نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2381
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
یکی از مسائلی که همه را مشغول کرده و خیلی هم مسئله مهمی است. مسئله اشتغاله. چه شغلی ایجاد کنیم و چه شغلی انتخاب کنیم. الان که شغل نیست خیلیها بعضی وقتها هم برای افرادی چند رقم شغله که باید انتخاب کنند (حالا من راجع به اشتغال یک مطالبی را در جلسه قبل گفتم یک شب یعنی یک وقت حالا همین چند روز پیش خدا به ذهنم مطالبی انداخت اولویتها در ایجاد اشتغال یا در انتخاب شغل و این جمله را هم که در جلسه قبل گفتم اینجا تکرار بکنم. چون ممکن است بعضیها جلسه قبل را نشنیده باشند) الان ایجاد شغل برای یک جوان شاید بشود گفت زنده کردن یک جوانه (یک جوان است) چون ازدواجش بند به شغله. آبروش بند به شغله، معتاد نشدنش بند به اینست که شغل داشته باشد توی خانه عزتش پهلوی پدر و مادر عزتش توی جامعه سلامتی بدنش، سلامتی محیط و فضا همه اینها بند به این است که یک جوان، یک شغل خوب داشته باشد. البته شغل خوب هم مرادم میز و اداره نیست. شغل خوب یعنی آدم وقتی میخوابد بفهمد چه کرد، خیلی کارمندهای دولت اگر بخواهند بگویند چه کردید؟ خیلی جواب شفافی ندارد بعضیشان هم جوابهای خوبی دارند، شغل مفید پس موضوع بحثمان اشتغال حالا بگوئیم چه اشتغالی؟ چه اشتغالی ایجاد کنیم؟ چه شغلی انتخاب کنیم. 20 تا نکته هست که یکیاش را جلسه اول گفتم، حالا نمیدانم توی این جلسه چند تاش را میتوانم بگویم.
قداست کار، معیار انتخاب کار
یکی از چیزهایی که برای انتخاب شغل مهم است، قداست کار است بعضی کارها ذاتش مقدسه، بعضی کارها نه، ذاتش مقدس نیست، مثلاً یک کسی توی مسئله سیگار، حالا یا کارخانه سیگارسازی درست میکند یا کارخانهاش را وادار میکند یا توی اداره دخانیات است یا توزیع سیگار است، بالاخره وقتی شب میخواهد بخوابد یعنی آخر عمرش چون آخر عمر یک چیزی توی نهج البلاغه دارد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: دقیقه آخر عمر انسان «یفکر» فکر میکند «فی ما افنی عمره» این جمله توی نهجالبلاغه است، یعنی فکر میکند در چه چیزی فانی کرد عمر خودش را. یعنی فکر میکند عمرش را چه کرد. افرادی میگویند عمرم را چه کردم. میگوید هیچی همه ریههای سالم را با سیگار دودی کردم، تقسیم دود به ریههای سالم اصلاً این شغل مقدسی نیست. اما بعضی شغلها چه کردی عمرت؟ من معلم بودم یعنی چه؟ تقسیم علم به مغز و نسل نو، دود به ریه، علم به مغز.
تأکید قرآن در نیکو بودن رزق و درآمد
آیهای که میخواهد بگوید آدم هم میتواند کار مقدس بکند هم کار غیرمقدس، آیهاش چیه؟ قرآن میگوید من برای شما انگور درست کردم منتهی بعضی شما از این انگور کار مقدس کردید بعضی کار غیرمقدس «تتخذون» میگیرید «تتخذون»، اخذ میگیرید «منه» از انگور «سکراً» وسیلهای است که مست شوید «و رزقاً حسنا» بعضیها هم یک چیزی درست میکنند رزق حسن یعنی غ… غذای گوارا یک انگور. از این انگور بعضی شراب میسازند، نامقدس و بعضی از این انگور مربایی درست میکنند مقدس. یک چوبی را آدم چماق میکند میزند توی کله مردم یک چوبی را عصا میکند میدهد دست یک پیرمرد. در انتخاب شغل باید مواظب باشیم قداستهای کار را توجه داشته باشیم. دو تا ستون رفت بالا ستون مقدس، ستون نامقدس. این هم امروز صبح خدا به ذهنم انداخت تا امروز توی ذهنم نبود. ستون مقدس، ستون نامقدس. ستون مقدس پایههای کعبه قرآن میگوید: «یرفع» «یرفع» بالا برد. «یرفع ابراهیم» حضرت ابراهیم (علیه السلام) بالا برد. چی چی بالا برد؟ «یرفع ابراهیم القواعد» قواعد – قاعده یعنی پایهها «القواعد» یعنی حضرت ابراهیم (علیه السلام) پایههای کعبه را بالا برد این یک ستون مقدسه، یک ستون نامقدس هم این آیه است که فرعون به وزیرش گفت «یا هامان» وزیر فرعون هامان بود. «یا هامان» یا هامان یک ستون، یک پایه، یک برجی برای من بساز «فاوقد لی یا هامان علی الطین فاجعل لی صرحاً» که بروم روی برج به قول امروزیها دوربین بیندازم ببینم این خدای موسی (علیه السلام) کجاست. گاهی انسان یک جایی درست میکند استخری، اردوگاهی بعد به بچهاش میگوید به مدیرت بگو اگر خواست بچههای مدرسه را بیاورد بیاورد به خانمش میگوید فامیلها میخواهند بیایند بیایند آنها هم از این هوا استراحت کنند، یعنی از استخرش افراد مختلف استفاده میکنند از درختش قدیمیها درخت میکاشتند بخصوص درختهای توت (ما یک وقت حساب کردیم در این را یکبار حدود به نظم 10، 13 سال پیش، یک بار دیگر توی تلویزیون گفتم به نظرم گفتم در شهرهای ایران یک وقت آمار گرفتم دیدم در استهبانات فارس مسجدهاش شلوغترین مسجدهاست. یعنی بچه زیاد میآید آنجا امام جمعه یکی از آن شهرها از آن استان یکی از امام جمعههاش نقل شد که بررسی کردند دیدند که مقدار زیادی مزرعه و درخت هست مقدار زیادی درخت هست که درختهای بادام و گردو است وقف کردند که گردو و بادام این درختها را ببرید توی مسجد بین دو نماز بدهید به بچههایی که میآیند مسجد. بچه میرود نماز بخواند 10، 15 تا هم مغز بادام میخورد، میآید بیرون. یعنی ببینید با مغز بادام نمازخوان درست میکند. به هر حال این مسائل مادی را نمیشود نادیده گرفت من رفتم خدمت عزیزی گفتم آقا یک پولی به ما نمیدهی برای نماز. گفت آقای قرائتی نماز که دیگر پول نمیخواهد. گفتم خود نماز پول نمیخواهد اما این طلبهای که میخواهد با تاکسی برود مدرسه و برگردد… ابوالفضل (علیه السلام) پول نمیخواهد اما اسبش جو میخواهد به شوفر تاکسی که نمیشود گفت به تاکسی بگو که حالا شوفر تاکسی هم پول نگیرد خوب تاکسی بنزین میخواهد. به آدمها میشود گفت قصد قربت کن، به الاغه که نمیشود گفت یونجه نخواسته باش بنابراین مادیات لازم است). دو تا پایه رفت بالا. یک پایه، ابراهیم (علیه السلام) برد بالا. یک پایه هامان برد بالا او برای توحید، او برای شرک از انگور من بارها این مثل را زدم شاید خیلی گفته باشم دو تا چاقو وارد شکم میشود یک چاقوی چاقوکش، یک چاقوی جراح از او پول میگیرند، به او پول میدهند. قداست کار پس یکی از امتیازات اول قصد قربت بود که جلسه اول بود. دوم شرافت کار بعضی کارها شریفه، بعضی کارها نه، شریف نیست.
تأکید اسلام بر محکمکاری و تداوم کار
سوم تداوم کار، استحکام ما در اسلام هر چه داریم راجع به محکمکاریه. اصلاً سرهم بندی بده ما باید ایران الحمدلله اخیراً به لطف خدا ایران به اینجا رسیده. البته بعضی از تولیدات ایرانی به اینجا رسیده که تنه زد به تولیدات خارجی، بعضی وقتها هم تولیدات ما از تولیدات خارجی بهتره. اما هنوز خیلی از جاها تولیدات خارجی بهتر از ما است. ما ایرانیها استعدادمان که از حد متوسط دنیا بالاتره. دینمان هم که اشرف دینهاست. کسی که استعدادش از متوسط به بالاست، دینش هم اشرفه چرا تولیدا… تولیداتش اشرف نباشد؟ چرا باید بگویند وقتی میگویند این خارجیه، خارجیه به به داخلیه ولله حالا ببینیم اگر گیرم نیامد میآیم داخلی میخرم. یکی از راههای که ج… مردم ایران توجه توجه «بسم الله الرحمن الرحیم» مگر نمیگوئید یکی از مشکلات جوانها بیکاریه. مشکل جوان را این حل میکند. ایرانیها تصمیم بگیرند جنس خارجی مصرف نکنند تولید ایران بالا میرود تولید که بالا رفت کارگر هم بکار میگیرند وقتی مثلاً از این تولید از این جنس صد تا توی بازار مصرف میشود پنجاه تای آن از خارج است و پنجاه تای آن از داخل صد در صد تولید خ… داخلی مصرف بشود. کاگر و مهندس و کارشناس و تکنسین اینها دو برابر میشود.
نقش مصرف تولیدات داخلی در ایجاد اشتغال
راه ایجاد اشتغال این است که سعی کنیم تولیدات خودمان را مصرف کنیم. تولیدات خودمان را مصرف کنیم. راجع به محکمکاری من خیلی حرف دارم. اصلاً یک پرونده دارم بنام محکمکاری خیلی هم چیز دارد. همه چیزی را باید محکمکاری کرد. مرجع تقلید محکمکاری کن. اعلم، اتقی، تقوایش، علمش از همه بیش..بیشتر. قاضی محکمکاری کن. اسلام میگوید قاضی باید حقوقی بگیرد که دیگر دهانش با دیدن رشوه پر از آب نشود. محکمکاری کنید، داد و ستد میکنید، نسیه بنویسید «فاکتبوه» محکمکاری کنید. یک کسی از دنیا رفته بود، حضرت رفت توی قبرش خشتهایی که پهلوی هم میچید سفت محکم خشتها را به هم میچسبانید اطراف آن را گل میگرفت. گفتند یا رسول الله این مرده، چند روز دیگر هم میپوسد، دیگر حالا توی قبر همچین داری سفت کاری میکنی. فرمود خدا دوست دارد حتی در قبر هم آدم محکمکاری کند. چرا باید به ما بگویند این خانه را خریدی والله خدا عاقبتش را به خیر کند این بساز و بفروش است. بساز و بفروش یعنی چه؟ یعنی بناهای ما محکمکاری نیست. البته همه بناها اینطور نیستند، اما چهار تا بنا که این کار را کرد، آخوندها چرا شعر میخوانند، حالا اگر شعر میخوانند شعر حکیمانه بخوانند، چرا خواب نقل میکنی؟ حرف حسابی نداری، روی منبر اینقدر من ناراحت میشوم از این منبریهایی که روی منبر خواب میبیند، اصلاً امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را میبینند درصدش دکان است ما الان چند تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داریم. زندان هستند، بلند میشود دکان است، یک مشت عوام پیدا میشوند، روی کلک، فقیرها کلک. جلسهای بودیم یک نفر جوان آمد زد توی گوش خودش. گفتم چته؟ گفت خانمم زائیده، پول ندارم از زایشگاه مرخصاش کنم. گفتم خوب خودم میشوم پهلوی راننده میشینم تو هم عقب بشین برویم زایشگاه خانمت را بغلت بنشان ببریم خانه، پول زایشگاهش هم من به رئیس بیمارستان میگویم نگیرد. یالله سوار شو، در رفت اصلاً نه زنی داشت نه زایمان. قرآن میگوید حرف که میخواهید بزنید «قولاً، قولاً سدیدا» «سدیدا»، قول که میدانید چیه؟ قول یعنی حرف سدید یعنی سدسازی. میگویند فلانی سدید همان سدسازی یعنی همان محکمکاری «قولاً سدیدا» حرفهایتان سوراخ نداشته باشد. «قولاً سدیدا» خوب قرآن میگوید یکی از اسمهای خدا حکیم است، حکیم یعنی کارهایش استواره. ظرف بستنی یک کاره، ظرف استیل هم یک کاره، در انتخاب شغل برویم کارخانه استیل سازی یا ظرفهای یکبار مصرف. روزنامهنویسی کتابه، کتابنویسی هم کتابه.
کار روی انسان، کاری باقی و جاودانی
یک کسی گفت آقای قرائتی چرا تفسیر مینویسی گفتم حساب کردم هر کتابی بنویسم تاریخ مصرفش از بین میرود، هر کتابی بنویسی تاریخ مصرفش را از دست میدهد تا خود طرف زنده است ممکنه ر… کتابش مثلاً… اما تفسیر علامه طباطبایی 100 سال دیگر شما یک آیهای را بفهمی… آدمسازی استاد دانشگاه، معلمین لازم نیست وقتی میگویند معلمی بگویی آقا استخداممان نکردند. وقتی میگویند معلمی به فکر استخدام نباش، همین شبها پنج نفر را دعوت کن با آنها حرف بزن. آنچه بلدی به آنها بگو، آدمسازی غیر از آجرسازی است. مهندس کارش خیلی مقدسه ولی سالن میسازد سالن که سالن نمیسازد. اما معلم آدم میسازد، آدم، آدم میسازد، معلم آدم میسازد. مهندس سالن میسازد سالن، سالن نمیسازد ولی آدم، آدم میسازد. سالن اگر خوب بسازند یک قرن، 10 قرن، 5 قرن سالنه، ولی اگر آدم ساخته بشود تا روز قیامت نسل در نسلش آدمه. در انتخاب شغل در ایجاد شغل حساب کنیم چه شغلهایی محکم و پایدار است «والاخرة خیر وابقی» دنیا میگذرد. من دیشب یک جلسهای بود رؤسای آموزش و پرورش کل کشور بودند بهش (به او) گفتم شما چند سال رئیس اید. اصلاً رئیس جمهور چند سال رئیس جمهوره، فوقش 8 سال، همه چیزها تاریخ مصرف دارد. یک فوتبالیست چند سال قهرمان دنیاست. 10 سال بعد بالاخره یکی کشتیگیر یک وزنهبردار یک فوتبالیست پیدا میشود. این تاریخ مصرفش… خوشا بحال کسی که وقتی تاریخ مصرفش تمام شد بگویند آقا تو کشتیگیر کره زمین بودی چه کردی؟ بگوید ولله آن زمانی که قهرمان دنیا شدم یک سجده شکر کردم مثل رسول خادم میخواست برود، آمریکا گفتیم اگر قهرمان دنیا شدی میشود یک سجده شکر بکنی گفت آخر ریا میشود، گفتم خدا همه ریاها را حرام نکرده این از آن ریاهایی است که ثواب دارد، اصلاً بعضی ریاها ثواب دارد. زنی که خودش را آرایش میکند شوهرش او را ببیند این اصلاً ریا است. چون آرایش کرده برای اینکه شوهرش او را ببیند ذکر خدا که نیست میخواهد شوهرش لذت ببرد. اما همین ریا ثواب دارد، بعضی کارها راضی کردن خلق هم راضی کردن خداست. قرآن در قرض الحسنه نمیگوید به خدا وام بدهید، میگوید به مردم وام بدهید، نمیگوید: «من ذاالذی یقرض الله» «من ذا الذی یقرض الناس» میگوید: «من ذا الذی یقرض الله» یعنی قرض به مردم، قرض به خداست «و الاخرة خیر و ابقی» محکمکاری. برای دنیا کار بکنی، بنده الان تقریباً 25 سال است توی تلویزیون هستم. اگر این 25 سالم برای دنیا باشه چی میشه؟ الان اگر من بمیرم جنازه من را از پشت خانه شما عبور کنند به دو شرط شاید شما آمدید تشییع جنازه 1-فاصله دور نباشد 20 متری، 30 متری باشد 2-باران نیاید، یعنی اگر آدم برای خلق کار بکند یک تشییع جنازه به شرطی که جنازه از پشت در رد بشود و باران و آفتاب هم نباشد این خلق آدم همین هستند، کاری نمیتوانند بکنند من چه میتوانم برای شما بکنم؟ شما هم برای من نمیتوانید کار بکنید. خدا رحمت کند مطهری را به من میگفت آقای قرائتی این دعا ولو مال ماه رجب است ولی تو هر روز بخوان گفتم کدام دعا؟ گفت: این دعا «خاب الوافدون علی غیرک» باختند آنهایی که با غیرخدا معامله کردند. همه چند سال مصرفند «و خسر المعترضون الا لک» شاه عباس رفت حکومتش هم رفت اما کاروانسراهای شاه عباس توی جادهها مانده. میخواهید انتخاب کنید یک کار محکمکاری بکنید این هم مال این. دیگر چه؟ چهارم: نیاز مردم در انتخاب شغل یا در ایجاد شغل، نیاز عموم، نیاز عموم نه خواص، بعضی کارها نیاز عموم است مثل چی؟ نیاز عموم مثل نان، مثل حفر چاه، مثل گازرسانی، آبرسانی، برقرسانی، تعلیم و تربیت، پزشکی، ارشاد، مسجد، مدرسه، خوابگاه اصلاً همه استفاده کنند، بعضی جاها نیاز خواص است مث… آن هم لازم استها! ولی حالا مثل سمعک، عینک، عصا، پوستین. حالا مثلاً پوستین هم لباس خوبیه ولی حالا اگر برف آمد قوچان بودیم، برف قوچان پیر یعنی سه تا شرط دارد تا این پوستین مصرف بشود اما پیراهن، نه پیراهن از هوای بندرعباس تا هوای فیروزکوه چهارفصل همه سنها، همه نژادها.) در انتخاب شغل و یا در ایجاد شغل انتخاب کنیم. توجّه به نیازهای عمومی در انتخاب شغل یک کاری را انتخاب کنیم که نیاز عموم باشد قرآن میفرماید: «شفاء لناس» «وضع للناس» «انی جاعلک اماماً لناس» «سواء العاکف فیه والباد» «سخر لکم» «خلق لکم» «متاعاً لکم» «و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداه» یک کاری که میآمدند پهلوی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میگفتند ببین این مردم گدااند (گدا هستند) اینها را طرد کن ما چهار تا آدم پولدار بیائیم دورت آیه نازل شد ابداً این کار را نکنی «و لا تطرد» مردم را نگه دار. توی نهجالبلاغه به استاندار میگوید فکر تو راضی کردن توده و عموم مردم باشد نه فکر تو راضی کردن خواص. یک جایی یک کتابی چاپ کرده بود من اعتراض کردم که چرا پولهای امام را برداشتید این کتاب را چاپ کردید، آن متولی زنگ زد گفت آقا فلانی از این کتاب تشکر کرده گفتم پس حتماً کتاب غلطیه. مگر شما حق دارید پولهای ضریح را بردارید یک کتابی چاپ کنید، فقط فلانی از این کتاب خوشش بیاید شما باید کتابی چاپ کنید که همه مردم استفاده کنند. اینقدر توی این بیست و چند ساله به من گفتند آقای قرائتی علمی حرف بزن توی تلویزیون اینطوری که حرف میزنی میگویند قرائتی سواد ندارد. میگویم بسم الله الرحمن الرحیم من سواد ندارم یعنی سوادی ندارم و نمیخواهم یک جوری حرف بزنم که نصف مردم نفهمند. میگویم حالا میگویند نه میگویی حالا میگویند قرائتی سواد ندارد بگو در این مقطع زمانی خوب مقطع یک عده مردم نمیفهمند. مقطع یعنی چه؟ بگو همینطور که پیش میرویم نه بگو در روند تکاملی تاریخ، خوب روند تکاملی تاریخ یعنی همینطوری که پیش میرویم یکسری حرفها آبکیه هم توی حوزه هست، هم توی دانشگاه، هم توی حوزه هست، هم توی دانشگاه، یکسری چیزها خیلی آبکیه ولی ما بیخود این را بصورت علمی حل میکنیم. حالا یک چیزهایی که… مثلاً توی بحث فلسفه و منطق بعضی چیزها فطریه (فطری است) ما مثلاً یک اصطلاح حالا دانشجوها میدانند طلبهها هم میدانند میگویند که نقیض یک خورده فنی است. حالا آسانش میکنم، نقیض سالبه کلیه موجبه جزئیه است. حالا آنهایی که دانشجواند، طلبهاند میدانند چه میگویم میدانی میخواهد بگوید چه؟ سالبه کلیه یعنی چه؟ هیچ وقت نیست سالبه کلیه یعنی هیچ وقت نیست. موجبه جزئیه یعنی این یکیه هست خوب اینها معلومند نقیضاند یعنی اگر یک بچه دو ساله پهلوت نشسته باشد شما بگویی هیچی پول ندارم یعنی سالبه کلیه. بگویی هیچی پول ندارم بعد یک صد تومانی دستت باشد میگوید پس این صد تومان چیه؟ میفهمد که تو این صد تو. اینه نقیض آن حرفی است که زدی بگویی من هیچ وقت آب نمیخورم میگوید پس این چی بود خردی؟ یعنی یک چیزی را که بچه دو ساله میفهمد ما میآئیم کلماتش را قلمبه میکنیم فکر میکنیم بعد شد علمی بسیاری از چیزهایی که علمیاند به 124 هزار پیغمبر علمی نیست آبکی آبکیه. فقط… عبارتهای قلمبه میگذاریم و فکر میکنیم بحث علمی شد گول نخوریم. البته بحث علمی هم داریم در قرآن آیاتی هست که امام سجاد (علیه السلام) فرمود آیاتی را خدا گذاشته حالا حالاها نمیفهمید دوره آخرالزمان معنایش را خواهید فهمید و لذا توی نهج البلاغه میگوئیم خطبههای نهج البلاغه نمیگوئیم خطابهها، میدانید فرق بین خطبه و خطابه چیه؟ خطابه یعنی چیزی بگو که مردم بفهمند، خطبه یعنی حرف حق را بزن چه مردم فهمیدند، اگر نفهمیدند، بعداً خواهند فهمید و لذا نمیگوئیم خطابههای نهجالبلاغه یعنی چی؟ میگوئیم خطبهها یعنی در نهجالبلاغه مطالبی است بقدری علمی است که حالا حالاها معنایش معلوم نمیشود. ما حرف علمی داریم من منکر علم نیستم خودم جزو… اگر یک وقت بگویند پژوهش، علم، فلان من خودم هم پژوهشگرم، هم مطالعه میکنم، هم شاید یک کمی هم محقق باشم در بعضی کارها ولی بحث این است که گول نخوریم یعنی هر قلمبه سلمبهای را به حساب علم نگذاریم و نیاز مردم، نیاز مردم.
توجّه به تعداد بهرهگیران در انتخاب شغل
یکی از چیزهایی که در شغل مهمه تعداد بهرهگیران است هر چی تعداد بهرهگیران بیشتر باشد اثر آن کار بیشتر است، تعداد بهرهگیران باید بیشتر باشد یک قصه برایتان بگویم شیرین است. یک صلوات بفرستید «اللهم صل علی محمد و آل محمد» حضرت ابراهیم، (علیه السلام) وقتی مکه را ساخت یک دعا کرد دعاش این بود؟ «وارزق» رزق بده «اهله» اهل مکه را «من الثمرات» از ثمرات و میوهها اهل مکه بخورند «من آمن» هر که ایمان دارد. خدا فرمود چرا اینطور دعا میکنی؟ بگذار هر که هر چه میخواهد بخورد، بخورد «وارزق اهله من الثمرات من آمن» ابراهیم (علیه السلام) گفت نه یگ گروه خاصی از میوهها بخورند. قرآن فرمود مچش را گرفت گفت ابراهیم (علیه السلام) این رقم دعا نکن «و من کفر» کسی کافر هم باشد «فاُمتعه» آن هم کامیابش میکنم حالا قیامت حسابش جداست اما در دنیا همه باید از آب و برق و نام و گاز از مدرسه و خیابان و آمبولانس و بیمارستان و دانشگاه در منافع عمومی گیرنده بعضیها گیر میدهند، گیر میدهند یکبار دیگر بخوانم «وارزق اهله من الثمرات» چی؟ «من آمن» هر که ایمان دارد بخورد. خدا فرمود این دید تنگ مورد رضای من نیست «و من کفر» کسی کافر هم باشد یعنی باید انسان یک چیزی را وقف میکند، بعضیها میگویند وقف عامه بعضیها میگویند این وقف بر محله فلان، سادات، سادات دوشرفه که دو تا پاشان (پاهای آنها) شکسته باشد 98 سالش باشد. 18 تا دختر داشته باشد، 4 تا هم از دخترهایش کچل باشند. یعنی گاهی وقتها یک چیزی را میدهند اینقدر گیر میدهند قصه آن آقا میشود یک آقایی وقتی میخواست کمک کند به هر کس میخواست کمک کند میگفت بگو ببینم پدرت کیه؟ مادرت کیه؟ دیشب چی خوردی؟ هفته گذشته چی خوردی؟ چند ماه است گوشت خوردی؟ میوه خوردی؟ چه میوهای خوردی؟ کیلویی چند خریدی؟ زجرکش میکرد تا یک پولی بدهد. یک مردهشور آمد گفت آقا ما یک مدتی است کسی نمرده فقیر شدیم. گفت خوب ببینم غسل میت بلدی؟ گفت آره. گفت مرده را چه جوری میشوری؟ چه جوری دفن میکنی؟ خلاصه همه حرفهایش را زد پولش داد گفت آقا ببخشید ما یک چیزی هم تنگ گوش مرده میگوئیم وقتی میخواهیم بیائیم از قبر بیائیم بیرون، وقتی مرده را شستیم و دفن کردیم یک چیزی در گوش مرده میگوئیم بعد میآئیم بیرون. گفت چه میگوئید؟ گفت میگوئیم ای مرده خوشا بحالت مردی احتیاجت به این آقا نیفتاد که وقتی صد تومان میخواهد بدهد پدرت را در بیاورد. کاری ارزش دارد که تعداد زیادی از افراد به بهرهگیری برسند تعداد بهرهگیران وقف عام، دید عام. مثلاً بعضیها یک قرآن چاپ میکنند من یکبار دیدم یک کسی یک قرآن چاپ کرده چند کیلو، چه ورقههایی، چه جنسی گفتیم این را برای کی چاپ کردی؟ گفت این را چاپ کردیم که یک وقت اگر سران مملکت مهماندار شدند سران مملکتی دیگر آمدند خانه سران مملکت خواستند هدیه بدهند این کتاب را با یک جرثقیل تحویل بدهند. آخر گفتم مثلاً تو آخر عمرت را صرف چی کردی؟ آخر عمر که میخواهی بمیری میگویی من چه کردم؟ دل چند نفر را خوش کردی، همیشه در انتخاب شغل، ایجاد شغل و انتخاب شغل، شغلی را انتخاب کنید که افراد… یک حدیث بخوانم برای کشاورزها. حدیث داریم کشاورز، کشاورزی کنید حتی آن دانههایی که مورچهها و کرمها و موشها و کلاغها میخورند. حتی بهره حیوانها برای شما ثواب نوشته میشود یعنی اینقدر کشاورزی شغل بابرکتی است لازم نیست نتیجه انسانی داشته باشد. خیلی خوب این هم یکی. بعضی شغلها آدم خودش هم فایده میبرد، بعضی شغلها خودش فای… ببینید اتوبوسرانی، اتوبوسرانیه یک اتوبوس مسافر میبرد کربلا خود شوفر هم یک سلامی به امام حسین (علیه السلام) میدهد یک اتوبوس نه اتوبوس کربلا نیست کارش خدماته مفیده!! چیزی گیر خودش… جز همان حقوق در آمد ندارد. یک کاری را انتخاب کنید بین چند تا کار ایجاد اشتغال و انتخاب شغلی باشد که غیر از اینکه مردم به بهرهای میرسند خود شما هم به بهره برسید. میگویند وقت تمام شد من ه.. شش تاش را گفتم 14 تا چیزهاش دیگر ماند، بماند. خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) چه دعایی بکنیم؟ به حرفهایم بخورد، رنگ الهی، خدایا اخلاصی به ما بده که همه کارهایمان رنگ الهی داشته باشد. شرافت کار، خدایا همه نسل ما را به کارهای شرافتمندانه… مشغول بفرما. استحکام کار، کارگرهایی که سرهم بندی میکنند تولیداتشان، ساخت و سازشان سرهم بندیه یک کاری میکنند جمهوری اسلامی سبک بشود بگویند جنس، جنس خارجی خدایا به ما توفیق هر کاری که انجام میدهیم عالیترین درجهاش را تولیدش را به ما مرحمت بفرما. نیاز عموم نه خواص، خدایا عمری به ما بده که تمام مردم از ما استفاده کنند و عمر ما را مبارک کن. آن وجود مبارک و هستی به اشاره او میچرخد خدا اینطور کرد. حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قلبش را از ما راضی بفرما. «والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2381