نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2664
1- قرآن و عترت در کنار یکدیگر 2- خطر کنار گذاشتن اهل بیت (علیهمالسلام) و جانشینان آنان 3- حجّیت قول مراجع تقلید و ولی فقیه 4- تأکید پیامبر اکرم بر پیروی از دوازده امام معصوم(علیهمالسلام) 5- مودت به اهل بیت(علیهمالسلام) بر اساس معرفت 6- پرداخت سهم امام(علیهالسلام) به مرجع تقلید 7- انتظار همراه با تلاش در دوران غیبت امام زمان(علیهالسلام) 8- آمادگی برای جانفشانی در راه امام زمان(علیهالسلام)
موضوع: وظیفه ما در برابر امام مهدی(علیهالسلام) تاريخ پخش: 04/03/96
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در آستانه رمضان 96 هستیم و ماه شعبان و بعد از نیمه شعبان است. شب جمعهای که مربوط به نیمه شعبان بود چند جملهای در مورد امام زمان صحبت کردیم. در این 27 دقیقه که میخواهم صحبت کنم تقریباً بحثهای ما دور و بر نیم ساعت است. از 27 دقیقه تا 31 دقیقه. با کم و زیادش، میخواهیم صحبت کنیم که تکلیف ما چیست؟ راجع به امامت وظیفه ما چند چیز است. بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع: وظیفه ما در مورد حضرت مهدی(ع). 1- اول معرفت و شناخت. 2- مودت و علاقه 3- اطاعت
1- قرآن و عترت در کنار یکدیگر
اول باید امام را بشناسیم. کیه؟ امام ید الله است. یعنی دست خدا در زمین است. حجت خداست. نور خداست. یک کسی گفت: ما نیاز به پیغمبر و اینها نداریم ولی آیا میتوانیم بگوییم: قرآن ما را بس است؟ خیلی از مسلمانها قرآن میخوانند و حافظ قرآن هم هستند. به اهلبیت سر و کاری ندارند. میشود بگوییم: ما هستیم و قرآن، مثل اینکه بچهها بگویند: ما کتاب میخواهیم، معلم نمیخواهیم. ما دارو میخواهیم و پزشک نمیخواهیم. دارو بدون پزشک، کتاب بدون معلم امکان ندارد. کج میروند کما اینکه کج رفتند. ما باید شناخت داشته باشیم. یک آیه هست به نظرم حفظ هستید. بسم الله الرحمن الرحیم. اول سوره بقره است (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين) (بقره /2) قرآن به تنهایی کافی نیست. دلیل؟ قرآن میگوید: «هدیً للمتقین» خود قرآن میگوید: من هدایت میکنم. اما به پیغمبر میگوید: (وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي) (شوری /52) قرآن خودش کتاب هدایت هست اما بدون آدم نمیشود. به پیغمبر میگوید: تو باید هدایت کنی. قرآن موعظه هست، این کلمهها همه در قرآن هست. آیه داریم میگوید: من موعظه میکنم اما موعظه قرآن کافی نیست. خدا به پیغمبرش میگوید: (وَ عِظْهُم) (نساء /63) تو هم موعظه کن. یعنی آدم هم میخواهیم. قرآن بیان است. (هذا بَيان) (آلعمران /138) اما بیان قرآن کافی نیست. به پیغمبر میگوید: (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس) (نحل /44) تو هم باید برای مردم بیان کنی. خود قرآن بیان است، اما همین بیان نیازی به بیان دارد. قرآن ذکر است. یادآوری است اما خدا به پیغمبر میگوید: (إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر) (غاشیه /21) تو هم باید تذکر بدهی. آیات زیادی داریم. دارم چه میگویم؟ «حسبنا کتاب الله» قرآن بس است. ما میگوییم: خود قرآن، میگوید: نه بس نیست. دلیل؟ با اینکه گفته: من هدایت هستم، به پیغمبر میگوید: تو هم باید باشی، «وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي» تو باید هدایت کنی. با اینکه قرآن کتاب موعظه است به پیغمبر گفت: تو باید موعظه کنی، با اینکه قرآن «هذا بیان» قرآن بیان است، به پیغمبر فرمود: «لِتُبَيِّنَ» تو باید بیان کنی. با اینکه قرآن ذکر است، (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ) (حجر /9) یعنی «نحن نزلنا القرآن» به پیغمبر میگوید: تو باید… اینکه ما بگوییم، این برای شناخت است. بدون اهلبیت نمیشود.
2- خطر کنار گذاشتن اهل بیت (علیهمالسلام) و جانشینان آنان
آنهایی هم که اهلبیت را کنار میگذارند، قربان گوی یک آدمهای ناکس دیگر میشوند. یک کسی میگفت: این ولایت فقیه در جمهوری اسلامی چیست؟ همه دنیا با رئیس جمهور اداره میشوند، شما یک چیزی به نام ولایت فقیه بالای سر همه آوردید. این کجا بود؟ میگوییم: تمام دنیا ولایت فقیه دارند. منتهی ما عربی میگوییم، اینها فکر میکنند چیز تازهای است. ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی هرکجا اختلافی پیش آمد، بین آدم ها و مسئولین، یک نفر حرف آخر را بزند و فتنه را تمام کند. خود آمریکا ولایت فقیه دارد. رئیس جمهور قبل بوش بود. بین بوش و رقیب او در انتخابات اختلاف بود. قوه قضاییه آمد قیچی کرد و گفت: حق با بوش است. ولایت فقیه یعنی وقتی اختلاف میشود یک نفر حرف آخر را بزند. دیگر همه در برابر او تسلیم شوند. منتهی زنده باد جمهوری اسلامی، میگوییم: آن نفری که میخواهد حرف آخر را بزند، یک مجتهد عادل باشد. وگرنه تمام کشورهای دنیا هرجا اختلاف میشود یک نفر حرف آخر را میزند، حالا یا شاه حرف آخر را میزند، یا رئیس جمهور حرف آخر را میزند. یا قوه قضاییه حرف آخر را میزند. نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. همیشه روی کره زمین اختلاف وجود دارد و باید اختلاف به نحوی حل شود. و در همه کره زمین در هر کشوری وقتی اختلاف شد یک نفر حرف آخر را بزند. زنده باد جمهوری اسلامی که حرف آخر را یک مجتهد بزند. منتهی ما اسمش را ولایت فقیه گذاشتیم اینها وحشت کردند که ولایت فقیه چیست؟ بالاخره ما باید مطمئن باشیم کسی حرف آخر را میزند که او را دیگر خام نکنند و سرش کلاه نگذارند. این مسأله مهمی است. ما اهلبیت میخواهیم.
3- حجّیت قول مراجع تقلید و ولی فقیه
سؤال: خوب گوش بدهید. شما نسل نو هستید و باید این حرفهای مرا دقت کنید. آیا ولایت فقیه اشتباه نمیکند؟ چرا ممکن است اشتباه کند. پس چرا ما باید به حرفش گوش بدهیم؟ جواب: آیا دکترها اشتباه نمیکنند؟ بگویید. ممکن است یک دکتر یک قرص را اشتباه بدهد یا آمپول را اشتباه بزند. ممکن است دکتر اشتباه کند. اما ما وظیفه داریم هرچه دکتر گفت، گوش بدهیم. ما وظیفه داریم به حرف دکتر گوش بدهیم، مریض شدیم به نسخه دکتر عمل کنیم. بله ممکن است در صد نسخه، در هزار نسخه، یک قرص اشتباه هم باشد. احتمال اشتباه دلیل بر این نیست که… آقا رانندهها هیچکدام تصادف نمیکنند؟ چرا ممکن است تصادف کنند. ولی ما وقتی دیدیم راننده گواهینامه دارد، باید سوار ماشین او شویم. ما گواهینامه ببینیم سوار میشویم. حالا ممکن است در صد سفر یک پنچری هم ایجاد شود. این هم جواب این سؤال که میگویند: مگر ولایت فقیه معصوم است؟ آقا مراجع تقلید معصوم هستند؟ نه! خوب اگر معصوم نیستند، چرا به ما میگویید: از مراجع تقلید کنید؟ جواب: به دلیل اینکه مراجع هم از کت و شلواریها تقلید میکنند. تمام مراجع تقلید هرکدام مریض شوند نزد دکترهای کت و شلواری میروند، هرچه آقای دکتر کت و شواری گفت، مرجع تقلید میگوید: چشم! همینطور که آیت الله العظمی گوش به حرف جناب دکتر میدهد، دکتر هم باید گوش به حرف آیت الله العظمی بدهد. تقلید یعنی رجوع به کارشناس. ساختمان را باید به مهندس داد. لباس را باید به خیاط داد. تقلید یعنی رجوع به کارشناس. اصلاً روی کره زمین یک نفر نیست که تقلید نکند. شما روی کره زمین یک نفر را پیدا نمیکنی که لباسش را به خیاط ندهد. ساختمانش را به معمار و مهندس ندهد. مریض میشود دکتر نرود. تقلید یعنی رجوع به کارشناس. منتهی زنده باد ما که میگوییم: کارشناس ما باید اعلم باشد. یعنی باسوادترین، با تقوا ترین،ما از همه عاقلهای دنیا عاقلتر هستیم. چون عاقلهای دنیا به کارشناس رجوع میکنند. ما میگوییم: هر کارشناسی نه! کارشناسی که عالم باشد. عادل باشد، سوادش بیشتر باشد. چه باشد و چه باشد…
4- تأکید پیامبر اکرم بر پیروی از دوازده امام معصوم(علیهمالسلام)
ما نیاز به اهل بیت داریم. آنهایی که دستشان را از دست اهلبیت برداشتند، دستشان را در دست چه کسی گذاشتند؟ به امام حسین پشت کردند و دستشان را در دست یزید گذاشتند. روایات زیادی داریم که پیغمبر فرمود: اصلاً یک کتابهایی هم نوشتند. آیت الله صافی از مراجع تقلید کتابی نوشته، «جلاء البصر فی اثبات ائمه الاثنی عشر» یعنی روایتهایی که شخص پیغمبر گفته: امامان بعد از من، خلفای من دوازده نفر هستند. دوازده نفر هم اسمهایشان آمده است. در بعضی روایتها داریم که دوازده تا مهدی هستند. منتهی حضرت مهدی امام دوازدهم است ولی لقب مهدی رویشان هست. اولشان امیرالمؤمنین است و آخرشان امام زمان(ع) است. آنهایی که اهلبیت را قبول ندارند، این حدیثها را دیدند. پیغمبر فرمود: بعد از من دوازده نفر هستند. قاطی کردند. گفتند: این دوازده تا را از کجا میآوری؟ میگوید: این هم جزء آن کن. از بنی عباس آوردند. از بنی امیه آوردند. هرکاری میکنند دوازده تا جور نمیشود. این را قبول دارند که پیغمبر فرمود: بعد از من دوازده رهبر شما دارید. ما دوازده تا شیعه هستیم. الحمدلله رب العالمین! آنهایی که این دوازده تا ما را قبول ندارند، افتادند که دوازده نفر را چطور جور کنند؟ هرکاری میکنند جور نمیشود. جانشین معصوم باید معصوم باشد. جانشین پیغمبر معصوم نمیتواند هرکس شد، برسد. کیلویی نیست! صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
5- مودت به اهل بیت(علیهمالسلام) بر اساس معرفت
وظیفه ما: این است که امام را بشناسیم. بیخود دستمان را در دست هرکسی نگذاریم. دوستش هم داشته باشیم، مودت! به امام باید معرفت که داریم، دوستش هم داشته باشیم. چون شما الآن کوه هیمالیا را میشناسی، اما دوستش هم داری؟ نه، کاری با آن نداری. صرف اینکه ما شیعه هستیم و دوازده امام داریم کافی نیست. باید به اینها عشق بورزیم. چطور عشق بورزیم؟ باید فضایلشان را بشنویم. نسل نو را به سمت این ببریم که امام صادق که بود؟ امام رضا که بود؟ از هر امامی چند جمله و چند فضیلت را بگوییم. به خصوص امام زمان(ع) که امام حی ما هست باید نسبت به او مودت داشته باشیم. اسم مهدی روی بچهمان بگذاریم. اسم امامان را بگذاریم. بعضیها میخواهند روشنفکر شوند، سر از خل بازی در میآورند. باز روشنفکر عاقل خوب است. روشنفکر خل داریم. اسم دخترش را فینیا گذاشته است. میگوییم: یعنی چه؟ میگوید: اسم یک تیغی است در بلغارستان! روشنفکر خل این است. این همه گل در ایران است، رفته اسم یک تیغ در بلغارستان را گذاشته است. دلش میخواهد… بعضیها یک مرضی دارند. امام کاظم فرمود: اینهایی که دست به کارهایی میزنند کمبود دارند، میخواهند مطرح شوند. از کمال هم نمیتوانند، دست به کاری میزند که مردم به او نگاه کند. دارد با موتور میرود. بعد میخواهد او را نگاه کنند. میبیند کسی نگاهش نمیکند. این چرخ جلو را بلند میکند. همین که چرخ جلو را بلند میکند یعنی ای…! این دختر کمالی دارد، اگر کمالی داشته باشد بخاطر کمالش مورد احترام است. اما اگر کمال نداشته باشد، برمیدارد بند کفشش را یا نمیدانم یک لباسش را، دست به کاری میزند که بلکه با آن کار مردم به او نگاه کنند. کلاهش را یک طور میگذارد. صدای موبایلش را صدای گاو گذاشته است. (خنده حضار) این آقا یک کمبودی دارد. میخواهد او را نگاه کنند. میگوید: چه کنم مردم به من نگاه کنند. میگوید: زنگ موبایلت را صدای گاو بگذار. این دلش خوش است. مواظب باشید اگر طلای واقعی را نگیریم، طلای بدلی را به ما خواهند داد. اگر (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلال) (یونس /32) امام را بشناسیم. کمالاتش را بشناسیم. بعد اطاعت کنیم. امام زمان به ما پیغام داده وقتی من نیستم بروید پیدا کنید کسی که هم فقیه باشد، فقیه غیر از عالم هست. فقیه یعنی بالای پنجاه سال درس خوانده باشد. عالم نه، ممکن است کسی دیپلم بگیرد و دانشگاه برود و طلبه شود، بیست سال درس بخواند عالم شود. فقیه یعنی بالاترین درجه قدرت علمی را داشته باشد. بالاترین درجه تقوا را داشته باشد. بروید پیدا کنید اطاعت کنید.
6- پرداخت سهم امام(علیهالسلام) به مرجع تقلید
سهم امام را هم بدهیم. حالا شما پول ندارید ولی مسألهاش را بدانید. امام گفته: وقتی درآمد داریم، زندگیات را تأمین کن، آن مقداری که مورد نیاز است. منتهی نه اشرافی! اگر خرج اشرافی کنی باز هم باید خمس بدهی. مثلاً میگویند: قالی خمس ندارد. میگوید: اِ… قالی خمس ندارد پس پولهایم را قالی بخرم. همه اتاقهایش را قالی ابریشمی میخرد چون میخواهد خمس ندهد، میگوید: قالی بخرم، یک چیزهایی بخرم که بگوید: مگر شما نمیگویید: لوازم خانه خمس ندارد؟ خوب من هم یک چیزهایی برای لوازم خانه خریدم. لوازم خانهای خمس ندارد که مردم سوت نکشند. اگر کسی خانه شما آمد قالیهای ابریشمی را دید، گفت: اوه… همین که سوت کشید پیداست خمس دارد. انگشتر تو چند است؟ اگر گفتند: انگشتر پنج تومان، ده تومان، بیست تومان، سی تومان، چهل تومان، پنجاه تومان، شصت تومان، خمس ندارد. اما اگر گفتند: انگشتر چند است؟ گفتم: دو میلیون! دو میلیون!!! اوه… تا سوت کشیدند پیداست خمس دارد. یعنی چه؟ یعنی زندگی شما معمولی نیست. زندگی معمولی خمس ندارد. خانه شما یخچال چند فوت میخواهد. تلویزیون چه میخواهد، فرشش چه باشد. مقداری که مردم سوت نکشند نوش جانت! اگر زیادی آمد باز از صد میلیون هشتاد میلیون نوش جانت، آن بیست میلیون برای امام زمان است. آقای قرائتی! ما در جمهوری اسلامی چند تا پول باید بدهیم. یکبار به آقا به عنوان خمس بدهیم و یکبار هم مالیات به دولت بدهیم؟ مالیات را از ما میگیرند و از حقوق ما برمیدارند. با بودن مالیات چرا باید خمس بدهیم؟ جواب: خوب گوش بدهید. اینها را به شما خواهند گفت. اصلاً چرا باید به آخوندها بدهیم؟ برای اینکه این صد میلیون که داری هشتاد میلیونش را طبق هوس خودت خرج کردی. بیست میلیون را به یک آدم بیهوس بده. آقا من قبولش ندارم. یک آخوندی که قبول داری، به او بده. یک آدم خوبی که روی کره زمین هست یا نه؟ اگر در شهر یک نانوایی باز است. آمدی در خانه گفتی: آقا، نانواییها بسته هستند. میگوید: ببین گیرم همه نانواییها بسته است. یک نانوایی باز نبود؟ میگوید: اگر یک نانوایی باز است، تو باید نان بگیری و برای زن و بچهات ببری. یک آدم خوب که باشد شما حق نداری بگویی: چون فلانی بد شد، فلانی هم بد شد. حالا که فلانی و فلانی و فلانی و فلانی بد شدند، پس من دیگر نیستم. نخیر باید باشی. حالا که آن نانوایی بست و آن نانوایی بست، پس دیگر بدون نان خانه برویم. یک نانوایی باز باشد شما حق نداری بدون نان خانه بروی. یک آدم خوب روی کره زمین نیست. پیداست بعضیها مریض هستند. آن کسی که به ته دلت میچسبد، تقلید اجباری نیست. هیچکس نمیگوید: تو باید از این تقلید کنی. خودت با سوادترین، با تقواترین را انتخاب کن. بیست درصد برای این است که زیر نظر… بله میتوانی به آقا بگویی: ما یک همسایه داریم، یک فامیل داریم فقیر است. شما اجازه میدهی خمسم را به او بدهم؟ از آقا اجازه بگیر و پولت را به او بدهی. بعد هم بدانی که این پول برای امام زمان است و برای تو نیست. چون اگر من به آقا پول بدهم، ایشان پول را از دست من میگیرد، هروقت تا آخر عمر مرا ببیند میگوید: حاج آقا سلام علیکم! خدایا سایهات را از سر ما کم نکند. چرا؟ برای اینکه پولش دادم. باید پول را مرجع تقلید بدهد. اگر هم از مرجع تقلید اجازه میگیرم، بگویم: این پول برای امام زمان است، مرجع تقلید اجازه داد خدمت شما بدهم. شما بدهکار هستی و میخواهی برای جهیزیه دخترت، برای دامادی پسرت، این پول برای امام زمان است، بگذار علاقه این به امام زمان وصل شود. به اسم خودت نده تا او به تو علاقه پیدا کند. بنده یک آیهای در قرآن هست یکوقت معنا کردم. مثلاً من داستان راستان مرحوم مطهری را میخوانم. این داستان را آقای مطهری از کجا نقل کرده است. میبینم نوشته المستدرک الوسایل! از کتاب مستدرک نقل کرده است. بنده میگویم: بچهها گوش بدهید، روایتی است از کتاب مستدرک الوسایل، بیا! خودت مستدرک را دیدی؟ نه. پس از کجا میگویی؟ آخر در داستان راستان است. اینکه کتاب مستدرک را آدرس میدهی، یعنی چه؟ میخواهی به بچهها حالی کنی که من کتاب مستدرک را خواندم و حال آنکه نخواندی! کسی که کار نکرده را به اسم خودش تمام میکند قرآن میگوید: این قطعاً جهنمی است. (وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا) (آلعمران /188) دوست دارد ستایش شود به کار انجام نداده. کاری را انجام نداده، دلش میخواهد بگویند: نه، ایشان مجتهد نیست، به او آیت الله میگویند. بابا اگر مجتهد نیستی، بگو: به من آیت الله نگویید. من فقیه نیستم. دکتر نیست، میگوید: آقای دکتر حالت خوب است؟ آقای مهندس! بگو: آقا من هنوز دکتر نشدم. من هنوز مهندس نشدم. اگر یک لقبی را به تو دادند و میدانی به این لقب نرسیدی، قورتش دادی و گفتی: حالا که دکتر میگویند، بگذار بگویند. بگذار مهندس بگویند. آیت الله میگویند، بگذار بگویند. اگر لقبی به تو دادند که خودت هم میدانی این لقب را نداری زیر سبیلی رد کردی و گفتی: بگذار مردم بگویند. قرآن میگوید: این آقا «یُحبّون» خوشش میآید «يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا» ستایش شود «بِما لَمْ يَفْعَلُوا» به کاری که نکرده است.
7- انتظار همراه با تلاش در دوران غیبت امام زمان(علیهالسلام)
پیغام امام زمان این است که خمس بدهیم. اطاعت کنیم. در انتظارش باشیم. اما معنی انتظار چیست؟ آخر بعضی میگویند: باشد امام زمان خودش میآید درست میکند. انشاءالله امام زمان میآید درست میشود. معنای انتظار این نیست که احتضار باشد. یعنی بنشینی مثل کسانی که میخواهند بمیرند، باشد حالا عزرائیل میآید جان ما را میگیرد. یک مثال بزنم. من این مثال را از مرحوم مطهری شنیدم که مطهری هم از مرحوم راشد شنیده بود. از قول راشد برای من نقل میکرد. در سفری در ماشین خدمت آقای مطهری جایی میرفتیم. در ماشین نشسته بودیم آقای مطهری گفت: این مثال، مثال قشنگی است. برای مرحوم راشد است. راشد یک دانشمندی بود در رادیو صحبت میکرد. مُلایی بود. گفت: ما شب که هست انتظار خورشید داریم. مردم در شب منتظر هستند فردا هوا روشن شود. اما هیچکس نیست در تاریکی بنشیند، بگوید: در تاریکی بنشینیم، انشاءالله خورشید خودش بیرون میآید. بله منتظر خورشید باش، اما باید بلند شوی چراغ روشن کنی. زمستان ما منتظر هستیم تمام شود عید بیاید. تابستان شود. اما هیچکس زمستان نمیگوید: چقدر سرد است. منتظرم تابستان بیاید! انتظار تابستان معنایش سرمازدگی نیست. انتظار … کدام مثال بود؟ انتظار روز معنایش این نیست که در تاریکی بنشینیم. هم منتظر روز هستیم و هم در شب لامپ روشن میکنیم. هم منتظر تابستان هستیم، هم زمستان کرسی و بخاری را داغ می کنیم. پس معنای انتظار این نیست که ما هیچ کاری نکنیم. روایاتی داریم گروهی از مشرق برای امام زمان بازو درست میکنند. ما باید بچه هایمان را یاور حضرت مهدی تربیت کنیم. بچه های ما یاور امام زمان باشند. اگر بچه های ایران یاور امام خمینی نبودند، امام خمینی نمیتوانست جبههها را با همین… دهها هزار نفر از همشاگردیهای شما از دبیرستان به جبهه رفتند. باید یاور باشیم. اگر یاور دین بودیم، دین پیش میرود. اگر یاور مرجعیت بودیم اسلام پیش میرود. اگر یاور قرآن بودیم، قرآن پیش میرود. وظیفه ما اطاعت است. سؤالهای ما، یک سؤالی پیش میآید باید جواب بدهیم. ممکن است کسی از شما سؤالی بکند، شما نتوانی جواب بدهی. سؤال را به معلمت میدهی، معلم هم اگر بلد بود الحمدلله، بلد نبود معلم با تلفن از یک اسلام شناس سؤال را میگیرد و جواب میدهد. 1- امام را بشناسیم. 2- دوستش داشته باشیم. 3- حرفهایش را گوش بدهیم. مرحله آخر این است که با تحریفهای کج اندیشیها مخالفت کنیم. راجع به امام زمان مسائلی مطرح است. یکی اینکه در مورد امام زمان یک خبری هم از ایرانیها بگویم. کلمه ایران نیست ولی به ما میخورد. حدیث داریم «یخرج الناس من المشرق» ایران جزء مشرق است. یعنی اروپا و آمریکا برای مغرب است. آنها غربی هستند و ما شرقی، حدیث این است «يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ» یک گروهی از مردم از منظقه مشرق به پا میشوند، «فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه» (سنن ابن ماجد/ج2/ص1368) جامعه را برای ظهور امام زمان آماده میکنند.
8- آمادگی برای جانفشانی در راه امام زمان(علیهالسلام)
یک کسی خدمت امام آمد گفت: آقا شما صد هزار شیعه داری. بلند شو قیام کن و طاغوتها را ریشه کن کُن! امام فرمود: یکی از آن صد هزار شیعه تو هستی؟ گفت: بله. گفت: این تنور روشن است در تنور برو! گفت: آقا اشتباه کردم. ترسید درون تنور برود. همینطور که ترسید گفت: پس بنشین! یک بنده خدای دیگر آمد، گفت: سلام علیکم! امام گفت: سلام علیکم! امام فرمود: درون آتش برو. رفت درون تنور آتش نشست. گفت: الآن میسوزد! سوخت سوخت! بعد گفت: چند تا از این صد هزار تا تنوری هستند؟ یعنی اگر ما گفتیم، گوش میدهند؟ گفت: تنوری هیچکس! شیعه تنوری نداریم. همینطور ادعا داریم… یک قصه را قرآن نقل میکند به نام طالوت و جالوت، میگوید: یک جمعیت انبوهی آمدند گفتند: جنگ جنگ تا پیروزی، به پیغمبر گفتند: یک فرمانده بده، ما با طاغوت بجنگیم. دستور جهاد آمد ریزش کردند. گفت: رهبرتان فلانی است. گفت: ما این را قبول نداریم. یکی دیگر! ریزش کردند. قرآن میگوید: آیه قرآنی که ما نشان میدهیم، به پیغمبر گفتند: نه، این آیه را نه، یک آیه دیگر! نزد پیغمبر آمدند گفتند: این آیات را چه کسی بر شما نازل میکند؟گفت: جبرئیل! گفت: نه جبرئیل نازل نکند. اگر میکائیل نازل کرد ما اینها را میخواهیم. آدمی که میخواهد بهانه بگیرد، آیه نازل شد ( قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ) (بقره /97) بهانه میگیرند. ریزش پیدا میکنند مثل کسانی که یک چیزی را نمیخواهند بخرند. میروند در بازار پرسه میزنند. میگوید: آقا این کیلویی چند؟ میگوید: اینقدر! اوه… گران است. میرود! حالا ارزان بود میخریدی؟ نمیخواهد بخرد پرسه میزند. بیکار است و از خانه بیرون آمد پرسه میزند. گفت: شیعه… آن روایت گفت چند هزار شیعه دارند؟ صد هزار تا، گفت: شیعه تنوری یکی هم نداریم ولی شیعه شعاری داریم. اطاعت کنیم. یکی از شیعهها خدمت امام آمد. گفت: من درست است شیعه هستم، ولی حقوق من از مخالفین شماست. از حکومت بنی عباس حقوق میگیرم. در دربار هستم. در تشکیلات هستم. امام فرمود: اگر مثل شما دور آنها را نمیگرفتید آنها ما را خانه نشین نمیکردند. شما رفتید دور آنها… حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون پیش سینه اینها میچکد. این خون کجا بود؟ میگویند: یک نفر را به ناحق کشتند، تو در یک قطره شریک جرم هستی. تو ایستادی کف زدی. یک جایی اگر قماربازی میکنند، ولو شما قمار بازی نمیکنی، اصلاً حق نداری به آنها نگاه کنی. نگاه کردی قمار است رد شو. یک کسی را اعدام میکردند به ناحق، تو تماشا کردی. حق نداری بایستی تماشا کنی. یک جایی شراب می خورند. ولو شما شراب نخوری، اصلاً نباید در آن سفره حاضر شوی. ولو بگویی: نه من نمیخورم، اصلاً نباید در آن جلسه شرکت کنی. معنای اطاعت این است که یک تعصبی داشته باشیم. بعد هم در مورد امام زمان افرادی میگویند: امام زمان کی ظهور میکند؟ حدیث داریم هرکس گفت: امام زمان کی ظهور میکند، بدانید دروغ میگوید. هرکس برای ظهور امام زمان، زمان تعیین کرد، بعضی هستند یک قیافههای سبوحٌ قدوس هم میگیرند. بله! انشاءالله همین ایام تشریف میآورند. از کجا میگویی؟ ممکن است امام زمان پنج هزار سال دیگر بیاید، ممکن است هفته دیگر بیاید. هیچکس حق ندارد برای ظهور امام زمان وقت تعیین کند. بعضی ادعا میکنند ملاقات است. دروغ میگویند. اینهایی که ملاقات میکنند اولیای خدا هستند و به کسی نمیگویند. آنهایی که میگویند: من یک رابطه با امام زمان دارم، بعضیها که دیگر امام زمان را با خواب تعیین میکنند. اصلاً خواب هیچ ارزشی ندارد. یک کسی نزد من آمد گفت: امام رضا خواب دیدم که چرا اینقدر برای بدهکاری گریه میکنی؟ برو به قرائتی بگو، قرائتی پول دارد به تو میدهد. (خنده حضار) گفتم: به امام رضا بگو: شما دیگر مثل بعضی بازاریها چک بیمحل نده. اول پول بفرست، بعد حواله! بازاریها بعضیهایشان چک بیمحل میکشند. یک کسی نزد آقای ری شهری آمده بود. زمانی که ایشان مسئول حج بود. گفت: خواب دیدم امام صادق را که گفته: چقدر گریه میکنی برای مکه و مدینه، برو به آقای ری شهری بگو: تو را مجانی بیاورد. آقای ری شهری گفت: بگو خودش به خواب من بیاید. امام صادق خودش به خواب من بیاید بگوید. من تو را قبول ندارم. خواب دیدم! مگر خواب ارزش است. یکی از دوستان شش ماه است خانمش با او قهر است. میگوییم: چه شده؟ میگوید: خواب دیده من یک زن دیگر گرفتم. براساس خواب زندگیشان به هم میخورد. من خواب دیدم. خواب هیچ ارزشی ندارد. خواب اولیای خدا حسابش جداست. خدایا معرفتی به ما بده که گول نخوریم. علمی به ما بده که هر شبههای را جواب بدهیم. شر همه دشمنان فرهنگی، نظامی، اقتصادی، سیاسی، انواع دشمنیهایی که به ما میشود، شرشان را به خودشان برگردان. آنچه خیر و برکت در شعبان و رمضان برای بندگان خوبت مقدر میکنی، همه را برای همه ما مقدر بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- وظیفه ما در برابر امامان معصوم(علیهمالسلام) چیست؟ 1) معرفت و مودّت 2) مودّت و اطاعت 3) معرفت، مودّت و اطاعت 2- آیه 52 سوره شوری به چه امری اشاره دارد؟ 1) قرآن برای هدایت کافی است 2) برای هدایت، پیامبر لازم است 3) هر دو مورد 3- اعتقاد ما در مورد مراجع تقلید و ولی فقیه چیست؟ 1) حجّیت سخن آنان 2) عصمت آنان از گناه 3) عدم اشتباه آنان 4- در پرداخت خمس، یک پنجم چه چیزی محاسبه میشود؟ 1) درآمد یکسال 2) مازاد بر هزینههای یکسال 3) درآمد مازاد یکسال 5- آیه 188 سوره آل عمران چه کسانی را دوزخی میداند؟ 1) کسانی که دوست دارند بر کاری که نکردهاند، ستایش شوند 2) کسانی که دوست دارند به کاری که کردهاند، ستایش شوند 3) هر دو مورد
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2664