نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 356
موضوع: امام علي(عليه السلام)، نامه به مالک اشتر – 20
تاريخ پخش: 31/1/69
بسم الله الرّحمن الرّحيم
بحث درباره نامه اميرالمؤمنين(ع) به استاندار مصر، مالک اشتر، از ياران بسيار خوب حضرت اميرالمؤمنين که استاندار شده بود که شرح وظايفش چي باشد. بخشي از فراز نامه اين است كه ميفرمايد: چون بالاخره مملکت داري يک کمي خرج دارد اين به ما چه نفعي ميدهد بالاخره مملکت پرسنل دارد، پليس دارد، ارتش دارد، سپاه دارد زندگي اجتماعي بدون ارتباط نميشود حتي حيوانهايي که با هم زندگي اجتماعي ميکنند مثل زنبور عسل آنها هم ملکه دارند.
1- ضرورت تشكيل حكومت و وجود رهبر
اميرالمؤمنين(ع) در نهج البلاغه ميفرمايد: جامعه رهبر ميخواهد جامعه بي رهبر نميشود. حضرت امام و بعد از رحلت آن مرد آسماني هم آيت الله العظمي خامنهاي به عنوان مجتهد عادل، منتخب خبرگان، مورد تأييد مردم به هرحال الحمد الله تو ايران تاريخ شکست اينها که آمدند مجتهد عادل فقيهاند اما از نظر اميرالمؤمنين هيچ کشوري بي حاکم نميشود. حکومت لازم است، چون اگر نباشد سنگ روي سنگ بند نميشود و يک حکومت پول ميخواهد حالا به چه طريقي ميشود پول بدست بياوريم؛ بخشي از طريق نفت بدست بياد حالا فردا نفت نداريم، کشورهايي هستند نفت ندارند، آنهايي که نفت ندارند چه جوري کشور را اداره ميکنند؟ قبل از نفت چه جوري اداره ميشده بعد از نفت چه جوري بايد اداره شود، الان که نفت هست کشورهايي که نفت ندارند چه جوري خودشان را اداره ميکنند. مسئله پول، جزيه، بودجه، و خرج حکومتي. اينکه ميگويم اين نامه از رموز سياست است همين است يعني اميرالمؤمنين در نهج البلاغه راجع به بودجه صحبت کرده است. قصد قربت در هر کاري لازم است، اگر قصد قربت کنيد هر کاري مفهوم عبادت پيدا ميکند پس من چون ميترسم عقب بمانم اول از نهج البلاغه شروع ميکنم که ميگويد چه جوري از مردم پول بگيريد براي اين که اين مسئله يک خرده روان بشود قصه من اين جمله را بگويم:
2- برنامهريزي براي بودجه و درآمدهاي عمومي
در جامعه سه گروه هستند: 1- پر درآمدها. 2 – كم درآمدها. 3 – بى در آمدها. براى پر درآمدها چه طرحى داريم بى درآمدها را كه بايستى به آنها بدهيم، در جامعه نبايد كسى فقير بماند كم درآمدها هم كه بخور و نمير دارند طرحها براى پر درآمدها. 1- اصلاً نگذاريم كسى درآمد پيدا كنند؛ مىخواهد مغازه بزند، بيابانى را احيا كند نگذاريم كه بگويد اى كاش از اول رفته بودم توى خريد و فروش دلار، اسلام مىگويد نه، اما وقتى پيدا كردند از آنها ماليات بگيريد اگر يك شهرك ساختم به 500 نفر خانه دادم درآمد دارد آدامس فروشى كه نيست اگر يك قالى بافى راه انداختم 5000 نفر را به كار گرفتم درآمد دارد. بعضىها مىگويند از بغض اينكه ايشان پولدار نشود از اول پشم و رنگش ندهيد از بغض اينكه ايشان پولدار نشود 5000 هزار نفر هم بيكار شدند طورى نيست ما نبايد جلوى رشد را بگيريم بلكه بايستى جلوى ظلم را بگيريم منتهى بعضى مىگويند اگر رشد باشد ظلم هم هست بله خيلى جاها اينطور است (كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى) (علق /6) (أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى) (علق /7) خيلىها كه رشد مىكنند ظلم هم مىكنند اما اين چيزى نيست كه نشود از هم جدا كنيم. «وَ تَفَقَّدْ» (نهجالبلاغه/ص436) مواظبت كن، دقت كن «أَمْرَ الْخَرَاجِ» امر ماليات، مسئله ماليات را پيگيرش باش مواظب بودجه مملكت باش. حالا چطورى پول بگيريم «بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ» به مقدارى كه مصلحت مردم است. «فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ»(نهجالبلاغه/ص436) اگر ماليات درست برنامه ريزى بشود و درست از مردم گرفته شود يعنى هم به اندازه و عادلانه باشد از آن كس كه بايد بگيرند، بگيرند و از آن كه نبايد بگيرند، نگيرند، در مصلحت خراج و مصلحت مردم مصلحت همه هست. اگر مقدار ماليات دهندگان درست برنامه ريزى شد «صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ» باقى مردم هم كارشان درست است «وَ لَا صَلَاحَ لِغَيْرِهِمْ إِلَّا بِهِمْ» چيزى در جاى خودش قرار نمىگيرد، مملكت روى عدل حركت نمىكند مگر اينكه ماليات عادلانه تنظيم بشود و از آنكه بايد بگيرند، بگيرند. «لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ»(نهجالبلاغه/ص436) كل مردم بارشان روى ماليات است يعنى اداره مملكت دست دولت است و خرج دولت هم دست ماليات.
3- توجه به آباداني و مديريت صحيح دريافت ماليات و مخارج
حالا چقدر بگيريم «وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ»(نهجالبلاغه/ص436) نظر تو و سياست تو اين باشد كه زمين آباد شود يعنى هر كسى مىخواهد جايى را آباد كند چاهى، مزرعهاى، سدّى، كارخانهاى هر چه مىخواهند زمين را آباد كنند معطل نشود زود پروانه بده. «أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ» بيشترين سعى تو اين باشد كه زمين آباد شود نه اينكه خزانهات پر شود «لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ»(نهجالبلاغه/ص436) چون اگر مىخواهى ماليات بگيرى خزانه را پركنى اول بگذار زمين آباد شود، و زمين كه آباد شد ماليات هم دنبالش هست. بگذار شكم مردم سير شود بعد ماليات بگير «وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ» اگر ماليات از مردم مىگيرى اما نمىگذارى جايى را آباد كنند جلوى كِشت، جلوى سد، جلوى اتوبان هى هر كارى مىخواهند بكنند چوب لاى چرخشان مىگذارى نمىگذارى كار كنند مىگويى ماليات بده اين مردم فشار بر آنها مىآيد و فحش به تو مىدهند «وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ» اگر كسى ماليات بگيريد بدون اينكه شهرها را آباد كند «أَخْرَبَ الْبِلَادَ» اين شهرها را خراب مىكند. «وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ» پدر مردم را در آورده «وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا» (نهجالبلاغه/ص436) حكومتش سرنگون مىشود، دير يا زود مردم حكومت را واژگون مىكنند. «فَإِنْ شَكَوْا» اگر مردم شكايت كردند «أَوْ ثِقْلًا» كه ماليات سنگين است طومار نوشتند و راهپيمايى كردند كه ما اينقدر درآمد نداريم كوتاه بيا اگر علت آوردند «عِلَّةً» كه سيل آمده، قحطى آمده، كشتى غرق شده چونكه دچار علتى شدهاند كوتاه بيا. «أَوِ انْقِطَاعَ شُرْبٍ» آب قنات قطع شده كم بگير «أَوْ بَالَّةٍ» بارندگى كم شده، كم بگير. «أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ»(نهجالبلاغه/ص436) اگر زمين شوره زار شد يا اگر زمين زير آب رفته است كوتاه بيا و كم بگير. «وَ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ»(نهجالبلاغه/ص436) خشكسالى شده كم بگير«خَفَّفْتَ» تخفيف بده و با مردم مدارا كن. چه مقدار تخفيف بدهيم؟ «خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ» به مقدارى تخفيف بده كه اميد دارى كارشان اصلاح شده است. به همان مقدارى كه فكر مىكنى مصلحت است اين ديگر كميسيون كارشناسى مىخواهد كه اهل منطقه باشد، امين باشد، نماينده دولت هم باشد كه با اين وضع خشكسالى، كم آبى، كم بارانى با اين حوادث ماليات امسال چقدر بشود، مىگويم آقا اگر ما به مردم فشار بياوريم 100 ميليارد مىشود اما اگر شلش كنيم بيست ميليارد مىشود مىگويد غصه نخور دل مردم ارزشش از 80 ميليون بيشتر است. به مردم فشار نياور تا «قد قامت الصلواة» گفتى جمع مىشوند.
4- مدارا و مردمداري بهترين پشتوانه و سرمايه
«وَ لَا يَثْقُلَنَّ شَيْءٌ عَلَيْكَ» اگر تخفيف دادى سنگين نشود ما امسال از اينقدر پول گذشتيم روحى داشته باش كه اگر از مردم كم گرفتى به تو فشار نياورند. گذشت داشته باشى. «وَ لَا يَثْقُلَنَّ شَيْءٌ عَلَيْكَ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ»(نهجالبلاغه/ص436) اگر مقدارى كم گرفتى كم گرفتن به تو فشار مىآورد سنگين نشود كه غصه بخورى امسال كم گرفتيم. اينكه با مردم خوب رفتار مىكنى «فَإِنَّهُ ذُخْرٌ» ذخيره است حاكم ذخيره مىخواهد ذخيره تو پول خزانه نيست، ذخيره تو قلب مردم است. «فَإِنَّهُ ذُخْرٌ» اين محبوبيت كه مردم به تو دارند اين ذخيره مملكت است «يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ» يك زمانى اگر گفتى بيائيد كمكت مىكنند چون دوستت دارند مىگويند آدم خوش حساب شريك مال مردم است اين زرنگى نيست كه تاريخ چك را وقتى مىنويسى كه بانك تعطيل باشد. نقطه را طورى مىنويسى كه برود بانك و دوباره برگردد كه پشت نويسى شود اينها زرنگى نيست. دو دفعه كه كلاه سر من گذاشتى مىفهمم كه نامردى دفعه بعد كه خواستم معامله كنم چهار تا كارشناس بغل خودم مىگذارم مىگويم اين شيطان است مواظب باشيد كارشكنى نكند. خيلىها آمدهاند به من پول بدهند براى نهضت سواد آموزى اما من گفتم اگر براى ثواب مىخواهيد پول بدهيد آنرا به آموزش و پرورش بدهيد، آموزش و پرورش مهمتر از نهضت سواد آموزى است و بعضى از همكاران ما گفتهاند كه ما نفهميديم تو نهضتى هستى يا آموزش و پرورشى. وقتى مدرسههاى ما چهار شيفته هستند مدرسه و نيمكت تنگ است خوب بچه بهتر از مادر بچه است. اگر آدم راستش را بگويد گاهى ضرر مىكند اما عاقبت خوشحال است يعنى وقتى آدم خواست بميرد خوشحال است كه كلك نزده به مردم. اين مملكت متعلق به يك عده خانواده شهيد است، به قول امام (ره) مال كوخ نشينان است. «وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ» ولايت و حكومت تو تزيين پيدا كند با محبت مردم «مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ» حسن و ثناء مردم را جلب مىكنى. مردم دوستت دارند. حكومتت از نظر معنوى زيبا مىشود مردم شاد مىشوند و تو هم وجدانت راحت مىشود كه مردم كم داشتهاند كم گرفتى، نداشتهاند، نگرفتى. زن و شوهر هم همينطور است، اگر زن بگويد 100 تومان به من بده و مرد بگويد برو هر چه قدر مىخواهى بردار، امكان دارد يكى دو بار كلاه سر مرد برود و زن بجاى 100 تومان 200 تومان بردارد ولى اگر يك دفعه ديگر گفت ندارم زن هم قبول مىكند و مىگويد شوهرم راست مىگويد اما اگر نه، پولهايمان را قايم كنيم دو تا پنجاه تومانى توى جيبمان بگذاريم و به خانم بگوئى به خدا همين دو تا پنجاه تومانى است بالاخره لو مىرود. اگر شما گندم كاشتى گفتى خربزه است دو سه ماه ديگر كه سبز شد لو مىرود. چون آدم تا آخر عمرش نمىتواند دروغ بگويد يك بار كه لو رفت اعتماد سلب مىشود و زندگى تلخ مىشود.
5- با مردم بودن و تكيه بر مردم داشتن
«مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ»(نهجالبلاغه/ص436) به قوت اينها اعتماد كن و ذخيره كن قوت مردمى را به عنوان ذخيره حكومتى گاهى يك امورى پيش مىآيد كه پول مىخواهد «فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ» مگر نمىگويى ماليات بگيريم پتو بخريم بدهيم به هلال احمر اگر ندارند نگير و اگر سيل آمد چه خاكى به سرمان كنيم به مردم بگو مردم شما نداشتيد من هم ماليات نگرفتم حالا سيل آمده خود مردم از خانه هايشان پتو مىدهند اگر حادثه آمد «فِيهِ عَلَيْهِمْ» به مردم تكيه كن «مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ» مردم تحمل اين مشكل را خواهند كرد «طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ» با طيب دل مثل بسيجىها. «فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ»(نهجالبلاغه/ص436) اگر با مردم خوب رفتار شود بگذار استعدادها در راه حلال شكوفا بشود اگر زمين آباد شد مىكشد حرفى را كه تو بارش بكنى. «وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ» وقتى زمين خراب مىشود كه مردم فقير باشند و وقتى مردم فقير مىشوند كه سران حكومت بخواهند هى پول جمع كنند. اگر سران حكومت بخواهند بدون رضايت مردم براى آبادانى پول بگيرند حرص داشته باشند بر پول و سوءظن داشته باشند به مردم، سوءظن داشته باشند به آينده و بقاء بگويند معلوم نيست ما تا دو ماه ديگر باشيم ممكن است مردم راهپيمايى كنند و حكومت ما واژگون شود. پس زود پولها را جمع كنيم و بفرستيم بانكهاى خارج مثل كارهايى كه بختيار مىكردند و اگر نفعى از عبرتها نبردى يعنى ديدى ديگران دنبال پول رفتند مردم ناراضى شدند چطورى شدند تو بجاى اينكه از عبرت آنها استفاده كنى عبرت استفاده نكردى و خلاصه اينكه اگر اصول دين تو جمع كردن پول باشد حكومتت بقاء ندارد اما اگر اصول دين حكومت تو جلب دل مردم باشد حكومت تو باقي است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 356