نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2519
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
بینندگان عزیز بحث در آستانه اربعین حسینى مىبینیم مىبینید بد نیست كه یك سلامى به امام حسین (ع) بكنیم چون علامت مؤمن چند تا چیز است یكى زیارت اربعین است و حالا كه ما راهمان دور است به كربلا از اینجا سلام بدهیم چون بُعد منزل نبود در سفر روحانى همانطور كه قرآن سلام كرده یكى از كارهاى قرآن سلام به بزرگان است. «سلام على ابراهیم» «سلام على نوح فى العالمین» «سلام على موسى و هارون» پس خود خدا هم سلام مىكند ما هم سلامى در آستانه اربعین داشته باشیم (السلام علیك یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك علیك منى سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار و لا جعل اللّه الاخر العهد منى لزیارتكم السلام على الحسین و على على بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین و رحمة اللّه و بركاته). بحث ما در این جلسه راجع به زینب كبرى (ع) خیلى صحبت كردهاند یكى از دوستانمان كه تقریباً 20 سال است كه همكارمان است جناب آقاى بهشتى دیروز به من گفت من راجع به حضرت زینب (ع) از نظر مدیریت بحران فكر كردهام دیدم عجب چیز خوبى است چون توى دانشكده مدیریت حتىمن به یكى از آقایان كه دكترى مدیریت دارد از آمریكا و اینجا هم از قهرمانان دكتراى مدیریت است در ایران كلاس و برنامه و اینها گفتم شما توى دانشكدهتان مىشود تحت عنوان مدیریت بحران.. آخر بعضى چیزها در زمان عادى مىشود مدیریت كرد مدیریت بحران مهم است مثلاً بم زلزله مىشود اینجا دیگر مدیریت عادى فرماندار و استاندار عادى نمىتواند فكر كند چون همه چیز به هم ریخته آیا اول زندهها را بیرون بیاوریم اول اینهایى كه از دنیا رفتهاند دفنشان كنیم تا بوى آنها مثلاً منطقه را چیز نكند بچههاى بى سرپرست را جمع كنیم آب بدهیم نان بدهیم آمبولانس بیاید خاكبردارى بیاید اطلاعات تبلیغى را چطور كنیم جلوى فشار و موج مردم را به بم بگیریم اصلاً یك وقت جورى به هم مىریزد كه 20 تا استاندار باید با هم بنشینند فكر كنند چون این مدیریت بحران است. شما راجع به زینب كبرى (ع) مدیریت بحران امروز صحبت كنید حالا من تقاضا مىكنم اساتید دانشگاه اگر پاى تلویزیون هستند كه رشتهشان رشته مدیریت است یا كارشان كار مدیریت است حالا یا مدیر مدرسه، فرماندار، شهردار، استاندار هر كسى مدیر هر جا هست آقایان مدیر این بحث را دنبالش بروند ببینند باید چه كرد. (انسان عادى مختصر چیزى او را از پاى در مىآورد به ما گفتهاند قاضى اگر كفشش تنگ است قضاوت نكند چون فشارى كه به پایش مىآید در قضاوتش اثر دارد به ما گفتهاند جلوى درِ باز مكروه است نماز بخوانیم چون اینهایى كه مىآیند و مىروند حواس تو را پرت مىكنند حتى روى پرده گل نباشد چون ممكن است چشم تو به گل بیفتد در نماز حواست پرت بشود به ما مىگویند زنها آرایش توى خانه داشته باشند براى شوهرشان بیرون خانه آرایش نكند چون بیرون خانه هیجان را تحریك مىكنند یكى دارد درس مىخواند یكى دارد رانندگى مىكند یعنى تمركزها را از بین مىبرد كارى به حرام و حلال بودنش هم نداشته باشیم یعنى فرض كنید آرایش زن بیرون خانه جایز، جایز هم باشد این رقم آرایش و این رقم لباسها یك تنشهایى و یك اضطرابهایى و یك دغدغههایى در یكى كسى… یعنى شوكه وارد مىكند یك جوان یك تیكه خیابان را مىخواهد برود 10 بار به رویش شوكه وارد مىشود حلال هم باشد این همه شوكه وارد كردن به یك جوان جایز نیست از نظر علمى انسان طبى عاطفى. گیرم حلال هم باشد. غذا خوردن حلال است ولى حالا كه مردم یا گرسنهاند یا روزهاند گیرم هم كه روزه بر شما واجب نباشد مریضى یا مسافرى وقتى مردم روزه هستند كنار پیاده رو چرا دارى غذا مىخورى این هم غذاى بودار و عطردار هر كه مىبیند دهانش پر آب مىشود ایجاد شوكه خلاصه ما چند دقیقهاى… البته ما روى این كار نكردهایم از اصل طرح من خوشم آمد شما بیایید زینب كبرى (ع) را بررسى كنیم تمام مسائلى كه داشته و بعد بیائیم تحت عنوام مدیریت بحران مسئله را حل كنیم.) خوب بحرانهاى حضرت زینب (ع) چیه؟ یكىاش در تحصیل كردگان و مدیران و برجستهگان ما یكى باشد به هم مىریزد خیلى بساط جز آنهایى كه دلشان دست خداست «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب». مسئله كمى نفرات خودش یك بحران است چند نفر بین دهها هزار نفر در كربلا خیلیه. مسئله گرسنگى و تشنگى. مسئله قساوت دشمن مسئله انواع داغها چقدر داغ دید چند تا برادر.
مصیبت هاى حضرت زینب سلام الله علیها در روز عاشورا
شرائط خودش زینب كبرى (ع) مادرش شهید شد پدرش شهید شد برادر بزرگش شهید شد برادر دیگرش امام حسین (ع) امروز شهید شده مثلاً یعنى عاشورا ابوالفضل (ع) شهید شد برادر دیگرش دو تا پسرهاى زینب كبرى (ع) خیلى قشنگه در كربلا دو تا جوان داشت آمد پهلوى امام حسین (ع) گفت این دو تا جوان مرا بعنوان قربانى قبول كن. یك چیزى برایتان بگویم خیلى مهم است اللّه اكبر امام حسین (ع) جوانش شهید شد زینب كبرى (ع) دوید توى معركه هم برادرش را تسلیت داد هم فریاد زد دو تا جوانهاى خودش كه شهید شد از خانه بیرون نیامد مىدانید چرا؟ تا امام حسین (ع) خواهرش را نبیند و از خواهرش خیلى است دو تا جوانش شهید شده از خیمه بیرون نمىآید ولى جوان برادرش كه شهید مىشود مىآید اینجا این خیلى مهم است. مسئله حفظ رهبر آینده باید امام سجاد (ع) را حفظ كند ریختند توى خیمه كه امام سجاد (ع) را بكشند زینب كبرى (ع) افتاد روى امام سجاد (ع) گفت اول من را بكشید هم جان امام زین العابدین (ع) را نجات داد پاسدارى، پاسدارى اینها چه پاسدارهایى هستند. بعد هم علم امام سجاد (ع) را از بن بست كشید بیرون چون مردم مىخواستند رابطه پیدا كنند با امام معصومشان امام سجاد (ع) هم در محاصره بود با كسى ملاقات نداشت بخصوص بعد از حادثه كربلا آن وقت زینب كبرى (ع) پهلوى امام سجاد (ع) علوم را مىگرفت مىآمد به مردم… یعنى هم واسطه فیض بود علمى هم جان یعنى هم جان امام زمان (ع) هم شخصاش هم شخصیتاش. بى خوابى یك بى خوابى باشد اصلاً استاد دیگر نمىتواند درس بدهد شاگرد هم نمىتواند درس بخواند همه چیزى به هم مىریزد. كودكان، یك مشت بچه دور آدم را مىگیرند… یك چیزى برایتان بگویم شاید تازگى داشته باشد زینب كربى (ع) در كربلا چند بار غش كرد اما بعد از شهادت دیگر اصلاً گریه نكرد چون مىدید اگر گریه كند بچهها مىپُوكند یعنى مقابل بچهها هى خودش را نگه مىداشت.
صبر و پایدارى حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا
خیلى بحران است امام حسین (ع) شب عاشورا بود وقتى دید () مىگوید و امام حسین (ع) دارد خداحافظى مىكند معنایش اینست كه دیگر فردا شب نیستم زینب كبرى (ع) غش كرد ولى بعد از شهادت دیگر مسأله غش كردن و مسأله… یكى از اینها بعضى از بزرگانمان را از پاى در آورده حالا من اینها را باز هم مىنویسم ببینید مدیریت بحران را ببینید. زینب (ع) یك زن داغدیده نیست بت شكن است. به جا ماندن جسد شهدا این خودش یك بحران است اگر به ما بگویند جنازه پدرت… یك كسى توى خیابان تصادف كرده مثلاً ماشین خورده به خانمت به برادرت به پسرت اصلاً ما دیگر نمىتوانیم طبیعى رانندگى كنیم یعنى فقط بدانیم یك ماشینى خورده به یكى از نزدیكانمان و توى خیابان افتاده اگر شما سر كلاس باشید و بگویند ماشین به یكى از بستگانتان خورده و توى خیابان افتاده اصلاً شما دیگر درس مىفهمید استاد دیگر مىتواند درس بدهد؟ خودت، جنازه توى بیابان مسأله مهمى است. خطر گم شدن اطفال (شما سه تا پرتقال دیدهاید اینهایى كه توى تلویزیون هى بازى مىكنند سه تا پرتقال را… تمركز مىخواهد یك لحظه غافل بشوى یكىاش مىافتد یك مشت بچه، بچههاى كوچولو. شنیدن نیش اصلاً یك كسى صبح یك متلك به آدم بگوید اصلاً من مىآیم سخنرانى كنم یك كسى لب در یك كاغذى به من بدهد یك متلك بنویسد آقاى قرائتى اصلاً من همه سخنرانىهایم به هم مىریزد یك متلك كافى است كه. نیش و دشنام دیدن شادىها مثلاً من دارم سخنرانى عمامهام بیفتد اگر شما نخندید بر مىدارم روى سرم مىگذارم و باز صحبت مىكنم اما اگر عمامهام از سرم افتاد و همه خندیدید من دیگر حرفهایم یادم مىرود یعنى كافى است كه مثلاً روى منبر یك كسى یك كلمه اشتباه بگوید مثلاً بگوید شمر علیه السلام یك كلمه این را اشتباه بگوید و پا منبرىها به او بخندند این تا آخر منبر نمىتواند خودش را جمع كند یك متلك یك نیش یك لبخند.) سر بریده جلوى چشم: یك استاد دانشگاه دارد درس مىدهد یك فرمانده نظامى توى جبهه است یك مرتبه عكس عزیزش را كه مثلاً سرش بریده شده نشانش بدهند این به هم مىریزد بحران هست یا نه؟ یكىاش كافى است حالا دیگر چى؟ حالا این بحران است وظایف زینب (ع): واقعاً اینهایى كه دكتراى مدیریت دارند اگر امشب پاى تلویزیون باشند دیگر هر كدام خدا یك دختر به آنها بدهد اسمش را مىگذارند زینب (ع) دكترایش را ما داریم او مدیریت كرد. 1- توجیه آسیب دیدگان، توجیه و تحلیل براى خود و دیگران یك حادثهاى كه رخ داد آدمى بود كه خودش را توجیه كند و مردم را هم توجیه كند چرا هم چنین شد، من اینجا دارم سخنرانى مىكنم اگر 5 نفر از شما پاى منبر من بلند شوید و بروید من روى منبر دست و پایم را گم مىكنم كه چرا اینها از پاى منبر من رفتند. یك استاد دارد درس مىدهد یك مرتبه 10 نفر از سر كلاس بلند شوند و بروند استاد حرفهایش را گم مىكند.
زیبایى شهادت در راه خدا
10 تا مشترى بیایند درِ دكان یك یكى قیمت كنند نخرند و بروند تاجر حالش گرفته مىشود. توجیه خود بگوید (ما رأیت الا جمیلا) هر چه مىبینم زیبایى است تلخىها هم زیبایى است من یك وقت مثل زدم حالا یا توى تلویزیون بود یا جاى دیگر نمىدانم كجا بود ببینید سر سفره بچه فلفل را دوست ندارد ترشى را دوست ندارد حلوا را دوست دارد اما مادر بچه كه به سفره نگاه مىكند فلفل و حلوا هر دو پهلویش زیباست بچه مىگوید فلفل بد است حلوا خوب است اما مادر بچه چى؟ پیاز، بچه دندان روى پیاز مىگذارد دور مىاندازد بزرگ مىشود دور نمىاندازد مىخورد بزرگتر مىشود اصلاً پول مىدهد پیاز مىخرد اصلاً این كه این سختىها در عالم هستى ارزش است توجیه خود. (اطلاع رسانى به مردم ما الان روابط عمومىها چه مىكنند فقط سالروز یك جشنى را تبریك مىگویند به یك پارچه این پارچه هم یك پارچهاى را نوشتهاند بعد با یك میخ مىچسبانند یا تبریك مىگویند یا تسلیت مىگویند حالا بعضىهایشان هم كارهاى بهترى مىكنند بعضىهاشان هم واقعاً كارهاى ابتكارى مىكنند اما خود اطلاع رسانى، تازه خود روابط عمومى خطاطش یك كسى دیگر است نقاشش یك كسى دیگر است خیاطش كه این پارچه را بدوزد یك كسى دیگر است این پارچه را… زینب كبرى (ع) باید ببیند 1 بشنود 2 تحلیل بگذارد 3 سخنرانى بكند 4 یك وقت یك كسى مطالعه مىكندد به من مىگوید مىآیم این آسان است یك وقت مىگویند خودت هم باید مطالعه كنى خودت هم باید سخنرانى كنى خودت هم قبل از آن كه فیلمات پخش بشود باید بازبینى كنى كه اگر نقطه ضعفى هست بگویى تا آن تكهاش را قیچى كنند خود سانسورى یعنى تحقیق، تبلیغ، نظارت مسأله تفقد از داغدیدگان مسأله غافل نشدن از نماز چون دیگر كم كم هوا گرم مىشود وقتى هم هوا گرم مىشود وضع بى حجابى توى مملكت ما بیشتر مىشود. یك چیزى مىگویم خواستید گوش بدهید نخواستید گوش ندهید آخرین كلمه امام حسین (ع) راجع به عفت بود توى گودى قتلگاه افتاد شك كردند كه حضرت شهید شده یا هنوز نشده گفتند امتحان كنیم گفتند به خیمهها حمله كنید اگر ایشان یك ذره یك هزارم رمق توى بدنش باشد از حریم و عفت خودش دفاع مىكند. رفتند سمت خیمهها ایشان پا شد آخرین كلمهاش این بود گیرم دین ندارید مرد باشید به بچههاى من چكار دارید آخرین سخن حضرت راجع به عفت همسرش بود چطور بعضى مردان ما این رقمى دخترشان را مىفرستند توى خیابان ما دین هم نداشته باشیم غیرتمان نباید اجازه بدهد كه دخترمان و پسرمان آسیبپذیر باشند. البته نمىخواهم بگویم هر كس بد حجاب است آسیبپذیر است ولى بد حجابى زمینه آسیب پذیرى هست ممكن است كسى بد حجاب باشد عفیف هم باشد آدم خوبى هم باشد نماز خوان هم باشد خیلى هم كمال داشته اما ما مىگوییم تو كه این همه كمال دارى چرا مىگذارى این كمال كمرنگ بشود. بعد هم ممكن است شما بخاطر كمالات دیگر این كم حجابى چون كمالات دیگرى دارى این كمالات تو را حفظ كند همه دخترها كه این طور نیستند ممكن است دخترها نگاه به شما بكنند آن كمالات شما را نداشته باشند ولى از فرم لباس شما تقلید بكنند یعنى كار شما را یاد گیرند. مثل اینكه كسى بیاید جوكى از من یاد بگیرد این مىگوید اما آیه و حدیث من را یاد نمىگیرد مىگویند قرائتى چه گفت جوك را مىگوید بعضىها هستند این طوریند ما داریم آدمهایى را كه كمالات زیاددى دارند حجابشان آن طورى كه خدا مىخواهد نیست ولى كمالات دیگر دارند بعد دخترهاى دیگر نگاه به این كمال مىكنند آن كمالات این را ندارند اما آن فرم لباس آن را… اینطورى است. توجه به حجاب.) مسأله قبول نكردن صدقه، كنترل هدایا بالاخره توى كوفه، شام، مىآمدند به اینها غذا مىدادند بچه داغدیده گرسنه آن وقت باید مواظب باشد چیزى نگیرند از دست كسى خود… یك بچه مىخواهد چیزى را از كسى بگیرد شما مىخواهید جلویش را بگیرید توجیه مىخواهد كه… این شرح وظایف اما خطبهها: رسوا كردن حكومت هفتم بیدار كردن مردم، زنده كردن عقلها و عاطفهها این هم شرح وظائف است مدیریت بحران 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، حالا اینها از باب نمونه است من تحقیقى نكردهام 10، 12 بحران دو سه تا وظیفه دارد بسم اللّه مرد بیاید ببینیم كى مىتواند این را حل كند آن وقت زینب كبرى (ع) چه سخنرانى كرد یك خورده سخنرانىاش را برایتان بگویم. خ
طبه حضرت زینب سلام الله علیها براى مردم کوفه
عرض كنم كه اول توى سخنرانیش رسوا كرد این رسوا كردن جایز است یا نه؟ بله قرآن مىفرماید یكى از وظایف انبیاء اینست كه طاغوتها را رسوا كنند «و لتستبین سبیل المجرمین» یعنى پیغمبر تو باید راه مجرمین را براى مردم بگویى حالا بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اول جملهاش این بود (الحمدللّه) خدا را شكر خیلى است! این همه آدم داغ ببیند بعضى وقتها یك كسى عصبانى بود و ناراحت بود گفتند شكر خدا را بكن بله خوب الحمدللّه یعنى الحمدللّهاى گفت كه از صد تا فحش بهتر است این الحمدللّهاى با تمام وجود. یكى از این كوچولوها مىخواست الحمدللّه بگوید این رقمى گفت، گفت (الحمدللّه عدد الرمل و الحصاء) به عدد دانههاى شن الحمدللّه ما خوب خوبهایمان درجه یكهایمان وقتى بخواهند الحمدللّه بگویند وقتى شكمش سیر شد دو تا هم آرق زد مىگوید 100 هزار تا شكر یعنى بیش از صد هزار مخاش بالا نمىرود آن وقت كوچولوى امام حسین (ع) این همه داغ دیده اسیر شده كتك خورده مىگوید به عدد دانههاى شن الحمدللّه آدم گاهى احساس خجالت مىكشد كه او… امام سجاد (ع) فرمود (لقد حَسُن بلائهُ عندنا) بلاهاى خدا نزد ما زیباست همان (ما رأیت الا جمیلا) بعد از حمد گفت (و صلاة على ابى رسول اللّه) درود بر پدرم پیغمبر (ص) نگفت درود بر پدرم على بن ابى طالب (ع) زینب كبرى (ع) دختر على (ع) است ولى چون جدش پیغمبر است و مىخواست بگوید شما امت پیغمبرید چرا هم چنین كردید خیلى مهم است. مىخواست احساسات مردم را به جوش بیاورد. (یا اهل الكوفه و اهل الخطل و الغدر و الخزل) اى اهل كوفه اهل خطل خُدعه غدر خیانت تحقیر (اتبكون) حالا گریه مىكنید چون مردم كوفه شروع كردند به گریه كردن فرمود حالا گریه مىكنید؟ برادرم كشته شد حالا وقت گریه است (فلا رقعه الدمعه) اشكتان خشك نشود (و لا حدائه رنه) نالهتان سكوت پیدا نكند (انما مثلكم كمثل الذى نقضت غزلها من بعد قوة انكاسا) یك زن احمقى صبح تا ظهر پشم و پنبه را مىریسید ظهر تا غروب آنچه ریشته بود پنبه مىكرد مىگویند در ضرب المثل فارسى هم مىگویند رشتهها را پنبه كردى این آیه قرآن است كه این زن معروف شد به زن حمقاء معروف شد این مثلى است براى پیمان شكنى شما 12 هزار نامه اصلاً در تاریخ مهمانى كره زمین در هیچ زمانى و مكانى نداشتهایم مهمانى كه 12 هزار نامه دعوت داشته باشد این همه نامه دعوت این رقمى كردى اشكتان خشك نشود جیغتان آرام نگیرد.
استفاده از آیات قرآن در خطبه کوفه
«أتتخذون ایمانكم دخلاً بینكم» تا حالا یك آیه خوانده است اللّه اكبر فاطمه زهرا (ع) اینطور كه توى ذهنم است اگر اشتباه نكرده باشم یك سخنرانى كوتاه كرد بیش از 50 آیه قرآن خواند.این خطاب به ما آخوندها است ما روى منبر باید بدنه و به قول كاشانىها مىگویند بوم، مىگویند بوم قالى قرمز است یعنى… ما باید بدنه سخنرانىهایمان قرآن و نهج البلاغه باشد گاهى اگر یك چیزى مىگوییم در حد ترجمه تفسیر تحلیل. الان سخنرانىها این طور نیست الان سخنرانىها اكثراً سخنراین است گاهى هم یك آیه قرآن توى آن پیدا مىشود مىگفت ما دو تا آبگوشت داریم بعضى آبگوشتها همهاش آب است گاهى یك گوشت توى آن پیدا مىشود مثل خانه فقیرها آبگوشت بعضى آبگوشتها آبگوشت همهاش گوشت است بدنه سخنرانى باید قرآن و نهج البلاغه است بعد حالا یك مقدارى هم توضیح بدهیم طورى نیست نه اینكه یك آیه را بخوانیم یك قطره چاى چهل لیتر آب زینب كبرى (ع) خیلى پر مایه حرف مىزد هنوز اول حرف (الحمدللّه) اینكه مال (الحمدللّه رب العالمین) است بعدش «نقضت ها» آیه قرآن است بعد فرمود شما «تتخذون ایمانكم» آیه قرآن است «دخلاً بینكم أن تكون امة هى اربا من امة» شما پیمان را شكستید بخاطر اینكه «اُمة اربا» اربا از همان ربا كه مىگویند ربا گرفته یعنى یك میلیون شده یك میلیون و نیم بخاطر اینكه جمعیت فلانى بیشتر است رفتید آن طرف «امة هى اربا» بخاطر اینكه امت یزید جمعیتش بیشتر بود شما به آن سمت غلتیدید چقدر بد رفتار كردید. «و هل فیكم الى سلف» سخنرانىهایش ریتم دارد مثل قرآن، قرآن ریتم دارد سوره حمد ریتم دارد «رب العالمین، الرحمن الرحیم مالك یوم الدین، نستعین، مستقیم، ضالین» ریتم دارد «احد، صمد، یلد، یولد» ریتم دارد. سخنراین زینب كبرى (ع) ریتم داشت ببینید «هل فیكم الى سلف، و التنف و الشنف» ریتم دارد یعنى شماها اهل وقاحت و تملق و چاپلوسى هستید تنف) اهل فساد اخلاق و تهمت هستید شنف) اهل دشمنى نابجا هستید (ملق الاماء امرالعداء) باز ریتم دارد شما كنیز ذلیل و متملق هستید شما مثل دشمنان با زبان بدگویى مىكنید (كمرّها على دمنه) شما مثل گل قشنگى هستید كه ریشهاش توى كود است ظاهرتان نماز مىخوانید آخر عمر سعد هم نماز خواند لشكر امام حسین (ع) نماز خواندند نماز بى ولایت مىشود نماز عمر سعد نماز جماعت مىخواند تیراندازى مىكند به امام حسین (ع). هشدارى است براى ما وقت تمام شد وقت تمام شد، دو مرتبه قرآن مىخواند «على بئس ما قدمت لكم انفسكم أن سخط اللّه علیكم و فالعذاب انتم خالدون» چه بسیار بد انجام دادید در عذاب ابدى باز آیه قرآن است. من دیشب این خطبه را كه نگاهش مىكنم دیدم قدم به قدم هى قرآن مىخواند توبیخ مىكند یك زنى كه این همه بحران دارد این همه وظایف دارد سخنرانىاش كوبنده طوفان اصلاً سخنرانى نبود نارنجك بود. (اصلاً ما هم باید نارنجك باشیم قرآن مىگوید شما چرا دینامیت نیستید خود قرآن مىگوید من دینامیتم آیه دینامیت را مىدانید چیه؟ آیه دینامیت را حفظ هستید الان من بگویم نصفش را مىخوانید «لو انزلنا هذا القرآن على جبل» اگر قران به كوه نازل بشود تكه تكه مىشود یعنى چه؟ یعنى من دینامیتم. قرآن دینامیت است سخنرانى نبود دینامیت بود منفجر كرد.) آن وقت نیتجهاش چى شد؟ در كوفه توابین پیدا شدند در شام گریه كردند در كاخ یزید زنِ یزید علیه یزید شورید خود یزید عذرخواهى كرد در مدینه مرم شورش كردند از شام تا مدینه اینها را با احترام بردند 7 روز عزاى عمومى در شام پایتخت یزید. كودتا كرد این زینب (ع) این را مىگویند مدیریت بحران یك زن این همه بحران این همه وظایف فاصله كمى توانست یك حكومت 30، 40 ساله را تاریخش را در هم بپیچد. بررسى كنید رساله دكترایتان را مدیریت بحران استفاده از زینبِ… زندگى زینب كبرى (ع). خدایا تمام كسانى كه در طول تاریخ انبیاء و اوصیاء و مؤمنین و مؤمنات را كشتند با علم و عمد آن به آن به عذابشان بخصوص قاتلین كربلا كه اهل بیت را كشتند امام حسین (ع) را كشتند آن به آن بر عذابشان بیفزا. (الهى آمین) تمام كسانى كه در طول تاریخ در جبهه حق حمایت كردند از خدا و قانون خدا و اولیاء خدا همه را با اولیاء خدا محشور بفرما. (الهى آمین) (این دو سه روزى كه ما زنده هستیم همیشه ما را در حزبى قرار بده كه حمایت از راه تو و قانون تو و اولیاء تو ما را در حزب خودت قرار بده. (الهى آمین) آنى و كمتر از آنى ما را از راه مستقیم دور قرار نده. (الهى آمین) خدایا روز به روز بر معرفت ما 1، مودت ما 2، اطاعت ما 3، مودت باشد بى معرفت درست نیست معرفت باشد بى مؤدت درست نیست معرفت و مودت باشد ولى گوش به حرفها ندهد باز هم درست نیست سه چیز اسلام از ما مىخواهد شناخت، عشق، اطاعت خدایا روز به روز بر معرفت و ولا… معرفت و مودت و اطاعت ما نسبت به خودت و اولیائت بیفزا. (الهى آمین) قلب آقا امام زمان (عج) را از ما راضى بفرما. (الهى آمین) خدایا طاغوتهاى دنیا را همین طورى كه طاغوت عراق صدام و طاغوت ایران شاه را شكستى و ما دیدیم خدایا جورى برنامه ریزى كن بدست بندگان صالحت روز به روز طاغوتها را یكى پس از دیگرى در هم بشكن. (الهى آمین) به ما رهبر عاددل دادى رهبر عادل جهان امام زمان (عج) به جهان عرضه كن. (الهى آمین) گول خوردههاى ما را نجات بده. (الهى آمین) و السلام علیكم و رحمة اللّه
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2519