responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 66
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

ماه رمضان در امسال سیره‏ی اهل بیت را گفتم و بیننده‏های عزیر در جریان باشید که حالا رابطه ی ما با اهل بیت چی است از اهل بیت هم دو سه تایش را نتوانستیم بگوییم کمی راجع به پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) صحبت کردیم، کمی راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام، کمی راجع به حضرت زهرا (سلام اللّه علیها)، حالا رابطه ی ما با اهل بیت در این جلسه می‏خواهیم مطرح شود. پس موضوع بحث ما سیره پیامبر اکرم و اهل بیت این موضوع بعد حالا رابطه ی ما و اهل بیت ما در نماز می‏گوییم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن این راه مستقیم چی است «اهدنا» هدایت کن ما را «الصراط المستقیم» ما راه به راه مستقیم هدایت کن.

اهل بیت (علیهم السلام)، راه مستقیم خداوند

راه مستقیم چی است؟ در زیارت جامعه داریم: «من اعتصم» کسی که اعتصام «من اعتصم بکم» کسی که به شما متوسل شود «قفد اعتصم باللّه» به خدا متوسل شده است بعد در قرآن داریم: «من یعتصم باللّه» کسی که به خدا متوسل شود «فقد هدی الی صراط مستقیم» هر کس که به شما متوسل شده به خدا متوسل می‏شود و هر کس که به خدا متوسل شده هدایت و راه مستقیم است توسل به اهل بیت توسل به خداست. توسل به خدا راه مستقیم ما که ما می‏گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی ما را به راه توسل به اهل بیت هدایت کن. حالا راه مستقیم که ما می‏گوییم: «اهدنا اصراط المستقیم» ما را در راه پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) قرار بده در راه انبیاء و شهدا قرار بده. راه انبیاء با شهدا رابطه ی علمی داریم، رابطه ی عاطفی داریم، رابطه ی مالی و رابطه‏ای حمایت، این همه را بنویسم. حمایت، اینها باید با هم چهار تا باشد یک ماشین چهار تا چرخ داشته باشد راه می‏رود. یک از آن نباشد، بعضی‏ها پول می‏دهند، معرفتشان کم است، شناخت ندارند بعضی‏ها دهها کتاب مطالعه کردند، مقاله می‏نویسند، راجع به امیرالمؤمنین سخنرانی می‏کنند، فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها)، برای امام حسین (علیه السلام) گریه می‏کنند. عاطفه آنها خوب است، ولی پول نمی‏دهند. بعضی‏ها پول می‏دهند گریه ندارند بعضی‏ها، همچنین خلاصه هر کدام یک جوری گفت مثل جبهه بعضی‏ها آرپیجی می‏کنند، بعضی‏ها پول می‏دهند، بعضی‏ها جبهه نمی‏روند. این رابطه باید رابطه  باشد. بحث هایی که ما می‏کنیم بحث‏های علمی است، یعنی آشنا شدن با فضائل. زهرا (سلام اللّه علیها) چه جور بود؟ امیرالمؤمنین علیه السلام چه جور بود؟ همش می‏گوییم از فضائل اهل بیت، می‏گوییم اینها غذای خودشان را وقت افطار به فقیر می‏دهند در جبهه چقدر امیرالمؤمنین علیه السلام شرکت می‏کرد. ضربت امیرالمؤمنین روز خندق که از عبادت جن و انس بهتر است. زهرا (سلام اللّه علیها) وصیت کرد تمام اموالش را در راه خدا بدهند.

وظایف مالی یک فرد مؤمن

امام حسن (علیه السلام) چند بار اموال خودش را داد اینها همه رابطه ی علمی است من چه کرده‏ام. گفت گیرم پدر تو بود فاضل یک آیه داریم در قرآن می‏فرماید: «واعلموا انَّما غَنَمتُم من شئ» رابطه علمی آشنایی با کمالات است. رابطه ی عاطفی مراسم جشن و چی سوگواری است، رابطه ی حمایت عرض کنم به حضور شما که اطاعت، اطاعت‌ها و نصرت‌ها است. مثلاً در جبهه رابطه ی مالی، دادن خمس است. این چهار عاطفه باید با هم تنظیم بشود، جلسات حدود 20 جلسه ما رابطه‌ی علمی داشتیم این جلسه می‏خواهم رابطه ی مالی را بگویم. قرآن می‏فرماید: «و اعلموا» بدانید «انَّما غَنَمتُم من شیء فانّ للَّه خمسه» آیه 41 سوره انفال یک صلوات بفرستید (صلوات حضار) «واعلموا انَّما غَنَمتُم من شیء فانّ للَّه خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و ابن السبیل، ان کنتم آمنتم باللَّه» حالا «و ما انزلنا علی عبدنا، و ما انزلنا علی صبرنا» آیه 41 سوره انفال «واعلموا» بدانید جدی بگیرید غافل نشوید که آنچه غنیمت به دست آورده‏اید «من شی» هر چه که می‏خواهد باشد چه در جنگ غنیمت کرده‏ای، چه تجارت کرده‏ای، چه، چه، چه، هر چی که به دست آورده‏ای، تمام سودهایی که داری بدان، جدی بگیر تمام سودهایی که داری «من شی» یعنی هر چی، هر چی که غنائم است به عنوان درآمد داری «فانّ للَّه خمسه» یک پنجمش مال خداست و مال رسول خداست و مال ذی القربی پیامبر (صلی اللَّه و علیه و آله و سلم) است اهل بیت است و برای یتیم‏ها است و برای مسکین‏ها است و برای «ابن سبیل» در راه مانده‏هاست. باید صد تومانی، بیشت تومانش را بدهی بعد می‏گوید: «ان کنتم آمنتم» اگر ایمان داری، به کی؟ به خدا و قرآن، اگر به خدا و قرآن ایمان داری باید خمس بدهی حالا یک چیزی به شما بگویم، مهم است. برای اینکه این آیه در جنگ بنی قینقاع بوده یا مثلاً در جنگ بدر بوده است.

اوّلین فرمان خمس در جنگ بدر

در دوم رمضان سال دوم هجری یا در جنگ احد بوده است، مهم نیست نزول آیه در جنگ بوده در جنگ بدر بوده به شما بگیم چقدر مهم بوده. جنگ بدر خیلی جنگ مهمی بود. گاهی وقتها می‏خواستند برای کسی دعا کنند می‏گفتند خدا شما را با شهدای بدر محشور کند. بدر جنگی بوده که همه ی آن دست خدا توش بود. بنا نبود جنگ شود، چون به پیغمبر اطلاع دادند تجار کافر مکه جنس برداشته‏اند، از شام می‏برند مکه. ایشان گفتند حالا که جنس‏های ما را در مکه اینها گروگان گرفته‏اند، ما هم در راه مدینه جلو شترها و جنس‏های آنها را می‏گیریم. مصادره کنیم مالهای آنها را کفّار اموال مسلمین را مصادره کردند و اینجا توی بیابان آنها جلوی کفار بودند مسلمانها هم به هوای اینکه می‏روند مال مصادره کنند، جمعی آمدند تا آمدند گفت باید بجنگید. هیچ آماده ی جنگی هم نداشتند. گفت بابا آخه فرمود هر چی هست من حل می‏کنم. شن زیر پاست، شنها سفت می‏شود. علف کم است، فرشته‏ها کمک می‏کنند. نیرو کم است توانتان می‏دهم چند تا مشکل داشتند، خداوند قرآن گفت که یعنی قرآن چند تا آیه دارد 60 50 تا آیه داریم در سوره ی آل عمران یکی از این سوره‏هاست 50، 60 تا آیه است که خدا اراده کرده که شما که به قصد گرفتن مال آمده‏اید، حالا که جنگ پیش آمده بجنگید و شما هم پیروز شوید. خوب پیروز شدند و غنائم را گرفتند. حالا در شب بدر شرایط بک جوری شد، پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) دست به دعا برداشت گفت: خدایا روی کره زمین همین چند تا مسلمان‌هاست اگر شکست بخوردند دیگر تو روی کره زمین کسی که تو را عبادت کند نخواهد بود یعنی همین چندتاست حفظشان کن. با اینکه مسلمانها منحصر به فرد بودند و مشغول دعای پیغمبر بودند و حاضر شدند خون در راه اسلام بدهند و حاضر شدند شهید بدهند و آخر آیه می‏گوید «ان کنتم» سطر آخر «ان کنتم آمنتم باللّه» اگر دین دارید باید خمس بدهید. یعنی اگر با پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) بودی کافی نیست، اصحاب پیغمبر کافی نیست، جبهه رفتن هم کافی نیست، پیروز شدن هم کافی نیست، آمادگی، جانبازی، جانفشانی هم کافی نیست، منحصر به فرد بودن هم کافی نیست. چیزی که مهم است این است که همه‏اینها را که داری، تازه باید هر چه گیرت آمد خمس هم بدهی.

پرداخت خمس، شرط ایمان به خداوند

«ان کنتم آمنتم باللّه» این دو آیه آیه خیلی تند است. آیه خیلی تند است. خدا به کسانی می‏گوید اگر دین داری، بگو من دین دارم. می‏گوید آقای قرائتی اگر تو مسلمانی، خیلی به تو برخورد. تازه اگر مسلمان هستم ریشم سفید شده. 30، 40 سال است که آخوندم کلی حرف زده‏ام، کتاب نوشته‏ام، سخنرانی کرده‏ام. حالا تازه به من می‏گویی اگر دین داری خیلی به آدم بر می‏خورد. خدابه کسانی می‏گوید اگر دین داری که 1- مسلمان هستند، 2- جبهه هستند، 3- منحصر به فرد هستند، یعنی همین چند تا هم بیشتر نیستند، 4-پیغمبر در حقشان بگویید دعا کرده، 5-آماده جانفشانی هستند، همه ی پله‏های ترقی را طی کرده‏اند. تازه می‏گوید حالا یک پله ی دیگر، اگر خمس دادی دین داری. یعنی ممکن است آدم دو روز گریه کند تمام عمرش هم چادر مشکی بپوشد. همه ی افطاری‏ها، روزه‏ها، نذرها، تمام کارهای دینی هم بکند ولی خمس ندهد. می‏گوید «ان کنتم آمنتم» این رابطه خیلی رابطه ی مهمی است، حالا پس خمس از لوازم ایمان است (چیزی هم که از لوازم ایمان است یک کسی نگوید آقا خواب حالا این پیغمبر بوده، برای ما که نیست مگر می‏شود چیزی از لوازم ایمان باشد موسمی باشد. بله یک چیزها ممکن است موسمی باشد، خربزه، هندوانه، اما دو تا دو تا چهار تا جفت بودن. شرط عدد دو است یعنی عدد 2 جفت است. حالا نمی‏شود گفت حالا فعلاً در این تاریخ بله عدد 2 زوج و جفت است، ممکن است بعدها عدد 2 جفت نباشد. اگر یک چیزی لازم است یک چیزی شد دیگر بگوییم بله شرط نماز وضو بود، ولی این مربوط به زن پیغمبر است. اگر یک چیزی شرط یک چیزی شد، هیچ وقت شرط و شروط از هم جدا نمی‏شود) اگر گفتند وضو شرط نماز است یعنی هیچ تاریخی تاریخ بردار نیست اینجا می‏گوید «ان کنتم»، «ان کنتم آمنتم» اگر ایمان دارید یعنی شرط ایمان خمس دادن است یعنی وقتی یک چیزی شرط یک چیزی شد نمی‏شود گفت مال کدام زمان است و بعد هم اول آیه می‏گوید «واعلموا» ما در اسلام نماز هم واجب است، روزه هم واجب است، زکات هم واجب است، جهاد هم واجب است، اما هیچ کدام واجبات با کلمه ی «وعلموا» نیامده است «واعلموا» یعنی باورتان بیاید یعنی جدی است قصه، پس آغاز سوره با «واعلموا» است آخرش با «ان کنتم» است اینها اهمیت خمس که این رابطه ی مالی است حالا نقش خمس چی است؟

خمس برای خدا، نه دل خود

اهمیت خمس، راجع به اهمیت خمس یک مطالبی را بگویم خمس یک رابطه ی خمس با خدا، خمس با خدا رابطه دارد. چرا؟ برای اینکه باید قصد قربت کرد شما اگر دلت سوخت کمکی به یک کسی کردی اینها خمس است. باید قصد قربت کنی، اینکه می‏گویند قصد قربت کن یعنی صد در صد عبادی است یک در صدش هم غیر خدایی باشد باطل است. بعضی از علما گفتند که اگر کسی سیدی را دید دلش سوخت، خمس داد خمسش قبول نیست، چون این برای سوز دلش داده است نه برای رضای خدا. رابطه ی با صد در صد عبادی است، یعنی با خدا چون قصد قربت دارد رابطه‏ای با پیغمبر. چون می‏گوید که و «للرسول» رابطه با پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) دارد. چرا می‏گوید که «للرسول» خمس را باید داد به پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم). رابطه با اهل بیت هم دارد. رابطه با اهل بیت پیغمبر هم دارد، چون در قرآن می‏گوید «و لذی القربی» فامیل‏های پیغمبر، اهل بیت پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم). رابطه با فقرا دارد. رابطه با ایتام دارد، چون می‏گوید و ایتام. رابطه با فقرا دارد، چون می‏گوید «والمساکین». رابطه با خود انسان دارد، خمس رابطه با خود انسان دارد. خود انسان چون انسان وقتی سالی یک مرتبه 2 درصد مالش را داد حرسش کم می‏شود انسان «اذا مسّه الشّر جزوعاً، اذا مسّه الخیر منوعاً» قرآن می‏گوید: انسان بخیل پول دست شما نمی خواهد بدهد. اما کسی که خمس می‏دهد بخل را از خودش دور می‏کند، سخاوت را در خودش زنده می‏کند، حرس را در خودش کم می‏کند، ثروت خودش را تعدیل می‏کند، اموال خودش را کنترل می‏کند. اینها چیزهایی است خود انسان گیرش می‏آید. خوب بی عاطفگی خودش انسان که خمس نمی‏دهد. می‏گوید جیب من پر شود فقرا مردند بسمه تعالی به درک. یک گاو صندوق گوشتی است ما دو تا گاو صندوق داریم، یکی فلزی، یکی توی بانک‌هاست. یک گاو صندوق گوشتی سرمایه دار است، خم به ابرویش نمی‏آورد. هر چی می‏گویند آقا فلانی سوخت، فلان جوان نابود شد، فلان دختر نابود شد، فلان فامیل نابود شد، هر چی به آن می‏گویی، نگاه می‏کند این گاو صندوق گوشتی، خمس انسان را انسان می‏دهد. هر کسی که خمس نمی‏دهد زکات نمی‏دهد. آدمی که پول خرج نمی‏کند یک گاو صندوق گوشتی است انسان را از بی تفاوتی رابطه ی انسان با نسل، رابطه ی انسان با نسل آینده کسی که خمس نمی‏دهد لقمه‏اش مشکل دارد لقمه مشکل بچه را مشکل دار می‏کند از این ده میلیون، دو میلیون بناست که خمس دهد، نمی‏دهد یک بچه ی فاسدی پیدا می‏کند. این دو میلیون را خرج فساد بچه‏اش می‏کند. ماهی چی پول خرج مسجد نکنیم، باید خرج دادگستری و زندان بکنیم. اگر پول خرج دین مردم شود، یعنی مردم مسئله ی اعتقادشان، مسئله ی ازدواجشان، نصفی گناهان به خاطر شهوت و نصفی به خاطر غفلت است، اگر بودجه مملکت خرج غفلت و شهوت زدایی شود، یعنی مسئله ازداوج و اعتقاد پررنگ شود، زندآنها می‏شود. هر چی مردم بی اعتقادتر باشند و ازدواج مشکل‏تر باشد، آمار فساد بالاتر می‏رود. آنوقت پولی که خرج اینجا نمی‏کنیم باید خرج، حالا.

خمس بر مازاد در آمد، نه بر اصل درآمد

تازه خمس هم چیه، خمس مازاد است نه اینکه یعنی هر چی داری بدهی کسی که خانه دارد خمس ندارد. خانه و یخچال و فرش و ماشین و اینها که خمس ندارد. می‏گوید آن سرمایه‏ای که داری اگر زیاد آمد. یعنی ده میلیون است، باهاش کاری کردی، شده دوازده میلیون، ده میلیون مال خودت، دو میلیونش هم، یک میلیون و ششصد هزار هم. هر یک میلیونی، 200 هزار تومان بده، مازاد، یکی با صد میلیون تجارت می‏کند شده M و دو میلیون این ده میلیونش را خمس بدهد، مازاد یعنی هر چی سود کردی 80% مال خودت، 20% را بده به پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) کسی که خمس نمی‏دهد لخت می‏شود، پینه می‏زند یا علی، خوب این رابطه ی عاطفی‏اش خوب است، رابطه ی مادیش کم رنگ. دو لیتر گریه می‏کند، اما خمس نمی‏دهد. مثل یه بچه‏ای که آدم دوستش دارد، می‏گرید، سرت را شانه می‏کنم اما کیف و دفتر برایت نمی‏خرم، مدرسه نرو. مثل یک مادر سر بچه‏اش را شانه کند ولی او را مدرسه نفرستد، یا مدرسه‏اش می‏فرستد، کفش پای او نمی‏کند. کفش برای او خریده، کتاب نمی‏خرد، آخه یک تربیت بچه از شیر مادر گرفته تا کفش و کلاه و مدرسه و خط کش و همه نیازها. ضمناً فکر نکنید ائمه، من این را یک بار دیگر هم گفتم. فکر نکنید ائمه ما نیاز به ما دارند، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) زندگی‏اش ساده بود، فقیر نبود، هزار برده را از بازوی خودش آزاد کرد. انشاءاللَّه خدا قسمتتان کند بروید مدینه، یک فرسخی مدینه منطقه‏ای است می‏گویند «آبار علی» «آبار» جمع «بئر» است، یعنی «چاه» آنقدر امیرالمؤمنین (علیه السلام) چاه کند و همینطور آب مثل گردن شتر بیرون می‏آمد و می‏گفت: وقف کردم. امام حسن (علیه السلام) چند مرتبه تمام اموالش را داد. حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) وضع مالی‏اش خوب بود، تمام را می‏بخشید.

مالکیّت عیب نیست، دلبستگی عیب است

مالکیت عیب نیست، دلبستگی عیب است. یه کسی ممکن است یه دوچرخه قراضه دارد. به برادرش نمی‏دهد. یک کسی ممکن است ماشین قیمتی و سوئیچ‏اش را به رفقایش می‏دهد، از ماشین من استفاده کن. آیا دوچرخه‏ای دنیا طلب است یا ماشین قشنگه، دوچرخه‏ای دلبستگی دارد و این دلبستگی ندارد و اونیکه در اسلام بد است دلبستگی به دنیاست، داشتن دنیا بد نیست، وابستگی به دنیا بد است، انسان جوری وابسته شود که سی تا دروغ می‏گوید به خاطر مثلاً یه مبلغ پول. این اینقدر دنیا ارزش داشته باشد که تو واقعیات را واژگون کنی، خلاف عمل کرده و بگویی و فکر کسی، مشتری می‏آید به مغازه‏اش می‏بیند سر تا پایش گناه است می‏گوییم نهی از منکر، می‏گوید: اگر بگویم می‏روند یه مغازه دیگر.

نهی از منکر، رزق را قطع نمی کند

مگر ما ایمان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نداریم که آن حضرت فرمود: مردم بدانید امر به معروف و نهی از منکر، نه مرگ کسی را نزدیک می‏کند و نه رزق کسی را قطع می‏کند. یک نمونه عملی هم برایتان بگویم: شخصی داریم الان هم زنده است، بنام بهلول شاید صد سالش باشد و یه وقتی هم تلویزیون او را نشان دادها، اینجا آمده؟ بهلول زمان رضا شاه رفت توی مسجد گوهر شاد لعنت کرد بر رضا شاه، شاه بود. در بی حجابی یک سخنرانی علیه شاه رفت یه جوری که. البته برنامه هم این بود، رضا شاه گنبد امام رضا (علیه السلام) را به توپ بست. صدها نفر را در مسجد گوهر شاد کشتند، کشته‏ها روی هم بودند تا یک متر، دو متر کشته انسانی روی هم بود، خون راه افتاد، حکومت را با این به توپ بستن گرفت، مردم همه ترسیدند. بسیاری از آقایان علما هجرت کردند رفتند نجف، که ایران، بی حجابی، اجباری شده بود، مسجدها درش بسته بود، روضه‏ها ممنوع، همه کارها را رها کرد. این آقای بهلول گفت من نهی از منکر می‏کنم و در مقابل رضا شاه می‏ایستم (آمد به خانه‏اش گفت: من می‏خواهم در مقابل شاه…، شاه مرا تکه تکه می‏کند. بیا من تو را طلاق بدهم، زنش را طلاق داد بعد گفت برای اینکه غصه نخوری یک شوهر هم برایت می‏گیرم. یک شوهر هم برایش گیر آورد (؟!!). زندگی داخلی اش به هم نخورد)، کمرش را بست در مقابل رضا شاه ایستاد، هنوز زنده است و هزارها آدم که به خاطر ترس، چادرشان را برداشتند و نمازشان را قطع کردند، و مسجدشان را قطع و به اینطرف و آنطرف هجرت کردند همه شان مردند و این یکی ماند، این معنای سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که فرمود: (امر به معروف و نهی از منکر عمر کسی را کم نمی‏کند و رزق کسی را). شما بگو آقا، این کار خلاف و این جنس حرام است. من این کار را نمی‏آورم توی مغازه‏ام، نه ببین ما کاسبیم، کاسب هم باید همه جنسهایش جور باشد. یه کسی که می‏آید اگر یه قلم نداشته باشم، به خاطر این یک قلم می‏رود و مشتری کس دیگر می‏شود. می‏گوییم بابا این یک قلم حرام است. می‏گوید: من کاری به حلال و حرامش ندارم می‏خواهم جنس جور باشد. این کاسب‏های این رقمی آخر عمرشان آیا چیزی گیرشان می‏آید یا نه، آیا آن‏ها که در بازار با تقواتر هستند گرسنگی می‏خورند. (قرآن می‏گوید: گاهی وقت‏ها دو تا پیامبر را به عملگی وادار می‏کنیم، برای اینکه پدر خوب بوده و بچه‏اش باید نون بخورد. موسی و خضر دو تا پیامبر وارد روستایی شدند یک تکه نان می‏خواستند، کسی نداد. گرسنه، گرسنه دو تا پیامبر، یه وقت خضر دید این دیوار خراب می‏شود. به موسی گفت بیا این دیوار را بنایی کنیم. گفت: اِ روستایی که یک نون به ما نداده‏اند بخوریم، حالا عملگی مفت بکنیم، ما که نیستیم. موسی رفت کنار ایستاد، تأمین اعتبار نشده، به قول اداری‏ها بودجه‏اش تأمین نشد. خضر گفت: یه کار حقّی را بکن، تأمین اعتبار نداشته باشد، بسیجی برو جلو. ایشان گفت: نه من اداریم. تأمین اعتبار باشد. خلاصه خضر دید موسی نمی‏آید. خودش تنها شروع کرد به کار کردن. آخرش می‏شود، گفت: آقا می‏شود بگویی روستایی که دو تا تکه نان به دو پیامبر نداد چرا عملگی مفت کردی؟ گفت: زیر این دیوار خراب یک گنجی است، نبایست بر سر بچه‏ها این دیوار خراب شده، و گنج پیدا شود و مردم غریبه بر می‏دارند، یه پدر خوبی مرده، خدا اراده کرده چون پدر خوب بوده وضع بچه‏ها خوب بشود، من و تو دو تا پیامبر عملگی مفت بکنیم، بچه‏ها که بزرگ شدند، خودشان وصیت نامه را می‏خوانند، می‏فهمند گنج کجاست. دیوار را خراب کرده و برمی‏دارند. یعنی خدا، خدایی است که برای رزق نسل ما دو تا پیامبر را به عملگی مفت وامی‏دارد، آخه وقتی یه همچنین خدایی داریم چرا نهی از منکر نمی‏کنیم؟ حرفت را بزن، بنده خدا باش، خدا بلد است). ما فکر می‏کنیم، آخه زندگی بچه‏ها، ما و زن و بچه داریم. به یکی گفتند تو طرفدار مشروطه هستی یا مصدق؟ گفت: به خدا من زن و بچه دارم وِلَم کنید. یه بار دیگه بگویم این جمله را که گفتم مال نهج البلاغه است: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لا یعجلانِ عَجَلاً» مرگ کسی را به عجله نمی‏آورد و پیش نمی‏کشد. «و لا یَقْطعان رزقاً» رزق را قطع نمی‏کنند و مرگ را هم پیش نمی‏کشند. حالا شما نگو ما امر به معروف و نهی از منکر کنیم و خمس بدهیم، بچه‏ها چی می‏شوند؟ الان هم که فتواها، ماشاءاللّه‏ از برکات این است که چند تا مرجع داریم بضی از مراجع می‏گوید حتی اگر یک چیزی را هم برای بچه ات پس انداز کردی، خمس ندارد. چون بالاخره یه مرتبه که آدم پول ندارد خانه بخرد، جمع می‏کند، همینکه چند سال جمع می‏کند. چون خانه بخرد. البته نمی‏دانم خود مرجع است. ولی ببینید مرجع است. خودتان، یه مقداری تصمیم بگیرید، کسانی که اشک می‏ریزند، یعنی مغزشان، یعنی عشق پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دارد. معرفتشان، یعنی در کلاس اول قبول شد، کلاس رابطه علمی، کمالات را می‏دانند. در رابطه عاطفی هم قبول اند، در رابطه حمایت هم، امام حسن (علیه السلام) که هیچی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فرمود: بروید جبهه، رفتند جبهه. این هم حمایت می‏کنند و هم گریه و هم چراغانی و هم شناخت دارند و این آخری می‏لنگد، سابقه جبهه دارد، ولی خمس نمی‏دهد، بدنش ترکش دارد ولی الان پولدار شده، خمس نمی‏دهد. بله، می‏گوید ده سال جبهه بوده‏ام ولی الان تجارت می‏کند. می‏گوید انشاءاللَّه بعد. اِ تو جون دادی ولی پول، یعنی گاهی وقت‏ها، فیزیک و شیمی همه خوب است، توی امتحان دینی، می‏مانند حالا.«اِن کنتم آمنتم» یعنی اگر ایمان دارید.
خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد رابطه علمی و معرفتی ما را با خودت و اولیاءت را روز به روز، زیاد بگردان.
خدایا! رابطه عاطفی، عشق و سوز و گداز ما را نسبت به این عزیزان روز به روز بیشتر بفرما.
خدایا! ما را از حامیان و انصار مخلص امام زمان (علیه السلام) قرار بده.
خدایا! در رابطه مالی هم حالا اگر درجه یک نیستیم ما را رفوزه نکن.
«والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست