نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 395
بسم الله الرّحمن الرّحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی را ماه رمضان امسال هشتادو سه دنبال میكردیم راجع به قرآن و اهل بیت و حالا میخواهیم انشاءالله درباره مذهب اهل بیت یك صحبتهایی بكنیم(من چون سالی یكی دو بار برای تبلیغ من را میفرستند یا میروم برای تبلیغ به مناسبتهایی نه حالا ده روز و بیست روز یك شهر دو شهر كمتر بیشتر برای تبلیغ جاهایی میروم فكر كردم بیرون از ایران چی بگویم یك بحثی را انتخاب كردم امتیازات اسلام یك تحقیق مختصری كردم تقریباً حدود شصت هفتاد امتیاز اسلام دارد بر همه مكاتب بشری اینها را گاهی میگویم، امشب میخواهم امتیازات مكتب اهل بیت را بگویم) پس موضوع بحثمان امتیازات مكتب اهل بیت، با حفظ اینكه ما جسارت را ممنوع میدانیم همـﺔ شیعه و سنی با هم برادر هستیم و در مقابل مشتركات باید تسلیم باشیم حتی با یهودیها و مسیحیها در مشتركات باید با هم باشیم وحدت در مشتركات یك حرفی است اما شناخت. . . مثل انگشت، هر انگشتی یك جوری است مثلاً اگر شصت نباشد ما نمیتوانیم دكمه یقهمان را هم ببندیم آمپول نمیتوانیم بزنیم قلم، پیچ گوشتی، بیل خودكار فشل میشویم با این انگشت انگشت نگاری میكنیم این انگشت از همه بلندتر است و وسطی است و از همه بلندتر است از همه قویتر است این انگشتی كه بین كوچك و انگشت وسط است این انگشتر به این قشنگ است شما اگر انگشترت را به این انگشت بكنی یا به شصت قشنگ نیست انگشت كوچك یك جاهایی اثر دارد كه هیچ انگشتی ندارد اما در مقابل دشمن مشترك این انگشتها جمع میشوند مشت میشوند میخورند توی سینه طرف پس مانعی ندارد كه هر انگشتی خاصیتی داشته باشد ما خاصیتهای آنها را بشناسیم وقتی كه مشترك شدند اینها با هم در كارهای مشترك. . . موضوع مكتب اهل بیت(علیهم السلام) و امتیازات.
1- تنزیه خداوند از هر گونه جسم مادی
در خیلی چیزها به لطف خدا ما امتیاز داریم مثلاً در مورد توحید عقیده ما این است كه كلماتی كه در قرآن علامت جسم است اینها كنایه است مثلاً (;یَدُ اللَّهِ) (الفتح/10) خوب وقتی این كلمات را میگوئیم این ما قائل به تنزیه هستیم میگوئیم(سبحان الله) خدا منزه است از اینكه جسم باشد پس اینكه میگویند(ید الله) یعنی قدرت خدا در فارسی هم میگوئیم كه فلانی توی فلان وزارتخانه دست دارد فلانی توی فلان روزنامه دست دارد یعنی چه؟ نه یعنی دست دارد، یعنی قدرت دارد، میگوئیم دست اندكاران این كلمات باید معنایش درست باشد مثل كلمه چاق، یعنی آماده، دماغت چاق است یعنی مخت آمادگی دارد؟ نه چاق یعنی كلفت، قلیان را چاق كن نه یعنی قلیان را كلفت كن، كار چاق كن است نه یعنی كار كلفت كن است، چاق یعنی آماده، دماغت چاق است یعنی مخت آمادگی دارد؟ (ید الله) چون اگر خداوند جسم باشد این با عقل نمیسازد جسم نیاز به مكان دارد اگر نیاز به مكان دارد همیشه باید مكان قبل از جسم باشد یعنی همیشه باید ظرف قبل از مظروف باشد یعنی باید قبل از خدا یك چیز دیگری باشد جسم محتاج است با بی نیاز مطلق نمیسازد مثلاً ما در توحید اهل تنزیهیم و قرآن هم خیلی(سبحان الله) گفته مثلاً(سبح) شانزده تا است اما(كبر) یكی دو تا بیشتر نیست در ذكرهای سبحان الله الحمدلله توی همه ذكرها كلمه سبحان الله بیشتر است توی نماز هم سبحان الله بعد از الله اكبر بیشتر است خدا منزه است. معاد مال منزهی خداست خدا منزه از این است كه بشر را خلق كند خوب و بد را كاری نداشته باشد خلاص هیچی به هیچی، خوب این پس چی شد؟ یك عده خوب یك عده بد(منكم كافر، منكم مومن) كی حاضر است یك سفرهای درست كند كه انواع غذاها و مواد غذایی باشد بعد یك مشت گربه و موش به هم بپرند بعد هم سفره را جمع كند چی شد؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند تا یك مشت بخور بخور، یك مشت گرسنه، یك مشت ظالم، یك مشت مظلوم، بعد هم همه بروند هیچی به هیچی قیامت نباشد (;أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا) (المؤمنون/115) شما فكر میكنید این كار. . . كدام كوزه گر مست به قول آن شاعر میگوید كوزه گر مست كوزهای كه ساخته نمیشكند چطور خدا نظام هستی را بشكند هیچی به هیچی، معاد براساس سبحان الله خدا منزه است از كار غلط، پس باید معاد باشد نبوت براساس تنزیه خداست. اگر بگوئیم خدا هدفی دارد ولی مردم را رها كرده بین چی؟ بین هوسها، طاغوتها، خیالها، وهمها، تبلیغات، وسوسهها، شیطان، شهوت، نفس، جهل، محدودیتها، همینطور انسان را رها كرده؟ چطور خدای حكیم كه توجه به گودی كف پا دارد توجه به مژه چشم دارد توجه به این دارد كه اینجا باید یك خورده پوست اضافه قرار بدهد كه اگر دستمان از اینطرف خم شد از اینجا كم نیاوریم اما همین پوست اضافه كه پشت اینجا است پوست اضافه نیست چون هیچ انسانی در هیچ كاری در هیچ زمان و مكانی نیاز نداشته كه دستش از اینطرف خم بشود چون نیاز نبوده كه از اینطرف خم بشود اینجا زاپاس نگذاشته اما همه كارها نیاز داریم كه از اینطرف خم بشود اینجا زاپاس گذاشته چون اینجا زانو خم میشود اینجا یك خورده پوست زانو اضافه گذشته اما هیچكس احتیاج نداشته كه از اینطرف خم بشود فلذا زیر زانو پوست اضافه. . . خدایی كه از مقداری پوست زاپاس غافل نشده این نسل بشر را بی پیغمبر رها كند (;وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ) (الأنعام/91) آنهایی كه گفتند پیغمبر نیست خدا را نشناختهاند مگر میشود كه خدا بشر را خلق كند و رها كند منزه هست خدا از اینكه معاد نباشد منزه است از اینكه نیازمند به جسم باشد.
2- توجّه به باطن قرآن در كنار ظاهر الفاظ
ما در توحید حرفهای نابی داریم ولی خوب آنها بعضی هایشان ظاهر الفاظ را میگیرند مثلاً در قرآن داریم (;وَمَنْ كَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى) (الإسراء/72) كسی كه در دنیا نابینا است در آنجا هم نابینا است اینها میگویند أعمی ظاهرش را بگیریم هر كس در دنیا نابینا است در آنجا هم نابینا است اما اینطور نیست ما آیاتی داریم كه خدا تعریف أعمی را كرده است «وَمَا یُدْرِیكَ لَعَلَّهُ یَزَّكَّى أَوْ یَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى» عبس/3-4 چرا نسبت به أعمی بی تفاوت بودید؟ چرا بی اعتنایی كردید؟ همین أعمی اهل بهشت است. مگر میشود بگوئیم هر كس أعمی است. . . این أعمی مراد این است كه حتی نابینا میبیند اما دنبال حق نمیرود كسی كه حق را میبیند و دنبال حق نمیرود قیامت نابینا است هر كس در اینجا از نظر تشخیص رهبر أعمی باشد در تشخیص مكتب أعمی باشد در قیامت أعمای واقعی است ما در توحید كلمات را كنایه میگوئیم. پس در توحید اهل تنزیه هستیم(خداوند منزه است كه نیازی به مكان داشته باشد.) در عقل، ما قائل هستیم كه عقل ما یك چیزهائی میفهمد علی بن ابی طالب برای جهنم غلط است عقل میفهمد شمر برای بهشت غلط است هم خدا قول داده كه خلف وعده نمیكند هم عقل میفهمد كه این قبح و بدی دارد این خوبی و حسن دارد بعضی از مكتبها و فرقههای دیگر میگویند نه، هر كاری كه خدا كرد درست است اگر خدا شمر را برد بهشت حق همین است اگر پیغمبر را نعوذ بالله برد جهنم حق همین است یعنی عقل ما هیچ حق دخالت ندارد ما معتقدیم به حسن و قبح عقلی، یعنی عقل هم محور است، عقل هم ملاك است، كار خلاف عقل را قبول نمیكنیم آنها میگویند اگر یك چیزی. . . میگویند یكی از علما خواب دید كه صبح برو مسجد اولین موجودی كه میآید احترام بگذارد صبح رفت ببیند كی میآید دید یك سگ آمد آنرا بیرون كرد فردا شب هم خواب دید شب بعد شب بعد آخرش گفت صد دفعه هم خواب ببینم سگ نباید بیاید توی مسجد بیخود نیا به او گفتند واقعاً كه تو محقق هستی اصلاً لقب محقق گرفت برای اینكه گول خواب نخورد ما كه نمیتوانیم به خواب تكیه كنیم. چند وقت پیش یك كسی آمد پهلوی من گفت خواب دیدهام كه امام رضا(علیه السلام) گفت تو بدهكاری برو پهلوی قرائتی كار تو را راه بیندازد به او گفتم امشب خواب ببین به امام رضا بگو مردم چك بی محل میدهند تو دیگر چك بی محل نده اول یك خورده بفرست بعد حواله بفرست اگر هر شب هم خواب ببینی من پول ندارم بله ممكن است از یك كسی بگیرم بدهم به یك كسی ماه رجب یك دعایی هست كه دستشان را به ریششان میگیرند همچین میكنند یك كسی ریش نداشت ریش بغلی را همچین میكرد ممكن است من از یك كسی بگیرم بدهم خودم ندارم البته این هم در حد امكان شاید وجود خارجی هم نداشته باشد.
3- دیدگاه اهل بیت درباره عدل الهی
در مسائل صفات خداوند، در عدل ما میگوئیم اهل حسن و قبح و ملاكهای عقلی هستیم چیزی خلاف عقل باشد قبول نداریم البته اینجا یك چیزی بگویم اگر چیزی ضد عقل باشد قبول نمیكنیم نه یعنی هر چیزی باید طبق عقل ما باشد اینجا جای خطرناكی است توجه كنید یك ذره حساس است ما سه تا برنامه داریم، دستور یكبار ضد عقل است، یكبار طبق عقل است، یكبار فوق عقل است، ما در اسلام ضد عقل را قبول نمیكنیم این ممنوع است لازم نیست تمام دستورات طبق عقل ما باشد ممكن است یك چیزی فوق عقل ما باشد بگوئیم تا نفهمیم عمل نمیكنیم همه دنیا باید بمیرند چون همه مردم دنیا مریض میشوند میروند دكتر، دكتر میگوید این كپسول را چهار ساعت به چهار ساعت بخور بگوئیم آقا چون نمیفهمم معذورم نمیخورم مریضها بگویند تا دستور را با عقل خودمان نفهمیم دارو را نمیخوریم همه میمیرند ممكن است دستور فوق عقل مریض باشد منتهی دستور نباید ضد عقل باشد ما ضد عقل را قبول نمیكنیم اما لازم نیست كه همه چیزها را ما بفهمیم ممكن است گوشت خوك را وقتی میگویند نخور بعد از هزار سال میگویند اگر آنرا داغ كنی در فلان درجه حرارت. . . میگوئیم بابا چطور كرم آنرا تا مدتی چند قرن نفهمیدیم حالا میگوید در فلان درجه فلان میشود و كشته میشود باز هم اسلام میگوید نخور ممكن است باز صد سال دیگر دویست سال دیگر معلوم بشود آن حرارت هم. . . ممكن است خود آن حرارت هم آثار سوئی داشته باشد ما حسن و قبح را قبول داریم یعنی برای عقل محوریت قائل هستیم یكی از ادلـه ما عقل است. در صفات الهی ما صفات خدا عین ذات میدانیم عین ذات یعنی چه؟ ببینید شما اول بودهاید بعد باسواد شدهاید یعنی ضعیف بودهاید باسواد شدهاید قرآن میفرماید (;اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا) (الروم/54) ما صفاتمان عارضی است بلد نبودیم یاد میگیریم بعد هم كه پیر میشویم یادمان میرود یعنی علم میآید و میرود اما صفات خدا اینطور نیست كه بله خدا یك زمانی قدرت داشت اما حالا پیر شده است صفات خدا اینطور نیست صفات خدا از خدا جدا نمیشود البته ما هم بعضی صفات را داریم كه از ما جدا نمیشود صفتی كه هیچوقت از ما جدا نمیشود مخلوقیت است ما مخلوق هستیم مخلوق بودن صفت ما است ولی یك لحظه هم مخلوق بودن از ما جدا نیست یعنی نمیشود كه ما باشیم و مخلوق نباشیم همین كه مخلوق بودن عین ذات ما است و از ما جدا نمیشود صفات خدا عین ذات اوست البته بعضی از صفات خدا مثل قدرت، علم، حیات، بعضی صفات هم عین ذات او نیست(یخلق لا یخلق) اراده بكند اراده نكند. پس ما صفات خدا را عین ذات میدانیم یعنی عرضی نیست.
4- دیدگاه اهل بیت درباره جبر و اختیار
در مسأله جبر و اختیار(لا جبر و لا تفویض) بعضیها میگویند جبر است دست ما نیست دست خداست بعضیها میگویند هر كاری هست دست خودمان است ما میگوئیم هم خدا هم خودمان من مثال منبع آب را بزنم شما فرض كنید اینجا یك منبع آبی است لوله كشی میكنیم از خیابانهای چهل و پنج متری میاندازیم توی خیابانهای دوازده متری توی كوچههای هشت متری تا بالاخره خانه شما، توی خانه شما حوضی است اینجا هم شیر است اینجا هم جبر است هم تفویض، منبع آب دست شما نیست بدون اراده شما منبع آب ساخته شده است، خیابانها دست شما نیست، لوله كشی دست شما نیست، اما شیر را باز كنی یا ببندی دست شماست، خود شما جبری هستید یعنی كسی از ما نپرسید كه میخواهید باشید میخواهید نباشید. اصلاً ما بدون مشورت با خودمان خلق شدیم قدمان چه جور، شكلمان چه جور، محلهمان چه جور، زبانمان چه جور، یعنی آفریدن ما در اختیار ما نیست انبیاء در اختیار ما نیست فرشته و وحی در اختیار ما نیست سلولهای مغز در اختیار ما نیست اما از این وحی استفاده بكنیم گوش به حرف انبیاء بدهیم یا گوش ندهیم شیر را باز كنیم یا باز نكنیم دست خودمان است بنابراین نه میتواینم جبری باشیم یعنی هیچ اختیاری نداریم چرا، اختیار شیر آب دست خودمان است نه میتوانیم بگوئیم همه كاره خودمان هستیم نه خیر بسیاری از وقتها همه تصمیمها را میگیریم چیزی دیگر از آب در میآید امام علی میفرماید یكی از راههای خدا شناسی این است كه همهتان جمع میشوید تصمیم جدی میگیرید یك چیزی دیگر از آب در میآید خدا میخواهد بگوید پشت اراده شما. . . همهتان لامپ كشی میكنید خدا از بیرون كارخانه برق را قطع میكند. خدا اراده كرده كه آمریكا هی توی پوزش بخورد، شاه را تقویت كرد نشد، صدام را تقویت كرد نشد، طالبان را تقویت كرد نشد، منافقین را تقویت كرد نشد، با اینكه تمام مخهای سیاسی و حقوقی و اقتصادی و بوقها و دلارها همه چیزشان را بكار میگیرند تا حالا چهار سیلی توی همین ده بیست ساله خورده است چهار تا سیلی آمریكا محكم خورده با اینكه تمام توانش را بكار گرفته یعنی از زدن كشتی تا زدن هواپیما تا زدن یك پیرمرد توی فلسطین هر كاری بلد بوده كرده از همه مغزها هم استفاده كرده نشده، اراده خدا به این است كه یك كسی با همه امكانات و ابرقدرتش هی تحقیر بشود.
5- غلبه اراده خداوند بر اراده بشر
از طرفی هم گاهی خدا اراده كرده یوسف را از توی چاه به سلطنت برساند تمام برادرها میگویند نباشد خدا میخواهد باشد(پس بخشی از اراده دست خودمان است بخشی از اراده دست خداست گاهی وقتها عروس و داماد تمام امكانات عروسی را فراهم میكنند جهازیه، مهریه، مدرك، الان كه میگویم نمونهاش هم توی ذهنم هست كه مثلاً پدر داماد یا پدر عروس آمد خوشش آمد از عروس یا داماد سوئیچ یك ماشین قیمتی داد به جای كادو و دسته گل سكه و اینها چه جشنی شهر تكان خورد همه امكانات رفاهی بود اما این عروس و داماد چند شب با هم یك آب خوش نخوردند از طرفی هم ممكن است یك نفر همینطور. . . یك كسی خیلی تعریف زنش را میكرد پهلوی من، گفتم این خانم را كی برای تو پیدا كرد؟ گفت والله من پشت موتور بودم نگاهم بهش افتاد گفتم والله این زن من بود خوب بود همینطور بعد هم فرستادیم خواستگاری و او هم مرید ما شد ما هم مرید او شدیم بالاخره حالا یك زندگی شیرینی، آن هم پشت موتور، و یكوقت هم توی كاخ نشستهاند آن میگوید خدا مرگت بدهد او میگوید برو گم شو نكبت) قرآن میفرماید گره عروس و دامادها دست من است آیههای گره این است میگوید «جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» الروم/21(جعل) یعنی خدا، (;فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ) (إبراهیم/37) خدایا تو دلها را هُل بده به مكه والا كجای مكه دیدنی است چند تا سنگ توی هوای داغ، یكی از این حاجیها توی مكه خیلی اذیت شده بود توی این هوای داغ بعد از عمل حج گفت خدایا ما آمدیم عمل حج را هم انجام دادیم ولی راستش را بگو خودت بودی میآمدی؟ خیلی ناراحت شده بود ولی خدا اراده كرده كه مردم عاشق بشوند قرآن یك آیهای دارد كه میفرماید (;مَحَبَّةً مِنِّی) (طه/39) فرعون جعبه را از رودخانه گرفت در جعبه را باز كرد دید یك نوزاد است تا نگاهش به نوزاد افتاد، همه بچهها را میكشت بخاطر این، همین كه دنبالش میگشت توی دستش بود عاشقش شد این آیه مال موسی است بعد از آنكه صندوق را گرفتند (;مَحَبَّةً مِنِّی) (طه/39) محبت از طرف خداست. (من به طلبهها یك چیزی میگویم میگویم فرق بین آخوندها و باقی مردم چیه؟ باقی مردم قانونشان این است كدخدا را ببین ده را بچاپ، آخوند باید خدا را ببیند دل را بچاپد امام خمینی(رحمه الله علیه) خدا را دید دلها را چاپید، وقتی وارد ایران شد پنج میلیون استقبال وقتی تشیع جنازه ده میلیون با اینكه این همه جوانهای مردم بخاطر امر ایشان تكه تكه شدند توی جبههها، اما یك خانواده شهید نسبت به ایشان. . . . حتی یك پدر شهید از حسینیه جماران آمد بیرون گفت میارزید جوانم شهید شود من پدر شهید شوم به اسم خانواده شهدا بیایم امام را ببینم خوب این با چه قیمتی؟ با چه تبصره و آئین نامهای؟ این روانشاسی و جامعه شناسی بیاید اینجا ببینیم حرف حسابش چیه؟) اینطور نیست كه اگر شما استاد دانشگاه شدی، سفیر شدی، وكیل شدی، وزیر شدی، رهبر شدی، رئیس جمهور شدی، خوش باشی اگر خوشی قسمت تو باشد ولذا داریم كه به خدا كار یاد ندهید یك حدیث داریم كه خدا میگوید من غصه اینهایی را میخورم كه من بلدم خدایی كنم این بلد نیست بندگی كند این عوض اینكه بندگی كند خدایی میكند میگوید خدایا ببین هر چی میگویم گوش كن ببین اول همچین میكنی بعد همچین میكنی بعد. . . خدا میگوید این بندگی خودش را فراموش كرده دارد خدایی به من میگوید تو بندگی خودت را بكن من بلدم كه خدایی كنم به قول یك كسی میگفت خوب كسی را خدا كردهاند بلد است خدایی كند تو بندگی خودت را بكن(حدیث داریم وقتی یك چیزی را میخواهید به خدا نگو از این راه، به تو چه؟ ماه رمضان است دعا بخوان(اللهم ارزقنی حج بیتك الحرام) خدایا میخواهم بروم مكه این رقمی دعا نكن(اللهم ارزقنی مالاً لاحج بیتك الحرام) خدایا به من پول بده كه بروم مكه به تو چه؟ ! اینقدر آدم داریم كه بی پول رفته مكه و اینقدر آدم داریم كه وزن بعضی حاجیها پول دارد و هنوز وشنوه هم نرفته، وشنوه كه میگویم یك خاطره دارم یك كسی مریض شد گفتند باید بروی تهران بیمارستان رفت بلیط بگیرد كه بیاید بیمارستان تهران گفت چند گفتند پنج تومان با پول آن زمان گفت پنج تومان؟ ! دو تومان، گفت دو تومان میخواهی باید بروی وشنوه، گفت پس بلیت وشنوه بنویس، یعنی مثل اینكه میخواهد سوار یك چیزی بشود. نگو خدایا مدركم را بگیرم خوشبخت خواهم شد بسیارند آدمهایی كه مدرك گرفتهاند و هی كارشان تاب میخورد.) ما در اعتقادت نه جبری هستیم كه بگوئیم هیچ كاره، همه كاره خداست، نه تفویضی هستیم كه بگوئیم بابا اینقدر خدا خدا نكن خودت تصمیم بگیر، ممكن است خودم تصمیم بگیریم، نه من، ممكن است سران كشورها تصمیم بگیرند برای چیزی و مسئله چیز دیگری از آب در بیاید مثل آمریكا.
6- عصمتِ اهل بیت در گفتار و عمل
مسئله دیگر مسئله عصمت است، ما معتقدیم كه پیغمبر در همه چیزی معصوم است آنها میگویند نه، در تبلیغ معصوم است(ما میگوئیم نه، پیغمبر در هیچ كجا نباید اشتباه كند ببینید اینكه میگوئیم آقا فلانی در یك كار گناه نمیكند در كارهای دیگر گناه میكند ممكن است خطا كند، اشتباه كند، اتمام حجت. . . ببینید چه جوری بگویم؟ اگر توپ سوراخ شد دیگر بازی به هم میخورد یك جا پیدا كنید كه پیغمبر اشتباه كرده؟ اطمینان از دستمان در میرود بگوئیم پیغمبر گوسفند كه میكشد اشتباه نمیكند اما مرغ و شتر را بكشد ممكن است اشتباه كند راه اشتباه كه باز بشود عصمت لطمه میخورد) قرآن میفرماید پیغمبر از هر جهت معصوم است، قلب پیغمبر معصوم است (;مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى) (النجم/11) قلب پیغمبر هم معصوم است، زبان پیغمبر هم معصوم است (;وَمَا یَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى) (النجم/3) نطق او هم روی هوا و هوس نیست چشم پیغمبر هم یكی را دو تا نمیبیند (;مَا زَاغَ الْبَصَرُ) (النجم/17) پیغمبر از هر جهت معصوم است اما آنها میگویند نه، پیغمبر فقط در تبلیغ معصوم است.
7- پویا بودن مكتب اهل بیت(علیهم السلام)
یكی از امتیازاتی كه مكتب اهل بیت دارد(به لطف خدا اخیراً جمع زیادی از علمای اهل سنت هم به اینجا متوجه شدهاند كه باید اینرا باز كنند ما میگوئیم باب اجتهاد باز است توی این سالهای اخیر آنها دیدند كه هی به بن بست میخورند باز كردند ولی ما از اول میگوئیم. . . یعنی مجتهد میتواند با توجه به قواعد فقهی و آیات و روایات اجتهاد كند یك اصولی داریم كه اگر مستحب به واجب ضربه زد جلوی مستحب را بگیرید شما میروی حمام چهار نفر زیر دوش غسل جمعه میكنند و حال آنكه شما غسل واجب داری او دارد غسل مستحب میكند اولین كاری كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میكند این است كه كسی طواف مستحب نكند چون خیلیها كه طواف مستحب میكنند مكه شلوغ میشود آنوقت راه برای طواف واجبیها بسته میشود بنابراین) باب اجتهاد باز است یعنی ما در هر مشكلی و هر مسئلهای كه پیش میآید میتوانیم فتوا صادر كنیم هیچوقت مجتهد ما در بن بست قرار نمیگیرد ولی آنها قرنها بسته بود ولی اخیراً چند نفری آمدند گفتند ما اگر بخواهیم توی این دنیا نفس بكشیم باید. . . زكات بر نه چیز است، امام علی(علیه السلام) بر اسبها هم زكات بست آمدند گفتند آقا اسب كه زكات ندارد فرمود مگر من رئیس حكومت نیستم، امسال مثلاً وضع اقتصادی اینطور است فقر زیاد به مردم فشار میآورد همانطوری كه شتر زكات دارد برای اسبها هم باید زكات بدهید، گفتند آقا میتوانی؟ گفت بله میتوانم، باب اجتهاد باز است طبق مصلحت و نیاز جامعه من میتوانم دستور بدهم. امام كاظم(علیه السلام) خمس را بخشید بعد كه حضرت شهید شد و امام رضا(علیه السلام) به امامت رسید مردم نامه نوشتند كه آقا شما میتوانید خمس را ببخشید؟ فرمود نمیبخشم، گفتند پدرتان بخشید، فرمود پدرم بخاطر این بخشید كه شیعیان میرفتند پول بدهند پول را میبردند بغداد جاسوسهای هارون الرشید شیعیان را میگرفتند دستگیر میكردند میگفتند پول آورده امام كاظم(علیه السلام) از توی زندان دستور داد كسی خمس نیاورد من خمس را بخشیدم تا شما گیر نكنید، آن بخاطر مصلحتی بود كه خمس را بخشید، مگر خمس بخشیدنی است؟ یك قِران آنرا هم نمیبخشیم، ببینید گاهی امام كاظم(علیه السلام) بدلیلی خمس را میبخشد و گاهی امیرالمومنین بدلیلی زكات را اضافه میكند شما بعضیها یادتان هست كه امام فرمود كسی امسال نیمه شعبان جشن نگیرد همه میخواستند جشن بگیرند امام میگفت جشن نگیرید تا یك فشاری روی حكومت شاه باشد امام فرمود پیش نمازها نماز نخوانند مسجدها تعطیل، نماز جماعت مستحب است امام فرمود تعطیل. (ما اگر خواستیم با یك كسی مقابله كنیم ممكن است بگویند برای مقابله عمامه هایتان را بردارید همه آخوندها عمامهشان را بردارند اینطوری راه بروند، آقای قرائتی! والله این نگذاشت. . خدا لعنتش كند، اصلاً ما میتوانیم با برداشتن عمامه مردم را وادار كنیم كه لعنت كنند به فلانی كاری ندارد، اگر. . . شما نگاه كنید آیت الله العظمی سیستانی بلند شد آمد نجف خیلی قائلهها خوابید) یك فتوای تنباكو، یك شیر نفت را ببنیدید، یك سربازها از پادگان فرار كنید، ما باب اجتهاد را باز میدانیم و این از افتخارات ما است. خدایا روز به روز ما را به خودت و قرآنت و اولیائت آشناتر بفرما. مزه فهم دین و عمل دین و تبلیغ دین و نشر دین را به ما بچشان. قلب آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از ما راضی بفرما. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 395