responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 621
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در رمضان هشتاد و پنج در شهر عزیز سیرجان، چند جلسه ای را راجع به قرآن صحبت شد حالا می خواهیم ان شاءالله وارد بحث انسان بشویم. موضوع بحثمان انسان در قرآن است و من چند تا سئوال هم در این زمینه ان شاءالله دارم.
موضوع بحث: انسان در قرآن
یکی اینکه آیا قبل از حضرت آدم ابوالبشر هم آدمهای دیگری بوده‌اند یا نبوده‌اند؟ تاریخ آدم. البته حالا خیلی نیاز نیست، حالا یا بوده‌اند یا نبوده‌اند. یعنی ربطی خیلی به زندگی ما ندارد. ولی حالا اینها در یک دقیقه طوری نیست وقت صرف کنیم.
وقتی خداوند خواست آدم را خلق کند، فرشته‌ها گفتند این را خلق نکن خونریزی خواهد کرد. از این که فرشته‌ها گفتند از خیر این بگذر خلق نکن خونریزی میکند، فساد می کند، پیداست یک سابقه بدی در مغز فرشته‌ها از آدم بوده و این سابقه بد را می گویند معلوم می شود آدم های قبلی انسان یک سوء سابقه ای داشته. البته روایاتی هم داریم که امام صادق فرمود(ان الله خلق الف الف عالم و الف الف آدم) یعنی خداوند میلیونها عالم و میلیونها آدم داشته. این سابقه ای که حالا. . . از چه آفریده شده؟ در مورد این که از چه آفریده شده قرآن هم می گوید که؛ پس بحث امشب: یک: سابقه آدم دو: از چه آفریده شده.

1- آفرینش انسان اولیه از خاک

در این که از چه آفریده شده، قرآن می گوید «أَنشَأَكُمْ مِنْ الْأَرْضِ» هود/61. «انشا» همان انشاء است. می گویند فلانی انشاء نوشته یعنی ایجاد کرده. « أَنشَأَكُمْ مِنْ الْأَرْضِ » یعنی شما را از زمین آفرید. و گاهی هم داریم «خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ» الحج/5. یکی هم می گوید که «خلق من الماء بشرا». هم از زمین داریم در قرآن، هم از تراب داریم، هم قرآن می گوید از خاک هم از آب. خلاصه آب و گل. ولذا وقتی می گویند از سفال، از (;حَمَإٍ مَسْنُونٍ) (الحجر/26) «مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ» الرحمن/14. چون وقتی آب را ریختی روی گل، ببینید وقتی من می گویم در را باز کردم، بگویم کلید در را باز کرد درست است، بگویم با دستم باز کردم درست است، بگویم با قدرتم در را باز کردم درست است. این مسجد را که ساخته؟ بگوئیم پول ساخته درست است، بگوئیم معمار ساخته درست است، بگوئیم بنا ساخته درست است، بگوئیم مهندس ساخته درست است، بگوئیم بانی ساخته درست است. یعنی این ساختمان را به هر کدام نسبت بدهیم درست است. چطور شما درس خواندی. بگوئی عاقلم، بگوئی درس خواندم، بگوئی معلم بود، بگوئی این کتاب بود، . . . این نسبت تحصیل را. بگوئی معلم درسم داد درست است، بگوئی خودم زحمت کشیدم. . یعنی به هر کدام. قرآن آیاتی داریم از زمین درست است، از خاک درست است، از آب درست است، از سفال درست است، از گل بد بو درست است. به هر کدام از اینها بگوئیم درست است.
حالا این نطفه خصوصیاتش چیست؟ وقتی قرآن می گوید از چه آفریده شده، راجع به نطفه دو تا تعبیر داریم. قرآن می فرماید که: 1- (;مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ) (الإنسان/2) یک کلمه « أَمْشَاجٍ » داریم. « أَمْشَاجٍ » یعنی مخلوط. یعنی آن اسپرم انسان، آن نطفه و منی انسان، مخلوط است. گرچه ممکن است با دید سطحی معلوم نباشد. اشک ما به ظاهر خب یک آب شوری است ولی همین اشک از ده تا ماده ترکیب شده است. قرآن می گوید نطفه « أَمْشَاجٍ » است. مخلوط است. یکی هم می گوید حساب شده است.

2- اندازه گیری الهی در آفرینش انسان

آیه قران می گوید «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» عبس/19. « فَقَدَّرَهُ » یعنی اندازه گیری شده. یعنی هم مخلوط است هم فرمول دارد. این هستی همه‌اش فرمول دارد. یعنی یک دانه سیب زمینی معلوم است چند درصدش قند است چند درصدش نشاسته است. چند درصدش هم حساب و کتاب دارد. اصلا ما خداشناسی‌مان روی همین حساب و کتاب هاست. ببینید ما از چه آفریده شده ایم؟ ما از یک تک سلول، نطفه، اسپرم. این از چیست؟ این از غذای بابا و ننه است که می خوردند تبدیل به نطفه و اسپرم می شود. غذای بابا و ننه از چیست؟ از همین عناصر طبیعت است که قدیم می گفتند عناصر اصلی چهار تاست: آب و خاک و باد و آتش. امروز می گویند نمی دانم صد و چند عنصر. این ریشه انسان است. انسان از نطفه، نطفه از غذا، غذا از ذرات طبیعی. تا اینجا خدا پرست و مادی با هم‌اند. یعنی هر دو می گویند ما از نطفه هستیم، هر دو می گویند نطفه از غذاست، هر دو می گویند که غذا از ذرات ترکیب شده است. یک قدم دیگر با مادیون، با آنها که منکر خدا هستند، یک قدم دیگر با هم می رویم. آنها می گویند اینها وقتی با هم ترکیب می شوند، دو جزء ترکیب می شود آب می دهد، دو جزء ترکیب می شود نمک می شود، چند ترکیب می شود سیب زمینی یا برنج یا گندم. ترکیب هم قبول داریم. از اینجا از هم جدا می شویم. سئوال: می گوئیم ترکیب اینها حساب شده است یا ترکیب اینها بی حساب است؟ این ذرات طبیعت که با همدیگر ترکیب می شوند، ترکیب حساب شده است یا بی حساب؟ اگر حساب شده هست، حساب شده حسابگر لازم دارد. نمی شود یک چیزی حساب شده باشد حسابگر نداشته باشد. و لذا قرآن می گوید« مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ». «قَدَّرَهُ» یعنی اندازه گیری شده، حساب شده. اگر یکی از این فرمول‌ها جابجا شود. . . حساب شده است.

3- دوری از غرور و تکبر در برابر خداوند

فایده این چیست که خدا گفته شما از نطفه خلق شده اید؟ حالا هر چه هم که می خواهی باش. این فایده تربیتی دارد. خب اینقدر باد نکن. هوم! چته؟ خدا یک متلکی بار ما کرده چقدر لگد می زنی به زمین. دوب دوب. چته؟ این آیه هائی که می خوانم آیه قرآن است (;إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ) (الإسراء/37) اینقدر سفت پا نکوب زمین سوراخ بشو نیست. چقدر گردن می کشی! « وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا » قدت هم از کوه درازتر نیست. نه گردن بکش که از کوه درازتر نیستی نه سفت پا به زمین بزن که زمین سوراخ نمی شود. اولت نطفه بوده بعد مردار گندیده هستی حالا هم در شکمت آلودگیهائی است. برای چه تکبر؟ چه خبرت است؟ خدا برای اینکه تنظیم باد کند گاهی گفته اوی! نطفه هستی. تازه یک لقب بدی هم گذاشته. گفته که (;مِنْ مَاءٍ) (إبراهیم/16) حالا بد نیست اینطوری بگویم. اول گفته (;وَلَمْ یَكُنْ شَیْئًا) (مریم/67) یعنی هیچ است. هیچی هیچی. بعد آیه بعد می گوید (;لَمْ یَكُنْ شَیْئًا مَذْكُورًا) (الإنسان/1) وقتی هم خلق شدی چیز قابل ذکری نبودی. بعد که قابل ذکر شدی، با لقب بد ذکر شدی«مَاءٍ مَهِینٍ». «مَهِینٍ» یعنی پست. البته مهین عربی هان. در فارسی یعنی ماه پاره. یکباره دخترها نگویند ما اسممان مهین است پستیم؟ نه شما ماه پاره اید. مهین فارسی از ماه است « مَهینٍ » عربی از اهانت است. اول که می گوید هیچ. بعد می گوید چیز قابل ذکری نبودی. بعد می گوید وقتی هم قابل ذکر شدی به بدی اسمت آمد. بعد می گوید « مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ » تازه این نطفه هم مخلوط بود. بعد می گوید «فَقَدّرَه» اندازه گیری کردیم. بعد می گوید (;مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى) (القیامة/37) (;مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ) (الطارق/6) به صورت پرشی آمدی بیرون. بعد می گوید کجا رفتی؟ (;فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ) (الزمر/6) یعنی در شکم مادر. بعد می گوید (;فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ) (الزمر/6) شکم مادرت هم سه تا پوست روی هم بود، تاریکی در تاریکی در تاریکی. بعد می گوید (;فِی قَرَارٍ مَكِینٍ) (المؤمنون/13) یک جای گرم و نرمی هم دادم به تو که لطمه بهت وارد نشود « فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ » فی فی فی « فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ » « فِی قَرَارٍ مَكِینٍ » بعد می گوید (;ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا) (الحج/5) به صورت طفل خارجت کردیم. بعد می گوید(;لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا) (النحل/78) هیچی سرت نمی شود. بچه در قنداق ماه را می بیند می خواهد بگیرد. اصلا فاصله حالیش نیست. در تاریخ تا حالا یک کره خر پرت نشده از روی پشت بام ولی هزار تا بچه پرت شده. چون کره خر فاصله را می فهمد اما بچه انسان یعنی « لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا » فاصله سرت نمی شد. آتش را بر می دارد و می خورد. اصلا فرقی بین گل و آتش ندارد. هیچی را نمی شناسد. پایش را می گذارد می افتد پائین. نه فاصله حالیش می شود نه آتش نه گل هیچی.

4- آموزش های فطری انسان

بعد می گوید کم کم کم کم «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا »الشمس/8 کم کم فجور و تقوا، یعنی خوب و بدی را در فطرتت گذاشتیم. بچه دو ساله هم د ر فطرتش خوبی و بدی را می فهمد. یعنی می گوید سیب را بگیر، سیب را به شما می دهد مثلا برود یک کاغذ یا قلم بردارد، یک سیب بردارد. تا سیب را می دهد به شما می رود یک چیزی بردارد می بیند شما سیبش را خورده اید. گریه می کند. چرا گریه می کند؟ می گوید. . بلد نیست حرف بزند ولی می گوید سیب امانت بود تو به امانت خیانت کردی این را می گویند « فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا. . . » تقوا را می فهمد که خیانت بد است، امانت خوب است. کم کم کلاس اول و راهنمائی و چه و چه وحالا شده فوق لیسانس. فلسفه نماز چیست؟ اوهو. اوهو. پوک بودی. هیچی نبودی. منی بودی. یک ذره بودی. نه منی زیاد. در یک قطره منی میلیونها موجود زنده است. تو یک میلیونم هستی. یک بیست میلیونم، سی میلیونم، یک چند میلیونم هستی. بعد حال شده انسان، در تاریکی شکم مادر، حالا ذره ذره حالا دو تا کلمه خوانده، سوادی ندارد هان! صد تا کتاب خوانده ای. دویست تا خوانده. فلسفه نماز چیست؟ فلسفه نماز این است که تو هستی. می خواهی با خالقت حرف بزن می خواهی نزن. خدا می گوید می خواهی با من حرف بزنی بزن. اصلا نمی خواهی هم برو کافر شو. یک نوکری به آقایش گفت می روم خودم را از پشت بام پرت می کنم. گفت به درک. می روم یک نوکر دیگر می آورم. تو حالا اگر با خدا حرف نزنی با که حرف می زنی؟ آن کسی که با خدا حرف نمی زند با که حرف می زند؟ با خالق حرف بزن. اگر اینجا بو علی سینا نشسته نیائی پهلویش بنشینی، برو با آدم های بی سر و بی پا بنشین. مثل اینکه آدم به خورشید بگوید ای خورشید خانه‌ام را رو به تو نمی سازم. می گوید حالا نساز. خانه‌ات را رو به من بسازی یا نسازی ذره ای در خورشیدی من اثر ندارد. رو به من بسازی نور داری، حرارت داری، روشنائی داری. نمی خواهی؟ قرآن می گوید (;إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا) (إبراهیم/8) اگر همه‌تان هم کافر شوید، ذره ای طوریش نمی شود. این که خدا گفته شما سابقه‌ات نطفه و آب و گل و گل گندیده و «مَاءٍ مَهِینٍ» و « نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ». کسی نگوید آقا این حرفها به چه درد ما می خورد. می خواهد بگوید که باد از کله‌ات بیاید بیرون. خبری جائی نیست. هنوز هم از ترس پشه می روی در پشه بند. الله اکبر. در خاطرات شاه چه چیزهائی نوشته‌اند. اوه چه چیزهائی نوشته‌اند. خاندان پهلوی هم بعضی هایش را نوشته‌اند. بعضی از فامیل های شاه و بعضی از دوستان چهل ساله شاه نوشته‌اند. با سیصد تا ساک از ایران رفت بیرون. که حالا در ساکش چه چیزهائی بوده ما نمی دانیم. بالاخره شاه این سفرهائی که می رود، هر رئیس جمهور و شاهی بهترین چیز را به شاهی که مهمانش است عرضه می کند منتهی در نهج البلاغه داریم هدایای شاهان مربوط به شخص شاه نیست. مال بیت المال است. مقام معظم رهبری وقتی رئیس جمهور بود، کشورهائی که می رفت یک هدایائی بهش می دادند. من بودم آفریقا یک عصائی بهش دادند این عصا نمی دانم از دندان فیل بود چطور بود رویش یک تراشی بود. خیلی عصای قیمتی. تمام این چیزهای قیمتی را گذاشته‌اند در موزه آستان قدس. آقای رفسنجانی هم همین کار را کردند. آقای خاتمی هم همین کار را کردند. یعنی دین ما می گوید چیزی را که به عنوان شاه یا رئیس جمهور به شما می دهند، آن چیز ارث پدرت نیست. چون شاه این مردمی، رئیس جمهور این مردمی. ولذا اینها باید برود در موزه. منتهی خب این شاه خائن سیصد تا ساک برد. به هر کشوری که می خواست راهش بدهند راهش ندادند. آخرین جا مصر راهش داد. خیلی تقاضا کرد چند جا. از چند جا تقاضا کرد راهش ندادند. یک مشت از این تیمسار سپهبد های دوره خودش هم بودند. اینها اول می گفتند فکر می کردند این موقت است و شاه بر می گردد، بالاخره دیدند نه دیگر برگشتی نیست، یکی یکی آنها هم در رفتند و در رفتند تا خلاصه یک جائی بهش دادند و یک افرادی هم می آمدند زنش را خانمش را می بردند گردش. صبح می بردند غروب می آوردند. باقیش را هم حمل بر صحت می کنیم. یعنی گاهی انسان. . . انسان بی خدا به کجا کشیده می شود. انسان با خدا به کجا کشیده می شود؟ انسان اگر خداداشت زیر سم اسب هم برود گنبدش طلا می شود. پیغمبر خدا داشت هیچی نداشت و ابو لهب همه چیزی داشت خدا نداشت. می گوئیم خب این مال است. این مال این. بعد از این قصه برویم سراغ اینکه. . .
اما اینکه آدم از خاک است دو تا معنا دارد. یا آدم از خاک است یعنی واقعا حضرت آدم ابوالبشر جد ما از خاک است یا اینکه آدم از خاک است یعنی ما از نطفه هستیم نطفه از غذاست غذا از خاک است. یک آیه هم داریم که جمع کرده. می فرماید (;بَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِنْ طِینٍ) (السجدة/7) انسان « بَدَأَ » یعنی ابتدائی. انسان اولی « مِنْ طِینٍ ». (;ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ) (السجدة/8) یعنی انسان اولی از گِل بوده و انسانهای بعدی از طریق نطفه هستند. حالا در آفرینش انسان بیش از این معطل نکنیم.

5- دیدگاه اسلام در مورد زن و مرد

مساله دوم اینکه آیا زن و مرد با هم فرق دارند؟ اینجا متاسفم بگویم. مفسران اهل سنت، هم عرض کنم حضور جنابعالی که اسمهایشان را ببینم اینجا نوشته‌ام؟ یک صلوات بفرستید.
پیدا نکردم. یک صلوات دیگر بفرستید. بله طبری. طبری مال حدود هزار سال پیش است. فخر رازی، مراغی، عبده، جمعی از علمای سنی که تفسیر نوشته‌اند گفتند زن از دنده چپ خلق شده، روایاتی هم دارند نقل کرده‌اند که روایاتشان هم در کتاب های صحیح مسلم و صحیح بخاری با کمال تأسف هست. به امام صادق گفتند که اقا دیگران می گویند زن از دنده چپ است، امام صادق فرمود(سبحان الله، سبحان الله) متأسفم، کسانی که از اهل بیت دور می شوند به گفتن این چیزها می رسند. زن با مرد هیچ فرقی ندارد. دنده چپ یعنی چه؟
ما به مردم گاهی می گوئیم فلانی صبح آمده بداخلاق است، مثل اینکه صبح از دنده چپ بیدار شده، اصلا دنده چپ و دنده راست. . . از اول می گویند زن یک دنده کمتر دارد، بابا اینطور نیست، یک بار عمه‌ات را بخوابان دنده‌اش را بشمار، یکی است. نه یک دنده کمتر دارد، نه از دنده چپ است. در شعرها هم آمده، مثلا نظامی می گوید:
زن از پهلوی چپ شد آفرید    کس از چپ راستی هرگز ندید
یعنی این زن را چون از دنده چپ خلق شده هیچ وقت زن‌ها با مردهایشان صاف نیستند، بسمه تعالی، دروغ است، حدیث؟ دروغ، مفسرین، دروغ، شاعر، دروغ، پس کی راست می گوید؟ خدا راست می گوید. قرآن می گوید که (;وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا) (النساء/1) یعنی همسر مرد از خود مرد است، (; مِّن نَّفُسٍ وَاحِدَةٍ) (النساء/1) از یک نفس آفریده شده، «مِن نُطفَه» هر دو از یک نطفه، هر دو از یک نفس، کمالاتشان هم دوش به دوش هم است. در سوره احزاب قرآن داریم که در کمالات زن و مرد پا به پای هم می آیند، هیچ کم و زیاد هم ندارد. یک صلواتی ختم کنید من از رویش بخوانم.

6- برابری زن و مرد در رسیدن به کمالات

« إِنَّ الْمُسْلِمِینَ » من که می خوانم مثلا من می گویم « إِنَّ الْمُسْلِمِینَ » شما بگوئید « وَالْمُسْلِمَاتِ »، نصفش را من می گویم، من از طرف مردها می گویم شما از طرف خودتان بگوئید. (; إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ وَالْحَافِظَاتِ) (الأحزاب/35) هر دو در اجر یک جور هستند، یعنی زن مسلمان مرد مسلمان، زن روزه دار، مرد روزه دار، زن انفاق کننده، مرد انفاق کننده، زن مؤمن، مرد مؤمن، زن خاشع، مرد خاشع، زن صابر، مرد صابر، یعنی زن و مرد دوش به دوش هم. . . پس اسلام نگفته زن‌ها در خانه بنشینند، گفته در خانه بنشینند اما نگفته بیسواد باشند. هم در خانه هم دانشمند، مگر می شود آدم در خانه‌اش دانشمند باشد؟ قرآن می گوید، می گوید (;وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ) (الأحزاب/33) در خانه قرار بگیرید، اگر هم می خواهید بیائید بیرون بیائید، ولی جلوه گری نکنید، « وَلَا تَبَرَّجْنَ »، « تَبَرُّجَ » از برج است، برج یعنی ساختمان هایی که نشان دارد، اگر می خواهید بیائید بیرون با نشان بیرون نیائید که همچین مثل اینکه کفش و بند کفش و قیافه و فکل‌تان و لباستان به کسی چشمک نزند. «قَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ » در خانه قرار بگیرید، اگر هم می آئید بیرون « تَبَرُّجَ » یعنی خودتان را مثل برج جلوه دار نشان ندهید، خوب، بعد چی؟ بعد می آید می گوید حرف هم می خواهید بزنید (;فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ) (الأحزاب/32) با کرشمه صحبت نکنید، « فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ » آن کسی که مریض است دنبال شما بلند می شود راه می افتد، خودتان را، شما خلیفه خدا هستید، هوس آدم های هرزه قرار ندهید خودتان را، حیف هستید، بعد می فرماید که، (;وَاذْكُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِكُنَّ) (الأحزاب/34) هرچه در خانه وحی پیدا شد متذکر شوید، بعد می گوید (;مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ) (الأحزاب/34) حکمت هم باید یاد بگیرید، آیات خدا حکمت هم باید یاد بگیرید، یعنی خدا به زن هم می گوید، 1- در خانه بنشین، 2- آمدی بیرون جلوه گری نکن اما در عین حال « مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ » یعنی باید آیات خدا و حکمت الهی را بلد باشید، یعنی هم باسواد باش، هم با عفت باش. اینکه حالا یک دیپلم می خواهی بگیری خودت را نشان هر هرزه ای می دهی چه سوادی است؟ ازدواج را زود انجام دهید و خواستگار هم که برایتان می آید اولین خواستگار اگر گیری ندارد قبول کنید.

7- اولویت دادن به ازدواج فرزندان

من حالا این جمله را هم بگویم که گاهی دخترها، خواستگار برایشان می آید پدر و مادر مزاحم هستند، می گویند نه حالا زودش است، به تو چه که زود است، اصلا کی می گوید زود است، انسان همسر می خواهد. یک مردی یک مادر پیری داشت، مادر دیگر نمی توانست راه برود، این را کول کرده بود و داشت راه می رفت، پیغمبر را دید گفت یا رسول الله، مادرم دیگر نمی تواند راه برود، روی دوشش گرفتم، حق فرزندی را ادا کردم؟ پیغمبر یک نگاهی کرد و گفت شوهرش بده، گفت آقا این پیر است، این مادر همین طور که روی دوش پسر بود زد توی کله بچه گفت تو بهتر می فهمی یا پیغمبر؟ یعنی این، تو بهتر می فهمی یا پیغمبر؟ حالا به تو چه که زودش است، پدر و مادرها اگر در ازدواج بچه‌شان گیر بدهند بچه به گناه گرفتار شود، پدر و مادر هم در گناه بچه شریک هستند، تکرار می کنم، گیر ندهید، حالا دیپلمش را بگیرد، حالا مثل اینکه دیپلم گرفته چی شده، قدیم بود که هرکس دیپلم بود یک کسی بود، دیگر الان دیپلم مثل شلوار است، نداشتنش زشت است، داشتنش هم افتخاری نیست، من دیپلم دارم، حالا داری که داری، حالا لیسانسش را بگیرد، لیسانسش را بگیرد که چی؟ هم ازدواج کند هم لیسانس بگیرد، هم فوق لیسانس بگیرد، ازدواجش را عقب نیندازید. «قَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ » حرف اول اسلام این است که تا می توانید از خانه بیرون نیائید، 2- اگر بیرون می آئید جلوه گری نکنید اما در عین حال « وَاذْكُرْنَ » باید اهل تذکر باشید، « مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ » یعنی آیات الهی و حکمت الهی را باید، یعنی زن باید حکیم باشد، زن باید دانشمند باشد اما خودش را هم در معرض چشم هرزه‌ها قرار ندهد.
خوب؛ راجع به آدم صحبت می کردیم. زن از دنده چپ است؟ نخیر، از دنده چپ نیست. امام صادق روایتش در من لا یحضر است، سند روایت صحیح است، نقل می کند که به امام گفتیم آقایان می گویند زن از دنده چپ است، امام فرمود(سبحان الله) بعد فرمود نه، زن و مرد از یک گِل و از یک آب و از یک خاک و دوش به دوش هم در همه کمالات می توانند رشد کنند.
خوب؛ سؤال، یک روایت هایی هم داریم که شیعه گفته زن از دنده چپ است، علامه مجلسی رحمه الله علیه می گوید این روایت‌ها تقیه ای بوده، چون ما در زمانی بودیم که تقیه می کردیم مجبور بودیم یک طوری حرف بزنیم که آنها لو نرود قصه، آن روایت هایی که می گوید زن از دنده چپ است بخاطر تقیه بوده، والا اعتقاد شیعه و روایات شیعه و علمای شیعه این است که زن و مرد دوش به دوش هم هستند، هیچ فرقی ندارند.

8- تفاوت زن و مرد در برخی احکام

خوب حالا اگر هیچ فرقی ندارند پس چرا بعضی جاها مثلا حق زن کم است، اگر کسی زن را کشت باید نصف مرد دیه بدهد، ببین مرد کشی یعنی اقتصاد کشی، چون مرد در تاریخ نان آور است، زن کمالش از مرد کمتر نیست، اما نان آوریش به اندازه زن نیست. البته حالا بعضی زن‌ها حقوق دارند کاری نداریم، اما در بدنه جامعه نان آوری کار مرد است، بنابراین وقتی نان آور را کشتی باید پول بیشتری بدهی، این بخاطر نان آوری است نه بخاطر مقامش. امیرالمؤمنین مقامش به اندازه هزار تا مرد است، به اندازه یک میلیون است، اما به وصی‌اش فرمود اگر من کشته شدم یک نفر به یک نفر، (ضربه بضربه) ابن ملجم یکی زد شما هم یکی بزنید، نگوئید چون مقامش بالاتر است، مسئله مقام در خون جایگاهی ندارد، یعنی کشتن یک ولی خدا و کشتن یک انسان گمنام از نظر حقوقی یک جور است، منتهی اینجا بخاطر نان آوری است. این یکی.
ارث زن چرا کم است؟ این هم بخاطر همین است، من یادم است چند سال پیش این را گفتم، ببینید، فرض کنید مردم کره زمین سی تومان پول دارند، از سی تومان، بیست تومانش برای پسرها، ده تومانش برای دخترها، می گوید دختر خانم شما ده تومان، اما هیچ خرجی به دوشت نیست، برو پس انداز کن، قایم کن، این پسر است، این هم دختر است، این دختر می گوید از اینجا بیا با این پسر ازدواج کن، دختر و پسر ازدواج می کنند، این بیست تومان وارد زندگی هر دو می شود، دختر ده تومان از اینجا می کشد بالا، ده تومان هم سوایی دارد، یعنی اسلام گفته تو ده تومان، اما ده تومانی که هیچ خرجی نداری، به پسر گفته بیست تومان، اما بیست تومانی که همه بار زندگی. . . یعنی گفته بیست تومان بار زندگی را بر دوشش گذاشته، گفته ده تومان، برو قایم کن، پس دختر ده تومان قایم کرده، ده تومان هم از اینجا می کشد، می شود بیست تومان. وگرنه غیبت زن و غیبت مرد یک جور است، عبادت زن و عبادت مرد یک جور است، حتی در کارهای اجتماع، یک بار زن‌ها آمدند گفتند یارسول الله، این مسجدی که در مدینه می سازی ما زنها چی؟ فرمود یک روز تعطیل می کنیم شما زن‌ها بیائید عملگی کنید، مثلا روز دوشنبه، سه شنبه، زن‌ها می آمدند و کارگری می کردند که در مسجد پیغمبر زن و مرد هم، در زیارت، مکه، زن و مرد با هم هستند. در عبادت با هم هستند. خوب، این هم برای این. اشاره می کنند وقت تمام شد. حرف هایمان را جمع کنیم.
سابقه آدم، میلیون‌ها سال بوده، حدیث داریم، از قرآن هم درمی آید، از قرآن نمی دانم با صراحت درنمی آید، ولی با گرایش چشمک می زند، چون فرشته‌ها گفتند خدایا آدم را خلق نکن، خونریزی می کند، فساد می کند، از این معلوم می شود یک سابقه ای داشتند ولی روایت هم می گوید آدم بوده. از چی آفریده شده «تُرَاب» نطفه مرکب از (;أَمْشَاجٍ) (الإنسان/2) مقدارش «قَدَّرَه» اندازه گیری شده، اول هیچی نبوده، بعد چیز قابل ذکری نبوده، بعد حالا که قابل ذکر شده «ماء معین» شده، « أَمْشَاجٍ » شده، «قَدَّر» شده، (;دَافِقٍ) (الطارق/6) شده، «بُطُون» شکم مادر، ظلمات سه گانه، (;قَرَارٍ مَكِینٍ) (المؤمنون/13) یعنی با امکانات، جایگاه محکم، بعد طفل هیچی بلد نبوده، کم کم باسواد شده، بعد حالا گردن کلفت شده، (;فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ) (یس/77) آیه قرآن « خَصِیمٌ» هم داریم، « خَصِیمٌ » یعنی خصومت، یعنی حالا آمده برای من شاخ و شانه می کشد، خدا می گوید هیچی نبوده، درستش کردم، حالا که بزرگ شده حالا برای من شاخ و شانه می کشد. با هرکسی حرف می زنی، تا می گوئیم؟ ؟ ؟ می گوید حالش را ندارم، دو ساعت یک فیلم می بیند که بلژیک به مکزیک گل زد، می گوئیم بابا ماه رمضان است یک صفحه قرآن بخوان، می گوید حال ندارم. این چشمش توپ بلژیک را می بیند، دستورالعمل خالق خودش را نمی بیند. اینها کفران است، خدا خیلی گله دارد، آنقدر گله کرده گفته کجا گیر افتادی دعایت را مستجاب کردم، چه کردم، چه کردم، آنوقت گفته (;فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ) (البقرة/152) تو یاد من باشی من هم یاد تو هستم، تو یاد من باشی برای من چیزی نیست اما من یاد تو باشم برای تو همه چیز هست. (;أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ) (البقرة/40) وفادار باشید، وفادار باشی یادت می کنم، (;تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ) (محمد/7) خدا را یاری کنی کمکت می کنم، تاریخ گفته ببین چه کسانی کمک خدا کردند اسمشان هست، چه کسانی با خدا لجبازی کردند محو شدند، نمونه‌ها، الگوها.
خدایا، تو را به حق محمد و آل محمد ما را از غرور، تکبر، شاخ و شانه کشیدن در مقابل حق دور بفرما. (الهی آمین) به ما عقل، فهم، تعبد، مزه عبادت، نه عبادت به معنای یک زاویه که عبادت بجز خدمت خلق نیست نه، عبادت خدمت خلق هست، نماز هم هست، همه چیز هست، این شاعری که گفته عبادت بجز خدمت خلق نیست، این شعر هم از آن شعرهای غلط است، عبادت بجز خدمت خلق نیست درست نیست، عبادت خیلی چیزها است، یکی از عبادت‌ها هم خدمت به خلق است، یکی از عبادت‌ها هم تحصیل است، یکی از عبادت‌ها هم نماز است، یکی هم روزه است، عبادت هزار تاست، یکی هم خدمت خلق است. خدایا فهم درست، عمل درست، بهترین بهره برداری را از امکانات به نحوی که عزت دنیا و آخرت ما تأمین شود و روز قیامت روز سرافرازی ما شود، اینچنین توفیق را به همه ما مرحمت بفرما. (الهی آمین) آخرین دعا،
خدایا ما را از غافلین در دنیا و از زیانکاران در دنیا و آخرت و از شرمندگان قیامت قرار نده. (الهی آمین) هرچه در ماه مبارک برای خوبان تاریخ مقدر کردی و می کنی و خواهی کرد، همه را برای همه ما مقدر بفرما. (الهی آمین) رهبر ما، دولت ما، ملت ما، ناموس ما، نسل ما، جوانان ما، انقلاب و مرز ما و هرچه به ما دادی، آبروی ما، در پناه آقا امام زمان حفظ، قلبش را از ما راضی، ظهورش را تعجیل و ما را از زمینه سازان حکومتش قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 621
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست