نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 246
موضوع بحث: امام حسين(ع)، شب اول محرم
تاريخ پخش: 12/5/68
بسم الّله الّرحمن الّرحيم
به مناسبت شب اول محرم بحثي دربارهي امام حسين داريم. ولي اين بحث مقداري فني است. دو نفر از دوستان زحمت كشيدند و در اين بحث مقداري تغيير و تحول داده شده است و مقداري هم ميخواهيم دربارهي عزاداري صحبت كنيم. اما بحث اول؛ هر يك از امامها مطلبي دربارهي امام حسين فرمودهاند. من يكي يكي اين مطالب را ميگويم.
1- سخنان معصومين درباره امام حسين(ع)
پيغمبر فرمودهاند: «مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَا زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِ»(كمالالدين، ج1، ص264) حسين جان! تو زينت آسمانها و زمين هستي. «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»(إرشاد مفيد، ج2، ص127) يعني جسم حسين از من است، چون نوهي من است و من از حسين هستم. يعني دين من از حسين است. اين سخن پيغمبر است. اميرالمؤمنين فرمود: «بِأَبِي وَ أُمِّي الْحُسَيْنُ الْمَقْتُولُ بِظَهْرِ الْكُوفَة»(كاملالزيارات، ص79) پدر و مادرم فداي حسين. جملهي بسيار مهمي است. اميرالمؤمنين فرمود: «بِأَبِي وَ أُمِّي الْحُسَيْنُ الْمَقْتُولُ بِظَهْرِ الْكُوفَة»حسين كسي است كه اميرالمؤمنين به او ميگويد پدر ومادرم به فداي تو. امام حسن مجتبي ميگويد: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه»(أمالي صدوق، ص115) حسين جان! هيچ روزي در تاريخ مثل روز تو نيست. خود امام حسين فرمود: «لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَي»(كاملالزيارات، ص108) حركتي و نهضتي به وجود آوردم كه مومني نيست كه ياد من كند، مگر اين كه بگريد. من براي فتنه و فساد و پست و مقام حركت نكردم، بلكه حركت كردم تا امر به معروف كنم و نهي از منكر كنم. تا امت جدم را اصلاح كنم. امام سجاد(ع) ميگويد: «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ كَفَي بِذَلِكَ فَخْراً»(المناقب، ج4، ص115) من پسر كسي هستم كه به شيوهي صبر كشته شد. «قتل صبر» يعني يك كبوتر را در يك قفس بيندازند و از سوراخهاي قفس با نوك چاقو او را تكه تكه كنند. يعني حسين مثل پرندهاي كه در قفس و گرفتار نوك چاقوها بود شهيد شد. «وَ كَفَي بِذَلِكَ فَخْراً» و من افتخار ميكنم كه پدرم در مبارزه با طاغوت تا اينجا مقاومت كرد. امام باقر(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَيْنَ(ع) مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْإِمَامَةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ لَا تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ»(أمالي طوسي، ص317) امام باقر(ع) فرمود: مزد شهادت پدرم اين بود كه امامان ما بعد از امام حسين همه از نسل او هستند و خوردن هر خاكي حرام است، جز خاك كربلا! (البته به قصد شفا) امام صادق(ع) فرمود: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»(تهذيبالأحكام، ج6، ص113) حسين شهيد شد تا مردم آگاه شوند. تامردم از شك بيرون بيايند. امام كاظم(ع) فرمود: «مَنْ أَتَي الْحُسَيْنَ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ»(كافي، ج4، ص582) هر كس امام حسين را زيارت كند، گناهان قبل و بعدش آمرزيده ميشود. امام رضا(ع) فرمود: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَي يَوْمِ الِانْقِضَاءِ»(أمالي صدوق، ص128) شهادت امام حسين اشك ما را جاري كرد، دل ما را خون كرد. (توجه: گوينده اين جمله امام هادي(ع) است بر طبق متن كافي) امام جواد(ع) فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ حَتَّي أَتَاكَ الْيَقِينُ»(كافي، ج4، ص577) حسين جان! شهادت ميدهم نماز واقعي را تو به پا داشتي و زكات واقعي را تو پرداختي. امر به معروف و نهي از منكر واقعي را تو انجام دادي. امام حسن عسگري فرمود: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»(تهذيبالأحكام، ج6، ص52) علامت مومن اين است كه بتواند خودش را در اربعين امام حسين در شرايط عادي به قبر امام حسين برساند. امام زمان(ع) فرمود: «وَ أُقِيمَتْ لَكَ الْمَأْتَمُ فِي أَعْلَي عِلِّيِّينَ وَ لَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعِينُ»(بحارالأنوار، ج98، ص322) حسين جان! در عالم بالا، در آسمانها برايت جلسهي عزاداري به پاست. هر امامي حداقل يك جمله براي امام حسين گفته است.
2- جلسه عزاداري براي ما افتخار است
پس اگر ما افتخار ميكنيم كه در شهر و روستايمان جلسهي عزاداري ميگيريم، به خاطر اين حديث كه از امام زمان نقل شده است، ما همكار فرشتهها هستيم كه فرشتگان برايت جلسهي عزا به پا ميكنند. البته امسال يك گريه كن كم داريم. يكي از گريه كنهاي امام حسين رهبر كبير انقلاب و حضرت امام بود. امسال يك گريه كن كم شد. اما آن گريههاي خالصش بود كه اين همه مردم برايش سوختند. مطالبي را كه در اين جلسه دربارهي امام حسين ميخواهم نقل كنم و شما هم در آستانهي سفر تبليغ هستيد. اصولاً همان طور كه سطر اول وصيت نامهي امام را ديديد، «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»(كمالالدين، ج1، ص239) مسأله حسين و قرآن و همساني امام حسين با قرآن است. لقبهايي را قرآن دارد كه عين همان القاب را امام حسين هم دارد. حالا من مقداري را برايتان عرض ميكنم.
3- همساني امام حسين با قرآن در تلاوت
مثلاً دربارهي امام حسين داريم وارث تورات و انجيل. و داريم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ»(إقبالالأعمال، ص712) اي حسين جان! اي كسي كه تورات و انجيل و زبور را وارثي. در اصول كافي، حديث داريم قرآن هم كتابي است كه وارث تورات و انجيل و زبور است. همين جملهاي كه براي امام حسين آمده است، عيناً براي قرآن آمده است. دربارهي قرآن داريم كه آرام بخوانيد: (وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً) (مزمل /4). دربارهي امام حسين داريم وقتي ميرويد قبر امام حسين را زيارت كنيد «وَ امْشِ مَشْيَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ»(كاملالزيارات، ص133) آرام برويد. دربارهي قرآن داريم كه با حزن بخوانيد: «فاقروه بالحزن» قرآن را با حزن بخوانيد. دربارهي امام حسين داريم «إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ(ع) فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِينٌ مَكْرُوبٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ سَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً»(كافي، ج4، ص587) با حزن به حرم برويد. براي حرم امام حسين لباس شيك نپوشيد. زلفتان را شانه نكنيد. با همان گرد و خاك و ژوليدگي راه برويد. قرآن را با حزن بخوانيد. حسين را با حزن زيارت كنيد.
4- نور بودن قرآن و حسين و كهنه شدن آن دو
دربارهي قرآن داريم كه كهنه نميشود. دربارهي امام حسين هم داريم كه كهنه نميشود. داريم: «فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ»(عيونأخبارالرضا، ج2، ص87). قرآن كهنه شدني نيست. دربارهي امام حسين هم داريم كه: «وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَي كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ»(كاملالزيارات، ص260) حسين جان نامت با گذشت زمان كهنه نميشود. درباره قرآن داريم: «نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ»(نهجالبلاغه، خطبه 198). اميرالمؤمنين ميفرمايد: قرآن نوري است كه خاموش نميشود. در كامل الزيارة دربارهي امام حسين هم داريم: «كُنْتَ فِيهَا نُوراً سَاطِعاً لَا يُطْفَيء»(كاملالزيارات، ص230) حسين جان تو مثل نوري هستي كه خاموش نميشوي.
