responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2446

موضوع: نشانه‌های ولایت در قرآن

تاريخ پخش: 23/05/99

1- تعیین مصداق ولایت در قرآن
2- حبّ و بغض در راه خدا
3- خمس و زکات، از نشانه‌های ایمان
4- زکات، هرگونه کمک به نیازمندان
5- مسجد، محل کمک برای نیازمندان
6- جمع‌آوری کمک برای نیازمندان
7- پذیرش ولایت طاغوت، مشکل دنیای امروز

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

درسهایی از قرآن در این ایام کرونا محدودیت‌هایی را به وجود آورده، امروز بحث ما در اردوگاه منظریه تهران است که تابستان‌ها پر از نسل نو بود چون اردوگاه تعطیل است ما زیر درخت‌های این اردوگاه فیلم پر می‌کنیم. یکی از آیات قرآن را برای شما معنا کنم.

1- تعیین مصداق ولایت در قرآن

قرآن می‌فرماید در سوره مائده آیه 55، بسم الله الرحمن الرحیم [پای تخته می‌نویسند] موضوع: معرفی رهبر آسمانی، (إِنَّما وَلِيُّكُمُ‌ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) (مائده /55) در شأن نزولش این آمده، این آیه چطور نازل شد؟ فقیری به مسجد پیغمبر آمد، این را همه شنیدند، ولی چون در مقام تفسیر هستیم، لطیفه‌های قرآنی و تفسیری‌اش را می‌گوییم. انشاءالله بتوانیم در 25 دقیقه، 25 نکته بگوییم. هر دقیقه یک نکته و لذا ببینید سر سفره قرآن می‌نشینید چقدر مطلب گیر آدم می‌آید.
گاهی معرفی کلی است. تقوا داشته باشید. گاهی می‌گویند: تقوا این است. یکوقت می‌گویند: آدم خوب کیست؟ می‌گویند: فلانی… آدم خوب کسی است که چنین و چنان باشد، خوش اخلاق باشد، امین باشد، صالح باشد. فکرش سالم باشد، زبانش و چشم و دستش پاک باشد. یکوقت می‌گوییم: آدم خوب ایشان است. یعنی قشنگ دست روی مورد می‌گذاریم. در قرآن آیاتی است که می‌گوید: بعضی جانشان را فدای پیغمبر کردند. پیش مرگ پیغمبر شدند. کی؟ بروید ببینید کیه؟ می‌روند می‌بینند بله علی بن ابی طالب جای پیغمبر خوابید. شبی که بنا بود پیغمبر از مکه خارج شود. اینجا هم همینطور است. می‌گوید: ولی شما کیست؟ «إِنَّما» یعنی فقط،«وَلِيُّكُمُ» فقط ولی شما، خدا، پیغمبر، مؤمنین، نه هر مؤمنی ولی شماست، مؤمنی که در حال رکوع زکات داد.
یک فقیری به مسجد آمد و به مردم گفت: من فقیر هستم کمک کنید. کسی کمکش نکرد، فقیر حالش گرفته شد، امیرالمؤمنین سر نماز بود، لابد نماز مستحبی بود به احتمال زیاد. اشاره به فقیر کرد و انگشترش را داد. این آیه نازل شد. ولی شما همان کسی است که در رکوع انگشتر داد. این حدیث را سنی و شیعه نقل کردند. راویانش خیلی هستند. عباس، عمار، جابر، انس، بلال، در الغدیر جلد دو، احقاق الحق، کنزالعمال، شیعه و سنی نقل کردند که قرآن می‌گوید: ولی شما امیرالمؤمنین است. سراغ کسی دیگر نروید. «انما» یعنی فقط، حالا اینجا سه نفر را گفته است. ولی شما خدا، پیغمبر و همان کسی است که در رکوع انگشتر داد. باید بگویی: اولیاء، اولیای شما چون چند تا ولی هستند. ولی شما خداست، رسول خداست و کسی که در رکوع انگشتر داد. یعنی جنس ولایت یکی است. یک ولایت است.
این زمینه شد که در غدیر خم هم پیغمبر فرمود: من مأمور شدم بگویم که بعد از من امیرالمؤمنین ولی شماست. ممکن است بعضی بگویند: ولی یعنی دوست، «انما ولیکم» ولی شما، چون ولی به معنی دوست هم آمده است. ولی شما، آن کسی است که انگشتر داد، ولی یعنی دوست است. جوابش این است که مسلمان‌ها همه برادر هستند. ولی لازم نیست در رکوع انگشتر بدهد. آن کسی که در حال رکوع انگشتر داد دوست شماست، نخیر، همه مؤمنین دوست ما هستند. قرآن فرمود: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) (حجرات /10) این یک مسأله است. بروید ببینید که بود؟ چه کسی در رکوع انگشتر داد؟ سنی و شیعه می‌گویند: امیرالمؤمنین بود. آدم واقعاً دلش برای مظلومیت امیرالمؤمنین می‌سوزد. الآن در دادگاه‌های ما دو تا شاهد باشد می‌تواند حقش را بگیرد. امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم دهها هزار شاهد داشت و حقش را نگرفت. خیلی مظلوم است.
ولایت فقیه هم که می‌گوییم فتوکپی ولایت است چون خود امامان ما گفتند که آن فقیه حاکم بر شماست. امام صادق فرمود: «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ‌ حَاكِما» (کافی/ج1/ص67) یعنی امامان معصوم فرمودند: زمان‌ غیبت بروید سراغ کسی که فقیه باشد، عادل باشد و دنبال هوسش نباشد. «مخالفاً لهواء» باشد.

2- حبّ و بغض در راه خدا

اسلام هم دافعه دارد و هم جاذبه دارد. هم دین ولایت است و هم دین برائت است. حبّ و بغض درونش است. در آیه‌ی قبل فرمود: ای مؤمنین یهود و نصارا را ولی نگیرید. یهود ولایت بر ما نداشته باشند. نصارا هم ولایت بر ما نداشته باشند. آیه بعد می‌گوید: ولایت شما کیست؟ همان که انگشتر داد. یعنی این را گفتیم نه، آن را گفتیم آره. اگر یکجا می‌گوییم: این به درد رهبری نمی‌خورد. بعد در جای دیگر می‌گوییم: این به درد رهبری می‌خورد. آیه قبل می‌گوید: یهودی و نصاری را ولی خود نگیرید، این آیه می‌گوید: امیرالمؤمنین را ولی خود بگیرید.
در قرآن نماز و زکات با هم است، خیلی آیات داریم می‌گوید: «یقیمون الصلاة یؤتون الزکاة»، «اقیموا الصلاة و آتوا» آنجایی که می‌گوید: «اقیموا، آتوا» امر است. یکجا خبر می‌دهد، «یقیمون، یؤتون» مکرر نماز و زکات با هم است. اصلاً نماز و زکات با هم قبول می‌شود. بعضی چیزها اگر دو تا باشد قبول می‌شود یکی باشد قبول نمی‌شود، مثل گوشواره. اگر شما یک خانم یک گوشش گوشواره باشد عروسی نمی‌رود. مثل قطار یک ریل باشد حرکت نمی‌کند. شما یک لنگه کفش داشته باشی بیرون نمی‌آیی. باید دو لنگه کفش باشد، دو تا گوشواره باشد. ریل راه آهن باید دو تا باشد. نماز بی زکات قبول نیست.
جای دیگر قرآن نماز و زکات کنار هم است. اینجا درون هم است، نه با هم، درون هم است. یعنی در رکوع انگشتر بده. پس جاهای دیگر نماز و زکات کنار هم است، چون خیلی‌ها گندم‌هایشان را درو کردند، در قرآن 32 کلمه زکات آمده و 32 کلمه برکت و این تصادف نیست. آمار قرآن یک رازی درونش است و گرچه بعضی وقت‌ها آدم رازش را نمی‌فهمد ولی راز دارد. همه دین ما بند به نماز است. روایت داریم اگر نماز قبول شد کارهای دیگر شما هم قبول می‌شود. مثل سوزن و نخ، اگر سوزن در پارچه رفت، نخ هم می‌رود. اگر سوزن ایستاد، نخ هم می‌ایستد. «اِنْ قُبلت قُبِلَ ما سواها و اِنْ رُدّت ردَّ ما سَواها» (وسائل الشیعه، ج4، ص108) بعضی از دوستان ما خیلی کمالات زیادتر دارند، بنده کمالی ندارم ولی به من می‌گویند: ما پای تلویزیون می‌نشینیم فقط برای ضرب المثل‌های تو می‌نشینیم. چون حرف‌های تو را بلد هستیم، این را چطور بیان کنیم؟
یک حدیث داریم می‌گوید: اگر نماز قبول شد همه چیز قبول می‌شود. نماز قبول نشد، هیچی قبول نمی‌شود. چه مثالی بزنیم؟ سوزن و نخ، اگر سوزن فرو رفت نخ هم می‌رود و اگر سوزن ایستاد، نخ هم می‌ایستد. نماز قبول می‌شود یا نه؟ می‌گوید: اگر زکات دادی نماز قبول می‌شود. چون حرف آخر را ایثار می‌زند. مثلاً می‌گویند: اگر کسی مکه رفت، مدینه نرفت، جفا کرده است. مدینه رفتی سر قبر حمزه و شهدای احد نرفتی، جفاکردی، توحید مربوط به نبوت است. یعنی اگر می‌خواهی حج تو قبول شود باید زیارت پیغمبر بروی. زیارت پیغمبر اگر خواستی قبول شود و جفا نکنی باید سر قبر شهدای احد بروی.

3- خمس و زکات، از نشانه‌های ایمان

در قرآن در مورد خمس می‌گوید: (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ‌ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) (انفال /41) آخرش می‌گوید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ» اگر شما ایمان دارید. عه، بله. اینهایی که مخاطب آیه هستند، این آیه به ما می‌گوید: ممکن است آدم اصحاب پیغمبر هم باشد، اصحاب پیغمبر باشد، کافی است؟ نه، کافی نیست. نمی‌شود گفت: صحابی است پس خوب است؟ نه، خیلی صحابی‌هایی داریم که قرآن نفرینشان کرده است. هرکس با پیغمبر بود، نمی‌شود گفت آدم خوبی است. (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ‌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا) (حجرات /6) از اصحاب پیغمبر بود ولی خدا لقب فاسق به او داد.
ما در قرآن آیه‌ای داریم که اصحاب پیغمبر است ولی خائن است. باید دانه دانه آدم را حساب کرد. مثل اینکه بگوییم هرکس بچه قم است آدم خوبی است. هرکس بچه مشهد است خوب است. هرکس بچه نجف و کربلاست، نخیر… افراد را دانه دانه، دانه دانه هم باید ساعت گذاشت. ایشان در این ساعت خوب است. فردا نمی‌دانم چه از آب درمی‌آید. به امیرالمؤمنین گفتند: چقدر «اهدنا الصراط المستقیم» می‌گویی. شما راهت مستقیم است. فردا چه؟ من تا الآن راه مستقیم هستم، فردا چه می‌شود؟ بزرگان ما، علمای درجه یک ما، من چند مورد را خدمتشان رسیدم. گفتم: اگر شما یک دعای مستجاب داشته باشی، چه می‌گویی؟ گفت: دعا می‌کنم خدا عاقبت مرا بخیر کند. آدم از فردای خود خبر ندارد.
ولی شما کیست؟ رهبری چه کسی را قبول کنیم؟ رهبری خدا، من بنده خدا هستم به چه دلیل بله قربان‌گوی تو باشم؟ داریم می‌گوید: خدا شما را حر آفرید، یعنی آزاد. «لا تَكُنْ‌ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً» (نهج‌البلاغه، نامه 31) ولی ما باید خدا باشد. خدا گفته ولی شما پیغمبری است که من فرستادم. پیغمبر فرمود: ولی شما همان است که در غدیر خم معین شد. مشخص می‌خواهی همان که در رکوع انگشتر داد. این انگشتر هم بعید است که انگشتر قیمتی باشد. عزیز شاعری که گفت:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن *** که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
حضرت امیر نگین پادشاهی، نه، یک انگشتر معمولی بود. بعید است انگشتر قیمتی باشد. با مشی و زندگی حضرت علی نمی‌سازد.

4- زکات، هرگونه کمک به نیازمندان

معلوم می‌شود زکات در فرهنگ قرآن زکات یک معنای فقهی دارد که به نه چیز واجب است، در حیوانات صد تا گوسفند و گاو و شتر، در غیر گندم و جو، خرما و کشمش و اینها، طلا و نقره، این یک زکات فقهی است ولی قرآن به هر کمکی زکات می‌گوید. انگشتر که گاو و گوسفند نبود که انگشتر طلا و نقره نبود. در فرهنگ قرآن به هر چیزی زکات می‌گویند. کسانی که اهل نماز و زکات نیستند، حق ولایت بر مردم ندارند. چون می‌گوید: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ‌ اللَّهُ» مسأله دیگر این است که برای توجه به محرومین نماز مانع نیست. این ایامی که مشکلاتی مردم دارند حتی نماز هم مانع نیست. یعنی درون نماز، نه اینکه، حضرت امیر می‌توانست اشاره کند بنشین نمازم تمام شود و انگشتر بدهم و چیز دیگر. حتی سر نماز هم اگر هستی نماز مانع نیست شما کمک کنی.
بعد هم باید کمک پایدار باشد. نه اینکه در عمرش آدم صدقه بدهد. کلمه «یقیمون، یؤتون» فعل مضارع است. فعل مضارع از نظر ادبیات عرب برای کار همیشگی است. یعنی کارش باید باشد، نماز کارش باشد. بعضی هستند در ایام انتخابات در مسجدها نماز می‌خوانند. رأی آوردند حضورشان کم می‌شود. «یقیمون، یؤتون» فعل مضارع است یعنی کار باید دوام داشته باشد. قرآن از کسانی تعریف می‌کند که می‌گوید: «کانوا یعملون»، «کانوا یصنعون» کانوا یعنی کارش این است. نه یعنی در عمرش یک مرتبه پدرش مرد و یک پلویی به مردم داد. تشییع جنازه پدرش بود، یک نهاری داد. عاشورا بود یک نهاری داد. یعنی سخاوت باید در وجودش نهادینه شود.
از این معلوم می‌شود کارهای جزئی هم نماز را باطل نمی‌کند. سر نماز در رکوع آدم کار جزئی کند، نماز باطل نمی‌شود. مثلاً پیشانی‌اش را خاراند یا دست در کیسه‌اش کرد یک دستمالی درآورد و لبش را پاک کرد. کارهای جزئی نماز را باطل نمی‌کند.

5- مسجد، محل کمک برای نیازمندان

مسأله دیگر این است که مساجد باید مرکز رسیدگی به امور فقرا باشد. یکی از مشکلات جمهوری اسلامی همین است. مؤسساتی که کمک به فقرا می‌کنند، خیریه‌هایی هستند که افراد خیر این کارها را می‌کنند، دستشان درد نکند. بنیاد پانزده خرداد هست در مواردی، کمیته امداد هست در موارد زیادی، بهزیستی هست، اما قرآن به ما خط می‌دهد و می‌گوید: کمک باید از مسجد باشد. چون کمیته امداد وقتی یک کمکی به فقیر می‌کند، این فقیر کمک را می‌گیرد، کمک جزئی هم هست. حالا دو کیلو برنجی، روغنی، خرمایی، چیزی، اینها چیزی نیست اما همین هم اگر در مسجد بگیرد و از دست پیشنماز بگیرند رابطه فقیر با مسجد پررنگ می‌شود. اما اگر در خانه را زدی و کمکش کردی همین عدس را می‌خورد و مسجد نمی‌آید. کاری کنیم که کارها رنگ مذهبی داشته باشد. قرآن می‌گوید: می‌خواهید زمان بگذارید زمانتان آرم دین داشته باشد. مثلاً نگو ساعت هشت، بگو دو ساعت بعد از نماز مغرب، نگو ساعت دوازده بگو قبل از نماز ظهر، قبل از صلاة الفجر. صلاة العشاء، زمان‌ها کمک می‌خواهی بکنی روز عید بده، بگو عید غدیر است. عید قربان است. می‌خواهی گوشواره برای دخترت بخری، بگو این نمازت را درست خواندی، انشا‌الله بازار می‌رویم و گوشواره می‌خرم. یا میوه می‌خرم یا برای پسرت، دوچرخه، چرخ و فلک هرچه… یعنی حالا که بناست این را بخری، این را به دین وصل کن. حدیث داریم اگر چیز شیرینی می‌خواهید برای بچه‌ها بخرید. روز جمعه بخرید که بچه‌ها بگویند: جمعه بابا بستنی می‌خرد. جمعه بابا بلال می‌آورد و چه می‌کند. یک خدمتی که می‌خواهید بکنید این را یک روز …
از این آیه استفاده می‌شود که مرکز رسیدگی به فقرا باید مسجد باشد. در یک شهر کمیته امداد، دو تا سه تا چهارتا و پنج تا و ده تا دفتر دارد. اما در یک شهر دهها و صدها مسجد است. مسجد در هر محله‌ای معمولاً هست. مردم پشت سر آقا که نماز می‌خوانند آقایش را قبول دارند. چون قبول نداشته باشند که مسجد نمی‌آیند. کارمند کمیته امداد آدم‌های خوبی هستند ولی ممکن است من شناخت نداشته باشم ولی این که پشت سرش نماز می‌خوانی پیداست غیر از اینکه آدم خوبی است، قبولش هم داری که به او اقتدا کردی. بعد وقتی کمیته امداد کمک گرفت، این رابطه‌اش با مسجد و عالم منطقه هم آشنا می‌شود. ما این درسها را باید استفاده کنیم. ما چهار پنج تا نهاد داریم. کمک به فقرا می‌کنند و هیچ دلیلی ندارد که اینها با دین و نماز و عالم رابطه داشته باشند. اینکه حضرت امیر در نماز انگشترش را داد و فقیر در مسجد آمد. حضرت در رکوع انگشتر داد، باید نشست اینها را نخ نخ کرد و از آن استفاده کرد.
از این معلوم می‌شود زکات هم لازم نیست نقدی باشد. اینجا انگشتر که پول نقد نبود. می‌شد زکات را یک چیز فرشی، نمدی، ژاکتی، بولیزی، منتهی چیز ارزشی باشد. یک چیزی نباشد کهنه و رنگ رفته و نخ نما باشد. قرآن می‌گوید: اگر می‌خواهید به بر برسید، از ابرار شوید، (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ) (آل‌عمران /92) یک چیزی را بدهید که ارزش داشته باشد، یک چیزی را می‌خواهی دور بیاندازی به فقیر بدهی، مهم نیست.
هیچ چیز مانع فقر زدایی نیست، حتی نماز. نمی‌شود گفت سر نماز بودم. باید به فقیر رسیدگی کرد. لازم نیست چیزی که می‌دهید دومی‌اش را داشته باشد، آخر بعضی می‌گویند: من اگر دو انگشتر داشته باشم یکی را می‌دهم. اگر دو پتو داشته باشم یکی را می‌دهم. نه، حضرت امیر یک انگشتر داشت. همان را داد. افرادی اگر چند چیز داشته باشند یکی را می‌دهند اما اگر یکی داشته باشند می‌گویند: نه نمی‌دهم. حضرت امیر یک انگشتر داشت.

6- جمع‌آوری کمک برای نیازمندان

هرکجا فشار بیشتر باشد مسئولیت اغنیاء بیشتر است. این هم یک مسأله‌ای است چون گاهی وقت‌ها آدم خودش هم پول ندارد. قرآن می‌گوید: حالا اگر پول نداری، فقیر دیدی می‌توانی از کنارش رد شوی و بگویی: من که ندارم. من که پول ندارم، مسئولیت هم ندارم. نخیر اینطور نیست. شما که پول نداری باز هم مسئول هستی. چطور؟ (وَ لا يَحُضُ‌ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ) (حاقه /34) ح جیمی و ضاد، یعنی پول نداری دیگران را تشویق کن. (وَ لا تَحَاضُّون‌) (فجر /18) هم «یحضّ» داریم هم «لا تحاضون» انتقاد می‌کند. چرا تحریک نمی‌کند دیگران را، ممکن است شما بگویید من ندارم. می‌توانستی دلالی کنی، تلفن کنی، از آبرویت استفاده کنی. دلالی کنی، حتی برای عروس و دامادها گفتند: دلالی کنید. یک آیه در قرآن داریم که اگر کسی دلالی کند اجر می‌برد. حضرت ذیل آیه فرمود: بهترین دلالی‌ها، دلالی بین عروس و داماد است. این جوان پسر خوبی است کسی او را نمی‌شناسد ولی شما می‌شناسید، معرفی کن. فلانی دختر خوبی دارد ولی کسی خبر ندارد، شما خبر داری معرفی کن، دلالی کن.
«الدَّالُّ عَلَي الْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ»‌ (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 380) اگر دلالی کنی گویی خودت این کار را انجام دادی. «وَ لا يَحُضُ‌ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ» به خصوص هر زمانی هم یک چیزی پیش می‌آید، الآن مسأله مسکن پیش آمده من این حدیث را برای شما بخوانم. «مَنْ‌ كَانَ‌ لَهُ‌ دَارٌ» اگر کسی یک واحدی مسکونی دارد. «وَ احْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى أَنْ يَسْكُنَهَا» یک مؤمنی به این خانه نیاز دارد. «فَمَنَعَهُ» به او نداد، «إِيَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِكَتِي» خدا به فرشته‌ها می‌گوید: ای ملائکه! «عَبْدِي بَخِلَ عَلَى عَبْدِي» این بنده من بخل کرد نسبت به آن بنده من، اتاق خالی داشت به او نداد. «بِسُكْنَى الدُّنْيَا وَ عِزَّتِي لَا يَسْكُنُ جِنَانِي أَبَداً» به عزتم قسم بهشت را به این نخواهم داد. چون یک اتاق بیست متری، سی متری، چهل متری را نداد. به عزتم قسم من در بهشت ابدا به این جا نمی‌دهم. خیلی مهم است. ما چقدر خانه خالی داریم. حالا ممکن است مستأجرها بعضی بد شوند، می‌نشینند بلند نمی‌شوند، خراب می‌کنند. آن را می‌شود با قید و شرط و محضری کردن، محال نیست. ولی یا ممکن است توقع آنها بیشتر شود. ولی شما کیست؟ ولی شما خدا و رسول است و کسی که انگشتر داد. انگشتر پادشاهی نه، شاعر گفته: نگین پادشاهی ولی از سیره‌ی امیرالمؤمنین ما پادشاهی نمی‌بینیم و هرچه می‌بینیم زهد می‌بینیم. ولی شاعر هم دستش درد نکند بالاخره شعر گفته است.
ما دینمان را باید از قرآن و روایات معتبر بگیریم. دینمان را نباید از عرفا بگیریم. از شعرا، از عرفا، از نیاکان و پدران و مادران، نیاکان ما چنین کردند خوب بکنند. ولی شما، خدا معین کرده آن کسی ولی شماست که ایمان داشته باشد «آمنوا» اهل نماز و اهل زکات باشد. نماز بی زکات قبول نیست. همه دین بند به نماز است. نماز قبول شد همه دین قبول می‌شود. نماز قبول نشد کارهای دیگر هم قبول نمی‌شود. این مطالبی در مورد این آیه است. (إِنَّما وَلِيُّكُمُ‌ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) (مائده /55) برای معرفی امیرالمؤمنین این آیه از آیات خیلی روشن است که شیعه و سنی هم اختلافی ندارند.

7- پذیرش ولایت طاغوت، مشکل دنیای امروز

مسأله‌ی ولایت را ساده نگیرید. الآن دنیا در آتش ولایت‌ها می‌سوزد. یک قلدری پیدا می‌شود مثل صدام ولی عراق می‌شود. یک قلدری مثل پهلوی پیدا می‌شود رضاشاه و پسرش و ولی ایرانی‌ها می‌شود. یک کسی مثل رئیس جمهور آمریکا بر آمریکایی‌ها ولایت دارد. قرآن می‌گوید: ولی شما باید به فکر فقرا باشد. او به فکر انتخابات است. من باید رأی بیاورم. حالا مردم کرونا گرفتند و یک میلیون هم مردند به درک، فعلاً بحث مهم سیاست است که من باید رأی بیاورم. خیلی از خطوط سیاسی در این ایام کرونا لب از لب تکان ندادند ولی انتخابات، در انتخابات و مسائل سیاسی با سرعت برق حرکت می‌کنند ولی در مسأله‌ی فقرزدایی مشکل مردم را حل کردن خوابشان می‌برد. یکجا بیدار هستند و یکجا خواب. ولی شما کسی است که دلش به حال فقرا بسوزد. کسی نگوید من خمس و زکات دادم. تا گرسنه هست ما مسئول هستیم. خمس و زکات حداقل است. حداقل اینکه واجب است خمس و زکات است. وگرنه حالا بنده خمس دادم و زکات دادم، حالا باز فقیر دیدی، باید بگویید من خمس دادم و دیگر بدهکار نیستم. اینطور نیست. من آخر یکبار کمک کردم. یکبار کمک کردی باز هم گرسنه هست. شما نمی‌توانی بگویی آقا من این بچه‌ام مریض شد یکبار قرصش را دادم. حالا اگر یکبار قرص دادی خوب نشد باید بگویی یکبار دادم. باید آنقدر دکتر بروی آمپول بزنی و قرص و دارو استفاده کنی تا بچه خوب شود. ما باید کمکمان طوری باشد که فقر برطرف شود. نه اینکه فقط خمس و زکات باشد. نه اینکه فقط بگویم یکبار دو بار کمک کردم بس است. تا مادامی که فقر هست مسئولیت هست.
خدایا تو می‌دانی چقدر از اول عمر تا حالا غافل شدیم و تقصیر و قصور داشتیم. گذشته ما را ببخش و آنچه از عمر ما مانده در راه مستقیم قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در آیه ولایت، به کدام ویژگی ولیّ تأکید می‌شود؟

1) اقامه نماز
2) ادای زکات
3) هر دو مورد
2- بر اساس قرآن و روایات، نشانه دین‌داری چیست؟
1) ولایت و محبت نیکان
2) برائت و بغض ظالمان
3) ولایت و برائت

3- پایان آیه‌ی خمس، بر چه امری تأکید می‌کند؟

1) ایمان به خدا
2) انفاق در راه خدا
3) کمک به نیازمندان
4- بر اساس آیه 92 سوره آل‌عمران، چه چیزی را باید انفاق کرد؟
1) اشیاء زائد بر نیاز
2) اشیاء با ارزش
3) اشیاء مورد نیاز
5- آیه 34 سوره حاقه به چه امری اشاره دارد؟
1) اطعام نیازمندان
2) پوشاندن نیازمندان
3) تشویق دیگران به انفاق

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2446
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست