نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 564
موضوع: آب و خاك در قرآن و حديث
تاريخ پخش: 13/10/80
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث اين جلسه درباره آب و خاك است. در خدمت كارشناسهاي وزارت جهاد كشاورزي و مسئولين علمي كشاورزي كه در بيابانها كار ميكنند هستيم و ما به آنها سلام ميكنيم و آنها كه كشاورز نيستند، نسل بيست ميليوني آموزش و پرورش و دانشجو و سرباز و جوانها، آب و خاك را بعد ميسازند، ببينيم نظر اسلام درباره آب و خاك چيست؟ اهميت آب و خاك و مسئوليت ما درباره آب و خاك.
1- آب و خاك در قرآن و حديث
قرآن راجع به آب ميفرمايد: هر موجود زندهاي از آب است (مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَي) (انبياء /30) هر چيزي زنده از آب است. انسان از آب است، قرآن ميفرمايد: (خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَرا) (فرقان /54) بشر از آب است. ميوهها از آب است: قرآن ميفرمايد: باران فرستاديم و از همين باران! ثمرات من نخيل و اعناب؛ خرماها و انگورها و… همه گياهان از آب است، قرآن ميفرمايد: (فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْء) (انعام /99) اين آب اندازهگيري دارد، دو جاي قرآن ميفرمايد: (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَر) (مؤمنون /18) يعني آب اندازه دارد. و جاي ديگر ميفرمايد: (وَ الَّذي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ) (زخرف /11) دو بار «بقدر» آمده اندازه گيري شده. حديث: مقداري كه هر سال باران نازل ميشود يك اندازه است. منتها مردم منطقهاي اگر خلاف كردند، باران جاي ديگر ميآيد، يا بي ربط باريده ميشود، يعني، زمان و مكانش تغيير ميكند تا مردم از اين باران خير نبينند. آب وسيله قدرت است، به چه دليل؟ قرآن ميفرمايد: (يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً) (نوح /11) آسمان براي شما باران ميفرستد، بعد ميفرمايد: (وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ) (هود /52) آب وسيله قدرت است. قرآن ميفرمايد: همه مشكلات در مديريت است، در برنامه ريزي شماست. (سَخَّرَ لَكُم) (حج /65) (خَلَقَ لَكُم) (بقره /29) (مَتاعاً لَكُمْ) (نازعات /33) (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسََ وَ الْقَمَرَ) (ابراهيم /33) (سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْر) (جاثيه /12) 5، 6 تا سخر در يك آيه است بعد ميفرمايد: (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) (ابراهيم /34). زن خوب از پوست پرتغال مربا درست ميكند، و زن بي عرضه برنج رشت را شفته ميكند. رسول اكرم(ص) فرمود: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً» (وسائلالشيعه/ج17/ص40). بد نيست همه بچههاي ايران اين حديث را حفظ كنند، من يعني كسي كه «وجد» وجدان، يافتن، «من وجد ماءً»، آب «و ترابا» خاك، كسي كه آب و خاك دارد «ثُمَّ افْتَقَرَ» اما گندم از خارج ميخرد. «فَأَبْعَدَهُ اللَّه» (وسائلالشيعه/ج17/ص40) خدا اينها را دور كند. از رحمت خودش كه آب دارد، خاك هم دارد. آب وسيله خداشناسي است، قرآن ميفرمايد: (يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ) (رعد /4) شما وارد باغ ميشويد در جهرم ليمو شيرين مثل قند، ليمو ترشِ ترش، خرماي شيرين، انار ترش و شيرين، همه درختش هم پهلوي هم است. نگاه ميكني ترشِ ترش ليمو ترش، شيرين شيرين خرما، ترش و شيرين انار. همه پهلوي هم است. قرآن مي¬فرمايد: «يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ» اگر ميخواهي خدا شناسي كني حالا خدا را بشناس. يعني آب وسيله خداشناسي است. آب وسيله زيبايي است: قرآن درباره آب ميگويد: زوج بهيج، بهجه: يعني شادي آور (ذاتَ بَهْجَة) (نمل /60) (مُخْتَلِفاً أَلْوانُه) (نحل /13) (مُخْضَرَّة) (حج /63) خداوند رحمت كند علامه طباطبايي را، سيب كه ميخواست بخورد خود سيب را ممكن است دو سه دقيقه خورد اما 20 دقيقه به اين سيب نگاه ميكرد. بيست دقيقه نگاه ميكرد و دو دقيقه ميخورد. نقش آب در عبادات؛ مي خواهي با خدا حرف بزني: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُم) (مائده /6) آب رساني: اصلاً انبياء يكي از مسئوليتشان آب رساني بود، و اذاستقي موسي، مردم براي آب سراغ موسي(ع) رفتند. ما اگر يك وقتي كم آبي بود مردم بايد بروند سراغ علما و نماز باران بخوانند، و علما هم نترسند كه يك وقت نماز باران خوانديم و باران نيامد، آبرويمان ميريزد. (اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماء) (هود /52) در ثاني مگر خدا كارگر ماست، بار ديگر هم ميخوانيم، دو بار خوانديم نيامد سه بار ميخوانيم. خود خدا به ما گفته: (تُوبُوا) (هود /52) توبه كنيد، «اسْتَغْفِرُوا»، «يُرْسِلِ السَّماءَ» بين آب و گناه رابطه است. «اللهم اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ» (بحارالانوار/ج84/ص251). در دعاي كميل داريم گناه و رزق رابطه دارد؛ حديث داريم: «بعضيها رزقشان به خاطر گناه كم ميشود و بعضيها هم رزقشان به خاطر امتحان زياد ميشود». شنا در آب سرد: البته كسي نگويد قرائتي گفت: برويد زير دوش آب سرد فردا مريض شود مادرش بگويد خدا شيخ را لعنت كند. تو چي چي گفتي؟ من حديث را ميخونم، آب سرد خيلي ضرر ندارد. آن هوايي كه بعد بهت ميخورد ضرر دارد. ولذا شما با آب داغ هم غسل كني باد به سرت بخورد ممكن است مريض شوي. حديث داريم: پيامبر(ص) در تابستان هم كه حمام ميرفت عمامه ميبست. آب خطري ندارد. آن وزش باد بعدش، خطر دارد. حضرت ايوب(ص) مشكل پوستي داشت، قرآن ميگويد: بسم الله، (ارْكُضْ) (ص /42) بزن، «بِرِجْلِكَ» رجل پا، محكم بزن، «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» نميگويد شراب بارد مغتسل بارد، با آب سرد غسل كني، شنا در آب سرد است. البته اين را بايد دكترها تحقيق كنند ممكن است فردا يك رسالهاي هم در بيايد، ما هر چيزي كه قرآن گفته روي آن ميايستيم يك سر سوزني هم كوتاه نميآييم. اگر دكترها گفتند نفهميديم ميگوييم بعداً ميفهمي. بوعلي سينا گفته: هر چه نفهميدي نگو نيست. بگو من بلد نيستم ممكن است بعداً معلوم ميشود ما چه ميدانيم. قرآن ميگويد: با آب سرد غسل كردن براي بدن مفيد است. آيا براي همه مفيد است، يا بري شخص ايوب يا براي بعضي امراض، اين را بايد دكترها بگويند. آب بايد در مواقعي سهميه بندي شود. قرآن ميفرمايد: (فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ) (بقره /60) حضرت موسي(ع) عصايش را زد به سنگ دوازده چشمه آب بيرون آمد. چون بني اسراييل دوازده فرقه بودند هر چشمهاي مال يكي. يا ميفرمايد: (أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُم) (قمر /28)، در زمان يونس، ناقه، در زمان صالح، خداوند فرمود: يك روز آب مال اين حيوان و يك روز آب مال آدمها. «قِسْمَةٌ بَيْنَهُم»، جيره بنديِ آب مشكلي ندارد. آب رساني به تشنه: خيلي ثواب دارد. حتي آب رساني به حاجيها. يك مقام و منزلتي بوده: (أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاج) (توبه /19) دو شب به عيد قربان را ميگويند روز ترويه يعني روز آب رساني يعني آب ميبرند مني و عرفات آب رساني به تشنه، درخت آب دادن است. حديث داريم، كسي درخت تشنهاي را آب بدهد انگار يك مؤمني را آب داده. كشاورزي و آبياري خيلي ارزش دارد. امام باقر بيل دستش بود، وقتي بيل دست ميگرفت كشاورزي كند خيس عرق ميشد. يك كسي گفت: من بروم نصيحتش كنم. رفت گفت: يا بن رسول الله الآن اگر عزراييل بيايد خجالت نميكشي؟ نه در بهترين حال است بيل دستم است، بهترين حال من است.
2- ارزش و اهميت كشاورزي
قرآن ميگويد: عارت ميشود بگويند كشاورز ما گاهي وقتها اگر يك داماد بيايد سراغ دخترمان ميگوييم داماد چه كاره است؟ ميگوييم كشاورز است، ميگويد عارت شده: خدا كشاورز است (أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُام نَحْنُ الزَّارِعُونَ) (واقعه /64) اگر تو خجالت ميكشي كشاورزي «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» خدا ميگويد من كشاورز هستم. الان كشاورز ميتواند بيايد يقه مرا بگيرد بگويد آقاي قرائتي بيا ببينم تو سر تا پات مال من است. اما عمامه مال پنبه است، پنبه مال كشاورز است. كفش چرم است دامداري مال من است. گندمهاي توي شكمت مال من است يعني مخت عمامه و گندم شكمت وكفش پايت، من از سر تا پا به كشاورز بدهكارم. حالا جالب اين است كه چقدر هم خودمان را بالا ميدانيم. روي دوش كشاورز، سواريم از نانِ او ميخوريم بعد هم براي او اُرد ميدهيم. تحقيرش ميكنيم. كشاورز بايد بداند كِشت يك جهاد است، كشاورزي يك عبادت است. حديث داريم: اگر در دست شما يك شاخه بود زمين لرزه شد و بناست قيامت بپا شود، اگر ميتواني همان يك شاخه را بكاري، باز هم بكار. «إِذَا قَامَتِ الْقِيَامَة» (بحارالانوار/ج5/ص6) «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ» (مستدركالوسائل/ج13/ص460)، اگر قيامت بپا شد «وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَة» و به دست شما يك شاخه ايست اگر ميتوانيد بكاريد همان را هم بكاريد. يعني در حساس ترين لحظه، به هر حال كشاورزي بايد مورد عنايت باشد. هم دولت و هم سازمان يعني بودجه گذاشتن هم صدا و سيما هم احترام كشاورزها، و يك مقدار هم شما متخصصها و مهندسها كه به علم كشاورزي وارد هستيد. راه بيافتيم، توي بلوار كشاورز و وزارت كشاورزي و ساختمان سوپردولوكس و زير لوستر خيلي هم آدم درد حس نميكند، ما وقتي دكتر خوبي هستيم كه خودمان هم مرضي را چشيده باشيم. قرآن بخوانم: (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى) (ضحي /6) پيامبر خودت هم يتيم بودي، يادت ميآيد پس حالا ميفهمي يعني چه (فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ) (ضحي /9)، يادت ميآيد خودت هم بي پول بودي، (وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى) (ضحي /8) مزه فقر را چشيدهاي، پس (وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) (ضحي /10). گاهي وقتها بايد بچشيم، اصلاً رمز اينكه امامان ما خودشان مشكلاتي داشتهاند. چون اگر امام حسين(ع) عصايش را ميزد از زمين كربلا آب ميجوشيد، نميتوانست امام خوبي باشد. ميگويد برو بابا تا خودش تشنهاش شد آب براي خودش درست كرد حالا ميگويد برويد جبهه تشنه هم شديد براي خدا حساب كنيد، چطور خودت براي خدا حساب باز نكردي، اين علي اصغر بايد روي دست بابايش گلويش پاره شود، علي اكبرش شهيد شود. تمام سختيها را امامان بچشند اگر، بچشند و سختيها را به دوش بكشند، آن وقت ميتوانند براي ما امام باشند. شما وقتي مهندس خوبي هستي و بنده وقتي آخوند خوبي هستم كه گاهي به روستا بروم سختيها را لمس كنم، و گرنه اگر من يك جا باشم و او هم يك جاي ديگر قوه مقننه و مجريه از هم جدا باشد به قانونها هي بايد تبصره بزنند و عوض بشود. اگر بخواهيم نسخه هايمان صد در صد عالي باشد، بايد علم ما با عمل يك جور باشد.
3- بهداشت آب
يه كسي ميخواست غسل كند رفت توي آب حضرت فرمود چرا در آب رفتي؟ اين آب آشاميدني است. چرا در آن غسل ميكني؟ آب آشاميدني را نبايد مصرف كرد. بعضي از زنها يا مردهاي قديميِ ما من ديدم با چشم خود، آشغال را ريخت در جوي آب، گفتم چرا ريختي؟ گفت آب است: گفتم بابا شما حق نداري دكانت را كه جارو كردهاي بريزي توي جوي. (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) ديد ديوار روبرو جاي آب دهان است اصلاً «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» را قيچي كرد، راه رفت سر نماز راه رفت يك شاخه بغلش بود برداشت ماليد به ديوار، آب دهان پاك شد، پشت پشت برگشت كه رويش را برنگرداند. گفت: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ»، تنها جايي كه پيامبر(ص) راه رفت براي بهداشت بود. بهداشت آب، صرفه جويي در آب. حاج احمد آقا ميفرمود: امام خميني(ره) كه آب ميخورد روي ليوان كاغذ ميگذارد. ميگفت عصري ميخواهم بخورم. به هر حال هم كشاورزي و هم كشاورز و هم زمين مقدس است يك خرده هم راجع به زمين صحبت كنم. يك صلوات بفرستيد. زمين در قرآن: 46 بار كلمه زمين در قرآن آمده است، كلاس درس است، (فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ) (ذاريات /20) كسي خواسته باشد يقين پيدا كند نشانههاي قدرت خدا در زمين هست. زمين رام است، (وَجَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولا فَامْشُوا في مَناكِبِها) (ملك /15) روي زمين كشاورزي كنيد. زمين محل زندگي است، (جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرارا) (غافر /64) هر ثانيه 35 كيلومتر ميگردد چه ماشيني سوار شدهايم چند رقم حركت دارد، و ما چه آرام زندگي ميكنيم. قرآن ميفرمايد: ما اگر بخواهيم زمين را لق ميكنيم هر وقت بلند بشوي بيافتي. (إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْض) (سبا /9) بخواهيم زمين را بجنبانيم هي راه بروي بيافتي. زمين آرام است، گهواره است: (أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً) (نباء /6) زمين مواد غذايي به ما ميدهد: (تُنْبِتُ الْأَرْض) (بقره /61). زمين براي ما زيباست. زمين بذر و آب را به خود جذب ميكند: (تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَة) (فصلت /39) زمين زنده ما را حمل ميكند و مرده ما را دفن ميكند: (أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً) (مرسلات /25). آب زباله را ميگيرد آب زلال ميدهد، تصفيه خانه طبيعي است. اگر سفت بود كشاورزي نميشد كرد. اگر شل بود بنايي نميشد كرد، سفتي و شلي زمين. رنگهاي كوهها، خود كوهها، نگهداري برفها، جلوگيري از طوفان، نقش تعديل هوا، همهاش حساب دارد. زمين براي ما آب را ذخيره ميكند: (وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونا) (قمر /12). خزينه است: (خَزائِنِ الْأَرْض) (يوسف /55) زمين خيلي سخاوت دارد: يك دانهاش ميدهي يك خوشه ميدهد. روز قيامت قرائتي را با اين زمين بياورند، بگويد قرائتي اين همه خوردي يك نمار نخواندي، زمين يك دانه گرفت يك خوشه داد، اصلاً ما پهلوي زمين چه خاكي به سرمان كنيم، قرآن بخوانم، (وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً) (نبا /40) و كاش خاك بودم، خاك از من بهتر بود. چون خاك را يك دانهاش دادند يك خوشه داد، من هم اينهمه نعمت خدا را خوردم يك ركعت نماز نخواندم، «يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً» زمين سخاوتمند است.
4- زمين شعور دارد
زمين اخبار را حفظ ميكند. قرآن ميگويد: (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها) (زلزله /1) (يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها) (زلزله /4) خبر ميدهد چه كسي روي من راه رفت، اين گناه را كرد، بالا سر من بود اين كار را كرد، زمين را با شعور حساب كنيم. زمين تسبيح مي¬كند: (تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْض) (اسراء /44) تمام شنها سبحان الله ميگويند: (يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض) (تغابن /1) «ما فِي السَّماواتِ» زياد در قرآن است، يعني كل هستي، سبحان الله ميگويد. البته زمين عمر مشخصي هم دارد. اين زمين زلزلت دارد. تكان خواهد خورد. اين زمين كوه هايش کنده خواهد شد، بعد كه كوهها بهم خورد «دكت» قطعات سنگ بهم خواهد خورد «نصفت» باز قطعات سنگ ريزه به هم خواهد خورد «كسوب» شن خواهد شد، بعد بهم خواهد خورد (كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ) (قارعه /5) پنبه خواهد شد. حديث داريم: شما مسئوليد حتي در مقابل قطعات زمين؛ اين زمين را بي خودي مصرف كرديد، آدم روي زمين ترياك بكارد؟ خشخاش بكارد براي ترياك؟ انگور بكارد براي شراب؟ قمارخانه درست كند؟ محل گناه درست كند؟ «جُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً» (منلايحضرهالفقيه/ج1/ص240) زمين عبادتگاه خوبي است، مسجد است. ابر و باد و مه و خورشيد و فلك براي عياشي ما نيست. «تُحَدِّثُ أَخْبارَها» به هر حال از ما چي خواستهاند. خداوند ميفرمايد: (أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ) (هود /61) بعد «وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها» بعد از شما خواستيم زمين را آباد كنيد؛ براي تشويق اسلام ميگويد هر كسي زميني را آباد كرد مال خودش «مَنْ أَحْيَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِيَ لَهُ» (تهذيبالاحكام/ج7/ص152) هر كس زميني را آباد كرد مزد آبادياش اين است كه زمين مال خودش باشد.
5- هجرت و مسافرت در زمين
ما بايد در زمين هجرت كنيم: (أَرْضُ اللَّهِ واسِعَة) (زمر /10) از گناهاني كه قبل قيامت يقه مرا ميكيرد كه جرا اين گناه را كردي؟ چرا هجرت نكردي؟ ميگويم (كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ) (نساء /97) ما طبقه دوازده بوديم، اگر در منطقهاي بودي خفقان بود، (أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها) (نساء /97) زمين براي سير و سفر و هجرت و كشاورزي و عبادت و رشد است، اهداف زمين اين است. زمين براي سرگرمي نيست. قرآن بعضيها را تحقير ميكند ميگويد:، به زمين چسبيدهاي، ميگويد چه خانهاي، نمايش سه سانتي، سنگ و رنگ و… چه خانهاي ساخته؟ زمين رفته بالا دين آمده پايين. امام ديد يك كسي ساختماني بلند ساخته فرمود: «رفع الطين وضع الدين» گل را بالا برد دينش را پايين آورد. طين با «ط» دسته دار يعني گل، «رَفَعَ الطِّينَ» (مستدركالوسائل/ج3/ص 467) گل را بالا برد، ولي به چه قيمتي؟ از همه مردم نزول كرد. با پول بهره رفته از هر كس و ناكسي وام گرفته، با سود و بهره ميخواهد خانهاش چند طبقه باشد، «رَفَعَ الطِّينَ وَ وَضَعَ الدِّين» ما در ساختمان، در آب، بياييم صرفه جويي كنيم حتي اگر يك باغچه هم داريم چيز مفيدي بكاريم. خداوند به حق محمد و آل محمد به ما نورانيت بدهد در سايه قرآن و حديث خط سياسي، اقتصادي، كشاورزي و اجتماعي و تمام راهمان را از نور قران و اهل بيت پيامبر(ص) بگيريم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 564