نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 492
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت 15خرداد ما بحثمان سورهی رحمن بود رحمتهای ویژهی خداوند به جمهوری اسلامی میخواهیم بگوئیم موضوع بحث كلیمان در این جلسات سورهی رحمن بود بسم الله الرحمن الرحیم «الرحمن علّم القرآن خلق الانسان علمه البیان» رحمن بیش از 100 مرتبه در قرآن آمده كه 114مرتبه آن فقط توی بسم اللهها هست موارد زیادی هم كلمه رحمن دها بار تكرار شده اسم مخصوص خداوند است الرحمن، عرض كردم به دلیل اینكه بیننده هابحث را در آستانه 15خرداد است و 15خرداد هم روز تاریخی است كه حضرت امام(رحمه الله علیه) فرمود برای همیشه 15خرداد روز تعطیلی است و روز 14خرداد هم روز رحلت خود امام(رحمه الله علیه) است بمناسبت مسائل انقلاب من رحمتهای خصوصی خداوند را به خودمان مطرح میكنیم. 1- نجات از طاغوت، رحمت ویژه خداوند 1) رحمتهای ویژه خداوند به ما 1) نجات از طاغوت چنان در رژیم شاه بر مسلمانها سخت گرفته بودند كه یكی از بزرگانی كه اسمش را ببرم او را میشناسید بعضی هایتان یا خیلیتان میگفت ما نامه نوشتیم به تشكیلات شاهنشاهی كه فرض كنید ما یهودی هستیم توی مملكت چطور یهودیها توی مدرسههای خودشان آزاد هستند ما هم میخواهیم یك مدرسهی اسلامی داشته باشم مراسم دینیمان آزاد باشیم شما برای ارمنیها و ارامنه گفتهاید ارامنه توی مدرسهی خودشان آزاد هستند مراسم دینیشان را انجام بدهند یهودیها در مدرسهی یهودیهای خودشان آزاد هستند ما هم فرض كنید یهودی هستیم این ذلت مسلمانها بود زمان شاه كه اگر یك مدرسهی اسلامی میخواستند باز كنند ارامنه و یهودیها آزاد بودند مسلمانها در فشار بودند كه این در این شرایط بود. من خودم شنیدم از یكی از مسئولین مهم مملكتی در زمان شاه كه گفتیم بابا خوزستان رودخانهی كارون آبش شیرین است زمین خوزستان هم زمین پهنی است ما چرا باید گندم بخریم خوب آب هست این هم خاك است كشاورزی، گفت اگر ما آب رودخانه را كشاورزی كنیم از زیبایی رودخانه كم میشود ببینید این منطق را، ببینید گربه هم این حرف را میپسندد؟ استاندار آن زمان میگفت یعنی احمقانه ترین منطق، اگر آب رودخانه را با پمپ بكشیم كشاورزی كنیم پمب كنار رودخانه زیبایی رودخانه. . . ولی مثل اینكه اگرماازآمریكاه گندم بخریم زیبا نیست یعنی آب رودخانه كارون را كشاورزی كنیم زیبایی از هم میخورد اما خرید گندم و وابستگی زیبا نیست این رقمی بود توی مجلس شورای اسلامی یك نمایندهای بسم الله گفت بعضی از نمایندگان بلند شدند رفتند گفتند چرا بسم الله الرحمن الرحیم گفتی باید بگویی بنام نامی شاهنشاه آریامهر انقلاب هم كه شده بود یكی از این ملی گراها خیلی غصه میخورد میگفت ببین عكس شیر روی پرچمها بود همه چیزمان را گرفتند آن روزی كه عكس شیر بود ما به اندازهی یك بز هم شجاعت نداشتیم بعد شیر را برداشتند الله را آوردند روی پرچم جموری اسلامی از وقتی ما اللهی شدیم دستمان را توی دست امام(رحمه الله علیه) گذاشتیم گفتیم آمریكا هیچ غلطی نمیتواند بكند، نجات از طاغوت خاطرات زیادی از طاغوت هست حالا شما نوهستید یادتان نمیآید خیلی چیزها بعضی ازیهودیها دبیرتعلیمات دینی بودند در تهران بعضی از بهائیها دبیر تعلیمات دینی بودند در تهران خدا رحمت كند شهید مظلوم دكتر بهشتی را جلسهی گرفته بود گفت بیا برای اینها صحبت كن من رفتم توی یك جلسهی زمان طاغوت در جلسه همه دبیرهای خانم درس تعلیمات تا من وارد شدم دیدم این خانمها همه بی حجاب هستند بی حجاب زمان شاه یعنی روسری و مقنعه هم نبود بی حجاب، بی حجاب جدی تا وارد سالن شدم دیدم اه! همه خانم بی حجاب آرایش كرده آمدم به دكتر بهشتی گفتم شما من را كجا فرستادید؟ گفت مگر. . . گفتم آخر. . . گفت بله اینها خوبها هستند اینها حزب الهیها هستند ما دبیر تعلیمات دینی داریم كه یهودی است بهائی است مخصوصا هم به یك كسی میگفتند دین درس بده كه خودش عقیده به دین نداشته باشد كه با سوز درس ندهداجمالا نجات از طاغوت، قرآن آیهی دارد میفرماید «نجیناه»«انجاكم» آیهی «نجیناه و انجاكم» زیاد توی قرآن است یعنی همینكه ما شما را نجات دادیم این خودش رحمت بود شجاعت یك رحمتی بود چطور مردم یكمرتبه شجاع شدند گاهی ما توی جبهه میدیدیم جوانها و نوجوانهایی كه توی جبهه بودند هی نگاهش میكردی عجب! این قبلا دوچرخهاش را به داداشش نمیداد دمپاییاش را اگر خواهرش پا میكرد داد میزد اگر خمیر دندانش را كسی دیگر بر میداشت عصبانی میشد این چطور حاضر شده الان جانش را برای اسلام بدهد چی شد؟ رحمت عجیبی بود خداوند اصلا نظر كرد مردم یك جور دیگری شدند ما الان توی مملكتمان افراد زیادی را داریم اسمش را ببرم همهتان میشناسید ایشان استاد دانشكاه بود آمریكا ماهی چند هزار دلار میگرفت كه الان حقوقش مثلاچند میلیون میشود تا انقلاب شد آمد اینجا و حقوق به یك پنجم به یك ششم به یك هشتم به یك دهم این تحول. . . البته آدمهایی هم. . . شجاعت نعمتی بود. 2- وحدت مردم در هدف و رهبری اتحاد در مردم، وحدت در مردم همه یك هدف داشتند هر خیابان یك شعار نمیدادند و هدف این بود استقلال آزادی جمهوری اسلامی همه وحدت در رهبر داشتند هیچكس نمیگفت رهبر كسی دیگر خیلی مهم است الان یك هیئت، حتی مذهبیها الان توی یك مسجد مثلا ممكن است پیش نمازش یك جور فكر كند بسیجاش یك جور فكر كند هیئت امنائش یك جور خادمش یك جور گاهی توی یك مسجد پنج نفر هستند پنج تا سلیقه دارند چطور شد كه یك كشوری كه دهها میلیون جمعیت دارد همه یكمرتبه یكجا بگویند یك نفر اینها با پول درست نمیشود خداوند توی قرآن میفرماید پیغمبر تمام بودجههای كرهی زمین را بدهی نمیتوانی دلها را یكی كنی آیهاش این است «لو» یعنی اگر «انفقت» انفاق كنی «لوانفقت مافی الارض جمیعا» اگر آنچه در زمین هست تمامش را «ما الفت» نمیتوانی الفت بیاوری «ما الفت بین قلوبهم» این آیهی قرآن است مسالهی پولی نیست گاهی یك زن و شوهرند اینها با هم مساله دارند هر چه هم پول بدهی پول حل نمیكند همین خطهای سیاسی كه الان هست با پول حل نمیشود خدا به پیغمبر میگوید اگرانفاق كنی آنچه در زمین هست جمیعش همهاش را اگر همهی پولهای كرهی زمین را بدهی نمیتوانی اینها را. . . این رحمت خاصی بود «الرحمن» بمناسبت 15خرداد من میخواهم «الرحمن علم القران» رحمتهای ویژهای كه خداوند به ایرانیها كرد فلسطینیها الان یك دست نیستند افغانیها الان یك دست نیستند عربها یك دست نیستند خود آمریكا یك دست نیست كردها، تركها، لرها، هیچ جای دنیا هیچ وقت یكمرتبه یك دست یك شعار نمیدهند یك دست یك رهبر را قبول نمیكند شما حساب كن در پاكستان شیعه و سنی چه خبر است؟ در ایران یك شیعه یك سنی را بكشد یك سنی یك شیعه را بكشد، عقد و ازدواج هست بینشان دادوستد هست شركت هست جنگ كه پیش آمد همانطور كه سیستان وبلوچستان شهید داد كرمانشاه هم همانطور ایلام هم همانطور تهران هم همینطور همه با هم رفتند جبهه فقط خدا بودفقط خدا بود چون اگر مسلهی خدا نبود الان هم میشد مثل آن زمان بشویم. 3- ابتكار در صنعت، از بركات انقلاب ابتكارات از رحمتهای خدا بود، ابتكارات بعد از انقلاب صدها نوع وسائلی كه ما قبل میخریدیم، این چاههای نفت را میدانید چند تا شركت توی ایران بود؟ پیدا كردن چاه نفت و این حفر چاه نفت، چهل و چند شركت آمریكایی در ایران چاه نفت را حفاری میكردند گفتند اگر همهی ایران هم پائین و بالا برود كسی دیگر این تخصص ما را ندارد بد نیست اینرا گوش بدهید چون من اخیراً آبادان بودم توی همین شركت حفاری یك سخنرانی داشتیم مهندسینشان بودند مدیر عاملشان این را میگفت میگفت چهل و چند شركت آمریكایی گفتندما میرویم آمریكا ایرانی مخش نمیكشدنخواهد توانست نیاز به ما خواهد داشت دومرتبه خواهد آمد دست ما را خواهند بوسید دو مرتبه ما را با سلام و صلوات خواهند آورد رفتند و رفتند من یك نامه نوشتم به امام(رحمه الله علیه) كه ما جمعی از مهندسین مسلمان هستیم ما میتوانیم كار آمریكاییها بكنیم و آنها مطمئن هستند كه ما فشل هستیم وفلجیم امام(رحمه الله علیه) فرمود، (دامادش را آقای اشراقی را فرستاد آبادان چند روزی را با گروه هابامهندسین صحبت كردند خود امام(رحمه الله علیه) سرمایه گذاری كرد وتنهاشركت اقتصادی را كه خودامام(رحمه الله علیه) گفت من سرمایه گذاری میكنم این كار را بكنید یعنی به امر او نه اینكه با سرمایهی او گفت اصلا این. . . مثل سپاه پاسدارانی كه امام(رحمه الله علیه)، یا نهضت سواد آموزی، امام(رحمه الله علیه) كارهای انقلاب مثل دستور جنگ نمیدانم دفاع از این چیزها خوب امام(رحمه الله علیه) از این كارها میكرد اعدام سلمان رشدی نمیدانم. . . اما توی مسائل نفت اقتصاد امام(رحمه الله علیه) دخالت نمیكرد اما گفت) حالا كه آمریكاییها گفتهاند هرگز ایرانیها نخواهند تواست حتما شما خواهید توانست و الان بدون یك نفر آمریكایی ایرانیها مهندسین ایرانی كار 43كشور را میكنند با حقوق بسیار كم حالا توی صنایع هوایی همینطور و غیره و غیره، همین بچههای كوچه و بازار با چوب دستی شدند بسیج با كلت واسلحه شدند سپاه الان موشكش اسرائیل را به وحشت انداخته است ابتكارات، توی همهی مسابقات علمی دنیا یا نفر اول هستیم یا دوم یا سوم تصادف میشود كه ما در یك مسابقه ما شركت كنیم نفر اول دوم سوم نشویم بنده هم در یكی از مسابقات بین المللی شركت كردم نه برای خودم شركت كردم برای تماشا فهمیدم كه. . . سوءظن هم پیدا كردم به داوران بین المللی چون در یكی از مسابقاتی كه در یكی از كشورها بود و من بودم نفر اول حفظ قرآن ایرانی شد نفر اول مفاهیم هم ایرانی شد نفر اول قرائت هم ایرانی شد آن كشور فشار آورد به داور كه احمق تو همه را میگویی ایرانی است پس ما. . . زبانمان عربی است آبرومان رفت با زور بگو دوم خلاصه نفر. . . یك نفر را گفتند ایرانی آن دو تا هم كه نفر اول شده بودند آن را گفتند دوم بعد داور. . . من بودم توی آن كشور داور آمد پهلوی ایرانیه گفت من را حلال كن حق تو را دزدیدم بخاطر فشار حكومت من از آنجا فهمیدم جاهایی هم كه ایران دوم میشود احتیاطا باید یك بار دیگر هم تجدید نظر كرد چون نمیخواهند ما اول بشویم آنجایی كه اول شدیم كه شدیم آنجایی هم كه میگویند دوم باید با تردید. . . بعضی جاهایش را لااقل باید با تردید. . . یك جایش را من بودم حالا باقی جاهایش را من نبودم قضاوت هم نمیكنم اما به هر حال ابتكارات از رحمتهای الهی بود. 4- امام خمینی(رحمه الله علیه)، شخصّیتی جامع كمالات خوب. . . اصلاً خود وجودامام(رحمه الله علیه) چه كمالی است كه امام(رحمه الله علیه) در عالی ترین درجه. . . مثلاً در علم یا اعلم یا شبههی اعلمیت در شجاعت، بعضی آیات قرآن بود كه اگر ما امام(رحمه الله علیه) را نمیدیدیم میگفتیم این آیه معنا ندارد آیهای داریم كه معنایش این است «لا یخشون احدا» یعنی از احدی نمیترسید میگفتیم مگر میشود كه آدم از هیچكس نترسد گاهی آدم از یك سوسك میترسد گاهی آدم از یك موش میترسد از چاقو آدم میترسد از اسلحه از دزد یعنی چی؟ گاهی یك بوق میزنی طرف میپرد بالا این یعنی چه مگر میشود؟ امام(رحمه الله علیه) فرمود، من خودم با همین دو تا گوش شنیدم باهمین دوتاگوش فرمود به جدم در عمرم نترسیدهام به جدم در عمرم نترسیدهام تهران كه بمباران میشد تقاضا كردند كه امام(رحمه الله علیه) برودزیر حسینهی جماران توی مثلاً آن پناهگاه گفت مگر همهی مردم تهران توی پناهگاه هستند؟ هر چی. . . امام(رحمه الله علیه) قبول نكردآخرش گفتند آقا شما مراعات حال ما را بكنید به خاطر آرامش ما برو گفت خیلی خوب میروم رفت توی پناهگاه و نشست آقای انصاری میگفت دكتر قلب آنجا بود میگفت گفتیم كه الان تهران بمباران میشود یك نوار قلب از امام(رحمه الله علیه) بگیرید امام(رحمه الله علیه) فرمود اول یك نوار قلب از خود ایشان بگیرید. در عبادتش، عمرش نماز شب را تعطیل نكرد در بیانش، امام(رحمه الله عیه) خودكار را كه برمی داشت بنویسد صاف از بالای صفحه مینوشت تا پائین یك كلمه خط خوردگی نداشت آقایان ادیب آقایانی كه مقاله نویس هستند نامههای امام(رحمه الله علیه) را بخوانند ببینند چند دقیقه میتوانند بنویسند بله ممكن است ما هم یك مقاله بنویسیم اما محتوا ریتم وزن، ذوق شعری امام(رحمه الله علیه) فقه امام(رحمه الله علیه) فلسفهی امام(رحمه الله علیه) ساده زیستی امام(رحمه الله علیه) ما الان خواسته باشیم انقلاب را صادر كنیم یكی از راهها این است كه بیائیم كاخ شاه را ببینیم خانهی امام را هم ببینید با هم مقایسه كنیم حالا نه شاه ایران جاهای دیگر هم همینطورند بنده خوب شدمسكو هم رفتیم لندن هم رفتیم همهی كشورها را من تقریباً رفتهام كمونیست میگفت ما میخواهیم مجری عدالت بشویم كاخ مسكو را آدم نگاه میكند با حسینیهی جماران(نگو آقا الان بعضی. . . الان دارند سم پاشی میكنند تهران یكی از این برجهایش مال هیچ آخوندی نیست پیدا كنید كه یك آخوند برج دارد پیدا كنید یك آخوند یك مزرعه دارد پیدا كنید یك آخوند مرغداری دارد گاوداری دارد البته خوب ممكن است چهار نفر به یك دلیلی وضع ملی شلن خوب باشد اما نخ را طناب میكنند برای اینكه شما مسجد نروید دیشب من كاشان بودم توی یكی از مسجدها خانمی نوشت كه مردم از روحانیت بخاطر گرایش به مادی گری. . . گفتم بسم الله توی كاشان یكی از علمای مادی گرا را بگو؟ شما بگو كاشان كی سرمایه دارد البته ما توقع نداریم همهی علما فقیرباشند ما 25تا پیغمبر داریم 2تا از آنها ثروتمند بودند حضرت سلیمان(علیه السلام) وضعش خوب بود یوسف(علیه السلام) آخریها وضعش خوب شد حالا شما میخواهید این دو تا را بكشیم ما نمیخواهم بگوئیم زنده باد فقر میخواهیم بگوئیم اشرافی نیست حالا یكی هم وضعش خوب شد كه شد اگر از حلال است نوش جانش مثل باقی مردم توی مردم هم 25نفر توی بازار هستند ممكن است یكیشان وضعش خوب باشد بله اگر سوء استفاده كرد دادگاه هست میتوانید ثابت كنید دادگاه هست ولی امام(رحمه الله علیه) ساده زیستیاش در عین ساده زیستی همه جا هم ساده زیستی نبود امام(رحمه الله علیه) وقتی میخواست برود مسافرت میگفت ماشین خوب تهیه كنید یكی از علما میگفت آقا ما یك چیزی در مورد شما شك داریم گفت چیه؟ گفت شما میگوئید غذا را ساده بگیر لباس را میگویی ساده بگیر ولی ماشین را نمیگویی ساده میگویی ماشین خوب ببخشید چرا روی ماشین حساس هستید گفت ببین نان خالی آدم را نمیكشد لباس ساده آدم را نمیكشد ولی ماشین قراضه آدم را میكشد شما نان خالی بخور ما سوار ماشین میشوی ماشینی كه احساس خطر میكنی یعنی جانت را الكی از بین نبرماشین ماشین سالمی باشد دمپای آدم را نمیكشد اما پزشكی كه پزشكی بلد نباشد. . . من یك وقتی به مسئولین دانشگاه گفتم تو را به خدا حضرت عباسی نمیتوانید مشكل دانشجوها را حل كنید؟ كه هر دختری هر جا قبول شد توی شهر خودش درس بخواند حتما باید از بیرجند برود كاشان از كاشان برود بیرجند پسره از اینطرف دنیا برود آنطرف دنیا حضرت عباسی این رشته توی شهرش نیست ولله بالله میتوانند حل كنند بله ممكن است یك جایی نتوانند حل كنند مثلا دختر در یك رشتهای قبول شده كه استادش جز در فلان شهر نیست خوب بله یكوقت اضطرار است انسان مثل اینكه یك مردی میخواهد پهلوی یك خانم آمپول بزند خوب این آمپول را ولله مرد هم میتواند بزند یك وقت یك جایی است كه هیچ مردی نیست هیچ زنی نیست مسئله اضطرار فرق میكند اما دانشگاه ما میتواند مسئله را حل كند ما همینطور یك خورده فكر میكنیم كه نمیتوانیم خدا رحمت كند یكی از علمای اصفهان را رفت سبزی بخرد حالا شما اجازه بدهید من با زبان قدیمی حرف بزنم گفت یك قران سبزی بده گفت ده شای سبزی بده ده شای نیم ریال بود این بقال گفت آقا ده شای كه نمیشود ده شای ور افتاد مثل اینكه شما الان بگوئید یك تومان ور افتاد گفت چقدر ور نیفتاده گفت یك قران گفت یك قران سبزی بده یك قران كه ور نیفتاده گفت نه فوری بقاله گفت مخلص حاج آقا هستیم سبزی را كشید گفت این چیه؟ گفت یك قران گفت میشود من یك تقاضا كنم از شما گفت بله گفت همین را الان نصفه كن خوب بیا این نصفه گفت خوب این نصفه این هم نصفه چرا گفتی نمیشود؟ چطور وقتی گفتم ده شای گفتی نمیشود گفتم یك قران میشود اصلا مگر میشود كه ما یك مسالهی تفكیكی را نتوانیم حل كنیم نمیشود مثلاتعطیلاتمان را نصفه كنیم نمیشود دبیرستانیهای ما با یك اتوبوس جابجا بشوند سه ماه تعطیلی را دو ماه كنیم؟ دانشگاه ما نمیتواند حوزهی ما مثلا نمیتواند یك خورده جابجا بشود یك اتوبوس با یك مربی یكی یك پتو را هم ببرند توی یك مسجدی حسینیهای بخوابند ولی درس بخوانند چه كاری است كه نمیشود.) امام(رحمه الله علیه) پیش بینی هایش آنچه امام(رحمه الله علیه) پیش بینی كرد واقعیت شد. تواضع امام(رحمه الله علیه) چون سالها گذشته شما نو هستید ممكن است یادتان نیاید یك خاطرهای را برایتان بگویم بچهی دبستانی نامه نوشت به امام(رحمه الله علیه)ای امام! خواستم شما را نصیحت كنم اما گفتم زشت است یك بچه دبیرستانی یك مرجع تقلید را نصیحت كند من از نصیحت منصرف شدم دفتر امام(رحمه الله علیه) این نامهها را كه میخواند میخندد میگویند این را بدهیم به امام(رحمه الله علیه) ببینیم امام(رحمه الله علیه) چه عكس العملی را نشان میدهد به امام(رحمه الله علیه) میگویند یك بچه دبیرستانی نامهای نوشته این هم متنش امام(رحمه الله علیه) نامه را میخواند میگوید شاید من یك عیبی دارم كه شما كه دور من هستید نمیدانید ولی این بچه از دهات مثلا فلان شهر فهمیده چه اشكال دارد آن بچه بفهمد شما متوجه نشوید آدرسش را دارید گفت بله آدرس داریم قلم را گرفت امام(رحمه الله علیه) با دست خودش نوشت فرزند عزیزمای كاش آن نصیحتی كه میخواستی بكنی مینوشتی همهی ما مثلاً نیاز به نصیحت داریم نسبت به یك بچه تواضع. . . آنوقت نسبت به آن متكبر میفرماید آمریكاهیچ غلطی نمیتواند بكند یعنی توی پوزهی آمریكا میزد ولی نسبت به یك بچه ایرانی تواضع میكرد بعد هم وقتی میخواهد برود آرامش، شما میشود الان توی ذهنت چند تا رئیس جمهور را بیاوری یعنی الان مثلا رئیس جمهور آمریكا آرامش دارد الان كدام كشور رئیس جمهورش آرامش دارد ولی امام(رحمه الله علیه) وقتی میخواهد از دنیا برود میگوید من با دلی آرام و نفسی مطمئن الان دنیا همه چیزی دارد اف 14 و اف16 واتم همه چیزی دارد فقط آرامش ندارد ممكن است یك كسی همهی امكانات را داشته باشد ولی باز هم ناآرام است ممكن است كسی هیچ چیز نداشته باشد ولی آرامش دارد « یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی. . . . . . » امام فرمود من با دلی آرام. . . . از رحمتهای الهی بود. 5- پیروزی ملت ایران در دفاع مقدس از رحمتهای الهی خنثی شدن توطئهها چند رقم توطئه بود، خلق كرد، یك توطئه بود خلق عرب، یك توطئه بود لیبرالها یك توطئه بود بنی صدر وقطب زاده یك توطئه بود فرقههای. . . چند جای ایران حوادثی رخ داد منافقین از همه مهمتر مثل حزب جمهوری هر چی استخوان توی این گوشت گذاشتند خدا استخوان را كشید بیرون، البته خوب ما عزیزانی را هم شهید دادیم اما همهی نقشهها نقش بر آب شد رحمت الهی بود. پیروزی در دفاع، دفاع پیروزمندانه كدام كشور است كه از زمین و آسمان 8سال بمباران بشود یك وجب كشورش را ندهد اصلا بپرسیدآیا روی كرهی زمین جایی شده كه 8سال همهی شرق و غرب شریك شوند از قیف صدام یعنی از حكومت بعثی همه اسلحه هایشان را بریزند روی سر صدام آن هم همینطور. . . 8سال ولی یك وجب. . . خیلی مهم است این بحث. . . رشدهایی كه ما كردیم انواع رشدها رحمت الهی بود چه رشدی؟ رشد سیاسی الان كدام نوجوان دختر و پسر است كه تحلیل سیاسی نداشته باشد، یكی از نمایندگان مجلس میگفت من توی حرم امام رضا(علیه السلام) بودم یك روستایی به من رسید گفت شما مگر نمایندهی مجلس نیستید گفتم چرا گفت مگر امروز روز جلسهی مجلس نیست جلسهی علنی دارد گفتم چرا، گفت مگر نبایستی حاضر باشی تو زیارت امام رضا(علیه السلام) چه میكنی؟ تو نمایندهی مجلس هستی روزی كه مجلس جلسهی علنی دارد تو باید توی مجلس باشی آمده ایی زیارت بخوانی برای چه، گفت آقا مرخصی گرفتهام یعنی. . . (یكی از عشایر در حال چوپانی رادیو گوشش بود شنید گروهی از فلان كشور آمدهاند رفت به نمایندهشان گفت كلا سرتان نگذارند یعنی عشایری كه چوپانی میكند پیام میدهد به مسئول مملكت كه كلا سرت نرود. رشد نظامی، رشد فرهنگی و حتی بنده معتقدم رشد دینی ممكن است بعضی آخری را قبول نداشته باشند نه آقا دختر فكلی زیاد شده نمیدانم سكس و اینترنت، همهی اینهایی را كه میگویی قبول دارم من هم حالیم است اما باید همه را با هم حساب كرد بیش از صدهزار جوان ما معتكف میشوند اینرا ما نباید بگوئیم؟ اینرا نباید ببینیم؟ ما زمان شاه 50تا حافظ قرآن نداشتیم حالا چند صدتا حافظ قرآن داریم مرحوم مطهری كتابهایش 5هزار تا چاپ میشد فروش نمیرفت الان كه بنده شاگرد مطهری هم حساب نمیشوم كتابهای بنده تا الان حدود 10میلیون چاپ شده همین تفسیرهای حجرات، یوسف، همین تفسیر جیبیها 10میلیون كتابهای محسن قرائتی چاپ شده كنار میدان شوش هم مفت نمیدهیم میآیند پول میدهند میخرند البته اینجا خوب اینجا این كلمه را بگویم چون حق تالیف نیست گفتیم هر كه میخواهد از روی آن چاپ كند از شهرتمان سوءاستفاده نكردهایم انشاءالله كسی اگر خواست كتاب را به او میدهیم خودش ببرد چاپ كند اما 10میلیون من شاگرد شاگرد مطهری او5هزارتااین رشدنیست؟ رشد ورزشی نداشتهایم ما؟ رشد بلوار و اتوبان نداشتهایم ما؟ اسمش را ببرم میترسم آن استاندارش تلفن كند دعوایمان كند حالا اسمش را نبریم در یكی از استانها ما چهار تا لیسانس ریاضی داشتیم خود استاندار میگفت منتهی یك چیزی به من میگویند اگر من توی تلویریون بگویم میگویند ما چیزی به تو گفتیم اما نگفتیم كه توی تلویزیون بگو خوب نمیگوئیم میگفت چهارتا لیسانس ریاضی داشتیم الان یكی از شهرهای ساده ما دلیجان است یك شهر كوچكی است دلیجان دهی دارد بنام نراق توی نراق چهارهزار لیسانس است یك زمانی یك استانی چهار هزار تا لیسانس داشت حالا یك بخشی از یك شهرهای عادی. . . رشد علمی است رشد علمی رشدسیاسی رشدفرهنگی رشد روزنامه البته یكسری كارهای دیگر هم رشد كرده یك سری خلاف كاریها هم رشد كرده آنها را هم میفهمیم ولی اگر انسان همه اش نگاهش به یك چیز باشد. . .) ما نه باید مثل زنبور باشیم كه فقط روی گل بنشیند نه باید مثل مگس باشیم كه فقط روی زخم بنشیند نه مگسیم كه فقط زخمها را ببینیم نه زنبوریم كه فقط روی گلها بنشینیم نه سیب زمینی كه بی خاصیتیم چكار داریم كه حالا یا این رشد كند یا آن رشد كند اصول دین سه تا است خوراك پوشاك مسكن ما كار نداریم چی رشد كردهایم یك عدهی هم اینطوری هستند ولی یك عده هم واقع بین هستند همه چیزی را با هم میبینند نزدیك شدن به عدالت ما نمیخواهیم بگوئیم كشور ما به عدالت نرسیدهایم بسم الله الرحمن الرحیم این جانب میگویم به عدالت نرسیدهایم ولی خیلی به عدالت نزدیك شدهایم بیسواد توی روستاها زیاد بود نهضت سواد آموزی توی روستاها هجوم آورد بیشتر كلاسهایش توی روستاها بود روستاها را یك خورده آورد بالا هنوز به شهریها نرسیدهاند ولی خیلی به عدالت چند تا گام برداشت مسائل رفاهی مال شهر بود سرازیر شد جهاد سازندگی به روستاها دانشگاه مال شهرها بود دانشگاه شبكه زد توی شهرهای كوچك زن و مرد خیلی اختلاف داشتند با هم الان دخترها رشدشان دارد از پسرها سرریز میشود یعنی زنی كه عقب افتاده بود آمد بالا روستایی كه عقب افتاده بود آمد بالا جنوب شهر خدماتش. . . یعنی خدمات شهرداری جنوب تهران بیش از خدمات شهرداری شمال تهران است عادل نشدهایم من دفاع نمیكنم ما هنوز عادل نیستیم اما داریم به عدالت گامهایی را برداشتهایم. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) روح امام(رحمه الله علیه) روح شهدای پانزده خرداد روح امام(رحمه الله علیه) روح همهی شهدا روح كسانی كه بالاخره ما را با خون خودشان از طاغوت نجات دادند در ما شجاعت به وجود آوردند عامل وحدت ما بودند عامل ابتكار ما بودند عامل خنثی شدن توطئههای ما بودند عامل پیروزی در دفاع ما بودند عامل رشد ما بودند، هر كس هر نوع حقی به ما دارد ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده روح امام(رحمه الله علیه) را از ما شاد بفرما (والسلام علیكم ورحمه الله وبركاته)
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 492