نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2379
موضوع: معنويات
تاريخ پخش: 75/09/29
بسم الله الرحمن الرحيم
1- هر چيز مادي باطن و معنويت نيز دارد
ما هر مادي داريم معنوي آنرا هم داريم مثلاً سلامتي، سلامتي ظاهري سلامتي باطني حيات، حيات ظاهري حيات باطني زينت، زينت ظاهري زينت معنوي طعام، غذاي ظاهري غذاي معنوي و باطني لباس لباس ظاهري لباس باطني جمال. زيبايي ظاهري زيبايي معنوي جهاد، جهاد ظاهري جهاد معنوي ثروت، ثروت ظاهري ثروت معنوي زکات، زکات ظاهري و زکات معنوي وسيله ظاهري و وسيله معنوي عطر ظاهري عطر معنوي خواب ظاهري خواب معنوي بيداري ظاهري بيداري معنوي مرگ ظاهري مرگ معنوي گردش ظاهري گردش معنوي پاکي ظاهري پاکي معنوي نعمت ظاهري نعمت معنوي رزق ظاهري رزق معنوي طرحش را يکي از طلاب فاضل قم آقاي دهقان به من داد.
2- سلامتي ظاهري و سلامتي معنوي
سلامتي ظاهري توضيح نميخواهد ما چند هزار حديث راجع به جسم داريم مو، رنگ مو، شانه کردن مو، آرايش مو، مقدار مو، اصلاح صورت، نظافت صورت مسواک خوردنيها آشاميدنيها چقدر بخورم؟ چطور بخورم؟ چه بخورم؟ چيزهايي که بايد تنهايي خورد چيزهايي که بايد شريکي خورد چيزهايي که بايد با هم خورد مثلاً داريم که تخم مرغ را حتماً با پياز بخوريد برنج را با پياز بخوريد حالا اين را علم غذا شناسي بايد کار بکند. براي پوست بدن گل ختمي، سدر، صابون. کرم صابون در روايتها هم هست امراض و داروها بحث شستن نحوه شستن دوري از آلودگيها. پيش مانده حيوانها دوري از تار عنکبوت دوري از اينکه خاکروب توي خانه باشد دوري از اين که غذا بخوريد ظرف را نگذاريد فردا بشوريد همان شب شسته شود و آنرا دمر کنيد و پارچه سفيد روي آن بياندازيد. صدها حديث راجع به لباس جنس لباس پشم بهتر است يا پنبه دوخت و طهارت لباس وصله کردن لباس اصلاً آدم گيج ميشود. آقايي بالاي منبري هي از بهشت ميگفت يک نفر گفت آقا از جهنم هم بگو گفت جهنم ميرويد ميبينيد سلامتي ظاهري را ميدانيد گفتن ندارد اما آنکه مهم است سلامتي معنوي ميباشد قرآن ميفرمايد (إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ) (شعراء /89) قلب يعني روح، روح سالم يک سلامتي معنوي است سلامتي از شرک. سراغ غير خدا نرود و بداند کارها دست خداست.
3- روح سالم تكبر، عقده و كينه ندارد
روح سالم روحي است که تکبر و کينه و عقده ندارد با کسي قهر است بعد از سه روز آشتي ميکند کينه دل نيست دنيا گرا نيست حسد ندارد اينها سلامتي معنوي است گاهي انسان قيافه سالم وقتي ميرود آزمايش بدهد در برگه آزمايش هيچ مشکلي ندارد اما اين سلامتي جسم است اگر روحش را به آزمايش بدهند ميگويند ببخشيد حسدت خيلي بالاست تکبرت فوق استاندارد است بخلت در قله است رياکاري و کلکلت 20. قرآن ميفرمايد «في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» بقره/10 يعني روحشان مريض است و مرض باطني خيلي بدتر از مرض ظاهري است چون مرض ظاهري آدم ميفهمد و به دکتر ميرود افرادي هستند که مريض باطني هستند و نميدانند که مريضند و لذا دکتر هم نميروند ميبيني شخصي متکبر به دنيا ميآيد و متکبر از دنيا ميرود و نميداند که متکبر است. شخصي ميآمد پيش امام و گفت آقا من گاهي خيلي شيک ميپوشم و سوپر دولوکس هم راه ميروم متکبرم حضرت فرمود لباس شيک و ماشين شيک علامت تکبر نيست علامت تکبر اينست که حرف حق به تو بزنند و ناراحت بشوي گاهي وقتها ميبيني شخصي سيگار 100 توماني ميکشد به او ميگويي ببخشيد داداش دود سيگارت مرا اذيت ميکند و ميگويد چشم معذرت ميخواهم فوري سيگارش را خاموش ميکند گاهي وقتها يک کسي اشنو که مثل گازوئيل ميماند ميکشد ميگويي آقا دودش ما را اذيت ميکند ميگويد اذيت ميکند برو جاي ديگري بنشين اين گدا متکبر است ولي آن پولدار متکبر نيست خرسوار متکبر داريم ماشين سوار بي تکبر هم داريم استاد دانشگاه داريم که وقتي منطق شنيد ميگويد درست است حق با شماست تکبر ندارد آدم هم داريم که دو تا کلمه درس خوانده متکبر است.