5- عدم انحراف در قرآن و حسين(ع) و مبارك بودن هر دو
در بارهي قرآن داريم كه انحراف ندارد: (وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً) (كهف /1) قرآن انحراف ندارد. دربارهي امام حسين هم داريم: «لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَي بَاطِلٍ»(كافي، ج4، ص572) حسين جان در كل حركتت سر سوزني از حق به باطل گرايش پيدا نكردي. آيت الله العظمي اراكي سال 43 يا 44 فرموده بود: اگر كسي احتمال بدهد حركت امام و رهبر كبير انقلاب بر اساس تقوا و خدا نيست، بايد به خاطر احتمالش استغفار كند. اين را يك آيت الله صد ساله ميگويد كه 60، 70 سال با رهبر كبير انقلاب آشنا بوده است. اگر كسي تصور كند كه يك سر سوزن انحراف به هوس بوده است. قرآن انحراف ندارد. حسين جان تو هم ذرهاي انحراف نداشتي. دربارهي قرآن داريم: (وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ) (انعام /92) كتابي است با بركت. دربارهي امام حسين هم داريم كه حضرت رسول(ص) فرمود: «اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِي قَتْلِهِ»(اللهوف، ص16) شهادت با بركتي داشت. دعا ميكند كه اين شهادت بركت داشت. دربارهي قرآن داريم: (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ) (واقعه /77) دربارهي امام حسين هم داريم: «وَ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدِينَ»(بحارالأنوار، ج98، ص322) پدرم فداي تواي اكرم شهيدان. حسين و قرآن هر دو كرامت دارند. البته اين را چند نفر از دوستان زحمت كشيدند. تقريبا 350 ساعت روي اين 20 دقيقه بحث، كار شده است. تمام القاب قرآن بررسي شده است و در تمام زيارتنامهها از هر كتابي تحقيق شده است. آن وقت اين كلمات مشترك استخراج شده است. بعد معلوم ميشود اينها واقعاً مثل دو كفهي ترازو هستند.
6- هم قرآن و هم حسين عزيز وريسمان محكماند
دربارهي قرآن داريم: (إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ) (فصلت /41) قرآن نفوذ ناپذير است. امام حسين هم فرمود: (هيهات منا الذلة) (اللهوف، ص97) من هم عزيز و نفوذ ناپذير هستم. دربارهي قرآن داريم: «ريسمان محكم» «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَي»(تفسيرالإمامالعسكري، ص449) يعني ريسمان محكم! در زيارت امام هم داريم: «أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَي وَ أَعْلَامُ الْهُدَي وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَي وَ الْحُجَّةُ عَلَي أَهْلِ الدُّنْيَا»(تهذيبالأحكام، ج6، ص113) عيناً لقب «عروة الوثقي» براي امام حسين هم آمده است. كفار ميگفتند: (لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ) (فصلت /26) به قرآن گوش ندهيد. تا امام حسين روز عاشورا رفت صحبت كند، گفتند: «فَأَبَوْا أَنْ يَنْصِتوُا»(بحارالأنوار، ج45، ص7) ابا كردند از گوش كردن، يعني به قرآن گوش ندادند. به حسين هم گوش ندادند.
7- قرآن و امام حسين هر دو دليل روشن و آمر به معروفند
دربارهي قرآن داريم که بينه و دليل روشن و معجزه است. (فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ) (انعام /157) من كتاب روشنگر هستم. دربارهي امام حسين هم داريم كه (أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ عَلَي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ) (تهذيبالأحكام، ج6، ص114) هر دو بينه و روشنگر هستند و وجود هر دو معجزه است. قرآن امر به معروف ميكند، امام حسين هم امر به معروف ميكند «فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ»(نهجالبلاغه، خطبه 183) اميرالمؤمنين ميفرمايد: قرآن امر به معروف ميكند، امام حسين هم كه ميخواهد برود به كربلا ميگويد: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ»(بحارالأنوار، ج44، ص329) هر دو امر به معروف هستند. قرآن مردم را به خوبيها و خيرها دعوت ميكند. امام حسين هم ميفرمايد: براي امر به معروف به كربلا ميروم. قرآن ميگويد: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ» اگر شما شك داريد كه قرآن وحي و معجزه است (وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ) (بقره /23) خوب اگر شك داريد كه از طرف خداست يا نه، يك سوره مثل آن را بياوريد. امام حسين هم فرمود: «فَإِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ هَذَا أَ فَتَشُكُّونَ أَنِّي ابْنُ بِنْتِ نَبِيِّكُم»(إرشاد مفيد، ج2، ص97) آيا شك داريد من پسر فاطمهي زهرا هستم؟
8- توحيد ما را به علي و علي ما را به خدا ميرساند
شب اول محرم در ميان برادران طلابي هستيم كه اهل جبهه و جنگ و شركت در عمليات هستند و الآن هم آماده براي سفر تبليغي هستند، راه انقلاب ما، راه امام حسين است. نقل شد كه امام فرمود: اگر يك قطرهي خون حسين در بدنم باشد، که در بدن من هست و همان يك قطرهي خون حسين كه در بدن رهبر انقلاب بود، مملكت را به اين حماسه و شهامتها رسانده است. بعد به مناسبت شب اول محرم در تيپ امام صادق برادران و طلبههايي كه اهل رزم و جبهه هستند و اهل تحصيل و تحقيق و حالا هم در آستانهي سفر تبليغي هستند، گفتيم: بحث حسين و قرآن را بكنيم. «تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْن» البته اين بحث درمورد اميرالمؤمنين هم هست. علي و قرآن؛ هر لقبي كه علي دارد، قرآن هم دارد و هر لقبي قرآن دارد، علي هم دارد. نه علي و قرآن، علي و خدا. چون داريم: «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(كشفالغمة، ج2، ص308)، «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(عيونأخبارالرضا، ج2، ص136) معلوم ميشود اگر سراغ خدا برويم، ما را تحويل رهبري علي ميدهد و اگر به سراغ علي برويم، علي ما را تحويل خدا ميدهد. معلوم ميشود تركيبات شيميايي اينها يكي است. اگر گفتند: آمپول بزني خوب ميشوي، قرصش را هم بخوري، خوب ميشوي. مريض ميفهمد كه تركيبات شيميايي قرص و آمپول يكي است. چون پزشك ميگويد: قرصش را بخوري يا آمپولش را بزني خوب ميشوي. دستتان در دست علي باشد، در امان هستيد. موحد باشيد، در امان هستيد. رهبرتان علي باشد، در امان هستيد. پيداست خط توحيد، ما را به علي ميرساند و خط علي ما را به خدا ميرساند.
9- قرآن و امام حسين(ع) شفا و هادي هستند و در روز قيامت شكايت ميكنند
دربارهي حسين داريم كه تربتش شفا است. در بارهي قرآن هم داريم (نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ) (اسراء /82) قرآن شفا است، خاك حسين هم شفا است. در بارهي قرآن داريم: (يَهْدي إِلَي الرُّشْدِ) (جن /2) قرآن شما را هدايت ميكند. امام حسين هم روز عاشورا فرمود: (إِنَّمَا أَدْعُوكُمْ إِلَي سَبِيلِ الرَّشَادِ) (بحارالأنوار، ج45، ص8) برايتان حرفهايي بزنم كه باعث رشد شما شود. پيغمبر روز قيامت ميگويد: خدايا مردم قرآن را رها كردند (وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً) (فرقان /30) پيغمبر روز قيامت ميگويد: خدايا مسلمانها قرآن را رها كردند و امام حسين هم فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ»(إرشاد مفيد، ج2، ص108) پيغمبر شكايت ميكند كه قرآن رها شد. حسين شكايت ميكند كه مردم او را رها كردند. هردو رها شدند. منتهي امام اين را زماني گفت كه از بدنش خون جاري بود، در دعاي روز عاشورا است. در آن زمان كه از بدنش خون جاري بود، گفت: خدايا به تو شكايت ميكنم كه اينها با پسر فاطمه چه كردند.
10- به قرآن و امام حسين نسبت دروغ دادند
گفتند: قرآن دروغ است و نسبت دروغ به قرآن دادند. گفتند: (إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً) (فرقان /4) قرآن دروغ است. ابن زياد هم در مسجد كوفه گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَظْهَرَ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ وَ نَصْرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْيَاعَهُ وَ قَتَلَ الْكَذَّابَ ابْنَ الْكَذَّابِ»(إرشاد مفيد، ج2، ص116) خدا را شكر كه حسين دروغ گو كشته شد. هم به قرآن و هم به امام نسبت دروغ دادند.
11- قرآن سيد الكلام و امام حسين سيد الشهداء
دربارهي قرآن داريم: (الْقُرْآنُ سَيِّدُ الْكَلَامِ) (مستدركالوسائل، ج4، ص336) در بارهي امام حسين هم داريم: «سيد الشهداء» دربارهي قرآن داريم: (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (حشر /21) اگر قرآن بر كوه نازل شود، قطعه قطعه ميشود. امام صادق(ع) فرمود: كوهها در عزاي حسين قطعه قطعه شد. البته اين جزء معارف بالاست. حاشا نكنيم. من بايد بدون خجالت در مورد يك سري مسائل بگويم، چون قرآن ميگويد: در اين عالم هستي غير از انسانها ديگران هم علم و شعور دارند.
12- غير انسانها هم علم و شعور دارند
قرآن ميگويد: (وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (بقره /74) يعني بعضي از سنگها «يَهْبِطُ» پايين ميافتند «وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» بعضي از سنگها هبوط ميكنند و از ترس خدا پايين ميافتند «خَشْيَةِ اللَّهِ». اين آيه قرآن است كه ميگويد: سنگ كوه از ترس خدا پايين ميافتد و حال آن كه قرآن ميگويد: ترس از خدا مخصوص علماست. فقط عالم خشية دارد. پس يك آيه ميگويد: فقط عالم ميترسد. آيهي ديگري ميگويد: كوه هم ميترسد. از كنار هم گذاشتن اين دو آيه به اين معنا ميرسيم كه سنگ هم علم دارد. اگر گفتند: آسمان گريه كرده است، تعجب نكنيد.
13- خاطرهاي از مادر شهيد
من خاطرهاي برايتان بگويم و عنايت كنيد. داشتيم با برادران ميرفتيم، در يكي از كوچههاي تهران به حجلهاي رسيديم، عكس شهيد بود. گفتيم اين جا شهيد دادند. بيا برويم به عنوان ناشناس و بدون مقدمه فاتحهاي بخوانيم. ماشين را پارك كرديم و وارد خانه شديم. صاحب خانه كمي به ما نگاه كرد، خيره شد و گفت: شما آقاي قرائتي هستي كه در تلويزيون صحبت ميكني؟ گفتم: بله! گفت: بنشين! رفت و به مادرش گفت و او آمد. مادر شهيد گفت: اول بگو ببينم چطور شد به اين جا آمدي؟ گفتم: ديديم خانهي شهيد است، حجلهاي ديديم و آمديم. خانهي شهيد دعوت نميخواهد. خانهي شهيد مثل مسجد ميماند. بايد در خانهاش را بوسيد و رفت سلام داد. گفت: آخر من يك پيام دارم. گفتيم: بفرما! گفت: پسر من اهل كفتر بازي بود. كبوتري را در قفس رنگآميزي كرده بود و به آن عشق ميورزيد. يك روز با خودش گفت: اين كبوتر بال دارد براي پرواز، خدا به آن بال داده است كه پرواز كند. من چرا او را در قفس انداختهام و حق پرواز را از او گرفتهام؟ خدا به او بال داده كه بپرد، چرا من به خاطر كيف و لذت خودم حق طبيعي اين حيوان را گرفتهام؟ در قفس را باز كرد و او را آزاد كرد. گفت: خدايا او را آزاد كردم. بعد گفت: خود من هم در اين دنيا در قفس زنداني هستم، رفت مسجد و پايگاه مقاومت بسيج اسمش را نوشت و دورهي رزمي ديد، رفت جبهه و از بچهي خود خبر نداشتيم. مدتها طول كشيد، يك روز ديدم كبوتر پسرم آمده روي ديوار و مرتب صدا ميكند، كمي خيره شديم. ديديم باز هم صدا ميكند. همين طور بيشتر متحير و هيجان زده شديم. كبوتر دور خانه چرخ زد و چرخ زد. ما بيشتر كلافه شديم. آمد داخل اتاق و ده، بيست بار دور اتاق هم چرخ زد. ما آتش گرفتيم، رفت روي طاقچه اتاق نشست و گردنش را به عكس پسرمان ماليد، تا گردنش را به عكس پسرمان ماليد، گفتيم بچهي ما شهيد شده است. اين كبوتر كه چند ماه پيش رفته است، معنا ندارد بيايد روي ديوار اين قدر بخواند و ده، بيست بار دور خانه و بعد اتاق طواف كند. بعد بيايد و سرش را به عكس پسر ما بمالد. ساعت را ديديم و روز را معين كرديم. همان روز و همان ساعت بچهي ما در جبهه شهيد شده بود. ما نميفهميم چه خبر است؟ اگر گفتند: پرنده در عزاي حسين گريه كرده است، دروغ نيست. قرآن ميفرمايد: (فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماء) (دخان /29) آسمان بر فلان گروه مجرم گريه نكرد. معنايش اين است كه ديگران گريه ميكنند. ما نميدانيم در اين عالم چه خبر است؟ امام زمان فرمود: براي حسين در آسمانها عزاداري ميكنند. فرشتهها و محتشم كاشاني اين را به شعر در آورده است.
14- قرآن و امام حسين ناطق صادق و هردو راهنما هستند
دربارهي قرآن داريم: «ناطق صادق» دربارهي حسين داريم: «أَنْتَ النَّاطِقُ بِالْهُدَي»(كاملالزيارات، ص230)، «أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّق»(كاملالزيارات، ص194) قرآن نطق ميكني و راستش را ميگويد. در زيارت نامهي امام حسين هم داريم: «أَنْتَ النَّاطِقُ بِالْهُدَي»، «أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّق» و درباره قرآن داريم: «القرآن الدليل علي خير السبيل» تا ميگويد: «وَ الدَّلِيلَ عَلَي اللَّهِ»(كاملالزيارات، ص212) قرآن و امام حسين هر دو دليل و راهنما هستند. داريم: «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَي الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»(نهجالبلاغه، حكمت 399) همين طور كه پدر بر بچه حق دارد، بچه هم بر گردن پدر حق دارد. حق فرزند بر پدر اين است كه به او قرآن بياموزد. بعد داريم «حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّهَا أَمَانٌ»(تهذيبالأحكام، ج6، ص74) همين طور كه ميگويد: به بچه قرآن ياد بدهيد، ميگويد: لب بچه را با تربت حسين باز كنيد.
15- توجه به كيفيت عزاداري
برادران عزيز روحاني، اول اين كه در عزاي حسين خوب عزاداري كنيد. عمامه را كنار بگذاريد و قشنگ ميان هيئتها عزاداري كنيد. استاد امام، حاج شيخ عبدالكريم حائري، مؤسس حوزهي علميهي قم عبايش را زير بغلش ميگذاشت و در اراك به دنبال سينه زني ميگشت. براي ايمان عار نيست، بايد خوب عزاداري كنيم. امام زمان(ع) سيد بحرالعلوم، جد آقاي بروجردي كه مرجع تقليد بود، گاهي خدمت امام زمان ميرسيد. از ايشان نقل شد كه من در جلسات عزاداري حضرت مهدي را ديدم. آقاياني كه عزاداري ميكنيد، براي خدا عزاداري كنيد. واي بر هيئتي كه بايد كميته و شهرباني از آن حفاظت كند، اينها لات نيستند، عزادار هستند. ما نبايد كاري بكنيم كه بين دو هيئت يك مشت كميتهاي و پاسدار مواظب باشند، كه يك مشت پاسدار هم كتك كاري نكنند. اصلاً محلهي پايين و محلهي بالا نكنيد. اصلاً هيئتها را حسيني و ابوالفضلي نكنيد. تو و من بايد كنار بروند. همه هيئتها يكي است. سعي كنيم عزاداري را خوب مطرح كنيم. امام عزيز هر روز به جماران تشريف ميآورد و ميخواست صحبت كند، روي صندلي مينشست. تنها روزي كه امام روي زمين مينشست، روز عاشورا بود. «طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ»(منلايحضرهالفقيه، ج2، ص615) امام زمان را بدون عمامه در جلسات ديدند. شما ديديد روزي كه امام از دنيا رفت، يك روز بعد كه مردم در حسينيهي جماران جمع شدند، تا در حسينيه باز شد، ديدند صندلي هست و امام نيست. تلويزيون نشان داد كه مردم از اين پايههاي حسنيه جماران رفتند بالا و صندلي را بوسيدند. وقتي انسان صندلي بي امام را ميبيند، قشنگ تصور ميكند كه اسب امام كه آمد، بچهها ديدند اسب از قتلگاه برگشته است ولي حسين نيست، چون امام سوار اسب شد و با اهل بيت خدا حافظي كرد و رفت جبهه و اسب بي سوارش برگشت. ما سالها ميشينيدم كه از امام زمان پرسيدند: بيشترين دل سوزي شما در كدام زمان بود؟ گفت: وقتي كه بچههاي حسين دور اسب را گفتند و ديدند اسب هست و حسين نيست. مردم وارد جماران ميشوند و ميبينند امام نيست و صندلي امام هست. منتهي بين حسين و امام ما خيلي فرق است. بدن مطهر امام در سردخانه بود. بدن مطهر حسين در آفتاب داغ بود. بدن امام روي دست بود، بدن حسين زير سم اسب بود. وقتي بدن امام را ديدند اشك ريختند، حسين را كه كشتند پايكوبي كردند. به حاج احمد آقا محبت كردند و دلداري دادند، بچههاي حسين را كتك زدند. امام زين العابدين را اسير كردند. ما هر چه براي كربلا مايه بگذاريم ميارزد. حيف كه نميتوانم روضه بخوانم. خدايا به تمام عزاداران ما كه در طول تاريخ اشك ريختند، همه را با امام حسين محشور بفرما. خدايا اين كشور امام حسين را از بلا حفظ كن. خدايا هر كمالي كه به امام دادي كه رهبري انقلاب را به خوبي انجام داد، به آقاي خامنه اي عطا بفرما. به وحدت و عزت و قدرت و عبادت و علم و تحصيل ما، ايمان ما، روز به روز بيفزا. راه كربلا را به روي علاقمندان باز بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 246