نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 413
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر (3)، حق الناس
تاريخ پخش: 10/09/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمدلله رب العالمين صل الله علي سيدنا و نبينا و علي اهل بيته و لعنه الله علي اعدالله»
1- كمفروشي حقالناس است
بحث ما راجع به منكراتي بود كه مورد غفلت است. بعضي منكرات مثل قمار و عرق و دزدي و قتل و… گناه است. بعضي كارها گناه است ولي تو بورس نيست يعني انسان فكر نميكند گناه است و متأسفانه افراد دقت نميكنند و خيلي حق و ناحق ميشود. بحث امروز راجع به حق الناس است. آنچه گفته ميشود خوب بگيريد و نقل هم بكنيد. من ديشب در اوراقي كه در آن فيشها داشتم از كتاب طهارت تا آخر ديات نمونههايي از حقالناس را خدمتان ميگويم و براي اينكه جلسهمان مبارك باشد با قرآن بعضي از آياتي هم كه مربوط به حق الناس است خوانده ميشود. (وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ) (هود /85) «وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ». اين آيه چه ميگويد، شعار انبياء اين بود. اي مردم كيل را وفا كنيد يعني كمش نگذاريد چيزهايي كه كيل است مثل ليتر. ميزان را به عدالت با مردم چيزي رو با ميزان حق، قصاص مستقيم به قول آيه ديگر، يعني در كشيدن ترازوتان خراب نباشد، در كيل كمش نگذاريد. نه اجناسهم، اشياعهم، هيچ چيز، نسبت به مردم هيچ چيز را كم نگذاريد. نگفته «وَ لا تَبْخَسُوا المُؤمِنين»، حتي اگر غير مسلمان هم از شما چيزي ميخرد، نگو بابا اينكه مسلمان نيست، بگذار كم بهش بفروشم. نميگويد «وَ لا تَبْخَسُوا المُؤمِنين»، «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ»، هر كه ميخواهي باش بعد ميگويد اگر اين كار را بكنيد مفسد هستيد. مفسد في الارض يكي از مصاديقش كساني است كه كم فروشي ميكنند، حق الناس در فقه، يك كتاب طهارت، بعد كتاب حج بعد كتاب امر به معروف و نهي از منكر بعد كتاب جهاد در هر كتابي يك نمونه ميآورم. مكاسب كتاب تجارت، متاجر، در بحث اجاره، در بحث عاريه، در بحث مضاربه، در بحث شركت، در بحث دِين، نمونهها را ميگوييم. اما در بحث طهارت، در طهارت استفاده از آب دزدي، حالا چه براي وضو باشد چه براي غسل. چه ظرفش غصبي باشد چه مكانش غصبي. يعني جايي كه وضو ميگيري جايي كه غسل ميكني ظرفي كه آب در آن است يا خودِ آب، هر يك از اينها مال مردم باشد مشكل پيدا ميكند. اگر پول آب را شما بخواهيد از مال غصبي بدهيد حالا حمام عمومي باشد بگويي من ميروم حمام يا پولش را نميدهم يا نسيه ميكنم ولي حمامي به نسيه راضي نباشد، يا از پول حرام ميدهم باز غسل گير پيدا ميكند. نبش قبر حرام است، اما اگر مردهاي را با كفن دزدي غصب كردند اين جا اسلام ميگويد قبر را بشكافيد، كفن را از مرده برداريد. البته اين واقع نميشود. حالا كسي كفن دزدي ندارد، من نميخواهم بگويم كفن دزدي دارد يا نه، ولي من ميخواهم بگويم آنقدر اسلام روي مال مردم حساس است كه ميگويد نبش قبر حرام است، اما براي دزدي نبش قبر حلال ميباشد. اگرتيمم بكنيم بر خاك حرام، بر خاك دزدي، غصبي، سنگ غصبي حتي اگر يك نخ در لباسي كه ميپوشيم نخ و دكمهاش غصبي باشد امام اشكال ميكرد. فرش غصبي، آقا تو مسجد يكي نشسته بلندش ميكني جاش نماز ميخواني نماز شما باطل است حتي اگر اوني كه نشسته بچه باشد.
2- يكي از سفرهاي حرام سفر بدهكار است
خوب، اگر يك كسي بدهكار است پول هم دارد بدهد از شهر و روستايش ميرود بيرون كه اگر طلبكار آمد نباشد اين سفرش كه رفته تا بدهي مردم را ندهد سفرش حرام است. و در سفر حرام نمازهاي دو ركعتي نيست، روزهاش را هم بايد بگيرد. مسافر نمازش دو ركعتي ميشود، چهار ركعتي هاش 2 ركعتي ميشود كه سفرش حلال باشد و اگر بدهكار است و ميتواند بدهد براي اين كه ندهد مسافرت ميرود يا به هر دليل ديگر كه اگر آمدند در خانه را زدند بگويند نيست سفر است، سفر حرام است. نمازهايش هم چهار ركعتي ميشود روزهاش را هم بايد بگيرد. خوب اين مال طهارت و نماز. حج: لباس احرام دو تا پارچه سفيد مثل حوله يكي مثل لنگ ميبندند يكي هم روي دوششان، لباس احرام اگر غصبي باشد مشكل دارد. حتي روز عيد قربان سنگ ريزهاي كه پرت ميكني به اندازه سنگهايي كه به نون سنگك چسبيده آن هفت تا بايد حلال باشد سنگ كسي را برداري بزني مشكل داري. امر به معروف و نهي از منكر، يك كسي شراب ميخورد شما اگر شيشه شراباش گرفتي پرت كردي پول شيشهاش را بايد بدهي، چون شرابش حرام بود، شيشهاش حرام نبود كه؟ بله يك وقت ميگويي آقا شراب نخور هر كاري ميكني گوش نميدهد، هيچ راهي نيست مگر اين كه شيشهاش را بشكني اينجا شيشه را بشكن و پولش را هم نده اما اگر راه ديگري برود و شما شيشه را شكستي، پول شيشه را بايد بدهي. از قديم بچه بوديم راديو ميخواند شيشه بابا رو نشكني او هم ميگفت نميشكنم، يعني به هر حال آن بنده خدا شيشه بابا را شكست. خوب اين هم مال امر به معرف و نهي از منكر.
3- ضايع كردن حق ديگران
در جهاد و دفاع، اگر يك شخصي را ديدي فكر كردي يك تروريست يا دزد است آمد بكشدت مالت را ببرد يقين كردي چون يقين كردي پا شدي بهش حمله كردي سرش را شكستي. نميدانم لبش را پاره كردي يقين داري اين دشمن يا دزد بخاطر يقينت بهش حمله كردي، بعد فهميدياي بابا اين نبوده، دزد نبوده تمام ضررهايي كه زدي بايد بدهي. اصلاً مال مردم خواب و بيدار هم ندارد. يعني خواب هستي پا ميزني كوزه مردم را ميشكني، بيدار شدي بايد پول كوزه را بدهي. نميتواني بگويي اشتباه كردم. حتي نميتواني بگويي بچه بودم بارها اين را گفتم، خود من بچگيها ميرفتم روستاهاي كاشان در بعضيهايشان ميوه ميخوردم فرار ميكردم. ميگفتم هنوز 15 سالم نشده طوري نيست. 14سالگي طلبه شدم ديدم نوشته كساني كه مال مردم خوردند بايد صاحبش را راضي كنند گرچه در كودكي باشد هيچي، پول برداشتيم رفتم اون روستا با صاحبان درخت گفتم آقا بچه بوديم از اين ميوه خورديم فرار كرديم اين پول را بگير ما را ببخش اكثراً نگرفتند بعضيها هم گرفتند ما را بخشيدند. از اول عمر نگذاريد لقمه حرام توي شكمتان باشد. البته لازم نيست خودت را معرفي كني حالا من خودم را معرفي كردم چون پر رو بودم گاهي آدمها كم رو هستند بگويند بسم الله الرحمن الرحيم اينجانب دزدي كردهام، خوب آدم خجالت ميكشد، آقا حسابش را بگير پول در حسابش بريز بگذار در پاكت بيانداز در، يك جوري پول را به جيبش برگردان. گرچه او تو را نشناسد. يعني بگو آقا اين پول شما از يكي ميخواهيد نگو آن يكي من هستم. يك كسي به شما بدهكار است، نگو آن كس من هستم. يعني لازم نيست خودت را خراب كني ولي لازم است پول را به او برگرداني. تو كاسبي، حق الناس زياد است، (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ) (مطففين /1) واي بر كم فروشان، «وَيْلٌ» يعني واي، «مطفف» يعني كم فروش. واي بر كسي كه كم ميفروشد. البته كم فروش مغازهدارها نيستند خودم كه روي منبر نشستم. مبلغي كه ميگيرم بايد به اندازه آن حرف حسابي بزنم. استاد دانشگاه هم همينطور است معلم، نقاش، مهندس، دكتر هم اگر بايد ده، دوازده دقيقه من را معاينه كند كمش ميگذارد كم فروش است، قاليباف، دكتر، روحاني فرق نميكند. (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ الَّذينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ) (مطففين /3-1). كم فروش اين است، «الَّذينَ إِذَا اكْتالُوا» وقتي ميخواهد بدهد به مردم كم ميدهد وقتي ميخواهد بگيرد خوب ميگيرد.
4- غش در معامله
خوب از كم فروشي مكاسب بگويم، يا يعني كلاه برداري. ميوه خوب و بد را در هم ميكند ميوه خوب و بد را مخلوط ميكند، ما چقدر صادراتمان لغو شده بخاطر اين كه تجار ايراني بعضيهايشان جنس خوب را گذاشتند رو، جنس بد را گذاشتند زير. صادر كرديم جعبه را باز كردند ديدند جنسها خوب نيست. قراردادها را با ايران لغو كردند. چند ميليون دلار ضربه خورديم. به خاطر تيزبازيها، حديث داريم اگر دنبال حلال برويد رزقتان را به شما ميدهيم. آنها كه گيج ميشوند به حرام ميچسبند از حلالها خدا كمشان ميگذارد، فكر نكن زرنگي، احتكار اجناس كه جامعه نياز دارد، اگر چيزي كه مورد نياز جامعه است گندم، جو شايد بشود گفت دارو، هر چيزي كه جامعه به شدت به آن نياز دارد، شما انبار ميكني كه بعد گران بشود كه بفروشي، گير دارد، حرام است. احتكار حرام است. آقا طفل صغير، ولي دارد. يتيم است خوب ولي آن كيست؟ پدرش يا جد پدري يا مجتهد جامع الشرايط است يا قيم است، همين مجتهد و قيم و پدر حق ندارد در اموال طفل صغير تصرف كند مگر اين كه به اين تصرف مصلحت باشد، يعني فكر نكن حالا ولي شدي ميتواني هر كاري بكني. آقا من خانهام را پهلوي شما رهن گذاشتم يا فرشي را گرو گذاشتم شما اين امانت پهلويت هست حق نداري آن كه گرو هست از آن استفاده كني يا با اجازه يا خواسته باشي بفروشي بدون اجازه من ممنوع است. يكي از اولياء خدا براي كسي كار ميكرد، اين صاحب كار غذا آورد براي ايشان، اين همينطور كه غذا ميخورد كسي آمد كنارش نشست هيچ نگفت بفرما و اين طرف ناراحت شد كه آقا تو ولي خدا هستي غذا ميخوري خوب من آمدم كنارت نشستم خوب بگو بفرما، آخرش گفت آقا ببخشيد چرا به ما تعارف نكردي گفت اين غذا كه به ما ميدهند براي اين است كه جان داشته باشم كار بكنم اگر تعارف بكنم و شما خوردي من گرسنهام ميشود آنوقت كم از كارش ميگذارم من رفتم تعارف مستحب كنم، كم كاري كردهام حرام است. اينها مهم است. شيخ انصاري در نجف يك خانه داشت. من رفته بودم و ديده بودم و مكاسب شيخ را هم، همان توي خانه شيخ خوانديم. پهلوي آيت الله رضواني كه از شوراي نگهبان است، يك اطاق داشت سايه، يك اطاق داشت آفتاب، خانه كوچولوبود، نقل شده شيخ انصاري ميهمان برايش آمد، مهمان گفت آقا چون شما آيت الله العظمي هستي من به عشق خدا ديدن شما آمدهام، گفت اگر براي خدا آمدهاي براي ديدن من به خاطر خدا هم پاشو برو، گفت چرا؟ گفت شما كه آمديد اطاق سايه و زن من در اطاق 50 درجه رو به آفتاب الآن دارد ميسوزد، من الآن بروم مستحب انجام بدهم، زنم دارد آفتاب ميخورد. رودربايستي نكنيد، اگر روزه مستحبي كارگر را ضعيف ميكند و اين كارگر ضعيف بي حال كم كار ميگذارد روزه مستحبي برايش جايز نيست، يك مسأله ديگر اين خيلي گير است، افرادي ماشينشان را ميگيرند ميگويند، آقا يك ماشينت را بده ما از تهران برويم شاه عبدالعظيم ميخواهيم زن و بچه را ببريم، ميگويم بفرما سوئيچ، سوئيچ را به او ميدهم اين زن و بچههايش، مادرزنش را هم سوار ميكند، برادر زنش را هم دعوت ميكند همه جوجههاي خانشان را هم سوار ميكند بعد از شاه عبدالعظيم سر قبر امام هم ميرود ميگويد احتياطا يك قم هم برويم يك جمكران هم برويم تمام اينها حرام است چون ماشين را گرفتي براي خانمت اين هم براي شاه عبدالعظيم، باقيش اضافه بود، حالا بگذريم كه بعضيها غير از مسافركشي باركشي هم ميكنند. يكي از روحانيون ميگفت كه بالا منبر بودم نامه دادند كه طولش بده ما هي طولش داديم بعد فهميديم كه ما اسبمون را گذاشتيم دم خانه، منبر رفتيم اين اسب را برداشته آجركشي ميكند، يعني ما تا منبريم بار ميكشيد. گاهي وقتها اينطوري است، اگر ماشيني گرفتيد براي كاري، كار ديگري نبايد انجام بدهيد. اگر شما را دعوت كردند براي مهماني، شما حق نداريد بچههاتان را هم ببريد. بعضيها هستند همين كه مهماني ميروند همه بچههايشان را هم ميبرند گربه هر جا ميرود بچههايش را هم ميبرد، حتي فيض كاشاني عقيدهاش اين است كه بچهها هر چه ميخورند حرام است البته اين را هم به صاحب خانهها بگويم، افطاري كه ميدهند به بچهها افطاري بدهيد. چون پدر بچه حرام بهت داده يا رفيقت يا دوستت يا سور بهت داده، پدر بچه كه بهش چيزي ميدهي يا مادرش، هر چه بخورد براي قبر و قيامتت ميماند.
5- خاطرهاي از شيخ عباس قمي درباره حقالناس
امانت گرفتيد پس بدهيد، من كتاب به شما دادهام، امانت است، كتاب را يك جاي مرطوب نگذار، جلوي نور آفتاب نگذار، پول داخل گاوصندوق بگذار در جيب نگذار، ماشين كوچه پارك نكن يك جايي كه مثلاً در معرض خطر است پارك نكن. قصهي شيخ عباس قمي يادتان نرود، به خواب آقازادهاش آمد كه من يك كتابي گرفتم از فلاني يادم رفته كه برگردانم حالا مردم شب اول قبر گير هستم. ميروي كتابخانه رنگ و علامت كتاب اين است برميداري و به صاحبش ميدهي، پسرش از خواب بيدار شد ديد همان كتاب با همان آدرس و رنگ و شكل هست. برداشت و دويد رفت كه به صاحبش بدهد همان لب درب پايش گير كرد كتاب افتاد به زمين خاكي شد، خراشيده شد. پا شد فوتش كرد و تميزش كرد و داد. باز آقاي حاج شيخ عباس قمي صاحب كتاب مفاتيح آمد به خوابش گفت چرا به صاحبش نگفتي كه اين كتاب زمين افتاد، كتاب زمين خورده، ضربه خورده، خراشيده شده، خاكي شد حق الناس مهم است. حتي اگر يك وديعهاي دست شماست آقا ميگويند يك قالي، چيزي پيش شما امانت است بعد ميبيني در معرض خطر است هيچ راهي نداري جز اين كه قسم دروغ بخوري، اسلام ميگويد قسم دروغ بخور براي حفظ مال مردم. براي حفظ حق الناس حتي به ما اجازه دادهاند قسم دروغ بخوريم براي اين كه مال مردم را حفظ كنيم خيلي مهم است. يك چيزي امانت به تو ميدهند، قاطي نكنيد اين كيسه برنج اين صد كيلو برنج پهلوي شما باشد من ميروم مسافرت و برميگردم ولو برنجش مثل برنج خودت است، حتي اگر يك چيزي امانت دست شماست مثل هم هستند قاطي نكن. آنموقع فايدهاش اين است كه اگر قاطي نكردي دزد هم برد ضامن نيستي. شما ده هزار تومان امانت به من ميدهيد، اين ده هزار تومان را ميگذارم توي كيسه مخصوص، قاطي پولهايم نميكنم. اتفاقاً دزد اين پول را ميزند اگر من جدا بگذارم و حفظ كنم حتي اگر دزد بزند ضامن نيستم. اما اگر قاطي شد مشكل دارم. دِين: پرداخت بدهي واجب است، حتي اگر سر نماز ميگويم (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) نوبت پرداخت رسيده طرف ميآيد و ميگويد آقا بده، اگر واقعاً راضي نيست كه پولش پهلوي شما باشد و وقتش رسيده و شما سر نماز هستي و نميتوانيد پولش را بهش بدهيد اسلام ميگويد نمازت را بشكن، برو مال مردم را بده. بعد دو مرتبه بگو الله اكبر. امام يك نفر را در مكه ديد گفت آمدهاي مكه چه كني؟ گفت آمدم طواف كنم. خودسازي كنم. فرمود: نميخواهد خودسازي كني برو مال مردم را بده، امام حسين(ع) شب عاشورا به يك نفر گفت خبر بده به تمام ياران من هر كدام به مردم بدهكارند راضي نيستم توي لشكر من باشند كسي كه ميخواهد جزو شهداي كربلا باشد نبايد به مردم مديون باشد. امام سجاد در سحرها گريه ميكرد. روز قيامت بستانكاران دورم جمع بشوند چه كسي ميتواند مرا نجات بدهد. روز تولد امام حسن مجتبي را تبريك ميگوييم خدا به آبروي اين عزيز و اين موارد ماه رمضان و به حق آبروي شهيد ماه رمضان پدرش اميرالمؤمنين خودش به ما ايماني بدهد كه بتوانيم از دِين مردم آزاد باشيم و مديون نباشيم، بخصوص مديون خون شهداء. شهدايي كه تكه تكه شدند براي اينكه اسلام پياده بشود، اين خانم با اين حجابشان آقا با آن رشوهاش آن آقا با اين كم كاريش آن آقا با ربا دادنش آن آقا با خيانتش آن آقا با آن زبانش با آن چشمش با آن حركتش دارند خون شهدا را ناديده ميگيرند. خدا انشاء الله به همهمان توفيق بدهد نسبت به انقلاب، شهدا و پدران، مادران، انبيا، اوليا، ملت، دولت، نسبت به هيچ يك از اينها ما خائن نباشيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 413