responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 656

موضوع بحث: بركت و تبرك

تاريخ پخش: 27/3/65

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

بحث امروز درباره‌ي بركت است. چون حاجي‌ها هم مي‌خواهند به مكه بروند و هم در آستانه‌ي تولّد امام رضا(ع) هستيم، بحث بركت و تبرك را مي‌گويم. بركت يك بحث عمومي است. ما در عبارت هايمان مي‌گوييم: خدا بركتش بدهد. از تو حركت از خدا بركت. به بچه‌ها مي‌گوييم: بارك اللّه. در قرآن داريم: (تَبارَكَ اللَّهُ) (اعراف /54). به مسأله‌ي بركت قسم مي‌خورند. بعد از بركت سراغ تبرك مي‌رويم. تبرك همين است كه ما به مقدسات احترام مي‌گذاريم. به پيغمبر، به سيد، به قبر پيغمبر، قبر اولاد پيغمبر احترام مي‌گذاريم. غذاي كسي را به عنوان تبرك مي‌خوريم. دست كسي را به عنوان تبرك، روي سر بچه هايمان مي‌كشيم.

1- معناي بركت

بركت يعني چه؟ معناي بركت چيست؟ برکت به معني نمو و زياد است. خدا يك چيزي را زياد مي‌كند. مي‌گويند: فلاني تبريك مي‌گويد. تبريك هم به معني اين است که دعا مي‌كند خدا به اين عروسي بركت بدهد. بارك اللّه: يعني ان شاءاللّه خدا به كار تو بركت بدهد. بركت به معناي دوام و استمرار هم هست. «بركه» به جايي مي‌گويند: كه زير اتاق مي‌كندند و منبع آب مي‌شد. بركه يعني جايي كه خير جمع مي‌شود، چون آب خير است، به آن بركه مي‌گويند.
(بركه، بركت، بارك، مبارك، تبرك) ريشه‌ي همه اينها يکي است.
پس به معناي پاكي و قداست هم هست. يعني به هر چيزي كه زياد بشود، بركت نمي‌گويند. مثلاً اگر يك سگ چند تا بچه داشته باشد، نمي‌گويند: بركت دارد. بركت آن زيادي است كه مقدس هم باشد. يعني هر زيادي را هم بركت نمي‌گويند.
پس در بركت زيادي، هميشگي و قداست وجود دارد. در معناي بركت سه اصل است. به چيزي مي‌گويند بركت دارد كه هم زياد باشد، هم هميشگي باشد و هم مقدس باشد.
افراد زيادي هستند كه خيلي پول دارند ولي پولشان بركت ندارد. عمرشان خيلي زياد است. مثلا نود سال دارند، اما نود سال بركت نداشته است. يك وقت يك درخت كوچك پر ميوه است ولي يك درخت بزرگ بي ميوه است. يك كسي هشتاد سال عمر کرده است ولي هيچ خدمتي نكرده است. مثلاً مي‌گويند: موهاي سرت سفيد شد چه كار كردي؟ مي‌گويد: بچه‌هايم را بزرگ كردم. مرغ هم جوجه هايش را بزرگ مي‌كند. تو چه كار كردي؟ كار كرديم، خورديم. خوب زنبور هم كار مي‌كند و مي‌خورد.
گاهي وقت‌ها يك حركت كوچك از يك آدم معمولي بركت دارد. يك بچه‌ي بسيجي را مي‌گيرند و در زندان مي‌كنند. خانم مي‌رود با آن مصاحبه كند. مي‌گويد: اگر حجاب نداشته باشي من با تو حرف نمي‌زنم. اين يك تبليغ او در زندان عراق، به همه‌ي تبليغات تلويزيوني بنده مي‌ارزد. آن يك دقيقه به چهل سال از عمر بنده شرف دارد.
بركت، سواد و پول ندارد. بايد نظر خدا در آن بيفتد. اگر خدا به زمين نظر كند، حسينيه‌ي جماران مي‌شود. اگر به چوب نظر كند، حرم امام حسين مي‌شود. ولي اگر به همين چوب نظر نكند، طويله الاغ يهودي مي‌شود.
اين كه مي‌گويم بركت، نه اين كه چهار تومان شما، شش تومان مي‌شود. يعني اگر يك سيبي به وجود آوردي، ويتامين اين سيب بركت چه كسي مي‌شود. آدم هست كه يك بچه دارد از بچه‌اش خير مي‌بيند. آدم هست ده تا بچه دارد ولي از هيچ كدام خير نمي‌بيند. بنابراين وقتي ما بحث بركت را مي‌گوييم، ويتامين و اثر آن را مورد بحث قرار مي‌دهيم. معناي بركت باد كردن نيست بلکه اثر است. گاهي آدم يك كاسه‌ي ‌آش رشته مي‌خورد، خوب نمي‌شود ولي يك عدد قرص مي‌خورد خوب مي‌شود. معناي بركت اين است كه اثر كار، مغز كار، بن كار، زور كار، قوت كار، جهت كار، چه مي‌شود؟
خداوند به ده چيز در قرآن اشاره كرده و گفته است كه مبارك است و برکت دارد.

2- عوامل بركت

چه چيز باعث مي‌شود مال آدم، عمر آدم، بچه‌ي آدم بركت پيدا كند؟ چه چيز باعث بي بركتي‌اش مي‌شود؟
عوامل بركت: 1- تقوا: اگر مي‌بيني عمر امام اين قدر بركت دارد كه صدها هزار جوان را از بي تفاوتي، بي مكتبي درمي‌آورد و عاشق جبهه مي‌كند و در مقابل آمريكا بسيج مي‌كند به خاطر تقوا است. اگر مي‌بيني يك پدر نمي‌تواند بچه‌ي خودش راعوض كند اما امام مي‌تواند هزاران هزار جوان را عوض كند، به خاطر تقواست. اگر مي‌بيني خون‌هايي ريخته مي‌شود و اثر مي‌گذارد، به خاطر تقواست. (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ) (اعراف /96) اگر مردم قريه و روستاها تقوا داشته باشند «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ» من هم به شما بركت مي‌دهم. تقوا به حرف‌ها اثر و مايه مي‌دهد.
2- قرآن و تلاوت قرآن: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): «الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ»(كافى، ج‌2، ص‌610) اگر در خانه‌اي قرآن خوانده شود، خدا به اين خانه بركت مي‌دهد. معنايش اين نيست كه كاهگل هايش پاك مي‌شود و سنگ مي‌شود. بركت مي‌دهد يعني اين كه يك اثري به اين خانه مي‌بخشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «كِيلُوا طَعَامَكُمْ فَإِنَّ الْبَرَكَةَ فِي الطَّعَامِ الْمَكِيلِ»(كافى، ج‌5، ص‌167) غذايتان را بكشيد. «فَإِنَّ الْبَرَكَةَ فِي الطَّعَامِ الْمَكِيلِ» اگر شما غذايي که مي‌خوريد حساب شده باشد، خدا به آن بركت مي‌دهد.
گوسفند داشتن بركت است. نام خدا را در خانه دختر دار بردن، باعث بركت مي‌شود. با جمع كار كردن باعث بركت مي‌شود. وقتي آدم مي‌خواهد غذا بخورد، گندم و جو را با هم بخورد. يعني مصرفش را پايين بياورد، بركت است. پيرمرد و پيرزن را كنار سفره نشاندن و آنها را رها نکردن، باعث بركت مي‌شود.
عوامل بركت بسيار زياد است و من به طور مختصر به هشت مورد از آن اشاره کردم. که به ترتيب: توجه به تقوا، توجه به قرآن، توجه به اقتصاد، توجه به عدالت، توجه به نسل، توجه به جماعت، توجه به مصرف، توجه به پيرمردها و پيرزن‌ها بود. توجه کردن به همه اينها اسباب بركت است.
آن قدر مسجدهاي سوپر دولوكس مي‌سازند ولي يك نماز با حال در آن خوانده نمي‌شود. بچه‌هايي هستند كه در همين مسجدهاي كوچه پس كوچه‌ها ساخته مي‌شوند. شما براي خدا يك كاري را بكن.
آقا از كارخانه‌ي شما مي‌خواهند يك پولي را براي جبهه بدهند. اگر شما تقوا داشته باشي، يعني بگويي: خدايا من كاري ندارم كه فلاني چند تومان داد. من فقط براي خدا مي‌دهم. اگر براي خدا باشد، گلوله مي‌شود و مستقيم به تانك دشمن مي‌خورد. يعني تقواي شما باعث بركت مي‌شود و بركت به جا معرفي مي‌شود. اگر تقوا واخلاص نباشد، خدا بركت را از آن مي‌گيرد.
3- توجه به عدات «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكَاتُ»(غررالحكم، ص‌446) اگر عدالت را رعايت كرديد و پارتي بازي نكرديد، خدا به يك سري از كارها بركت مي‌دهد. در مدينه خيلي خانه بود. همه گفتند: به خانه ما بيا. پيغمبر فرمود: هر جا که شتر در آنجا خوابيد آن جا زمين پر بركتي است. يك سري كارها بركت را برمي‌دارد. حضرت علي فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ الْحَلْفَ فَإِنَّهُ يُنَفِّقُ السِّلْعَةَ وَ يَمْحَقُ الْبَرَكَةَ»(كافى، ج‌5، ص‌162) قسم نخور. قسم درست هم نخور، چه برسد به اينکه قسم دروغ بخوري. بعضي‌ها هميشه مي‌گويند: به حضرت عباس. در يك ماجرايي به يک کسي گفتند: به حضرت عباس قسم بخور و الا اگر قسم نخوري چهار هزار درهم از تو مي‌گيريم. گفتند: مگر دروغ مي‌گويي؟ گفت: نه راست مي‌گويم. من به احترام قسم، حاضرم چهار درهم را بدهم، ولي قسم نخورم.

3- چيزهايي كه مانع بركت مي‌شود

در جلد76 بحار حديث داريم كه پيغمبر فرمود: چهار چيز است كه اگر در هر خانه‌اي بيايد خدا بركت را از آن خانه برمي دارد. 1- خيانت 2- سرقت 3- شرب خمر 4- زنا 5- قسم 6- کلک 7- گناه و دوري از عالم رباني
1- خيانت: گاهي آدم فكر مي‌كند زرنگ است، كلك مي‌زند. همين كلكي را كه زدي، خودت همين کلک را يك جايي مي‌خوري. خدا كلك‌ها را مي‌بيند و مي‌گويد: من بركت را از تو برمي‌دارم.
گاهي پزشك بالاي سر مريض مي‌آيد و به او شربت مي‌دهد. مي‌گويد: آقا دو ساعت به دو ساعت از اين دارو بخور تا من فردا بيايم و دوباره شما را معاينه بكنم. او هم شربت را نمي‌خورد. فردا صبح كه دكتر مي‌آيد، يك خورده از شربت را در دست شويي مي‌ريزد. بعد هم به دكتر مي‌گويد: شربت را خوردم. به خيال خودش به دكتر كلك مي‌زند ولي در اصل به خودش كلك زده است (وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ) (آل عمران /54) نگاه نكن كه يك خانه ساختي كاخ شد. نگاه كن كاخي كه ساخته شد، چه شد؟ امام صادق فرمود: مال حرام رشد نمي‌كند و اگر رشد كند، برکت نمي‌يابد.
اميرالمؤمنين فرمود: گاهي كه افراد گناه مي‌كنند «حَبْسِ الْبَرَكَاتِ»(نهج ‌البلاغه، خطبه 143) خدا بركت را از او برمي‌دارد. پيغمبر فرمود: يك زماني مي‌آيد كه مردم از عالم رباني فرار مي‌كنند. آن زمان خدا بركت را از عمرشان برمي‌دارد.
بركت مصداق‌هاي زيادي دارد. گاهي بركت به زمان است. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ) (قدر /3) قرآن مي‌گويد: شب قدر از هزارماه بهتراست. (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في‌ لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ) (دخان /3)
گاهي وجود آدم‌ها مبارك است. مثلا همين که در مجلسي هستي و فتنه را از بين مي‌بري، پس وجودت برکت دارد.
اين آيه جز دعاهايتان باشد (وَ جَعَلَني‌ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ) (مريم /31) بعضي از اولياي خدا مي‌گفتند: خدايا به وجود من بركت بده. در كعبه چند سنگ است كه ابراهيم روي هم گذاشته است. خدا به اين سنگ‌ها بركت داده است. مقابلش هم سعودي، كاخ‌هاي بزرگي ساخته است اما همه‌ي دلها به سوي همين چند سنگ است. اگر به آب بركت بشود، آب زمزم داده مي‌شود. گاهي سرنوشت آدم با يك برخورد عوض مي‌شود.
خدايا تو را به حق محمّد و آل محمّد به فكر و وجود و ذريه‌ي ما بركت مرحمت بفرما. كشاورز كه گندمش را درو مي‌كند. بگويد: من كشت كردم. تو هم به اين گندم بركت بده. همين گندم سلول بدن رزمنده مي‌شود.

4- احكام تبرك و مصاديق تاريخي آن

حالا به مناسبت بركت، مي‌خواهم بحث تبرك را هم بگويم. تبرك اين است كه انسان از يك چيزي بركت مي‌خواهد. يكي از اشكالاتي كه به ما مي‌گيرند، بوسيدن ضريح پيغمبر است. البته ما به خاطر فرمان امام و حفظ وحدت، حرم را نمي‌بوسيم ولي ازنظر عقيده، بوسيدن ضريح پيغمبر اشكالي ندارد. من سه كتاب برايتان آورده‌ام. يكي سنن ابن ماجه است که از كتاب‌هاي بسيار مهم سني‌هاست. دوتاي ديگر هم سنن ابي داوود و صحيح مسلم است كه سني‌ها خودشان هم از نظر عقيده‌اي آن‌ها را قبول دارند.
اما بوسيدن به عنوان تبرك شرك نيست. چون اين‌ها خيال مي‌كنند هر چيزي غير از خدا مشرك است. يا حسين مي‌گوييم. مي‌گويد: اين شرك است. بگو: يا اللّه. معناي شرك «دُونِ اللَّهِ» است. در قرآن بيش از دويست مرتبه «دُونِ اللَّهِ» آمده است. «دُونِ اللَّهِ» به معني ضد خدا است. اما حسيني كه در راه خدا کشته شد، شرک نيست. پنبه، پنبه است. اماپنبه‌اي كه پيراهن يوسف شد، وقتي روي چشم پدر انداختند، بينا شد.
تبرك اشكال ندارد و در اين باره روايات زيادي داريم. در حرم امام رضا، مردم فكر مي‌كنند هركس در و ديوار را ببوسد، عوام است. هركس كنار بايستد خاص است. هركس گريه كند، مرتجع است. هركس كنار بايستد، سوپر دو لوكس است.
در صحيح مسلم حديث داريم. وقتي حضرت رسول نماز صبح را مي‌خواند. افراد مدينه ظرف‌هاي آبي را بعد از نماز پهلوي پيغمبر مي‌آوردند و حضرت براي تبرك دستشان را توي آب مي‌زدند و آب را به عنوان تبرك مي‌بردند. در سنن ابي داوود حديث است كه بچه‌ها را پهلوي پيغمبر مي‌آوردند و پيغمبر دست روي سرشان مي‌كشيد.
در سنن ابن ماجه حديث است ما دست پيغمبر را مي‌بوسيديم. بد نيست يك آماري از تبرك‌هايي كه شده است به شما بدهم.
كتاب تبرك را يکي از علماي زنجان که پدر دو شهيد است به من داده است. در اين کتاب اسم 102 نفر که پيغمبر روي سر آنها دست کشيده است، برده شده است.
ما بايد وقتي بچه‌هايمان متولد مي‌شوند، اولين چيزي كه به لبش مي‌گذاريم يا آب فرات يا خاك كربلا باشد. يعني ما بايد بچه هايمان را از حين تولد با حسين و خون و شهادت آشنا كنيم. يعني اولين چشيدني خاك كربلا و اولين شنيدني اللّه اكبر باشد. اين فرهنگ ما است. امام صادق فرمود: بچه كه متولد مي‌شود، در گوش او اذان بگو. 1400 سال پيش اسلام گفت: گوشت خوك نخور. حالا تازه فهميدند كه گوشت خوك، كرم كدو دارد. علم ما از غيب است. ما بنده‌ي خدا هستيم.
بيست و هشت حديث داريم كه هر وقت پيغمبر وضو مي‌گرفت، قطرات آب وضوي پيغمبر را به عنوان تبرك مي‌بردند. بيست و پنج حديث داريم كه تتمه‌ي غذاي پيغمبر را مي‌بردند. الآن هم عقيده‌مان اين است كه ته مانده‌ي غذاي مؤمن شفا است. اما مؤمن كسي است كه خلاف بهداشت نكند. خدا سيد جمال الدين اسدآبادي را رحمت كند. در غرب دست هايش را شست. رفت كه غذا بخورد، همه مسخره‌اش كردند. گفتند: چه آخوند مرتجعي است. چه قديمي است. اصلاً تمدن ندارد. سيد جمال الدين گفت: من ديدم كه دست خودم را چه طور شستم، ولي نمي‌دانم كه آشپز شما قاشق‌ها را چگونه شسته است. من به دست خودم بيش‌تر اطمينان دارم.
ما بيست و سه چاه داريم كه حضرت رسول لب آن چاه‌ها وضو گرفته است و مردم سال‌ها و قرن‌ها از آن چاه‌ها به عنوان تبرك استفاده مي‌كردند. سي و يك حديث داريم كه پيغمبر در مكه سرشان را تراشيدند و اصحاب موهاي پيغمبر را به عنوان تبرك برمي داشتند.
پس اين آقايان وهابي و فرقه‌هاي كج فهم سعودي كه مي‌گويند: «هذا الشرك، هذا الشرك» بايد گفت: خودتان نمي‌فهميد. اما امام گفته است که چيزي نگوييد و به خاطر گل روي امام چيزي نمي‌گوييم.
چون شما كارگر كارخانه هستيد، اين را مي‌گويم. پيغمبر از جنگ تبوك آمد. معاذبن جبل آمد. حضرت رسول به معاذ گفت: چرا دست هايت پينه بسته است؟ گفت: كار كردم. پيغمبر دست كارگر را بوسيد و فرمود: اين دست روز قيامت به جهنم نمي‌رود. يعني رزمنده‌اي مثل پيغمبر از جنگ مي‌رسد و دست كارگر را مي‌بوسد. شما كارگر هستيد، سعي كنيد مثل معاذ باشيد.
خدايا به عمر و فكر و بيان و مال ما بركت مرحمت بفرما.
خدايا روز به روز ايمان و علم ما را زيادتر بفرما.
علمايي كه كتاب نوشتند و مطالب را به ما رساندند و قرن‌ها از كتاب هاشان استفاده كرديم را بيامرز و به ما توفيق بده كه عمر ما هم براي شناخت و عمل و نشر اسلام مبارك باشد.
خدايا به عمر مبارك امام، بركت بيش‌تر عنايت بفرما.
قلب حضرت مهدي را از همه‌ي ما خشنود بفرما.
نماز جمعه يادتان نرود.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 656
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست