نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2492
موضوع: نعمتهاي خدا 17- سوء استفاده از نعمت
تاريخ پخش: 71/12/28
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث ما بحث نعمت هاست. راجع به نعمتها، شكر نعمتها، آشنايي با نعمتها، كفران نعمتها، نعمتهاي ظاهري و باطني، مادي معنوي، اين جهان و آن جهان صحبت ميكنيم. بحث ما، بحث مهم و خوبي است. در اين جلسه ميخواهيم چه بگوييم؟ نعمت ميتواند آثار سوئي داشته باشد.
1- يكي از آثار سوء نعمت تبليغات
يعني گاهي نعمت است ولي آنقدر براي افراد دردسر ميشود، كه فرد را دور ميكند. موضوع بحث ما نگاهي به گوشهاي از نعمتها و آثار سوء آن است. آثار سوء گاهي بيروني و گاهي دروني است. گاهي يك نعمت روح آدم را از داخل به هم ميزند. گاهي هم يك نعمت ميرسد كه از بيرون گرد و خاك ميكند. ممكن است كه يك نعمت آثار بدي داشته باشد. آدمي كه نعمت دارد گاهي ميتواند از نعمت هايش تبليغات سوء كند. مثلاً در آمريكا براي كانديدا شدن يك رييس جمهور دلار دلار پول خرج ميكند تا كانديد شود. يعني هركس پول بيشتري خرج كند، كانديد ميشود. اين تفكر، تفكر فرعوني است. فرعون وقتي ميخواست مردم را به خودش دعوت كند (أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْآن هارُ تَجْري مِنْ تَحْتي أَ فَلا تُبْصِرُونَ) (زخرف /51) من خدا هستم. كاخها و باغهاي من را ببينيد. از نعمتهاي خدا براي تبليغات خودش استفاده ميكرد. مثلاً تلويزيون براي من نعمتي است كه حديثها را بخوانم. اما از اين نعمت ميتوانم استفادهي سوء هم بكنم. ميتوانم يك تبليغاتي را به نفع خودم راه بياندازم. كسي را كه دوست دارم، مطرح كنم و از كسي كه ناراحت هستم بد بگويم و او را در تلويزيون خراب كنم. ميشود از نعمتها سوء استفاده كرد. گاهي ميشود تبليغات كرد. و لذا قران نقل ميكند كه موسي گفت: خدايا آخر من را با فرعون طرف كردي. فرعون پول دارد و از پول هايش براي تبليغاتش استفاده ميكند. خدايا به فرعون پول دادي و دست من خالي است. چه كار ميتوانم بكنم؟ گاهي وقتها حضرت موسي ميگفت: خدايا فرعون با اموالي كه تو به او دادهاي تبليغات ميكند. اين يكي از آثار سوء تبليغات است.
2- يكي از آثار سوء نعمت تحقير كردن است
يكي ديگر از آثار سوء نعمتها تحقير كردن است. وقتي كسي نعمتي دارد، ديگري را مسخره ميكند. خودش زيبا است. به هر زشتي كه ميرسد يك متلك ميگويد. (وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (همزه /1) چرا نيش ميزنيد؟ چرا سر به سر ميگذاريد؟ تحقير ميكنيد؟ براي اينكه خدا به اينها نعمت داده است و از نعمتها سوء استفاده ميكنند. آنهايي كه ندارند، تحقير ميشوند. قرآن ميگويد: (إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ) (انفال /36) كفار پول خرج ميكنند تا مردم از راه خدا خارج كنند. كلي خرج ماهواره، ويدئو، عكس سكس، مواد مخدر ميكنند تا جوانان ما را از خدا دور كنند. حاضر هستند كه انواع دلارها را خرج كنند تا جوانان ما روحيهي انقلابي نداشته باشند. اينها نعمت دارند ولي از نعمت هايشان سوء استفاده ميكنند. خانه دارد. سالن دارد. ولي تشيكلاتي را درست ميكند كه بچههاي محله را منحرف كند. خانه داشت اما به جاي اينكه در آن بچهها را هدايت كند، فاسد كرد. اين باج دادن است. از نعمتهايي كه دارد سوء استفاده ميكند. اين سوء استفاده از نعمتها باج دادن است. حضرت سليمان به بلقيس كه يك پادشاه خانم بود، نامه نوشت و گفت: بيا و مسلمان شو. مثل نامهاي كه امام به گرباچف نوشت. بلقيس خانم گفت: يك چيزي به او ميدهيم. شايد مشكل اقتصادي دارد. يك هديه برايش ميفرستيم. اگر هديه بگيرد، ديگر چيزي نميگويد. فرعون به ساحرها گفت: اگر شما با سحر و جادو آبروي موسي را بريزيد به شما مقامي ميدهم. فرعون نعمتهاي زيادي داشت. پول زيادي خرج كرد تا آبروي موسي را بريزد. پول خرج ميكند براي اينكه رقيبش را بر زمين بزند.
3- تكبّر يكي ديگر از آثار سوء نعمتها
تكبر يكي ديگر از آثار سوء نعمتها است. اينكه آدمي كه نعمت دارد، تكبر كند. آمدند و به يكي از پيغمبرهاي بني اسراييل گفتند: ما فرمانده كل قوا ميخواهيم. بعد از حضرت موسي نزد يكي از انبياء آمدند و گفتند: يك فرمانده كل قوا به ما بده تا با طاغوت بجنگيم. گفت: خيلي خوب! اگر فرمانده ميخواهيد، خداوند جناب طالوت را فرمانده شما قرار داده است. گفتند: طالوت رهبر ما باشد؟ اين به درد رهبري نميخورد. ما لياقتمان از او بيشتر است. براي اينكه فقير است. چون خودشان پول داشتند زير بار رهبري كه فقير بود، نرفتند. ليسانس بودن ارزش است. به شرطي كه آدم ليسانس عارش نشود كه پيش يك ديپلمه غسل و تيمماش را ياد بگيرد. بنده حجت الاسلام هستم. حجت الاسلام بودن يك نعمت است. به شرطي كه عارم نشود كه در كنار يك شاگرد راننده، رانندگي ياد بگيرم. نبايد بگويي: من كنار او بنشينم؟ بله! اگر ميخواهي رانندگي ياد بگيري بايد كنار او بنشيني. گاهي نعمتها باعث ميشود كه آدم زير بار رقيب خود نرود. ميگويد: من بهتر هستم براي اينكه مال و ثروت دارم. الآن بعضيها ميگويند: من مذهبي هستم. براي اينكه مادربزرگ من در روز ختم امام رضا شله زرد ميپزد. دليل ايمان ايشان شله زرد مادربزرگش است. هيچ چيز ندارد. نماز نميخواند. تقوا ندارد. خيلي وضع خرابي دارد. ولي اگر به او بگويي: چرا دين نداري؟ ميگويد: چرا به من گفتي كه دين نداري؟ مادر بزرگ من عكس مولا اميرالمومنين را دارد. هر كس عكس مولا را دارد، دين دارد؟ اگر عكس دليل بر دين داشتن است. پس عكا سها رييس دينداران هستند. نميخواهم بگويم: عكاسها بي دين هستند. عكاسها دين دارند ولي عكس دليل بر دين نيست. نبايد چيزي را دليل بر چيزي ديگر گرفت. به امام رضا ميگويد: شاه گنبد طلا حضرت رضا(ع)! مثلاً اگر امام رضا گنبدش طلا نبود، چه ميگفتي؟ عظمت امام رضا را در گنبد طلا، ايوان نجف ميبرد. عجب صفايي دارد. خوب قهوه خانه قنبر هم صفا دارد. صفاي ايوان نجف چه معنايي دارد؟ مگر اين كه صفاي معنوي باشد. اين درست است. خلاصه نبايد عقلمان به چشممان باشد. اينها خليفهي خدا در زمين هستند. رهبر معصوم هستند. ولي ما هستند. امامت، عصمت و ارزش اينها به خاطر گنبد طلايشان نيست. كسي كتاب حج نوشته است كه حالا من اسمش را نميآورم. ايشان در كتابش گفته است كه هيچ پرندهاي از روي كعبه پرواز نميكند. اين چه ارزشي است كه شما ميگوييد: پرنده از روي كعبه پرواز نميكند؟ اگر كبوتر از يك چيزي پرواز كند، بد است. كسي ميگفت: چرا در قبرستان بقيع كه چهار امام عزيز هستند، گربه وارد ميشود؟ چرا امامان نميتوانند كاري كنند؟ گفتم: آدمهايي كه از آنجا ميگذرند، بجز شيعهها و بعضي از سنيها و وهابيها از گربه بدتر هستند. قرار نيست كه گربهاي از آنجا عبور نكند. شمر پايش را روي سينه امام حسين گذاشت. امامت ما به كفش و كلاه و كبوتر و گربه. . . نيست.
4- ايمانهاي باطل و دروغين
ما چند نوع دين داريم. ايمانهاي آبكي، ايمانهاي الكي، ايمانهاي چپكي و ايمانهاي كلكي كه همه مردود است. ايمانهاي آبكي مثل شله زرد مادر بزرگ و عكس اميرالمومنين است. ايمان سطحي، ايمان يك جانبهاي، ايمان موضوعي هم مردود است. مثلاً در مكه نماز ميخواند. اما در بيرون مكه نماز نميخواند. در مكان دينش را عوض ميكند. ماه محرم حلقه طلا دست نميكند. حلقه طلا براي مرد حرام است. چه در ماه محرم و چه در ماه صفر! در همهي حالات و همهي ماهها حرام است. گاهي افراد بر اساس زمان و مكان ايمان دارند. به او گفتند: روزه نگير. حالا روز 21 ماه رمضان را روزه ميگيرد. اگر گفته: بخور. در روز 21 هم روزهات را بخور. اگر گفته: بگير. بايد همه را بگيري. گاهي بر اساس خواب ايمان دارد. يكي از بزرگان خواب ديد كه فردا وقتي به مسجد رفت بايد به اولين موجودي كه ديد احترام بگذارد. صبح به مسجد رفت. ديد كه يك سگ به مسجد آمد. گفت: از نظر اسلام سگ نبايد وارد مسجد شود. فردا شب خواب ديد. گفتند: مگر نگفتيم كه احترام بگذار. چرا او را بيرون كردي؟ احترام بگذار! صبح رفت و ديد كه اول سگ آمد. سه شب خواب ديد و گفت: خواب دروغ است. ما در مقابل قرآن و حديث نبايد به خواب تكيه كنيم. خانم موهايش را بيرون ميگذارد. صورتش تحريك كننده است و آرامش و امنيت جامعه را به هم ميزند. گناه ميكند. بعد در خواب يك كسي را ميبيند و ميگويد: لابد خود ابوالفضل بود. اين سيدهاي بزرگواري كه به خواب زنان بدحجاب ميآيند، شيطان هستند. اگر سي دو شال سبز هم در گردنش باشد، او را بگير و خفه كن. چون ما نميتوانيم يك حرام قطعي را به يك خواب معامله كنيم. مگر ميشود كه آدم يك چيزي را به خواب و خيال بفروشد؟ گاهي شخصي يك چيزي را براي كسي خواب ميبيند. نميتواند بگويد: چون من چنين خوابي ديدهام پس اين طوري ميشود. خودت كه ميداني نماز صبحت را نخواندي. اصول را با وهم و خيال و خواب ادغام نكنيد. اصل تقواست.
5- منت گذاشتن از آثار سوء نعمتها
تكبر و منت گذاشتن يكي از آثار بد نعمت است. گاهي كسي يك چيزي را به كسي ميدهد. اما منت ميگذارد. اين منت گذاشتن باعث ميشود كه كار اين فرد بسوزد. خدا شهيد محراب آيت الله مدني را رحمت كند. ميگفت: كارهاي ما يا از همان اول خراب است. يا در وسط و آخر خراب ميشود. گاهي كارها به خاطر ريا از اول خراب است. گاهي اولش براي خداست اما وسط كار دچار غرور ميشود. گاهي هم اول و وسط كارها براي خداست. اما آخر كار يك گناهي ميكند كه آن كار از بين ميرود. حبس ميشود. منت گذاشتن را بگويم. (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ) (بقره /263) آخوندي كه در تلويزيون است، آخوند مبلغ بايد حافظ قرآن باشد. متاسفانه من قرآن را حفظ نيستم. گاهي وقتها در بيان كلمات اشتباه ميكنم. اما محتوي در دستم هست. مثلاً قرآن ميگويد: با فقير با لبخند برخورد كني بهتر از اين است كه به او پول بدهي و بعد منت بگذاري. بسياري از خانمها زحمت ميكشند و پذيرايي ميكنند. اما در آخر حرفي را ميزنند و اجر كار خود را با آن حرف از بين ميبرند. مرد هم همينطور است. هر خدمتي به خانم بكني و بعد منت بگذاري، خراب ميشود. منت آتش ميزند. منت از گناهاني است كه آدم را نابود ميكند. آقاياني كه دير تلويزيون را روشن كردند. موضوع بحث ما دربارهي نعمتهاست. اين جلسه ميخواهم بگويم كه نعمتها عوارض بدي هم دارند. آدمي كه چيزي دارد، گاهي به نفع خودش تبليغات ميكند. گاهي كسي كه پول زيادي دارد، ديگران را تحقير ميكند. گاهي چوب لاي چرخ آدمي كه چيزي ندارد، ميگذارد. گاهي به اين و آن باج ميدهد. آدمي كه چيزي دارد زيربار حرف حق نميرود. به خاطر اينكه كيسهاش پر از پول است. گاهي آدمي كه چيزي دارد، به آنهايي كه از چيزهاي او استفاده كردهاند، منت ميگذارد. آدمي كه پول دارد، ميتواند تشكيلاتي را رواج بدهد و افرادي را از راه خارج كند. مثلاً بنده پول دارم و تراكتور ميخرم. ده تا تراكتور ميخرم و همهي بيابانها را زير كشت ميبرم و براي كشاورزان ديگر زمين باقي نميگذارم. هركس زميني را آباد كند براي خودش است. درست است كه هركس زميني را آباد كند، براي خودش است ولي اين در شرايط طبيعي است. اگر يك سرمايه داري بيايد و يك ميليون تراكتور بخرد و همه كوير ايران را زير كشت ببرد. ما نميتوانيم بگوييم: همهي زمينها براي او است. در اين مورد فقيه بايد نظر بدهد. پس اين حديثي كه ميگويد: هركس زميني را آباد كند براي خودش است. در اين مورد صدق نميكند. مثلاً ميگويند: اگر ميخواهي يكي را تنبيه كني، با چوب مسواك تنبيه كن. حالا يكي ميگويد: من با دسته بيل مسواك ميكنم. خوب تو كه نميتواني با دسته بيل او را تنبيه كني. اين درست نيست. اگر گفتند: كسي كه زميني را آباد كند براي خودش است. در شرايط عادي است. اينكه يك كمپاني 200 هزار تراكتور بخرد و صدها هكتار زمين را زير كشت بيرد و زمين را براي همه گوسفنددارها و دامدارها تنگ كند، درست نيست. دزدي به باغي رفت. شروع به ميوه خوردن كرد. صاحب باغ آمد و گفت: چه كار ميكني؟ گفت: ميوه ميخورم. گفت: چرا دزدي ميكني؟ دزد گفت: چرا تو ديشت با خانمت دعوا كردي؟ گفت: دزدي تو چه ربطي به دعواي ما دارد؟ گفت: حرف، حرف ميآورد. پول پول ميآورد. افرادي كه پول دارند. اگر پول خود را در بانك بگذارند و بانك شئوناتي را كه بايد رعايت كند، رعايت نكند، رباي الآن با رباي زمان شاه فرقي نميكند. اگر همان طور كه به او گفتند، به كارها عمل نكنند، ربا همان رباست. يك فرمول درست كردند. گفتند: اين فرمول اينطور است. با اين فرمول سوء استفاده از مقام اشكالي ندارد.
6- سوء استفاده از مقام
گاهي خدا به افرادي نعمتي داده است. نعمت علم، نعمت نبوت، حكيم بودن، فيلسوف بودن، آيت الله بودن، مجتهد بودن هم نعمت است. آيا ميشود كه اگر آدم رييس شود، سوء استفاده كند؟ به قصاب بگويد: يك خورده گوشت به خانهي ما بده. خانهي ما را جارو كنيد. اين ظرفها را هم بشوييد. حالا كه خدا به تو نعمت داده است، بايد ديگران را به نوكري بكشي؟ قرآن يك آيه دارد كه ميگويد: بشري حق ندارد به خاطر نعمت نبوت و حكمتي كه دارد ديگران را به نوكري بگيرد. اگر به درجات معنوي رسيدي، حق سوء استفاده از اين درجات معنوي را نداري. براي امام رضا(ع) مهمان آمد. چراغي كه در خانه بود، خراب شد. يكي از مهمانها دستش را دراز كرد كه فيتيله را پاك كند. امام رضا فوري دستش را كشيد و گفت: مهمان نبايد در خانه كار كند. حالا ما گاهي وقتها كه افطاري ميدهيم فقط به صنف خودمان افطاري ميدهيم. اگر احياناً فقيري هم بيايد، براي ظرف شستن و جفت كردن كفشها ميآيد. سر سفره كسي نيست كه به اين فقير يك تعارف بكند. بايد مواظب باشيم كه به مستمندان احترام بگذاريم. قرآن ميگويد: بسياري از دانشمندان و راهبها به خاطر اينكه خدا به آنها نعمت داده است دانشمند و راهب هستند و مقام معنوي و علمي دارند. به خاطر مقام معنوي و علمي كه دارند سوء استفاده ميكنند. اموال ديگري را مفت خوري ميكنند. تفاخر، تصاحب، بيگاري كشيدن از آثار سوء استفاده از نعمتها است. خياط نميتواند به شاگرد خود بگويد: مغازه را جارو كن. ما اين بچه را پيش شما گذاشتيم كه خياطي را ياد بگيرد. حالا شما او را به نوكري گرفتهاي؟ اما گاهي اشكال ندارد كه شما مغازه را جارو كني. چون او استاد شما است. اما او هم به خاطر اينكه استاد است نبايد به شما دستور بدهد. يعني خدمت كن. يعني اگر پيش كسي درس ميخواني، برايش گوشت هم بخر. نان هم بگير. دكانش را جارو كن. لباس هايش را بشوي. اما اگر خواستند تو را به بيگاري بكشند، قبول نكن. خودت به او احترام بگذار اما بيگاري را قبول نكن. اين يك ارزش است.
7- تفاخر و خودنمايي از آثار سوء نعمت
تفاخر و خود نمايي خيلي بد است. تفاخر و خودنمايي يكي از آثار سو نعمت است. تفاخر اشتباه است. اينكه بگويد: من اينطور هستم. من آنطور هستم. من در خانهي پدرم هم كار نميكردم. شما خيلي غلط ميكردي كه در خانهي پدرت كار نميكردي. مگر بيكاري ارزش است؟ بعضي از دخترها فكر ميكنند كه كار نكردن در خانهي پدر افتخار است. نميدانند كه بيكاري بدتر است. دعاي آدم بيكار مستجاب نميشود. حديث داريم خداوند بر آدم بيكار غضبناك است. تفاخر و رياكاري يكي ديگر از آثار سوء نعمتها است. بعضي از افراد با چيزي كه خدا به آنها داده است، رياكاري ميكنند. چون مال دارد. مالش را در راه خدا ميدهد. اما براي رياكاري پول ميدهد.
8- ادعاي رهبري از آثار سوء نعمت
يكي ديگر از آثار سوء ادعاي رهبري است. گاهي افرادي به خاطر اينكه پول دارند ميگويند: بايد از من اطاعت كني. ده مورد از عوارض بد نعمتها را گفتم. حالا چقدر خدا بايد به ما لطف كند كه با نعمتي كه به ما داده است، تبليغات بد نكنيم. ديگران را تحقير نكنيم. چوب لاي چرخ نگذاريم. باج ندهيم. حرف حق را بپذيريم. اگر كمك كرديم منت نگذاريم. به خاطر خانه و زندگي كه داريم ديگران را به نوكري نكشيم. باد نكنيم. رياكاري نكنيم. ادعايي نداشته باشيم. اينها عوارض نعمت است. خلاصه وقتي آدم دقت ميكند، ميبيند خوش به حال كسي كه از نعمتهايي كه دارد درست استفاده ميكند. چون وقتي نعمت زياد شود، ظرفيت ميخواهد. به خاطر نعمت زياد ظرفيت داشته باشد. كسي كه ماشين دارد، در محلهاش چنان بوق ميزند كه همه به او نگاه كنند. اگر ماشين داشته باشي و زن حاملهاي را به بيمارستان نرساني خيلي گناه كردهاي. خدا پدرت را در ميآورد. اگر اين زن بمير د گناهش گردن تو است. گناه بي سوادها به گردن باسوادها است. گناه كساني كه مسائل فقهي را نميدانند به گردن كساني است كه مسائل فقهي را ميدانند. گناه فقرا به گردن اغنيا است. مگر ميشود كه آدمي نعمتي داشته باشد اما به ديگران كمك نكند؟
9- گاهي نعمت نقمت ميشود
فلذا حديث داريم كه حضرت وارد خيمهاي شد. گفت: ما گرسنه هستيم. ميشود مقداري شير به ما بدهي؟ صاحب خيمه گفت: نه! پيغمبر فرمود: خدا خيلي به تو بدهد. به خيمهي ديگري رفت. گفت: ميشود مقداري شير به من بدهي؟ گفت: بله! پيغمبر وقتي ميخواست او را دعا كند، گفت: خدا به اندازهاي به تو بدهد كه در حد نيازت است. گفتند: يا رسول الله! به آن كسي كه به شما شير نداد، گفتيد: خدا خيلي به تو بدهد. اما به آن كسي كه به تو شير داد، گفتيد: خدا به اندازهي كفايت به تو بدهد. گفت: من او را نفرين كردم. اگر كسي كه چيزي دارد، دچار اين مسائل بشود خيلي مشكل است. نعمتها مشكل است. هر نعمتي مسئلهاي دارد. آدم بايد بفهمد كه چه دعايي ميكند. به يك نفر گفتند: تو سه دعاي مستجاب داري. گفت: زن من زيبا ترين زنهاي كره زمين باشد. همسرش به قدري زيبا شد كه همهي مردم كوچه از پنجره و پشت بام او را نگاه ميكردند. ديد كه زندگياش خيلي سخت شده است. گفت: ميخواهم كه زن من از بد شكلترين زنهاي كرهي زمين باشد. ديد كه صورت زنش كج شده است و اصلاً نميشود تحمل كرد. گفت: خدايا مثل روز اول شود. اين سه دعا كرد و هيچ كدام فايده نداشت. سه دعا از بين رفت. قرآن يك قصهاي دارد كه ميگويد: خيلي آه نكشيد. ميگويد: قارون وقتي رفت و آمد ميكرد. مردم او را ميديدند و آه ميكشيدند. ميگفتند: كاش من هم مثل قارون پول داشتم. او كيف ميكند. اما زماني كه در زمين فرو رفت، گفتند: چه خوب شد كه ما پول نداشتيم. نعمتها خوب است به شرطي كه به دست آدم عاقل بيفتند. حديث داريم كسي كه وضع مالي خوبي دارد بايد خمس و زكات مالش را بدهد. چون فردا در قيامت گرسنهها يقهات را ميگيرند. ميداني روز قيامت چه خبر است؟ وضع قيامت طوري است كه امام زين العابدين ميگويد: روز قيامت مردم دورت را ميگيرند. اگر خمس ند هي. اگر زكات ندهي. در روز قيامت آه هر گرسنه و برهنه يقهات را ميگيرد. در روز قيامت احدي نيست كه به تو كمك كند. نه در دنيا كسي توانست قارون را نجات دهد و نه در روز قيامت نجات پيدا ميكند. خدايا به هر كس نعمت دادي، ظرفيت هم مرحمت بفرما. خدايا به ما نعمت بده به شرطي كه نعمت براي ما نقمت قرار نگيرد. خدايا ما را از خاسرين ماه رمضان قرار نده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2492