نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 654
1- خداوند، سرچشمه بركت 2- قصد قربت، عامل بركت در كارها 3- شهادت در راه خدا، عامل بركت 4- عدالت در زندگي، عامل بركت 5- احترام به والدين، بستر بركت در زندگي 6- دقت در اداره امور مساجد 7- نيت كار خير، عامل بركت در زندگي
موضوع: بركت(2)
تاريخ پخش: 19/05/90
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
رمضان نود در استان سمنان بحثها را ضبط ميكنيم بينندهها هم بحثها را ميبينند «إِنْ شاءَ اللَّه». موضوع بحثمان چون حضرت ابوطالب و خديجه در ماه رمضان هر دو رحلت كردند و اين دو وجود، وجود بابركتي بودند، ماه رمضان هم ماه مبارك است، موضوع بحثمان را راجع به بركت ميخواهيم صحبت كنيم. يك جلسه صحبت كرديم اين جلسه ميخواهيم «إِنْ شاءَ اللَّه» عوامل بركت را بگويم. چه كنيم كار ما مفيد باشد، بابركت باشد، هدر نرويم. خيلي وقتها انسان عمرش را ميسوزاند. هدر ميدهد. موضوع بحث: عوامل بركت. به مناسبت دو وجود مبارك. ابوطالب پدر حضرت علي(ع) و خديجه(س). صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)
1- خداوند، سرچشمه بركت
سرچشمهي همهي بركتها ذات خداوند است. قرآن در اين زمينه ميفرمايد كه: [قاري] «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» (مؤمنون/14) «تَبارَكَ» مبارك، تبريك، همه از يك ريشه است. «تَبارَكَ اللَّهُ» همهي بركتها با ارادهي او مبارك ميشوند. ما اگر خواسته باشيم، كارمان مبارك باشد، بايد خودمان را به آن بركت بچسبانيم. بگذاريد يك مثال بزنيم. شاه عباس طلا داشت، تاج داشت، قالي داشت، همسر داشت، دربار داشت، يار داشت، پز داشت، پست داشت، تمامش پريد. از شاه عباس يك چيزي مانده است. كاروانسراهاي شاه عباسي و اين كاروانسرا چون در راه مشهد و كربلا ساخته، چون رنگ خدا و امام حسين و امام رضا دارد، اين كاروانسراي شاه عباسي مانده است. باقياش ميپرد. در دنيا شما اگر بچرخيد، قديميترين، محكمترين، مهمترين ساختمانها يا ساختمان مساجد است. يا ساختمان كليسا است. يا ساختمان معبد بت پرستها است. يعني هرچه رنگ ديني، رنگ خدايي داشته باشد، ماندگارتر است. شما در يك جلسهاي طنزي ميگوييد جكي ميگويي، مردم ميخندند، خوب بعد خنده تمام شد و رفت. ميپرد! اما گاهي وقتها يك بچهاي يك كار خوبي ميكند ميگويي: آفرين! بارك الله و با اين لبخند شما اين بچه تشويق ميشود. با اين بارك الله شما، سرنوشت بچه عوض ميشود.
به يكي از بزرگان گفتند: از كجا به اين خوبي سخنراني ميكني؟ گفت: اولين سخنراني كه منبر رفتم ميلرزيدم. پاي منبر يك نفر گفت: احسنت! آن احسنت او سرنوشت مرا عوض كرد. بنابراين اول وجود مبارك ذات مقدس خداوند است، و هرچه به او نزديكتر شويم، اينكه گفتند قصد قربت كنيد همين است. يعني رنگ خدايي بدهد، رنگ خدايي كه شد ديگر ميماند. بارها گفتم دم طاووسي را كه خدا رنگ كرده، شلنگ هم بگيري پاك نميشود. تخممرغي كه ما رنگي ميكنيم، با يك خرده آب دهان پاك ميشود. همهي چيزها ميپرد. قرآن يك آيه دارد ميگويد: هرچه نزد شماست ميپرد.آنچه رنگ خداست ميماند. [قاري] «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»، «باق» يعني باقي است. هرچه رنگ خدايي دارد ماندگار است. اثري از يزيد در شام نيست. ولي اثري از سر شهدا، حضرت رقيه، حضرت زينب هست.
يك كسي در آنجا تشكيك ميكرد. ميگفت: شنيدم حضرت زينب قبرش مصر است. بعضيها ميگويند: مدينه است. بعضيها ميگويند: سوريه است. من گفتم: ببين! يك چيزي ميگويم شما جواب بدهيد. اگر كسي شخصي را ببيند و او را ببوسد، اين اين را دوست دارد، يا اگر عكس طرف را ببيند او را ببوسد، خودش را ببوسد علاقهاش بيشتر است يا اگر عكسش را ببوسد؟ با هم بگوييد… عكسش را ببوسد. ميگويم: گيرم زينب مصر باشد، جاي ديگر باشد، به نام زينب اينجا ساخته شده، به نام زينب كه هست ما اين را ميبوسيم. به عشق زينب، زينب هرجا كه ميخواهد باشد. شما عكس طرف را كه بوسيدي، طرف هرجا ميخواهد باشد. پيداست خيلي او را دوست داري.
خيلي چيزها را ما نبايد دنبال سند بگرديم. آقا جمكران سندش چيست؟ آقا سند نميخواهد. نام امام زمان اينجا برده شده، اينهايي هم كه اينجا جمع ميشوند علاقهمندان به امام زمان(ع) هستند. من به عشق امام زمان به اين مكان احترام قائل ميشوم. شما يك عبايي را ميآوري فكر ميكني عباي بنده است. ميگويي: حاج آقا شما عبا را جا گذاشته بوديد در وضو خانه، من برداشتم آوردم. ميگويم: ببخشيد من عبايم را بردم، اين عباي كسي ديگر است. قاطي شده است. در عين حال ميگويم از شما… بگوييد… ممنونم. چرا؟ چون به عشق من آمده ولو اين عبا همان عبا نباشد. ببينيد اينها…. گير ندهيد. «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»…
2- قصد قربت، عامل بركت در كارها
از چيزهايي كه بركت ميآورد قصد قربت است. ببينيد براي دنيا كار ميكنيد، من براي شما بگويم دنيا چيست؟ رييس جمهورياش چهار سال است. خيلي موفق باشد هشت سال است. تمام ميشود اين رييس جمهورياش. مرجع تقليدش از هفتاد سالگي به مرجعيت ميرسد، از هشتاد سالگي به مرجعيت ميرسد تا هشتاد و پنج، نود، مرجع صد ساله معمولاً نداريم. بين هفتاد تا… مرجعيتش هم ده، پانزده سال است. شاه بودنش همينطور، همه چيزي ميپرد. شهرتش ميپرد. دنيا چيزي نيست. بنده در ايران يك آدم مشهوري هستم، ديگر سي و دو سال است يك شب جمعه از طرف بنده تعطيل نشده است. سي و دو سال در تلويزيون شايد بيسابقه باشد. اما الآن بگويند: قرائتي مُرد! ميگويند: قرائتيي! اِ… قرائتي مُرد؟ اِ… اِ… شما ميگوييد: ديروز نزد ما بود. اِ..اِ… اِ… (خنده حضار) اين خلاصهي شهرت است. اين خلاصهي شهرت است.
اين آقا ميخواهد فوتباليست درجه يك شود. حالا مثلاً فوتباليست درجه يك شوي، چه ميشوي؟ وزنه بردار درجه يك شوي. خودتان را به اين چيزها نفروشيد. پستش چيزي نيست.
بگذاريد پول را هم بگويم. شما سي سال خدمت ميكنيد، اگر استخدام شويد. بيست سال هم بازنشسته، پنجاه سال. پنجاه تا دوازده ماه ششصد ماه. ششصد تا صد هزار تومان اگر كنار بگذاري كه به حضرت عباس نميتوانيد، ششصد تا صد هزار تومان ميشود شصت ميليون؟ شصت ميليون پول يك خانهي بسيار ساده است. بله يك خانهي بسيار ساده خانهي سلطنتي نيست، يك خانهي معمولي است. چه دادي؟ 50 سال. چه گرفتي؟ يك آپارتمان صد متري. 150 متري، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» (عصر/2) باخت. اين است كه من يك دعا ميكنم همهي اينهايي كه تشريف داريد يك آمين بگوييد. آمين هم يعني خدايا اين دعا را قبول كن. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد به همهي ما در همهي كارها اخلاص بده. (الهي آمين) دنياي ما آباد بشود، اما ما هدفمان دنيا نباشد. چون ما انسان هستيم. دنيا طلا است، طلا جماد است. انسان فداي جماد شود؟ حيف است. قالي ابريشمينه، ابريشم جماد است. من فداي ابريشم شوم. من فداي سكه شوم؟
خدا مرحوم مطهري را رحمت كند. كاشان آمده بود و من خدمت ايشان بودم. مرحوم مطهري گفت: قرائتي اين دعا گرچه براي ماه رجب است، اما تو هرروز بخوان. گفتم: كدام دعا؟ گفت: اين دعا «خَابَ» يعني باختند. «خابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِك»(بحارالانوار/ج95/ص389) يعني باختند آنهايي كه با غير تو تماس گرفتند. همه آنها به هم آخر عمرشان فحش ميدهند. وقتي ميخواستند هويدا را اعدام كنند، ميدانيد دقيقهي آخر هويدا چه گفت؟ آن كسي كه آنجا بود به من گفت. گفت: هويدا لحظهي آخر به شاه فحش داد. گفت: شاه سگهاي خانهاش را نجات داد ولي من پير را اينجا گذاشت و فرار كرد. قرآن هم همين را ميگويد. [قاري] «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ» (زخرف/67) «الْأَخِلاَّءُ» خليل يعني بگوييد… دوست. «الْأَخِلاَّءُ» يعني دوستان، «يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» همه به هم نفرين ميكنند. «إِلاَّ الْمُتَّقينَ» هويدا نخست وزير شاه بود. لحظهي اعدام به شاه فحش داد. شاه هم هرچه گرفت از هويدا كام گرفت. اما لحظهي خطر هويدا را گذاشت و فرار كرد. به كسي دل نبنديم. «خابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِك وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَك»
چه كنيم كارمان بركت داشته باشد، بالاتر از دنيا فكر كنيم. بالاتر از پول و مسكن فكر كنيم. نميخواهم بگويم پول نگيريد. نميگويم پول نگيريد. نيت پول نكنيد. براي اخلاص دو آيه داريم يكي ميگويد ارادهي پول نكنيد، يكي ميگويد: سؤال پول نكنيد. نميگويد پول نگير. نيت شما پول نباشد.
3- شهادت در راه خدا، عامل بركت
شهادت باعث بركت است. اينهايي كه شهيد شدند خيلي معاملهي خوبي كردند. چون قرآن ميفرمايد كه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ» … [قاري] «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» (آلعمران/169) اول شهيد زنده است. «بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» رزق هم داده ميشود. ديگر چه؟ «فَرِحِينَ» (آلعمران/170) شاد هم هستند. ديگر چه؟ «يَسْتَبْشرُِون» (آلعمران/171) به هم بشارت هم ميدهند.
حسين فهميده سيزده سالش بود. شهيد شد. تا ابد زنده است. رزق دارد، شادي دارد، بشارت هم دارد. اينطور نيست كه اينهايي كه شهيد شدند رفتند. شاهد هستند، ما كه هستيم نيستيم. چون او كه نيست، انقلاب را آورد. ما كه هستيم… خدا شهيد چمران را رحمت كند. ميگفت: آدم عكس شهدا را نگاه ميكند ولي به عكسش عمل ميكند. عكس شهدا را ميبينيم اما رفتار بعضي رفتار شهدا نيست. عكس شهدا را ميبينيم ولي اين كار ما برعكس است. عكس را ميبينيم ولي كار ما برعكس است. چه چيزي باعث ميشود ما ماندگار شويم؟ ما رفتني هستيم. آنچه ما را ماندگار ميكند 1- نيت خداست. 2- شهادت در راه خداست.
3- ايمان و تقوا؛ قرآن ميفرمايد: [قاري] «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا» (اعراف/96) عرض كردم ايمان و تقوا باعث ميشود كار بركت داشته باشد.
تلاوت قرآن سبب بركت است. چيزها وزن داشته باشد. «كِيلُوا طَعَامَكُم» (كافي/ج5/ص167) غذاهايي كه ميخوريد بكشيد. چكي و ديمي بايد مصالحه كنيد.
4- عدالت در زندگي، عامل بركت
عدالت بركت ميآورد. شكر بركت ميآورد. [قاري] «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» (ابراهيم/7) اگر شكر نعمت بكنيد، خدا به عمرتان بركت ميدهد. مثل بازاريها، از بازاريها اگر دو ميليون نسيه كردي دادي، دفعه دوم سه ميليون به تو ميدهد. سه ميليون خوش حساب بودي، چهار ميليون به تو ميدهد. 50 ميليون نسيه كردي، خوش حساب بودي، صد ميليونت ميدهد. يعني هرچه خوش حساب باشي «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» شكر كنيد تا نعمت زياد ميشود.
يادم نميرود سال اولي كه در تلويزيون رفتم، تند تند حديث ميخواندم. يكي را كه اگر بگويم نصف شما يا خيلي از شما ميشناسيد، گفت: آقاي قرائتي اين رقمي حرفهايت طي ميكشد. يك حديث را باز كن و توضيح بده. تند تند حديث، تند تند آيه، اين حرفهايت تمام ميشود. گفتم: خوب وقتي تمام شد ميگويم: تمام شد. دهها هزار آخوند در ايران است. حالا من هم نبودم يك نفر ديگر. ولي ما بايد تند تند حرف بزنيم، يك چيزي را لفت ندهيم. و فكر ميكنيم اگر لفتش بدهيم، ماندگار خواهد شد.
مادري كه بچهاش را شير ميدهد اگر شيرش داد، جايش پر ميشود. اگر ميخواهيد خدا زياد كند در راه خدا آنچه خدا به شما داده، شما هم به ديگران كمك كنيد. ميداني اين سر بيل چرا سفيد است؟ چون هي در خاك درگير است. بالاي بيل ولو آهنش كلفتتر است ولي سياه و زنگ زده است. هرچه تماست با خاك بيشتر باشد، تيزتر و براقتر ميشود. ما هرچه داريم، آدم هست ميگويد: پول خرد داري؟ دارد نميدهد، ميگوييم تو كه داري بده. ميگويد: خوب حالا اگر بدهم، يك ساعت ديگر خودم ميخواهم، خوب يك ساعت ديگر ميخواهي خدا برايت ميرساند. بده و نترس. ما ميترسيم. يادداشت هم به كسي نميدهيم. يك كسي شعر دارد به كسي شعرش را نميدهد. هركس هرچه دارد. آبرو داريم، آبرويت را مايه بگذار. ممكن است ايشان را كسي نميشناسد، اما شما چون آبرو داري، واسطه شو برايش يك وامي بگير كارش را راه بيانداز. يكي بايد با آبرويش كمك كند، يكي با زورش، يكي با پولش، يكي با سوادش، يكي با قلمش…
امرالمؤمنين فرمود: «بالعدل تتضاعف» (غررالحكم/ص446) از چيزهايي كه بركت را زياد ميكند، عدالت است. افرادي كه عادل هستند، بركت عمرشان زياد ميشود. حالا شما عادل هستيد يا نه؟ من عادل هستم يا نه؟ من يك سؤال ميكنم راستش را بگوييد. راستش را بگوييد. اگر يك گوسفند به بنده بدهند يا شما بگويند: تقسيم كن. كبابيهايش را براي خودمان برنميداريم؟ ما هنوز در تقسيم يك بزغاله عادل نيستيم. بعد هم ميگوييم: يا حجة بن الحسن عجل علي ظهورك! بيا دنيا را پر از عدل و داد كن. ميگويد: با تو! با نخ پوسيدهي تو دنيا پر از عدل ميشود؟! تو در تقسيم يك بزغاله عادل نيستي. آخر كسي كه در تقسيم يك بز عادل نيست، چطور ميخواهد كرهي زمين را به رهبري امام زمان پر از عدل كند لابد صف اول هم اين آقا ميخواهد بايستد كه در بزغالهاش مانده است. اگر ميخواهيد بركت داشته باشيد، عادل باشيد. حتي اگر كسي وصيت كند به فلاني، ارث اينقدر بدهيد، به فلاني اينقدر. بين بچههايش در ارث تفاوت بگذارد، گناه كبيره كرده است. جهازيهي همهي دخترها بايد يكطور باشد. عيدي بايد يكطور باشد. نگاه قاضي به طرفين بايد يكطور باشد.
يك مادري دو تا بچه داشت، سه تا خرما. يك خرما را به اين داد. يك خرما را به او داد، خرماي سوم را خيلي با دقت، نصف ميكرد. اميرالمؤمنين ديد خيلي با دقت نصف ميكند، گفت: خانم تو به خاطر اين عدالتت اهل بهشت هستي. مي خواهي بين بچههايت فرق نگذاري. «بالعدل تتضاعف البركات» (غررالحكم/ص446) ديگر چه باعث بركت ميشود؟
اهل بيت باعث بركت هستند. «بيمنه رزق الورا» به وجود امام زمان، ببين در اسكناس يك نخ است، در اين پولهاي چك پولها، تراولها يك نخ است، كه اين نخ به اين ارزش ميدهد. نخ هستي حضرت مهدي(ع) است. (صلوات حضار)
در يك دانشگاه چند تا مخترع پيدا ميشود. اما به خاطر وجود اين افراد كل بودجهي وزارت علوم خرج ميشود. يك حوزهي علميهي طلبههاي زياد داريم. يكي مثلاً امام ميشود، باقيها هم مفيد هستند، ولي گاهيوقتها يك وجود به قدري ميارزد كه يك حوزه تشكيل بشود به خاطر همين وجود، اهل بيت! «بهم تخرج بركات الارض» من يك چيزي بگويم براي آقا امام زمان، شما وقتي چرتت گرفت اين مژه را نميتواني نگه داري؟ هرچه ميخواهي نگه داري پايين ميافتد. يعني به قدري عاجز ميشوي… نه گردنت را ميتواني نگه داري نه مژهات را. ولي به امام رضا كه ميرويد در حرم زيارت جامعه ميخوانيد، ميگويي: «بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ» من مژهام را نمي توانم نگه دارم، اما خداوند توسط شما آسمانها و كرات آسماني را نگه داشته است. چطوري؟ مگر نديديد، حالا بلا تشبيه، اميدوارم كه جسارت نباشد. در مثل مناقشه نيست. «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» نميدانم بگويم يا نگويم. كاميوندارها يك زنجير آويزان ميكنند، به خاطر اين زنجير ماشينشان را از رعد و برق حفظ كنند. برجهاي بزرگ در غرب، برجهاي چند طبقهاي كه ميسازند، نوك نوكش اين چيه شيشه را… الماس، يك ذره الماس را نوك ميگذارند ميگويند آن الماس خطر را از اين برج دفع ميكند، اگر الماس را… ميگويند: انگشتر عقيق دفع بلا ميكند، نگو: چطور؟ الان دنيا رسيده كه اين الماس اين برج را نگه ميدارد. اين زنجير اين كاميون را نگه مي دارد. «لولا الحجة لساخت الارض» اگر امام زمان نباشد، زمين روي پايش بند نميشود. عرض كردم اين نخ اگر در اسكناس نباشد، اسكناس ارزش ندارد.
5- احترام به والدين، بستر بركت در زندگي
حديث داريم پيغمبر فرمود: هركس ضمانت كند كه به پدر و مادرش احترام كند، صله رحم كند من هم ضمانت ميكنم، كه عمرش، مالش، ذريهاش بركت داشته باشد. چه كنيم زندگيمان مبارك باشد؟ به پدر ومادرت احسان كن. چه كنيم عمرمان بركت داشته باشد؟ فاميلها را ديد و بازديد كن. صلهي رحم و احترام چه گفتم؟
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»، كساني كه دير پاي تلويزيون نشستند، بحث قبلمان بركت بود چرا بركت؟ چون ماه مبارك است. و دو تا وجود مبارك در ماه از دنيا رفتند. خديجه و ابوطالب. بحث بركت را يك بحث داشتيم، در اين جلسه عوامل بركت. قصد قربت، اخلاص و اخلاص، شهادت در راه خدا، ايمان و تقوا، تلاوت قرآن، جنسها را كيل كنيد. همينطور ديمي نفروشيد. فلهاي! عدالت، شكر، اهل بيت، بر والدين، احترام به والدين، صلهي رحم. اينها ابزار… ديگر چه؟
كشاورزي بركت دارد. دامداري بركت دارد. وحدت بركت دارد. (بحارالانوار/ج63/ص349) اسلام خيلي طرفدار جمعيت است. اگر ده تا كارگر ساده، ده تا آدم ساده، در يك مسجد شوند، نه تا پروفسور و آيت الله العظمي هم در يك مسجد ديگر باشند. شما در خيابان دو تا مسجد ميگويد: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» آنجا ده تا كارگر ساده هستند. آنجا نه تا پروفسور و آيت الله، كدام مسجد ثوابش بيشتر است؟ ده تا. جماعت هرچه بيشتر باشد بهتر است. مسجد ميروي ماه رمضان است اين بچههايمان را هم ببريم. البته بايد برنامه مسجد هم برنامهاي باشد كه بچهها بپسندند. بچه را تحويل بگيريد.
دو سه تا خاطره بگويم. يك بچه نوشته بود تا آخر عمرم مسجد نميروم. براي اينكه در مسجد غذا ميدادند حالا افطاري يا عاشورا بوده غذا ميدادند، هروقت به همه غذا ميدادند، به ما گفتند: بچهها غذا تمام شده است. برويد خانهتان! ببينيد هيئت امنا اگر خداي نكرده اين رقمي عمل كند… اول هيئت امنا من نميدانم يك آيهاي است در ايران به آن عمل نشده است. به هركس هم ميخواهد بر بخورد، بر بخورد. سي سال از انقلاب ميرود ما تاكي رودروايسي كنيم. هيئت امناها بسياريشان نسل منقرض هستند. همه هفتاد سال به بالا، شصت سال به بالا. در هيئت امنا يك پسر هم بايد باشد. به دليل قرآن، نگويند قرائتي از خودش ميگويد. قرآن ميگويد: هيئت امنا يك پسر سيزده ساله بود يك پيرمرد صد ساله. ابراهيم صد سالش بود، اسماعيل سيزده سالش. با هم خدا گفت: «طَهِّرا بَيْتِيَ» (بقره/125) دو تايي شما مسجد الحرام را تطهير كنيد. يعني مسئوليت مسجد الحرام به دو نفر سپرده شد. يك صد ساله… يك خانم تحصيل كرده هم بايد در اينها باشد. در هيئت امنا، چرا؟ به خاطر اينكه مريم خادم مسجد بود. مريم يك خانم مهمي بود. در هيئت امناي ما زن نيست. نسل نو در آن نيست. آدمهاي خوبي هستند، ولي همه سنهايشان يكطور است. آدمهايي كه سنهايشان يكطور است، خوب يكطور فكر ميكند. در ستادهاي نماز جمعه بايد رييس ورزش كشور هم باشد. قشري از جوانها اهل ورزش هستند. رييسشان بايد در مسجد باشد. شهردار بايد باشد براي نظافت و براي سرويس بهداشتي و براي گلكاري و نميدانم كارهاي نظافت و رنگ وفلان…
6- دقت در اداره امور مساجد
بين دو نماز ما نبايد بيش از دو سه دقيقه دعا بخوانيم. چون افرادي هستند ميخواهند نماز بخوانند، حال دعا ندارند. ميگويند: نه، هركس آمد مسجد اين دعا هم رويش است. بين دو نماز نبايد سخنراني شود. تعقيبات حضرت زهرا 34 بار «اللَّهُ أَكْبَر»، 33 بار «الْحَمْدُ لِلَّه»، 33 بار «سُبْحَانَ اللَّه»! ثواب هزار ركعت نماز را دارد. بلندگوي مسجد را صد بار با كم و زيادش تا حالا گفتم. صداي مسجد نبايد… الآن خود بندهي آخوند محسن قرائتي خواسته باشم خانه بخرم بغل مسجد برايم سنگين است. افراد اعصابشان فرق ميكند. يك كسي اعصابش ضعيف است. گناهي ندارد. بنده اگر در اتاقم ساعت تق تق كند، بلند مي شوم ساعت را برميدارم لاي پتو مي پيچم بعد ميخوابم. تق تق ساعت روي اعصاب من اثر دارد. افراد اعصابشان ضعيف است. ختم و فاتحه هست، مراسم بايد يك وقت باشد كه صدا از مسجد بيرون نيايد. استخاره بين دو نماز نبايد بكنيم. ميگويد: حاج آقا يك استخاره كن. يك نفر استخاره ميخواهد، پشت سر من دويست نفر معطل هستند. چرا دويست نفر معطل يك نفر شوند؟ اين تجاوز به حقوق ديگران نيست؟ حقوق مردم را بايد رعايت كرد. اسلام ميگويد: كسي ميخواهد نماز جمعه برود از شب جمعه پياز نخورد. شب جمعه تا فردا ظهر بيست ساعت است، بيست ساعت قبلش نبايد پياز بخوري. ممكن است بوي پياز در دهان شما باشد، فردا ظهر جمعه اينكه كنارت ايستاده از بوي پياز اذيت شود. حقوق مردم! پيغمبر نمازش را با عجله خواند. گفتند: يا رسول الله خيلي تند خواندي. فرمود: يك زني در نماز جماعت است بچهاش جيغ زد. من ديدم بچهي زن جيغ ميزند، زود نمازم را خواندم كه به آن بچه بد نگذرد. مادر اذيت نشود.
خانم در خانه مي ترسد نبايد مسجد بروي. اگر كسي خانمش در خانه ميترسد، خانهاش يكجايي است كه در بيابان است، همسايه ندارد مثلاً… خانم ميترسد حق نداري مسجد بروي. در خانه نماز بخوان ثوابش به اندازهي مسجد هست.
پدر و مادرت ميگويد: بايست پهلوي من! حق نداري مسجد بروي. در خانه بايست دل پدر و مادر مهمتر از نماز جماعت است. حقوق مردم را بايد مراعات كنيم.
پيرمردها باعث بركت هستند. «البركة مع أكابركم» (بحارالانوار/ج72/ص137) بركت با پيرمردها است. در خانهاي كه پيرزني است، پيرمردي است، حالا در خانههايي كه پيرزن هستند، اين عروسها، دخترها ميگويند كه مادربزرگ خواب است، جيم شو بدو! مثلاً كيف ميكنند كه ميدوند. قالش گذاشتند. چه بسا گاهي وقتها اين پدر و مادر را ببري خدا يك راههايي را روي تو باز ميكند. اينها در خانه بركت هستند. حدث داريم «البركة مع أكابركم» حديث است.
7- نيت كار خير، عامل بركت در زندگي
داريم كه وقتي وارد خانه ميشويد سلام كنيد، اين سلام براي شما بركت است. نيت باعث بركت است. اين هم خيلي مهم است. شما محدوديت داري. خانهات كوچك است، پولت كم است، جانت كم است، آدم محدوديت دارد، دستش نميرسد همه كاري بكند، شما محدوديت داري. شما با نيت ميتواني در همهي خيرهاي هستي شريك شوي. با نيت، حديث داريم امام صادق فرمود: «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِه» حديث داريم نيت مؤمن از عملش بهتر است. «لِأَنَّهُ يَنْوِي خَيْراً مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْفَاجِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ وَ نَرْوِي نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ لِأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُطِيقُهُ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَيْه»(بحارالانوار/ج67/ص209) يك خانهي تنگ داري، پنج نفر را ميتواني افطاري بدهي، فلاني خانهي بزرگ دارد دويست نفر افطاري ميدهد. شما ميگويي: من هم اگر خانهي بزرگ داشتم، پول زياد داشتم، من هم به دويست نفر افطاري ميدادم. اگر راست بگويي خدا به پنج نفر افطاري بدهد، خدا ثواب دويست نفر به تو ميدهد. حديث داريم كسي كه آرزوي شهادت دارد، ولو در رختخواب بميرد، خدا ثواب شهادت را به او ميدهد.
ماه رمضان است بياييد دعا كنيم. صدها ميليون منحرف روي كرهي زمين است. هزار ميليون كافر چين است. چند صد ميليون كافر هندوستان است.
خدايا صدها ميليون منحرف روي كرهي زمين است. وسيلهي هدايتشان را فراهم كن. با صدق دل، با صدق دل دعا كن ممكن است قرن چندم اينها مسلمان شوند، چون خدا قول داده است. سه مرتبه اين كلمه در قرآن تكرار شده است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه» (توبه/33) ترجمهاش اين است كه اسلام كرهي زمين را خواهد گرفت. خدا وعده داده: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ» (نور/55) خدا وعده داده «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَه» (حج/47) خدا خلف وعد نميكند. خدا سه مرتبه گفته: اسلام كرهي زمين را خواهد گرفت. در همهي روستاها صداي اذان بلند خواهد شد. منتهي شما هم دعا كن كه اگر بعد از قرن چندم، بعد از مرگ ما اينها مسلمان شدند، بگويند: در چند قرن پيش، يك نفر براي هدايت ما بگوييد… دعا ميكرد. شما با دعا ميتوانيد در همهي خيرها شريك شويد. بنده در تلويزيون هستم، شما ميگوييد خوشا به حالش، خدايا حفظش كن. همين كه ميگويي خدايا حفظش كن، در كار من شريك شوي. عكش شهيد را ميبيني، دوست داشته باشي در راه او شهيد هستي. ما ميتوانيم با نيتمان در همهي خيرها شريك شويم. ما ميخواهيم همهي كتابها را بخوانم. منتهي يك ساعت و نيم مطالعه ميكنم سرم گيج ميرود ميگويم: خدايا تو شاهدي، دوست دارم همه را بخوانم. اما ديگر مخ من نميكشد. دعاي كميل را شروع ميكني، يك صفحه را بخواني خوابت ميگيرد. برو بخواب! خدا ثواب دعاي كميل را ميدهد. حديث داريم افرادي ميروند دعا كنند، خوابشان ميگيرد. خدا به فرشتهها ميگويد: اين سر نماز خوابش برده، هرچه ميخواهيد به او بدهيد. اوه! بلند شو برو خانهات بخواب. بابا تو چه ميداني؟ يكوقت ميبيني خواب اين از بيداري تو بهتر است.
يك كسي در يك سميناري خوابش برده بود، گفتند: آقا، گفت: بله! گفتند: خوابي؟ گفت: من كه خوابم از اين بيدارها بهتر ميفهمم. (خنده حضار) البته شوخي كرد. ما چه ميدانيم چيه؟
از خواب بلند شد ميخواست غسل كند آب نداشت. نياز به غسل هم در خواب پيدا كرده بود. آب نداشت، خاك خشك پاك هم گيرش نيامد تيمم كند، با همان لباس كثيف گفت، «اللَّهُ أَكْبَر»! «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ، الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» (فاتحه/3) چون لباس و بدنش كثيف بود هي بدش ميآمد به خودش با قيافهي كريه نگاه ميكرد. بعد از نماز گفت خاك تو سرت، با اين نمازت! چون بدن كثيف، لباس كثيف، زد بر سرش گفت: خاك بر سرت، با اين نمازت، بعد گفت: خدايا! اگر مرد هستي اين نماز را قبول كن. (خنده حضار) بعد از مرگ خوابش را ديدند، گفت: خدا همان نماز را قبول كرد. گفتند: چرا؟ گفت: باقي نمازها پز داشت، اين نماز خفت داشتم. هرچه پهلوي خدا اشك بريزي، تضرع كنيد، هرچه نزد خدا خودتان را كوچك بدانيد، بالا ميرويد. هروقت گفتيد من ديشب نماز شب خواندم، سه جزء قرآن خواندم، 50 نفر افطاري دادم، هرچه پز بدهد باد خالي ميشود. هرچه گريه كنيد، تواضع خودتان را ببينيد، بزرگتر ميشويد.
خدايا، به تمام لحظههاي ما، به فكر و بيان و قلم و مال و نسل و ذريه و سفر و حذر، هرچه كه به ما دادهاي، مبارك كن. تمام بركات رمضان، شعبان و رمضان و امسال و هرسال و نصيب همهي ما بفرما. همهي منحرفين هدايت كن. همهي هدايت شدهها را از هر رقم انحراف حفظ كن. هرچه شب قدر براي خوبها مقدر ميكني، چون خوب هستند، به آبروي خوبها همهي آنها را براي همهي ما مقدّر بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 654