تعهدند گاهي هم دل ميميرد نشان دهنده دل مرده اين است كه در مقابل اذان تكان نميخورد. خدايا دل ما را زنده و زندهتر، جامعه ما زندهتر بفرما به ما توفيق برداشتن توشه، نداشتن جنس قاچاق انجام عمل صالح عبادي، ترك گناهان مرحمت بفرما. از خيرات و بركات ماه رمضان همه ما را بهره وافي مرحمت بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2364