نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 332
موضوع بحث: امام علي(ع)، آيات ولايت
تاريخ پخش: 13/05/67
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
اين هفته هفتهي بيعت و ولايت نام گذاري شده است. و قصد داريم شما را با آياتي كه در اين ايام مثل ذي حجه، غدير خم، يا 24 ذي الحجة نازل شد، آشنا كنيم و آيت الله العظمي منتظري فرمودند كه اين هفته را به مناسبت نزول اين آيات هفتهي ولايت نام گذاري كنيم. كه اولش غدير خم است. پاي تلويزيون سه رقم آدم داريم. 1 – دل ميدهند 2 – گوش ميدهند 3 – فقط ميبينند و هيچ چيز هم ياد نميگيرند. وخود من اگر به رانندگي دل ميدادم ياد ميگرفتم، ولي چون دل ندادم در ماشين نشستهام ولي هنوز رانندگي ياد نگرفتهام.
1- غدير خم و ولايت حضرت علي (ع)
آيهي غدير خم در سورهي مائده است و اين سوره آخرين سورهاي است كه نازل شده است، ولي در جزء ششم قرآن آمده است (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ) (مائده /67) يعني اي رسول، آن چيزي را كه خدا به تو گفت به مردم بگو. و اگر اين را نگويي، رسالت 23سالهات را انجام ندادي و آن چه را هم انجام دادي از دستت ميرود، نترس كه خدا تو را حفظ ميكند. فاصلهي بين مكه و مدينه 80 فرسخ است. آخرين سال عمر پيامبر بود و پيامبر ميخواست به حج برود و اعلام عمومي كردند كه از مدينه و اطراف هر كه ميخواهد همراه پيامبر به حج برود بيايد و كاروان با شكوهي حركت كرد وبه مكه رفت و اعمال حج را به جا آورد و در راه بازگشت چهار راهي بود كه از يك سو به حبشه، از سوي ديگر به شام و از سوي ديگر يمن و راه ديگر به مدينه و ديگري به عراق و. . . منتهي ميشد. و چند راهي بود و وقتي در راه بازگشت به اين جا رسيدند، اين آيه نازل شد. و ما ميخواهيم امروز بررسي كنيم كه در آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» اين «ما» چيست؟ «ما» اصول و فروع دارد. توحيد و معاد و نبوت اصول است، نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زكات، امر به معروف ونهي از منكر فروع هستند و. . . و ما ميخواهيم بگوييم «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» توحيد نيست، معاد هم نيست. نبوت هم نيست، نماز هم نيست، روزه هم نيست، چون همهي اينها را پيامبر در طول 23 سال بيان كرده بود. آخرين سال پيامبر سال دهم هجرت بود. يعني پيامبر 63 ساله بود. قانون روزه، زكات، خمس، جهاد، در سال دوم هجرت گفته شده بود و پيامبر آن را از مدتها قبل گفته بود. اين «ما» حج هم نيست. چون تازه از حج در حال برگشتن هستند و به كسي كه تازه از حمام آمده نميگويند برو حمام. و نميخواهد هم بگويد امر به معروف و نهي از منكر كن. چون ميگويد: نترس و پيامبر اگر ميخواست بترسد بايد آن زماني ميترسيد كه يكي بود و ياور نداشت نه اكنون. پس اين «ما» چيست؟ كه حتي اگر نگويي تمام چيزهايي هم كه گفتي قبول نميشود و تا حالا هم نگفته است و اين مسئله چيست؟ براي همين روايات زيادي داريم كه اين «ما» ولايت وامامت است. چون اگر امامت نباشد، توحيد هم جاي خود را به طاغوت ميدهد. يكي از منافقين كه در حال مرگ و به درك واصل شدن بود در لحظهي آخر گفت: سلام بر مولايم رجوي و مريم و اين است نبودن امامت. و اگر امامت نباشد نماز و معاد و نبوت هم نخواهد بود. مگر چند نفر در زمان شاه نماز ميخواندند يا مگر كسي با آيين نامه به جبهه ميرفت؟ پس امامت است كه پايهي دين است. غدير يعني گودي و در اين گودال مقداري هم آب بود و چهار راه هم بود و گودال هم بود تا همهي بينندهها ببينند، مثل كشتي گيرها كه در گودال كشتي ميگيرند. پيامبر گفت: چند روز(2، 3 روز) صبر كنيد تا پيرمردها و عقبيها برسند و جوانها و جلو رفتهها هم برگردند و درغديرخم هم مثل تعداد پيامبران 124 هزار است. البته چند رقم نقل قول دارند. يك بار از كسي پرسيدم شماره تلفن منزلتان چند است؟ گفت: دماي بدن تو چند است؟ گفتم: 37، گفت: نمرهات 20 است. شماره تلفن ما هم 3720 است و من هيچ وقت يادم نميرود. در غدير تمام لوازم و جهاز شترها را روي هم گذاشتند و پيامبر روي آنها رفت و سخنراني كرد و گفت: همهي انبيا از دنيا رفتند من هم به زودي از دنيا خواهم رفت. پس «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»(كافى، ج1، ص420) و همه با حضرت علي بيعت كردند ولي بعداً بيعت خود را شكستند و خيانت كردند.
2- ماجراي مباهله
يكي ديگر از آيات ولايت كه دراين هفته نازل شد، آيهي سورهي آل عمران است كه قصهي زيبايي دارد. (فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ) (آل عمران /61) اگر بعد از اين كه برايشان استدلال و علم آوردي، باز هم بحث و محاجه ميكنند، بگو يك نفرين من به شما ميكنم و يك نفرين هم شما به من بكنيد و هر نفريني قبول شد معلوم ميشود حرف آن طرف درست است و فرزندان و زنانمان و خودمان رامي آوريم تا. . . «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ» يعني كار خودمان را به خدا وامي گذاريم و تضرع و زاري ميكنيم و ازخدا ميخواهيم كه لعنت خود را بر كافرين نازل كند تا همه بفهمند چه كسي حق بوده است. اين آيه، آيهي مباهله نام دارد. و روز 24 ذي الحجة روز مباهله است و در همين هفتهي وحدت است. خلاصه اين مسيحيان كه نپذيرفته بودند استدلالات و دلايل پيامبر را، گفتند: ما مهلت ميخواهيم تافكر كنيم، و پيامبر هم مهلت داد. اينها گفتند: اگر پيامبر با جمعيت و تبليغات زياد آمد معلوم است خبري نيست ولي اگر با نزديكانش آمد معلوم ميشود راست ميگويد و فردا كه رفتند ديدند كه پيامبر با دختر و دامادش(علي و فاطمه) و در حالي كه حسين (ع) در بغل است و امام حسن (ع) تازه راه افتاده است آمده و اينها كه اين صحنه را ديدند تسليم شدند و پرداخت جزيه را به دولت اسلامي قبول كردند، چون غير مسلمانان خمس و زكات نميدهند. در مورد آيهي نخست: علامه اميني در كتاب الغدير نام 356 نفر از اصحاب و تابعين را ميبرد كه اين تعداد از علماي اهل سنت پذيرفتند كه اين آيه در مورد غدير خم است (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) (مائده /67) تعداد روزهاي سال كه 365 روز است، اگر جاي 5و6 را عوض كنيد ميشود 356 و يادتان ميماند. اين آيه مباهله سندي است براي اهل بيت، چون اين كه پيامبر نام اين افراد را برده است مقام است براي اين افراد كه دعايشان پذيرفته ميشود.
3- مباهله و جايگاه خانواده امام علي و نقش كودكان و زنان
همچنين از اين آيه ميفهميم كه زنان هم بايد در كارهاي اجتماعي شركت کنند و زنان ما هم بايد در جبهه كمك كنند براي پانسمان و. . و تداركات. و در مسجد پيامبر هم ساعتي مردها ميرفتند و زنها گل كشي ميكردند. و اين جا هم باز نشانهاي از فعاليت زنان است. و وجود بچهها هم همين طور، چون وجود اينها هم لازم است. و گمان نكنيد دعاي ريش سفيدها فقط قبول ميشود و بچهها را از مجلس دعا بيرون كنيد چون بچهها پاك و بي گناه هستند و اين آيه هم سند احترام و مقام بچهها است و پيامبر در مقابله با مسيحيان اين كودكان را همراه خود ميآورد. من دراين جا فقط مسند اهل حنبل را داشتم. بر خلاف خانه كه كتب بيشتري از اهل سنت دارم. چون براي اهل سنت بعد از قرآن كتاب حديثشان مهم است(صحاح سته) قَالَ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ: «لَمَّا نَزَلَتْ قَوْلُهُ تَعَالَى فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»(المناقب، ج3، ص368) پيامبر آنها را برد و فرمود: «وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي» واينها هم قبول دارند. البته در صحيح مسلم، فخر رازي، زمخشري، طنطاوي و. . . هم آمده است و اينها هم قبول دارند كه بهترين چهرهها در اسلام اهل بيت هستند. ولي آل سعود ميگويد: اگر يك چراغ بر مزار اهل بيت در قبرستان بقيع باشد شرك است. امام به اين آل سعود فرمود: احمق ملحد، يعني احمق لجباز و فكر ميكنم بهترين تعبير در مورد اينها همين است كه همه جا چراغاني ميكنند ولي اين جا را شرك ميدانند. ولي در همين مسند احمد آمده است، وقتي اين آيه نازل شد «دَعَا رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي» (مسند احمد، ص 185) خدا رحمت كند قاضي نورالله شوشتري را كه در كتاب احقاق حق از صفحه 46 تا 76 (در 30 صفحه) نام 60 نفر از علما را ميبرد كه وقتي اين آيه نازل شد، مراد از بچهها حسن و حسين است و مراد از زنان فاطمهي زهرا است. چون منظور ازنساء اصولاً دختر است و وقتي ميخواهد زن بگويد اصطلاح ازواجنا را به كار ميبرد. در آن زمان آن قسمت از مدينه بيابان بود ولي الآن جزو شهر است و نامش مسجد الاجابة است. يعني مسجدي كه دعا در آن اجابت شد و حاجيها دو ركعت نماز در آن ميخوانند. و سالهايي كه حجاج به مكه ميرفتند (و خدا لعنت كند آل سعود را كه امسال نگذاشت) بعثهي حضرت امام در کنار مسجد اجابة بود. اين آيه نشان دهندهي نقش دعاي فاطمهي زهرا (س) امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) است.
4- ماجراي انفاق انگشتر در حال ركوع
آيهي بعدي آيهي سورهي مائده است. (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) (مائده /55) همانا ولي شما فقط خداست و رسول او وكسي كه ايمان دارد و نماز ميخواند و در حالي كه در ركوع است زكات ميدهد. حال ميخواهيم ببينيم اين مرد كيست؟ داستان: ابوذر روزي وارد مسجد شد و گفت: كور شوم اگر نديده بگويم و كر شوم اگر نشنيده بگويم. و گفت: ديدم وشنيدم كه روزي در مسجد پيامبر با پيامبر نماز ميخواندم كه فقيري وارد شد و كمك خواست و كسي به او كمك نكرد. بعد فقير دستش را رو به آسمان بلند كرد و به خدا گفت كه: شاهد باش كه در مسجد پيامبر كسي به من كمك نكرد و درهمين حال حضرت علي (ع) كه در ركوع بود به فقير اشاره كرد و انگشترش را به فقير داد و پيامبر با ديدن اين صحنه گفت: خدايا همان طور كه هارون برادر موسي را جانشين و وزير او قرار دادي، علي را جانشين و وزير من قرار بده. و هنوزدعاي پيامبر تمام نشده بود كه اين آيه نازل شد. اما در خصوص اين آيه كساني كه ريگي به كفش دارند ميگويند: معناي «ولي» در اين آيه و منظور از ولي، دوست و دوست داشتن است. اما اگر اين طور بود چه لزومي به فقط گفتن بود يا اين كه اصلاً اين مطلب عادي را بگويد، چون همهي ما دوستان فراواني داريم.
5- زهد داشتن نخوردن است نه فقر
منظور از ولي كسي است كه ولايت مطلقه دارد و ولايت مطلقه يعني كسي كه حق انجام هر كاري را كه بخواهد دارد. حال برخي ميگويند: شما كه ميگفتيد حضرت علي پول نداشت و ابوتراب بود و. . . ولي بايد بدانيد كه حضرت علي فقير نبود و پول داشت ولي نميخورد و فرق است بين نداشتن و نخوردن. حديث داريم امام علي (ع) هزار برده را آزاد كرد و همه را با پول آزاد كرد و معاويه ميگويد: براي علي يك اتاق پول با يك اتاق كاه، فرقي ندارد يعني علي (ع) داشت ولي نميخورد. ما رفتيم جايي مهماني، سفره انداختند و آش آوردند. ما فكر كرديم سوپ قبل از غذا است و آش ماست بود و خالي خورديم. بعد هر چه منتظر شديم غذا نياوردند. بعد پرسيديم گفتند: اين غذا بود و ما ميخواهيم زهد اسلامي را اجرا كنيم. در حالي كه اين بخل اسلامي است. زهد يعني خودش نخورد مثل حضرت علي (ع) ، نه اين كه به مهمان هم ندهد، زهد براي خود انسان است. البته زكات ممكن است مستحبي هم باشد و اين هشدار است براي پولدارها كه حتي سر نماز هم بايد حق مردم را داد. پس اگر در حين نماز طلبكار سراغ انسان بيايد، اگر نميتواند همان طور بدهد بايد نمازش را بشكند و اگر كسي بدهكار است و دارد و نميدهد هر شبي كه ميخوابد گناه دزد براي او مينويسند. گناه «عشار» يعني همان ده يكي بگيرها. البته اگر نداشته باشي (وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ) (بقره /280) يعني ندارد صبر كن تا پول دار بشود. و زرنگي نيست كه چك را طوري بنويسيد كه به جمعه بخورد يا مجبور بشود برود بانك و برگردد. تا يك هفته پول بيشتر در دستش باشد و جوانها هم بايد خمس بدهند و فرقي نميكند كه جوان هستيد و خانه و ماشين نداريد.
6- چرا نام علي در قرآن نيست
خوب، چرا خدا به جاي اين جملات نگفت علي (ع) ؟ چون علي (ع) دشمنان و حسودان فراواني داشت كه نميپذيرتند و براي همين ميبايست از راه توصيف ذهنها را معطوف به علي (ع) گرداند. مثال: در بازارهاي شلوغ كفاشها، يك لنگه كفش را جلو ميگذارند و من پرسيدم چرا؟ گفتند: چون هم اين كه يك لنگه به درد دزد نميخورد و هم مشتري همان يك لنگه را ميبيند و ميپسندد. اما اگر هر دو لنگه را بگذاريم دزد ميبرد. و ما هم در مكه هر بار كفش هايمان را ميبردند، كسي به ما گفت: تا به حال كفش من را نبردند چون هر لنگهاش را يك طرف مياندازم و خدا هم هر آيهاي كه مربوط به علي (ع) ميشده يك جايي گفته تا كسي كه ميخواهد بفهمد ودشمنان هم منكر آن نشوند. براي همين ميگويد: كسي كه در حال ركوع زكات ميدهد، و او هم كسي جز علي نيست و راوي آن هم ابوذر است كه پيامبر در مورد او فرمود: آسمان بر روي سر كسي راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته است. اين آيه هم ذي الحجة نازل شد آن آيه قبلي هم همين طور و غدير هم هجدهم و علت اين كه آيت الله منتظري هم ميفرمايد هفتهي ولايت، نزول همين آيات در اين هفته است. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم كه روز به روز ايمان ما را به خودت و رسولت و كتابت و نسبت به پيامبر و اوليائت بيشتر كن. و محبت و معرفت ما را نسبت به ايشان افزونتر بفرما. محبت خيلي مهم است. عشق و محبت و علاقه به رهبر انقلاب جبههها را پر كرد و دو قطار آيين نامه جبهه را پر نميكند. خدايا راه اهل بيت و زيارتشان را در عراق و حجاز به روي عاشقان باز بفرما. به آنهايي كه ناآگاه هستند، آگاهي عنايت بفرما. و مغرضاني كه قابل نيستند نابود بفرما. به حق محمد و آل محمد ما را با عزت و ولايت زنده بدار و با ايمان و ولايت بميران. نماز جمعه را فراموش نكنيد. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 332