4- روح سالم حسد ندارد و اگر نداند ميگويد بلد نيستم
حسد: علامت حسود اينست که وقتي کمالي را شنيد کمال مردم را خراب ميکند تا ميگوئيم فلاني درسش خوب است خوب توي خانه کار نميکند عوضش درس ميخواند معلوم است توي کنکور قبول ميشود تا ميگوئيم رانندگياش خوب است چه خوبي بي کله ميرود. يک کسي به من رسيد و گفت ميداني آقاي قرائتي چرا بحثهاي تلويزيونت موفق است؟ گفتم لطف خدا گفت لطف خدا که بله ولي چون شما کاشاني حرف ميزنيد مردم مينشينند کاشاني ياد بگيرند گاهي هم جوک ميگويي مردم از جوک و کاشاني خوششان ميآيد اين حاضر است ميليونها آدم را تحقير کند بخاطر روح حسادت حاضر نيست بگويد براي بحث هايت مطالعه ميکني تا ميگوئيم پختش خوب است نه خير برنجاش خوب است والا پخت من بهتر است علامت حسود نيش زدن است خوشا آدمهايي که راحتند سالم. اگر معلم سرکلاس بگويد من اين سوال را بلد نيستم روحاني در مسجد بگويد من اين مسأله را بلد نيستم همچين بگويد بلد نيستم که طرف حال بياد اين خيلي آخوند سالمي است چون راحت ميگويد بلد نيستم. بنشين حرف نزن، وقت ندارم چرا ميگويي وقت ندارم؟ بگو باسمه تعالي نميدانم روح سالم رک ميگويد صاف ميگويد، صاف ميگويد، گير خودش نيست پردهها و حجابها نيست راحت ميفهمد راحت عمل ميکند و راحت ميگويد. (في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ) (آلعمران /7) سلامت روح سالم اينست که تقصير را قبول ميکند. شخصي حافظ کل قرآن بود و خداوند به او الهاماتي داده بود به او گفتند چطور تو به اين درجه رسيدي؟ گفت راستش را ميخواهيد من يک جايي ميهمان بودم نشسته بودم زمستان پسر صاحبخانه هم آمد نشست بعد توي آن اتاقي که من و پسر صاحبخانه بوديم چيزي شد حالا چيزي ريخت، چيزي شکست، هوا مساعد نشد صاحبخانه آمد گوش بچهاش را گرفت و گفت تو بودي برو بيرون ميهمان تا ديد پدر ميخواهد بزند توي گوش بچهاش گفت آقا بچه نبود اين غلط از من بود گفت وقتي خودم را شکستم که يک بچه بي گناه از پدرش سيلي نخورد بعد از آن من يک مرتبه قرآن را حفظ کردم. من پشت سر يکي از علماي تهران نماز ميخواندم گفت (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) يادش آمد وضو نگرفته گفت آقايان من وضو نداشتم (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) (فاتحه /5) را خودتان بگوئيد خود اين پاکي روح است گير خودش نيست. جوان هم داريم نشسته ميخواهد برود ادرار کند ميگويد بگذار فيلم تمام بشود بابا نگه داشتن ادرار خيلي ضرر دارد به بوعلي سينا گفتند پسر تو بي ادب است همينکه ادرارش ميگيرد فوري از شتر پياده ميشود و کنار جاده ادرار ميکند گفت پسر من نيست گفتند چرا؟ گفت اگر پسر من باشد روي شتر ادرار ميکند چون نگه داشتن ادرار تا پياده شود يک دقيقه نگه داشتن ادرار اينقدر ضرر دارد ميخواهد نماز بخواند شهامت ندارد نماز بخواند. يکي از شخصيتها ميگفت پاي درس امام(ره) بوديم(قصه مال 50 سال پيش است) يک مرتبه يک غروب يادم آمد که من نماز نخواندم اگر هم بعد از درس بخوانم درس غروب تمام ميشود و نماز من قضا ميشود ميگفت دستمالم را جلوي دماغم گرفتم دولا دولا همچين کردم که مثلاً دماغ من خوني شده ميگفت تا بلند شدم امام(ره) فرمود باز هم اين سيد نماز نخوانده آمد پاي درس من. چند وقت پيش يک هيئتي رفتند يک از کشورهاي خارج تا از هواپيما خارج شدند ديدند هوا غروب ميشود خوب چون هيئت رسمي آمدند و دسته گل و دوربين البته شخصيتهاي 1و2و3و4 نبودند دور و بر مدير کل و معاون وزير و مشاور خلاصه بعضيها گفتند نماز قضا ميشود همان پاي پلهها در کشور اروپايي(الله اکبر) بعضي هم گفتند بابا زشت است حالا دوربينها… خوب گور پدرشان من که نميتوانم فرمان خدا را بخاطر دوربين… يعني گير خودش است. پيش روح سالم خدا مطرح است نه زرق و برق. حسين فهميده گير نبود گفت صدام حمله کرده بايد او را منهدم کنيم راهش هم اينست که من فدا بشوم نارنجک بدست گرفت و رفت زير تانک کاري کرد که امام(ره) ماند. فرمود رهبر من همين بچه سيزده ساله است يعني کسي که راحت ميفهمد اين است. حيات مادي هم اينست که نفس ميکشيم اصول دين چند تاست؟ سه تا خوراک، پوشاک، مسکن.
5- حيات معنوي در قرآن
اما حيات معنوي قرآن ميفرمايد (إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ) (انفال /24) يعني پيغمبر شما را دعوت ميکند به چيزي که شما را زنده ميکند. حيات معنوي قرآن ميفرمايد «إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» يعني پيغمبر شما را دعوت ميکند به چيزي که شما را زنده ميکند. حيات معنوي اينست که آدم روحش زنده باشد (فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً) (نحل /97) بعضيها حيات طيبه دارند يعني قناعت (لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا) (يس /70) يعني پيغمبر تو ميداني حرفهايت به چه دلي مينشيند؟ به دل زنده مينشيند دل بعضيها مرده (إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى) (نمل /80) پيغمبر خودت را خسته نکن بعضيها نفس ميکشند اما مردهاند (لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها) (اعراف /179) دل دارند نميفهمند (وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها) (اعراف /179) گوش دارند ولي حق را نميشوند (وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها) (اعراف /179) چشم دارند حق را نميبينند هر چه به او بگويي کَرَم. ميگويد کرم(ناشنوا، کر). تو که خانهات گاز کشي شده بخاري نفتيها را انبار کردهاي که چکار کني؟ بده جايي که از آن استفاده کنند (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) (بقره /74) بعضي دلها مثل سنگ است «أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» از سنگ هم بدتر است براي اينکه «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ» کنار بعضي از سنگها چشمه آبي بيرون ميآيد اين چنان سنگدل است که هيچ چشمه آبي از کنارش بيرون نميآيد.
6- زينتهاي ظاهري
زينت: اخيراً بعضي جوانها زنجير طلا گردنشان ميکنند به يک جوان گفتم چرا زنجير گردن کردي ميخواهي دختر بشوي پس گوشواره هايت کو؟ مثلاً ميخواهي چه بگويي؟ کمبود داري؟ هدفت از زنجير طلا چيه؟ دختر هم يک کمالاتي دارد تو که کمالات دختر را نداري او زاد و ولد دارد بچه شير ميدهد مادر نسلي ميشود که بچهشان دانشمند ميشود. اسلام خيلي به زينت عنايت دارد حديث داريم حضرت هر وقت ميخواست بيرون برود به آينه نگاه ميکرد يک روز آينه نداشت از توي ظرف آب عمامهاش را درست ميکرد عايشه گفت تو هم ديگه آره! فرمود بله من ديگه آره! ما در کتابهايمان کتابي بنام «بَابُ التَّجَمُّلِ» يعني روايات زيادي راجع به اينکه به خودتان برسيد. حديث داريم اگر مردي به خودش نرسد زنش فاسد بشود گناهش گردن مرد است و اگر زني به خودش نرسد و مردش فاسد بشود گناهش گردن زن است و اگر پدر و مادر به فکر دختر و پسرشان نباشند فاسد بشوند شريکند. مثلاً گفتهاند کسي حق ندارد لب کسي را ببوسد براي اينکه گاهي وقتها پياز خورده سير خورده سيگار کشيده بابا بهداشتي نيست و لذا در اسلام گفتهاند معانقه يعني گردن به گردن. از چيزهايي که اختصاصي است مثل شانه، مسواک. حديث داريم از امام رضا(ع) که فرمودند: اگر مقداري آب در جايي مثل وان و خزينه بود و کسي رفته در آن و استفاده کرده ديگري هم برود در همان حوض هر مرضي گرفت «فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ» (كافي/ج6/ص503) يعني خودش را ملامت کند بزند توي سر خودش بايد آب يکبار مصرف باشد چون اگر سر حوض وضو بگيري که 10 سير مصرف نميشود. سفارش شده رنگ لباس روشن باشد که اگر چرک شد بفهميم. ما ميگوئيم رنگ لباس سرمهاي، قهوهاي، مشکي اين خوب است که اگر هر چه چرکي شد پيدا نباشد. يک سري چيزها در اسلام هست که من نميفهمم. جبرئيل به حضرت گفتند امسال در اين عمليات پيروز نميشوي فرمود چرا؟ گفت بخاطر اينکه رزمندگان تو مسواک نميزنند حضرت فرمود مسواک بزنيد تند، تند همه رزمندگان شروع کردند به مسواک زدن دشمن که ديد گفتند مثل اينکه اينها دندانهايشان را تيز ميکنند که ما را بخورند. مثلاً داريم که اگر کسي ادرار ايستاده بکند و به لباسش ترشح کند فشار قبر است حالا من هر چه فکر کردم ربط بين ادرار ايستاده و فشار قبر چيه نفهميدم اما لابد يک ربطي دارد و ما نميدانيم. برگ انار باريک است برگ انگور پهن است رابطه بين اين برگ و مزه هم هست منتهي علم برگ شناسي و طبيعي اين رابطه را کشف نکردهاند.
7- زينتهاي معنوي
و اما زينتهاي معنوي: قَالَ الْجَوَادُ(ع): «الْعَدْلُ زِينَةُ الْإِيمَان» (كشفالغمة/ج2/ص347) زينت ايمان اينست که آدم عادل باشد عادل باشد يعني همه را به يک چشم ببيند من يک شب بحثي در تلويزيون کردم و به دو گروه انتقاد کردم گفتماي کاش اين گروه اين کار را ميکردند واي کاش آن گروه آن کار را ميکردند خود آن دو گروه با هم بد بودند گفت آنچه به آن گروه گفتي دستت درد نکند ولي آقاي قرائتي چرا پايت را توي کفش ما کردي چطور شد به رفيق تو که انتقاد ميکنم خوب هستم اما به تو که انتقاد ميکنم بد هستم اين که نشد قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «زين الدين الصبر و الرضا» (غررالحكم/ص281)، قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع): «زين العبادة الخشوع» (غررالحكم/ص199) سر نماز قشنگ بايستيم و نماز بخوانيم ذکر خدا را آرام بگوئيم قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع): «التَّوَاضُعُ زِينَةُ الْحَسَبِ» (كنزالفوائد/ج1/ص299) کسي که فاميلش فلاني است تواضع کند اصلاً خوب حرف زدن قشنگ است. به يک نفر گفتند خدا به تو پسر داده؟ گفت خداوند به من افتخار تربيت يکي از بندگانش را داده چقدر قشنگ بود. يک خانواده شهيد ميگويد چون پدرم شهيد شد من بايد از انقلاب حمايت کنم من وارث انقلابم يک ديگ شير را وقتي ميخواهند ماست کنند يک قاشق ماست به او ميزنند يک ديگ ماست ميشود يک بچه حزب اللهي در محلهاي بايد همه را حزب اللهي کند. زينت عقل ادب است. زينت معروف اينست که منت نگذاريد. من تو را عروس کردم من تو را مادر کردم من به تو پول دادم زينت خدمت به مردم اينست که منت نگذاريد. زينت فاميل خوب اينست که تواضع کني.
8- طعام ظاهري
طعام: تنها آيهاي که ما به آن عمل ميکنيم (كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ) (بقره /57) بخوريد. من يک بار قرآن را بررسي کردم آيههايي که 100% به آن عمل ميکنند آيههايي که 99% به آن عمل ميکنند تا رسيدم به آيههايي که هيچکس به آن عمل نميکند چند آيه هست احدي به آن عمل نميکند امام(ره) را که ديديم، ديديم يک نفر به آن عمل کرد (وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً) (احزاب /39) يعني از احدي نميترسد هي ميگفتيم کيه؟ بعضيها از سوسک ميترسند و بعد ديديم ايرانيها ميگويند تانک، توپ، مسلسل ديگر اثر ندارد بعد ديديم خود امام(ره) فرمود والله در عمرم نترسيدم. دو سه آيه ديگر در ذهنم هست که هنوز کسي را پيدا نکردم ممکن است باشند اما من که 50 سالم است نميدانم که به اين آيه عمل ميکند (وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً) (فرقان /64) خداوند يک مشت آدم دارد که شب تا صبح سجده ميکنند ما که سجده هايمان را توي راه ميگوييم. فتواي يکي از آقايان اين بود که تسبيحات اربعه رکعت سوم و چهارم را يکبار بگوئيد ولي در رسالهاش نوشته بود 3 بار گفتند آقا شما در درس ثابت کردي که يکبار پس چرا در رساله نوشتي 3 بار گفت من که ميگويم سه بار لااقل يکياش بماند چون يکي را موقع بحول الله ميگويند يکي هم وقتي دولا ميشوند ميگويند لااقل يکي بماند يعني مردم خيلي ذکرها را توي راه ميگويند موقع ذکر بدن بايد آرام باشد شما وقتي ميگوئيد(بسم الله) بايد بايستي بعد بگويي و خم بشوي. ما يک سجده ميکنيم وحشتمان ميگيرد آنوقت اين «يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً» تا صبح سجده. طعام ظاهري: در قرآن 7-8 نوع «کُلُوا» هست اما «کُلُوا»ي بيخود نداريم همهاش پيش يک کاري است (فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا) (حج /36) خوردي به ديگران هم بده 5 تا مرغ خريدي 2 تا را هم به فلاني بده (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً) (مومنون /51)، (كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا) (اعراف /31) يعني اسلام دامداري که نيست بخور چي بخور؟
9- طعام معنوي
قرآن آيهاي داريم که ميفرمايد حتي عروس و داماد هم که عروسي ميکنند (نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) (بقره /223) بعد ميفرمايد (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) (بقره /223) براي قيامت چه ذخيره کردي؟ تو که مرغ و خروس نيستي آدم بايد خوردنش خوابيدنش شهوتش هدف خوب داشته باشد هيچوقت آب خالي روي صورتتان نريزيد تا آب ميريزي قصد وضو کن تو که آب ميريزي چرا هدفدار نيستي با وضو بودن ارزش است. پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمود تشنه از آب سيراب نميشود گرسنه از غذا سيراب ميشود اما من هيچوقت از نماز… اصلاً وقتي که با خدا حرف ميزنم کيف ميکنم. آيت الله مشکيني ميگفت يک کسي موقع مرگ وصيت کرده بود که همه نمازهايش را از سر بخوانند گفتند مگر نمازهايت غلط بوده؟ مگر حمد و سورهات غلط بوده؟ گفت من سر نماز کيف ميکردم حالا که ميخواهم بميرم ميترسم بگويند براي خدا نماز نخواندي براي کيف نماز خواندي. قرآن ميفرمايد (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ) (عبس /24) به غذايتان نگاه کنيد حديث ميگويد نگاه کنيد به علمتان چه علمي؟ پس طعام ظاهري همين است که وارد معده ميشود و لذا حديث داريم امام مجتبي(ع) فرمود قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع): «عَجَبٌ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فِي مَأْكُولِهِ كَيْفَ لَا يَتَفَكَّرُ فِي مَعْقُولِهِ فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا يُؤْذِيهِ وَ يُودِعُ صَدْرَهُ مَا يُرْدِيهِ» (الدعوات رواندى/ص144) تعجب ميکنم در غذا شناسي در اينکه چه غذايي سالم است دقت ميکنند (آقا حليم خوب کجاست؟ يک بار نميگويد آقا مسجد خوبي که آخوندش حرفهاي پر بار ميزند کجاست؟) اما سر معنويت غافل غافلند.
10- لباس ظاهري و لباس معنوي
لباس: لباس ظاهري همين لباسهايي که ميپوشيم 1- لباس پنبهاي از پشم بهتر است 2- رنگ سفيد از باقي رنگها بهتر است انواع لباس: لباس جنگ، لباس کار، لباس احرام. ميگفت آمدم ديدم لباسهاي امام به بدنش چسبيده گفتم چرا اينقدر تنگ است فرمود لباس کار است و لباس کار بايد تنگ باشد مثل لباس خلبانها. لباس عروس، لباس کفن، لباس نوزاد اما لباس معنوي: امام سجاد(ع) ميفرمايد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ» (صحيفه سجاديه/دعاى20)، (وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ) (اعراف /26)، (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ) (بقره /187) اصلاً ازدواج براي انسان لباس است همانطوري که لباس آدم را ميپوشاند همسر هم آدم را حفظ ميکند. شما وقتي لباس ميپوشي سرما نميخوري آدمي که همسر دارد کمتر گناه ميکند يا اصلاً گناه نميکند (وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) (بقره /187)، (لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ) (نحل /112).
11- جمال ظاهري و جمال معنوي
جمال: خوشگلي ظاهري توضيح نميخواهد من راجع به خوشگلي سه حديث پيدا کردم يکي راجع به ازدواج که بهترين دختران كسي است که شکلش خوب باشد و مهرش کم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً» (كافي/ج5/ص324) يا داريم اگر دو پيش نماز تقوا و علمشان مثل هم است يا در همه چيز مثل هم هستند آنکه خوشگلتر است پيش نماز بشود. يکي هم اينکه اگر ميخواهي چيزي قرض کني يک نفر زشت و ديگر زيبا از آنکه خوشگل است بگير قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «اطْلُبُوا الْخَيْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوهِ فَإِنَّ فِعَالَهُمْ أَحْرَى أَنْ يَكُونَ حَسَناً» (عيونأخبارالرضا/ج2/ص74) آنکه خوشگلتر است اميد اينکه مشکلت را حل کند و اميد خير رسانياش و اين که بر تو منت نگذارد بيشتر است البته قانون کلي نيست. جمال معنوي: داريم که قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جمال العلم نشره» (غررالحكم/ص44) علم زيبا اينست که آدم به ديگران هم بگويد و متأسفانه اين هست که شهر کاشان که يکي از شهرهاي توليد قالي است تجاري داريم که نقاش را ميبرند توي خانه بهترين غذا و پذيرايي ميکنند که نقشهاي که ميکشد فتوکپياش را به کسي ندهد که اين قالي در بافت کاشان منحصر به فرد باشد. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جمال العالم عمله بعلمه» (غررالحكم/ص45)، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جمال المعروف إتمامه» (غررالحكم/ص383) ميگويند کار را که کرد آن که تمام کرد. خوب کار را تمام کنيد. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جمال الرجل حلمه» (غررالحكم/ص285) ، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جميل المقصد يدل على طهارة المولد» (غررالحكم/ص409) باز رواياتي داريم که قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جمال العبد الطاعة» (غررالحكم/ص181) جمال عبد بندگي است قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): « جمال المؤمن ورعه» (غررالحكم/ص269) جمال مومن تقواست (فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً) (معارج /5)
12- جهاد ظاهري و جهاد معنوي
جهاد: جهاد مادي همينکه آدم با دشمن ميجنگد جهاد معنوي اين است که در وقت شهوت خودش را نگه دارد جهاد اکبر چون جهاد با صدام آدم ميفهمد مثلاً بي سوادي دشمنان است جهاد با بي سوادي جنگ با بي سوادي. صدام دشمن 8 ساله ما بود ولي جهل دشمن 80 سالگي ما است صداهاي بمباران صدام را ميشنويم ولي صداي بمباران جهل را نميشنويم آدمي که سواد ندارد دائماً بمباران ميشود قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع): «الْجَهْلُ أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ» (غررالحكم/ص73) حديث داريم جهل سايه همه بديهاست. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «جِهَادُ النَّفْسِ مَهْرُ الْجَنَّةِ» (غررالحكم/ص242)، قَالَ الصَّادِقُ(ع): «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (منلايحضرهالفقيه/ج4/ص416) جهاد زن اين است که خوب شوهرداري کند. آمد پيش امام و گفت يک خانم دارم وقتي به خانه ميآيم به استقبالم ميآيد با لبخند احوالپرسي ميکند حضرت فرمود اين فرشته در صورت است(يا اين فرشته است). حديثي را مرحوم مطهري نقل ميکند که مادري بچهاي داشت از دنيا رفت ولي ديد شوهرش بيايد خلقش تنگ خواهد شد فوري اين بچه را لاي پارچهاي پيچيد و کنار گذاشت لباس تميز پوشيد و غذاي خوب درست کرد وقتي با شوهرش داشت غذا ميخورد گفت يک سوال اگر کسي چيزي به شما بدهد و بيايد آنرا بگيرد نارحت ميشوي؟ گفت نه گفت حتماً گفت بله خداوند بچهاي به ما امانت داده بود امروز بچه را از ما گرفت خوب يک زن اينطوري است يعني مشکل را حل ميکند. يک زن هم مشکل را ميسازد مثلاً زنبور بچهاش را نيش زده مرد که بر ميگردد ميگويد تو که مرد نيستي تو که زندگي را رها کردي خوب مشکل را حل کن مرد هم بيرون… مشکل دارد و بالعکس زن هم همينطور. مبارزه با نفس جهاد است.
13- شجاعت و علم ظاهري و معنوي
شجاعت ظاهري اينست که آدم نترسد شجاعت معنوي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ» (منلايحضرهالفقيه/ج4/ص394) ثروت و زکات هم همينطور است تمام چيزهايي که ما داريم يک ظاهري دارد و يک باطني. علم ظاهري همين درسهايي است که شما ميخوانيد ديپلم، ليسانس، فوق ليسانس، دکتر، ما طلبهها اول ثقة الاسلام ميشويم بعد حجة الاسلام بعد حجة الاسلام و المسلمين بعد آيت الله العظمي اينها علم ظاهري است علم واقعي اينست که آدم هر چه با سوادتر ميشود خشوعش زيادتر ميشود. اميرالمومنين(ع) فرموده ثمره العلم العبوديه يعني دبيرستانيها بايد ادبشان به دبير بيش از دوران راهنمايي باشد دانشجوها ادبشان به استاد در سر کلاس بيش از دبيرستانيها باشد. تحصيلکردهها بايد بيشتر از بي سوادها دست ما را ببوسند تحصيلکردهها بايد حضورشان در مسجد بيشتر باشد اشک و نماز شبشان بيشتر باشد. رفتم نزد علامه طباطبايي گفتم قرآن آيهاي دارد که ميفرمايد (إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ) (فاطر /28) علما از خدا ميترسند گفت بله گفتم من اول طلبگي سر نماز گريه ميکردم اما حالا که باسواد شدم حواسم پرت است نمازم آبکي شده فرمود علم ظاهري تو زياد شده علم باطني تو زياد نشده اگر علم باطني زياد شد معنا ندارد که آدم يک ليسانس بگيرد و ديگر مسجد نرود همينکه فوق ليسانس شد به مادرش سلام نکند همين که رئيس شد محرومين را فراموش کند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2379