نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 66
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
ماه رمضان در امسال سیرهی اهل بیت را گفتم و بینندههای عزیر در جریان باشید که حالا رابطه ی ما با اهل بیت چی است از اهل بیت هم دو سه تایش را نتوانستیم بگوییم کمی راجع به پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) صحبت کردیم، کمی راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام، کمی راجع به حضرت زهرا (سلام اللّه علیها)، حالا رابطه ی ما با اهل بیت در این جلسه میخواهیم مطرح شود. پس موضوع بحث ما سیره پیامبر اکرم و اهل بیت این موضوع بعد حالا رابطه ی ما و اهل بیت ما در نماز میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن این راه مستقیم چی است «اهدنا» هدایت کن ما را «الصراط المستقیم» ما راه به راه مستقیم هدایت کن.
اهل بیت (علیهم السلام)، راه مستقیم خداوند
راه مستقیم چی است؟ در زیارت جامعه داریم: «من اعتصم» کسی که اعتصام «من اعتصم بکم» کسی که به شما متوسل شود «قفد اعتصم باللّه» به خدا متوسل شده است بعد در قرآن داریم: «من یعتصم باللّه» کسی که به خدا متوسل شود «فقد هدی الی صراط مستقیم» هر کس که به شما متوسل شده به خدا متوسل میشود و هر کس که به خدا متوسل شده هدایت و راه مستقیم است توسل به اهل بیت توسل به خداست. توسل به خدا راه مستقیم ما که ما میگوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی ما را به راه توسل به اهل بیت هدایت کن. حالا راه مستقیم که ما میگوییم: «اهدنا اصراط المستقیم» ما را در راه پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) قرار بده در راه انبیاء و شهدا قرار بده. راه انبیاء با شهدا رابطه ی علمی داریم، رابطه ی عاطفی داریم، رابطه ی مالی و رابطهای حمایت، این همه را بنویسم. حمایت، اینها باید با هم چهار تا باشد یک ماشین چهار تا چرخ داشته باشد راه میرود. یک از آن نباشد، بعضیها پول میدهند، معرفتشان کم است، شناخت ندارند بعضیها دهها کتاب مطالعه کردند، مقاله مینویسند، راجع به امیرالمؤمنین سخنرانی میکنند، فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها)، برای امام حسین (علیه السلام) گریه میکنند. عاطفه آنها خوب است، ولی پول نمیدهند. بعضیها پول میدهند گریه ندارند بعضیها، همچنین خلاصه هر کدام یک جوری گفت مثل جبهه بعضیها آرپیجی میکنند، بعضیها پول میدهند، بعضیها جبهه نمیروند. این رابطه باید رابطه باشد. بحث هایی که ما میکنیم بحثهای علمی است، یعنی آشنا شدن با فضائل. زهرا (سلام اللّه علیها) چه جور بود؟ امیرالمؤمنین علیه السلام چه جور بود؟ همش میگوییم از فضائل اهل بیت، میگوییم اینها غذای خودشان را وقت افطار به فقیر میدهند در جبهه چقدر امیرالمؤمنین علیه السلام شرکت میکرد. ضربت امیرالمؤمنین روز خندق که از عبادت جن و انس بهتر است. زهرا (سلام اللّه علیها) وصیت کرد تمام اموالش را در راه خدا بدهند.
وظایف مالی یک فرد مؤمن
امام حسن (علیه السلام) چند بار اموال خودش را داد اینها همه رابطه ی علمی است من چه کردهام. گفت گیرم پدر تو بود فاضل یک آیه داریم در قرآن میفرماید: «واعلموا انَّما غَنَمتُم من شئ» رابطه علمی آشنایی با کمالات است. رابطه ی عاطفی مراسم جشن و چی سوگواری است، رابطه ی حمایت عرض کنم به حضور شما که اطاعت، اطاعتها و نصرتها است. مثلاً در جبهه رابطه ی مالی، دادن خمس است. این چهار عاطفه باید با هم تنظیم بشود، جلسات حدود 20 جلسه ما رابطهی علمی داشتیم این جلسه میخواهم رابطه ی مالی را بگویم. قرآن میفرماید: «و اعلموا» بدانید «انَّما غَنَمتُم من شیء فانّ للَّه خمسه» آیه 41 سوره انفال یک صلوات بفرستید (صلوات حضار) «واعلموا انَّما غَنَمتُم من شیء فانّ للَّه خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و ابن السبیل، ان کنتم آمنتم باللَّه» حالا «و ما انزلنا علی عبدنا، و ما انزلنا علی صبرنا» آیه 41 سوره انفال «واعلموا» بدانید جدی بگیرید غافل نشوید که آنچه غنیمت به دست آوردهاید «من شی» هر چه که میخواهد باشد چه در جنگ غنیمت کردهای، چه تجارت کردهای، چه، چه، چه، هر چی که به دست آوردهای، تمام سودهایی که داری بدان، جدی بگیر تمام سودهایی که داری «من شی» یعنی هر چی، هر چی که غنائم است به عنوان درآمد داری «فانّ للَّه خمسه» یک پنجمش مال خداست و مال رسول خداست و مال ذی القربی پیامبر (صلی اللَّه و علیه و آله و سلم) است اهل بیت است و برای یتیمها است و برای مسکینها است و برای «ابن سبیل» در راه ماندههاست. باید صد تومانی، بیشت تومانش را بدهی بعد میگوید: «ان کنتم آمنتم» اگر ایمان داری، به کی؟ به خدا و قرآن، اگر به خدا و قرآن ایمان داری باید خمس بدهی حالا یک چیزی به شما بگویم، مهم است. برای اینکه این آیه در جنگ بنی قینقاع بوده یا مثلاً در جنگ بدر بوده است.
اوّلین فرمان خمس در جنگ بدر
در دوم رمضان سال دوم هجری یا در جنگ احد بوده است، مهم نیست نزول آیه در جنگ بوده در جنگ بدر بوده به شما بگیم چقدر مهم بوده. جنگ بدر خیلی جنگ مهمی بود. گاهی وقتها میخواستند برای کسی دعا کنند میگفتند خدا شما را با شهدای بدر محشور کند. بدر جنگی بوده که همه ی آن دست خدا توش بود. بنا نبود جنگ شود، چون به پیغمبر اطلاع دادند تجار کافر مکه جنس برداشتهاند، از شام میبرند مکه. ایشان گفتند حالا که جنسهای ما را در مکه اینها گروگان گرفتهاند، ما هم در راه مدینه جلو شترها و جنسهای آنها را میگیریم. مصادره کنیم مالهای آنها را کفّار اموال مسلمین را مصادره کردند و اینجا توی بیابان آنها جلوی کفار بودند مسلمانها هم به هوای اینکه میروند مال مصادره کنند، جمعی آمدند تا آمدند گفت باید بجنگید. هیچ آماده ی جنگی هم نداشتند. گفت بابا آخه فرمود هر چی هست من حل میکنم. شن زیر پاست، شنها سفت میشود. علف کم است، فرشتهها کمک میکنند. نیرو کم است توانتان میدهم چند تا مشکل داشتند، خداوند قرآن گفت که یعنی قرآن چند تا آیه دارد 60 50 تا آیه داریم در سوره ی آل عمران یکی از این سورههاست 50، 60 تا آیه است که خدا اراده کرده که شما که به قصد گرفتن مال آمدهاید، حالا که جنگ پیش آمده بجنگید و شما هم پیروز شوید. خوب پیروز شدند و غنائم را گرفتند. حالا در شب بدر شرایط بک جوری شد، پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) دست به دعا برداشت گفت: خدایا روی کره زمین همین چند تا مسلمانهاست اگر شکست بخوردند دیگر تو روی کره زمین کسی که تو را عبادت کند نخواهد بود یعنی همین چندتاست حفظشان کن. با اینکه مسلمانها منحصر به فرد بودند و مشغول دعای پیغمبر بودند و حاضر شدند خون در راه اسلام بدهند و حاضر شدند شهید بدهند و آخر آیه میگوید «ان کنتم» سطر آخر «ان کنتم آمنتم باللّه» اگر دین دارید باید خمس بدهید. یعنی اگر با پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) بودی کافی نیست، اصحاب پیغمبر کافی نیست، جبهه رفتن هم کافی نیست، پیروز شدن هم کافی نیست، آمادگی، جانبازی، جانفشانی هم کافی نیست، منحصر به فرد بودن هم کافی نیست. چیزی که مهم است این است که همهاینها را که داری، تازه باید هر چه گیرت آمد خمس هم بدهی.
پرداخت خمس، شرط ایمان به خداوند
«ان کنتم آمنتم باللّه» این دو آیه آیه خیلی تند است. آیه خیلی تند است. خدا به کسانی میگوید اگر دین داری، بگو من دین دارم. میگوید آقای قرائتی اگر تو مسلمانی، خیلی به تو برخورد. تازه اگر مسلمان هستم ریشم سفید شده. 30، 40 سال است که آخوندم کلی حرف زدهام، کتاب نوشتهام، سخنرانی کردهام. حالا تازه به من میگویی اگر دین داری خیلی به آدم بر میخورد. خدابه کسانی میگوید اگر دین داری که 1- مسلمان هستند، 2- جبهه هستند، 3- منحصر به فرد هستند، یعنی همین چند تا هم بیشتر نیستند، 4-پیغمبر در حقشان بگویید دعا کرده، 5-آماده جانفشانی هستند، همه ی پلههای ترقی را طی کردهاند. تازه میگوید حالا یک پله ی دیگر، اگر خمس دادی دین داری. یعنی ممکن است آدم دو روز گریه کند تمام عمرش هم چادر مشکی بپوشد. همه ی افطاریها، روزهها، نذرها، تمام کارهای دینی هم بکند ولی خمس ندهد. میگوید «ان کنتم آمنتم» این رابطه خیلی رابطه ی مهمی است، حالا پس خمس از لوازم ایمان است (چیزی هم که از لوازم ایمان است یک کسی نگوید آقا خواب حالا این پیغمبر بوده، برای ما که نیست مگر میشود چیزی از لوازم ایمان باشد موسمی باشد. بله یک چیزها ممکن است موسمی باشد، خربزه، هندوانه، اما دو تا دو تا چهار تا جفت بودن. شرط عدد دو است یعنی عدد 2 جفت است. حالا نمیشود گفت حالا فعلاً در این تاریخ بله عدد 2 زوج و جفت است، ممکن است بعدها عدد 2 جفت نباشد. اگر یک چیزی لازم است یک چیزی شد دیگر بگوییم بله شرط نماز وضو بود، ولی این مربوط به زن پیغمبر است. اگر یک چیزی شرط یک چیزی شد، هیچ وقت شرط و شروط از هم جدا نمیشود) اگر گفتند وضو شرط نماز است یعنی هیچ تاریخی تاریخ بردار نیست اینجا میگوید «ان کنتم»، «ان کنتم آمنتم» اگر ایمان دارید یعنی شرط ایمان خمس دادن است یعنی وقتی یک چیزی شرط یک چیزی شد نمیشود گفت مال کدام زمان است و بعد هم اول آیه میگوید «واعلموا» ما در اسلام نماز هم واجب است، روزه هم واجب است، زکات هم واجب است، جهاد هم واجب است، اما هیچ کدام واجبات با کلمه ی «وعلموا» نیامده است «واعلموا» یعنی باورتان بیاید یعنی جدی است قصه، پس آغاز سوره با «واعلموا» است آخرش با «ان کنتم» است اینها اهمیت خمس که این رابطه ی مالی است حالا نقش خمس چی است؟
خمس برای خدا، نه دل خود
اهمیت خمس، راجع به اهمیت خمس یک مطالبی را بگویم خمس یک رابطه ی خمس با خدا، خمس با خدا رابطه دارد. چرا؟ برای اینکه باید قصد قربت کرد شما اگر دلت سوخت کمکی به یک کسی کردی اینها خمس است. باید قصد قربت کنی، اینکه میگویند قصد قربت کن یعنی صد در صد عبادی است یک در صدش هم غیر خدایی باشد باطل است. بعضی از علما گفتند که اگر کسی سیدی را دید دلش سوخت، خمس داد خمسش قبول نیست، چون این برای سوز دلش داده است نه برای رضای خدا. رابطه ی با صد در صد عبادی است، یعنی با خدا چون قصد قربت دارد رابطهای با پیغمبر. چون میگوید که و «للرسول» رابطه با پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) دارد. چرا میگوید که «للرسول» خمس را باید داد به پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم). رابطه با اهل بیت هم دارد. رابطه با اهل بیت پیغمبر هم دارد، چون در قرآن میگوید «و لذی القربی» فامیلهای پیغمبر، اهل بیت پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم). رابطه با فقرا دارد. رابطه با ایتام دارد، چون میگوید و ایتام. رابطه با فقرا دارد، چون میگوید «والمساکین». رابطه با خود انسان دارد، خمس رابطه با خود انسان دارد. خود انسان چون انسان وقتی سالی یک مرتبه 2 درصد مالش را داد حرسش کم میشود انسان «اذا مسّه الشّر جزوعاً، اذا مسّه الخیر منوعاً» قرآن میگوید: انسان بخیل پول دست شما نمی خواهد بدهد. اما کسی که خمس میدهد بخل را از خودش دور میکند، سخاوت را در خودش زنده میکند، حرس را در خودش کم میکند، ثروت خودش را تعدیل میکند، اموال خودش را کنترل میکند. اینها چیزهایی است خود انسان گیرش میآید. خوب بی عاطفگی خودش انسان که خمس نمیدهد. میگوید جیب من پر شود فقرا مردند بسمه تعالی به درک. یک گاو صندوق گوشتی است ما دو تا گاو صندوق داریم، یکی فلزی، یکی توی بانکهاست. یک گاو صندوق گوشتی سرمایه دار است، خم به ابرویش نمیآورد. هر چی میگویند آقا فلانی سوخت، فلان جوان نابود شد، فلان دختر نابود شد، فلان فامیل نابود شد، هر چی به آن میگویی، نگاه میکند این گاو صندوق گوشتی، خمس انسان را انسان میدهد. هر کسی که خمس نمیدهد زکات نمیدهد. آدمی که پول خرج نمیکند یک گاو صندوق گوشتی است انسان را از بی تفاوتی رابطه ی انسان با نسل، رابطه ی انسان با نسل آینده کسی که خمس نمیدهد لقمهاش مشکل دارد لقمه مشکل بچه را مشکل دار میکند از این ده میلیون، دو میلیون بناست که خمس دهد، نمیدهد یک بچه ی فاسدی پیدا میکند. این دو میلیون را خرج فساد بچهاش میکند. ماهی چی پول خرج مسجد نکنیم، باید خرج دادگستری و زندان بکنیم. اگر پول خرج دین مردم شود، یعنی مردم مسئله ی اعتقادشان، مسئله ی ازدواجشان، نصفی گناهان به خاطر شهوت و نصفی به خاطر غفلت است، اگر بودجه مملکت خرج غفلت و شهوت زدایی شود، یعنی مسئله ازداوج و اعتقاد پررنگ شود، زندآنها میشود. هر چی مردم بی اعتقادتر باشند و ازدواج مشکلتر باشد، آمار فساد بالاتر میرود. آنوقت پولی که خرج اینجا نمیکنیم باید خرج، حالا.
خمس بر مازاد در آمد، نه بر اصل درآمد
تازه خمس هم چیه، خمس مازاد است نه اینکه یعنی هر چی داری بدهی کسی که خانه دارد خمس ندارد. خانه و یخچال و فرش و ماشین و اینها که خمس ندارد. میگوید آن سرمایهای که داری اگر زیاد آمد. یعنی ده میلیون است، باهاش کاری کردی، شده دوازده میلیون، ده میلیون مال خودت، دو میلیونش هم، یک میلیون و ششصد هزار هم. هر یک میلیونی، 200 هزار تومان بده، مازاد، یکی با صد میلیون تجارت میکند شده M و دو میلیون این ده میلیونش را خمس بدهد، مازاد یعنی هر چی سود کردی 80% مال خودت، 20% را بده به پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) کسی که خمس نمیدهد لخت میشود، پینه میزند یا علی، خوب این رابطه ی عاطفیاش خوب است، رابطه ی مادیش کم رنگ. دو لیتر گریه میکند، اما خمس نمیدهد. مثل یه بچهای که آدم دوستش دارد، میگرید، سرت را شانه میکنم اما کیف و دفتر برایت نمیخرم، مدرسه نرو. مثل یک مادر سر بچهاش را شانه کند ولی او را مدرسه نفرستد، یا مدرسهاش میفرستد، کفش پای او نمیکند. کفش برای او خریده، کتاب نمیخرد، آخه یک تربیت بچه از شیر مادر گرفته تا کفش و کلاه و مدرسه و خط کش و همه نیازها. ضمناً فکر نکنید ائمه، من این را یک بار دیگر هم گفتم. فکر نکنید ائمه ما نیاز به ما دارند، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) زندگیاش ساده بود، فقیر نبود، هزار برده را از بازوی خودش آزاد کرد. انشاءاللَّه خدا قسمتتان کند بروید مدینه، یک فرسخی مدینه منطقهای است میگویند «آبار علی» «آبار» جمع «بئر» است، یعنی «چاه» آنقدر امیرالمؤمنین (علیه السلام) چاه کند و همینطور آب مثل گردن شتر بیرون میآمد و میگفت: وقف کردم. امام حسن (علیه السلام) چند مرتبه تمام اموالش را داد. حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) وضع مالیاش خوب بود، تمام را میبخشید.
مالکیّت عیب نیست، دلبستگی عیب است
مالکیت عیب نیست، دلبستگی عیب است. یه کسی ممکن است یه دوچرخه قراضه دارد. به برادرش نمیدهد. یک کسی ممکن است ماشین قیمتی و سوئیچاش را به رفقایش میدهد، از ماشین من استفاده کن. آیا دوچرخهای دنیا طلب است یا ماشین قشنگه، دوچرخهای دلبستگی دارد و این دلبستگی ندارد و اونیکه در اسلام بد است دلبستگی به دنیاست، داشتن دنیا بد نیست، وابستگی به دنیا بد است، انسان جوری وابسته شود که سی تا دروغ میگوید به خاطر مثلاً یه مبلغ پول. این اینقدر دنیا ارزش داشته باشد که تو واقعیات را واژگون کنی، خلاف عمل کرده و بگویی و فکر کسی، مشتری میآید به مغازهاش میبیند سر تا پایش گناه است میگوییم نهی از منکر، میگوید: اگر بگویم میروند یه مغازه دیگر.
نهی از منکر، رزق را قطع نمی کند
مگر ما ایمان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نداریم که آن حضرت فرمود: مردم بدانید امر به معروف و نهی از منکر، نه مرگ کسی را نزدیک میکند و نه رزق کسی را قطع میکند. یک نمونه عملی هم برایتان بگویم: شخصی داریم الان هم زنده است، بنام بهلول شاید صد سالش باشد و یه وقتی هم تلویزیون او را نشان دادها، اینجا آمده؟ بهلول زمان رضا شاه رفت توی مسجد گوهر شاد لعنت کرد بر رضا شاه، شاه بود. در بی حجابی یک سخنرانی علیه شاه رفت یه جوری که. البته برنامه هم این بود، رضا شاه گنبد امام رضا (علیه السلام) را به توپ بست. صدها نفر را در مسجد گوهر شاد کشتند، کشتهها روی هم بودند تا یک متر، دو متر کشته انسانی روی هم بود، خون راه افتاد، حکومت را با این به توپ بستن گرفت، مردم همه ترسیدند. بسیاری از آقایان علما هجرت کردند رفتند نجف، که ایران، بی حجابی، اجباری شده بود، مسجدها درش بسته بود، روضهها ممنوع، همه کارها را رها کرد. این آقای بهلول گفت من نهی از منکر میکنم و در مقابل رضا شاه میایستم (آمد به خانهاش گفت: من میخواهم در مقابل شاه…، شاه مرا تکه تکه میکند. بیا من تو را طلاق بدهم، زنش را طلاق داد بعد گفت برای اینکه غصه نخوری یک شوهر هم برایت میگیرم. یک شوهر هم برایش گیر آورد (؟!!). زندگی داخلی اش به هم نخورد)، کمرش را بست در مقابل رضا شاه ایستاد، هنوز زنده است و هزارها آدم که به خاطر ترس، چادرشان را برداشتند و نمازشان را قطع کردند، و مسجدشان را قطع و به اینطرف و آنطرف هجرت کردند همه شان مردند و این یکی ماند، این معنای سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که فرمود: (امر به معروف و نهی از منکر عمر کسی را کم نمیکند و رزق کسی را). شما بگو آقا، این کار خلاف و این جنس حرام است. من این کار را نمیآورم توی مغازهام، نه ببین ما کاسبیم، کاسب هم باید همه جنسهایش جور باشد. یه کسی که میآید اگر یه قلم نداشته باشم، به خاطر این یک قلم میرود و مشتری کس دیگر میشود. میگوییم بابا این یک قلم حرام است. میگوید: من کاری به حلال و حرامش ندارم میخواهم جنس جور باشد. این کاسبهای این رقمی آخر عمرشان آیا چیزی گیرشان میآید یا نه، آیا آنها که در بازار با تقواتر هستند گرسنگی میخورند. (قرآن میگوید: گاهی وقتها دو تا پیامبر را به عملگی وادار میکنیم، برای اینکه پدر خوب بوده و بچهاش باید نون بخورد. موسی و خضر دو تا پیامبر وارد روستایی شدند یک تکه نان میخواستند، کسی نداد. گرسنه، گرسنه دو تا پیامبر، یه وقت خضر دید این دیوار خراب میشود. به موسی گفت بیا این دیوار را بنایی کنیم. گفت: اِ روستایی که یک نون به ما ندادهاند بخوریم، حالا عملگی مفت بکنیم، ما که نیستیم. موسی رفت کنار ایستاد، تأمین اعتبار نشده، به قول اداریها بودجهاش تأمین نشد. خضر گفت: یه کار حقّی را بکن، تأمین اعتبار نداشته باشد، بسیجی برو جلو. ایشان گفت: نه من اداریم. تأمین اعتبار باشد. خلاصه خضر دید موسی نمیآید. خودش تنها شروع کرد به کار کردن. آخرش میشود، گفت: آقا میشود بگویی روستایی که دو تا تکه نان به دو پیامبر نداد چرا عملگی مفت کردی؟ گفت: زیر این دیوار خراب یک گنجی است، نبایست بر سر بچهها این دیوار خراب شده، و گنج پیدا شود و مردم غریبه بر میدارند، یه پدر خوبی مرده، خدا اراده کرده چون پدر خوب بوده وضع بچهها خوب بشود، من و تو دو تا پیامبر عملگی مفت بکنیم، بچهها که بزرگ شدند، خودشان وصیت نامه را میخوانند، میفهمند گنج کجاست. دیوار را خراب کرده و برمیدارند. یعنی خدا، خدایی است که برای رزق نسل ما دو تا پیامبر را به عملگی مفت وامیدارد، آخه وقتی یه همچنین خدایی داریم چرا نهی از منکر نمیکنیم؟ حرفت را بزن، بنده خدا باش، خدا بلد است). ما فکر میکنیم، آخه زندگی بچهها، ما و زن و بچه داریم. به یکی گفتند تو طرفدار مشروطه هستی یا مصدق؟ گفت: به خدا من زن و بچه دارم وِلَم کنید. یه بار دیگه بگویم این جمله را که گفتم مال نهج البلاغه است: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لا یعجلانِ عَجَلاً» مرگ کسی را به عجله نمیآورد و پیش نمیکشد. «و لا یَقْطعان رزقاً» رزق را قطع نمیکنند و مرگ را هم پیش نمیکشند. حالا شما نگو ما امر به معروف و نهی از منکر کنیم و خمس بدهیم، بچهها چی میشوند؟ الان هم که فتواها، ماشاءاللّه از برکات این است که چند تا مرجع داریم بضی از مراجع میگوید حتی اگر یک چیزی را هم برای بچه ات پس انداز کردی، خمس ندارد. چون بالاخره یه مرتبه که آدم پول ندارد خانه بخرد، جمع میکند، همینکه چند سال جمع میکند. چون خانه بخرد. البته نمیدانم خود مرجع است. ولی ببینید مرجع است. خودتان، یه مقداری تصمیم بگیرید، کسانی که اشک میریزند، یعنی مغزشان، یعنی عشق پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را دارد. معرفتشان، یعنی در کلاس اول قبول شد، کلاس رابطه علمی، کمالات را میدانند. در رابطه عاطفی هم قبول اند، در رابطه حمایت هم، امام حسن (علیه السلام) که هیچی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فرمود: بروید جبهه، رفتند جبهه. این هم حمایت میکنند و هم گریه و هم چراغانی و هم شناخت دارند و این آخری میلنگد، سابقه جبهه دارد، ولی خمس نمیدهد، بدنش ترکش دارد ولی الان پولدار شده، خمس نمیدهد. بله، میگوید ده سال جبهه بودهام ولی الان تجارت میکند. میگوید انشاءاللَّه بعد. اِ تو جون دادی ولی پول، یعنی گاهی وقتها، فیزیک و شیمی همه خوب است، توی امتحان دینی، میمانند حالا.«اِن کنتم آمنتم» یعنی اگر ایمان دارید. خدایا! تو را به حق محمّد و آل محمّد رابطه علمی و معرفتی ما را با خودت و اولیاءت را روز به روز، زیاد بگردان. خدایا! رابطه عاطفی، عشق و سوز و گداز ما را نسبت به این عزیزان روز به روز بیشتر بفرما. خدایا! ما را از حامیان و انصار مخلص امام زمان (علیه السلام) قرار بده. خدایا! در رابطه مالی هم حالا اگر درجه یک نیستیم ما را رفوزه نکن. «والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 66