responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 441

موضوع بحث: امر به معروف و نهي از منكر – 8- شناخت منكرات

تاريخ پخش: 71/07/09

بسم الله الرحمن الرحيم

إلهي أنطقني بالهدي و ألهمني التّقوي

بحث ما در دنباله‌ي جلسات قبل راجع به امر به معروف و نهي از منكر است. بعد يكي دو جلسه گفتيم كه منكر چيست، كار بدي كه مي‌گويند نكنيم چيست. اگر فسادي ديده شد، هيچ كس هيچ چيزي نگفت و روز به زور هي فساد توسعه پيدا ميكند. بعد ديگر نميشود جلويش را گرفت. يك ماشين كه دارد خلاف ميرود همه‌ي ماشينها مأمورند وقتي بهش رسيدند يك بوقي يك چراغي بگويند: اي متجاوزاي متخلف، ‌اي نامرد، يك بوق بايد زد. اگر هيچ كس چراغ نزند بوق نزند و اين راننده خلاف ميرود هيچ كس هيچ چيزي نگويد اصلا ً فردا همه‌ي نظام رانندگي بهم مي‌خورد. منتهي رانندگي را چون خودمان توي ترافيكش مي‌مانيم، مي‌دانيم بد است، باقي گناهها را دردمان نمي‌‌آيد.

1- دسته‌بندي منكرات با توجه به آيات قرآن

در جلسه‌ي قبل ما منكرات را گفتيم. منكرات را، ما يك ده بيست جزء قرآن را كه موفق شديم يك تورقي بكنيم. نگاه اجمالي به آيات بكنيم. دسته بندي كرديم. منكرات اخلاقي، منكرات خانوادگي، منكرت اجتماعي، منكرات بازار و اقتصادي، منكرات اعتقادي، منكرات علما و دانشمندان، منكراتي كه حكومت مي‌تواند انجام بدهد، منكرات فرهنگي و منكرات حقوقي، منكرات سياسي، ما يك دسته بندي اينطوري كرديم توي آيات قرآن. حالا يك خورده با هم صحبت كنيم. ممكن هست با مسائل آشنا باشيد. اما مي‌‌ارزد كه هر مسلماني بعضي از اين آيات را توي ذهنش باشد. ما همه مي‌دانيم غيبت حرام است ولي، حالا اينها را موضوع بحث دنباله‌ي بحث امر به معروف و نهي از منكر، آن وقت موضوع خاص آشنايي با منكرات، حالا آشنايي با منكرات هم شايد چيز خوبي نباشد، آشنايي با معروف و منكر. منكرات سياسي را ما در جلسه‌ي قبل گفتيم حالا اين منكرات اخلاقي را مي‌گوييم؛

2- غيبت كردن يكي از منكرات اخلاقي

اولين منكر اخلاقي غيبت است. آيه‌اش را هم بلديم. سوره‌ي حجرات، آيه‌اش هم اين است كه مي‌گويد: (وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً) (حجرات /12) غيبت نكنيد از همديگر. اين هم آيه‌اش. با غيبت پيوندها گسسته مي‌شود. من و شما به هم علاقه داريم يك كسي مي‌آيد غيبت من را پهلوي شما مي‌كند. غيبت شما را پهلوي من مي‌كند. علاقه‌ها از بين مي‌رود و اگر توي جامعه كسي دوست نداشته باشد كس ديگر را هيچ كس نمي‌‌گويد كه: من كلاه برداري ندارم. من دوستت ندارم. اصلا ً علت اينكه فروشنده كلاه سر مشتري مي‌گذارد چون مشتري را دوستش ندارد. اين رقم رانندگي مي‌كند چون مردم را دوست ندارد. مي‌گويد: به درك من برسم هزار نفر هم در راه ترسيد بترسد. بد درس مي‌دهد، بد كارگري مي‌كند، بد نجاري مي‌كند، بد معلمي‌ مي‌كند، اصلا ً هر كس هر كار بدي مي‌كند براي اينكه طرف را دوستش ندارد وگرنه مادر كه بچه‌اش را دوست دارد خوب مادري مي‌كند.
اگر دوستي نباشد خيلي چيزها فرو مي‌ريزد. بسياري از خلافها، مثلا ً فرض كنيد كه اين راه بندان كه مي‌شود، من شما را دوست ندارم. چه گناهي است كه نمي‌شود كسي همديگر را دوست داشته باشد و ظلم بكند و غيبت ريشه را قيچي مي‌كند. يعني علاقه، من و شما همديگر را دوست داريم كسي مي‌آيد عيب شما را به من مي‌گويد و عيب مرا به شما مي‌گويد. علاقه كم مي‌شود، علاقه از بين رفت. نه به مرده‌ي هم رحم مي‌كنيم و نه به زنده‌ي هم. روايت داريم: اگر كسي غيبت بكند عبادتهايش از بين مي‌رود.
يك روز رسول اكرم(ص)فرمود: هر كس يك لا اله الّا الله بگويد، يك سبحان الله بگويد، يك درختي در بهشت اضافه مي‌شود به درختهايش. يك كسي گفت: پس بهشت ما خيلي درخت دارد چون ما خيلي سبحان الله گفته‌ايم. گفت: بله. گاهي هم يك آتش مي‌فرستي همه‌ي درختها را. . . غيبت آتشي است براي عبادات، غيبت، سخن چيني، درباره‌ي سخن چيني قرآن مي‌فرمايد: من شيفع آيه‌ي سخن چيني است، (وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها) (نساء /85)، يعني شفاعت كند. منتهي شفاعت بد؛ شفاعت دو رقم است. شفاعت خوب، يعني به خاطر من ببخشش، مي‌آيد واسطه مي‌شود كه جان من كاريش نداشته باش. سخن‌چين مي‌‌آيد مي‌گويد: جان من نظرت را به فلاني برگردان، فلاني شفاعت خوب، شفاعت بد، سخن چيني شفيع بدي است، عيب را مي‌آيد منتقل مي‌كند.

3- پرتوقعي از منكرات اخلاقي

پرتوقعي، افرادي هستند پرتوقع، آيه پرتوقع اين است؛ مي‌گويد: (وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ) (آل عمران /188)، دوست دارند ستايش بشوند به چي؟ «بِما لَمْ يَفْعَلُوا»، دوست دارند ستايش شوند به كاري كه هرگز انجام، كاري كه نكرده خوشش مي‌آيد. آقا ايشان، بابا تو كه هنوز پزشك نشده‌اي دانشكده پزشكي است ولي مي‌‌گويند: جناب آقاي دكتر، ايشان هم مي‌گويد: بله، مفتخرم، بابا آخر تو كه دكتر نشده‌اي، خوشش مي‌‌آيد ستايش بشود به مدركي كه هنوز نگرفته است. حجت الاسلام است. آن آقاي متملق هم مي‌گويد: آيت الله، اين آقا هم زير سبيلي رد مي‌كند. بگذار، هيچي نگو بگذار بگويند. آن كسي كه آيت الله نيست و بهش مي‌گويند: آيت الله، قورتش مي‌دهد و چيزي نمي‌گويد اين قطعاً جهنمي‌ است. چون مي‌گويد: كساني كه ستايش مي‌شوند به لقبي كه آن لقب را استحقاق ندارند، «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ»، قرآن مي‌گويد: احتمال نده كه اينها رستگارند. قطعا ً بدبختند، قطعا ً بدبخت است كسي كه مي‌داند لقبي را بهش مي‌دهند و او مي‌داند كه اين لقب درش نيست. آقا ايشان بسيار آدم خوبي است، نه آقا اينطور كه ايشان مي‌گويد نيست. حالا لازم نيست بگويي من آدم جنايتكاري‌ام آن هم گناه است كه آدم بگويد بسمه تعالي من جنايتكارم، نه هيچي نگو، من قابل نيستم، بگو من قابل نيستم. آن تعريفهايي كه افراد دوست دارند، توقع دارند ستايش بشوند.
كسي را آورده بودند نهضت سوادآموزي گفتند: آقا ايشان بسيار آدم حزب اللهي است. خيلي هم ما تحويلش گرفتيم بعد معلوم شد ارمني بوده زنگ زديم كه آقا آخر تو به ارمني مي‌گويي: حزب اللهي آخر خجالت هم خوب چيزي است. لقب مبارك حزب الله مال مسلمانهاي جبهه رفته‌ي نماز جمعه برو و نماز جماعت برو و ايثارگر و مخلص، اينها حزب الله هستند. تو به يك. . . گفت: نه اين توي ارمني‌ها حزب اللهي است. پرتوقع.
«يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا»، رياكاري از گناهاني است كه. . . ما رياكار چند رقم داريم، رياي حرام داريم، آنجا كه مي‌خواهي بگويي: من خوبم. رياي مباح داريم. خوب مثلا ً آدم شهر را زيبا مي‌كند، فلكه را زيبا مي‌كند، خيابانها را قشنگ مي‌كند، اگر چهار نفر رد شدند نگويند اينجا كشور ورشكسته هاست. كشور فقيرهاست، كشور گداهاست. كشور جنگ زده، نه، ما حالا زماني كه جنگ بود انقلابي بوديم حالا كه جنگ نيست كوچه هايمان را آسفالت مي‌كنيم. حالا اينطور نيست. يك وقت آدم جنگ است وقت كوچه آسفالت كردن نيست. برو دشمن را از خانه بيرون كن وقتي هم دشمن نتوانست غلطي بكندخوب به زندگيمان مي‌رسيم اما يك ريايي هم مباح، اصلاً بعضي رياها مستحب است! مثل اينكه مثلا ً آرايش زن براي شوهر. شوهر هم بايد خودش را آرايش كند براي زن، شوهر مي‌آيد خانه دستش بوي چربي مي‌دهد، لبش بوي سيگار مي‌دهد، نمي‌دانم، زلفهايش كج است، اصلا ً بو مي‌دهد، بوي عرق مي‌دهد، خوب آخر بابا اين چه رقم است؟ ! اين همينطور كه دهانت نبايد بوي سيگار بدهد، بوي پياز بدهد، دستت نبايد چرب باشد، خوب قصابي، خوب مخلص شما هستيم ولي دستهايت را بشو و بيا، زن هم همينطور و چقدر بدند زنهايي كه آنچه لباس زيبا دارند براي غريبه مي‌پوشند و هر وقت شوهرشان مي‌‌آيد ساده ترين لباسها مال شوهر زيباترين لباسها مال بيگانه. بسيار بدند اين زنها. زن بايد وقتي مي‌آيد بيرون هيچ آرايش نكند و همه‌ي آرايشش مال شوهر باشد. رياكاري، بعضي رياها ثواب دارد، بعضي رياها واجب است ما واجب است ريا كنيم. مثلا يك جا طلسم شده است مثلا نماز خواندن زشت است، چرا زشت است؟ خيلي‌ها اينجا نماز مي‌‌خوانند و مثلا استاديوم ورزشي نشسته‌اند فوتبال نگاه كنند. بسياري از اينها نماز مي‌‌خوانند ولي مي‌‌گويند پا شويم اين بغل نماز بخوانيم زشت است. اينجا اصلش جوانهاي حزب اللهي بايد بروند فوتبال را تماشا كنند وقت نماز همان بغل هم نماز بخوانند. هم نماز بخوانند هم فوتبال ببينند، اينجور جاها حزب اللهي واجب است بروند توي زمين ورزش نماز بخوانند حالا نه آنجايي كه بازي مي‌‌كنند يكخورده عقب‌تر. يعني يكجوري باشد جاهايي كه طلسم شده بايد طلسم را شكست. بعضي جاها ريا واجب است.

4- خودستايي و منت گذاشتن از منكرات اخلاقي است

خودستايي، اين همه (رِئاءَ النَّاسِ) (بقره /264) داريم. از منكرات خودستايي است. (يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ) (نساء /49)، آيه قرآن خودستايي، تزكيه مي‌‌كنند خودشان را، بسياري از فتنه‌ها و حسادتها روي خودستايي است. منت از منكرات است. اگر كسي به كسي كمك كند، ما زنهاي ما خيلي ثواب مي‌‌كنند. خيلي زنها اهل ثوابند اما گاهي مي‌‌گويد كه اين همه مهمانهايت را پذيرايي كردم، غذا پختم، ظرفها را شستم، نمي‌‌دانم چي، مي‌‌نشيند منت مي‌‌گذارد، تا منت مي‌‌گذارد تمام ثوابهايش. . . ، مرد خدمت مي‌‌كند، بعد به خانمش مي‌‌گويد مشهدت بردم، نمي‌‌دانم شمال رفتيم، عمره رفتيم، سوريه رفتيم، گردش رفتيم، چي، چي منت كه به همديگر مي‌‌گذارند هر دو عمل هم، سعي كنيم يك كاري كرديم نگوييم من آنم كه اين عمل را انجام دادم، اين پول را خرج كردم، براي مادرت، نمي‌‌دانم براي پدرت، براي داداشت، داداشت چنين بود، بابايت چنين بود نگوييد اين را، نمي‌‌گذارد كه يك كار خوب را كه آدم كرد، منت گذاشتن از گناهاني است كه تحقير شخصيت افراد است.
ما در اسلام داريم كه اگر آب نداري وضو بگيري، كسي آب بهت مي‌‌دهد مي‌‌گويد بگير وضو بگير، مي‌‌داني كه اگر آب بگيري وضو بگيري فردا خواهدت گفت يادت مي‌‌آيد من آب دادم وضو گرفتي، اسلام مي‌‌گويد تيمم كن نماز بخوان با آبي كه ناز تويش است وضو نگير. بسياري از اختلافات خانوادگي زن و شوهرها ريشه‌اش اين است كه مي‌‌روند بگويند من آنم كه، آن هم مي‌‌گويد حالا كه اينطور شد، رابطه‌هاي مثلا لغو، دروغ، خود برتربيني، سوءظن، جسارت، جسارت توي جامعه ما زياد است با كمال تاسف، مي‌‌گويد من فوق ليسانسم اما با كمال تاسف به كارمند شهرداري مي‌‌گويد آشغالي، تو فوق ليسانسي؟ تو چرا به يك مسلمان مي‌‌گويي آشغالي.
ببين ما چهار رقم آدم داريم، مردمي‌ كه فرهنگ دارند، فرهنگ بله ولي علم ندارند، سواد ندارد ولي آدم فرهنگ دارد، يعني ادبياتش خوب است، يعني مي‌‌فهمد كه با كي چه جور برخورد كند، بعضي‌ها فرهنگ دارند بعضي‌ها فرهنگ نه، علم بله، علمش خوب است، مدركش بالاست اما خيلي آدم بي فرهنگي است پايش را دراز كند، آرق بزند، عطسه بد بكند، حرف زشت بزند، افراد را تحقير كند، مقدسات را تحقير كند همه را كوچك بشمارد، سواد بالاست، ما يك كسي را داشتيم، بچه بوديم، يعني از بچه طلبه‌ها بوديم، اول طلبگي‌مان بود، آن آقا خيلي مهم بود. مي‌‌رفتيم خانه آن آقاي دانشمند مي‌‌گفت چه مي‌‌خوانيد؟ مثلا مي‌‌گفتيم ما سال اول و دوم طلبگي‌مان است مثلا ادبيات عرب مي‌‌خوانيم مي‌‌گفت خوب بگو ببينم كه چه صيغه‌اي است؟ يك قلمبه از ما مي‌‌پرسيد ما نمي‌‌فهميديم، يا مي‌گفت اگر كسي، زن خواهر كسي، پسر دائي خواهرش را شير داد بهش محرم مي‌شود يا نامحرم، چه مي‌دانم محرم مي‌شود يا نامحرم، يا يك سوال پيچيده از ما مي‌كرد يا يك لغت پيچيده از من مي‌پرسيد من را كنف مي‌كرد خيلي ملا بود اما آني كه نداشت فرهنگ بود. بعضي فرهنگ دارند علم ندارند، بعضي علم دارند فرهنگ ندارند، بعضي نه فرهنگ دارند نه علم دارند، سواد، بي سواد، فرهنگ، بددهن است. هم روش زندگيش خيلي پست است هم چيزي، بعضي هم فرهنگ دارند، فرهنگ بله، علم هم بله، اينها خيلي ارزش دارند. آقا تحصيلات، نماز، براي چي نماز بخوانيم، بيا، نماز ياد خداست، تو كه سواد داري، حالا كه سواد داري آنوقت حالا نسبت به خدا تكبر مي‌كني؟ يادت رفت يك مگس روي دماغت مي‌نشست توي قنداق بودي طاقت نداشتي مگس را بلند كني، حالا مي‌پري بالا آبشار مي‌زني، مي‌گويي فلسفه نماز چيست؟ تو زود مست شدي، يادت رفت.
حالا نسبت پولي هم همينطور است. بعضي پول دارند سخاوت ندارند، بعضي سخاوت دارند پول ندارند. بعضي نه پول دارند نه سخاوت، بعضي هم پول دارند، هم سخاوت. ما داريم آدمي كه مثلا يك باغ دارد، كليدش را به افرادي مي‌دهد، مي‌گويد خودش زنگ مي‌زند به بنياد شهيد كه آقا ما هفته‌اي سه روز اين باغمان را در اختيار بنياد شهيد، پنجاه تا صدتا بچه‌هاي خانواده‌هاي شهيد را بياور اينجا توي باغ من از ميوه‌ها بخورند فقط درختها را نشكنند، از ميوه‌ها بخورند توي استخرش هم زير نظر مربي شنا ياد بگيرند. باغ دارد در اختيار مي‌گويد حالا كه خودم و خانمم از باغ استفاده كردم، بچه‌هاي شهدا هم بچه‌هاي محل هم، يك روز هم مال بچه‌هاي محل، يك روز هم مال جلسه، يك روز هم مال همشاگرديها. خوب خدا به ما داده، استخر است، آبش هم مي‌رود توي باغ حالا كه من استفاده مي‌كنم ديگران هم استفاده كنند.
اينها خدا انشاء الله، و لذا هر نعمتي از خدا خواستيد بگوييد خدايا اول ظرفيتش را بده بعد خودش را. اگر ظرفيتش نباشد نعمت بدهد مثل قيف تنگي است كه نفت سر مي‌رود. قيف كوچك است، اگر خدا نفتش كند با قيف كوچك مي‌ريزد بيرون، و لذا حضرت موسي اولين دعايش اين بود: كه (رَبِّ اشْرَحْ لي‌ صَدْري) (طه /25)، خدايا اگر بناست من پيغمبر بشوم اول ظرف را بزرگش كن، «رَبِّ اشْرَحْ لي‌ صَدْري»، خدا ظرف مرا بزرگ كن، (أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ) (انشراح /1)، خدا به پيغمبر نمي‌گويد چيزيت داديم. مي‌گويد ظرف را بزرگ كرديم. ظرف كه بزرگ شد آدم توان دارد.
پشت ماشين كه نشسته آرام مي‌راند. تمام اينها كه توي رانندگي‌شان ويراژ مي‌دهند يا ماشينشان قرضي است يا مال ديگران است يا تازه ماشين خريده. آدمهايي كه سابقه دارد ماشين داشتنشان، پول داشتنشان ويراژ نمي‌دهند. تمام اين مشكهايي كه لق لق مي‌كند پيداست كه آب كم تويش است. تمام جرق و جروق‌ها مال پول خورده است. اسكناس هزاري اصلا صدا ندارد، اينهايي كه تازه توي بانك حساب باز مي‌كنند، سبزي هم كه مي‌خرد چك مي‌كشد. اين پيداست كه تازه، اينها كه تازه ساعت مچي مي‌خرند با يك عطسه و سرفه همچين مي‌كنند. ظرفيتش كم است، وگرنه شما اگر بزرگي با ماشين ساده برو، اصلا كه چي؟ دلت مي‌خواهد توي ماشين قشنگ بنشيني، ماشينت قشنگ است ننشين، اين كه من زور مي‌زنم آقا اين عبا پشم شتر است مي‌دانيد يعني چه؟ يعني خودم ارزش ندارم، مي‌خواهم با زور پشم شتر، يعني اگر تو بزرگي با لباس ساده هم بزرگي تمام اينهايي كه زور مي‌زنند براي مد، براي ماشين، براي تجمل، براي اين كه آخرين اتاقشان، ماشينشان، دكورشان. اينها پيداست چيزي ندارند. ظرفيت «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ».

5- توهين و با اسم بد صدا كردن ديگران از منكرات اخلاقي است

توهين و بي ادبي، به بچه مي‌شود توهين كرد؟ به بچه نمي‌شود توهين كرد، اصلا پدر به بچه‌اش مي‌تواند بگويد الاغ؟ شما پدري، چه حقي داشتي با بچه‌ات اينطوري حرف زدي. متاسفانه كساني كه فرهنگشان پايين است جسارت به همه مي‌كنند و خيال مي‌كنند كه اختيار جسارت دارند. احمق مي‌شود به كسي گفت؟ نه، يك كسي به يك كسي بگويد احمق بايد خواباند شلاقش زد. بله، نسبت ناروا، براي اينكه هشتاد تا، مثلا اگر كسي نسبت زنا، لواط، شراب، اگر نسبت بدهد كه حد هم هست، يعني هشتاد تاست. اما اگر نه، آن نسبتها را ندهد فقط بگويد خلي، ديوانه‌اي، نمي‌فهمي. اگر اين تعبيرات را بكند، مي‌شود كاريكاتور كسي را كشيد؟ مثلا يك مومني را بياييم دماغش را مثل دودكش حمام درست كنيم كه بهش بخندند. مثلا مي‌شود يك مومني را كاريكاتورش را كشيد؟ بهرحال بايد مواظب باشيم. اينها همه منكرات است. ما اگر بناست نهي از منكر بكنيم بايد اينها را به اينم اينها منكر است كاريكاتور منكر است، نفتي، بابا اين نفت فروش است چرا مي‌گويي نفتي. اصلا اسم بد مي‌شود روي بچه گذاشت؟ آدم اسم بچه‌اش را بگذارد كنيز. غلام، ا، شما چه حقي داشتي، كه اسم بچه‌اش را اسم بد بگذارد. يكي از حركتهايي كه براي فرهنگ جامعه پيغمبر اسلام كرد اين بود كه كساني كه اسم بد روي بچه‌شان گذاشته بودند عوض مي‌كرد اسم را، اسم شهر را، اين منكرات اخلاقي نمونه‌اش بود.

6- سوء استفاده كردن از دارايي همسر از منكرات است

حالا برويم سراغ منكرات خانوادگي. سوء استفاده از پول خانم. يك آيه داريم توي قرآن مي‌فرمايد كه (لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً) (نساء /19)، حلال نيست كه، چون قديم افرادي را كه، زنهايي كه پول داشتند مردها مي‌رفتند سراغشان اينها را به ازدواج در مي‌آوردند براي اين كه مثلا از ارثشان، از ارث پدرشان، سوء استفاده از مال. مهر خانم زياد است. متاسفانه اين كار هي دارد پيش مي‌رود. مهريه‌ها هي بالا مي‌رود. پريشب آمدم يك عقدي بخوانم گفتم من كه نمي‌خوانم، اين همه سكه مي‌خواهي چه كني؟ حديث داريم بهترين دختر، دختري است كه شكلش خوب باشد مهرش كم باشد. اين حديث وقتي حضرت موسي مي‌خواست داماد پيغمبر بشود. حضرت شعيب هم پيغمبر بود، حضرت موسي هم پيغمبر، پيغمبر جواني مي‌خواست داماد پيغمبر پيري بشود. با هم خودشان، بله برونشان را خودشان بله برون كردند. در جلسه بله برون گفت پيغمبر ما، يعني حضرت شعيب گفت: و ما، اين آيه مال پدر زن است، (ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْك) (قصص /27)، آيه قرآن است، آيه مال پدر زن است، «ما أُريدُ» يعني اراده ندارم، «أَشُقَّ عَلَيْك» يعني تو را به مشقت بيندازم من نمي‌خواهم به مشقت بيفتي.
اصلا بعضي از مهريه‌ها پيداست دروغ است. كسي مي‌آيد مي‌گوييم چند تا سكه مي‌گويد پانصد تا سكه، مي‌گويم شغلت مي‌گويد فلان. آقا ماهي چقدر داري، ماهي دوازده تومان. پانصد تا سكه مي‌فهمي چند است؟ آخه مي‌گويند ناصرالدين شاه به يك كسي گفت ببريد هزار تا شلاقش بزنيد. گفت يا شلاق نخورده‌اي يا نمي‌داني هزار تا چند تا است. هزار تا شلاق بخوري، بايد مراعات او را كرد، گفتم شما پانصد تا چهارده تومان حساب كن ببين چقدر مي‌شود و با حقوق دوازده تومان ببين تا كي، اصلا بعضي وقتها پيداست كه مهريه شوخي است و چرا ما اول زندگي را بر اساس شوخي زندگي مي‌كنيم. ما مي‌خواهيم جدي زندگي كنيم. مهريه‌هايي كه به ژست طرف نمي‌آيد يعني پيداست كه اين جوان با اين درآمد اين مهريه را يا نمي‌تواند بدهد يا هر كه ببيند مي‌خندد. اين پيداست شوخي است چرا اول زندگي با شوخي زندگي كنيم. آدم حساب مي‌كند، دارد مي‌گيرد، ندارد نمي‌گيرد «ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْك»، اين آيه مال پدرزن است.
دخترهايي كه مي‌گويند اگر مهر ما كم باشد ارزش ما كم است باز دخترهايي است كه سطح فكرشان، يعني ممكن است ديپلم و ليسانس باشد، علم دارد اما فرهنگ فكري‌اش اين است كه مي‌گويد نرخ من و ارزش من با مهريه من است. ارزش شما با مهريه است؟ اگر ارزش به پول است پس حضرت زهرا را بايد بگوييم ارزشش كم است چون مهرش كم است. افرادي هستند براي اينكه مهر خانم را بشكنند يا ندهند به خانمشان تهمت مي‌زنند و با تهمت از هم جدا مي‌شوند و خلاصه يك كاري مي‌كنند مهر را ببخشد جانش آزاد بشود.
ازدواج با محارم ازدواج با محارم آشناست، يعني معلوم است ديگر آدم نبايد مادر و خواهر و خاله و اينها پيداست اما يكسري ازدواجهاست كه زبانم لال يك وقت پيش مي‌آيد و طرف هم نمي‌داند. اگر كسي با پسري عمل زشتي انجام بدهد بعدا خواهر آن پسر را نمي‌تواند بگيرد و بوده افرادي كه اين عمل انجام شده و بعد هم خواهر آن پسر را گرفته بعد از سه چهار تا بچه گفته‌اند بايد جدا بشويد. ازدواجهايي كه حرام است بايد آدم بداند.

7- بد زن‌ داري از منكرات خانوادگي

بد زن‌داري از منكرات است. قرآن مي‌فرمايد (وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً) (بقره /231) اينها گناهان خانوادگي است. «لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً». اگر كسي تمام كارهاي خوب را داشته باشد اما زن داريش بد باشد اول قبر فشار دارد. يكي از اصحاب پيغمبر از دنيا رفت. پيغمبر ما چون خيلي از ياران خوب بود پابرهنه دويد تشييع جنازه. از اصحاب درجه يك بود وقتي توي قبرش گذاشتند مادر اين مرده گفت خوشا به حالت بقدري تو نزد خدا آبرو داري كه رسول خدا پابرهنه تشييع جنازه تو آمد، چقدر تو آدم خوبي هستي پيغمبر فرمود زود قضاوت نكن، الان يك فشار قبري دارد مي‌بيند، گفت آقا اين از بهترين اصحاب شماست فرمود همه خوبي دارد اما چون زن داريش بد بود فشار قبر دارد. اسلام يك چيزي است همه‌اش به هم بند است. مثل ماشين. استارت را مي‌زني اگزوزش دود مي‌دهد يعني همه‌اش به هم. اينطور نيست كه، زن داري بد.

8- ضرر رساندن به فرزند از منكرات خانوادگي

ضرر به بچه، گاهي پدر و مادر به خاطر اختلاف يك برنامه و نيتي مي‌كنند تصميم مي‌گيرند كه ضرر به بچه مي‌زند، قرآن مي‌فرمايد (لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها) (بقره /233). مي‌شود برنامه شير دادن را يكجوري قرار بدهيم كه سهم بچه كم باشد، (حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ) (بقره /233)، دو سال كامل بچه بايد شير بخورد. اگر برنامه‌اي ريخته شد كه از اين دو سال كم شد ضربه به بچه مي‌خورد. اختلاف افكني (يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ) (بقره /102). آميزش بي وقت، ما بعضي كارها را سبك مي‌گيريم و حال آن كه اين كارهاي سبك آثار سنگيني دارد. از بهزيستي يك نفر آمده بود پهلوي ما، چقدر گريه كرد، گفت آقا شما بيا بهزيستي ببين چه افرادي افرادي كه، بچه‌هايي كه، افراد ناقص الخلقه، آدمهايي كه درب و داغان. مي‌گفت رفتم يك خانه دختر بزرگ حدود بيست ساله بخاطر يكسري كمبودهايي، هم زيباست، ولي خوب كمبودهايي دارد. اين برهنه مي‌آيد توي كوچه خواهر دومش بخاطر خجالت خودكشي كرده. خواهر سومش، اين كه كمبود دارد خواهر سومش را از پشت بام پرت كرده پائين، خواهر چهارمش، آقا هفت تا دختر چه مشكلاتي دارند. اين كمبودها چي است؟ اين مشكلات چي است؟ ما نمي‌دانيم كه اگر بدون كلاه سوار موتور شويم و پرت شويم و ضربه ببينيم بيمارستان، بايد تمام امت خرج خل گيري من را بدهند، كه چرا من سوار موتور، با حفظ مراعات سوار نشده‌ام، واقعا بعضي كشورهاي غربي را ما خجالت مي‌كشيم بگوييم ولي اگر بي كلاه خواست سوار موتور بشود جريمه است. بي كلاه سوار مي‌شود بعد آن وقت تمام جمهوري اسلامي بايد سالها خرج ايشان را بدهد بخاطر اين كه ايشان بي احتياطي كرده.
منتهي من اين را يكبار ديگر هم چند سال پيش گفتم، ما بايد جمهوري اسلاميمان، حالا نمي‌دانم كار كي است، كار ارشاد است، كار سازمان تبليغات است، اصلا من نمي‌دانم كار كي هست، ولي يك كسي بايد اين كار را بكند، حالا خوب است دفتر ازدواج اين كار را بكند، من نمي‌دانم دادگستري اين كار را بكند، اصلا من خودم هم نمي‌دانم بايد كي اين كار را بكند ولي بايد براي عروس و دامادها كلاس گذاشت، چه نوع مسائلي است كه بچه كم هوش مي‌شود، در چه شرايط غذايي و حالي و رواني و مكاني، در چه شرايطي بچه ناقص الخلقه مي‌شود. لااقل آن مقداري كه قابل پيشگيري است، پيشگيري بشود، بعضي افراد را هم يك چيزي پيش مي‌آيد آدم دليلش را نمي‌داند، هر چي نمي‌دانيم، نمي‌دانيم. اما يكسري چيزهايي كه مي‌دانيم آميزش بي وقت يكي از منكرات است، وقتي ما مي‌گوييم نهي از منكر خيال مي‌كنيم منكر همين، نه بخاطر يكسري مراعات نكردن‌ها، ما گاهي اوقات مي‌گوييم بچه نمي‌فهمد. حديث داريم اگر بچه توي قنداق باشد، توق قنداق، توي گهواره، ببيند پدر و مادرش چه عملي انجام مي‌دهند، پسر باشد زنا كار و دختر باشد زنادهنده بار مي‌آيد، اين قصه چي است؟ اگر اسلام مي‌گويد در گوش بچه اذان بگو، اين پيداست صداي اذان روي روح بچه اثر مي‌كند، اگر مي‌گويد بچه يكسري مسائل را اصلا نبايد ببيند اثر مي‌كند، منكرات خانوادگي، شوخيهايي كه روبروي افراد با هم مي‌كنند بچه كوچولو نشسته، دو تا بزرگ با هم شوخي مي‌كنند. ما خيلي كمبود داريم.

9- مخلوط بودن دانشگاه‌ها از منكرات است

يك چيزي بگويم خيلي خوشمزه، ما بچه كوچولوها توي دبستان از هم جدا مي‌كنيم، دختر، دبستان دخترانه سوا، پسرانه جدا، كوچولويند هيچ شهوت نمي‌دانند يعني چه از هم جدا، توي راهنمايي كم كم يك چيزهايي مي‌فهمند باز هم از هم جدا، دبيرستان ديگر مي‌فهمند باز هم از هم جدا، دانشگاه كه خوب مي‌فهمند، مي‌روند قاطي هم، ما نفهميديم اين برنامه ريزي، اصلا پايش به كجا بند است، يكذره آدم فكر كند مي‌بيند از اين نازيباتر نمي‌شود برنامه ريزي كرد. كه آنوقتي كه شهوت ندارند از هم جدايند، آن وقتي كه شهوتشان گل مي‌كشد، ما نمي‌دانيم چي است، اين وزارت علوم مقصر است مي‌تواند، اين از منكرات است. ما اگر بخواهيم نهي از منكر كنيم بايد اول دانشگاه را حل كنيم، دختر دانشگاه باشد ولي خوب خواهرها يك سمت درس بخوانند، صبح خواهرها باشند عصري پسرها برادرها، يا اصلا دانشگاه خواهرها جدا باشد، يك رشته‌هايي درس مي‌خوانند.
امروز معاون يك وزيري آمده بود مي‌گفت چه مشكلاتي من دارم، گفتيم چه مشكلاتي، گفت پنج تا خانم مهندس من دارم، همينطور فلج فلج، نه مي‌توانم بفرستمش شهرستان، چون شهرستان با كي برود، با چه ماشيني برود، با چه راننده‌اي برود. توي شهرستان كجا بخوابد هتل برود يا غير هتل، توي تهران، مي‌گفت آقا گير افتادم عجب پدرم درآمد، بابا آخر خانم مهندس راه و ساختمان مي‌شوي چه كني؟ حالا بالاخره اسمش است ليسانس داريم، اين از منكرات است، كه پول جمهوري اسلامي را خرج يك كسي مي‌كنند وبعدش هم آقا مي‌شود فلج، يك تحصيلكرده فلج، ما منكراتمان اينطور نيست كه آقا شما اگر يك سيب را نصفش را خوردي، نصفش را دور انداختي اسراف كرده‌اي، بله نصف سيب و گلابي اسراف است اما ليسانس فلج تربيت كردن، اين هم اسراف است حجه الاسلام فلج، آن هم اسراف است.

10- رشته‌هاي تحصيلي كه كارايي ندارد از منكرات است

آقا درس مي‌خواند بدرد هيچ كاري نمي‌خورد، نه منبرش خوب است نه قلمش خوب است، بابا اگر خوب نيست برو دنبال يك كار ديگر. حجه الاسلام فلج، ليسانس فلج، فوق ليسانس فلج، پول فلج. پول دارد توان اين كه از اين پول كار بكشد ندارد خوب بايد بدهي مضاربه، شك داري بده به كسي كه اطمينان داري، نمي‌شود پول را خواباند. پول خواباندن كنز است. پول خواباندن، استعداد خواباندن، علم خواباندن، چقدر ما آدم داريم توي خانه‌اش قفسه‌هاي كتاب است، بسياري از افراد خانه هايشان كتاب است، اخيراً هم مده شده، آمده‌اند دكان كتاب فروشي مي‌گفت آقا سي سانت كتاب بده براي اين كه من قفسه‌ها را كه چيده‌ام سي سانت خالي است. اصلا مد شده كتاب، حالا كار نداريم باز از قوطي كبريت بهتر است. حالا باز خوب است يكقدم آمده جلو، حالا، بسياري از خانه‌ها كتابهاي مفيد است توي همان منطقه هم جوانهايي هست كه مي‌شود آدم جوانها را جمع كند بگويد آقا من سي تا كتاب دارم مي‌توانم در اختيارتان بگذارم، اگر مطالعه كرديد برگردانيد و خدا حفظش كند آيت الله مشكيني را، يكبار همچين كرد، ايشان توي خانه‌اش يك كتابخانه داشت گفت كه خوب من اين كتابخانه را توي خانه‌ام مطالعه مي‌كنم، كتابخانه‌اش را برد توي مسجد خودش هم مي‌رفت توي مسجد مطالعه مي‌كرد توي قم. بعد هم به آقايان گفته بود كه آقا اگر مي‌خواهيد مطالعه كنيد كتاب نداريد بياييد اينجا مطالعه كنيد. حالا اين لامپ را چرا من زيرش بنشينم، شما هم بيا زيرش بنشين. اينها همه‌اش منكرات است.
رشته‌هاي تحصيلي كه كارآيي براي خانمها ندارد، بعضي رشته‌هاي تحصيلي كه كارآيي براي مردها ندارد، مرد مي‌شود ماما، زن مي‌شود مهندس راه و ساختمان اين منكرات است. آميزش بي وقت، اين را بايد يك كلاسهايي باشد، بايد يك كتابهايي باشد. منتهي گير اين است كه اگر كتابش كني جوانهاي غرب هم همان كتابها را مي‌خرند و مي‌خوانند. يعني جلوي سوء استفاده، بنابراين بايد يك كلاسي باشد كه دفتر عقد را بياورند ببينند اينها واقعا عروس دامادند، خوب حالا عروس و داماد اينها را ببينند مساله‌اي نيست.

11- مانع ديدار عروس و داماد عقد شده از منكرات خانوادگي است

يك كسي به من گفت آقاي قرائتي تو خيلي به گردن من حق داري، ما خيال كرديم پاي تلويزيون حديث ياد گرفته، گفتيم خوب متشكريم، گفت نه، حقي داري كه هيچكس ندارد، گفتم خوب مي‌شود بگويي، گفت ما نامزدي داشتيم اصفهان، پدر زنمان يك تعصب بيخودي داشت، مي‌گفت نامزد، داماد نبايد بيايد خانه ما. البته فكر غلطي است داماد وقتي عقد كرد اختيار عروس با شوهر است. گفت كه بهرحال ما مي‌خواستيم زنمان را ببينيم، زن هم مي‌خواست ما را ببيند، اما پدر مي‌گفت، (يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ) (اعراف /45)، جلوي راه خدا را گرفته بود بهرحال البته «يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» اشكال ندارد ولي مي‌گفت كه، آخر راه خدا چند تاست.
يك آقا مي‌گفت رفتم پشت سر يك آقايي نماز خواندم اين آقا هي قنوت را طولش داد، هي ما هرچه دعا خوانديم خسته شديم آن آقا من نمي‌دانم چه دعايي مي‌خواند ولي من ته كشيد دعايم. خسته شدم، آخرش گفتم «رَبَّنا لَا تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لَا يَرْحَمُنَا»، خدايا يك كسي را پيش نماز ما كن كه به رحم به ما كند، اين آقا به ما رحم نكرد، و لذا بايد مراعات ضعيف ترين ماموم را كرد.
بعد مي‌گفت خيلي به گردن من حق داري من گفتم چي؟ گفت كه بالاخره عروس به بابايش مي‌گويد مي‌خواهم بروم كلاس آقاي قرائتي، مي‌گويد، كلاس آقاي قرائتي برو، من هم مي‌گويم مي‌روم كلاس آقاي قرائتي، آن وقت مي‌رويم پارك مي‌نشينيم بستني مي‌خوريم آخرش هم رد مي‌شويم و بهرحال اسم كلاس تو براي ما يك بركتي دارد، گفتم من نمي‌دانستم يكي از آثار كلاس من يك همچين بركاتي تويش هست، حالا بهرحال، از منكرات اين است، اگر داماد مي‌خواهد عروس را ببرد، مادرش مي‌گويد نه، هنوز سال شوهر عمه زن پدر من نشده، به من چه كه مرد. اين عروس را مي‌خواهد ببرد، زنش است، يكسال داماد را پشت دروازه نگه مي‌دارند بخاطر. . . ، اينها منكرات است، منكرات خانوادگي است.

12- سقط جنين از منكرات است

ما گناهمان فقط دروغ و غيبت نيست. آن كسي كه مي‌تواند امروز امضا كند مي‌گويد برو فردا بيا گناه كرده. طفره رفتن به مراجعين توي اداره منكر، از منكر كوچك گرفته تا منكرهاي بزرگ، منكرهاي مرموز. گاهي منكر مرموز را آدم نمي‌داند منكر است. توجه هم ندارد فرزندكشي. مثلا حامله شده، بهش مي‌گويند اولاد كمتر زندگي بهتر، مي‌گويد خوب مي‌رويم، خوب اگر اولاد كمتر زندگي بهتر را مي‌خواستي عمل كني قبلا بايد عمل كني، بعدا بگذاري كه بچه خلق شد ديگر شما نمي‌تواني با قرص و آمپول اصلا جريمه‌اش بيست بيست مي‌رود بالا. بيست، چهل، شصت، هشتاد، صد، اگر كسي با قرص و آمپول نطفه را كشد پائين بيست مثقال طلا جريمه‌اش است. خون بسته شده چهل تا، گوشت نرم شد شصت تا، توي گوشت نرم استخوان بود هشتاد تا، روي استخوان پوست بود صد تا، روح بود هزار مثقال. يعني يكمرتبه صد تا مي‌شود هزار تا، 20، 40، 60، 80 سقط جنين از منكرات است.
ديگر حالا اشاره مي‌كنند وقت تمام شده. ما برادر‌ها بايد مواظب باشيم هم با دينمان آشنا بشويم، با دستورات اسلام آشنا بشويم. رابطه‌مان را با خدا گرم كنيم، با مكتب گرم كنيم، خدا هم انشاء الله به حق محمد و آل محمد به ما توفيق بده معروف و منكر را بشناسيم. به معروف عمل كنيم، از منكر دوري كنيم و جامعه‌مان را از منكرات باز داريم. خدايا روح امام عزيز و شهدا از ما راضي بفرما. من در دقيقه آخر اين جمله را بگويم. اول مهر است. نهضت سواد آموزي دارد اسم نويسي مي‌كند. ما اگر بتوانيم بگوييم جمهوري اسلامي ايران كم سواديش، بي‌سواديش دارد حل مي‌شود عزت است براي اسلام، عزت است براي ايران. شبها شش غروب مي‌شود تقريبا، ده به طور ميانگين مردم مي‌خوابند، از شش تا ده چهار ساعت است. دو ساعت براي شام و صحبت با خانم و فيلم و اينها دو ساعت مي‌شود انسان مطالعه كند يا به پدرش درس بدهد، به مادرش درس بدهد. ما مي‌توانيم همه ايران را همانطور كه امام فرمود مدرسه كنيم. بنابراين تقاضا مي‌كند از برادرها و خواهرهايي كه آموزشيارها مي‌آيند در مي‌زنند براي ثبت نام كمك كنيد و ما پارسال در سوادآموزي در دنيا، كشور دوم شديم انشاء الله امسال هم قصه، تنور را داغ نگه داريم.

«و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست