نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 333
موضوع: امام علي(ع)، دوران زندگي
تاريخ پخش: 76/08/22
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
اين دعايي که من سالهاست در برنامه ميخوانم در دعاي مکارم اخلاق است. يعني خدايا زبان مرا به حق باز کن. حرفهاي دري وري و پرت و پلا نگويم، نطق مرا به هدايت باز کن و به من الهام بده که روي مرز راه بروم. سخنراني مثل موتورسواري است. ممکن است يک وقت انسان گازش را زياد بگيرد و موتور تند برود. خدايا همه نويسندگان، گويندگان، اساتيد و تمام کساني را که مشغول کارهاي فرهنگي هستند، فکر و قلم و بيانشان را از هر نوع خطر حفظ بفرما. بينندگان عزيز بحث را در آستانه تولد آقا اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) نگاه ميکنند.
1- ويژگيها و كمالات خاص امام علي(ع)
اميرالمؤمنين لقب خاص حضرت علي(ع) است. کلمه «امير» به عنوان فعل نيز استعمال ميشود. در قرآن هم آمده: (نَمير) (يوسف /65)، يعني غذا ميدهيم. اميرالمؤمنين معناي واقعياش يعني رهبر مؤمنين، از نظر لغوي يعني کسي که به مؤمنين غذا ميدهد غذاي فکري و روحي اميرالمؤمنين علي(ع) هفتاد کمال دارد که کسي در کره زمين اين کمالها را ندارد. اميرالمؤمنين تنها مردي است که هم خودش معصوم است و هم همسرش معصوم است. اين امتياز را حتي پيغمبر(ص) هم ندارد. پيغمبر(ص) معصوم است اما حضرت خديجه(س) معصوم نيست. ائمه ما معصومند اما همسرانشان معصوم نيستند. اميرالمؤمنين تنها کسي است که در کعبه متولد شده است. در جلد شش الغدير ميخوانيم: «تواترت الاخبار ان فاطمة بنت اسد ولدت اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب…»، «تواتر» يعني آنقدر گفتهاند که ديگر جاي شک نيست. فلان حديث متواتر است يعني اين حديث خيلي گفته شده است. سني و شيعه نقل کردهاند که تولد اميرالمؤمنين در کعبه بود. پنج زن در اسلام جزء اولين زناني هستند که در اسلام هجرت کردهاند، يکي از آنها که از مکه به مدينه هجرت نمود براي ياري اسلام، مادر اميرالمؤمنين(ع) بود. او وقتي غذا ميپخت هم پيغمبر ميخورد و هم اميرالمؤمنين. ببينيد يک زن به کجا ميرسد! گاهي انسان غبطه ميخورد که چه انسانهايي به چه جاهايي ميرسند؟! البته زحمت کشيدهاند که به چنين مقاماتي رسيدهاند. اين لطف خدا است. بعضيها با پول اتاقشان را روشن ميکنند، و بعضي اتاقشان به طرف نور است و هميشه روشن است. مثلا حليمه سعديه خانمي بود که در يک قبيلهاي زندگي ميکرد. شخصي گمنام بود. وقتي پيغمبر(ص) به دنيا آمد هيچ پستاني را به دهان نگرفت اما وقتي بغل اين خانم رفت شير را مکيد. اين خانم قبلا شير نداشت، وقتي لب مقدس پيغمبر به سينه او برخورد کرد پر از شير شد. حالا اين خانم چه مقامي داشت که بايد شير او استخوانهاي بدن رسول الله(ص) را بسازد؟! فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين چه مقامي دارد؟! طراحي خدا را ببينيد! الله اکبر! مادر ميآيد در مسجد الحرام، دعا ميکند که خدايا من حامله هستم و در آستانه وضع حمل هستم… يک مرتبه ديوار کعبه شکافته ميشود. چگونه؟! چگونه ندارد. چون ميفرمايد: همانطور که عصا اشاره شد به سنگ، در سنگ شکاف ايجاد شد و آب از آن جاري شد، همان خدايي که سنگ را براي موسي(ع) شکافت، سنگ را براي اين خانم ميشکافد. از اين پيداست که دعاي مادر چه زود مستجاب ميشود. و مقام انساني زن معلوم ميشود.
2- مطالعه تاريخ و توجه به نقش آفريني زنان
هرکه مقام دارد تاريخش را بايد بخوانيم. قرآن ميفرمايد: (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ) (مريم /16) يا (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى) (مريم /51)، همانطور که ميفرمايد: (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ) (مريم /41) همانگونه هم ميفرمايد: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ»، يعني در رشد مردم، هم تاريخ زنان نمونه در تاريخ باشد و هم تاريخ مردان مؤمن. يکي از اشکالات کتابهاي تاريخ ما در آموزش و پرورش اين است که تاريخ مردها هست اما تاريخ زنها نيست. اين اشکال تاريخ است. نميدانم پاي برنامه تاريخ نويس هست يا نه؟ ما که چهل کشور اسلامي هستيم، در نه تا از اين کشورها، زنها اسلام را به آنجا صادر کردهاند. آغاز اسلام در آن کشورها از طريق زن بود. امام زمان(عج) که 313 نفر افسر دارند 50 نفرشان از بين خانمها هستند. يار خيلي دارد اما 313 نفر دانه درشت هستند. زن چه مقامي دارد؟! يکوقت دعا ميکند و ديوار کعبه شکاف بر ميدارد. بر احدي اين ديوار شکافته نشده بود. مادر اميرالمؤمنين(ع) وارد آنجا ميشود ديوار هم بسته ميشود. موج ميافتد، ولوله ميشود. بعد از مدتي از آن خارج ميشود در حالي که امام علي(ع) را در آغوش داشت.
3- توجه به مسجد و محوريت آن
از اينجا ميفهميم که: ما که شيعه علي ابن ابيطالب(ع) هستيم، اگر بچه هايمان در مسجد متولد نميشوند بياييم در مسجد مراسمي بگيريم. اولين دفعهاي که نوزاد را از خانه بيرون ميآورند او را به مسجد ببرند. و روحاني مسجد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويد. و مراسم چشم روشني نوزادها را در مسجد برگزار کنيم. چه اشکالي دارد؟! مگر مسجد فقط جاي جنازه بردن است؟! ما هر کس که ميميرد ختمش را در مسجد ميگيريم اما…! مرگ و مير را به مسجد کشيدهايم اما زاد و ولد را به مسجد نکشيدهايم! از تولد علي ابن ابيطالب(ع) در کعبه معلوم ميشود که نوزادها هم بايد سر و کارشان با مسجد باشد. و در اجلاس نماز يک سرهنگ از نيروي هوايي مقالهاي خواندند درباره نماز (از دويست و چند مقاله) نوشته بود: براي رونق مسجد چه کنيم؟ چند تا طرح داده بود. يکي اين بود: که بياييم کاري کنيم که نوزاد را بعد از تولد به مسجد ببريم. اذان و اقامه براي او بخوانيم، بعد عقدش هم داخل مسجد باشد. افطاريها را هم داخل مسجد بدهيم. بايد مساجد حداقل امکانات را داشته باشند. ظروف غذا را داشته باشند. در مسجد تابوت هست، بايد يک ظرف هم براي زندهها باشد. منتهي خادم مسجد حق دخالت ندارد که بگويد: مسجد کثيف شد و…! هر کاري که باعث شود در مسجد بسته بماند بزرگترين ظلم است. قرآن ميفرمايد: کساني که در مسجد را ميبندند… براي زن حامله کعبه باز شد، آنوقت آن آقا در مسجد را ميبندد، چرا؟ آقا ختم است! وقتي کسي ميخواهد نماز بخواند مانعش ميشود و ميگويد: اينجا جاي نماز نيست! ختم نبايد مزاحم مسجد باشد. به فرض در انتخابات، صندوقها را داخل مسجد ميآورند و نماز برنامهاش تق و لق ميشود! آيهاش را ميخوانم: (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها) (بقره /114) کيست ظالمتر از کسي که باز ميدارد مساجد را از مردم؟! ظالمترين مردم کسي است که کاري کند که مردم به مسجد نيايند.
4- تولد در كعبه و جايگاه كعبه و مسجد
باز ميفهميم که مقام اميرالمؤمنين چه مقامي داشته است. باز ميفهميم که کسي که بايد پرچمدار توحيد شود، بايد آغاز کارش هم از توحيد باشد. يکي از علماء براي 13 رجب شعري سرودهاند که مضمونش اين است: اين کعبه عجب کعبهاي است! حضرت آدم(ع) آن را بنايي کرده است. يک پيغمبر ديگر آن را معماري کرده است. يک پيغمبر هم گچ کاري کرده است. دهها قرن از آن نگهداري کردهاند و براي آن کليد دار انتخاب کردهاند و آن را روي دست نگه داشتهاند تا رسيده به اين که: چه خبر است! خداوند ميهمان دارد. علي بن ابيطالب 13 رجب در کعبه به دنيا ميآيد. خيلي شعر قشنگي است. اين خانه را بايد خدا در اصل معماري کند *** آدم بنايش بر نهد جبريل هم ياري کند آيد اولوا العزمي دگر يک چند حجاري کند *** آن را اولوا الامري دگر منقوش و گچکاري کند اينسان خدا از خانهاش چندي نگهداري کند *** تا ساعتي از دوستي يک ميهمانداري کند علي(ع) در کعبه متولد شد. کعبه چيست؟ (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ) (آلعمران /96) اولين جايي که خداوند بنا کرد. زمين زير آب بود. اولين نقطهاي که از زير آب بيرون آمد کعبه بود. از اين آيه معلوم ميشود آقاياني که در وزارت مسکن هستند مهندسين مؤمني که اطراف شهرها شهرک ميسازند بايد اول مسجد بسازند. ميگويند: مسجد، آخر! ما در اطراف تهران جاهايي زيادي داريم که شهرک دارند که آتش نشاني دارند، آموزش و پرورش دارند، درمانگاه دارند، تلفن دارند، آب دارند، جاده و پارک دارند، فقط مسجد ندارد. اين شهرکها ضد قرآن هستند. «أَوَّلَ بَيْتٍ» يعني اول مسجد را بسازيد و سپس بر طبق مسجد خيابان کشي کنيد. مثل مشهد امام رضا(ع) بر اساس درهاي حرم خيابان کشي کردهاند. از اينکه علي(ع) در مسجد متولد شد ميفهميم که شيعيان علي(ع) بايد اهل مسجد باشند. اين هرکدام پيام دارند. اينکه امام علي(ع) در شب 13 رجب متولد شد ميفهميم يعني مقدس بايد در ظرف مقدس باشد. قرآن که مقدس است بايد در شب قدر نازل شود. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ) (قدر /1) شما هيچگاه جلد قرآن را از گوني نميکنيد. بلکه مخمل ميکنيد. هيچگاه پوست خوک را جلد قرآن نميکنيم. حضرت امام (ره) بايد روزي به دنيا بيايد که روز تولد حضرت زهرا(س) باشد. امام صادق(ع) روز تولد پيغمبر(ص) به دنيا ميآيد. اميرالمؤمنين روز 13 رجب به دنيا آمدند. 13 رجب يوم البيض است. بهترين ماه است براي اعتکاف، بهترين ماه است براي عمره، تنها ماه است براي عملام داوود.
5- ضرورت خلوت و ارتباط با خدا
يکي از کارهاي خوبي که در سايه نظام مقدس جمهوري اسلامي شد مسئله اعتکاف بود. اعتکاف چيه؟ در قرآن آيه داريم: (وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ) (بقره /125) معتکف يعني کسي که ميرود در مسجد سه روز ميماند. آقا بيکار هستيد؟! نه خير، بي کار نيستند بلکه بنزين گيري ميکنند. آدم بايد انرژي بگيرد. اين تلفنهاي همراه يک مقدار که صحبت کردي شارژش تمام ميشود. قرآن ميفرمايد: اي پيغمبر! من دو تا منبع انرژي به تو ميدهم. کارت سنگين است. (إِنَّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً) (مزمل /5) من يک بار سنگيني ميخواهم روي دوشت بگذارم. يک مسئووليت مهمي ميخواهم به تو بدهم. طاقت داري؟! طاقتم کو. ميفرمايد: دو تا انرژي به تو ميدهم. از اين دو انرژي استفاده کن. 1- (وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلاً) (مزمل /4)، آرام آرام قرآن بخوان و از قرآن مايه بگير. 2- (إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلاً) (مزمل /6)، نماز شب بخوان. اگر سحرها مقداري با خدا گره خوردي. اگر اين کار را کردي فشارت سبک ميشود. بايد از قبل آماده شود. اگر نماز بخواني روحيهات قوي ميشود. پايت هم محکم ميشود. تلاوت قرآن و نماز شب، براي اولياي خدا منشأ انرژي است. آخر بعضيها ميگويند: يک چايي بخوريم حال کنيم، يک عده ميگويند: يک سيخ کباب بخوريم حال کنيم. هر کسي انرژياش از جايي تأمين ميشود. آن کسي که ميخواهد بار معنوي را تحمل کند انرژياش هم وحي است. يا خدا با او حرف بزند يا او با خدا حرف بزند. در قرآن خدا با ما صحبت ميکند و در نماز ما با خدا صحبت ميکنيم. اين رابطه را قوي کن بارت سبک ميشود. الحمدلله مسجدها خيلي استقبال ميشوند. خواهران و برادران عزيز! در قرآن سه تا آيه درباره نذر داريم: (يُوفُونَ بِالنَّذْر) (انسان /7) «نَذَرْتُ لَكَ» و يک آيه ديگر که در ذهنم نيست. سه جاي قرآن آيه نذر است. فقط در يکي از سه آيه ميفرمايد: اگر نذر کردي چه نذر کن: نذر کن که مسجد را تميز کني: (إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ) (آلعمران /35) نذر کرد که: خدايا اگر من صاحب اولاد شدم نذر ميکنم که فرزندم مسجدالاقصي را تميز کند. (خادم مسجد باشد.) يکي از کارهاي تربيتي همين است که جاروبرقي بياوريم و مساجد را تميز کنيم. و بگوييم: نظافت اين مسجد به عهده دبيرستان فلان. افتخار کنيم و براي آن نذر کنيم. بعد هم بگوييم: خدايا ما خانه تورا تميز کرديم تو هم اين حرم را تميز کن (دل ما را) حديث داريم: قَالَ الصَّادِقُ (ع): «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ» (جامعالأخبار/ص185) دل حرم خداست نگذاريد در حرم خدا، غير خدا وارد شود.
6- امام علي(ع) و كمالات بيشمار غير قابل بيان
حضرت علي(ع) خيلي مقام دارد. بنده وقتي ميخواهم از حضرت علي(ع) صحبت کنم مثل اين است که يک استکان دستم بگيرم و از آب دريا به اندازه يک استکان بردارم و بگويم: اين آب از درياست. هرکسي از علي(ع) صحبت ميکند علي(ع) را نميگويد، بلکه علم خودش را ميگويد. بنده که از علي(ع) صحبت ميکنم، از علي(ع) صحبت نميکنم بلکه اطلاعات خودم را ميگويم. پس ما علي(ع) را معرفي نميکنيم بلکه خودمان را معرفي ميکنيم (علم خودمان را) وگرنه مگر ميشود علي(ع) را معرفي کرد! برويم سراغ آياتي که درباره علي(ع) است. ايمان، شجاعت، انفاق، کار و… روايت داريم که اميرالمؤمنين هر روز 1000 رکعت نماز ميخواندند. سال 365 روز است. يعني در سال 365000 رکعت نماز!! آن نمازهايي هم که او ميخواند ما يک رکعتش را هم نميخوانيم. چه کسي ميتواند بگويد: من در عمرم يک رکعت نماز خواندم که حواسم جمع بود؟! آنوقت ما يک رکعت نماز اگر بخوانيم که حواسمان جمع باشد در يک رکعت نماز 365000/1 يک سال حضرت امير(ع) هستيم، آن هم فقط در يکي از کارهايش. مگر ميشود بگوييم شيعه حضرت علي(ع) هستيم؟! و لذا افرادي ميآمدند در خانه ائمه(ع) را ميزدند، حضرت ميفرمودند: کيست؟ ميگفت: يکي از شيعيان شما هستم! امام ميفرمود: نگو شيعه، بگو من از علاقه مندان شما هستم؟! ما در کل عمرمان حتي يک شب هم نميتوانيم مثل او باشيم. آنها حسابشان جاي ديگري است. اصلا شهداي ما با شهداي کربلا زمين تا آسمان فرق ميکنند. ميگفتيم کربلاي ايران ولي فرق دارند با شهداي کربلا. براي شهداي کربلا، ابالفضل(ع) با مشک نتوانست آب ببرد، اينجا با تانکر برايشان آب ميبردند. شهداي کربلا را خيمهشان را آتش زدند، اينجا بنياد شهيد به خانواده شهدا سرکشي ميکند. خانواده شهيد را که اسير نميکنند. نميشود ادعا کرد که ما مثل آنها هستيم.
7- افتخارات امام علي در قرآن
يکي از آيات راجع به ايمان امام علي(ع) است: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) (بقره /207) بعضي از مردم کسي است که خودش را ميفروشد براي رضاي خدا. اين آيه را شيعه و سني گفتهاند مربوط به حضرت علي(ع) است. شبي که از هر قبيلهاي يک تروريست جمع شدند تا از در و ديوار بريزند و موقع سحر پيغمبر(ص) را بکشند، پيغمبر ما(ص) حضرت علي(ع) را جاي خودش خواباند و رفت به مدينه. آمدند و پارچه را کنار زدند ديدند حضرت علي(ع) است!! گفتند: پيغمبر کجاست؟ فرمود: مگر او را به من سپردهايد؟! کيست که اين کار را انجام دهد؟! جانش را قربان پيغمبر کرد. از افتخارات اميرالمؤمنين(ع) است. از افتخارات ديگر اميرالمؤمنين شجاعت است، انفاقش است: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) (مائده /55)، «إِنَّما» يعني فقط، فقط رهبر شما کسي است که، سرپرست شما خداست و رسول خداست و کساني هستند که اهل ايمانند و اقامه نماز ميکنند و زکات ميدهند در حالي که در رکوع هستند. اين هم داستاني دارد که از اين قرار است: فقيري وارد مسجد شد. مردم مشغول عبادت بودند و کسي به او کمک نکرد! اميرالمؤمنين در رکوع بود دست را بلند کرد و انگشترش را داد! البته نگين نگين پادشاهي نبود. چون حضرت علي(ع) نگين پادشاهي در دستش نبود. بعد از آن خيليها سر نماز انگشتر دادند ولي ديگر آيه نازل نشد. گفتند: همان اولي درست بود. کسي که اول اين کار را انجام دهد کارش مهم است. در جبهه کار خط شکنها خيلي مهم است. علي ابن ابيطالب(ع) از افتخاراتش اين است که اولين مردي بود که به پيغمبر(ص) ايمان آورد. همانطور که خديجه(س) اولين زني بود که به پيغمبر(ص) ايمان آورد. علامه اميني صدتا حديث آورده که اولين مردي که به پيغمبر(ص) ايمان آورد علي(ع) بود. علي ابن ابيطالب(ع) حرکت ميکرد، ديد دو نفر در مکه پز ميدهند! او ميگويد: من کليد دار کعبه هستم. او ميگويد: من مسئوول آبرساني به حاجيها هستم. اميرالمؤمنين(ع) يک نگاه به آنها کرد و گفت: والله ما نه کليد داريم نه مسئول آبرساني. ولي خدا توفيق داده که اولين کسي باشم که به پيغمبر ايمان بياورم. آن زماني که شما بت پرست بوديد من اول مؤمن بودم. رفتند پيش پيغمبر(ص) و گفتند: کدام امتياز بالاتري دارند. آيه نازل شد: (أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ) (توبه /19) آيا سقايي حاجيها و تعمير مسجد الحرام مثل ايمان است؟! جايگاه ايمان جداست. شما خودتان را با علي(ع) مقايسه نکنيد. علي ابن ابيطالب(ع) رحمت خداست. در سوره يونس آيه 58 داريم: (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ) (يونس /58) به فضل و رحمت خدا دل خوش کنيد. امام باقر(ع) فرمودند: فضل خدا رسول خداست، رحمت خدا علي(ع) است. يعني مصداقش است. به فضل و رحمت خدا دل خوش کنيد يعني به نبوت و امامت دل خوش کنيد.
8- خداوند مردم را دوست دارد
در مورد حضرت يونس(ع) داريم: حضرت يونس(ع) با مردم قهر کرد! هرکه با مردم قهر کند خوراک نهنگ ميشود ولو پيغمبر(ص) باشد. با مردم قهر کرد و فرمود: اصلا شما آدم نيستيد. رفت کنار دريا و سوار يک کشتي شد تا برود… و از مردم فاصله گرفت. سوار کشتي شد. کشتي سنگين شد. گفتند: خيلي خب، بارها سنگين است. يکي دو تا از شما را بايد داخل دريا بيندازيم! قرعه کشيدند و قرعه به نام حضرت يونس افتاد. يونس پيغمبر را گرفتند و در دريا انداختند. تا انداختند دريا يک نهنگ او را درسته بلعيد! رفت در معده نهنگ. قرآن ميفرمايد: (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ) (انبياء /87) در آن تاريکيهاي شکم نهنگ گفت: خدا من اشتباه کردهام. من را ببخش. آنوقت نهنگ آمد کنار دريا و او را پرتاب کرد. بدنش همه زخمي، بدنش هم تحت مداوا بود، خداوند فرمود: گوشمالي شدي؟ ديگر از مردم قهر نکني. (وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزيدُونَ) (صافات /147) دومرتبه فرمود: باز هم پيغمبري. از اين معلوم ميشود که اگر کسي يک دستگلي آب داد براي هميشه پستش را از او نگيريد. علي ابن ابيطالب(ع) اهل کار بود. وقتي يک شتر صد هزار دانه خرما حمل ميکرد ميفرمود: اين شتر صدهزار درخت خرما حمل ميکند. يعني آينده را ميديد. يعني از يک هسته خرما يک درخت خرما را ميديد. حديث داريم: به بچهها به چشم بچه نگاه نکنيد چون اين بچهها مردان فردا هستند. بچهها را سبک نشماريد. بگذاريد بچهها اذان بگويند. علي ابن ابيطالب در ده سالگي ايمان آورد و خداوند به او افتخار ميکند.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 333