نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 451
1- شناخت راه مستقيم در انتخابات 2- بياعتنايي به انتخابات، كفران نعمت الهي 3- انتخابات، نمود عدالت اجتماعي 4- سپردن امانتها به افراد صالح و امين 5- انتخابات، مشاركت در امور جامعه اسلامي 6- انتخابات، عامل تضعيف توطئههاي دشمنان 7- انتخابات، اعلام وفاداري به شهدا و جانبازان 8- انتخاب افراد متعهد و متخصّص
موضوع: انتخابات، حق شهروندي، تكليف ديني
تاريخ پخش: 23/03/92
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
عزيزاني كه پاي تلويزيون هستند، زماني بحث را ميبينند كه ماه شعبان سال 92 است. اوائل شعبان است. تولد امام حسين(ع) را داريم. كه روز پاسدار است. تولد ابالفضل (ع) را داريم كه برادر وفادار نسبت به نظام حسيني است. و تولد امام زينالعابدين و بعد هم تولد امام زمان(ع). اين اعياد شعبانيه را به همه تبريك ميگويم. به خصوص روز پاسدار، كه روز بعدش روز جانباز است. تبريك ميگويم.
در خدمت عزيزاني هستيم كه پاسدار در جزيرهي ابوموسي هستند. از همه شما تشكر ميكنم و از مسؤولين و مديراني كه به هر حال اين جلسات را تشكيل داديد، به خصوص تشكر ميكنم.
من ميخواهم براي روز پاسدار صحبت كنم، ولي چون بحث را زماني ميبينيد كه در آستانهي انتخابات است، راجع به انتخابات ميخواهم صحبت كنم. من هم يك انسان سياسي نيستم. با نگاهي سياسي، به عنوان معلم قرآن حرف ميزنم. هيچكس نميتواند حرف مرا رد كند. چون از خودم نيست كه رد كند، متن سخن خالق است. «إِنْ شاءَ اللَّه»! تذكراتي اگر هست برخاسته از قرآن است. احدي هم به من نگفته چه بگو. اصلاً در اين سي و چند سال در تلويزيون كسي به من نگفته چه بگو. اختيار با خودم بوده است. من هم بدون حب و بغض «إِنْ شاءَ اللَّه» مطالبي را عرض كنم.
1- شناخت راه مستقيم در انتخابات
ما در همه شرايط و هميشه بايد از خدا بخواهيم در انتخاب درست انتخاب كنيم. منتهي توجه نداريم كه هر روز از خدا ميخواهيم. همه مسلمانها واجب است در نماز بگويند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (فاتحه/6) يعني خدايا در انتخابم راه مستقيم را انتخاب كنم. كج نروم. جالب اين است كه همه دعاها مستحب است و يك دعاي واجب داريم. اين خيلي مهم است. همه دعاها مستحب است. يك دعاي واجب داريم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» است. با ايشان ازدواج كنم يا نه؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ». اين شغل يا آن شغل؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ». اين كلمه را بگويم يا نگويم؟ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ». ببخشم يا نبخشم؟ برخورد كنم؟ موضعگيريام چطور باشد؟ چطوري تبليغات كنم؟ روز پاسدار است، از كربلا بگويم. امام حسين! ماجراي كربلا اين بود كه 72 نفر و جمعي راه مستقيم را انتخاب كردند، باقيها رفتند راه يزيد را انتخاب كردند. سي هزار نفر يزيدي، 72 نفر حسيني! كه هميشه ما بايد از خدا بخواهيم، يك دعا ميكنم همه آمين بگوييد.
خدايا به آبروي امام حسين و اصحابش همه ما را هميشه در هر كار، در هر فكر، هميشه همه ما را در همه كار به راه مستقيم هدايت بفرما. (الهي آمين)
بايد دعا كنيم چون عقل ما كوتاه است. بارها گفتم، دليل اينكه عقل ما كوتاه است اين است كه پشيمان ميشويم. اگر انسان عقلش كامل بود هيچوقت پشيمان نميشد. پشيماني دليل بر كوتاهي عقل است. بايد از خدا بخواهيم.
اما شركت در انتخابات؛ يكي اينكه از بركات جمهوري اسلامي شركت مردم در ادارهي كشور است. پدران ما آمدند زندگي كردند، مردند. يك نفر به اينها نگفت، چه كسي رئيس باشد. ولي هر سال به طور ميانگين يكبار از من ميپرسند: شوراي شهر كه باشد؟ رئيس جمهور كه باشد؟ نماينده مجلس كه باشد؟ خبرگان كه باشد؟ يعني تقريباً هر سالي يك انتخاب، سي و چند سال از انقلاب گذشته، سي و چند تا هم انتخابات داشتيم. سي و چند سال از انقلاب گذشته است. اين نعمت است. از بركات جمهوري اسلامي شركت دادن مردم در ادارهي كشور است.
2- بياعتنايي به انتخابات، كفران نعمت الهي
حالا اگر بياعتنا بوديم. بياعتنايي به انتخابات كفران نعمت است. ممكن است بگويي: آقاي قرائتي ما چند بار پاي صندوقها آمديم. وضع ما خوب نشد. نه تخم مرغ ارزان شد. نه شكر ارزان شد. نه ماشين ارزان شد. نه سكه ارزان شد. نه خانه ارزان شد. هر كاري هم كردند نشد. حالا كه نشد، پس ما ديگر نيستيم. جواب اين را قبلاً دادم. در يك دقيقه تكرار كنم.
پس موضوع بحث: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»، انتخابات. چرا؟ براي اينكه شب جمعهاي گوش ميدهند كه فردايش ميخواهند پاي صندوق بروند. 1- شركت در انتخابات از بركات جمهوري اسلامي است. 2- بياعتنايي در انتخابات كفران نعمت است.
اما گلههايي كه داريم. چرا انتخابات آنطور كه ميخواستيم نشد؟ بحث من اين است. ما توجيه نميكنيم. توجيه حماقت است. معذرت ميخواهم از آقاياني كه اين را تكراري ميشنوند. چون اين را گفتم. ولي اجازه بدهيد تكرار كنم. توجيه حماقت است، يعني ما نميخواهيم توجيه كنيم كه همه اينهايي كه انتخاب شدند آدم خوبي بودند، و آدمهاي خوب هم همه تصميمهايشان خوب باشد. ممكن اسد انتخابي بد بوده يا كار فلان مسؤول بد بوده. ما توجيه نميكنيم. آدم بايد خيلي آدم احمقي باشد كه بگويد: مملكت ما بيعيب است. توجيه حماقت است. اما بگوييم: حالا كه عيب دارد پس ديگر ما نيستيم، تضعيف كنيم. تضعيف جنايت است. بگوييم: حالا كه خراب شد، پس ديگر ما نماز جمعه نميرويم. ديگر ما پاي صندوق نميرويم. تضعيف كنيم. ميدانيد چند صد هزار جوان شهيد شده، جانباز شده، اسير شده، نميشود كنار رفت.
يكوقت اگر يك گروه كودتاچي آمدند نظام را درست كردند، ميگوييم: آقا گور پدرشان ما نيستيم. اما به چه كسي بگوييم: گور پدرشان، بچههاي خودمان بودند. در هر شهر و روستايي، كوچه و برزني بهترين جوانها رفتند شهيد شدند. حالا برويم تضعيف كنيم. جنايت به خون شهداست.
تكميل رسالت است. رسالت ما اين است كه تكميل كنيم. يعني اگر يكبار كسي به اسم دين آمد، بعد ديديم آنطور كه ميگفت نيست. خيلي خوب، اين بار ديگر حواسمان را جمع كنيم، گول شعارهايش را… بگوييد… نخوريم! تكميل كنيم. يعني از تلخيهاي گذشته استفاده كنيم. اين بار تكميل كنيم.
چه گفتم؟ ميخواهم اينها را حفظ كنيد. توجيه حماقت است. تضعيف جنايت به خون شهداست. تكميل، رسالت ما، مسؤوليت ما اين است كه تكميل كنيم. مواظب باشيم يك قدم جلوتر برويم. اين هم يك مسأله است.
3- انتخابات، نمود عدالت اجتماعي
مسألهي سوم بهترين نمود عدالت در كشور ما انتخابات است. چون امام خميني يك رأي دارد، يك آدم عادي عادي عادي هم يك رأي دارد. خوب عدالت از اين بهتر؟ هركسي يك رأي دارد. بالاترين شخصيت و ضعيفترين شخصيت هركدام يك رأي دارند. اين قلهي عدالت است. انتخابات قلهي عدالت است. اين هم يك نكته، اينها را بنويسم. چون يكوقت ميبيني مرگ براي همه است. يكبار ديديد ما نيستيم، اين كلمات باشد. انتخابات قلهي… شما بگوييد… عدالت است كه همه يك رأي دارند.
4- عرض كنم كه صندوقها، امانت است. تمام اينهايي كه دستاندركار صندوق هستند، از وزارت كشور، نيروي انتظامي، شوراي محلي، نميدانم، شوراي نگهبان، بدانيد صندوق امانت است. و خيانت به امانت خيلي مهم است. قرآن ميگويد: علامت مؤمن اين است كه«وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مؤمنون/8) مؤمن بايد امانتها را مراعات كند. اين هم يك مورد.
مسألهي ديگر انتخابات عرصه آزمايش نامزدهاست. چون قرآن يك آيه داريم، از كجا درميآيد؟ از اين آيه درميآيد. قرآن ميگويد: «فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْض» (انعام/53) يعني مردم را باهمديگر امتحان ميكنيم. به او ميدهيم، به او نميدهيم، او رأي ميآورد، او رأي نميآورد ببينيم چطور برخورد ميكند؟ اگر رأي آورد مغرور ميشود. اگر رأي نياورد دري وري ميگويد. از كشور فرار ميكند، ميرود.
خدا از ما يك چيزي ميخواهد. ميشود همه به اين قرآن عمل كنيم؟ نامزدها كه معلوم نيست پاي تلويزيون باشند. به گوششان برسانيد. شايد ستاد انتخابات پاي تلويزيون باشند. قرآن ميگويد: طوري باشيد كه رأي دادند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين»! اگر رأي ندادند، «اللَّهُ أَكْبَر»! اگر به من رأي دادند، مردم بصيرت دارند، فرهيخته هستند. اگر رأي ندادند اين تودهي ناآگاه! اين نامردي است كه اگر به من رأي دادند، نخبه هستند. اگر به من رأي ندادند ناآگاه هستند. اين بازي كردن است. اينكه ميگويم شد.
اول انقلاب يكي از اين منافقين خودش را كانديدا كرده بود. حالا يا منافق يا نيمه منافق، با منافقين تاب ميخورد. براي اينكه رأي جمع كند ميگفت: اين ملت قهرمان! رأيها را كه شمردند، رأي نياورد، گفت: اين تودهي ناآگاه! يعني ساعت ده صبح كه هنوز وضعش روشن نشده بود، مردم قهرمان بودند. ملت قهرمان! بعدازظهر كه رأي نياورد، تودهي ناآگاه شدند. اين بازي است. الان هم فرار كرده است. «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاس» (آلعمران/140) آيه قرآن است.
قرآن ميگويد: طوري باشيد كه «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُم وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم» (حديد/23) آيه قرآن است اينكه خواندم. يعني اگر دادند مغرور نشويد. گرفتند مأيوس نشويد. مثل دوست شيرازي ما اينطور بود. ميگفت: كارمند بانك يك روز اين قسمت بانك ميايستد پول ميدهد. مسؤول پرداخت است. يك روز ديگر رئيس بانك ميگويد: شما آن قسمت بايست. مسؤول دريافت ميشود. يعني آن روزي كه پول ميدهد سكته نميكند. آن روزي كه پول ميگيرد، بد مستي نميكند. مثل كارمندهاي بانك باشيد. يك روز اينجا مسؤول دريافت هستيم، يك روز در آن قسمت مسؤول پرداخت هستيم. دريافت و پريافت… دريافت و پرداخت، در روح بانكي اثر نميكند. يعني اينقدر روح باز است.
خود امام قهرمان اين كار بود. در هواپيما نشست، از فرانسه به ايران بيايد. با او مصاحبه كردند چه احساسي داري؟ فرمود چه؟ هيچي! يعني جمهوري اسلامي تشكيل دادم، «الْحَمْدُ لِلَّه»، هواپيما سرنگون شد باز هم «الْحَمْدُ لِلَّه» شهيد شديم. روح بزرگ است. اين هم يك مسأله.
4- سپردن امانتها به افراد صالح و امين
مسألهي ديگر اينكه، قرآن يك آيه دارد ميگويد: پستها را به اهلش بسپاريد، چون گفتيم: صندوقها امانت است. رأيها امانت است. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُم» خدا امر كرده، كه امانت را «إِلى أَهْلِها» (نساء/58) امانت را به اهلش بدهيد. اهلش هم هركسي اهليت يك چيزي دارد. ممكن است يك كسي به درد يك كار ميخورد، به درد كار ديگر نميخورد.
يكوقت يك كسي پيش من آمد گفت: ميخواهم خودم را براي فلان مسؤوليت، رياست جمهوري، ديگر حالا پشت پرده چيزي نيست. چند سال پيش. يك كسي آمد گفت: ميخواهم خودم را كانديدا كنم؟ گفتم: آدم خوبي هستي اما عرضه هم داري؟ قرآن نگفته: حكومت آينده براي آدمهاي خوب است. نگفته: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ نماز شب خوان»، «عِبادِيَ المتقون»، «عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبياء/105) يعني صلاحيت هم دارد. ممكن است كسي نماز شب بخواند، اما صلاحيت نداشته باشد. «أَنَّ الْأَرْضَ» ارض يعني چه؟ «يَرِثُها» وارث زمين ميشوند. چه كساني؟ «عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» صلاحيت بايد داشته باشد.
قرائتي ممكن است در معلمي خوب باشد. اما آرپيچي هم ميتواند بزند؟ اگر ديديد من آمدم آرپيچي بزنم، بايد دست مرا بگيريد، مرا عقب پرت كنيد. ميگويم: آقا من سي سال است، سي و چند سال است معلم ميليوني هستم. بله، در معلمي حرفهايت را در تخته سياه بزن. اما تو به درد اين كار نميخوري. حتي ممكن است كسي يك كارهاي بزرگ را بتواند. مثلاً بولديزر خاك برميدارد، اما قند هم ميتواند بشكند؟ يك كسي ممكن است قبا بدوزد، نتواند كت شلوار بدوزد. تافتون بپزد، سنگك را خراب كند. بايد ديد اين به درد اين… امانت را به اهلش بسپاريد. موفقيت در چيزي دليل موفقيت در جاي ديگر… بگوييد… نيست. اين هم يك مسأله است.
5- انتخابات، مشاركت در امور جامعه اسلامي
مسألهي ديگر اينكه شركت در انتخابات به چه دليل واجب است؟ دلايل شركت؛ اين هم يك بحث قشنگي است. دلايل شركت، به چه دليل شركت كنيم؟ 1- اول اينكه حق ما است. حق است، حق ما است. چه حقي است؟ هم حق سياسي است. هم حق اجتماعي است. هم حق شهروندي است. 2- در جمهوري اسلامي غير از اينكه حق است، تكليف هم هست. يعني حق شرعي هم هست. ديگر چه؟ 3- اطاعت از رهبري. اطاعت از مراجع است. از امام، رهبري، مراجع. 4- رأي دادن فرار از بيتفاوتي است. آدمي كه رأي نميدهد، معلوم ميشود آدم بيتفاوتي است. حديث داريم «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم» (بحارالانوار/ج71/ص337) كسي كه صبح كند نسبت به امور مسلمين اهتمام، يعني جدي نباشد، «فَلَيْسَ بِمُسْلِم» مسلمان نيست. آيا رياست جمهوري، نمايندگان مجلس، خبرگان، شوراي شهر، آيا اينها امور مسلمين نيست؟ يكبار ديگر حديث را بخوانم. «مَنْ أَصْبَحَ» كسي كه صبح كند، «لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ» اهتمام و جدي نباشد نسبت به امور مسلمين، «فَلَيْسَ بِمُسْلِم» مسلمان نيست. خيلي خطرناك است آدم بيتفاوت باشد. فرار از بيتفاوتي. ديگر چه؟
عمل صالح است. به چه دليل؟ در قرآن در سورهي توبه آيهي 120 داريم كه ميگويد: هر حركتي كه دشمن را عصباني كند عمل صالح است. و هرچه در انتخابات بيشتر شركت كنيم، دشمنان ما عصبانيتشان بيشتر ميشود. در قرآن يك آيه داريم. سورهي توبه، آيه 120. ميترسم اشتباه كنم. يك صلوات بفرستيد من از رويش بخوانم. (صلوات حضار)
6- انتخابات، عامل تضعيف توطئههاي دشمنان
ميگويد: حركتي كه «يَغيظُ الْكُفَّار» هر حركتي كه كفار را «يَغيظُ» يعني غيظ كند، هر حركتي كه «يَغيظُ الْكُفَّار» كفار را عصباني كند، «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح». ما اگر در انتخابات كم شركت كنيم كفار شاد ميشوند. اگر زياد شركت كنيم، كفار«يَغيظُ»، غيظ ميكنند، عصباني ميشوند. قرآن ميگويد: «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح» اين عمل صالح است. يك عمري هي ميگفتيم: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» (يونس/9) عمل صالح چيه؟ عمل صالح يعني طوري حركت كن كه كفار عصباني شود. اين عمل صالح است. ديگر چه؟
پاسداري از خون شهداست. بالاخره شهدا اين نظام را به ما دادند. حالا ما در خانه بنشينيم بگوييم: ما نيستيم. چرا؟ براي اينكه تخم مرغ گران شد. آنچه ما ميخواستيم نشد، پس من نيستم. ديگر چه؟
جلوگيري از نيش دشمن است. تمام بوقها و دوربينها منتظر هستند ببينند ما چه ميكنيم الم شنگه راه بياندازند. نيش كفار، در قرآن يك آيه بخوانم. من معلم قرآن هستم، بنا شد هرچه ميگويم «إِنْ شاءَ اللَّه» از قرآن بگويم. قرآن ميگويد: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ»، «لَنْ يَجْعَلَ» يعني هرگز خدا اجازه نميدهد. «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ» ترجمهاش را ميفهميد. «عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»(نساء/141) يعني خدا اجازه نميدهد كفار به مسلمانها نيش بزنند. يك حركتي انجام بدهيم كه كفار چه ميگويند… كاشان اين را ميگويند. نميدانم شهرهاي ديگر ميگويند يا نه. ميگويند: با دُمشان گردو ميشكنند.
ما اگر در انتخابات شركت نكنيم ضعيف شويم، كفار شاد ميشوند. و كفار كه شاد شوند راه نفوذ پيدا ميكنند. «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» اين هم يك مورد.
ديگر چه؟ وفاداري، قرآن تعريف خوبها را ميكند به شرط اينكه در خوبي بمانند. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) گفتند خدا و پايش ايستادند. «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا».
7- انتخابات، اعلام وفاداري به شهدا و جانبازان
اينجا استان هرمزگان است كه فيلم را پر ميكنيم. جزيرهي ابوموسي است. در جزيرهي هرمز كسي پيدا شد، ده، يازده تا شهيد داده. «اللَّهُ أَكْبَر»! خيلي مهم است در هرمزگان اين همه شهيد داده؟ برادر، شوهر، پسر، داماد، آخر يك نفر اينقدر وفادار باشد، يك نفر هم براي اينكه تخم مرغ گران شده بگويد: ما نيستيم. چقدر ظرفيتها فرق ميكند.
يكي مثل امام حسين بدنش زير سم اسب سوراخ سوراخ ميشود به يزيد بله نميگويد. يك كسي يك بستني به او ميدهي، سي و دو تا دروغ برايت ميگويد. بعضيها كوه كوه هستند، بعضيها از شلي آب آب هستند. وفادار! «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»
يكي ديگر، حال ندارم بلند شوم، باقياش را خودتان بنويسيد. مقابله با تبليغات دشمن؛ چون خيلي دلار خرج ميكنند. خيلي دلار خرج ميكنند. يك شبكهاي آمريكا دارد، من ديدم. مخصوص كوبيدن آخوندهاست. اصلاً بودجهاش براي آخوندها است. هنرمندهايي كار ميكنند كه آخوندها را بگويند. وقتي يك كسي مثلاً مقام معظم رهبري در يك استان ميرود استقبال ميكنند، تمام دلارهاي اينها هدر ميرود. ما الآن دشمن داريم. ما نميخواهيم بگوييم، ما خوب هستيم. ممكن است يك عيبي هم از يك آخوندي، از بنده، از امثال من پيدا شود. شهردار بد، فرماندار بد، استاندار بد، وكيل بد، سفير بد، امام جمعه بد، بد ممكن است در همه باشد. اما وقتي ما بد هستيم روبروي غريبه بايد حواسمان را جمع كنيم.
ببينيد در خانه گاهي زن و شوهر با هم مسأله دارند. اما تا مهمان آمد هيچي نميگويند. روبروي مهمان بايد آبروداري كرد. مهمان خواهند گفت: اينها عجب زن و شوهر پستي هستند. ملاحظهي ما را هم نكردند. ما الآن پشت دوربينها هستيم. مقابله با تبليغات،
نشان دهندهي سعه صدر است. وقتي در انتخابات شركت ميكنيم، ديگران كه مينشينند تحليل ميكنند، ميگويند: معلوم ميشود اينها همه نق و نوقهايي هم كه دارند سر مسائل جزئي است. در مسائل كلي اينها با هم يكي هستند. اينها نشان دهندهي سعه صدر است.
7- يكي جلوگيري از نيش، 8- وفاداري، 9- مقابله با تبليغات، 10- نشانهي سعه صدر
عرض كنم به حضور شما كه در انتخابات بايد مواظب باشيم آنچه مينويسيم بايد روز قيامت جواب بدهيم. يك آيه در قرآن داريم سه عضو را گفته است. باقيها را نگفته. منتهي ميگويد: چرا باقيها را نگفتي؟ ميگويد: «كُلُّ أُولئِك» (اسراء/36) يعني باقيها را هم نگفتم، نگفته باشم. ميگويد: «إِنَّ السَّمْعَ» گوش، «وَ الْبَصَرَ» چشم و گوش «وَ الْفُؤادَ» قلب، «كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء/36) اين «كُلُّ أُولئِكَ» يعني چه؟ يعني چشم و گوش و دل از باب نمونه بود. «كُلُّ أُولئِكَ» يعني دست و پا هم همينطور است. اگر دست و پا مورد سؤال نبود فقط ميگفت: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً». نگفته چشم و گوش و دل مسؤول است. گفته: چشم و گوش و دل، بعد گفته: و كلشان. كلشان يعني اين سه تايي كه گفتم از باب نمونه بود. كلش، يعني دستي كه شما ميخواهي بنويسي رئيس جمهور كي، خبرگان كي، وكيل كي، هرجا ميخواهي امضاء كني چكي ميخواهي امضاء كني، قراردادي ميخواهي امضاء كني، همين دست مسؤول است. چه امضاء كردي؟ براي كه امضاء كردي؟
8- انتخاب افراد متعهد و متخصّص
تعهد يا تخصص؟ هردو، سوزن ميدوزد يا نخ، هردو. تعهد بيتخصص خراب ميكند. تخصص بيتعهد بيديني ميكند. مملكت را بر باد ميدهد. تقسيم نكنيد. شما طرفدار تخصص هستي يا طرفدار تعهد؟ طرفدار هر دو! اول انقلاب بني صدر ميگفت: اين بسيجيها، اين پاسدارها، اين عوام، اينها سواد ندارند. به كارشناسان ارشد، آن روز هم خلاف ميگفت. حالا بر فرض آن روز اطلاعات ما كم بود. الآن چه اطلاعاتي كم داريم؟ ما چند هزار استاد دانشگاه داريم كه خيلي درجهشان بالا است. الآن ديگر خود شما پاسدارها هم ميدانيد كارهايي كه كرده. ميدانيد قواي مسلح چه كرده است. ما در همه رشتهها قوي هستيم. ما الآن خيلي قويتر از سي سال پيش هستيم. هم تعهد، هم تخصص! ديگر چه؟
به كسي رأي بدهيم كه به محرومين توجه داشته باشد. يعني محروميت را درك كنند. خدا به پيغمبر ميگويد: ببين خودت هم محروم بودي، «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى» (ضحي/6) ببين يتيمي محروميت است، تو چشيدي. «وَ وَجَدَكَ عَائلًا فَأَغْنىَ»(ضحي/8) فقر هم چشيدي، پيغمبر تو خودت هم يتيمي را چشيدي، هم فقر را. «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ»(ضحي/9و10) اين درد آشنا باشد. گرايش روحياش به فقرا باشد. ديگر چه؟
الگويش نه شرق باشد، نه غرب. الگويش اولياي خدا باشد. وظيفه شرعي باشد. هي بينالملل، بين الملل نكند. خودش هم يك جگري داشته باشد. گور پدر بينالملل، اگر يك چيزي خلاف رضاي خداست، من كار به بينالملل ندارم. بينالملل باشد. الگويش نه شرق باشد، نه غرب. الگويش خالقش باشد. اين هم يك نكته.
عرض كنم به حضور شما كه به نااهلان تكيه نكند. آدمهايي در ايران نااهل هستند. ميآيند ميخرند، قرارداد امضاء ميكنند. آقا من فلان ميلياردتومان به تو ميدهم خرج انتخابات كن، به شرطي كه بعداً يك قطعه زمين دارم، يك پاساژ دارم اين را تغيير كاربري بدهيد. تغيير كاربري يعني چه؟ يعني اينجا مسكوني است قيمتش چقدر است. تا ميگويند تجاري است قيمتش بالا ميرود. من ده تا پاساژ دارم. شما اين را بعداً كه شهردار شدي، بنويس كه اين… بگوييد… تجاري است. چون خانه باشد متري قيمت ميكنند، مغازه كه شد سر قفلي دارد. يك تغيير كاربري بدهند، من ده ميليارد به انتخابات تو كمك ميكنم. قرآن ميگويد، از قرآن بگويم حرفهاي خودم رنگ قرآني داشته باشد. «وَ لا تَرْكَنُوا» تكيه نكنيد، «إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا» (هود/113) به ستمگران تكيه نكنيد. «فَتَمَسَّكُمُ النَّار» نار هم ميدانيد يعني چه؟ گرفتار آتش ميشويد. حالا قراردادها چه پولدارهاي، سرمايهدارهاي داخلي باشند، رندهاي داخلي باشند، چه كساني كه از بيرون چشمك ميزنند. هركسي را آمريكا تأييد ميكند شما ضدش را انجام بدهيد. اين هم يك مورد. به نااهلان تكيه نكنيد.
خودمان را نفروشيم و اسير نكنيم. شنيدم كسي سهم امام را خدمت امام آورد، اول مرجعيتش، بعد گفتند: ايشان مقلد شماست يك رساله هم به او بدهيد. گفت: اگر رساله ميخواهد برود بيرون بخرد. اينطور نيست كه حالا چون سهم امام و خمسش را به من داده، من هم يك رساله به او بدهم. من رساله نميدهم، مقلد من است برود يك رساله بخرد. يك چنين آدمي بايد باشد. اين هم يك مسأله.
وعدههاي دروغين ندهد. قرآن بخوانم، آيهي وعدهي دروغين اين است. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» (صف/2) چيزي كه نميتواني انجام بدهي چرا قولش را به مردم ميدهي؟ تو ميتواني يا نميتواني؟ وعدهي دروغين ندهيم.
بنده اگر در تلويزيون بگويم: هفتهي آينده به خواست خدا پياز را كيلويي يك ريال ارزان ميكنند. خوب ممكن است نتوانند ارزان كنند ديگر مردم تمام قال الصادق و قال الله من هم فداي پياز شد. چون ميگويد: ايشان قول داد، به قولش عمل نكرد. نميدانيم، خدا به پيغمبرش ميگويد: تو به مردم قول ندهي. آيه قرآن است. «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْء» (كهف/23) «وَ لا تَقُولَنَّ» به پيغمبر است. «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْء» تو حق نداري بگويي، «إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً»(كهف/23) من فردا چنين خواهم كرد. «إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» (كهف/24) ممكن است تو بخواهي، خدا نخواهد. بنابراين به مردم قول ندهيد.
براي اينكه رأي جمع كنيد، من دو تا را چهار تا ميكنم. بعضي كارها پز است. من اگر بشوم اينجا فرودگاه ميآورم. خيلي از نمايندهها گفتند: اگر من نماينده بشوم اينجا فرودگاه ميآوردم. فرودگاه ساختند، پرواز نبود. هيچي بستند! فرودگاه ميآوريد كه آخر بعضي شهرها يك ساعت و نيم راه است تا تهران. آخر يك ساعت و نيم كه فرودگاه نميخواهد. تا بروي در فرودگاه سوار شوي يك ساعت طول ميكشد. تا بازديد بدني شود و فلان. آخر آدم براي يك كيلو آرد كه نانوايي درست نميكند. كدام نانوايي در تاريخ سراغ داريم كه براي ده كيلو آرد، نانوايي درست كند. آخر براي يك شهر كه نزديك تهران است، نزديك تبريز است، نزديك شيراز است، شهرهاي نزديك فرودگاه نميخواهد. منتهي اين چون قول داده خودش را به آب و آتش ميزند.
يادم نميرود يك عده كاشاني خانهي ما آمدند. گفتند: يك قطاري بنا است كه براي اصفهان برود، تو بيا كمك كن قطار از كاشان حركت كند. گفتم: حالا از كاشان حركت نميكند از كجا حركت ميكند؟ گفت: آنها ميخواهند از دليجان حركت بدهند. گفتم: خوب از دليجان حركت بدهند. كجا مسافرش زياد است. گفت: به! اين هم كاشاني نيست. غيرت همشهري ندارد. گفتم: من دين دارم. غيرت ندارم! غيرت اينكه چون كاشاني هستم، قطار از كاشان برود. ببينيد مصلحت چيه؟ اگر مسافرهاي كاشان بيشتر است، بگو: به دليل اينكه مسافرش بيشتر است. اگر مشتريهاي دليجان بيشتر است، بگوييد: از دليجان برود. هيچي، در ذوقشان خورد.
از اول انقلاب تا به حال هيچ سياسي دور من نيامده است. ميدانيد چرا؟ براي اينكه ميگويند: تو بيايي با ما اينطور ميشود. گفتم: من قول نميدهم. من يك مرتبه وسط كار ميگويم: حق با ايشان نيست. اين دروغ ميگويد. (خنده حضار) گفتند: خوب نميشود با اين اشكنه خورد. چون اين راستش را ميگويد. قرار داد نگوييم. به نااهلان تكيه نكنيم. مراقب قول باشيم.
ميگويند: وقت تمام شد.
روي تعصب نباشد. ممكن است انسان در يك مرحلهاي طرفدار يك نفر باشد. وسط كار بفهمد اشتباه كرده است. برگردد، بگويد: نه، حالا كه در اين ستاد آمدم، تا آخرش هم بايد در اين ستاد باشيم. طوري نيست. از قرآن بگويم.
سورهي برائت نازل شد، پيغمبر به يك نفر داد و گفت: بخوان، خدا به او وحي كرد كه اين، اين كاره نيست. دومي اين كاره نيست. آخر به حضرت علي داد. هيچ اشكالي ندارد، كه من جز ستاد انتخاباتي آقاي الف باشم، وسط كار از رفتار و گفتار بفهمم كه اين آقاي الف آن كسي كه ما خيال ميكرديم نيست. فوري عوض كن. مثل لحاف، ببينيم سرد است رويمان مياندازيم. بعد ببينيم داغ شديم پايين ميكشيم. (خنده حضار) خيلي گير نباشيد كه نه، حرف مرد بايد يكي باشد.نخير! هيچ تعصبي در كار نباشد. منت در آن نباشد. پشيمان نشويم، عمل ما اميرالمؤمنين فرمود: طعمه نيست. امانت است.
گاهي هم گاهي آدم دوست دارد اين كار بشود. از كجا دوست داريم؟ قرآن ميگويد: يك آيه داريم. «عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً»(بقره/216) گاهي وقتها يك چيزي را دوست داريد كه ايشان رئيس شود. ولي «شَرٌّ لَكُم» به نفع تو نيست. گاهي يك كاري را دوست نداريد، ولي خير شماست. از كجا هرچه را ما دوست داريم خير است، هرچه را دوست نداريم شر است. بايد مواظب باشيم.
هركس هم رئيس شد، شرط كنيد يك خرده به دين برسد. ما خيلي وقتها آدم داريم كه آخر رئيس جمهوريشان ميگوييم: آقا پول نماز چقدر دادي؟ پول ورزش چقدر؟ لااقل نماز مردم را… چون ورزشكارها يك قشر هستند. پيرزنها، پيرمردها، بچهها، آنها كه اهل ورزش نيستند، معمولاً. آن مقداري كه براي دين گذاشتي روي كاغذ بياور، منتهي حالا پروندههايشان نزد من است. كه اين آقا چقدر براي ورزش دارد، چقدر براي نماز دارد. چقدر براي قرآن چوبي و كاشيكاري خطي داد، چقدر براي زكات پول داد؟ اينها همه هست. شرط كنيد كه باز حكم خدا را پياده كند. ازدواج خيلي مهم است. ازدواج را آسان ميكنيد. دو سوم دين نسل نو مربوط به ازدواج است. طرح تو براي آسان كردن ازدواج چيه؟ چيزهاي كليدي، ازدواج، نماز، لقمهي حلال روي اينها كار بكند.
بله خيلي خوب وقت تمام شد.
خدايا خودت اين كشور و مردمش را، رهبر و دولت و ملت و مسؤولين، همه افراد كشور را به راهي كه امام زمان راضي ميشود هدايت بفرما. قلب حضرت مهدي را از الآن تا ابد از همهي كارهاي ما شاد بفرما. لب لغزشگاهها خودت دست ما را بگير و حفظ بفرما. تولد امام حسين را تبريك ميگوييم. تولد ابالفضل و امام سجاد را تبريك ميگوييم. شركت هم لازم و واجب است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- دعايي كه يك مسلمان هر روز از خدا ميخواهد كدام است؟
1) آمرزش گناهان
2) هدايت به راه مستقيم
3) دوري از گناهان
2- در نظام مردم سالاري ديني، انتخابات چه جايگاهي دارد؟
1) از حقوق اساسي مردم
2) تكليف شرعي و ديني مردم
3) هر دو مورد
3- آيه 23 سوره حديد بر چه امري تأكيد ميكند؟
1) عموميت آزمايش الهي
2) اعتدال در زندگي فردي و اجتماعي
3) صبر بر مشكلات اجتماعي
4- آيه 120 سوره توبه، چه كاري را عمل صالح ميشمرد؟
1) وحدت ميان مسلمانان
2) حركت عليه دشمنان
3) سكوت در برابر جاهلان
5- از نظر قرآن، وعده دادن به كاري در آينده، چگونه است؟
1) مطلقاً جايز نيست.
2) با گفتن ان شاء الله جايز است.
3) مطلقاً اشكالي ندارد.
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 451