نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 252
موضوع: امام حسين(ع)-3، درسهاي عاشورا
تاريخ پخش: 74/04/01
بسم الله الرحمن الرحيم
1- راضي به رضاي خدا بودن
درس راضي به رضاي خدا بودن. امام حسين(ع) وقتي از اسب در گودي قتلگاه بر زمين افتاد فرمود: «رضا برضاک» خدايا هر چه تو به آن راضي هستي من هم به همان راضي هستم. بعضي وقتها ما راضي هستيم به شرط اينکه اگر… امام حسين(ع) فرمود براي من فرق نميکند. روي دوش پيغمبر، زير سم اسب هم راضي هستم هر جور شما بخواهيد من تو را ميخواهم. ميگويند شخصي ده، دوازده نفر نوکر داشت ميخواست نوکرهايش را امتحان بکند، سوار اسب شد مقداري سکه با خودش برداشت از کوهي بالا ميرفت سر کيسه را شل کرد، سکهها در دره افتاد به نوکرهايش گفت هر کس سکهها را بردارد مال خودش. همه رفتند به دنبال سکه، يکي از نوکرها با آقا بود گفت تو چرا نميروي سکه برداري؟ فرمود: سکهها را نميخواهم، من تو را ميخواهم، من حافظ جان شما هستم. بعضي وقتها ميگوييم خداوند، خدايي بزرگ است چون اين نعمتها را به ما داده است ولي يک وقت هم ميگوييم خدا خوب است چه بدهد، يا ندهد. امام زين العابدين(ع) مريض ميشود دعا ميخواند، دعايش اين است ميگويد خداوندا مريضي را دوست داريد يا سلامتي را، هر چه شما دوست داشته باشيد من همان را ميخواهم. شخصي آمد به ولي خدا گفت من مرض را بيشتر از سلامتي ميخواهم، فقر را بيشتر از پولداري ميخواهم، گمنامي را بيشتر از شهرت ميخواهم، محل فقيرها را بيشتر از محل پولدارها ميخواهم، کوچههاي تنگ را بيشتر از خيابانهاي وسيع ميخواهم. امام فرمود: اينها همهاش هوس است بايد هر چيزي که خداوند دوست داشته باشد بخواهيد. کارمند بانکي ميگفت يک روز رئيس بانک ميگويد تو در اين باجه باش و فقط پول تحويل بده. روز ديگر ميگويد پول تحويل بگير، براي من فرق نميکند من کارمند بانک هستم من گوش ميدهم پول دادن يا پول گرفتن براي من فرقي نميکند مهم اين است که من از رئيس بانک اطاعت بکنم. صاحب کتاب الغدير: علامه اميني مريض شد، تهران خوابيده بود رفتم به ديدنش، گفتم آقا شما با اميرالمؤمنين(ع) خيلي رفيقي. شما يازده جلد الغدير نوشتهايد و از مهمترين کتابها است، کتابي مثل اين در تاريخ کم نظير است، بخواهيد خداوند شفايتان را بدهد. فرمود هر چه خداوند دوست دارد من همان را ميخواهم. اين درسي که انسان راضي باشد اگر انسان هنر داشته باشد ميتواند در هر شرايطي از هنرش استفاده کند. قرآن يک آيه دارد: (وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ) (فاطر /12) دو دريا مثل هم نيستند يکي شيرين است، يکي شور است، اما اگر شما صياد باشيد در هر دو ماهي وجود دارد. شما اگر غواص باشيد در هر دو لؤلؤ مرجان هست، اگر ناخداي خوبي باشي در هر دو ميتواني کشتيراني کني، هنر بايد هنر باشد. آنقدر پيرها را ديدهايم، که سلامتي و جواني نداشتهاند ولي انقلابي بودند و با پيري به جبهه کمک کردند و آنقدرجوانان 120 کيلويي هيچ خدمتي به جبهه نکردند، ما داريم آدمهاي فقيري که در همه کارهاي خير حتي خيلي کم ولي کمک ميکند، و آدم پولداري که خيرش به هيچ جا نميرسد، درختهاي بزرگ و بيثمر و درختهاي کوچک با ثمر فرق نميکند که درخت کوچک باشد يا بزرگ مهم اين است که چقدر ميوه ميدهد. خدايا به آبروي امام حسين(ع) ايمان و معرفتي به ما بده که هر چه را که تو دوست داري ما همان را دوست داشته باشيم. درسي ديگر: عمل به وظيفه مهم است. خواه شکست، خواه پيروزي. کربلا به ما ميگويد بايد به وظيفهمان عمل کنيم، شد شد، نشد نشد. قرآن ميفرمايد: (لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى) (نجم /39) انسان بايد سعي خودش را بکند، نگفته «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ عَمَلَ» نميگويد عمل کن، تلاش کن. عمل شد که شد. شما ميرويد جماعت ميگويند آقا نيامده ولي ثواب جماعت داريد شما سلام ميکنيد، گوش من نميشنود ولي ثواب سلام کردن را داريد. آنچه که مهم است عمل به وظيفه است شکست يا پيروزي مهم نيست. امام حسين(ع) در کربلا فرمود: مهم پيروزي يا شکست نيست مهم عمل به وظيفه است رهبر انقلاب اسلامي ميگفت ما بايد به وظيفهمان عمل کنيم، صدام جنايتکاري است که به ايران حمله کرده ما بايد از کشور اسلاميمان دفاع کنيم. حالا صدام را کوبيد الحمدالله، شهيد شديم الحمد الله عمل به وظيفه مهم است اين هم درس کربلا بود.
2- ديندار بودن آسان نيست
درسي ديگر: هميشه دين ارزان بدست نميآيد فکر ميکنند دين همين نماز و روزه است، بله اينها هست ولي بعضي وقتها شهادت دادن است. داغ دادن است در تعزيه هميشه نعش نميشود تلخي دارد شيريني دارد و آدم وقتهاي سخت ديندار باشد اين هنر است در سرازيري هر بشکهاي راحت پايين ميرود و سريع ميرود در گردنهها تفاوت بشكه با غير آن معلوم ميشود، نه در سرازيري. در قرآن يک آيه داريم که ميگويد: حاجيها در ايام حج حق شکار کردن ندارند. گاهي وقتها شکار تا نزديک حاجي ميآيد حاجي دهنش پر از آب ميشود، اما بايد خودش را نگه دارد در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري است، اگر زمينه گناه بود و گناه نکرديم وگرنه آدم لال غيبت نميکند و اين هنر نيست. آدم کر موسيقي گوش ندهد هنر نيست. دينداري مشکل است. حديث داريم: دوره آخر زمان دينداري مثل نگه داشتن آتش کف دست است، رفيق آدم را دعوت ميکند به چيزهايي، کتاب يک چيزهايي درونش است.
3- شروع كننده جنگ نباشيم
درس ديگر: در جنگها پيشگام نباشيم. امام حسين(ع) در کربلا فرمود: تا آنها تيراندازي نکردند شما تيراندازي نکنيد، جنگ هم اخلاقي دارد، وقتي مردم مسلمان ميرفتند جبهه اميرالمؤمنين(ع) چند تا دستور ميفرمود: 1- آب را مسموم نکنيد. 2- درختها را قطع نکنيد. 3- به فراريها کاري نداشته باشيد. 4- خانمها، پيرها، بچهها را کاري نداشته باشيد. 5- اسير را احترام کنيد. 6- قبل از اينکه جنگ شروع بشود با طرف مقابل حرف بزنيد ممکن است که بگويد من نميدانستم اينطور است بگو من حرفم اين است روش و آگاهي به او بده، پزشکي اخلاق دارد. هر چيزي اخلاق دارد، خلبان عزيز ما رفت در زمان جنگ عراق را نابود کند بنا بود پلي مهم را بمباران کند يک نفر روي اين پل راه ميرفت. آنقدر در هوا چرخيد تا اين يک نفر بيرون برود که اگر اين پل را خراب کرد يک نفر بيگناه کشته نشود فرق ميکند تا آن خلباني که بمباران ميکند هر چه شد، شد.
4- علم و ايمان هر دو لازمه هدايت است
درسي ديگر: علم کافي نيست ايمان و اراده لازم است. در کربلا لشکر يزيد علم داشتند که اين امام حسين(ع) است، مادرش زهرا(س)، پدرش علي(ع) ، جدش پيغمبر(ص)، برادرش امام حسن(ع) است علم داشتند اما آن چيزي که نداشتند ايمان بود خيليها علم دارند و ميدانند كه سيگار برايش بد است ولي ميکشند.
5- جوانها سه گونهاند
ما سه رقم جوان داريم: 1- وِل. 2- ميزان. 3- امام. 1- بعضي از جوانها ول هستند، شل مثل آب و هوا. آب و هوا شل است در هر ظرفي شکل آن ظرف را ميگيرد مثل فتيله چراغ در دست ديگران. مرسوم است ميگويد خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو. 2- بعضي از جوانها ميزان هستند خودشان فکر ميکنند. ميگويد اين کار براي من درست نيست کسي به آنها ميگويد بيا برويم فيلم بدي را ببينيم ميگويد ويدئو را وقتي ديدم اخلاق من فاسد ميشود، امشب که امتحان دارم اينکار را نميکنم، فکر دارد که اين کارها را نميکند اين جوان عالي است. 3- از آن مهمتر و بهتر جوانهايي که امام هستند. ما در جامعه يک مشت بچه داريم، نوجوان داريم ذاتاً امام هستند، يعني رهبر ديگران، يعني نه اين که او را به فساد ميكشند، بلكه آن را به مسجد ميبرد و به کتابخانه ميبرد. اگر ما را بردند ول هستيم، اگر نرفتيم ميزان هستيم، اگر ما بچهها را به کار خوب واداشتيم امام هستيم، امام يعني خودش در خط حق ميرود و ديگران را به راه حق ميبرد. سه رقم دختر داريم، دختران ول، ميزان، رهبر. علم کافي نيست ايمان و اراده لازم است. امام حسين(ع) پرسيد: وضع چه جور است؟ گفت: مردم ميدانند که شما کي هستيد، دلشان با شماست اما شمشيرشان با بني اميه است.
6- به عهد خويش وفا كنيد تا خدا به عهدش وفا كند
درسي ديگر: همه مردم وفادار نيستند، دو آيه هست که مردم وفادار هستند يا نيستند سوره اعراف آيه 189. ميفرمايد: (هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ) (اعراف /189) زن و شوهر از يک نفس هستند، همسر براي همسر وسيله آرامش است «فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً» زن حامله ميشود منتها حامله سبک چون ماه اول و دوم زن سبک حامله ميشود «فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ» مدتي ميگذرد حملش سنگين ميشود وارد ماه هشتم و نهم ميشود بچه بزرگ ميشود و زن حامله سنگين ميشود وقتي زن و شوهر ميگويند چند روز ديگر ما بچه دار ميشويم هر دو ميگويند انشاء الله خداوند به ما بچه خوب اعطاء کند هر دو دعا ميکنند «لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ» اگر خدا يک بچه صالحي به ما بدهد انشاء الله عقيقه برايش ميکنيم. اسم فاطمه يا علي برايش ميگذاريم کي ميشود بچه من بزرگ شود نماز جمعه برود، قرآن بخواند. انشاء الله شاگرد اول بشود. همينطور ميگويند. (منتها تا بچه دار نشدند اينها را ميگفتند. قرآن ميفرمايد: (فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فيما آتاهُما) (اعراف /190) عجب نامردي است همين که بچه دار شدند براي خدا شريک قرار ميدهند، بچه را منحرف ميکنند. قرآن ميگويد همين آيه: وقتي به انسانها داديم و قولش يادش ميرود. کسي ميگويد من اگر پولدار شدم مقداري به فقراء کمک ميکنم همين که پولدار شد يادش ميرود، اي خدا تو به من پول بده من مثل آدمهاي پولدار بيدين نيستم خمس خودم را ميدهم ولي وقتي پولدار شد يادش ميرود و ميگويد خمس و زکات چيه؟ تا گندم ميکارد ميگويداي خدا گندمها را از آفت نگه دار، باران را به وقت بياور، حالا که اين کارها شده و همه را درو کرده حاضر نيست خمس و زکات بدهند. مردم کوفه قول دادند و به آن عمل نکردند ما هم همينطور هستيم قول ميدهيم و وفا نميکنيم. ما چرا ميگوييم مرگ بر آمريکا. زيرا آمريکا زياد ميخورد زياد مصرف ميکند پس ما هم پرمصرف شديم اين رگ آمريکايي هم در ما وجود دارد. اگر ما با بچه، به زور ميگوييم برو نان بخر يا کارهاي ديگر. آمريکا هم همين کار را ميکند. آمريکا ميگويد آفريقا بايد اين کار را بکني، صدام بايد، کويت بايد اين کار را بکني، هر کس به ديگري زور بگويد آمريکايي است. آمريکا يعني زورگويي، مردم کوفه نامردي کردند. اين مال نامردي، بچه داري. سوره توبه آيه 75 (بعضي از مردم وقتي پول ندارند ميگويند که: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ» (توبه/77) اي خدا اگر به فضل و کرم تو به من پول حسابي دادي به همه فقرا پول ميدهم. «وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ» موتور ميخرم همه جمعهها ميروم نماز جمعه (فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ) (توبه /76) همين که به او داد بخل ميکند اگر قول داديم وفا کنيم. قرآن تعريف ميکند از اولياء خدا (يُوفُونَ بِالنَّذْرِ) (دهر /7) اول نذر عاشورا، گوسفند بکشند بعد عاشورا ميرسد ميگويد ما که نگفتيم اين عاشورا، يک عاشوراي ديگر. بعد ميگوئيم به فقير کمک کنيم بعد ميگويد معلوم نيست که اين فقير باشد. الان که تابستان است کتابها را در اختيار جوانها و نوجوانها قرار بدهيم. مرحوم مطهري از من پرسيد قسمتي از زندگيت را به من بگو و من هم گفتم. گفت اين را بردار بنويس هر طلبهاي که اين سخنان من را ميشنود ميگويم هر طلبهايي فاميلي دارد هزارها طلبه بيکار هستند، تابستان هر طلبه در کوچه بچهها را جمع کند روزي نيم ساعت هنر ياد بگيريد. رفتم به فرهنگسرا، انصافاً زحمت زيادي کشيدند ولي نمره شما هفده است. آيا دخترها و پسرهايي که به فرهنگسرا ميآيند چيزي ياد ميگيرند، فيلم هست، سرود، خطاطي، نقاشي، آدم فقير هم هست کسي که اينجا ميآيد حداقل بايد آخر کار يک پيراهني بدوزد يا بتواند يک خطاط باشد. حقوق يک نجار بيشتر از حقوق يک استاندار است چون هنر دارد. ما حال نجاري و بنايي و غيره. . . نداريم الان لباس گران شده، جوان حاضر نيست سرش را کوتاه کند، حال ندارد برود حمام. اين کارها دخترها و پسرها را پر کار نميکند. اگر کسي از من ميپرسيد تهاجم فرهنگي را چه کنيم ميگفتم دو تا روزنه دارد. 1- بيکارها را هنر ياد بدهيم. البته يک برنامه رياست جمهوري با وزارت کار براي اشتغال و هنر ياد دادن يک برنامه ريزيهايي شده اگر ما آدمهاي بيکارمان هنر داشته باشند.
7- چگونه با تهاجم فرهنگي مبارزه كنيم
2- وام ازدواج زياد و آسان بدهند. ازدواج را آسان بگيريم. وام به بيکاران بدهيم، 50 درصد، 80 درصد گناه کم ميشود فتنه و گناه مال دو چيز است. 1- نداشتن همسر. 2- نداشتن کار. براي باغدارها يک حديث بخوانم. امام صادق(ع) باغي داشت وقتي ميوههايش ميرسيد باغش را سوراخ ميکرد ميگفت هر که ميخواهد بخورد بيايد بخورد ما هر کدام ميوه داريم زنجير ميبنديم و اگر خجالت هم نکشيم روي ميوهها برق ميکاريم، تا هر کس ميوهاي ميخورد برق او را بگيرد هر دانهاي که کشاورز ميکارد، مورچهاي بخورد براي کشاورز ثواب است. من زحمت ميکشم و ميکارم مردم ميآيند بخورند البته مراعات خوردن، حساب و کتاب دارد. قديميها درخت وقف ميکردند که مردم بخورند و کسي نگاه ميکرد که از ميوههايش ميخوردند لذت ميبرد. برکت آن با خداست، يک باران بيايد ميوه رونق دارد يک سيل بيايد هر چه ندادي به مردم بخورند از بين ميرود. درسي ديگر: منتظر نتيجه نباشيم. آخر يک وقت ميگويند رهبر امام حسين است كه سر به ني ميدهد تن به ذلت نميدهد. آن روز امام به نتيجه نرسيده بود ولي امروز رسده. امروز درست را بخوان فردا به نتيجه ميرسي، جوان حال درس خواندن ندارد کتاب را پرت ميکند. اميرالمؤمنين در نهج البلاغه ميفرمايد: که کار حق را انجام بدهيد ممکن است امروز کسي قدر شما را نداند ولي در آينده کساني پيدا ميشوند كه قدر شما را ميدانند. امام حسين(ع) روز عاشورا به نتيجه نرسيد ولي قرنها بعد به نتيجه رسيد، کسي گناه ميکند به او بگوييد حلقه و زنجير طلا براي مرد گناه است، گناه بيخودي است، گوش نميدهد، نگاهش بکن و بگو ديگر نهي از منکر فايده ندارد. تو ميگويي همه به او ميگويند ولي بعدها غرور آن ميشکند و با خود ميگويد حالا که چه من در گناه باشم چه ميشود. ممکن است تبر اولي چوب را نشکند ولي تبر سيزدهم چوب را ميشکند. نبايد بگوييم دوازده تبر اول لقل بود. آن دوازده تبر چوب را آماده کردند براي تبر سيزدهم. نهي از منکر واجب است گرچه امروز نتيجه ندهد. منتظر نتيجه امروز نباشيد حديث داريم روز قيامت به بعضي افراد ميگويند دعا کردي ولي چون خيرت نبود به تو ندادم ولي عوض دعايي که کردي اين مقامات بهشتي مال تو. انسان ميگويد اي کاش هيچکدام از دعاهاي من مستجاب نميشد.
8- وفاي امام حسين و امام حسن به امامت
امام حسين(ع) در جنگ صفين پسر عمر، خليفه دوم آمد پيش امام حسين(ع) گفت حسين جان مردم با علي خوب نيستند به خاطر اينکه در جنگ بدر، احد، حنين، خندق، حضرت علي(ع) شمشير کشيده باباهاي يک عده را کشته اينها هنوز دق دل دارند و با علي(ع) خوب نيستند، حسين دست از پدرت بردار، خط خودت را جدا کن ما همه طرفدار تو ميشويم، ميخواستند در جنگ صفين پدر را از پسر جدا کنند. امام حسين(ع) گفت: «اخْسَأْ» برو گم شو تو ميخواهي من را از علي(ع) جدا کني، تو از اين دست بکش ما کمک ميکنيم، شبيه اين را هم به امام حسن(عليه السالم) گفتند، امام حسن(ع) وقتي صلح کرد، صلح اجباري. آمدند و گفتند شما خط خودت را از امام حسن(ع) جدا کن ما دورت را ميگيريم. فرمود حسن(ع) امام من است و بعد از شهادت امام حسن(ع) ده سال معاويه حكومت كرد. امام حسين(ع) به احترام امضاي امام حسن(ع) هيچ کاري نکرد. گذاشت معاويه رفت با يزيد طرف شد. گفت من معاويه را طاغوت ميدانم اما چون با برادرم که امام من است قرارداد امضاء کرده من به احترام امام خودم هيچ چيز نميگويم. هر سمت بايستم رو به خداست اما پيغمبر ناراحت بود چرا رو به بيت المقدس نماز ميخوانيم، چون يهوديها رو به آنجا نماز ميخوانند، مسلمانها که نماز ميخوانند ناراحت بود دلش ميخواست يک قبلهاي مستقل باشد. خدا ميگويد (قِبْلَةً تَرْضاها) (بقره /144) ما براي رضاي گل روي تو، قبله را عوض کرديم براي اينکه تو راضي باشي، قبله رو به طرف کعبه باشد که قبله تو مستقل باشد. رضايت رهبر يک چيزي ديگر است. من از کساني که دل رهبر را شاد کردند پارسال بخصوص شهر اردبيل و شهرهاي ديگر، امسال هم آذربايجان و اردبيل و هم شهرهاي ديگر و هم خميني شهر، ده دوازده نفر قمه زن داشت که بخاطر گل روي رهبر، رهبر گفت نزنيد، نزدند و گفت من از اينها تشکر کنم و معني ولايت هم اين است و قطعاً امام حسين(ع) امسال از اينها راضيتر هستند ما گوش به حرف رهبر ندهيم تنها کسي که خوشحال ميشود آمريکا است. آمريکا ميخواهد… ناراضي کردن رهبر و اطاعت نکردن همان چيزي است که آمريکا ميخواهد و حيف است مردم شهيد پرور ما گوش ندهند. قمه زدن خيلي کم شد و آمريکا روي اين تحليل ميکند و ميگويد مردم دستشان در دست رهبر است هر چه بگويد مردم گوش ميدهند و رهبر، رهبري است كه صلابت دارد، سازش پذير نيست، دست از ولايت برنداريم، خدايا تمام اين قصههايي که واقع ميشود تحليل ميکنند بايد اينجا از مردم ايران که اطاعت کردند به خصوص مردم خميني شهر، خودشان را در مقابل امام حسين(ع) و رهبر عزيز، عزيز کردند تشکر ميکنم. خدايا ايماني به ما بده ما هر چه شما دوست داريد ما هم دوست داشته باشيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 252