نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2598
موضوع بحث: نماز در حالات ويژه
تاريخ پخش: 71/09/19
بسم الله الرّحمن الرّحيم
بحث ما بحث اقامه نماز در لابلاي رعب و وحشت. بد نيست آدم اينها را بداند، بحث بحث تكان دهندهاي است. قطعاتي است از تاريخ تا ببينيم چقدر مشكلات را اينها تحمل كردهاند. اول از قرآن بگويم، بعد از پيغمبر، بعد از حضرت امير، بعد از فاطمه، بعد از امام حسن بگويم. بعد از امام حسين، بعد از زينب كبري، بعد از مسلم بن عقيل، بعد از طفلان مسلم، از حجربن عدي بگويم، از ميثم تمار بگويم، از نواب صفوي بگويم، از امام خميني بگويم، بيايم از رهبر معظم، از ائمه جمعه بگويم، از شهداي محراب، از نماز دزفول، از نماز آبادان و از آزادگان و از جبهه بگويم. من يك سري خاطرات از نماز برايتان بگويم. چون بعضيها چند ركعت كه نماز ميخوانند فكر ميكنند خيلي بالا رفتهاند. چون قرآن گاهي وقتها تنظيم باد ميكند. مثل لاستيكهاي ماشين، لاستيكهاي ماشين را براي اينكه تنظيم باد كنند بايد يک مقداري باد آنرا خالي کنند.
1- اظهار بندگي و ذلت در برابر خالق
قرآن ميگويد چه ميگويي سبحان الله گفتي، بنشين سرجايت، يسبح لله ما في السموات و ما في الارض. كل هستي سبحان الله ميگويد. وقتي كل هستي سبحان الله ميگويد حالا سبحان الله گفتن شما چيزي نيست. بنده آخوند وقتي يك كاري براي ترجمه قرآن ميكنم فكر ميكنم خيلي كار كردهام. بعد ميبينم كه انجيل را به 1200 زبان ترجمه كردهاند. وقتي ميگويند كه صداي كليسا به 500 زبان در دنيا پخش ميشود آدم رويش نميشود كه بگويد من از صبح تا حالا سه تا سخنراني كردهام. وقتي ميگوييم مرحوم مجلسي 200 جلد كتاب نوشته و فيض كاشاني به قدري كتاب نوشته كه رهبر كبير انقلاب حضرت امام فرمودند كه آنقدر كتاب نوشته. . . ديگر ما خجالت ميكشيم كه بگوييم ما 2 جلد كتاب نوشتهايم. ما وقتي نگاهي به ديگران كرديم، افت ميكنيم كهاي بابا آنها كجا و ما كجا. و همين افت است كه خدا لذت ميبرد. خدا از عبوديت خوشش ميآيد بنده ميگويد من ضعيف هستم. در خانه خدا كه ميرويم دست خالي نبايد برويم. يك چيزي بايد ببريم چيزي هم ببريم كه خدا دوست دارد. آن چيزي كه خدا ندارد و دوست ندارد كه برايش ببرند ذلت است. خدا ذليل نيست اما دوست دارد كه بندگانش اظهار ذليلي كنند و هر چه بندگي، بندگانش بيشتر باشد قدرت برابر قدرتها بيشتر است. بچه وقتي دستش را در دست پدرش گذاشت، شير ميشود، ما اگر دستمان را در دست خداوندي كه هستي در دست آن است گذاشتيم، ديگر براي ابر قدرتها حسابي قائل نيستيم.
2- كساني كه مانع نماز شوند، در خط ابوجهلاند
اما از قرآن بگويم، قرآن ميفرمايد: (أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى) (علق /9) آياتي نقل ميكند، ماجرا اين است كه: حضرت رسول(ص) مشغول نماز بود ابوجهل گفت وقتي حضرت سجده كند تا پيشانياش را گذاشت روي خاك، من ميروم و با سنگ ميكوبم به سرش و مغزش را منفجر ميكنم. حضرت رفت سجده، تا آمد حمله كند يك مرتبه كنار رفت. گفتند چرا؟ گفت: يك هالهاي از آتش ديدم كه در عمرم مشابه آن را نديده بودم. آيه نازل شد »أَ رَأَيْتَ الَّذي يَنْهى» (علق/9) (عَبْداً إِذا صَلَّى) (علق /10) تمام بچههايي كه توي خانه ميخواهند نماز بخوانند و پدر و مادرها نيش ميزنند به آنها. اين پدر و مادرها در خط ابوجهل هستند. ما داريم نامههايي كه بچه ميگويد ميخواهم در خانه نماز بخوانم ولي پدرم نميگذارد. البته اين شايد 5% پدرها اينطوري باشند. معمولا 80% پدرها طرفدار هستند كه بچه هايشان نماز بخوانند. 10% هم داريم كه پدر خودش نماز نميخواند اما به بچهاش ميگويد كه نماز بخوان. يعني اين را فهميدهاند كه بچه اگر اهل نماز شد اهل هروئين نيست، اهل فساد نيست. دادستان بارها اعلام كرده كه 93% مجرمين ما كساني هستند كه رابطهشان با نماز قطع است. اگر هم دين ندارند دلشان ميخواهد كه بچهشان سالم باشد به خاطر سلامتي ميگويد رابطهاش با مسجد از رابطهاش با جاي ديگر بهتر است.
3- نماز بايد علني باشد
قرآن ميفرمايد: (وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ) (انعام /91) چيزي كه مانع نماز شود، وقتي صداي اذان بلند شد مسخره ميكردند. كيست كه بگويد من از اذان ناراحت ميشوم. بله يك وقت صدا زياد بلندگو خشن است، يا طول ميدهد. آقا كل اذان 3 دقيقه است، اگر انسان ايمان داشته باشد اينطور نميشود، (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28) خوب داريم كه حضرت علي(ع) در شب آخر عمرش در محراب شهيد شد. حضرت زهرا(س)هم همينطور. امام مجتبي ميگويد مادر در شب آخر عمرش تا صبح عبادت كرد با اينكه پهلويش شكسته بود. امام حسن مجتبي(ع) مشغول نماز بود. به او توهين شد، آمدند و سجاده را از زير پايش كشيدند. امام حسين(ع) ميدانيد كه در ظهر عاشورا وسط معركه نماز خواند و 20 نفر هم در مقابلش، 30 تا گلوله خوردند و از نمازي كه امام حسين علني خواند من استفاده ميكنم كه نماز را بايد علني خواند، آنهايي كه در دفتر كارشان نماز ميخوانند، درست نيست. اصلاً كلمه اقامه يعني علني خواندن. مثلاً شما در خانهات تاريخ كربلا را خواندي و دو ليتر هم گريه كردي، نميتواني بگويي من ديشب اقامه عزاداري كردم. اين كه اقامه عزاداري نيست. اقامه عزاداري اين است كه شما بروي تو خيابان و حسين حسين بكني، لباس مشكي بپوشي، داد بزني. تظاهر به دين يك اصل است و خود دين هم يك اصل است. اسلام هارت و پورت لازم دارد، پس برو روي پشت بام و داد بزن. دين ما قرآن ما است. در قرآن هم گفته چنان ابراهيم تبر زد كه بتها قطعه قطعه شد. مسجد ضرار را شنيدهايد. منافقين آمدند در مكه مسجدي ساختند، آمدند گفتند يا رسول الله ما مسجدي ساختهايم شما بيائيد و در آنجا نمازي بخوانيد، فرمود مگر من براي شما مسجد نساختهام، آن مسجد ديگر چه بود؟ خلاصه بهانه آوردند پيغمبر فرمود: خيلي خوب، من الان ميخواهم بروم جنگ تبوك، بروم و برگردم آن موقع برنامه مسجد شما را روشن ميكنم. دل اينها هم خوش بود. حضرت رفت و برگشت، گفتند آقا بيا و افتتاح كن. حضرت به يارانش فرمود: بيل و كلنگها را آماده كنيد، رفتند با بيل و كلنگ مسجد را خراب كردند و فرمود آنجا را بسوزانيدو جايش را آتش بزنيد. حالا، يكي از محققين اخيراً رفته به مدينه و جاي مسجد ضرار را كشف كرده ديده كه يك خرابه است به مردم مدينه گفته كه چرا اينجا همينطور مانده، گفتند هر تاجري آمد اينجا را ساخت آتش گرفت. مثل اينكه پيغمبر آتش زده خدا هم اراده كرده در طول تاريخ هم هر كس بسازد آتش ميگيرد. اين تكهاش را من نميدانستم. يك آقايي ميگفت: هر كس پهلوي من دوسه روز درس طلبگي خواند از آخوندي بيرون رفت. گفتم قربان نفست، خوب نفسي داري! ما در اسلام اين چيزها را داريم.
4- نماز خواندن با نماز دوست داشتن فرق دارد
امام حسين(ع) در عصر تاسوعا كه حمله شد فرمود: جنگ را عقب بيندازيد من ميخواهم تا صبح نماز بخوانم. خدا ميداند كه من نماز را دوست دارم. البته ما نماز ميخوانيم ولي نماز را دوست نداريم. الان اگر بگويند يك مرجع تقليد پيدا شده و ميگويد كه نماز صبح نخوانند ميگوينداي قربانت بروم اين آقاي خوبي است. نماز خواندن با نماز دوست داشتن فرق ميكند. ما صبحها توي صف نانوايي ميرويم. امااز ترس حرف مردم ميرويم. اين مهم نيست آن كسي صف ايستادنش ارزش دارد كه نظم را دوست داشته باشد. ولذا قرآن ميگويد آن كسي تقوا دارد كه بدون پليس از خدا بترسد.
5- عشق و اخلاص دو عنصر مهم در انجام هر عملي
نماز خواندن ارزش ندارد آن نمازي ارزش دارد كه روي عشق باشد ما يك اصلي داريم به عنوان اصل عشق، آيه در اين مورد زياد داريم. ميگويد اگر كاري كه ميكنيد عشق همراه آن نباشد هيچ است. ميگويد: زكات كسي كه با كراهت است قبول نيست. نماز با كسالت قبول نيست. خداوند دستور داد گاوي را بكشند، بني اسرائيل بهانههايي گرفتند، رنگش، قيافهاش، آخرش گشتند، كسي يك كاري را با نق بكند كارش ارزش ندارد. عزت بايد داشته باشد. يعني كاري را با نشاط انجام بدهيم. اساس محبت خيلي مهم است. عشق و اخلاص دو عنصر مهم است. يك كسي مرده بود وصيت كرد كه انبار خرما را بدهند به فقرا. انبار خرما را دادند به فقرا. حضرت آمد يك دانه از خرماها را گرفت و فرمود اگر يك عدد از اين خرماها را با دست خودش ميداد بهتر بود كه تمام انبار را بعد از مرگش بدهد. اينكه دهان يك بچه يتيم بگذارد و او را ببوسد رشد عاطفي و سخاوت در آن است. اما وقتي مرد، نه رشد عاطفي دارد نه رشد سخاوت. تبليغات به جايي ميرسد كه دستگاه بني اميه ملعون به پسر پيغمبر ميگويد نماز تو قبول نيست. و حبيب بن مظاهر در آن موقع فرمود: نماز امام حسين قبول نيست آيا نماز شما قبول است؟ مامورين ساواك منصور داونيقي نصف شب ريختند كه امام صادق(ع) را بگيرند. آمدند ديدند كه امام در حال نماز است. امام صادق را در حال نماز تا سلام داد، گرفتند. نماز خواندن و دستگيري بعد از نماز. امام كاظم، همهتان قصه سالها زندان و عبادتهاي امام را در زندان شنيدهايد.
6- قصهاي از آقاي ابوترابي
يك قصه بگويم از آقاي ابوترابي، روحاني عزيزي كه فرشته نجات بقيه اسراء بود، ميگفت يك شب 150 نفر از ما را آوردند و حسابي زدند، به قدري زدند كه دو نفر در آنجا چشمشان از كاسه بيرون آمد. بچههاي ديگر هم تمام بدنشان خوني بود. بعد موقع نماز صبح بود بلند شدند و همه بدن خوني نماز صبح خواندند. افتادند، بعد ديدند كه اين سپيده صبح نبوده مهتاب بوده، بعد دو مرتبه بلند شدند و نماز خواندند. آدم نميداند اينهايي كه نماز نميخوانند چه وجداني دارند. يك كسي اينقدر مقاوم، يك كسي هم آنقدر شل. دستشويي آب گرم، شوفاژ و بخاري و كرسي و منقل، نمازهم دو دقيقه حال ندارد بخواند. قرآن ميگويد: (وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ) (قيامة /29) يعني بدن در آستانه مرگ قرار ميگيرد (وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ) (قيامة /28) خودش هم ميفهمد كه نفس آخر را ميكشد. (وَ قيلَ مَنْ راقٍ) (قيامة /27) فاميلها به هم نگاه ميكنند. چه كسي است كه اين را نجات بدهد. بعد كه نفس آخر را كشيد قرآن ميگويد: (فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى) (قيامة /31)
7- نماز خواندن حجربن عدي قبل از اعدام
حجربن عدي از ياران باوفاي اميرالمومنين بود، بني اميه گفت بايد بكشيمش. فرمود حالا كه ميخواهيد من را اعدام كنيد دو ركعت نماز ميخواهم بخوانم. اسرائيلها ميدانيد چه وقت منفجر ميشوند وقتي كه ميبينند بچههاي فلسطيني و لبناني نماز ميخوانند قرآن ميگويد: (قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ) (آل عمران /119) از غيض بميريد. و بگذريم كه حجر بن عدي چه خصوصيات زيادي داشت و در بسياري از جنگها شركت داشت.
8- سرگذشت دو طفلان مسلم و نمازخواندن آنها در هنگام شهادت
مسلم بن عقيل، حضرت مسلم سفير امام حسين(ع) بود. كه صبح 18 هزار نفر بيعت كردند و عصر شد 30 نفر و شب هم هيچ. علياي حال دستگير شد و شهيد شد. ايشان دو تا بچه كوچك داشت كه جزء هفتاد و دو تن به كربلا ميآيند. امام حسين(ع) ميگويد آقاجان شما كه پدرتان شهيد شده بس است. گفتند نه، امام حسين كه شهيد شد بچهها را گرفتند و زندان كردند بچه به زندانبان گفتند شما ما را ميشناسي گفت نه، گفتند ما بچههاي مسلم هستيم و پدرمان در كوفه شهيد شد و امام حسين هم شهيد شد و الان ما در زندان هستيم. زندانبان ميگويد شب كه ميشود من شما را فراري ميدهم. زندانبان اين دو تا بچه را فراري ميدهد بعد بچهها كه فرار كردند ميروند در يك منطقهاي. يك زني اين دو تا را ميبيند ميگويد شما چه كسي هستيد؟ ميگويند ما بچههاي مسلم هستيم ميگويد بياييد خانه اما پسر من آدم بدي است. بچه من نبايد بفهمد. اگر بفهمد سر شما را تحويل ميدهد. خلاصه زن بچهها را در يك اتاقي پناه ميدهد. پسر هم ميآيد و ميخوابد. موقع سحر ميبيند كه صداهايي ميآيد بلند ميشود ميرود و ميبيند دو تا بچه آنجاست. ميگويد خوب دنبال جايزه بوديم جايزه خودش آمد. به غلامش ميگويد: غلام اين كار را قبول نميكند. خلاصه خودش همين مرد قسي القلب هر دو تا بچه را ميكشد. قبل از مرگ بچهها گفتند حالا كه ميخواهي ما را بكشي اجازه بدهد تا نماز بخوانيم. بچهها نماز خواندند و بعد آن مرد سر آن دو را جدا كرد و پيش ابن زياد برد، ابن زياد گفت: دلت رحم نيامد؟ گفت: نه، ابن زياد گفت: كسي كه اينقدر بي رحم است را هم بكشيد. آن هم عوض جايزه كشته شد. قرآن ميگويد: اينطور نيست كه همه آنهايي كه براي دنيا بدوند به دنيا برسند، گاهي از آخرت ميماني و به دنيا هم نميرسي. بعضي هم دنبال آخرت ميدود به دنيا هم ميرسد. بچههاي طفلان مسلم نماز خواندند. شهداي محراب. يادتان نرود شهداي محراب، دزفول نماز آقاي جميع در آبادان را فراموش نكنيم. آبادان بمباران ميشد و مردم نماز ميخواندند نواب صفوي را فراموش نكنيم وقتي خواستند اعدامش كنند گفت بگذاريد يك اذان و نماز بخوانم و يادمان نرود امام را. دو تا عمل جراحي روي بدن امام شد، سرم به دستش بود، نه از نماز واجب، از نماز شبش هم صرف نظر نكرد. مقام معظم رهبري را يادتان نرود آن روزي كه بمب گذاشتند، قنوتي كه آيت الله خامنهاي در آن زمان خواند يك قنوتي خواند كه لرزه بر اندام افتاد. «ربنا افرغ علينا صبرا» (بحارالانوار،ج13،ص67) زينب كبري را يادمان نرود. كه در شب يازدهم بلند شد كه نماز شب بخواند ديگر افتاد. نماز شب را نشسته خواند. به يزيد گفت: تو بسيار آدم پستي هستي. اگر نماز شب را روي تخت بيمارستان خواندي ميتواني به گورباچف بگويي كه تو بايد در مكتب اسلام تحقيق كني. كسي كه با خدا گره خورد ميتواند بگويد كه سلمان رشدي بايد اعدام شود. جرأت و قدرت ابراهيم از خداست. مشت ابراهيم از خداست. بنابراين، نماز شب به شما زور ميدهد. به هر حال نماز در لابلاي آب و آتش، بحث را شنيديد پس بلند شويد و نماز بخوانيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2598