نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 652
1- فضاي رمضان، فضاي عبادت و بندگي 2- دستورات مشترك همه اديان آسماني 3- نقش روزه در تقويت تقوا 4- تأثير روزه در تقويت اراده 5- درجات و مراتب روزه داران 6- تعبّد در برابر دستورات دين 7- مهماني و افطاري و صله رحم در رمضان
موضوع: بركات روزه در ماه رمضان
تاريخ پخش: 08/04/93
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
آيهي روزه را شنيدهايد، باز هم بشنويد، يك مقداري به مناسبت اول رمضان راجع به رمضان صحبت خواهم كرد. سورهي بقره آيهي روزه اين است. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /183) اي كساني كه ايمان آوردهايد، اي مؤمنين بر شما واجب است كه روزه بگيريد. اين روزه براي اسلام نيست. اديان ديگر هم روزه داشتند. مخصوص مسلمانها نيست. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» هرجا هست، معمولاً در مدينه هست. ده سال اول پيغمبر يا «ايها الناس» بود. ناس به معني مردم است. مدينه كه آمدند، «يا ايها الناس»، «يا ايها الذين آمنوا» شد. يعني چند سالي كه گذشت و مردم ايمان آوردند، كلاسشان بالاتر رفت. از «يا ايها الناس» به «يا ايها الذين آمنوا» آمدند.
چه وقت آيه روزه آمد؟ 15 سال از پيغمبري گذشت. چهل سالگي پيغمبر به پيغمبري رسيد. تا 15 سال روزه نبود. 13 سال مكه روزه نبود، وقتي وارد مدينه شد، دوم هجري… اين خودش يك درس است. يعني كارهاي سخت را ساعت اول نگوييد. دو چيز سخت است. يكي پول دادن و يكي جان دادن، لذا آيهي پول دادن و خمس و زكات بعد از 15 سال آمد. يعني پيغمبر 40 سالگي به پيغمبري رسيد، 55 سالگي به مردم گفت: خمس و زكات بدهيد. جان دادن هم مثل جهاد و روزه است. جهاد و روزه هم كه بايد جان داد، دوم هجري است. از اين آيه چه درسي گرفتيم؟ 1- كارهاي سخت را روزهاي اول نگوييد. كم كم بگوييد. نكته دوم اگر انسان بداند كه ديگران هم هستند، كار آسان ميشود.
1- فضاي رمضان، فضاي عبادت و بندگي
شما ماه رمضان كه يك مقدار روزه گرفتن برايتان آسان است، براي اين است كه همه روزه هستند. اما غير ماه رمضان همه ميخورند، بايد تنها روزه بگيري. يعني اگر همه بلند شوند نماز بخوانند، براي شما نماز خواندن سنگين نيست، اما اگر همه بنشينند، شما تنهايي خواسته باشي در يك جمعيتي كه هزار نفر هم نشستند، يك نفر بخواهد تنها نماز بخواند، به او فشار ميآيد. ميخواهد بگويد: به شما فشار نيايد. اديان آسماني همه اينگونه بودند. «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» باقي اديان هم روزه داشتند. اين مورد دوم است.
همه نمره بيست گرفتند، پس من هم تلاش كنم در كنكور قبول شوم. من هم نمره ام بالا شود. حرم امام رضا چون همه با حجاب ميآمدند، زمان شاه، خانواده شاه هم با حجاب وارد حرم ميشد. چون ميديد لباس همه خاص است، اين ديگر هرچه هم بيحجاب بود رويش نميشد. فضاي عمومي افراد را هل ميدهد. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» نه اينكه روزه براي دين ما است. تمام اديان ديگر هم داشتند.
تمام انبياء مردم را به توحيد دعوت ميكردند. تمام انبياء ميگفتند: با طاغوت بجنگيد. آيهاش را بخوانم، (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ) (نحل /36) ميگويد: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً»، «في كُلِّ أُمَّةٍ» يعني تمام امتها، براي همه مردم تاريخ «بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» پيغمبر فرستاديم. آنوقت پيغمبر هم دو وظيفه اصلي داشت. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» بندگي خدا، «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». پس بندگي خدا در همه اديان بوده است. مبارزه با طاغوت در همه اديان بوده است. ما پيغمبري نداشتيم كه با طاغوت سازش كند. ما كه ميگوييم بهاييت دين نيست، براي اينكه نطفهاش براي انگليس است. پيغمبر انگليسي نداشتيم.
2- دستورات مشترك همه اديان آسماني
پيغمبرها همه با طاغوت مبارزه ميكردند. يكبار ديگر بخوانم. «وَ لَقَدْ» يعني حتماً حتماً، «بَعَثْنا» در طول تاريخ مبعوث كرديم، «في كُلِّ أُمَّةٍ» در همه امتها پيغمبري مبعوث كرديم، دو تا شاه كليد داشته است. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» توحيد و مبارزه با طاغوت در همه بوده است. نماز هم بوده است. قبل از پيغمبر ما عيسي بود، 500 سال قبل از اسلام عيسي بود. خدا دربارهي عيسي ميگويد: (وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا) (مريم /31)، «وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ» صلاة به معني نماز است. عيسي نماز داشته است. قبل از عيسي موسي بوده است. خدا به موسي ميگويد: (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) موسي تو هم بايد نماز بخواني. قبل از موسي پدر زن موسي بوده است. (يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا) (هود /87) قبل از شعيب حضرت ابراهيم بوده است كه حضرت ابراهيم ميگويد: (رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ) (ابراهيم /40) پس عيسي و موسي نماز داشتند. شعيب نماز داشته، ابراهيم نماز داشته، همه نماز و روزه و جهاد را داشتند. قرآن ميفرمايد: قبل از پيغمبر اسلام چه انبيايي بودند كه همه جهاد ميكردند. (وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ) (آلعمران /146) چقدر پيغمبراني بودند و ياران با وفايي داشتند، جهاد ميكردند. زكات هم در اديان ديگر بوده است. امر به معروف هم در دينهاي ديگر بوده است. نهي از منكر هم بوده است. پس اسكلت دين همهجا يكسان بوده است. هميشه در طول تاريخ انسان لباس داشته است. ممكن است دوخت و فرم و رنگش يك تغييراتي بكند. اي كساني كه ايمان آوردهايد، روزه بگيريد، روزه براي شما نيست. همه اديان آسماني داشتند.
3- نقش روزه در تقويت تقوا
فايده روزه چيست؟ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». هدف داريم. هدف اين است كه شما تقوا داشته باشيد. چطور روزه آدم را با تقوا ميكند. گناهان ما بيشتر از دو منبع است. يا شهوت است، يا غضب است. گرسنگي هم فتيلهي شهوت را پايين ميآورد، هم فتيله غضب را پايين ميآورد. وقتي به اين دو ريشه آب نرسيد، شاخههايش برگ و بن حسابي ندارد. آدم وقتي شكمش پر است، دنبال شهوت ميرود. وقتي شكمش سير است ميخواهد به كسي حمله كند. بيشتر گناهان ما از دو ريشه آب ميخورد. غضب، شهوت! گرسنگي و تشنگي يعني روزه، اين دو ريشه را خشك ميكند يا بياثر ميكند. وقتي ريشهي شهوت و غضب كم اثر شد، گناهان هم كم ميشود.
تقوا چيست؟ تقوا يعني خودت را حفظ كن. كفش پوشيدن ما تقوا است. يعني چه؟ كفش ميپوشيم كه تيغ به پاي ما نرود. همينطور كه چرمي، جورابي، دمپايي، همينطور كه كفشي به پا ميكنند كه تيغ به پا نرود، بايد انسان يك حالتي بگيرد كه گناه در او نرود. حرف ميزند، مثلاً ميخواهد بگويد: تو چنين كردي، بعد ميگويد: همه شما اينطور هستيد. آخر چرا غيبت همه كردي؟ به من بگو: تو عيب داري. تو پرخور هستي، به من بگو. ميگويد: شما همه پرخور هستيد! ميگويد، همه، سيصد تا غيبت ميشود. عربها را ميگويي، ايرانيها را ميگويي، عجمها را ميگويي، لرها را ميگويي، كردها را ميگويي، رشتيها را ميگويي، قزوينيها را ميگويي، كاشانيها را ميگويي، اصفهانيها را ميگويي. همينطور راحت لبش را تكان ميدهد، راحت هشت ميليون غيبت ميكند. اين پيداست قفل ندارد.
كسي به يك عالمي گفت: تقوا يعني چه؟ گفت: شغلت چيست؟ گفت: شغل من نجاري است. گفت: تقوا يعني اينكه يك در براي فكرت و يك در هم براي زبانت بگذار. هرچه ميخواهي بگويي فكر كن.
خدا شهيد رجايي را رحمت كند. مثل خوبي ميزد. ميگفت: هميشه از نابيناها ياد بگيريد. افراد نابينا وقتي ميخواهند راه بروند، براي هر قدمشان فكر ميكنند. الكي راه نميرود. همينطور كه نابينا براي هر قدم فكر ميكند، شما هم هر كلمه ميخواهي بگويي، فكر كن. و سدد ألسنتنا بالصواب و الحكمة (بلد الامين/ص349) دعايي است كه مربوط به امام زمان(ع) است، امام زمان ميگويد: خدايا زبان ما چفت و بست بده. بگو: اين آقا بدهد، نگو: همه! تازه اگر بد است، بدياش ثابت شد، نه اينكه به خيال شما بد است. تقوا يعني خود حفظ كردن.
فرق بين روزه با باقي عبادتها اين است كه همه عبادتها پيداست. يك كسي نماز ميخواند پيداست. جبهه ميرود، پيداست. مكه ميرود، پيداست. حجاب دارد، پيداست. زيارت ميرود، پيداست. خمس ميدهد، تنها كاري كه پيدا نيست، روزه است. يعني يك ساعت هم در صورت كسي نگاه كني، نميفهمي اين روزه است يا نه. عبادت مخفي است. مثل ذكرها، در ذكرها، ذكري كه پيدا نيست، كدام است؟ لا اله الا اللهاست. شما لب مرا نگاه كنيد. لا اله الا اللهلب پيدا نميشود. تنها ذكري است كه آدم ميتواند در يك جلسه ذكر خدا را بگويد، آخر گاهي وقتها افرادي ميخواهند ذكر بگويند، ميآيند اينطور ميكنند اللهم صل علي محمد و آل محمد، اين با تمام وجودش ميگويد: من دارم ذكر ميگويم. تو در جلسه هم ميخواهي ذكر بگويي، جلسه را به هم نزن. ذكر مخفي داشته باش. حديث داريم گرچه لا اله الا الله و سبحان الله ذكر خداست. اما ذكر واقعي خدا اين است كه وقت گناه، ياد خدا بيافتي، گناه نكني. ذكر واقعي آن است. روزه عبادت مخفي است، كما اينكه لا اله الا الله ذكر مخفي است.
4- تأثير روزه در تقويت اراده
يكي از بركات روزه اين است كه آدم را سفت ميكند. روزه برنامه تنظيم غذايي است. آدم برنامههاي غذا خوردنش را تنظيم كند. افطار و سحر، اگر روزه براي تنظيم غذا بود، ميگويد: من از سحر تا صبح تنظيم غذا ميكنم. يك كسي گفت: انگشترت را به من بده، گفتم: ميخواهي چه كني؟ گفت: ميخواهم نگاهش كردم ياد تو بيافتم. يادگاري بده! گفتم: به تو نميدهم، ديدي نيست ياد من بيافت. تو مگر نميخواهي ياد من بيافتي، همينطور كه ميگويي: انگشتر را ديدم، ياد تو افتادم، نگاه كن ببين نيست، بگو: قرائتي هم انگشترش را به ما نداد، خدا خيرش بدهد. برنامه روزه اين است كه روز باشد كه ببيني، آب نخوري. همسرت كنارت است، دستت را دراز نكني. ببيني و نخوري! مثل اينكه من بگويم: من تو را ميخندانم، اما تو نخندي. يك كاري ميكنم ولي ميگويم: نخند. ببين، نخند! ببين، نگو. تقويت اراده!
وقتي آدم سي روز تمرين كرد، نان و آب خودش را نخورد، نان و آب مردم را هم ميتواند خودش را نگه دارد. چون تمرين دارد. حضرت امير، به رزمندهها ميگويد: جبهه ميرويد، شمشير را از قلاف بيرون بكشيد، جاي خودش. براي اينكه يك مرتبه وسط جنگ نگوييد: اي خاك بر سرم! شمشير در قلاف گير كرده است. قبلاً تمرين كنيد. قبل از دشمن دو سه بار شمشير را دربياوريد، در قلاف بكذاريد تا آنجا گيج نشويد. تعزيهخوانها، كه روز عاشورا تعزيه ميخوانند، شب عاشورا تمرين ميكنند. ميگويد: تو شمر شو، تو امام حسين شو. تمرين ميكنند كه فردا روبروي مردم خراب نكنند. نان خودت را نخور، آب خودت را نخور. ببينيم به مردم رسيدي ميتواني نان و آب مردم را هم نخوري يا نه؟ سي روز سيگار نكش، پس ميشود سيگار نكشيد! تمرين اراده است. اين اراده خيلي مهم است. خداوند به حضرت آدم گفت: از اين گياه نخور. خورد! آنوقت خداوند گله ميكند، ميگويد: (وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) (طه /115) اين آدم عزم نداشت. تصميم نداشت، يعني ارادهاش قوي نبود. ما بايد اراده خودمان را قوي كنيم.
در همين صحن امام رضا(ع) كسي به من رسيد و گفت: آقاي قرائتي، من دختر زيبا ميبينم، نميتوانم نگاهش نكنم. اصلاً چشمم ميرود. دست خودم نيست. اراده ندارم، گفتم: پنج هزار تومان خودت را جريمه كن. هر دختري را نگاه كردي، پنج هزار تا بده. دو تا پنج هزارتوماني بدهي، ديگر سفت ميشوي. ما بايد اراده خودمان را تقويت كنيم. نميشود يعني چه؟
خدا رضاشاه را لعنت كند. كوه را سوراخ كرد. تو نميتواني خودت را سوراخ كني.
يك شخصيتي وزير بود، به منزل ما آمده بود. من دير آمدم. ايشان آمد در خانه نشست و وقتي آمدم، گفتم: ببخشيد، من چند دقيقه دير منزل آمدم. يك سؤال از من كرد و من جواب نداشتم. گفت: اگر با رئيس جمهور هم ملاقات داشتي، يك ربع دير ميكردي؟ گفتم: نه! گفت: اگر با مقام معظم رهبري ملاقات داشتي، يك ربع دير ميكردي؟ گفتم: نه! گفت: پس بگو براي من احترام قائل نيستي. پس اگر بخواهي دير نكني، ميتواني. پس پيداست تصميم نداري.
بعضي از آدمها خيلي تصميم دارند. يك زني را در تاريخ داريم، شما اگر گفتيد، احسنت، نگفتيد هم احسنت بر شما. اگر گفتيد: دو تا احسنت! به يك زن گفتند: حق نداري بگويي: من اين را زاييدم. تو اين را زاييدي، بچهي تو است، اما چيزي نگو كه اين بچه تو است. يك جاي ديگر برو به عنوان يك دايه اين بچه را بزرگ كن ولي لب تكان نده كه من مادر اين هستم. كه بود؟ مادر موسي! آخر به فرعون گفته بودند: امسال يك زني پسري ميزايد كه حكومت تو رت زير و رو ميكند. فرعون هم دستور داد هر زني پسر زاييد، او را بكشند. مادر موسي پسر زاييد ترسيد او را بكشند. خدا به ذهن مادر موسي انداخت و به او الهام كرد كه بچهات را شير بده در جعبه بگذار و در دريا بيانداز. اين كار را كرد و به خواهر موسي گفت: عقب رودخانه برو، ببين سرنوشت اين جعبه چه ميشود؟ فرعون نشسته بود، دريا را ميديد. يك جعبه در آب ديد، دستور داد جعبه را بياورند. در جعبه را باز كردند ديدند يك نوزاد در جعبه است. دستور داد او را بكشند. خانمش نهي از منكر كرد. رايزني كرد، گفت: (لا تَقْتُلُوه) (قصص /9) او را نكشيد. ما كه بچهدار نميشويم. معلوم نيست چه كسي مادر اين بچه است. اين را آب آورده است. باشد شايد (عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا) (قصص /9) دايهها را آوردند او را شير بدهد.
هر دايهاي را آوردند سينه دايهها را نمكيد، اين خواهر كه عقب رودخانه ميرفت، ببيند به دستور مادرش بچه چطور ميشود؟ آمد جلو و گفت: (هَلْ أَدُلُّكم) (قصص /12) اجازه ميدهيد من شما را راهنمايي كنم؟ نگفت: «الي امه» نگفت: بروم به مادرش بگويم بيايد، چون اگر ميفهميدند چه كسي او را زاييده است، او را ميكشتند. گفت: «هَلْ أَدُلُّكمُْ عَلىَ أَهْلِ بَيْت» خانوادهاي كه «يَكْفُلُونَه» نگهداري او را بكند. شير دادن و تغذيه و پرستاري و همه امور را اين خانم بر عهده ميگيرد. گفتند: برو بگو بيايد. دختر هم آمد به مادرش گفت و مادر هم… قرآن ميگويد: اين بچه را به مادر برگردانديم، دختر هم آمد به مادرش گفت. قرآن ميگويد: اين بچه را به مادر برگردانديم، فرعون مادر موسي را در كاخ خودش آورد، سالها مادر بود، اما لب تكان نداد. اين را اراده ميگويند.
انسان اگر اراده كند، ميتواند. به همين خاطر اگر بليط هواپيما و قطار داشته باشيم، اگر خواسته باشيم سحرخيزي كنيم، ساعت و موبايل را كوك ميكنيم و به همسايهها ميگوييم. بستگان به هم زنگ ميزنند. مادران به دخترشان زنگ ميزنند. خوابي، بيداري، چون اراده كرديم سحرخيزي كنيم. چهل، پنجاه ميليون آدم همه سحرخيز هستند. دو روز پيش، قبل از ماه رمضان نميتوانست بلند شود. اما اراده كرد، روزه اراده آدم را قوي ميكند. روزه عاطفه آدم را قوي ميكند. گرسنگي را بچش تا بفهمي گرسنهها جه ميكشند. تا آدم مزه تلخي را نچشد، نميفهمد. خدا به پيغمبر ميگويد: (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى) (ضحي /6) پيغمبر تو يتيمي را چشيدي. (فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ) (ضحي /9) چون خودت چشيدي، تو خودت مزه بيپولي را چشيدي. مزه فقر را چشيدي. (وَ وَجَدَكَ عَائلًا فَأَغْنىَ) (ضحي /8)، «عَائلًا فَأَغْنىَ» يعني تو طعم فقر را چشيدي. حالا كه مزهي فقرا را چشيدي، (وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ) (ضحي /10) شما در طول سال شكمت سير است، مزه گرسنگي را بچش، تا نسبت به گرسنهها حساس شوي.
5- درجات و مراتب روزه داران
ما سه رقم روزه داريم، روزه كلاس اوليها، همين چيزهايي است كه نميخوريم، نميآشاميم و سيگار نميكشيم. روزه كلاس بالاييها، غير از اينكه شكمشان روزه است، چشم و گوششان را هم مواظب هستند. هر چيزي را نبينند و هر حرفي را نشنوند. بالاترين روزه اين است كه انسان مواظب قلبش هم باشد. كينه كسي در قلبش نباشد. غير خدا در قلبش نرود. روزه از نخوردن و نياشاميدن، روزه از نشنيدن و نديدن، روزه از اينكه انسان صد در صد خدايي شود و رنگ غير خدايي وارد قلبش نشود. الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ (بحارالانوار/ج67/ص25) دل حرم خداست. اجازه ندهيد غير از خدا وارد حرم شود.
روزه آدم را شبيه فرشتهها ميكند. فرشتهها نه غذا دارند، نه خوراك دارند و نه شهوت دارند. انسان يك مدتي فرشته گونه ميشود. روزه زكات سلامتي است. همينطور كه مال زكات دارد، علم هم زكات دارد.زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه(مستدرك/ج7/ص46) زكات علم اين است كه هرچه بلد هستي به ديگران بگويي. زكات مال هم اين است كه هر ده كيلو، بيست كيلو گندم، يك كيلويش را براي زكات بگذاري، زكات فطره هم داريم. زكات سلامتي روزه است.
6- تعبّد در برابر دستورات دين
منتهي اگر كسي مسافر است بايد بخورد. (فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ) (بقره /184)، «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً» يعني هركس مريض بود. «أَوْ عَلى سَفَرٍ» يا مسافر بود، روزهاش را بخورد. يك نفر از ياران پيغمبر در سفر گفت: من احتياطاً روزه ميگيرم. حضرت ليوان آب را برداشت و گفت: ببينيد، من پيغمبر شما هستم. چون مسافر هستم دارم ميخورم. او گفت: نه، احتياط اين است كه بگيري. كاسه از آش داغتر! داريم كه حضرت فرمود: اينهايي كه در سفر روزه ميگيرند، علاوه بر اينكه عبادت نميكنند، گناه هم ميكنند. مثل زني كه شوهرش ميگويد: راضي نيستم كار مستحب انجام بدهي. اين هرچه روزه مستحب است، ميگيرد. شوهرداري و بچهداري را كم ميگذارد. خانمش در خانه تنهايي ميترسد. اين بعد از روضه ساعت دو بعد از نصف شب ميآيد. كجا بودي؟ روضه بودم. بيخود روضه بودي. مگر نميداني من در خانه ميترسم. اگر خانم شما در خانه ميترسد، شما حق نداري روضه بروي. اگر پدر و مادر شما گفت: نميخواهد مسجد بروي، خانه نماز بخوان، حق نداري مسجد بروي. دين يعني هرچه خدا گفته است، نه هرچه تو ميخواهي. وقتي خدا و پيغمبر ميگويد: پاك شد، شما حق نداري وسواسي شوي، بگويي: نه پاك نشد. به دلم نميچسبد! بابا پيغمبر ميگويد: پاك شد، شما مي گويي:نه، دروغ ميگويي به نظر من پاك نشد. هركس در سفر روزه بگيرد، عبادت كه نكرده گناه هم كرده است.
اگر در نماز جماعت يك نفر به يك نفر اقتدا كرد، يك ركعتش 150 ركعت ميشود. نماز جماعت يك نفره! از يكي به 150 ميرسد. دو تا چند تا، سه تا چند تا، به ده تا كه رسيد ديگر بينهايت است. حالا شما رسيدي وضو داري، نماز جماعت است. ولي ادرارت گرفته است. بروي دستشويي و وضو بگيري، نماز جماعت تمام ميشود. اسلام ميگويد: برو دستشويي نماز فرادي بخوان. حق نداري ادرارت را نگه داري. براي سلامتيات ضرر دارد.
به حكيمي گفتند: پسرت بيادب است. گفت: چه كرده است؟ گفت: در سفر هرچه ادرارش ميگرفت، فوري از اسب و شتر پايين ميآمد، همانجا ادرار ميكرد. خيلي آدم بي ادبي بود. فرمود: پسر من نبود. گفتند: آقازاده شما بود. گفت: اگر پسر من بود روي اسب ادرار ميكرد. همين كه پايين بيايد، يك دقيقه طول ميكشد، يك دقيقه حق ندارد ادرارش را نگه دارد. حالا اين آقا دعا شروع كرده، يا ميخواهد با وضو باشد، يك ساعت و نيم ادرارش را نگه ميدارد كه با وضو باشد. اصلاً اين وضوي شما گناه است. بعضيها به هواي اينكه با وضو باشند، دستشوييشان را عقب مياندازند. ما بايد بلد باشيم چطور عبادت كنيم. اگر پدر و مادر گفت: مسجد نرويم، نرويم. اگر خانم ترسيد، روضه نرويم. اگر شوهر به خانم ميگويد: زود خانه بيا. حق ندارد بگويد: من ختم انعام بودم. روضه بودم، دين ما حساب و كتاب دارد. مثل آمپول است. آمپول را اگر يك خرده بيرون رگ بزني، در گوشت ميخورد. شفا نميدهد، هيچ. مريضيات را بدتر هم ميكند. دين ما مثل سوييچ ماشين است. سوييچ ماشين يك خرده دندانههايش كم و زياد شود قفل باز نميشود.
در ارتش ميگويند: دست را اينجا بگذار. بالاتر بگذاري مسخره است، پايينتر بگذاري، مسخره است. همانطور كه گفته است. آدم وارد حرم ميشود در مفاتيح نوشته كه كسي در خواب ديد اين دعا را هفت بار بنويس و به هفت نفر بده. غلط كردي خواب ديدي. غلط كردي به من دست دادي. برو گمشو! ما دينمان را از امام صادق ميگيريم نه از خواب يك نفر! دو هزار بار يكي خواب ببيند ارزش حقوقي ندارد.
شوهري به من ميگفت: خانم من شش ماه است با من قهر است. به او ميگويم: خانم چرا با من قهر هستي؟ ميگويد: من خواب ديدم تو يك زن ديگر گرفتي. خواب كه ارزش ندارد. شما اگر خواب ببيني با وضو هستي، ميتواني بگويي: من خواب ديدم وضو دارم، الله اكبر! پاي دين بايد عقل باشد. يا به قرآن و حديث معتبر باشد. خواب ارزش ندارد. من خواب ديدم فلاني…
يكي از خوبيهاي رمضان همين است. اگر كسي مريض بود دكتر گفته: بخور. راحت هم بخور. غصه نخور. وقتي دكتر گفته: مريض هستي، بخور. بخور، وظيفهات خوردن است. امسال براي من سال نحسي است. ميگوييم: چرا؟ ميگويد: روزهام را خوردم. بابا مگر دكتر نگفت: بخور. چرا ميگويي نحس است؟ بركت تو به اين است كه روزهات را بخوري. مؤمن واقعي كسي است كه هرجا ميگويند: آره، بگويد: آره. هرجا ميگويند: نه، بگويد: نه! از پيش خودش سليقهاي نداشته باشد. اگر كسي روزه گرفت بايد قضا كند. در سفر اگر روزه گرفت بايد قضا كند. مريض بود روزه گرفت، بايد قضا كند و روزهاش باطل است.
7- مهماني و افطاري و صله رحم در رمضان
اگر كسي به مؤمني افطاري بدهد. يكي از بركات ماه رمضان مهماني ارزان است. خدا قسمت كند مكه و مدينه برويد. آنجا افطار كه ميشود، يك نايلون با يك سبد ميآورند، يك سبد است سه كيلو چيز دارد. مقداري خرما و مقداري از اين نانها در پلاستيك ميگذارند. حالا يك نفر دو متر پلاستيك ميآورد، يك نفر بيست متر پلاستيك ميآورد. خرما و نان را با ظرف آب ميگذارد، تا ميگويند: الله اكبر، يك خرما و آب ميخورد و بلند ميشود نماز ميخواند. افطاري ارزان، بعد ميروند خانه شام ميخورند. اين افطاري ارزان را بتوانيم در كشورمان راه بياندازيم. چون مهمانيها گران و سال به سال شده است. پيغمبر فرمود: ولو با يك خرما، ولو به يك ليوان آب. گزينش هم نكنيم. در مسجدالحرام هركس ميآيد، ميگويند: بفرماييد بنشينيد. ما در مهمانيها انتخاب ميكنيم. شما بيا، او بيايد. او نيايد. افطاري را انتخاب نكنيم. كنار كوچه يك آش رشته ميپزيم، هركس ميآيد يك كاسه آش رشته بخورد و برود. حالا اين دوست من است. دشمن من است. رفيق است. پولدار است، فقير است. پولدارها را هم دعوت كنيم.
يك كسي مهماني ميخواست بكند، همه فقرا را دعوت كرد. حضرت وقتي فهميد عصباني شد، فرمود: چرا اينطور مهماني ميكني؟ گفت: آقا يكبار اغنيا را دعوت كردم، گفتي: چرا؟ حالا هم فقرا را دعوت ميكنم، ميگويي: چرا؟ پس چه خاكي بر سرم كنم؟ گفت: در مهماني يك فقير و يك پولدار با هم بنشينند. چون اگر همه اغنيا بودند، پيداست فقيرها را تحقير كردي. همه هم فقير باشند، يك اتاق همه فقير هستند، ميگويند: معلوم است حاج آقا يك روزه خورده به او گفتند: 60 نفر را كفاره بده. يعني بايد 60 فقير را سير كند. اين اطعام نيست، اين كفاره خلافهاي حاج آقا است. فقير و غني بايد با هم باشد. همه را با يك چشم ميبينيم.
يك نفر از كسي ناراحت بود. گفتند: چرا ناراحتي؟ گفت: اين در جواب سلامهايش سه رقم جواب سلام ميدهد. بچهها كه سلامش ميكنند، ميگويد: عليك السلام، عليك السلام، عليك السلام! بزرگترها كه سلامش ميكنند، ميگويد: سلام عليكم، سلام عليكم! پولدارها كه سلامش ميكنند، ميگويد: سلام عليكم، سبحكم الله بالخير! ميگفت: جواب سلامهايش براساس اسكناس است. بيپول باشد، عليك السلام! متوسط باشد، سلام عليكم، پولدار باشد، سلام عليكم، ابروها بالا ميرود. تن صدا بالا ميرود. به همه يكسان سلام كنيم. افطاري و غذا دادن كمرنگ از ابتكارات رمضان است.
بسيج در زكات، ايران 75 ميليون آدم دارد. روز عيد فطر 70 ميليون آدم بايد زكات بدهد. اين چه دين خوبي است. بسيج در كمك رساني به فقرا است. اين خيلي زيباست. پنجاه ميليون از خواب بيدار شويم. پنجاه ميليون سر ساعت افطار كنيم. هفتاد ميليون يك مرتبه افطار بدهيم. خيلي طراحي است. مهندسياش خيلي قشنگ است.
حديث داريم كسي كه افطار بدهد، از قهر خدا نجات پيدا ميكند. ادخال السرور در دل مؤمن است. مؤمنين را شاد ميكند. دلها با هم مهربان ميشود. فاميلها صله رحم انجام ميدهند و كينهها برطرف ميشود. گاهي در افطاريها وسيله ارشاد پيدا ميشود. ولي افطاري نبايد سبب مباهات شود. سفرههاي كذايي، الآن مردنها افتخار شده است. هركسي پول دارد برايش دسته گل ميبرند. نبايد سبب معصيت و تحقير شود. افرادي در آنجا تحقير شوند. بهترين مهماني آن است كه تكلف نداشته باشد. قرآن در يك آيه ميگويد: (وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفينَ) (ص /86) پيغمبر فرمود: من اهل تكلف نيستم. هرچه هست با هم ميخوريم. خودتان را به درد سر نياندازيد. بيتكلف باشد. تجمل نداشته باشد. چشم و همچشمي نباشد. همسر را اذيت نكنيم.
من يكبار چند سال پيش خواستم افطاري بدهم، خانواده و بچهها بسيج شدند كه آقاي قرائتي ميخواهد افطار بدهد. من ديدم اينها از پيش از ظهر روي پا ايستادند، براي سوپ و مربا و آش و غذا و ظرف و شستن اينها. در آخر شك كردم كه اين افطاري ثواب داشت كه تو به خاطر اينكه افطار بدهي، چند نفر را اذيت كردي؟ افطاري در مرحلهاي باشد كه خانواده اذيت نشود. البته خانواده هم در اجرش شريك است. اما اگر خانواده آمادگي ندارد، شما نگو: نه آقا، من مهماني دارم. بايد بلند شوي. به خانواده تحميل نشود.
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (بقره /183) اين آيهي روزه است. روزه بر اديان ديگر هم واجب بوده است. گفته: «يا ايها الذين آمنوا» نگفته: «يا ايها الناس». فايده روزه تقوا است. معناي تقوا مثل كفشي كه پا را حفظ ميكند، حالتي است كه انسان را حفظ كند. روزه آدم را حفظ ميكند چون گناهان ما يا از شهوت است يا غضب و گرسنگي و تشنگي غضب و شهوت را پايين ميآورد. وقتي پايين آورد آمار گناه كم ميشود. روزه براي اديان قبل هم بوده است. نماز هم براي اديان قبل بوده است. حج و امر به معروف هم بوده است. زكات و نماز هم بوده است. اسكلت همه اديان يكي است. همه اديان بندگي خدا را داشتند، همه اديان مبارزه با طاغوت داشتند. در روزه يك ابتكاراتي است، در يك لحظه ميليونها نفر افطار ميكنند. در يك لحظه ميليونها سحرخيزي ميكنند كه در طول سال سحرخيز نبودند. از بركات روزه اين است كه وقتي انسان گرسنه و تشنه شد، ارادهاش قوي ميشود. نان خودت را نخور، تا بتواني نان مردم را نخوري. دست به خانمت دراز نكن، تا بتواني به خانم مردم دست دراز نكني. مزهي گرسنگي را بچش كه بفهمي گرسنهها چه ميكشند. عاطفه را تقويت ميكند. اراده را تقويت ميكند. انسان را ياد تشنگي و گرسنگي مياندازد. به ما گفتند: وقتي گرسنگي و تشنگي خيلي به تو فشار آورد، وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ (وسايلالشيعه/ج10/ص313) ياد گرسنگي و تشنگي روز قيامت باشيد. اينها بركات روزه است. اگر كسي مسافر است، بخورد. مسافر اگر روزه گرفت، گناه كرده است. بايد قضا انجام بدهد. كاسه از آش داغتر نبايد باشيم. اگر اسلام گفت: پاك شد، نبايد وسواس بگويد: به دلم نچسبيد. افطاري دادن بركاتي دارد، مشروط به اينكه افطار ساده باشد و تكلف نباشد. حق همسر ضايع نشود. حق فرزند ضايع نشود. اينها نكاتي بود كه گفتيم.
خدايا همه ما را از تمام بركات رمضان بهرهمند بساز. تمام كساني كه سالهاي قبل از ماه رمضان استفاده كردند و الآن زير خاك هستند، بيامرز. همه مريضهايي كه دوست دارند سالم باشند و روزه بگيرند، شفا بده. پدران و مادران ما، ما را مسلمان تربيت كردند. جزاي خير به آنها مرمت بفرما. بچههاي ما را تا آخر تاريخ بهترين مؤمنين و مؤمنات و بهترين شيعيان قرار بده. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضي بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 652