responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 450

موضوع: انتخابات

تاريخ پخش: 71/01/20

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني تقوي»

بحث امشب ما يك بحثي است كه شنيدن آن براي مردم لازم است. چون بيننده‌هاي عزيز بحث را كه مي‌بينند صبح بايد پاي صندوق رأي بروند. به چه كسي رأي بدهيم. اين بحثي است كه لازم است همه‌ي ما بشنويم. در خدمت برادراني هستيم كه ناشر هستند. جمعي از ناشرين كه شغل بسيار مهمي دارند. انشاءالله راجع به كار شما هم تذكراتي خواهم داد. اما ابتدا درباره‌ي انتخابات صحبت مي‌كنيم. چون خيلي ضروري است.

1- با تجربه و انقلابي را بايد انتخاب كرد

در الغدير جلد هشتم حديثي است كه مي‌فرمايد: اميرالمومنين علي(ع) فرمود: هركس خودش را براي كاري جلو بياندازد، نماينده‌ي مجلس، رئيس جمهور، رهبري، امام جمعه‌ها، هر شغلي هركس خودش را جلو بياندازد. ولي مي‌داند كه از او بهتر هست. هركسي خودش را براي شغلي جلو بياندازد كه بداند اهل اين شغل نيست يا اگر اهل هست، از او بهتر هست. به خدا و رسول خدا و به تمام امت خيانت كرده است. يعني آدم براي مطرح كردن خودش بايد يك توجيهي داشته باشد. به اسم اينكه مردم به من رأي مي‌دهند، نبايد كانديد شود. اين دليل نمي‌شود كه شما كانديد شوي. خوب به من هم رأي مي‌دهند.
مثلاً اگر قرائتي به مجلس برود مي‌خواهد چه كار كند؟ مي‌خواهد چه مشكلي را حل كند؟ نبايد گفت: چون مشهور هستم به من راي مي‌دهند. چه آيه‌اي داريم كه مي‌گويد: زنده باد شهرت! در روايت داريم كسي را انتخاب كنيد. مغزش و قدرت اجرايي‌اش بالا باشد. در نهج البلاغه داريم كسي كه تجربه‌اش زياد است. اين جملات در نهج البلاغه هست. الآن افراد كانديد شدند. ولي در كل بايد حساب كرد كه دليل چيست؟ حالا اين دوره براي كارهاي ديگر تمام مي‌شود. مي‌گويند: آقاي فلان شما اين سمت را قبول كن. اين مسئوليت را قبول كن. بايد ديد من مي‌توانم يا نه؟ گاهي وقت‌ها انسان براي يك كاري نمره‌اش بيست است، براي كاري ديگر نمره‌اش پايين است. ممكن است كسي سابقه‌ي انقلابي‌اش خوب باشد، مديريتش كمرنگ باشد. ممكن است كسي سابقه‌ي انقلابي‌اش متوسط باشد، اما اگر انقلابي نباشد كه اصلاً خيانت به خون شهدا است. همه بايد انقلابي باشند. آنهايي كه به انقلاب پشت كردند خيلي وضع خطرناكي دارند.
نهج البلاغه مي‌گويد: زن زناكار را سنگ باران كنيد. ولي بر جنازه‌اش نماز بخوانيد. اما براي مردي كه از جبهه فرار كرده است نماز نخوانيد. يعني فرار از جبهه از زنا بدتر است. در نهج البلاغه داريم «اجم» يعني سنگ باران كنيد. اگر كسي همسر دارد ولي با داشتن همسر فساد به بار آورده است، سنگ بارانش كنيد. اما برمرده‌اش نماز بخوانيد. اما آن كسي را كه از جبهه فرار كرده است، قرآن مي‌گويد: ( وَ لا تُصَلِّ عَلى‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدا) (توبه /84) به جنازه‌اش نماز نخوان. آن كسي كه به انقلاب پشت مي‌كند، هيچ! اما روي آنهايي كه انقلابي هستند بايد حساب كرد. انقلابي يك نمره دارد. تجربه چند نمره دارد؟ تقوا چند نمره دارد؟ ميانگين را حساب كنيد، انشاءالله يك انتخابات خوبي باشد. كساني كه دير تلويزيون را روشن كردند، گفتم: در جلد هشت الغدير آمده است كه حضرت علي فرمود: كسي كه خودش را بر مسئوليتي جلو بياندازد. مي‌داند كه در جامعه افرادي از او قوي‌تر هستند. اما باز هم جلو مي‌آيد، اين آقا به خدا و رسول خدا خيانت كرده است.

2- كسي رأي آورد بداند نمايندگي امانت است

مسئله‌ي ديگر اين است كه آقاياني كه رأي آوردند، اگر رأي آورديد، مواظب باش هركس به شما رأي داد روز قيامت يقه‌ي شما را خواهد گرفت. پير زن قمي پنبه‌اي را با چرخ نخ كرد. از كاسبي‌اش سهم امام و خمسش را نزد آيت الله حجت، صاحب مسجد حجتيه آورد. به آقا داد. وقتي اين پيرزن خواست از اتاق بيرون برود، پشت پشت رفت. آقا گفت: خانم چرا رويت را برنمي گرداني؟ گفت: مي‌خواهم چهره‌ي شما را خوب در ذهنم نگه دارم. روز قيامت تو را تحويل خدا بدهم. بگويم: خدايا من جان كندم. خمس و سهم امام را به اين آقا دادم تا از دين من حفاظت كند. اگر كم گذاشت يقه‌ي او را بگير. مرحوم آيت الله حجت مرجع تقليد بود. خمس را زمين گذاشت و زار زار گريه كرد. براي هر يك درهم خمس مي‌خواهند يقه‌ي ما را بگيرند.
اگر رأي بياوري، هريك رأي يك نخي به گردن تو است. بايد مواظب باشيم. اميرالمومنين مي‌فرمايد: (ان عملك ليس لك بطعمه) (بحارالانوار،ج32،ص361) اين رئيس شدن طعمه‌اي نيست. يك امانت است. حالا كه رئيس شدي دين تو در خطر است. يوسف در چاه افتاد يك دعا كرد. در زندان افتاد يك دعا كرد. رئيس كه شد يك دعاي ديگر كرد. وقتي رئيس شد، گفت: خدايا (تَوَفَّني‌ مُسْلِماً) (يوسف /101) عاقبت ما را به خير كن. چون خطر كسي كه رئيس مي‌شود بيشتر است. هركس رأي آورد واقعاً خودش را به خدا بسپارد.
مسئله‌ي ديگر اينكه نماينده‌ها بايد وقت بگذارند. (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ) (مطففين /1) واي به كم فروشان! كم فروش چه كسي است؟ ماه رمضان گذشته گفتم: آخوندي كه دويست تومان بگيرد، و به مقدار يك استاد دانشگاه حرف حسابي نزند، لقمه‌ي حرام خورده است. نماينده‌ي مجلسي كه اينطرف و آنطرف مي‌رود ولي كارهاي ديگر مي‌كند. فقط گاهي در مجلس بلند مي‌شود و مي‌نشيند. اگر نماينده شديد تمام وقت صرف نمايندگي شود. سي و دو تا كار نكنيد كه سي و سومي آن نمايندگي باشد. اگر به طرح‌ها و لايحه‌ها نرسيد لقمه‌ي حرام خورده‌ايد. با لقمه‌ي حرام بچه‌ي شما بدجنس درمي‌آيد. امام صادق فرمود: «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ» (كافي،ج5،ص124) لقمه‌ي حرام در بچه‌ات اثر مي‌گذارد. من از نمايندگاني كه چند كار ديگر هم مي‌كنند ناراحت هستم. چطور به كارهاي ديگر مي‌رسيد. نمي‌شود كه آدم چند كار را خوب انجام بدهد.
(أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ) (تكاثر /1) براي اين است كه آدم پول جمع كند. اگر آدم سي و دو پست بگيرد و به هيچ كدام نرسد، آن هم تكاثر است. قرآن مي‌گويد: به مجلس رفتي (لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ) (يونس /14) شما را پست داديم ببينيم چه كردي؟ حالا كه در مجلس رفتي چه كار كردي؟ واقعاً چه دلي سوزاندي؟ چه طرحي دادي؟ چه لايحه‌اي را تصويب كردي. چه مشكلي را حل كردي؟ اين چند جمله براي آنهايي كه رأي مي‌آورند.

3- خودتان را براي ديگري جهنمي نكنيد

حالا سراغ رأي دهندگان برويم. مي‌گويند: آن كسي كه پشت موتور مي‌نشيند، از آن كسي كه سوار موتور است وزنش مشكل‌تر است. حديث داريم بدبخت كسي است، كه به جهنم برود. بد بخت‌تر از او كسي است كه خودش را براي ديگران جهنمي كند. در يكي از شهرها ديدم يك نفر به يكي از نمايندگاني كه رأي نياورده بود، رسيد. خيلي عصباني بود. كارد به او مي‌زدي خونش در نمي‌آمد. گفتم: اگر بداني در اين شهر 200 جوان تارك الصلاة است، ناراحت مي‌شوي يا براي اينكه رأي نياورده است؟ مگر همه‌ي مشكلات به اين بود كه ايشان برود يا نرود؟ حديث داريم «من تَعصب او تُعُصِبَ له» (بحارالانوار،ج70،ص283) كسي كه تعصب داشته باشد، من اگر خودم را به آب و آتش بزنم بايد رأي بياورم.
سلام و رضوان خدا بر مراجع تقليدي كه از بين رفتند. به خصوص آيت الله عظمي خوانساري كه در بازار تهران بودند. ايشان در رساله‌اش بر خلاف همه‌ي مراجع يك چيز ديگري نوشته بود. معمولاً علما و مراجع مي‌نويسند اين فتواها به نظر بنده رسيده است، عمل به آن مُكفي است. ايشان در اول رساله‌اش نوشته بود كه مومنين اگر خواستند عمل كنند. خدا امام جمعه‌ي يزد آيت الله خادمي را رحمت كند. ايشان را براي خبرگان كانديد كردند. در تلويزيون آمد و گفت: من كه حوصله‌ام نمي‌گيرد حالا با زور ما را آوردند. اگر خواستيد رأي بدهيد، نخواستيد هم چه بهتر. چهره‌ي ايشان وقتي كه گفت: چه بهتر، هنوز در ذهن من هست. خيلي خبري نيست.
ديروز خدمت آقاي آخوندي بوديم. جمله‌اي را نقل كرد تكان خوردم. خيلي مهم بود. فرمود: پشت سر شيخ عباس قمي در مسجد گوهرشاد نماز مي‌خواندم. شيخ عباس قمي صاحب كتاب مفاتيح و ده‌ها كتاب ديگر است. منتهي مفاتيح ايشان معروف است. يك نماز را خواند. نماز دوم را بلند شد و رفت. ما گفتيم: حتماً متوجه شده كه لباسش نجس است. وضو ندارد. هرچه صبر كرديم نيامد. نماز فرادي خوانديم. بعد از مدت‌ها خدمت ايشان رفتيم و گفتيم: چرا شما يك نماز خواندي؟ گفت: در نماز اول چون جمعيت شلوغ بود، يك نفر از آن عقب گفت: يالله! چنان يك يالله گفت كه من در ذهنم گفتم: مريدها تا كجا آمدند. من ديدم غرور مرا گرفته است. گفتم: آدمي كه غرور دارد به درد پيشنمازي نمي‌خورد.
سلام و رضوان خدا بر بنيانگذار جمهوري اسلامي. امام مي‌فرمايد: اگر حاكم بر كره‌ي زمين شوي ولي حاكم بر نفس نشوي، شكست خوردي. ولي اگر حاكم بر هوا و هوس شوي، حاكم بر هيچ كجا نشوي، پيروز هستي. امام حسين(ع) زير سم اسب بود. امام چون حاكم بر نفس بود، پيروز شد. يزيد حاكم بر جهان اسلام بود. ولي چون حاكم بر نفس نبود، شكست خورد.

4- اگر رأي نياورند مي‌گويند: خدا به ما پشت كرده است

حالا اگر رأي نياورديد، چه كار كنيد؟ افرادي هستند كه اگر رأي نياورند اول به خدا حمله مي‌كنند. قرآن مي‌گويد: افرادي هستند كه تا زندگي‌شان كمرنگ مي‌شود، (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ) (فجر /15) همين كه وضعش خوب است، مي‌گويد: (رَبِّي أَكْرَمَنِ) (فجر /15) خدا خواسته است. لطف خدا است. اما اگر يك دوره رأي نياورد، و رزقش تنگ شد، مي‌گويد: (رَبِّي أَهانَنِ) (فجر /16) خدا به ما پشت كرده است. قرآن از اين گونه افراد انتقاد مي‌كنند كه چرا وقتي رأي نمي‌آورند مي‌گويند: «رَبِّي أَهانَنِ» ( كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ) (فجر /17) اينطور حرف نزن. شايد يتيمي را اكرام نكردي. شايد در دوره به خانواده‌ي شهدا سركشي نكردي. شايد امتحان بوده است. داشتم با يكي از برادران روحاني به اينجا مي‌آمدم. ايشان سالها روحاني حج بود. گفت: نمي‌دانم چرا امسال اسم من را درنياوردند. گفتم: شايد شب قدر يك نفر يك آهي كشيده است، گفته: (اللهم ارزقني حج بيتك الحرام) (بحارالانوار،ج94،ص374) تو خيلي خوب هستي. اما بالاخره تو كه تنهايي آه نكشيدي. چهار نفر ديگر هم آه كشيدند. خداوند (نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ) (زخرف /32) اين رزق خداست. گاهي نمي‌دهد. گاهي مي‌دهد. گاهي به يك كسي يك چيزي را مي‌دهد و به يك نفر ديگر مشابه آن را مي‌دهد. گاهي دو برابر مي‌دهد. به هر حال اگر رأي نياوردي نگوييد: (رَبِّي أَهانَنِ) (فجر /16) برويم تحقيق كنيم گير كجاست؟ يك جلسه‌اي بود كه رئيس جمهور ماهي يكبار معاونين و وزرا را دعوت مي‌كند. ما درباره‌ي مسئله‌ي نماز گفتيم و ده دقيقه از دكتر حبيبي وقت گرفتيم، ايشان هم لطف كرد و وقت خودش را به ما داد. ما چند جمله آنجا گفتيم. يك جمله‌اش اين بود. گفتم: قرآن دروغ نمي‌گويد. خدا دروغ نمي‌گويد. خدا گفته: (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) (بقره /277) اگر ايمان و عمل صالح تو درست باشد، (سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا) (مريم /96) خدا قول داده است كه اگر طرف مومن باشد، عملش هم صالح باشد، مردم او را دوست مي‌دارند. اگر ديديم يك موقع مردم ما را دوست ندارند سه معني دارد. يا «آمنوا» لغو شده است. يا «عملوا الصالحات» لغو شده است. يا خدا دروغ گفته است. پناه برخدا كه بگوييم: خدا دروغ گفته است. خدا قول داده است كه اگر ايمان و عمل صالح باشد قطعاً محبوبيت است. به همبن خاطر ده‌ها هزار شهيد و جانباز داديم اما ذره‌اي از عشق مردم نسبت به امام كم نشد. چون «آمنوا و عملوا صالحات» امام لغو نشد. ولذا «وُد» امام در ورودش 5 ميليون بود و در تشييع جنازه‌اش 10 ميليون بود. اگر ماشين مي‌گذاشتند كل ايران براي تشييع جنازه مي‌آمدند.
بعضي از فلسطيني‌ها با شكم گرسنه پست مي‌دهند. با چوب دستي مي‌ايستد و پست ميدهد. چون آن بچه‌ي فلسطيني «آمنوا و عملوا الصالحات» درست است، سختي‌ها را تحمل مي‌كند. روز قدس با همه‌ي مشكلاتي كه ما داريم، همه را فراموش مي‌كنيم و در راهپيمايي ميليوني شركت مي‌كنيم. اين نيست كه شما در راهپيمايي آمدي، آن سوز دل بچه فلسطيني شما را در خيابان آورد. بنابراين گاهي «آمنوا» كج مي‌شود. گاهي «عملوا الصالحات» مي‌لنگد.

5- برخي كه رأي نياوردند مي‌گويند: در انتخابات دستي بود

اگر رأي نياورديد همه چيز را زير پا نگذاريد. بعضي از افراد همينكه رأي نياوردند مي‌گويند: آقا در اين انتخابات يك دستي بود. البته ممكن هم است كه دستي در آن باشد. من ضامن همه‌ي صندوق‌ها نيستم. توجيه گر هم نيستم. چند سال پيش جمله‌اي را گفتم. توجيه حماقت است. ما نمي‌خواهيم توجيه كنيم. تضعيف جنايت است. تكميل رسالت است. توجيه نكنيم. ممكن است همه اشتباه كنند. بالاخره يك راننده‌ي پايه يك هم ممكن است پنچر كند. كسي كه معصوم نيست. توجيه نمي‌كنيم كه هيچ جايي هيچ عيبي صورت نگرفته است. اما بياييم بگوييم: به خاطر اينكه من رأي نياوردم كل انتخابات چنين است. دستي در آن بوده است. نبايد تضعيف كنيم. تضعيف جنايت است. يك آيه براي كساني كه وقتي رأي نمي‌آورند عقده‌اي مي‌شوند بخوانم. زمان منافقين داشتيم. اما الحمدلله الآن نداريم. خلقشان تنگ مي‌شود. ولي عقده‌اي نمي‌شوند. ولذا خيلي از افراد هستند كه وقتي رأي نمي‌آورند فوري مشغول به كارشان مي‌شوند. قرآن مي‌گويد: (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ) (توبه /58) به رسول الله مي‌گويند: معلوم نيست پول‌ها كجا خرج مي‌شود، معلوم نيست زكات‌ها و صدقات كجا مي‌رود، قرآن مي‌گويد: مي‌داني چرا مي‌گويد معلوم نيست؟ معلوم نيست چه كسي به چه كسي است.
يه ماجرا درباره‌ي همين موضوع بگويم. شهردار يكي از شهرها به طور ناشناس در مغازه‌ي بقالي رفته بود. مي‌بيند فروشنده كاهوها و آشغال هايش را در جوي مي‌ريزد. گفت: برادر اين جوي مسلمان‌ها است. جوي مي‌گيرد و راه آب بسته مي‌شود. آب از جوي بيرون مي‌ريزد و خانه‌ها خراب مي‌شود. فروشنده مي‌گويد: برو! چه كسي به چه كسي است؟ شهردار هم دستور مي‌دهد كه مغازه‌ي او را ببندند. صبح مي‌آيد و مي‌بيند كه مغازه‌اش را بسته‌اند. به شهرداري مي‌رود. مي‌گويد: من پروانه دارم. جواز دارم. قانوني است. گفت: برو كي به كي است. فهميد كه آنكسي كه ديشب آمده بود شهردار بود. ما بايد نظم را دوست داشته باشيم. نظافت را دوست داشته باشيم.
مثلاً يك نفر رأي مي‌آورد. ميگويند: مي‌داني چرا رأي آورد؟ ايشان ايام عيد رفت و به بچه فقيرها عيدي داد. ممكن است براي خدا عيدي داده باشد. ممكن هم است كه از روي سياست باشد. اما شما چون رأي نياوردي عيدي او را حمل بر فساد مي‌كني؟ اين ارزش دارد؟ يك نفر به من گفت: آقاي قرائتي مي‌داني چرا منبرت گرفته است؟ گفتم: لطف خداست. گفت: نه! كاشاني حرف مي‌زني و جك مي‌گويي، مردم نشستند جك‌هاي تو را گوش مي‌كنند و زبان كاشاني ياد بگيرند. مثل اينكه مردم ايران همه كار كردند فقط زبان كاشاني‌شان مانده است. يعني من بي مطالعه حرف مي‌زنم؟ عقده‌اي بودن هم اندازه دارد. همه‌ي حديث و قرآن را زير سوال مي‌برد، براي اينكه چرا مردم گوش مي‌دهند؟
دو نفر نشستند گفتند: بيا دروغ بزرگ بگوييم. يك نفر گفت: پدر من يك طويله داشت. يك اسب كه از اين طرف طويله مي‌خواست به آن طرف برود، چند دفعه حامله مي‌شد و زايمان مي‌كرد، آخر هم به آخر طويله نمي‌رسيد. گفت: انصافاً دروغ خوبي بود. گفت: پدر من هم يك چوب بلندي داشت. وقتي ابر مي‌شد، با چوب ابرها را تكان مي‌داد. گفت: وقتي ابر نبود چوب را كجا مي‌گذاشت؟ گفت: در طويله‌ي پدر تو مي‌گذاشت. دروغ هم اندازه دارد.

6- علامت منافق

بعضي‌ها مي‌گويند: برو بابا چه كسي به چه كسي است؟ (فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها) (توبه /58) بعضي از منافقين اينطور بودند كه وقتي از صدقات عطا مي‌شد، اگر يك چيزي به او مي‌دادي، راضي بودند. (إِنْ لَمْ يُعْطَوْا) (توبه /58) اگر به آنها داده نمي‌شد، (إِذا هُمْ يَسْخَطُون) (توبه /58) عصباني بودند. اين علامت منافق است. كه وقتي پول مي‌دهي راضي است، وقتي پول نمي‌دهي عصباني است. ما بايد ساخته شويم. من متاسف هستم چون خود من هم هنوز ساخته نشدم. يك موقع در حرم امام رضا حالي داشتم. دعا و مناجاتي كردم. به نظر خودم سيم من وصل شده بود. همينطور كه مشغول دعا بودم، يك نفر آمد گفت: آقاي قرائتي اين پول‌ها را به فقير بده. من گفتم: خودت بده. من زوار هستم. (سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم) (فقيه،ج2،ص613) داشتم دعا مي‌خواندم. چند دقيقه‌ي ديگر دوباره گفت. گفتم: من زوار هستم. خودت بده. باز دوباره شروع به دعا خواندن كردم. دوباره گفت: آقاي قرائتي اين پول را به فقير بده. دفعه‌ي سوم من خيلي عصباني شدم. پول هايش را تا كرده بود. من فكر كردم بيست تومان است. گفتم: بيست تومان دست گرفتي و سه بار حواس من را پرت كردي. من را رها كن. گفت: بيست تومان نيست. هزار تومان است. من تا ديدم هزار تومان است يك خرده فشار خونم كم شد و آرام شدم. پول را داد و رفت. وقتي رفت من فكر كردم اين يك سيلي از امام رضا بود. امام رضا مي‌خواست بگويد: قرائتي سي سال است كه آخوند هستي. دو ليتر هم گريه كني. تا مادامي كه فشار خونت با بيست توماني و هزار توماني پايين و بالا مي‌رود زير صفر هستي. گول عمامه‌ات را نخور. گول آخوند بودنت را نخور. روح بزرگ از نعمت‌هايي است كه خدا به پيغمبرش مي‌گويد: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (شرح /1) روح بزرگ به تو دادم. قرآن مي‌گويد: وقتي به منافق مي‌دهي راضي است. همينكه به او نمي‌دهي عصباني است. انشاءالله ما اينطور نباشيم.
گاهي آدم‌هاي خوب رأي نمي‌آورند، حديث داريم اگر آدم خوبي هستي رأي نياوردي غصه نخور. (لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْكَ أَهْلُ مِصْرِك‌) (بحارالانوار،ج75،ص162) اگر تمام اهل شهر جمع شدند. همه‌ي شهر گفتند: آدم بدي هستي. «لم يحزنك» (بحارالانوار،ج75،ص162) ناراحت نشو. اميرالمومنين مي‌گويد: اگر در دست تو طلا است، همه گفتند: سفال است. خودت كه مي‌داني طلا است. اگر در دست تو سفال است. همه گفتند: طلا است. خودت كه مي‌داني سفال است. يعني حرف ديگران تو را گيج نكند. اگر همه گفتند: خوب هستي خوشحال نشو. «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‌ نَفْسِهِ بَصيرَةٌ» (قيامت /14) من وارد جلسه مي‌شوم. مي‌گويند: صل علي محمد يار امام خوش آمد. من يار امام هستم؟ نماز من مثل امام است. روحيه‌ي من مثل امام است. مردم مي‌گويند. اما من خودم بايد بدانم كه مثل امام نيستم. گاهي آدم خوبي است امام رأي نمي‌آورد. اميرالمومنين مي‌فرمايد: اگر همه‌ي مردم شهر گفتند: آدم بدي هستي. ناراحت نشو. روحت بزرگ باشد.

7- رأي فاسد از نظر قرآن

چند نوع رأي داريم. بعضي رأي‌ها انتقامي است. رأي فاسد كه رأيي است كه خود وزارت كشور درمورد آن عمل مي‌كند. من از لحاظ قرآني رأي فاسد مي‌گويم. مي‌گويد: برو به او رأي بده. مي‌گوييم: چرا او را كانديد كردي؟ مي‌گويد: خودمان هم مي‌دانيم رأي نمي‌آورد. فقط مي‌خواهيم رأي او را بشكنيم. براي اينكه رأي او را بشكند، از روي انتقام با آقاي(الف) به آقاي(ب) رأي مي‌دهد. وگرنه به آقاي(ب) ايماني ندارد. فقط مي‌خواهد دو رأي از او كم كند.
گاهي رأي انتفاعي است. نماينده گفته است: اگر من وكيل شوم، چه مي‌كنم. اين كار را مي‌كنم. اما بعضي كارها را نمي‌شود كرد. من خودم ديروز خدمت رئيس جمهور رسيدم، گفتم: آقا اين گوشت گران است. مردم داد مي‌زنند. هرچه هم مردم خوب باشند، گاهي جيغ مي‌زنند. حضرت موسي خيلي خوب بود. پيغمبر اولوالعزم بود. ولي از كارهاي خضر جيغ مي‌زد. حضرت خضر كار مي‌كرد، حضرت موسي توجيه نبود داد مي‌زد. من فرمول اقتصادي شما را نمي‌دانم. ولي مردم جيغ مي‌زنند. ايشان بيان‌هايي داشت. گفتم: وقتي مردم جيغ مي‌زنند اثر مي‌گذارد. من به مقداري كه سواد داشتم، بالاخره قابل اين هستم كه بحث كنم. راحت نشستيم و با هم صحبت كرديم. گاهي بچه‌ها مي‌گويند: ما آدامس مي‌خواهيم. شكلات مي‌خواهيم. پدر هم مي‌گويد: حالا براي بعد باشد. بچه‌ها داد و فرياد مي‌كنند. پدر مي‌بيند اگر هرچه را كه بچه‌ها مي‌خواهند برايشان بخرد، اصلاً نمي‌تواند پس انداز كند. صلاح مي‌داند كه بچه‌ها بد بگذرانند اما در آينده يك قطعه زمين داشته باشند. ايشان مي‌گفت: من اگر بخواهم همه‌ي گوشت و نان را سوبسيت بدهم، من براي نان مي‌توانم سوبسيت بدهم. اگر بخواهيم نفت بفروشيم و پولش را نان نگه داريم، آن وقت ده سال ديگر آن كسي كه خواست رئيس جمهور شود زندگي ما مثل زندگي شوروي مي‌شود. اگر سي ميليارد دلار الآن به شوروي بدهي ديگر نمي‌تواند بلند شود. چون نظامش، نظام فاسدي بود.
اگر بچه را تا پانزده سالگي بغل كردي ديگر وقتي زمين گذاشتي، ديگر زانويش خشك شده است. ما براي بچه‌ها هرچه هم گريه و داد و فرياد كنند، بايد دندان سر جگر بگذاريم، خودمان را فدا كنيم پايه‌ي مملكت را يك طوري بنا مي‌كنم كه بيست سال ديگر ايران روي پاي خودش بايستد. نفت فروختن و سوبسيت دادن وزندگي درست كردن اين اقتصاد اضطراري است. اقتصاد سالم نيست. زندگي در سنگر زندگي اضطراري است. ما بايد به جايي برسيم كه كشاورز با اطمينان كشاورزي كند. يك سال سيب زميني مي‌كاشتند، كيلويي يك تومان بود مي‌پوسيد. همه از بين مي‌رفت. گفتيم: اينها را يك قيمت جمع كنيم، تا كشاورز سود كند و كشاورزها در روستا دست به توليد بزنند. گفتيم: چه كنيم كه كشاورز سود كند؟ گفتيم: سيب زميني را هشت تومان كنيم حتي اگر براي خودمان ضرر داشته باشد و ما مجبور باشيم سيب زميني را به افغانستان و شوروي يا جاهاي ديگر مفت بدهيم. ما اگر خواسته باشيم يك مقدار اقتصاد سيب زميني را ميزان كنيم كه كشاورز با اطمينان كشاورزي كند، اگر خواسته باشيم چند كار مطمئن بكنيم، يكجا بايد از يك سوبسيت صرف نظر كنيم. مدت زيادي ايشان با ما صحبت كرد و گفت: گاهي وقت‌ها فشار دوسال است اما آينده راحت‌تر است. بيان‌هايي را كرد كه من قانع شدم. گفتيم: خوب بيا بگو. گفت: بله بايد بگوييم. چون مردم وقتي نمي‌دانند جيغ مي‌زنند. قرآن هم مي‌گويد: حق با مردم است كه جيغ مي‌زنند. كسي كه خبره نيست صبر هم ندارد.

8- رأي دادن واجب است

كسي كه در انتخاب نرود مسلمان نيست. كسي كه صبح شود و نسبت به امور مسلمين بي توجه باشد مسلمان نيست. مجلس شوراي اسلامي از امور مسلمين است. كسي كه صبح از خواب بيدار شود و بگويد: به ما چه كه رأي بدهيم، كسي كه نسبت به امور مسلمين بي توجه باشد، مسلمان نيست. همه مي‌رويم به يك كسي رأي مي‌دهيم. نه! بايد تحقيق كنيم. شما اگر خودت شناخت داري كه قرائتي ضعيف است، اما همه گفتند: خوب است. يعني خودت با من يك سفر حج آمدي، چهار بار معامله كردي مثال عرض مي‌كنم. برخوردهايي با من داشتي و متوجه شدي كه من ضعيف هستم. اگر در وديوار گفتند: فلاني خوب است. اما شما خودت خوب مرا مي‌شناسي حرام است رأي بدهي. يعني در اينجا اصل اجتهاد خودت است.

9- با شخص با تجربه داراي تقوا مشورت كن

اما اگر واقعاً نمي‌داني بايد مشورت كني. مشورت كن با كساني كه خداترس هستند. اصلاً آدم نمي‌گويد: با كساني كه با تقوا هستند. رأي شما كليد كشور است. كليد كشور را مي‌خواهي در دست چه كسي بگذاري؟ اگر بخواهيد دخترتان را به يك پسر جوان بدهيد، چقدر تحقيق مي‌كنيد؟ مملكت از دختر شما مهمتر است. اگر بخواهي كليد خانه‌ات را به كسي بدهي به چه كسي مي‌دهي؟ اگر شناخت داري اول اجتهاد خودت، دوم مشورت كن با كسي كه خداترس است. خداترسي كافي است؟ نه! بعضي از افراد تقوا دارند ولي مغزشان كار نمي‌كند. بينش ندارند.
حديث داريم، كسي كه هم تقوا داشته باشد و هم بينش داشته باشد. دين و ديد لازم است. آن كسي كه با او مشورت مي‌كني تقوا و بينش داشته باشد و آن كسي كه تجربه دارد. تا خودت شناخت داري اجتهاد خودت درست است. نمي‌تواني به اطمينان حرف اين و آن باشي. اگر من گفتم: به آقاي(الف) رأي بده ولي خودت مي‌داني كه او چطور شخصيتي است اجتهاد خودت درست است. مثل ماه، اگر تو ماه را ديدي فردا عيد فطر است. روزه‌ات را بخور. حتي اگر همه‌ي مراجع ماه را نديدند فردا براي تو عيد است. اصل در انتخاب اجتهاد خودت است. تقوا، عقل، تجربه يك مثلثي براي مشورت با ديگران است. اگر تقوا داشت و تجربه نداشت با او مشورت نكن. اگر رأي نياورد، چه بهتر. (عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) (بقره /216) خدا مي‌داند كه من بارها يك چيزي را خواستم و مستجاب نشده است. خدا را شكر كردم چه خوب شد كه مستجاب نشد. جوان عاشق دختري است. دلش پر مي‌زند كه با او ازدواج كند. ولي نمي‌شود. بعد هم معلوم مي‌شود كه چه خوب شد كه نشد. مثلاً معلوم شد كه اين دختر سرطان دارد. اگر خواسته باشد به شما عزت بدهد، در مجلس هم نباشي عزيز هستي. اگر خدا خواسته باشد خوارت كند وكيل هم شوي در آنجا يك حرفي مي‌زني كه تو را بيرون مي‌كنند.
امام خيلي به مناجات شعبانيه تكيه داشت. در مناجات شعبانيه هست، خدايا زيادي و كم من دست تو است. اينطور نيست كه اگر به مجلس بروم عزيز باشم. آدم نمي‌فهمد. من رفتم اول طلبگي روضه بخوانم اما منبر من نمي‌گرفت. يادم است كه شب عاشورا بود، در حسينيه بودم گفتم: ابالفضل، مردم خنديدند. گفتم: علي اصغر، ديدم مردم مي‌خندند. همه‌ي حرف‌هايي كه آقاي كوثري مي‌زد من هم مي‌زدم، ولي مردم مي‌خنديدند. حتي رفتند نامه نوشتند كه ما اين شيخ را نمي‌خواهيم. شب هفتم محرم مي‌خواستند من را بيرون كنند. بعد كه پاي تخته آمدم، فهميدم كه چه خوب شد كه منبر ما نگرفت. آدم نمي‌داند. گاهي وقت‌ها شكستي كه مي‌خورد برايش مفيد است. داروين پدرش پزشك بود. او را دنبال پزشكي فرستاد. شكست خورد. دنبال آخوندي رفت. كشيش شد. شكست خورد. در دو رشته شكست خورد. در رشته‌ي علوم طبيعي رفت موفق شد. گاهي وقت‌ها انسان يكجا موفق نيست ونمي داند اما به نفعش است.

10- كار نماينده تصويب قانون است

مسئله‌ي ديگر اين است كه كار نماينده‌ها تصويب قانون است. مي‌گويند: آقا اگر ما به تو رأي بدهيم كجا را لوله كشي مي‌كني؟ اين كه لوله كش نيست. كجا را آسفالت مي‌كني؟ مگر وزارت راه است. اصل كار نماينده اين است كه قانون تصويب كند. درود و سلام بر دكتر بهشتي باشد. وقتي مي‌خواست قانون اساسي را بنويسد، قانون دوازده كشور مترقي را مطالعه كرد. گفت: ما مي‌خواهيم يك قانوني وضع كنيم، كه تمام كمالات قانون‌هاي جهان را داشته باشد، اضافه هم داشته باشد. اصل كار نماينده قانون است. منتهي اگر توانست خدمات جنبي هم برساند كه بهتر است. اما اينكه من به تو رأي مي‌دهم به شرطي كه دوچرخه‌ي من را موتور كني، درمانگاه را بيمارستان كني، اينها كارهاي نماينده نيست و اگر نماينده‌اي قول بدهد، شايد نتواند و اگر هم توانست هنر خودش است. اصل كار اين نيست.
حرف هايم را جمع كنم. چه گفتم؟ فردا واجب است همه پاي صندوق‌ها برويد. دليل وجوب كسي اگر صبح از خواب بيدار شود، و به فكر امور مسلمين نباشد مسلمان نيست. در انتخاب افراد اجتهاد بر هر تقليدي مقدم است. حتي اگر همه‌ي مردم گفتند فلاني خوب است، ولي شما مي‌داني كه او چطور آدمي است حرام است كه به او رأي بدهي. اگر واقعاً شناخت نداري مشورت كن. در مشورت مثلث داريم. مثلث تقوا، عقل، تجربه، اين هم يك اصل بود. بعضي‌ها انتقامي رأي مي‌دهند. درست نيست. براي اينكه فلاني رأي نياورد به او رأي مي‌دهند. وجداناً در قيامت گير هستيم. بعضي‌ها انتفاعي رأي مي‌دهند. يعضي‌ها از روي عاطفه رأي مي‌دهند. دلم سوخت. صنفي رأي مي‌دهند. چون آخوند است به او رأي مي‌دهند. چون كت و شلواري است به او رأي مي‌دهند. از همه مهمتر اينكه يك اقيانوس حديث داريم كه روز قيامت اولين سوال، سوال از ولايت است. مي‌پرسند ولايت چه كسي را قبول كردي؟ ولايت رسول خدا و ائمه‌ي معصوم و در زمان غيبت ولايت فقيه، بايد به كسي رأي بدهي كه خط ولايت فقيه او از درون و بيرون، هم ايمان و عملكردش و هم قلم و بيانش، خط ولايت را تقويت مي‌كند. ولايت مراد ولايت اهل بيت است و در زمان غيبت خود امام زمان فرمود: ولايت از مجتهد عادل واجب است.

11- به افرادي كه در خط ولايت فقيه هستند رأي دهيد

واجب است ما به كسي رأي بدهيم كه در خط مقام معظم رهبري باشد. البته مواظب باشيد كه تهمت نزنيد. ممكن است يكجا بگويم: چرا عباي مقام معظم رهبري كج است؟ يكدفعه يك نفر مي‌گويد: اين ضد ولايت فقيه است. من نمي‌دانم اين چه خباثت و حرامزادگي است. اينطور نيست كه هركس مي‌گويد: من طرفدار ولايت فقيه هستم راست بگويد. هركسي هم اگر حرفي زد، اينطور نيست كه ضد ولايت فقيه باشد. ماعاشق امام بوديم. ولي يك موقع كه به جماران مي‌رفتيم و خسته مي‌شديم، مي‌گفتيم: قربانش بروم كجا خانه ساخته است. حالا ما اگر گفتيم: چرا خانه‌ي امام سربالايي است دليل بر اين نيست كه ضد ولايت فقيه هستيم. مي‌شود كه رقابت سالم باشد. متاسفانه رقابت‌ها تخريبي است. مي‌گويند: اگر پيغمبر سفارش كرده بود، زهرا را اذيت كنيد، بهتر از اين نمي‌شد اذيت كرد. اگر امام يك فتوا مي‌داد، اگر در توضيح المسائل‌ها هم يك فتوا بود، اگر بود: تا مي‌توانيد همديگر را خراب كنيد، اگر امام چنين فتوايي مي‌داد از اين بهتر نمي‌شد.
بعضي از ما لذت مي‌بريم كه همديگر را خراب كنيم. مرحوم مدرس، امام، آيت الله كاشاني، همه‌ي مجتهدين انقلابي ما مي‌گفتند: دين از سياست جدا نيست. بنابراين فردا ضمن اينكه كار سياسي است كار ديني است. چون كار ديني است قصد قربت مي‌خواهد. شما فردا وضو بگير، وقتي پاي صندوق مي‌رويد انگار نماز جمعه مي‌رويد. انگار مسجد مي‌رويد تا بك يا الله بگوييد. بگو: خدايا من مقداري كه فهميدم اين است. بقيه‌اش را هم خودت درست كن. اگر براي رضاي خدا جلو رفتي، اگر چهار نفر نا جنس به مجلس رفتند قرآن قول داده است و گفته تو براي خدا قدم بردار. اگر هم يك موقع تفاله‌اي به مجلس رفت، يعني اگر تو براي خدا قدم برداشتي، اگر چهار نفر بد هم وارد مجلس شدند خدا پته‌ي آنها را روي آب مي‌ريزد. تو براي خدا قدم بردار، خدا درست مي‌كند. مگر مملكت ما چطور درست شد؟ امام براي خدا قيام كرد. نه اسلحه و توپ و تانكي داشت. نه حزب و بودجه‌اي داشت. فقط قصد قربت كرد خدا همه‌ي كارهاي امام را اصلاح كرد. واجب است كه شما فردا شركت كني. براي خدا شركت كني. زود هم نگويي: ضد ولايت فقيه، زود نگويي: اين طرفدار است. آن طرفدار نيست. افرادي هستند كه تمام جلسات، حركت‌ها، قلم‌ها، بيان‌ها اصلاً معلوم است كه اين ضد ولايت فقيه است. آدمي هم هست مردي است. حالا يك كلمه حرف زده است. اما واقعاً مريد است. بنابراين زود كسي را وصله دار نكنيد.
خدايا ما ده‌ها هزار شهيد داديم، انتخابات ما را طوري قرار بده كه حضرت مهدي بگويد: دست شما درد نكند. امام و شهدا بگويند: دست شما درد نكند. خدايا روح ما را بزرگ قرار بده. آنهايي كه رأي مي‌آورند اصلح باشند. كساني هم كه رأي نمي‌آورند به كارهاي مفيدتري بدون هيچ ناراحتي مشغول كار ديگر شوند. به حركت‌هاي ما رنگ خدايي بده. بر رشد مملكت ما روز به روز بيفزا. خدايا مقام معظم رهبري را، امت عزيز ما را تاييد بفرما. خدايا كسي را كه خيانت مي‌كند، براي اينكه كسي ديگر رئيس شود خدايا ايمانش را زياد بفرما. اگر باند خيانتكاري هستند و قابل هدايت نيستند، خدايا همينطور كه نا الآن هرچه استخوان بين گوشت‌ها بوده است بيرون انداختي، هر نوع نقشه‌ي ديگر هم در نظام ما در كار است كه ما خبر نداريم، خودت آن استخوان‌هاي ساكت را از بين گوشت‌ها بيرون بكش. مملكت ما را از همه‌ي كارهاي فاسد دور بدار. رأي واجب است. انتخاب خود شما لازم است. كسي كه با او مشورت مي‌كني سه شرط عقل، تقوا و تجربه را داشته باشد. عزت و ذلت با مجلس نيست. رأي آورديد الحمدلله! رأي نياورديد يك كار ديگر كنيد. خيلي‌ها در مجلس ذليل هستند. خيلي‌ها هم بيرون مجلس عزيز هستند. قدم را براي خدا بردار. خدا درست مي‌كند.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 450
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست