نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2408
1- انتخاب راه خدا در دوراهیهای زندگی 2- تلاش برای تربیت نسل نو 3- انتخاب کارهای ماندگار، نه موسمی و مقطعی 4- انتخاب کارهای سخت بر کارهای آسان 5- صرفهجویی در اوقات عُمر 6- ایستادگی ملت ایران در برابر توطئههای دشمن 7- وعده الهی در پیروزی نهایی حق بر باطل
موضوع: ملاکهای انتخاب در زندگی تاريخ پخش: 27/10/97
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در محضر مبارک همکاران فرهنگی هستیم از آموزش و پرورش و امور تربیتی و دیگران. موضوع بحثمان موضوع انتخاب است چون چیزی است که تمام عمر با انتخاب سر و کار داریم. مراد انتخاب رئیس جمهور و مجلس نیست که حالا هر چهار سالی یکبار هست. دائماً یک حرف را بزنیم یا نزنیم. با چه کسی رفیق شویم. انتخاب همسر، انتخاب دوست، انتخاب شغل، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب لباس، انتخاب مسکن، دائماً انسان باید گزینش کند. بحث مهمی است و اگر انتخاب درست باشد تا آخر درست است و کج باشد هی بد میآورد. برای علما و طلبهها، برای تجار هم بحث خوبی است.
1- انتخاب راه خدا در دوراهیهای زندگی
اولین انتخاب این است که خدا را انتخاب کنیم یا غیر خدا را. در قرآن هم «فی سبیل الله» زیاد است، هم «دون الله» زیاد است. یعنی کارمان را برای خدا انجام بدهیم یا برای غیر خدا؟ موضوع بحث، بسم الله الرحمن الرحیم [پای تخته مینویسند] انتخاب، اصولی انتخاب دارد. انتخاب 1- خداوند یا غیر او. انتخاب نسل نو یا نسل کهنه، انتخاب واجب یا مستحب، انتخاب ماندگار یا موقت، انتخاب ارزان یا پر هزینه، دائماً از اینها خیلی است. به همین خاطر چون مسأله انتخاب مهم است در قرآن هی گفته: «فی سبیل الله»، (قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّه) (آلعمران /169) (قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّه) (بقره /190)، (جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّه) (بقره /218)، «هاجروا فی سبیل الله» فی سبیل الله زیاد است. یعنی خط را گم نکنی. دنیا چیزی نیست. پستش، ریاستش، مقامش چیزی نیست. خدا جنس را که میخرد امتیازاتی دارد. خدا جنس کم را هم میخرد. آیهاش را حفظ هستید. (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه) (زلزله /7) یعنی وزن یک مثقال را هم خدا میخرد. مردم جنس کم نمیخرند. اگر خانم به شما گفت: برو انگور بخر، دو کیلو. رفتی نیم کیلو، یک کیلو خریدی، یک نگاهی میکند، این بود انگور خریدنت؟ خلق جنس کم را قبول نمیکند، خدا جنس کم را قبول میکند. خلق جنس معیوب را برنمیدارد، خدا جنس معیوب را هم میخرد. نماز که میخوانیم یک دعایی دارد، دعایش این است. خدایا این نماز من بود، «ان كانَ فِيهَا خَلَلٌ أو نَقصٌ مِن رُكوعِها أو سُجُودِها» خدایا اگر نمازم خراب است، خرابیهایش را هم بردار و در هم بردار. خدا به بهشت میخرد. مردم خوششان آمد فوقش برای شما کف میزنند. سوت میکشند و صلوات میفرستند. خدا جنس کم را میخرد، خدا جنس معیوب را میخرد. خدا گران را به بهشت میخرد و خلق به سوت و کف میخرند. شما الآن معلم هستید. انتخاب خوبی خدا کرده است. خدا کمک کرده که شما انتخاب کردید. چه میکنید؟ یا تولید علم میکنید. و همچنین دانشجو و طلبه، کسانی که در دنیای علم هستند، چون مردم کره زمین سه دسته هستند. یا تولید میکنند، یا توزیع میکنند یا مصرف میکنند. آموزش و پرورش، دانشگاه، حوزههای علمیه، مراکز علمی یا تولید علم میکنند، یا توزیع علم میکنند یا مصرف علم میکنند. اگر بنا باشد من تولید کنم بروم تولید علم کنم. اگر بناست پخش کنم چرا پخش جاروبرقی، چرا پخش فرش و ماشین، ماشین لباسشویی، چینی، ظروف، مس، پخش علم میکنم. انتخاب کنیم. ممکن است آدم برای پول، برای پول کار نکنید. پول بگیرید ولی برای پول کار نکنید. مثل اینکه شما الآن از اکسیژن استفاده میکنید ولی هیچکدام برای اکسیژن وارد سالن نشدید. آنهایی که چاه میکنند هدفشان آب است و هیچکس برای خاک چاه نمیکند. چاه که میکنند برای آب چاه میکنند. منتهی خاک هم پیدا میشود. آن کسی که لباس میشوید هدفش لباس است. نیتش لباس است ولی عرق بدنش هم درمیآید. غذایش هم هضم میشود. ایام فراغتش هم پر میشود. ورزش هم میکند. یعنی نیت شما یک چیزی باشد. این انتخاب خدا و غیر خدا.
2- تلاش برای تربیت نسل نو
انتخاب نسل نو یا نسل کهنه، حضرت کسی را برای تبلیغ فرستاد، فرمود: سراغ بچهها برو. «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْر» (كافي، ج8 ،ص93) در همه نسلها، آموزش و پرورش زیربناست و در آموزش و پرورش هم کلاس اول مهم است. چون همهی مسئولین باید از این کلاس اول رد شوند. انتخاب نسل نو، من به همکاران طلبه گفتم که هرکدام منبر میروید، یک مدرسه هم بروید و سری به بچهها بزنید. انتخاب نسل نو، قانع نباشیم به یک مسجد و به پدرها، سراغ بچهها هم برویم. «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ» انتخاب نسل نو! انتخاب کار واجب، تا کار واجب هست انتخاب کار مستحب نکنیم. واقعاً جایی که مسجد ندارد چرا حسینیه میسازید؟ خود امام حسین باشد حسینیه میسازد یا مسجد؟ الآن امام حسین بیاید بگوییم: آقا این منطقه چند هزار نفر جمعیت دارد، میگوید: اول مسجد. قرآن بخوانم. (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) (آلعمران /69) اول مسجد، حضرت آمد مدینه، اول فرمود: مسجد. ما الآن بسیار شهرک داریم که همه چیز دارد ولی مسجد ندارد. واجب است یا مستحب؟ وقتی مسجد نیست برای چه حسینیه و زینبیه میسازید؟ مسجد بسازید و در همان مسجد عزاداری کنید. مگر فاطمه زهرا در مسجد سخنرانی نکرد برای غصب حق شوهرش؟ در مسجد روضه خواند. مگر امام سجاد در شام در مسجد حکومت بنی امیه را هوا نکرد؟ در مسجد بود. برای یک کیلو آرد که آدم نانوایی درست نمیکند. یک کیلو آرد داری. شما برای سالی ده روز محرم، یک حسینیه میسازی. اکثر حسینیهها تعطیل است. فقط محرم باز است. تا واجب هست سراغ کار مستحب نروید.
3- انتخاب کارهای ماندگار، نه موسمی و مقطعی
تا کار ماندگار هست کار موقت نکنید. شاه عباس کاروانسرا ساخته چهارصد سال مانده است. ما بنر میزنیم و فردا جر میدهند. ورود آقای الف را خیر مقدم عرض میکنیم. آقای الف سخنرانی میکند و میرود و بنر را چه کنیم؟ هیچی، چرا کار موقت میکنیم؟ چرا گل ببریم که پر پر شود و یک کتاب بدهیم. زاییده کتاب کودک فلسفی را برایش ببریم. عروس شده آئین همسرداری آیت الله ابراهیم امینی را ببریم. یک چیز ماندگار ببریم چرا چیز یکبار مصرف ببریم. یک چیز ارزان که هست چرا کار گران کنیم؟ خلاصه این دائماً مسأله اینها هست. کارهای روزمره باشد یا کارهای آینده نگر باشد. ابتکاری باشد یا تکراری باشد؟ جدید باشد… میگویند: مسجد که میروی هشت چیز گیرت میآید. حدیث داریم هرکس مسجد برود به هشت چیز میرسد یکی این است «و علماً مستطرفاً» علم مستطرف یعنی حرف تازه، این معنایش این است که باید هر پیشنمازی هروقت میرود نماز بخواند یک حرف جدیدی بزند. این وظیفه پیشنمازها هست. معلم سر کلاس میآید حرف تازه بزند. به درد بخورد، خیلی از حرفهایی که در آموزش و پرورش میزنیم به درد نمیخورد. دخترهای دبیرستانی آئین همسرداری باید یاد بگیرند که آمار طلاق زیاد نشود. این در مدرسه یک مشت حرفهای غیر ضروری میخواند، بعد بلد نیست چطور بچهداری و شوهرداری کند. زندگی را بلد نیست. چه چیزی به درد میخورد. من یکی دو سال هست حساس شدم روی درسهای بیخودی که در آموزش و پرورش، در دانشگاه، در حوزه هست. درسهایی میخوانیم که ضرورت ندارد. وقتی وارد جامعه میشویم میبینیم مردم چیز دیگر میخواهند و ما چیز دیگر خواندیم. آنوقت میگوییم: نگرفت. خوب نگرفت اینهایی که خواندی به درد نمیخورد. چرا ما چند میلیون لیسانس بیکار داریم. برای اینکه اینهایی که در دانشگاه خواندند کاربرد خارجی نداشته است. اگر دکترای اقتصاد ما، آن چیزی که خوانده بودند مفید بود، کشور گرفتار مشکل اقتصادی نمیشد. یک چیزهایی را جایگزین میکنیم، مثلاً اذان، گروه اذان در شهرها دیدید؟ ولی در هر شهری بروید گروه تواشیح درست شده است. خوب ما با داشتن اذان چه کار به تواشیح داریم؟ نمیگویم تواشیح بد است. من مخالف تواشیح نیستم. میگویم: اول اذان و بعد تواشیح، مخالف حسینیه نیستم. میگویم: اول مسجد و بعد حسینیه. اولویت، در انتخاب گیر هستیم. انتخاب همسر؛ همینطور پول سینما را میدهد، یک بستنی هم میدهد، در پارک یک لبخندی میزند میگوییم: پسر خوبی است. از شکل دختر خوشش میآید میگوید: این همسر خوبی است. آخر ما در انتخابمان ضعیف هستیم و بلد نیستیم چطور انتخاب کنیم.
4- انتخاب کارهای سخت بر کارهای آسان
بعضی کارها را میگوییم: این راحتتر است. اسلام میگوید: مؤمن نشانهاش این است که خودش را به دردسر بیاندازد ولی مردم راحت باشند. این پلیس راه، در جادهها، مرزبانان، بی خوابی میکشند، کشیکهایی که دارند، در آتش نشانی، اینها خیلی سخت است ولی مردم راحت هستند. ما انتخاب راحت داریم. یعنی میخواهیم با کار نازک، نان کلفت بخوریم. اسلام میگوید: وقتی آدم خوبی هستی که با کار کلفت، نان نازک بخوری. یعنی کار خوب کن اما قناعت کن. قناعت کن یعنی نان… این مشکلی که الآن داریم، چه فرد و چه جامعه، خانواده، تحصیلات، حوزه، دانشگاه، هرکس هر مشکلی دارد بخشی از مشکلات به این برمیخورد که انتخابش درست نبوده است. یک چیزهایی خوانده که به درد نمیخورد. یک شعری به نظرم خواجه نصیرالدین طوسی دارد، شعرش را حفظ نیستم. میگوید: آنچه برداشتم معلوم شد باید بگذارم، بیخود برداشتم و با خود بردم وآنچه گذاشتم باید برداشته باشم. برداشتهها گذاشتنی بود و گذاشتهها برداشتنی بود. میگوییم: عجب! چرا من این را انتخاب کردم؟ چرا این حرف را زدم؟ چرا با این دوست شدیم؟ مثلاً میخواهیم رفیق بگیریم، نسل نو. حدیث داریم اگر میخواهی رفیق بگیری، اول ببین این بنده خدا هست یا نه؟ اگر لطف خدا را نادیده گرفته، با او رفیق نشو. تو هم هرچه لطف کنی این لطف تو را هم نادیده خواهد گرفت. آن کسی که نعمتهای خدا را میگیرد و دو رکعت نماز نمیخواند، این وقتی به خدا اعتنا نکند میخواهی به تو اعتنا کند؟ ببین نماز میخواند یا نه. دوم ببین پدر و مادر از او راضی هستند یا نه؟ آن کسی که زحمت پدر و مادر را نادیده گرفته است، تو هم با او رفیق شوی هرچه به او خدمت کنی زحمت تو را هم نادیده خواهد گرفت. ببین رفیقهای قبلی از او راضی هستند یا نه؟ آن که خدمات رفیق قبلی را نادیده گرفته است، خدمات تو را هم نادیده خواهد گرفت. این ملاک انتخاب دوست است. شغل خوب این است که مشکل مردم را حل کنیم. شغل خوب این نیست که سودش زیاد باشد. شما الآن خدا را شکر کنید که معلم هستید و مربی هستید. مثلاً اگر در اداره دخانیات بودی چه میکردی؟ تولید دود، توزیع دود، مصرف دود. این هم شغل است؟ آدم تولید سیگار، بعد توزیع سیگار و بعد مصرف سیگار کند. ما اشتباه میکنیم در خیلی جاها، حالا… (اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى) (بقره /16) قرآن آیات زیادی داریم که میگوید: بعضیها، نفهمیدند چه کنند. عمرشان و جوانیشان را دادند. چه دادند و چه گرفتند؟ چه دادی؟ جوانی. چه گرفتی؟ نشستیم جدول روزنامه حل میکنیم. خیابان قدیمی دو حرفی در تهران، خیابان دو حرفی قدیمی تهران… گوشت کیلویی چند است؟ نان کیلویی چند است؟ تخم مرغ چند شد؟ گرانی و تورم، خیابان دو حرفی، ری! حضرت عباسی این کار است؟ عمر آدم صرف شود که خیابان دو حرفی پیدا کند. حالا مثلاً دو حرفی باشد یا سه حرفی، که چه شود؟ چقدر از عمر ما صرف چیزهای بیهوده میشود؟ انتخاب.
5- صرفهجویی در اوقات عُمر
گاهی اگر حواسمان نباشد، قرآن یک آیه دارد میگوید: میآید زمانی که برای یک دقیقه التماس میکنی. میگوید: یک دقیقه، پنج دقیقه عمر مرا اضافه کن. (رَبِّ ارْجِعُونِ) (مؤمنون /99) خدایا مرا برگردان. میخواهی جان مرا بگیری؟ نیم ساعت صبر کن. میگوید: نه، فایده ندارد. شبهای زمستان چقدر طولانی است. پنج، پنج و نیم غروب میشود و میانگین مردم ده، ده و نیم میخوابند. پنج ساعت شب، قانع نباشند دانشجوهای ما، ماپنج میلیون دانشجو داریم. به درسهایی که میخوانید قانع نباشید. این درسها را بخوانید اما قانع نباشید. شما بیش از درسهای دانشگاه هستید و طلبهها بیش از درسهای حوزه هستند. ما علمایی داریم که دویست جلد کتاب نوشتند. استاد ما از امام نقل میکرد که فیض کاشانی به قدری کتاب علمی نوشته که از ورق زدنش مچ ما درد میگیرد. صد تا دویست تا کتاب علمی نوشته است. اگر میخواهید کتاب بخوانید از نویسندهای بخوانید که چهل سال درس خوانده باشد. اینهایی که سریع برمیدارند هی… خیلی از حرفها آب درونش است. یعنی بسیاری از… من خیلی ناراحت هستم. گاهی کتاب میخوانم میگویم: این دو صفحه را در یک سطر میشد بگوید. پدر شما چطور مرد؟ خدا اموات را رحمت کند، تب کرد و لرز کرد و مرد. پنج ثانیه، بله اول مریض شد، گفتیم: او را دکتر ببریم، نبریم دکتر، کدام شهر ببریم؟ این شهر یا آن شهر؟ این بیمارستان یا آن بیمارستان؟ دو ساعت مرگ پدرش را میگوید. غذا چه خوردی؟ آش. فکری بودیم چه بخوریم، آش بخوریم یا غذا بخوریم؟ بالاخره تصمیم گرفتیم آش بخوریم رفتیم سبزی آش کهنه بود، رفتیم از سبزی فروشی دیگر و آنجا هم گران بود. آقا برای این اسفناجی که خرید یک ربع حرف میزند. حساب کنیم اینها حساب و کتاب دارد و حرفها هم جزء عمل است. صرفهجویی در عمر، انتخاب اینکه عمرمان را در کجا مصرف کنیم؟ فیلم میخواهی ببینی، چه ساعتی فیلم ببینیم؟ شما ساعت نه فیلم ببین. سه تا فایده دارد. هم شام میخوری. هم با خانواده حرف میزنی و هم فیلم میبینی. ما نیم ساعت فیلم میبینیم. نیم ساعت با خانم حرف میزنیم، نیم ساعت هم شام میخوریم. میشود یک ساعت و نیم! این یک ساعت و نیم را میشود نیم ساعت کرد. الآن این دیپلم و لیسانسها که کار ندارند به خاطر این است که مهارت ندارند. درس خوانده ولی در درسش نان نیست. یک اصطلاحاتی است بدانی و ندانی، مثل خیابان ری، انتخاب مطلب، انتخاب استاد، گاهی انتخاب بد بستری برای انتخاب بد است. یعنی اول سیگاری میشود. این سیگار مقدمه میشود برای تریاک. تریاک مقدمه میشود… یعنی اول تخم مرغ میدزدد و بعد از تخم مرغ، مرغ میدزدد. بعد هم کشتی قیر در دریا میدزدد. یعنی از تخم مرغ دزدی شروع میشود. گناه، گناه میآورد. چطور میگویند: پول، پول میآورد؟ گناه، گناه میآورد. انتخاب بد، انتخاب بد میآورد. در قرآن آیاتی داریم میگوید: چرا انتخابت کج است؟ آیاتش این است. (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ) (یونس /23) چرا منصرف شدی و کج رفتی؟ (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ) (یونس /34) (فَأَيْنَ تَذْهَبُون) (تکویر /26) (كَيْفَ تَحْكُمُونَ) (یونس /35) در قرآن از این کلمهها زیاد است، میگوید: چرا کج میروی؟ تمام دعاها مستحب است، جز یک دعا. یک دعای واجب داریم. آن هم «اهدنا الصراط المستقیم» است. این برای این است که آدم کج میرود. آخر اگر دیدید در یک جاده نوشته که احتیاط، خطر، حداکثر سرعت بیست کیلومتر، هی گفتند: احتیاط، خطر، احتیاط، خطر، پیداست جاده لغزنده است. اینقدر گفتند: «فی سبیل الله»، «فی سبیل الله» یعنی کج بروی؟ «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»، «فَأَيْنَ تَذْهَبُون»، «كَيْفَ تَحْكُمُونَ» یعنی کج بروی؟ «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی کج بروی؟ قیافه درست میکند. در خیابان نگاه میکنی این قیافه چه دارد؟ مثلاً این چه میخواهد بگوید؟ چه مشکلی دارد؟ حدیث داریم کسانی که قیافه زقور و بقور مطرح میکنند، این یک کمبودی درونی دارد و میخواهد مردم نگاهش کنند. کمال هم ندارد، دست به کاری میزنند بلکه مردم نگاهش کنند. یعنی عقدهای هستند. زنگ موبایلش را صدای گاو گذاشته است. مثلاً چیه میگویند: موبایل فلانی است. همین دلش خوش است که بگوید: موبایل ما با موبایل شما فرق دارد. اینهایی که حرکات ناهنجاری میکنند، خوب… با چه کسی مشورت کنیم؟ برای تشخیص راه حق، چه بخوریم؟ اصلاً تمام وزارت بهداشت و درمان برای این است که در انتخاب غذا، نمیفهمیم. در انتخاب غذا نمیدانیم آنوقت گرفتار همین بیماریها میشویم. دیگران مینشینند برای ما انتخاب میکنند. چه ببینیم؟ این فیلمی که میبینی چه بارش بود؟ مثلاً الآن یک شب نشستیم فیلم را دیدیم. خلاصه این فیلم چه رشدی درونش بود؟ هر کاری میکنید باید یک رقم رشد درونش باشد. رشد علمی، رشد اخلاقی، رشد سیاسی، رشد اقتصادی، رشد بدنی، این کار برای سلامتی من رشد داشت. هر چیزی که میبینید رشد باشد. حضرت موسی نزد خضر آمد، گفت: میخواهم عقب تو راه بیافتم. کجا؟ در دریا سوار کشتی شویم. در صحرا، (لَقَدْ لَقِينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً) (کهف /62) در خشکی بروی با تو میآیم. در دریا میروی با تو میآیم، فقط یک خواهش دارم. (تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً) (کهف /66) از این چیزهایی که خدا یاد تو داده است، یک چیزی هم تو یاد ما بده. رشد! هر دانستنی خوب نیست. یکی از شعارهای غلط ایران این است. ایران شعار غلطی دارد میگوید: انسان هرچیزی را بداند بهتر از این است که نداند. اطلاعات عمومی، در مورد نماز یک کتاب در خانههای شما باشد. ما اگر در آموزش و پرورش دیپلم تربیت کنیم ولی نماز بلد نباشد. این ذخیره قیامت نیست. قرآن میگوید: (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) (بقره /223) برای خودت هم… بله این شاگرد را زحمت کشیدی، لیسانس و او هم شد فوق لیسانس و دکتر، خوب شما برای قیامت خودت چه ذخیره کردی؟ اصلاً جمهوری اسلامی بنا نبود لیسانس و دیپلم بدهد. لیسانس و دپیلم متدین، اگر لیسانس باشد، مگر آمریکا لیسانس تحویل نمیدهد؟ مگر اروپا لیسانس تحویل نمیدهد؟ اگر این آموزش بند به پرورش صحیح نباشد، پرورش هم نه این چیزهایی که همه میگویند. پرورش آن کسی که ما را آفریده باید او قانون بدهد. این کتاب قانون من است. نواب صفوی یک مثلی دارد، خدا رحمتش کند. میگوید: شما هرچه بخری یک دفترچه دارد. کولر، یخچال، کامپیوتر، هرچه، پلوپز، زودپز، هرچه از هر کارخانهای بخری یک دفترچه در کارتن و جعبهاش هست. دفترچه نوشته این ترکیباتش چیست و چطور استفاده کن. بالاخره من از یک بخاری که کمتر نیستم. به ما گفتند: این دفترچه تو است. «قولوا» این حرف را بزن. «لا تقولوا» این حرف را نزن. «کلوا» این رقم غذا بخور. «لا تأکلوا» این غذا را نخور. با این باش، با این نباش. اینجا برو، «سیروا» اینجا نرو. این دفترچه من است. ما اول باید ببینیم این خالق من که ما را خلق کرده است چه میگوید. اگر روانشناسی در راستای مکتب بود روی چشم، اما اگر روانشناسی یک کار حرام است، ممکن است روانشناس بگوید: برو این کار را بکن. خوب این کار حرام است. من از نظر علمی میگویم، چه کسی گفت: تو با سواد هستی؟ اصلاً چه کسی گفت: تو علم داری؟ علم چیست؟چقدر حدیث داریم که کج میفهمید. «لیس العلم این… بل العلم آن» حدیث داریم. یعنی اینطور نیست که اگر گفتند: علمی است، علمی شد. اگر حرفهایشان علمی بود که پشیمان نمیشدند. قانون اساسی آمریکا تا حالا 25 بار عوض شده است. اگر آمریکاییها درست میفهمیدند الآن در مسائل سیاسی آمریکا درست فهمید؟ میخواست اول انقلاب جمهوری اسلامی را بشکند، نشد. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
6- ایستادگی ملت ایران در برابر توطئههای دشمن
یک خاطره دارم برای شما بگویم. یک سال 22 بهمن به من گفتند: اصفهان برو و در راهپیمایی سخنرانی کن. گفتم: نژاد من نژاد سیاسی حماسی نیست. من معلم قرآن هستم. گفتند: نه سیاسی اقتصادیها رفتند سالهای دیگر، مردم کم راضی بودند. بعضی خوب بودند و بعضی ضعیف بودند. گفتم: من این کاره نیستم. گفتند: برو. گفتم: چشم. رفتیم دیدیم بله میدان امام، میدان شاه سابق، جمعیتی است و خیابانهای اطراف، گفتم: برای این جمعیت چه بگویم؟ گفتم: مردم من تا حالا تافتون میپختم، امروز گفتند: سنگک بپز. اصلاً چونه و خمیرش فرق میکند ولی در عین حال کمک هم کنیم ببینیم چیست. گفتم: یک آیه در قرآن داریم، آیه این است. (مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ) (آلعمران /119) یعنی از غیظ بمیر. همان که دکتر بهشتی گفت: چه؟ از ما عصبانی باش و از عصبانیت… «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ» ما… حرفهایی که میزنم جمله جمله میگویم، آخرش هم میگویم: نشد. آمریکا خواست اما نشد. تا گفتم: نشد، شما بگویید: «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». حالا شروع کنیم همان قصه برای 15، شانزده سال پیش است. حالا در آستانه بهمن هستیم بد نیست یادآوری کنیم. شروع کنیم؟ آمریکا خواست به هر قیمتی هست شاه را نگه دارد، اما نشد. «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ» بلند بگویید… شد؟ آرزوی چشمی به لیبرالها داشت که بلکه اینها، چون آنها در دستشان بودند. باز هم نشد«مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». گفتند: ایران را تکه تکه کنیم. خلق عرب، خلق کرد، خلق بلوچ، گنبد، تکه تکه نشد ایران را تجزیه کنند. «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». هشت سال جنگ و بمباران که ایران متلاشی شود، نشد«مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». همین آخری بالاخره آخر دمش را سر کشید، از سوریه دارد بیرون میرود، میخواست با سوریه این چیز را بردارد… بشار اسد را بردارد، نشد«مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». صدام را میخواست نگه دارد نشد«مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». ترورهای کور و منافقین، از امام جمعههای پیرمرد گرفته تا حزب جمهوری و ترورهای کور، چقدر ترور کردند و نشد «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». آمریکا داعش را خلق کرد، بلکه تجزیه کند و یک برنامههایی داشت، باز هم نشد. هی ما گفتیم و هی نشد، نشد. ما هی میگفتیم و اینها میگفتند: نشد. این یک سخنرانی قرآنی و حماسی و سیاسی. کارنامه آمریکا را جمله جمله گفتیم و گفتیم: نشد. امیدوارم در این تحریم اقتصادی و در این برنامههایی که از این به بعد دارد، نشود.
7- وعده الهی در پیروزی نهایی حق بر باطل
قرآن یک چیزی دارد، میگوید: خدا قول داده است. سه مرتبه قول داده است. (ِليُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) (توبه /33) یکبار دیگر در یک سوره دیگر«ِليُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» و در سوره دیگر«ِليُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ». سه بار تکرار شده است یعنی اسلام کره زمین را خواهد گرفت. آمریکا باید گفت: «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ». نه ایران، هر نقشهای کفار بکشند خدا قول داده اسلام دنیا را خواهد گرفت. برای این کار سه شرط میخواهیم دو تا هست. یکی یک قانونی میخواهیم که به این قانون مطمئن باشیم. قانون برخاسته از سلیقهها و هوسها و خطهای سیاسی و حزبها نباشد. این قانون هست قرآن یک واو و نقطه کم و زیاد ندارد. قانون دست نخورده از وحی. یک رهبر هم میخواهیم که بتواند دنیا را اداره کند، آن رهبر را هم خدا ذخیره کرده است. بگویید… امام زمان. یعنی رهبرش هست و مکتبش هم هست. فقط آمادگیاش نیست. آمادگیاش نیست. به هر حال، (وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ) (ضحی /11) نعمتهایی خدا به ما داده و سختیهایی هم داریم. آدم اگر وقت سختیها شد چه کند؟ قرآن میگوید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ». نعمتهای خدا را یادت بیاید، سختیها کم میشود. الآن دندانم درد میکند. حضرت امیر دندانش درد گرفت، گفت: خدایا، یک دندانم درد گرفته خیلی اذیتم میکند. حالا اگر همه استخوانهای بدنم درد میکرد چه میکردم؟ همه استخوانهای بدنم… یک استخوانم درد گرفته است اگر همه استخوانهایم درد میگرفت چه میکردم؟ نعمت است. دیشب تا صبح نخوابیدم. بله، دهها سال تا صبح خوابیدی، یک شب هم تا صبح نخوابیدی. طوری میشود؟ نه. سختیها را اگر به شما فشار آورد، توجه کنید. به لطف خدا، یاد لطف خدا که افتادید، سختی کم شد. شغل مهمی داریم، سرمایهدار ترین افراد کره زمین آموزش و پرورشیها هستند. چطور؟ چون مردمی که پول دارند یا برج میسازند، یا قالی ابریشمی یا هواپیمای شخصی یا استخر، یا فلز، سکه، دلار، همه پولدارها این را دارند. ولی شما آموزش و پرورشیها مغز نسل نو دارید. سرمایه شما اینهاست. نسل نو در دست شماست. سرمایهدار شما هستید. طلا که جماد است. قالی جماد است. هواپیمای شخصی جماد است. استخر جماد است. همه اینها جماد است ولی شما انسان دارید. این هم نسل نو، قدر خودتان را هم داشته باشید و به دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس قانع نباشید. هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. کتاب هم نظیر کتابهای مطهری، یک دور تفسیر، کتابهایی که نویسنده بالای چهل سال درس خوانده باشد. گول این را نخورید که این بحث علمی است. خبری جایی نیست. خبری جایی نیست. بله بحث علمی داریم، منکر این هم نیستیم. اما هرچه آنها میگویند: علمی است، علمی نیست. هرچه آنها میفهمند درست نیست. اگر آنها درست فهمیدند، من اسمش را یادم رفت. ولی دیدم این را که 119 بار تا حالا قانون اساسیاش عوض شده است. آمریکا 25 بار عوض شده است. یک کشور دیگر بود… آخر صبح میگوید: خیابان یک طرفه است و عصر میگوید: دو طرفه است. میگوییم: این علمی شد؟ چه کسی گفته هرچه آنها میگویند: علمی است؟ روایاتی، «لیس البر این و لکن البر این» لیس… ما هرکس بریز و بپاش کند میگوییم: سخاوت دارد. حدیث داریم «لیس السخاوة این» سخاوت این است که خمس بدهد. کسی که خمس ندهد و به همه فامیل عیدی بدهید، کلی پول خرج کند، حدیث داریم این سخاوت دارد. خمس و زکاتت را بده سخاوت داری. اگر تمام اموالت را دادی ولی تا خمس ندهی. غسل این است که نیت کنی در آب، اگر در تمام اقیانوسها شیرجه بروی باز هم شما جنب هستی. غسل برای کسی است که نیت غسل کند تا پاک شود. اسلام چه گفته و ما چه میخواهیم. خدایا تو خودت میدانی که بنده خودم… بگذارید راستش را بگویم. چقدر انتخاب غلط داشتم. هر انتخاب غلطی که از ما سراغ داری ببخش و بیامرز. تو را به همه آبرومندان درگاهت قسمت میدهیم انبیاء و اوصیاء و پیغمبر و اهل بیتش از الآن تا ابد تمام انتخابهای ما را انتخاب صحیح قرار بده. آنهایی که برای ما بد انتخاب میکنند با تحریم اقتصادی، با توطئه و شایعه، هرکس علیه اسلام و مسلمین طراحی میکند انتخابش را ملغی بفرما. همانطور که در قرآن و در نماز به ما گفتی و همه باید «اهدنا الصراط المستقیم» بگوییم همه ما را برای همیشه در همه کار به راه مستقیم هدایت بفرما. بحث انتخاب خیلی حرف بود شاید یک پنجمش را گفتم. همین مقدار بس است.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- تکرار عبارت (في سَبيلِ اللَّه) در قرآن، بر چه امری تأکید دارد؟ 1) انفاق در راه خدا 2) جهاد در راه خدا 3) انتخاب راه خدا در همه کارها 2- در روایات تربیتی، کدام گروه سنّی مورد تأکید قرار گرفته است؟ 1) نوجوانان 2) جوانان 3) بزرگسالان 3- آیه 99 سوره مؤمنون به کدام درخواست انسانها پس از مرگ اشاره دارد؟ 1) آمرزش و رحمت الهی 2) بازگشت به دنیا 3) نجات از دوزخ 4- تنها دعای واجب کدام است؟ 1) اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ 2) رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَة 3) قُلْ رَبِّ زِدْني عِلْما 5- آیه 119 آلعمران، خطاب به دشمنان اسلام چه میفرماید؟ 1) اسلام، جهان را خواهد گرفت 2) از عصبانت بمیرید 3) اگر میتوانید همانند قرآن بیاورید
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2408