نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 653
1- حضرت ابوطالب، وجود با بركت 2- مال زياد، نشانهي بركت نيست 3- دوري از اسراف، زمينهي بركت 4- حق الناس، عامل رفع بركت 5- معلّمي، با بركتترين شغلها 6- تحصيل براي رشد و كمال، نه اخذ مدرك 7- دعا براي خير و بركت در ازدواج 8- بركت، عامل توسعه در عمر
موضوع: ويژگيهاي پيامبر اسلام و انقلاب اسلامي
تاريخ پخش: 20/11/90
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
عزيزاني كه پاي تلويزيون هستند بحث را شبي ميبينند كه تولد پيامبر عزيز اسلام و امام صادق (صلوات الله عليهما) است. و در آستانهي 22 بهمن هستيم. من ديشب ده تا ويژگي مخصوص پيغمبر نوشتم. در قرآن دهها آيه راجع به پيغمبر است. ده تا از آن كه ويژگي مخصوص پيغمبر است. علم غيب را باقي انبياء ممكن است بگوييم دارند، معجزه را همه دارند. كمالات را خوب همهي انبياء دارند ولي ده تا كمال است كه فقط پيغمبر ما دارد. هيچ پيغمبر ديگري ندارد. و انقلاب ما هم در همهي انقلابها ده تا امتياز دارد. بنابراين ده امتياز براي پيغمبر، ده امتياز براي انقلاب. بحث ما اين است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»! به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم(ص) و امام صادق(ع) و به مناسبت 22 بهمن سال 90.
اما ده امتياز براي پيامبر اسلام:
1- توجه ويژه قرآن به پيامبر اسلام
1- هيچ پيغمبري عضو عضوش در قرآن نيامده است. پيغمبر اسلام عضو عضوش در قرآن آمده است. صورت پيغمبر در قرآن آمده است. («وَجْهِك»)، («أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ») (شرح/1) («صَدرَك») صدر، سينه. («الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ») (شرح/3) («ظَهر») يعني كمر. («لا تَجْعَلْ يَدَك») (اسراء/29) («يَد») يعني دست. («لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك») (حجر/88) چِشم. («عُنُقِك» )(اسراء/29) گردن، («ثِيابَك»)(مدثر/4)، («قَرْيَتِك»)(محمد/13)، («لِسانَك»)(قيامت/16)، («بَناتِكَ») (هود/79) دخترانت، («نسائَكَ»)، («قَريَتَك»)، هيچ پيغمبري اينطور مورد توجه قرار نگرفته است.
در قرآن پيغمبرهاي ديگر را با اسم صدا زده است. («يا آدَم») (بقره/33) در قرآن هست. («يا نُوح») (هود/32) در قرآن هست. («يا مُوسى») (بقره/55) در قرآن هست.(«يا عيسى» )(آلعمران/55) در قرآن هست. («يا داوُدُ») (ص/26) در قرآن هست اما يا محمد در قرآن نيست. وقتي اسم محمد ميآيد، ميگويد: («محمد رسول الله») (صلوات حضار)
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ» (انفال/64)، («يا أَيُّهَا الرَّسُول»)(مائده/41) اين عنايتي كه به پيغمبر شده است. خدا به پيغمبر ميگويد: («إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ») (كوثر/1) خيلي مهم است. كوثر يعني چيز زيادي كه بركت دارد. ممكن است شن هم زياد باشد اما بركت نداشته باشد.
پيغمبر پسر نداشت. در زمان جاهليت عربها دختر را جز آدم حساب نميكردند. ميگفتند: يك دختر دارد، دختر هم كه حساب نميشود. پس پيغمبر بميرد چراغش كور، خلاص! ديگر عقبه ندارد. خدا به پيغمبر فاطمه داد، و فرمود: («إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ») ما به تو كوثر داديم. كوچكترين سورهها سورهي كوثر است. من كه طلبه هستم و سوادي هم ندارم، هشتاد و دو نكته در سورهي كوثر پيدا كردم. حدود چهل، پنجاه تا از آن را در تفسير نور آوردم. چه كسي ميتواند روي كرهي زمين حرف بزند كه سه تا جمله بگويد. («إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ») سومياش را هم شما بگوييد… («إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ»)(كوثر/1 تا3) در اين سه جمله هشتاد و دو نكته گير من آمده است، تازه من سوادي ندارم. اينكه ميگوييم قرآن معجزه است اين است. چرا گفته: («إِنَّا أَعْطَيْنَا») چرا نگفته («اِنّي»)؟ تازه چند تا سورهها («اِنّا») جلويش است؟ در 114 سوره چهار سوره با («اِنّا») شروع ميشود. («إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ»)، («إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ»)(قدر/1)، («إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً») (فتح/1)، («إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» )(نوح/1) يعني كلمهي («إِنَّا») به نوح گفته شده، به شب قدر گفته شده، به كوثر گفته شده،(«إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً») به فتح و پيروزي گفته شده است. رابطهي بين اينها چيست؟
حالا ديگر اين به درد طلبهها ميخورد كه پاي تلويزيون هستند، اگر باشند! كه («إِنَّا») چيست؟ قرآن را ميگويد («آتَيْنا)». («آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني» )(حجر/87) قرآن را ميگويد («آتَيْناكَ») حضرت زهرا را ميگويد: («أَعْطَيْنَا»). فرق بين («آتَيْنا» )و («أَعْطَيْنَا») چيست؟ زهرا را ميگويد («أَعْطَيْنَا»)، قرآن را ميگويد: («آتَيْنا»). نكتهاش چيست؟ («آتَيْنا») با الف و ت يعني ميدهيم، ولي بخواهيم بگيريم، ميگيريم. («أَعْطَيْنَا») عطا به جايي ميگويند كه ميدهند و ديگر نميگيرند.
شن بيابان هم زياد است ولي به شن، كوثر نميگويند. به آن زيادي كوثر ميگويند، كه هم زياد است و هم بركت دارد. خدا به او كوثر داد.
امتياز سوم: خاتم النبيين! پيغمبر ما آخرين پيغمبر است.
امتياز چهارم: خدا به پيغمبر ميگويد: («إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ») (قلم/4) اخلاق بزرگي تو داري.
امتياز پنجم: ميگويد: («أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ») (شرح/1) يك روح بزرگي به تو داديم، روح بزرگ داديم، البته به موسي هم روح بزرگ داد منتها موسي از خدا خواست به او داد، پيغمبر ما نخواسته به او داد. موسي وقتي پيغمبر شد گفت: («رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري» )(طه/25) خدايا به من سعه صدر بده. سعه صدر يعني روح بزرگ. موسي به خدا گفت: خدايا سعهي صدر به من بده، خدا به او داد. اما پيغمبر يك چنين دعايي نكرد. خدا دعا نكرده به او داد. («أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»).
امتياز ششم: دين اسلام بر همهي اديان كرهي زمين غالب ميشود. اين در قرآن سه مرتبه تكرار شده است. («لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» )(توبه/33) يعني اسلام از نظر علمي و منطقي و حكومت، اسلام بر كرهي زمين و بر همهي اديان و مذاهب غالب خواهد شد.
3- درود خدا و فرشتگان و مؤمنان بر پيامبر اسلام
امتياز هفتم: در قرآن داريم، آيهاي كه همهي ايرانيها حفظ هستند. («إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ…») باقياش را هم شما بگوييد… («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً») (احزاب/56) (صلوات حضار)
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» چون اين آيه را همهي ايرانيها حفظ هستند، يك خرده بايستم. چون يك چيزي را كه همهي ايرانيها حفظ هستند، يك خرده راحتتر لذت ميبرند. يعني در ذهنشان هست. مثل خانهاي كه گچ و خاك شده است. ديگر زود سفيد ميشود. چون اين آيه را در ذهنتان هست، من نكات اين آيه را بگويم. كساني كه پاي تلويزيون هستند و مدير جايي هستند، فرماندار، بخشدار، هركسي كه مديريت دارد، قابل توجه اينكه اين آيهاي كه ما از آن ساده ميگذريم چقدر نكته دارد.
يك مدير وقتي بخشنامه ميكند… اصول بخشنامه:
1- بخشنامه بايد قاطع باشد. قاطع و شفاف، يعني بخشنامه نبايد يك طوري باشد كه مردم نفهمند چه ميگويد.
2- اگر خواستيد مردم به بخشنامهي شما عمل كنند، بايد خود شما هم به دستورت عمل كني. اگر خودت دستت را شستي، ميتواني به بچهات بگويي: بلند شو دستت را بشوي.
3- اگر خواستي مردم به بخشنامه عمل كنند، به مردم بگو از شما بهترها عمل كردند. مثلاً ميخواهي بگويي: موتور سوار كلاه ايمني سر بگذارد. كمربند ايمني ببندند ماشينسوارها، اين را وقتي مردم گوش ميدهند كه به آنها بگويي: تمام كشورهاي پيشرفته اين كار را ميكنند. از شما بهترها، از شما باسوادترها اين كار را ميكنند.
يكي ديگر، به مردم احترام بگذاريد. احترام به مردم باعث ميشود كه مردم به بخشنامه و دستور شما عمل كنند.
يكي ديگر بخشنامهي شما كامل و جامع باشد. اينطور نباشد كه يك جايي را ببيند و يك جايي را نبيند. اگر ميگويد تجارت ميكنيد، در داد و ستدها اين سند را امضاء كنيد، ميگويد اگر سواد نداري به كاتب بگو امضا كند. اينطور نباشد يك بخشنامهاي باشد خوب ميگويد: تو ميگويي بنويس، من سواد ندارم بنويسم. يعني تبصرههايي داشته باشد، جامع باشد.
يكي ديگر دستور بايد روي علاقه عمل شود نه زوركي و ترسكي! اينها يك اصولي است. حالا اين اصول در آيه هست. ترجمهاش را ببينيد شما بلد هستيد. («إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ») يعني به درستي كه خدا و ملائكهي خدا، همانا خدا و ملائكه («يُصَلُّونَ») يعني دائماً درود ميفرستند، («يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» )بعد بخشنامه ميكند ميگويد: حالا كه خدا و فرشتهها درود ميفرستند («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا») اي مردم! اي مؤمنين شما هم («صَلُّوا عَلَيْهِ») شما هم صلوات بفرستيد («وَ سَلِّمُوا») نه با زبان صلوات بفرستيد، در عمل كار ديگري كنيد. هم با زبانت صلوات بفرست. هم در عمل تسليم باش. («صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا»). («صَلُّوا») يعني با زبان، («سَلِّمُوا») يعني در عمل هم اطاعت كن. بعد («صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»)، («تسليما») يعني با عشق نه با اكراه، نه زوركي، نه از ترس نمره. حالا امتحان هوش! اينجا يك خرده ظريف است. اگر گفتيد معلوم ميشود نوجوانها و جوانهاي تيزهوشي هستيد.
دستور بايد شفاف باشد. از كدام كلمه درميآيد؟ («اِنَّ»)، («اِنَّ») يعني چه؟ يعني قطعاً. كلمهي («اِنَّ») يعني قطعاً. دستور دهنده خودش به دستورش عمل كند. از كجا درميآيد؟ ميگويد: («إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون») خود خدا («يُصَلُّون») صلوات ميفرستد. من كه خدا هستم بر پيغمبر درود ميفرستم. تو كه خلق هستي نميخواهي درود بفرستي. آقا من كه وزير آموزش و پرورش هستم دست اين بچه را بوسيدم. تو نميخواهي دست همشاگرديات را ببوسي؟ («إِنَّ اللَّهَ») بعد ميخواهيم بگوييم، حالا اين را لااقل شما بگوييد. آدمهاي بهتر از شما، موجودهاي بهتر از شما صلوات ميفرستند، چه كسي هستند؟ ملائكه. بعد اسم مردم را با احترام ببريد. نميگويد («يا أَيُّهَا الناس») ميگويد: («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»). («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا») كلاسش بالاتر از («يا ايها الناس») است. («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»)!
دستور بايد جامع باشد. هم با ظاهر («صَلُّوا») هم در عمل («سَلِّمُوا»).
عمل به دستور بايد روي عشق باشد. («صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً») يعني تسليم يعني آگاهانه، عاشقانه، عارفانه، نه زوركي و ترس و وحشت. خوب حالا خواهش ميكنم ديگر فارسياش از من و عربياش از شما…
دستور بايد قاطع باشد («اِنَّ»). دستور دهنده خودش به دستورش عمل كند، («إِنَّ اللَّهَ»). به مردم بگو از شما بهترها به دستور عمل ميكنند («مَلائِكَتَهُ»).
دستور دهنده بايد بيش از باقي، مثلاً اگر خواست بگويد نماز صبح بخوان، خودش بايد نافلهاش را هم بخواند. اگر مدير مدرسه در نمازخانه آمد بچهها هم ميآيند. اگر دبير آمد بچهها هم ميآيند. اگر يك كسي خودش براي يك حادثهاي يك ميليون داد، مردم 50 تومان، 100 تومان ميدهند. («يُصَلُّون») فعل مضارع است. فعل مضارع براي استمرار است. خدا و فرشتهها دائماً صلوات ميفرستند. لااقل تو براي يك لحظه يك صلوات بفرست. آن آقا يك ميليون داد، تو لااقل 50 تومان بده، («إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون») دائماً صلوات ميفرستند.
4- توجه به اهل بيت پيامبر در صلوات
تمام شيعه و سني ميگويند كه وقتي آيه نازل شد پرسيدند يا رسول الله چطور صلوات بفرستيم؟ فرمود: صلوات اينطور است. همهي سنيها گفتند و من در اينجا يك تحقيق كاملي كردم. تمام كتابهاي سني اين را نقل كرده است. صحاح سته، كه از پيغمبر پرسيدند: چطور صلوات بفرستيم؟ فرمود: اينطور صلوات بفرستيد. بگوييد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» كلمهي «آل» هم هست. آقاياني كه ميگويند: «صلي الله عليه و سلم»، «آل» را نميگويند. اهل بيت را حذف كردند. ميگويند: «صل الله عليه و سلم». «و آله» نميگويند. اين آقايان ضد همهي كتابهاي خودشان هستند. يكبار ديگر بگويم. سنيها شش تا كتاب دارند، كتاب درجه يكشان است. شيعه هم چهار تا كتاب دارد، كتاب درجه يك. تمام شش تا كتاب سني را من ديدم. پرسيدند: يا رسول الله چطور… فرمود: آل را حذف نكنيد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، آل، آل… متأسفانه ميبينيم ميگويند: «صلي الله عليه و سلم» آل و اهل بيت را حذف ميكنند. ديگر چه؟
«كَافَّةً لِلنَّاس» (سباء/28) از امتيازات پيغمبر اين است كه دين پيغمبر جهاني است. براي يك منطقه و يك قبيله نيست. اينها و بعضي ديگر هم هست كه چون ميخواهم امتيازات انقلاب را هم بگويم، در آستانهي 22 فجر هستيم نميگويم.
پيغمبر اسلام امتيازاتي دارد، تنها پيغمبري است كه عضو، عضوش در قرآن آمده است. هيچ وقت خداوند پيغمبر را با نام صدا نزده است. («يا داود»)، («يا آدم»)، («يا نوح»)، («يا عيسي»)، («يا موسي») داريم اما يا محمد نداريم. خدا به هيچ پيغمبري كوثر نداده است. هيچ پيغمبري معراج نرفته است. هيچ پيغمبري برايش («لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ») (قلم/4) نيامده است. هيچ پيغمبري («أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك») ندارد آنطوري كه براي پيغمبر آمده است. («لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» )هيچ پيغمبري خدا وعده داده مكتب اسلام و دين پيغمبر اسلام بر كل كرهي زمين حاكم كند، («لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ») راجع به هيچ پيغمبري («إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ») نيامده، و جزئيات ديگر. هديه براي روح پيغمبر يك صلوات و هديه براي روح امام صادق هم يك صلوات. (صلوات حضار)
5- گسترش اسلام در سايه منطق و آزادي، نه زور و اجبار
و امروز يك سيلي ميخواهيم به مخالفين بزنيم. مخالفين ميگويند دين اسلام با شمشير پيش رفت. بهترين جوابي كه در ده ثانيه ميتوانيد بدهيد اين است كه بزرگترين كشور اسلامي اندونزي است. هيچ كشور اسلامي به اندازهي اندونزي جمعيت ندارد. بزرگترين كشور اسلامي اندونزي است يك قطره خون هم آنجا ريخته نشده است. اين پاسخ دندان شكن براي آنهايي كه ميگويند: دين اسلام… اين مصداق روز روز روز است. هيچ جنگي در اندونزي نشده است. خود مردم ايمان آوردند.
بارها هم گفتم دليل اينكه ما نياز به پيغمبر و امام داريم، اين هم بگويم، دليل ما اين است كه عقل ما كم است. دليل اينكه عقل ما كم است بارها گفتم اين است كه ما پشيمان ميشويم. هركس پشيمان ميشود پيداست عقلش نميرسيده است اگر عقلش كامل بود پشيمان نميشد. تمام طلاقهايي كه داده ميشود دليل بر اين است كه عقلش نرسيده است. فكر كرده اين همسر خوب است، بعد فهميده اين خوب نيست. پس آمار طلاق و آمار پشيماني دليل بر اين است كه عقل انسان كامل نيست.
بزرگترين كشور از نظر تكنولوژي آمريكا است، در اين سي سال خرابكارترين كارها را آمريكا كرده است، هر كاري كرده سيلي خورده است. با عزت و قلدري در ايران آمد و با ذلت رفت. هركاري را تا حالا آمريكا كرده است ذليل شده، يعني آمريكا و تمام متخصصين آمريكا هم عقلشان نميرسد. هركاري ميكنند سيلي ميخورند. انسان به پيغمبر نياز دارد. اين براي پيغمبر است. خدايا ما را از بهترين امت پيغمبر اسلام و از بهترين طرفداران امام صادق قرار بده.
و اما بعد از تولد پيغمبر و امام صادق روز 22 بهمن است. براي 22 بهمن هم من ده تا چيز نوشتم، 5، 6 دقيقه بگويم. اين ويژگيهاي انقلاب است. يعني در تاريخ روي كرهي زمين فقط ايران دارد.
6- انقلاب اسلامي ايران به رهبري مرجعيت ديني
1- تنها انقلابي است كه منشأ آن يك مرجع تقليد بود. انقلابها يا كودتا است، بزن بزن است، يا سياسي است، حزبي جلو ميآيد. حزب ديگر پايين ميرود. قبيلهاي، حزبي، منطقهاي، سياسي، كودتا است ولي انقلاب ايران با نفس يك مرجع تقليد شروع شد. نه حزبي بود، نه كودتا، نه رهبر سياسي، امروز هم مقام معظم رهبري است. يك مجتهد عادل، روي كرهي زمين همهي رهبرها فاسق هستند. فقط در جمهوري اسلامي رهبرش عادل است.
2- تنها انقلابي است كه همه اقشار بودند، هيچكس نميگويد: انقلاب براي من است. سراغ كارگرها ميروي ميبيني اوه چقدر شهيد دادند. آموزش و پرورش، دهها هزار تا شهيد داد. در يك عمليات والفجر، دويست تا طلبه شهيد شد. والفجر پنج بود يا هشت نميدانم. كارگر، معلم، كشاورز، دانشجو، مردم، بازار، روستايي، شهري، زن، مرد، بچه، همه اقشار در آن بودند. باقي انقلابها همه اقشار نيستند.
3- استقلال واقعي است. در هر كجا انقلاب ميشود يك زد و بندي با يك كسي ميكنند. ميگويند: من ميخواهم انقلاب كنم.اين رئيس جمهور را بردارم، رئيس جمهور ديگر بياورم. او هم ميگويد: او را بردار كمكت ميكنيم. شير را در پستان تقسيم ميكنند. يعني يك قراردادي با كسي ميبندند. با پشتوانهي شرق، غرب، يك پشتوانهاي دارند. انقلاب ايران هيچ پشتوانهاي نداشت. استقلال به معناي واقعي. اين شعار ما بود: نه شرقي نه غربي.
4- انقلاب ما الهام بخش بود. نفس امام، به سيد حسن نصر الله خورد اصلاً تمام حركتهاي آزادي بخش را ميتوانيم بگوييم: مادرش ايران بوده است. خودشان هم بعد از اين بيداري اسلامي اقرار ميكنند.
7- قيام امام زمان(عليه السلام)، چشم انداز انقلاب اسلامي
مسألهي ديگر چشمانداز ما روشن است. متوقف نشده است. ما امام را هم كه خيلي دوست داريم ميگفتيم: خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي، مهدي، مهدي! چشم انداز ما اين است. يعني ما به رئيس جمهور و مجلس و شوراي نگهبان و انتخابات، ما با اينها قانع نيستيم. آرزوي ما و چشم انداز ما انقلاب مهدي است. تا انقلاب مهدي، يعني چشم انداز داريم. آخر بعضيها همين كه خربزه ارزان شد ميگويند: ديگر بسمان است. خوب ما انقلاب كرديم خربزه ارزان شد، خانه، زمين، بالاخره خواستيم كارخانه را بگيريم، گرفتيم. زمين را بگيريم، گرفتيم. ميخواستيم شاه را عوض كنيم تمام شد، نه. يك وقت مردم ميگفتند: جنگ، جنگ تا پيروزي! من يادم هست، امام در حسينيه جماران ميفرمود: چرا ميگوييد: جنگ، جنگ تا پيروزي؟ يعني پيروز كه شديد تمام شد؟ ما بايد مرد انقلاب باشيم تا رفع كل فتنه از جهان. «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا» (بحارالانوار/ج12/ص194) يعني بايد زمين از عدالت پر شود. چشمانداز ما، يعني ما با هيچ انقلابي قانع بگوييد… نيستيم. چشم انداز ما اين است. آخر بعضيها آرزويشان اين است كه مثلاً اين خانه ساخته شود، اين ازدواج صورت بگيرد، اين كنكور رد شويم، يعني همينطور چشماندازش پيش پايش است. دو متري، ده متري.
مسألهي ديگر اين كه همهي دنيا عليه ما بودند. ما وقتي پيروز شديم هيچكس با ما نبود. يك كشور با ما نبود. يك كشور با ما نبود. همسايههايمان، كشورهاي عربي، شرق، غرب، همهي دنيا عليه ما بودند. دليلش هم جنگ، هشت سال بمباران شديم هيچ كشوري به ما كمك نكرد.
بد نيست اينجا يك نكتهاي بگويم. قرآن ميگويد: («يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا») (صف/8) يك آيه داريم («يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّه»)(توبه/32) فرق اين دو آيه از نظر تفسيري، قرآن ميگويد كه: («يُريدُونَ») يعني اراده كردند. اراده كردند چه كنند؟(«أَنْ يُطْفِؤُا» )خاموش كنيم،(«أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّه» )آيهي ديگر(«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّه»)(«اطفا») يعني خاموش كردن. اراده دارند خاموش كنند نور خدا را، («أَنْ يُطْفِؤُا»)، يعني دوست دارند همين الآن نور را خاموش كنند. («لِيُطْفِؤُا») دوست دارند در آينده نور خاموش شود. اگر الآن هم خاموش نميشود لااقل اين نور به جاي ديگر منتشر نشود.
يكي ميخواهند انقلاب را در همين ايران خفه كنند. يكي ميخواهند حالا اگر انقلاب در ايران شد لااقل انقلاب به جاي ديگر صادر نشود. («أَنْ يُطْفِؤُا» )يعني همين الآن اطفاء. به قول ما طلبهها ميگويند كلمهي الف و نون، تأويل به مصدر ميبرد. («أَنْ يُطْفِؤُا») يعني اطفاء الآن. دشمن هم دوست دارد همين الآن خاموش كند نور خدا را، هم دوست دارد اگر الآن حريفش نميشود، يعني مثل جايي كه آتش گرفته هم يك كسي ميخواهد اينجا را همين الآن خاموش كند، هم ميخواهد لااقل آتش به آن فرش دوم نرسد.
8- رسوا شدن افراد و گروههاي ناخالص
از امتيازات انقلاب اين است كه در طول سي سال هر جناح و فردي ناخالص بوده رسوا شده است. شما نوجوان هستيد يادتان نميآيد بگذاريد برايتان بگويم.
روز اول انقلاب هفت نفر بودند كه شوراي انقلاب بودند. هفت نفر هفت تا خط شدند. يكي مثل خط بهشتي و با هنر شهيد شد. يكي مثل قطب زاده و بعضي ديگر اعدام شدند. يكي مثل بني صدر فرار كرد. يكي مثل بعضي از ليبرالها كه از دنيا رفتند. يكي مثل مرحوم آيت الله طالقاني كه مرحوم شد. يعني يكي شهيد شد، يكي اعدام شد، يكي مرحوم شد، يكي ليبرال شد، يكي نميدانم فراري شد. تا الآن هم همينطور است، هركس هر ناخالصي داشته در انقلاب، در طول سي سال هر جناح يا هر فردي هر ناخالصي داشته است، رسوا شده است. اين هم به خاطر اخلاص امام و خون شهدا بود.
يكي از امتيازات انقلاب امدادهاي غيبي است. كه آخرينش اين هواپيما است. چقدر ما ميخواستيم كه اوباما به ما التماس كند هواپيما را پس بده. دور تا دور ما آتش است، و ايران در سلامت زندگي ميكند. هيچ كجاي دنيا آرامتر از ايران فعلاً نيست. يا مشكل اقتصادي دارند، يا مشكل نظامي دارند، يا مشكل قحطي دارند. همهي دنيا عليه ما هستند، ما از همهي دنيا خوشتر هستيم. اين معجزه نيست! البته مشكلات داريم، اما به مشكلات ديگر نگاه كنيم بعد اين مشكلات ديگر را كه ميبينيم…
يك كسي بود يك حرف خوشمزهاي ميزد. ميگفت: هركسي يك غصهاي دارد. اگر غصههاي مردم را بگيريد، همهي مردم بيغصه ميشوند. اين غصهها را در يك ميدان بريزيد. در يك فلكه، به مردم بگوييد: اي مردم ببينيد، دنيا جاي غصه است. آدم بيغصه وجود ندارد. خودتان برويد دور فلكه يك غصه برداريد. دوباره مردم بيغصه دور فلكه جمع ميشوند هركس باقي غصهها را كه ديد ميگويد: آقا غصهي خودم را بده بيايد. غصهي خودم را بده بيايد. يعني ما يك غصههايي در ايران داريم اما وقتي به اطرافمان نگاه ميكنيم ميبينيم غصهي خودمان از باقي غصهها كمتر است.
روز به روز ضعف و شكست و حقارت دشمن بيشتر ميشود، روز به روز عزت ما بيشتر ميشود. يكي از امدادهاي غيبي اين است كه اين همه ماهواره اين همه سيدي، چه فيلمهايي، چه شايعاتي، اين همه عليه نسل نو ما سمپاشي ميكنند. اصلاً آمريكا يك كانالي دارد، من آمريكا بودم. يك كانال است فقط براي اينكه آخوندها را مسخره كند. مخصوص ضايع كردن روحانيت، چون از آخوند سيلي خورد. آمريكا از هيچكس سيلي نخورد، از امام خميني سيلي خورد. ميخواهد نسل آخوند را براندازد. يك شبكه مخصوص ضايع كردن روحانيون، با همهي تبليغاتي كه دشمن ميكند نگاه ميكنيم امام حسين ما پررنگتر، جمكران، من طلبهي جواني بودم وقتي جمكران ميرفتم، بيست نفر مسجد جمكران ميآمدند. الآن دويست هزار نفر ميآيند. سال تحويل ميشود ميبينيم مشهد، امام رضا، سال اولي كه من رفتم مكه پنج هزار نفر از ايران آمده بودند. الآن دو ميليون آدم براي مكه ثبت نام ميكند. آخر پنج هزار تا دو ميليون. سال تحويل امام رضا، اعتكاف، وقفيات، كتابهاي مرحوم مطهري ده هزار تا چاپ ميشد مدتها طول ميكشيد تا فروش رود. حالا صد هزار تا چاپ شود چند روزه فروش ميرود. با تمام سم پاشيهايي كه ميكنند براي اينكه جوانهاي ما را پوك كنند، البته بياثر هم نبوده، يك عده هم گول ميخورند، اما به لطف خدا، به لطف خدا نگاه ميكنيم ميبينيم معيارهاي معنويت از حفظ قرآن، از توجه به تفسير، از مسألهي زكات، زمان شاه هر چه ساختمان در بيابان بود ميگفتند: براي شاه عباس است. كاروانسراي شاه عباسي! الآن شما هفتصد تا مسجد در جادهها ميبيني. پس انقلاب ما خيلي كار كرد. رهبرش مجتهد عادل، همه اقشار بودند. استقلال واقعي با هيچ ابر قدرتي پشتيبان ما نبود. الهام بخش باقيها بوديم. چشماندازمان متوقف نشديم، انقلاب امام زمان است. انقلابي بود كه همهي دنيا عليه ما بودند. ولي روز به روز رشد داشتيم، در طول سي سال هر جناحي و فردي ناخالصي داشت رسوا شد. انواع امدادهاي غيبي، روز به روز دشمن ما ضعيفتر ميشود و ما عزيزتر ميشويم، با همهي تبليغات و تهاجمات و شايعات و تهمتها باز هم اقبال مردم به معنويت بيشتر است. اين جملات براي 22 بهمن.
خدايا به آبروي اين پيغمبر و اين امام صادقي كه بينندهها شب تولدش اين بحث را ميبينند، به آبروي اين دو عزيز معصوم، انقلاب ما را و نسل ما را و ناموس ما را و مرز ما را و رهبر ما را و امت ما را و جوانهاي ما را و عقايد ما را و عزت ما را در پناه امام زمان حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 653