نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 414
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر (4)
تاريخ پخش: 11/09/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمدلله رب العالمين وصل الله علي سيدنا و نبينا محمداً و علي اهل بيته»
بحث ما چند جلسه است راجع به معروفها و منكرات است كه در بورس نيست. يك سري معروفها در بورس است. يک سری منكرات است كه در بورس است. اگر يك كسي يك گناهي انجام بدهد ميگويند گناه كرده است. بعضي از گناهها حضرت عباسي گناه است.
1- ضايع كردن حقوق ديگران گناه است
گناهاني كه گناه است اما ما فكر نميكنيم كه اين گناه است. بعضيهايمان فكر نميكنيم كه گناه است، روي اين زمينه جلساتي صحبت كرديم. يكي از آن گناهان حق الناس است كه باز با آيه قرآن اين بحثي كه جلسه قبل داشتيم ادامه دادم و دوستان گفتند بحث مفيدي است. (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها) (نساء /54) اين آيه چه ميگويد؟ اموالي كه خداوند قرار داده براي شما و وسيله قوام اموالي كه رگ حيات شما است. وسيله پايدار ماندن شما است، اين را دست آدمهاي خل ندهيد. البته خل معنايش ديوانه نيست. كساني كه در فرهنگ قرآن مثلاً به افرادي كه بيخودي نق ميزنند قرآن ميگويد «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ» سفيه در قرآن و روايت غير سفيه در لغت است. سفيه در لغت يعني آدم خل يعني فرق بين صد توماني و پنجاه توماني را نميداند. يعني حاليش نيست. سفيه در قرآن يعني كساني است كه از مرز حق ميروند بيرون و لو بسيار هم سياستمدار و عاقل باشند. اما از مرز بيرون ميروند. يعني قانون خداوند را عمل نميكنند البته يك پزشك حاذق پزشك متخصص يك نسخه اگر يك نسخه بدهد به يك مريض بگويد به اين نسخه عمل كن اگر اين آقاي مريض به اين نسخه عمل نكرد دكتر به اين مريض ممكن است بگويد خل. نه يعني تحصيل ندارد يا ديوانه است، هم تحصيلاتش خوب است هم عاقل است، اما به طبق آن كه بايد عمل كند عمل نكرده آن كه بايد باشد نيست. سفيه در قرآن به اين معنا است آن كه بايد باشد نيست و لذا بعضي از افرادي كه گناه كبيره انجام ميدهند. بي خود نق ميزنند قرآن ميگويد: خل. راجع به حق الناس گفتيم از كتاب طهارت كه وضو گرفتن با آب غصبي اشكال داشت. تيمم بر خاك و سنگ غصبي اشكال داشت. با لباس غصبي نماز اشكال داشت. پول آب اگر از پول غصبي بدهيم. در نماز بچه يا غير بچه را در مسجد بلند کرديم جايش نماز خوانديم اشكال داشت. در حج لباس احرام اگر غصبي باشد اشكال داشت. آن سنگهايي كه به شيطان ميزنيم اشكال داشت. اينها را در جلسه قبل گفتيم بعد از حج آمديم در امر به معروف كه اگر ميخواهي نهي از منكر كني شيشه شراب خوار را شكستي بايد پول شيشه را بدهي. ميتواني شرابش را بريزي اما نميتواني شيشهاش را بشكني. يا حالا اگر راهي نداشته باشی جز شيشه شكستن كه مجبوري شيشهاش را بشكني وگر نه شراب ميخورد. در روزه كه اگر كسي بدهكار است به مردم به شهر ديگر ميرود كه طلبكارها آمدند و در خانه زدند در آن شهر نباشند سفرش حرام است. نمازش چهار ركعتي است. روزهاش را بايد بگيرد همين طور درباره حج و روزه و جهاد و معروف و كه وقتمان تمام شد. حالا ادامهاش ميدهيم در بحث كتاب دين ما به اينجا رسيديم كه راجع به دين يك مسائلي است خدمتتان بگوييم: پرداخت بدهي، بدهياي كه وقت قراردادش رسيده، واجب است ولو با فروش بعضي از وسايل منزل. آقا من ندارم بدهم خب نداري تلفنت را بفروش. لوسترت را بفروش. بدهكار خانهاش را نبايد بفروشد، البته به شرطي كه خانهاش در شأنش باشد اگر خانه هفت ميليوني بخواهد خانه هفتاد ميليوني نداشته باشد. خانه سي ميليوني در شأنش باشد، خانه پنجاه ميليوني نداشته باشد. يك كسي آنقدر عيال وار است. نوه و آمد و رفت دارد كه بيست پتو هم كم است. هر كسي به نيازش. ضمناً هر كسي هم هر چيزي دارد اسراف نيست يك كسي چاق است پايش بزرگ است كفش بزرگ ميخرد. چرم زيادي هم مصرف ميكند اين اسراف نيست. آدمهايي هستند معدهاش بزرگ است دو پرس غذا نخوردند سير نميشوند. به اين نبايد گفت پرخور. اين معدهاش بزرگ است. مثل آدمي كه پايش بزرگ است اگر كسي پاش بزرگ است كفش بزرگ ميخرد. نبايد گفت تو اسراف ميكني. بابا ده تومان پول كفشت شد من پنج تومان. بابا تو پايت كوچك است من پايم بزرگ است. يك خانمي ريز است چهار متر چادر لازم است، يك خانمي چاق و قد بلند است هفت متر چادر كم است. نبايد به آن گفت اسراف پس هر خرج كردني اسراف نيست اينها خيلي دقيق است.
2- ظن و گمان بيمورد گناه است
مرز دارد نه جلو بيفتيد نه عقب، (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِه) (حجرات /1) آيه اول سوره حجرات ميگويد مردم جلو نيفتيد يك مهمان آمد خانه امام باقر امام باقر بردش در اتاق و يك نگاهي به اتاق كرد و سپردهها. امام باقر ديدند اين دارد ناميزان ميشود. وقتي ميخواست برود گفت: آقا فردا هم شما تشريف بياوريد من كارتان دارم. رفت و فردا آمد. امام باقر او را به يك اتاق ساده برد يك حصير بود كاهگل بود. گفت آقا ببخشيد اتاق ديروزي چي بود؟ اين چيست؟ گفت اين اتاق خود من است و آن اتاق خانمم، خانمم از من مهريه ميخواست مهريهاش را گرفت. با پول مهريهاش رفت اتاق خودش را شيك كرده ديروز سوت ميكشيدي. يك كسي به امام صادق گفت آقا آخر اين پيراهن رنگ صورتي بود، گفت آقا شما امام هستيد آخر اين لباس در شأن شما نيست لباس سرخ پوشيدي. امام فرمودند تازه داماد شدم ماه عسل است گاهي شرايط يك شرايطي است كه حالا آدم لباسش رنگش عوض شد و بعضي جاها داريم كه گوسفند بكشيد. بعضي جاها داريم كه بريز و بپاش نبايد كرد. گوسفند كشي تا ذره آخر گوشتش مصرف بشود البته لقمه حرام هم خواهم گفت. مضاربه چي هست؟ مضاربه الآن رسم شده بعضيها به اسم مضاربه پول مردم را گرفتند و دزديدند. حالا دزديشان كم است آدم حسابيشان ميگويد آقا من جوان هستم تو پول داري، من كار دارم. چند ميليون از اين پولهايت را به من بده، من كاسبي كنم هرچي گيرم آمد تقسيم ميكنيم اين را ميگويند مضاربه. خيلي هم كار خوبي است. يعني يكي از ابزار اشتغال كه جوانهاي ما شغل ندارند اين است كه افرادي كه پولشان در بانك است، پولشان را از بانك بيرون بكشند به چند جوان بدهند. منتها جوانها بايد امين باشند او هم بزرگوار باشد خيلي چوبها كه ميخوريم چوب بيديني است خانه است ميترسد بدهد اجاره مستأجر بالا بكشد پول هست ميگويد ميترسم بخورد. چون تقوا كم است يك عده پولشان را نگه داشتند يك عده هم جوان فلج هستند. مضاربه كار خوبي است. پول از تو كار از او. اگر فردي مضاربه كرد و گفت بنده مدير عامل هستم با پول فلان حاج آقا دارم كاسبي ميكنم اگر خواستم مسافرت بروم بايد با اجازه او باشد چون من پول گرفتم كاسبي كنم با تلفن تاكسي تلفني خبر ميكنيم. چرا؟ بابا ما كه نميدهيم پول مال حاج آقا است. خانه اينقدر غذا نميخورده وقتي ميرود مسافرت ميرود هتل ميگويد يك جوجه كباب بياور يك چيز هم بغلش بگذار هم سالاد هم ماست ميخورد. بعد ميگويد فاكتورش را ميدهيم. ميگويد آقا شما كه مسئول تجارت با پول اين آقا هستي. خانه خودت چقدر ميخوري؟ هر چي خانه خودت ميخوري. خانه خودت در چه اتاقي زندگي ميكني؟ آقاياني كه طرف مضاربه هستند حق ندارند بيش از حد معمول از پول طرف استفاده كنند. من يك وقت در همين قم يك همراه داشتم نميدانم حالا من مهمان بودم يا روزه بودم به همراهم گفتم برو غذا بخور پولش را من ميدهم آن بنده خدا هم رفت غذا خورد. ديدم خيلي پول ميگيرد. گفتم چي خوردي گفت كباب. گفتم آخه خيلي پول ميگيري. گفت راستش را بخواهي من يازده تا سيخ خوردم. گفتم خانه خودت هم اينقدر ميخوري؟ گفت من از بچگي دو تا سيخ ميخوردم هر وقت كباب ميخوردم. دو تايش را من ميدهم باقيش را خودت بده. واقعاً اگر اين سوييچ ماشين را در اداره ميديد حضرت عباسي سوييچ ماشين خودت بود ميدادي يا سوييچ خودت را نميدهي ماشين دولت را ميدهي؟ بيني و بين الله، تابستان كه ميشود پنكه خانه خودت را چه ميكني؟ ميگذاري در نايلون. چرا پنكههاي دولت را در نايلون نميپيچي؟ حضرت عباسي كتابهاي خانه خودت را فوت ميكني. چطور كتاب دولت را در گوني مياندازي؟
3- هدر دادن بيتالمال گناه است
اين جاها است كه ما كم ميآوريم. دين ما كم است. خانه خودش عزادار امام حسين است سينه ميزند حسابي گريه ميكند. اما خانه خودش يك ميخ اگر بكوبند… اما ميآيد در حسينيه ميخ را برميدارد كاشي و آجر را همه ميخ كوبي ميكند. آيا شما اجازه داري كه كاشيها را ميخ بكوبي؟ براي اينكه ميخواهي به اسم امام حسين سياه پوش كني. امام حسين راضي است مال وقف را شما خراب كني؟ خدايا عبادتهاي ما را ببخش. چون گناههاي ما كه ديگر هيچي، ما بايد دعا كنيم خدايا عبادتهاي ما را ببخش. عزادار ما ميخواهد برود روضه ماشيش را دوبله پارك ميكند. اين موتورهايي كه دود ميدهد شما ميرويد نماز جمعه. ميروي صله رحم ميروي دنبال كاسبي ميداني موتورت چقدر هوا را آلوده ميكند؟ آيا شما حق داري هوا را دودي كني؟ اينها منكرات است. بعد هم ميگوييم آقا تو به اينها بگو. ببين چه قيافهاي دارد؟ اگر يك جوان زنجير طلا گردن كند ميگويد: اين سوسول است. زنجير طلا بر مرد حرام است منكر است. نماز او باطل است. اما دود اگزوز تو هم حرف دارد. معلوم نيست قباحت اگزوز تو گناهش كمتر از طلاي او باشد. دارم ميگويم مردم گاهي يك منكرات پهلوي ما بزرگ است. يك منكرات بزرگ پهلوي ما كوچك است. اگر طرف پول ندارد بدهد حديث بگويم الله اكبر. حديث داريم اگر به مردم بدهكاريم و دارهد بدهد. ميگويد حالا باشد بعد. كسي كه دارد پول مردم را بدهد ميگويد: باشد شب كه ميخوابد خدا گناه دزد پايش مينويسد. حديث داريم كسي كه مهريه خانمش را ندهد ميگويد بنويس صد تا سكه دويست تا سكه ما كه نميخواهيم بدهيم. كسي اگر از اول بنا داشته باشد مهريه خانمش را ندهد حديث داريم هر وقت پهلوي خانمش برود زنا كرده. خيلي كار خطرناكي است راحت ما از مال مردم ميگذريم. من يك چيزهايي در ذهنم است ميترسم بگويم چون خيلي سخت است. اميرالمؤمنين به يارانش گفت شما كه نميتوانيد مثل من بشويد حالا يك كمي تقوا داشته باشيد. خدا شهيد محراب آيت الله مدني را رحمت كند. به او گفتم: آقا ما در تلويزيون حرف ميزنيم همه اينهايي كه ميگوييم بايد عمل كنيم؟ گفت يك خوردهاش را عمل كن يعني اگر در مورد نماز شب صحبت ميكني، چند شب نماز شب بخوان كه وقتي ميگويي سلولهاي بدنت فحش ندهند، كهاي نامرد. آدمي كه عمل نميكند خودش به خودش دعوا ميكند.
4- مال غصبي و حرام
براي غذا خوردن يك آيه داريم در قرآن به نظرم سوره نور است ميگويد: از يازده خانه چيزي بخوريم مشكلي نيست. بابا، عمو، عمه، دايي و… يازده فرقه اين كه ميگويد از خانهها بخوريد به شرطي كه علم به عدم رضايت نداشته باشي. اما گاهي خود پدر ميگويد اين غذا را نخور. اگر دستور بدهد كه اين غذا را نخور خانه پدرت هم حق نداري. اينكه ميگويند شما خانه پدر و عمو و دايي ميتواني غدا بخوري به شرطي كه دستور نخور نباشد. گاهي وقتها يك گوشت كبابي را قايم كرده براي مهمان، همان را كباب ميكني و ميخوري. قرآن گفته خانه پدرت بخور. بابا اين را قايم كرده يك چيزي را براي مهمان خاصي گذاشته يا براي يك وقت حسابي گذاشته يا صريحاً به زبان ميگويد. آن وقت كه به زبان ميگويد نخور. مال وقت خاصي است مال مهمان خاصي است. آنجا خانه پدرت هم بايد احتياط كني. بلوكه كردن مسدود كردن. كتاب حجر. گاهي وقتها طرف بدهكار است. «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها» خب چه پولهايي در ادارات خرج ميشود شهدا از ما راضي هستند سالگرد افتتاح يك مؤسسهاي، شبكه يك كامپيوتر، حوزه، دانشگاه حالا مثلا سومين سالگرد از پول كي خرج ميكني؟ خود رييس كامپيوتر حاضر است ميليونها از پول دولت خرج ميكند. مراسم است. چرا شما پول دولت را خرج ميكني؟ براي سالگرد چقدر پردهها كه نوشته ميشود. بنده ميروم يك جايي سخنراني كنم. حجة الاسلام و المسلمين آقاي قرائتي خيرمقدم. چرا اين را نوشتي با چه پولي نوشتي؟ ميخواهيم احترام بگذاريم. احترام وقتي من سخنراني ميكنم. آقاي قرائتي امشب تشريف آورده، حضور ايشان را در بين خودمان خير مقدم ميگوييم. چرا پنجاه تا پارچه مينويسي؟ بله يك جاهايي كه ماهواره نشان ميدهد رهبري است. رييس جمهور است. يك كسي است كه اگر اين پردهها نباشد ماهواره و تحليلهاي راديوي بيگانه ميگويد مسئولين پهلوي مردم ديگر محبوبيتي ندارند، آنجا بحث سياسي است. اما بنده آمدم در يك سالن صحبت كنم، حالا از اين بدتر گاهي سازمانها تعريف خودشان را ميگويند. من رفتم يك جايي فاتحه بخوانم از بس عصباني شده بودم، فاتحه نخوانده بيرون آمدم. يك سازماني براي يك كسي فاتحه گرفته بود ديدم دور تا دور مسجد دانشگاه آرم آن مؤسسه را زده آدمها را شمردم چند تا آدم آمده سپردهها را شمردم چند تا پرده زدند گاهي وقتها مثل پرتقال فروشي است، دو تا پرتقال دارد 74 تا لامپ.
5- براي اصلاح از خودمان شروع كنيم
حديث داريم حضرت مهدي(ع) كه ميآيند اولين كاري كه ميكنند ميگويند مسجدالحرام را خالي كنيد براي آنهايي كه طواف واجب دارند. چون آنهايي كه ميروند صد نفر طواف واجب دارند باقيش طواف مستحب است. طواف مستحب براي آنهايي كه طواف واجب دارند جا تنگ است اينجا را خالي كنيد. براي آنها اولين مصلح از مركز بايد شروع شود از قم، از تهران از مشهد اولين اصلاحات بايد از حرم شروع شود. اولين اصلاحات بايد از خودمان شروع شود. خب ديگر كم كم حرفها را جمع كنيم احياء، اگر كسي چاه بكند يك كسي رفته در بيابان مزرعه درست كرده يك كسي ميآيد اين نزديكي چاه ميكند. چاه خشك ميشود بايد برود مسئلهاش را بپرسد، يك بچه را پدرش ميفرستد شاگردي مثلاً بچه روزي يك مبلغي را ميگيرد اگرخرج بچه كمتر از آن مبلغ است پدر بچه حق ندارد پول بچه را بگذارد جيبش بايد پول بچهاش را برايش نگه دارد، وقتي به سن تكليف رسيد پول بچه را برگرداند. يعني پدرها اگر بچه خودشان را بفرستند دنبال كاسبي و خرج بچه كمتر از درآمدش بود يعني خرجش دو هزار تومان بود در ماه پول بچه سه هزار تومان بود اين پولها را بايد پدر جمع كند بعد از تكليف بدهد. يعني پدر هم حق ندارد پول بچهاش را خرج كند حالا اگر اين دقتها را كرديم رزق هم حلال است آن وقت رزق حلال بر بچه اثر دارد، امام حسين در روز عاشورا فرمودند. دليل اينكه جمع شديد، چون «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَام» (بحارالانوار/ج45/ص8) لقمه حرام در آن است مواظب باشيم در حق الناس بنا، نجار، خياط، روحاني دبير، استاد معلم سعي كنيم يك مقداري بريز و بپاش نكنيم، اگر يك سال يك مقداري ولخرجيها را كم كنيم. هزارها آدم به نوا ميرسند ما اسراف ميكنيم و ما در بيت المال اسراف ميكنيم. حق الناس: بنده هم كه روي منبر نشستم مخ مردم حق الناس است. اگر روي منبر حرفي بزنم كه مخها را خراب كنم و حرف حق براي مردم بزنم من نسبت به حق مردم خيانت كردم. خدا آقا فلسفي را رحمت كند. گفت آقاي قرائتي حرف كه ميزني، جوري حرف بزن كه اگر رسول الله وارد مجلس شد نگويد چرا مغز امت من را خراب كردي. چي داري ميگويي؟ چرا خيانت ميكني؟ به زمانها يك كم دقت كنيم همهمان حرف حسابي بزنيم. چيز حسابي بنويسيم روزنامهها حرف حسابي بزنند. همهمان يك كم دقت كنيم. خداوندا به حق محمد و آل محمد تقوايي به ما بده وقت ما را به خصوص و در صرفه جويي، در جلوگيري از اسراف، در حفظ بيت المال به همهمان تقواي بيش از اين عنايت بفرما. آنچه خلاف كرديم توفيق توبه مرحمت بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 414