نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 526
موضوع بحث: اهل بيت(ع) – 2
تاريخ پخش: 73/10/22
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- آيه تطهير
اين جلسه در يکي از مسجدهاي خوب هستيم. موضوع بحث ما دربارهي اهل بيت است. هر مسلماني بايد اين آيه را حفظ کند. (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) (احزاب /33) اين آيه کد دارد. کد اين آيه 3333 است. (سوره 33 آيه 33) فقط خدا اراده کرده است تا از شما هرگونه پليدي را ببرد. خدا خواسته است شما را پاک کند. خدا اين خط رهبري را به شما معرفي ميکند. ما در تشهد نماز ميگوييم «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ». بعد هم صلوات ميفرستيم و ميگوييم «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» اين تشهد شيعهها است. سنيها در تشهد ميگويند: «وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ». آنها هم در تشهدشان بحث پيغمبر و اهل بيت پيغمبر را دارند و در سلام نمازشان بايد به اهل بيت پيغمبر احترام بگذارند. آنها ميگويند در هر نمازي بايد به اهل بيت ادب کني. البته ادبي كه پشت سر آن اطاعت و رهبري و عصمت و عشق نيست. خدا خواسته که اهل بيت معصوم باشند.
2- اهل بيت چه كساني هستند؟
در ماه شعبان و رجب تولدهاي بسياري است. اين دو ماه خيلي امتياز دارد چون ماه تولد امامان است. ما ميخواهيم بگوييم که اهل بيت چه كساني هستند؟ در کتاب مستدرک روايتهاي زيادي آمده است که اهل بيت همهي افراد نيستند. علي ابن ابيطالب، فاطمه زهرا(س)، امام حسن و امام حسين اهل بيت هستند. مثلا وقتي ما ميگوييم: اهل بيت شما خوب است يعني خاله و عمه، برادر و خواهر را هم جزء اهل بيت حساب ميكنيم. اما روايت داريم که اهل بيت فقط حضرت علي، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين هستند. چون فقط آنها پاک هستند. همهي زنان پيغمبر پاک و مومن هستند و نبايد به آنها بي احترامي کرد. اما خدا گفته است اين 5 نفر اهل بيت من هستند و صد در صد معصوم هستند. 75 مورد حديث داريم. 41 مورد از اين حديثها از سني است، 34 مورد هم از شيعه است. آيت الله لنکراني کتابي راجع به اهل بيت نوشته است که شيعه و سني ميگويند: اهلبيت فقط حضرت زهرا(س)، علي(ع) و امام حسن و امام حسين است. براي اينکه يک چيزي جا بيفتد، بايد يک سري چيزها را تکرار کرد. امام در سالهاي آخر عمر خود به هر دليلي در حرفهايش ميگفت: اسلام آمريکايي و اسلام ناب محمدي! و دائماً اينها را تكرار ميكرد. ميخواست اين حرف در ذهن ما جا بيفتد که ما دو نوع اسلام داريم. اسلام محمدي و اسلام آمريکايي! امام ميخواست اين حرف را هر بچه و بزرگي بفهمد. پيغمبر حدود چند ماه، صبح به صبح، (از 6 ماه تا 17 ماه) ميآمد و زيارتنامه ميخواند. به خانه ميآمد. حضرت زهرا(س) را ميگرفت و ميگفت: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»(بحارالأنوار، ج43، ص56). يعنياي مردم اهل بيت همين كساني هستند که در اين خانه هستند. فردا هرکسي ادعا نکند که من هم اهل بيت هستم. خدا خواسته که اهل بيت معصوم باشند. شما نميتواني بدون تشهد و سلام نماز خود را تمام كني. يعني خداوند نماز را قفل کرده و کليد آن را در تشهد و در دست اهل بيت گذاشته است. شما چقدر بزرگوار هستيد که بدون سلام بر شما نماز ما به پايان نميرسد.
3- جمع آوري قرآن در زمان پيامبر
قرآن را چه کسي جمع آوري کرد؟ قرآن به دستور پيغمبر جاسازي شد. مثلاً آيه نازل ميشد: (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى) (اعلى /1) پيغمبر ميفرمود: اين آيه را اينجا قرار بدهيد. بعد هم ميفرمود: در سجده خود بگوييد: «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ». پس جاي آيات را خود پيغمبر تعيين ميکرد. پيامبر بعضي از آيهها را يک جاهايي گذاشته که آدم راه گم کند. زنهاي خانه گاهي اوقات که ميخواهند به مهماني بروند، طلاهايشان را در داخل گوني ذغال پنهان ميکنند. جاي طلا در گوني ذغال نيست ولي براي محافظت از دشمن جاي خوبي است. گاهي آدم کليد يک چيزي را در متکا ميگذارد. باآنکه جاي کليد داخل پنبه نيست. در بازارهاي شلوغ کفاشها از هر کفش يك عدد را ميگذارند. براي اينکه دزد آنها را نبرد. پيغمبر ما هم بعضي از آيههاي قرآن را اين چنين کرده است. مثلا يك قسمت از يک آيه را يكجا گذاشته و قسمت ديگر را در جاي ديگر قرار داده است. آن کسي که ريگي در کفش دارد، چيزي پيدا نميكند. اميرالمومنين(ع) فرموده است: (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ) (مائده /3) گوشت و خون خوک را نخوريد. اميرالمؤمنين اين آيه را اينجا قرار داده و بعد فرمودهاند: «امروز دين شما کامل شد. امروز خدا نعمت را بر شما تمام کرد. امروز خدا از شما راضي است.» دوباره فرموده است: هرکس بيچاره است و دارد از گرسنگي ميميرد اگر ميخواهد از آن گوشتها بخورد. وسط اين حرفها آيهي غدير خم را گذاشته است. درست مثل زنهايي که طلا را در گوني ذغال ميگذارند. اينها شيرين کاريهاي خدا و پيغمبر است. خداوند چندين بار فرموده است: خانمهاي پيغمبر، سوار شتر نشويد. جلوه گري نکنيد و با آرايش بيرون نياييد. ميگويد: (لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ) (احزاب /33) اين آيه را وسط آيههايي گذاشته که همه در مورد زنان پيغمبر است. اين يک شيرين کاري است. چرا پيغمبر اين کار را کرده است؟ چون اهل بيت پيغمبر مخالف داشتهاند. خداوند با آيههايي که براي مخالف است چنين كاري را كرده است. مثل کفشهايي كه كفاش يک لنگه از آن را ميگذارد تا دزد آن را نبرد. ماه، ماه شعبان است. اين ماه، ماه اهل بيت پيغمبر است. پدران ما ميدانند که اهل بيت چه کساني هستند اما بچههاي ما نميدانند. امام صادق(ع) فرمود: اگر مردم در خانه اهل بيت نيامدند، در خانهي بني اميه و بني عباس بسته ميشود. اهل بيت را نشناختند که در خانه آنها رفتند. خدا خواسته که اهل بيت معصوم باشند. وقتي عمر ميخواست بميرد 6 نفر را جمع کرد و گفت: از بين اين 6 نفر به يک نفر رأي بدهيد. شوراي 6 نفره راه انداخت. اميرالمؤمنين در اين شورا آمد و گفت: چرا شما خودتان را در حد من گذاشتهايد؟ آيا شما در حد من هستيد؟ بعد هم اين آيه را خواند: (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) (احزاب /33) گفت: کداميک از شما غير از من اهل بيت هستيد. همچنين حضرت علي(ع) در موقع حکومت عثمان در مسجد سخنراني کرد و گفت: اين آيه شامل چه کسي ميشود؟ تا به حال چنين احدي ادعا نکرده که من جزء اهل بيت هستم. در آن زمان اهل بيت را هم ميشناختند. خدا آقاي نيرزاده را رحمت کند. اول انقلاب عمو زنجير باف را ميخواند. قبرش در حضرت عبدالعظيم است. روي قبر او نوشته است: بچهها قبر معلم اينجاست. يعني جاي ديگر فاتحه نخوان. وارد مسجد که ميشوي ميبيني يک گوشه را کاشي کردهاند. پس بدان كه آنجا قبله است. پيغمبر مطالعه کرد که بعد از خودش چه ميشود. ده سال اول چه ميشود؟ پيغمبر بعد از خودش را ديد و چند چراغ اين طرف و آن طرف زد. فرمود: اي مردم! هر وقت گيچ شديد، برويد و پاي اين چراغها بايستيد. يکي از اين چراغها فاطمه زهرا(س) بود. فرمود: فاطمه پارهي تن من است. رضاي فاطمه، رضاي من است. خط فاطمه خط من است. فکر فاطمه فکر من است. مردم هر وقت گيچ شديد، ببينيد فاطمه کجاست. پيغمبر فرمود: من دارم از ميان شما ميروم، اما فاطمه هست. اگر گيچ شديد پاي چراغ فاطمه بايستيد. فاطمه زود شهيد شد و چراغ اول خاموش شد.
4- صداقت ابوذر
چراغ دوم ابيذر بود. پيغمبر فرمود: مردم ابيذر دروغ نميگويد. «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ ذَا لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِي ذَرٍّ»(معانيالأخبار، ص179). يعني آسمان بر کسي سايه افکنده که زبانش راستگوتر از پيغمبر باشد. لذا بعد از شهادت فاطمه، ببينيد ابوذر کجاست. يک روز ابيذر وارد يک سالن شد. ديد معاويه نشسته و دو نفر دور او هستند. بني اميه خنديد. گفتند: چه شده است؟ ابيذر گفت: از پيغمبر شنيدم که فرمود: هر وقت رئيس حکومت معاويه باشد و تمام مسئولين مملکتي بني اميه هم باشند، خاک بر سر مردم کنيد. حالاهم همينطور است. اين حديث آبروي بني اميه را برد. گفتند: ابيذر بايد بگويي، اين حديث را چه کسي گفته و شاهد تو کيست؟ تو با اين حديثهاي دروغي آبروي بني اميه را ميبري. ابيذر گفت: شاهد من علي ابن ابيطالب است. اميرالمؤمنين را آوردند. گفتند: آقا شما شنيدهاي که پيغمبر اينگونه گفته باشد؟ اميرالمؤمنين که اين حديث را نشنيده بود، ديد اگر بگويد: من اين حديث را شنيدم دروغ است. اگر هم بگويد: نشنيدهام، فوري ابيذر را ميکشند. اميرالمؤمنين فرمود: من اين حديث را نشنيدم. اما اين را شنيدهام که پيغمبر فرمود: ابيذر هيچ وقت دروغ نميگويد. ابي ذر را هم به ربزه تبعيد کردند. ابيذر در تنهايي و غريبانه جان داد. عمار يکي از ياران پيغمبر بود. اين احاديث را شيعه و سني نقل ميکنند. حديث داريم که پيغمبر گفت: عمار آن کسي که تو را بکشد، ستمگر است. مردم همه منتظر بودند كه ببينند آن كسي که عمار را ميکشد، کيست؟ لشکر معاويه در جنگ صفين عمار را کشتند. پس معلوم شد که لشکر معاويه ستمگر هستند. پس معاويه ستمگر است و وقتي معاويه ستمگر باشد پس معلوم است که حق با علي است. بعد از عمار چراغ چهارم امام حسين(ع) است. پيغمبر فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً وَ أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَ حُسَيْناً»(بحارالأنوار، ج45، ص314) وقتي بني اميه بعد از 50 سال كه از حديث پيغمبر ميگذشت امام حسين را در کربلا کشتند، براي همه معلوم شد که پيغمبر 50 سال پيش فرموده است: حسين از من است و من از حسين هستم. اگر کسي حسين را بکشد، انگار من را کشته است. به اين مديريت ميگويند. مديريت خوب همين است كه پيغمبر تا 50 سال بعد از خودش را ميبيند و ميگويد: اگر گيج شديد که بعد از پيغمبر حرف چه کسي را گوش کنيد. چراغ اول فاطمه(س) است. چراغ دوم ابي ذر است. چراغ سوم عمار است و چراغ چهارم حسين(ع) است. به اين خط رهبري ميگويند. يعني چنان مشخصات را معين کند که هيچ وقت آدم گيج نشود. روماني يک کشور کمونيسم است. يكبار ما به روماني رفته بوديم. آنجا يک ساختمان کليسا بود. اين ساختمان جزء آثار باستاني بود و چون حکومتش حکومت کفر بود گفته بود: هرچه ساختمان مذهبي است، خراب کنيد. به اين ساختمان رسيدند. خواستند آنجا را خراب کنند. اين ساختمان به نبش خيابان بود. گفتند: اين ساختمان را چه کار کنيم؟ گفتند: اگر خراب نکنيم باز هم در مملکت ما مذهب هست. اگر خراب بکنيم آثار باستاني از بين ميرود و اين هنر معمارها و مهندسين قديم روماني است. ميداني چه کار کردند؟ زير ساختمان را خالي کردند و با بتون ساختند و بلبرينگهاي خيلي قوي زير ساختمان گذاشتند. اين ساختمان را عقب کشيدند که هم کليسا نبش خيابان نباشد و هم آثار باستاني آنها خراب نشود. يعني دنيا براي حفظ آجر حاضر است همه نوع کاري بکند تا اين ساختمان خراب نشود.
5- مرجعيت
انقلاب ما هم براي ما اصل است. حفظ اسلام براي ما اصل است. بنابراين ما بايد خدا را شکر کنيم که خط رهبري و خط مرجعين را داريم و اينها بايد به يک سمتي برود که خون امام پايمال نشود. يعني کسي که مرجع ميشود بايد خون امام را در بدن داشته باشد. کسي که جاي پيغمبر مينشيند بايد خون پيغمبر را در بدن داشته باشد. کسي که روي تشک امام زمان مينشيند، بايد حال و هواي حضرت مهدي را داشته باشد. به هر حال خدا را شکر که اين خطها در طول تاريخ حفظ شدهاند. هرچه هم خواستهاند که آن خط را کور کنند، نتوانستند. اين خط، خط اهل بيت است. آيا ميدانيد كه آمريکا همهي مسلمانها را خريده است؟ فقط دو گروه از مسلمانان ماندهاند. آن دو گروه که در خط اهل بيت هستند و در سجدهي خود سر به خاک کربلا ميگذارند، تسليم آمريكا نشدهاند. «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ» را روزي 34 بار در نماز ميگوييم. حسين که بود؟ حسين کسي بود که سر به نيزه داد اما تن به ذلت نداد. کسي که روزي 34 بار پيشاني خود را به خاک حسين ميمالد، طرفدار اهل بيت است و با اسرائيل کنار نميآيد. به همين خاطر تنها دشمنان اسرائيل ايرانيها و شيعيان و لبنان و فلسطين هستند.
6- اثرات محبت به اهلبيت
پس علاقه به اهل بيت گناهان را ميبخشد. حديث داريم اگر کسي با عشق اهل بيت از دنيا برود، خدا ثواب شهيد را به او ميدهد. پيامبر(ص) فرمود: «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»(كشفالغمة، ج1، ص107). کسي که با حب اهل بيت بميرد خدا او را ميبخشد. امام شافعي ميگويد: « يا اهل بيت رسول الله حبكموا فرض من اله بالقرآن انزله» علاقه به اهل بيت در قرآن هم آمده است. بعد ميگويد: از عظمت همين بس که اگر کسي نام شما را نبرد، نمازش قبول نيست. عشق به اهل بيت چيست؟ نام بچه هايمان را از نامهاي اهل بيت بگذاريم. نامهايي مثل: صادق. کاظم، رضا، جواد، مهدي، حسن، حسين از نامهاي اهل بيت است. با اهل بيت آشنا شويم. بچههاي ما با اهل بيت آشنا شوند. ما بايد به اهل بيت عشق بورزيم. قرآن ميگويد: (وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ) (نساء /157) او را به دار کشيدند اما او شبيه عيسي بود. عيسي نبود. قرآن ميگويد: او را نکشد. آنها يک رهبر داشتند و آن هم نجات پيدا کرد. اما اهل بيت ما، رهبران ما همه شهيد شدند. يا با شمشير شهيد شدند يا با سم شهيد شدند. سوختند اما مقدس بودند. من به كشور کره شمالي رفتم. آنجا به موزهي جنگ رفتيم. چون جنگ با آمريکا بود در موزه جنگ ادوات نظامي بود. يک درخت سوخته هم در موزه گذاشته بودند. گفتيم: اين چيست؟ گفتند: اين درخت بسيار بزرگي بود. يک ماشين سرباز زير اين درخت بود. آمريکا كه بمب خوشهاي انداخت، اين درخت تمام بمب خوشهاي را جذب خودش کرد و ذغال شد. اما در عوض جان سربازهاي ما را نجات داد. کشور کفر و کمونيسم به اين درخت، درخت مقدس ميگفتند. اهل بيت ما سوختند اما در عوض ما بله قربان گو بار نيامديم. خدا اراده کرده است که آلودگي را از آنها پاک کند. احدي نقل نکرده است که اهل بيت گناه کردهاند. اهل بيت ما معصوم هستند. اهل بيت همهي آدمها نيستند. فقط افراد خاصي جزء اهل بيت هستند. پيغمبر ما يک عباي سياه داشت. پنج نفر را زير عبا کرد. حضرت فاطمه(س)، امام علي(ع) و امام حسن و امام حسين جزء اهل بيت هستند. هرکس گفت: من هم بيايم. پيغمبر فرمود: نه! «هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي»(كافي، ج1، ص286) اينها اهل بيت من هستند. يعني خانوادهي شما جزء اهل بيت شما نيستند. خاله، عمه، عمو و. . . جز ء اهل بيت نيستند. خدايا اهل بيت پيغمبر را از هر نوع گناه و ضعف معصوم قرار دادي. به آبروي معصومين کشور ما را از هر نوع آفتي حفظ بفرما. معرفت اهل بيت را روز به روز براي ما بيشتر بفرما.
«السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 526