responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 65
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

یکی از جملاتی که به امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‏گویند اول مظلوم، بحث ما در رمضان امسال سیره اهل بیت بود بعد گفتیم که وارد بشویم که رابطه ما با اهل بیت چی است و در روز نوزدهم ماه رمضان که عزیزان بحث را گوش می‏دهند، یک مقداری رابطه ما با اهل بیت روشن بشود، سیره پیامبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام)، موضوع: اهل بیت را بشناسیم، فضائلشان را، کمالاتشان را، سیره شان را، تاریخشان را، بشناسیم، رابطه اطاعت و حمایت، «سلمٌ لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم»، با هر کس که آنها خوب بودند ما خوب باشیم، با هرکس آنها بد بودند، ما بد باشیم، رابطه عاطفی، در شادیشان شاد باشیم، در شهادتشان عزادار باشیم، که عرض شد جشن و جشنها و سوگواری‌ها.

خمس، وظیفه مالی در برابر اهل بیت (علیهم السلام)

رابطه حمایت‌های مالی که این حمایت مالی مسأله خمس مطرح است، قرآن می‏فرماید: «واعلموا» یعنی جدی بگیرید، بدانید «انما غنمتم» هرچه که درآمد و غنیمت دارید، «من شی‏ءٍ» هر چه می‏خواهد باشد «واعلموا انما غنمتم من شی‏ءٍ» هر چیزی که غنیمت و درآمد داری، «فان للّه» بدرستی که برای خداست «خمسه» خمسش، بیست درصدش مال خداست، «فان للّه خمسه و» بعد غیر از خدا «و لرسول» برای رسول است «و لذی‏القربی»، برای اهل بیت پیغمبر است، «و الیتامی» یتیمها، برای یتیمهاست «و المساکین» برای فقراست «و ابن السبیل» برای در راه مانده هاست، جالب پشت می‏گوید: «ان کنتم آمنتم» اگر شما ایمان دارید، اگر ایمان به خدا و رسول دارید، «ان کنتم آمنتم باللّه» اگر ایمان دارید باید هر درآمدی حمسش را هم بدهید، راجع به معرفت جلساتی صحبت شد، چند جلسه راجع به معرفت صحبت شد، تقریبا حدود هفده جلسه، راجع به اطاعت و حمایت هم و راجع به عاطفه و سوگواری هم خوب شب نوزدهم این همه مساجد، این همه عزاداری‏ها، تقریباً همه امت اسلامی لباس سیاه می‏پوشند، روز عاشورا، شهادتها، عزاداریها، نیمه شعبانها، این جشن و عزاها هم، ما در معرفت کمی کار کرده‏ایم، در عاطفه هم مردم ماشاءاللّه قوی هستند، بعضی‏ها توی این حمایت مالی می‏لنگند، یعنی لباس مشکی می‏پوشد، روزه هم می‏گیرد، گریه هم می‏کند، عشق هم دارد به امام حسین (علیه السلام) ولی خمس نمی‏دهد، نه که قبول نداشته باشد، حالا می‏گوید باشد برای بعد، من راجع به اهمیت خمس چند جمله بگویم، یک؛ برکات خمس از روایات، برکات و آثار خمس، یک؛ نسل پاک، حدیث داریم که پرداخت خمس مال را پاک و مال پاک مقدمه نسل پاک است و برعکس کسی که خمس ندهد، در مالش حق دیگران است و اینکه مالش مخلوط مال دیگران است در نسل اش هم اثر می‏گذارد.

نقش لقمه حلال در تربیت فرزند

روایتش هم می‏فرماید: «لِتطیبَ ولادتهم، لِتُطیبَ ولادتهم» یعنی برای اینکه بچه هایشان نسلشان پاک بشود، با مال خمس نداده، بچه تربیت نکنید، بالاخره که این لقمه که بچه می‏خورد حق فقرا هم هست، ببینید قرآن را «للیتمی‏» مال یتیمها هم است مساکین، مال مسکین هم است، ابن سبیل، از خمس هم نترسید، اینها که می‏گویند خمس بدهنید نه یعنی بیست درصد مالت را بده، بیست درصد سودت را بده، یعنی مالت برای خودت، خانه ات مال خودت، یخچال فریزر مال خودت، تلفن، تلویزیون مال خودت، فرش و رختخواب برای خودت، اینها که وسیله زندگی است، آن سرمایه‏ای که داری‏ها، علاوه بر زندگی، سرمایه‏ای که داری، هرچه هم سود کردی هشتاد درصدش مال خودت، آن بیست درصداش مال فقراست، مال خمس نداده به بچه‏ات نده بخورند برای فردا در تربیتش می‏مانید، «لتطیب ولادتهم» برای اینکه ولادتها، بچه‏هایت طیب بشوند، وسایل جلد نه صفحه پانصد و چهل و هفت.

خمس، پشتوانه اقتصادی مراجع در رسیدگی به محرومان

دو: پشتوانه دین است، امام رضا (علیه السلام) فرمود: «عوننا علی دیننا» خمس پشتوانه مکتب است، «عوننا»، عون یعنی کمک، «علی دیننا، دیننا» حوزه‏های علمیه با خمس می‏چرخد، طلبه هایی که اخیراً بعضی جاها می‏گویند که اول بروید دانشگاه قبول بشوید بعد بیائید طلبه بشوید، تا فردا فکر نکنند اینها که طلبه شده‏اند، اینها هستند که در کنکور رد شده‏اند می‏گویند نه ما در کنکور قبول شدیم، طلبگی را انتخاب کردیم، الان افراد زیادی بعد از گرفتن لیسانس و مهندسی می‏آیند طلبه می‏شوند، ما افرادی داریم که بعد از اینکه پزشک شده‏اند آمده‏اند معلم شده‏اند و طلبه شده‏اند نگاه حالا اینطور نباشد که حالا اینها، ما بالاخره، قرآن می‏فرماید: «لیظهره علی الدین کله»، ما دینمان را یک گروه متخصص بروند، دین شناس باشند و مسائل دینی امت را جواب بدهند، و این کمک به دین است. سه، می‏گوید که علامت وفاداری است، «المسلم»، مسلمان «من یف اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب بالسان و خالق بالقلب» مسلمان این است که غیر از این که می‏گوید من مسلمان هستم پول هم بدهد، اما یک کسی می‏گوید من مسلمان هستم اما پولت نمی‏دهم، مثل یک آدم که بگوید که زن و شوهریم ولی خرجی نمی‏دهم، خوب اگر زن و شوهرند، اگر پدر و پسرند، اگر پدر و دخترند، اگر یک کسی می‏گوید من تو را دوستت دارم، خوب علامت دوست این است که هر کجا هم پول شد کمک کند، امام رضا (علیه السلام) حدیثی دیگر فرمود که: «ان الخمس عوننا الی ایالاتنا»، ما یک مشت وابسته به خودمان داریم، ایتام وابسته هستند، فقرا وابسته هستند، بالاخره فقیر اگر یک جایی مجبور شد در خانه آقا را می‏زند، یعنی پشت در خانه مراجع، رجوع فقرا به مراجع بیشتر است، بنده که حالا مرجع تقلید هم نیستم طلبه عادی هستم توی این چند روزی که خرم‏آباد بودم، صدها نامه به من دادند، و اکثرش هم نامه‏ای که چند تا دختر دارم یک چادر دارند نوبتی سر می‏کنند می‏روند مدرسه کفش ندارند، می‏گویم وللّه من توی خرم‏آباد چند روز میهمان بودم، نه وکیلم، نه وزیرم، نه پول دولت دستم هست، البته پول دولت مال نهضت سوادآموزی دستم است ولی آن را نمی‏توانم ببرم بدهم به فقرا، من هیچ نقشی ندارم، اما بالاخره فقرا به علما بیشتر مراجعه می‏کنند، و امام رضا (علیه السلام) فرمود کمک کنید تا آبروی علما حفظ بشود و این فقرا اگر از علما رابطه شان گرم باشد، فردا اگر علما گفتند جبهه همین آقایان، می‏روند جبهه اینها بعد بازتاب‏های مکتبی قوی دارد. امام صادق (علیه السلام) فرمود من از گرفتن پول از شما که خمستان را می‏گیرم هدفی جز پاک کردن شما ندارم، چون زندگی شخصی من و وضع مالی من از خیلی از شما کمرنگ‏تر نیست، شاید هم بهتر باشد، من که می‏گویم خمس بده برای شماست بنده محسن قرائتی هم اگر می‏گویم خمس بده، بینی و بین اللّه، احدی به من نگفته راجع به خمس صحبت کن هیچ کس به من نگفته، خود بنده هم بعضی سالها، چون کتابهایم بعضی سالها زیاد چاپ می‏شود بعضی سالها خمس، من خودم هم خمس می‏دهم، یعنی اضافه بر زندگیم دارم، شیخ هم هستم نیازی به خمس ندارم، اما بهر حال وقتی خدا به شما صد هزار تومان داد، بیست هزار تومانش را بده، صد میلیون داده، بیست میلیونش را بده، فردا ممکن است ازت بگیرد خدا فکر نکن مال عقلت است، فکر نکن مال زرنگیت است، از شما عاقلتر و زرنگتر هم هستند که این پولها گیرشان نیامده، فردا ازت می‏گیرند، امتحان است، توی این امتحان رو سفید بیائید بیرون. شما که معرفت داری الحمدللّه، اشک و عاطفه هم که داری، الحمدللّه حمایت‌های خودت را هم توی جبهه و انقلاب نشان دادی، توی این قدم چهارم چرا می‏مانی؟ ببین چقدر داری بیا خمسش را بده، حالا اگر هم یکبار نداده‏ای دستی از دور کن، ما را هم نمی‏گوییم به کی بده، برو به مرجع تقلیدی بده که خودت قبولش داری، برو بده به آن کسی که زاهدتر است، در دادن خمس شما اجبار نداری به کی بدهی، چون مرجع تقلید را قبلاً بدون اجبار، هیچکس در جمهوری اسلامی نگفته تو باید از کی تقلید کنی، در طول تاریخ مرجعیت آزادی بوده و لذا افراد مقلد مراجع مختلفی بوده‏اند، شما مرجع تقلیدت را با انتخاب خودت انتخاب کن وقتی انتخاب کردی حمایتهای مالی ات را دریغ نکن، گوارا بودن، فرمود «یعدی خمسنا» اگر خمس ما را بدهید «یُطیب له»، اگر کسی خمس بدهد باقی زندگیش گوارا می‏شود. حفظ آبرو در مقابل مخالفان، امام فرمود ما یک مشت مخالف داریم، آنها دوست دارند که ما فقیر زنذگی کنیم، به وسیله خمس آبروی ما پهلوی طرفدارانمان، حضرت امام خمینی (ره) وقتی قیام کرد سال 42 هر کسی که انقلابی بود، زندانش می‏کردند، در همین شهر شما آیةاللّه مدنی، بسیاری از طرفداران امام زندان بودند و حضرت امام به زن و بچه اینها کمک می‏کرد، امام رضا (علیه السلام) فرمود خمس بدهید تا ما طرفدارانمان را که در فشار و مضیقه قرار می‏گیرند، زندگیشان را تامین کنیم آبرویشان را حفظ کنیم «نشتری من اعراضنا مِن مَن نخاف سترة» از کسانی که از قدرتشان می‏ترسیم، «نشتری اعراضنا» عِرض و آبروی خودمان را حفظ کنیم، فقرزدایی از خاندان رسالت، کردن، چون سید است نمی‏شود بهش زکات داد، زکات عنوان صدقه دارد به سید حرام است، آن وقت بچه‏های پیغمبر هر کدام فقیرند، از زکات محرومند، یک، از طرفی هم فقیرند، دو، جدشان هم شما را هدایت کرده، و فرموده من که می‏روم نسل ما «مودة ذی‏القربی» یکیش، یک نمونه‏اش، یک مصداقش این است که بچه‏های پیغمبر گرسنه نمانند، البته معنایش سیدهایی که می‏توانند کار بکنند نیست‏ها، تا کسی می‏تواند کار بکند، باید کار بکند، خمس مال کسی است که واقعاً کار می‏کند، منتهی نمی‏تواند زندگی خودش را اداره کند، آن کسی که نمی‏تواند زندگی خودش را، وگرنه بگوید آقا من سید هستم به من بدهید بخورم، سیدی که قوی هست باید برود کاسبی کند، باید برود کار کند.

خمس، زمینه برخوردار شدن از دعای اهل بیت (ع)

مشمول دعا شدن، فرمود: «لا تحرموا انفسکم دعائنا ما قدرتم» کسی که اگر خمس بدهد ما بهش دعا می‏کنیم، کسانی که خمس نمی‏دهند مشمول دعای امام قرار نمی‏گیرند، حدیث داریم «لا تحرموا» محروم نکنید «انفسکم»، خودتان را، «دعائنا ما قدرتم» تا می‏توانید خودتان را از دعای ما محروم نکنید، شما که سهم امام زمان را به جانشین امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) می‏دهید، سهم امام (علیه السلام) را به جانشینش می‏دهید، امام زمان دعا می‏کند به شما.

بشارت بهشت برای دوری از لقمه حرام

ضمانت امام برای قیمات، شخصی نزد امام باقر (علیه السلام) آمد و خمس مالش را داد به امام باقر (علیه السلام)، امام فرمود بر من و بر پدرم لازم است که بهشت را برای شما ضمانت کنیم، خلاصه مال پاک این کلید پاک شدن است

توبه یعنی جبران گناه، نه ترک دنیا

من دلم می‏خواهد یک خاطره جالبی برایتان بگویم صلوات بفرستید (اللهم صل علی محمد و آل محمد) یک شیعه بود ولی کارمند بنی‏امیه بود، پولهای خوبی هم زمانی که حکومت دستش بود پولهای حق و حسابهایی رشوه هایی، خیلی پولها برایش آورده بودند، سرمایه دار بود و یک شیعه دیگر که می‏خواست برود خانه امام صادق (علیه السلام) به امام صادق گفت که به این پولداره، این که توی دربار بود، دربار بنی‏امیه، گفت به امام صادق (علیه السلام) بگو ما هم شیعه هستیم، مخلص شما هستیم، به امام صادق رفت سلام رساند و امام صادق فرمود سلام مرا بهش برسان و بهش بگو اگر از مال حرام جدا شوی من امام صادق ضمانت می‏کنم بروی توی بهشت تو، این جا خورد، گفت بهشت را امام صادق (علیه السلام) برای من قول بهشت داده من فقط گیرم یک خورده پول حرام توی زندگیم است، یک ملاقاتی شد و امام صادق فرمود بله، شما برو اجناسی که چون وکیل بود، وزیر بودی، قاضی بودی، نمی‏دانم پست مملکتی داشتی، خیلی به اسم چشم روشنی چیزی بهت داده‏اند، برو هر کی را می‏دانی رشوه بوده بر گردان، هرکس هم که نمی‏دانی من امام صادقم به تو اجازه می‏دهم بده به فقرا، خودت را از مال حرام نجات بده، من ضامنم، گفت باشد، ایشان هم رفت آقا تمام اموالش را، این قالیها را فلانی داده بدهید، این ساعتها را فلانی فلانی داده، بدهید، تمام اموالی که می‏دانست از کی است رد کرد اموالی هم که نمی‏دانست همه را به اجازه امام داد به فقرا، شد یک زندگی، یعنی شد بی پول بی پول، این آقا گفت عجب، چه انقلابی، چه همتی، چه غیرتی، به رفقایش توی بازار گفت آقا ایشان توبه کرده.
بیایید سیمای توبه را ببینید، آخه بعضی‏ها فکر می‏کنند توبه این است که بروند مسجد دو روز گریه کنند ولی خمس نمی‏دهند، مال مردم را هم نمی‏دهم، کتک هم زدم عذرخواهی نمی‏کنم، ظلم هم کردم عذرخواهی نمی‏کنم، اما هرچی بخواهی گریه می‏کنم، معنای توبه این است، یک فیلم توبه‏ای هم درست کرده بودند یک وقتی فیلم غلطی بود من به فیلمسازش هم گفتم، گفتم اصلاً فیلمت غلط است، یک کسی درست کرده بود که مرض روانی پیدا کرده بود، لجن به خودش می‏مالید می‏رفت مثل دیوانه‏ها، قبرستان‌هایی، توبه این نیست، توبه این است که مثل سوپردولوکس صاف راه برود اما اگر به یک کسی زدی بگو آقا بنده یک سیلی زدم یا بزن یا حلال کن. توبه معنایش اینه که مال مردم را بده، نماز نخواندی، بخوانی، روزه نگرفته‏ای بگیری، مال مردم را بدهی، لباس کهنه پوشیدن و رفتن توی قبرستان و ژولیده زندگی کردن و از مردم جدا شدن این معنای توبه نیست. معنای توبه را اشتباه نکنیم، بعد هم نگویید، توبه، پیر می‏شویم توبه می‏کنیم، من این را شاید خیلی گفته باشم، ولی اجازه بدهید باز هم تکرار کنم. بعضی‏ها می‏گویند خط مستقیم این است، حالا ما جوانیم بگذار دنبال کیفهایمان باشیم، بگذار کج شویم، وقتی پیر شویم بر می‏گردیم این دو، سه سال آخر را آدم خوبی می‏شویم. یک مثلی توی ذهن بعضی‏ها است که خط مستقیم را می‏دانیم چی است بگذار ما منحرف شویم، پیری بر می‏گردیم. جوابش هم در نیم دقیقه، شما وقتی کج شدی بالا نمی‏روی سقوط می‏کنی، می‏آیی این ور، دوم آخه خط معلوم است که برگردی ولی آخه عمر شما معلوم نیست، شما بنویس که شصت سال زنده‏ای، من هم زیرش می‏نویسم پس پنجاه و هشت سال آزاد، اون دو سال آخر را برگرد، آدم نمی‏داند که مثلاً تا فردا هست یا نه، روز دیگر، ماه دیگر، سال دیگر، ماه رمضان ما هستیم یا نیستیم، پس خط آخرش معلوم است، نزدیک آخر برمی‏گردیم عمر ما آخرش معلوم نیست، یک، توبه به سمتِ بالا نیست سقوط است، از همه گذشته مگر می‏شود یک کسی که عمری خلاف کرده یک مرتبه برگردد انسان وقتی با گناه خو گرفت، برگشتن آسان نیست، خلاصه معطلتان نکنم، آن دوست می‏گفت یکبار آمدم دیدم آقایی که توبه کرده دارد می‏میرد در حال احتضار است. چشمهایش را باز کرد به من نگاه کرد گفت که دارم می‏روم، و بشارت، امام صادق به وعده خودش وفا کرد، چون امام صادق فرموده بود اگر مال مردم را دادی من قول می‏دهم برای تو بهشت را، قبل از آنی که این بمیرد، قبل از آنی که نفسهای آخر را بکشد، امام صادق (علیه السلام) به وعده خودش وفا کرد و ایشان هم به رفیق خودش گفت، خدا جزای خیرت بدهد که بین من و امام صادق دلالی کردی. برادرها و خواهرها گاهی باید دلالی کنید، افرادی هستند جنسشان خوب است، فطرتشان خوب است منتهی رابطه‏شان کم است، ما باید دلالی کنیم که اینها را با امام صادق (علیه السلام) محشور کنیم، خدا رحمت کند آیةاللّه شهید مدنی را، من سراغ دارم یک کسی از کس و کارهایش که بهائی بودند، نفس آیةاللّه شهید محراب، آیةاللّه مدنی بهش خورد، ایشان را نجات داد، بعد که نجات داد طلبه شد طلبه شد، فاضلی شد آمد نجف، برگشت ایران توی جبهه شهید شد. یعنی از نسل، از فامیل بهائیت نفس آیةاللّه مدنی که بهش می‏خورد گرایش اسلامی‏اش پررنگ می‏شود. طلبه می‏شود، دانشمند می‏شود این رقم مثلاً اوج می‏گیرند. امام صادق (علیه السلام) فرمود مالتان را پاک کنید ما برای شما شفاعت قول می‏دهیم. حالا بیا این حدیث را داریم: شخصی، آن مال امام صادق (علیه السلام) بود. این مال امام باقر (علیه السلام) است. شخصی آمد خدمت امام باقر (علیه السلام) آدرس هم وسائل، جلد 9 صفحه 525، آمد خمس را داد. امام باقر (علیه السلام) فرمود: بر من و پدرم لازم است که بهشت را برای شما ضمانت کنیم.

خمس، کلید رزق و بیمه اموال

امام رضا (علیه السلام) فرمود فکر نکنید اگر خمس بدهید پولتان کم می‏شود پولتان زیاد می‏شود. حدیثش این است، «فان اخراجوا مفتاح رزقکم» خمستان را خارج کنید از مال یعنی خمس بدهید کلید رزقتان است. اگر بنا باشد رزق شما کلید داشته باشد یکی از کلیدها، خیلی‏ها می‏گویند، آقای قرائتی چه کنیم روزیمان خوب بشود؟ و از پیرمردهای متدین بازار من شنیده‏ام، کسانی که ورشکست می‏شوند، معمولاً کسانی هستند که وقتی وضعشان خوب بود خمس نمی‏دادند. خمس باعث می‏شود که در سرمایه نظم پیدا شود، کسی که حساب سال را دارد، یکی شخصی منظم، حسابگر، دقیق، میزان درآمدش را، میزان مصرفش را مهار می‏کند، این خودش از برکات خمس است. عنایت ویژه، توی قرآن چند تا آیه داریم، آیات قرآن می‏فرماید که «اذکرونی اذکرکم»، شما یاد من باشید من هم یاد شما هستم، آدمی که خمس می‏دهد یاد خداست، چون بخاطر آیه قرآن بخاطر فرمان خدا خمس می‏دهد، کسی که بخاطر فرمان خدا از پول می‏گذرد خدا هم او را یاد می‏کند، جای دیگر جبران می‏کند. اسم خدا جبار است، جبار یعنی جبران می‏کند. «ان احسنتم، احسنتم لانفسکم» اگر خوبی کنید «ان احسنتم، احسنتم» اگر خوبی کنید به خودتان خوبی خواهید کرد. شما گاهی وقتها یک میلیون خمس می‏دهی، یک بلای یک میلیونی ازت دور می‏شود، خمس نمی‏دهی، امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هرکس پولی را لازم است بجا خرج کند خرج نکند، خمسی، زکاتی، باید بدهد، نمی‏دهد، خداوند یک طرحی، نقشه‏ای برایش پیش می‏آورد که دو برابر آن پول را، دو برابر آن مبلغ را در راه باطل خرج کند تکرار می‏کنم، امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هرکس که یک پولی را واجب است که بدهد، ندهد، خداوند نقشه‏ای را برایش طراحی می‏کند که دو برابر آن مبلغ را در راه باطل خرج کند «ان احسنتم، احسنتم لانفسکم»، قرآن می‏فرماید «و اذا حییتُم بتَحیِّةٍ» اگر شماها به تحیة، به هدیه‏ای، اگر کسی به شما هدیه داد، «فحیّوا باحسن»، جواب گرمتر، شما که به امام زمان سهم امام می‏دهی امام زمان هم جبران میکند، «فحیّوا باحسن»، یادمان نرود این خانمی که در نیشابور قبرش است به نام شطیط مقدار دو سه درهم خمس داد امام کاظم (علیه السلام) بهش گفت تو را دعایت می‏کنم، در تشییع جنازه‏ات می‏آیم، این پارچه هم را که پنبه‏اش از چی است و کی بافته، و کی تهیه کرده، این را کفنی داشته باش و من هم توی تشییع جنازه‏ات می‏آیم، یعنی اینقدر ائمه ما به کسانی که حامی مالی هستند عنایت دارند، پس حمایت، پیراهن سیاه خوب است، یک یااللّه، قرآن سرگرفتن خوب است، اشکها و جشنها خوب است اما این خوبها مهرش به این است که ما کمک مالی هم بکنیم، مثل همین آیه، می‏دانید آیه کی و کجا نازل شد؟ افرادی رفتند در بدر، در جنگ بدر بودند، خدا می‏فرماید: شما که در جنگ بدرید، اصحاب پیغمبر هستید، خوب، جانفشانی می‏کنید خوب، در جبهه بدر پیروز شدید خوب، یعنی شرکت در جبهه، اصحاب پیغمبر بودند، جانفشانی کردند، پیروز شدند همه خوب، آخرش می‏گوید: «ان کنتم آمنتم»، اگر ایمان دارید باید خمس هم بدهید، یعنی همه اینها مهرش به این است که از نظر مالی شما چه کرده‏اید. جمع هم همینطور، من شنیدم بعضی‏ها مکه نمی‏روند، می‏گویند اگر برویم مکه باید برگردیم سوغاتی بیاوریم، چون سوغاتی و نشستنش گران می‏شود پس ماها مکه را هم انجام نمی‏دهیم، این قیامت، جواب قیامت نیست، کسی که می‏تواند برود مکه واجب‏الحج است، نشستن بعدش را آدم می‏گوید بسمه تعالی، آقا از نشستن معذورم، نشستن بعدش مستحب است.

آداب و رسوم غلط، در شادی و غم

ما نباید بخاطر مستحب، دست از واجب برداریم، این حج واجبش را نمی‏رود بخاطر اینکه بعداً نشسته، ما هم یک خورده این آداب و رسوم را باید حذف کنیم. ما اینجا چند روزی که در خرم‏آباد بودیم، یک جاست دیدیم هرشب ماشین است گفتیم چه خبر است توی این خانه، ما یک هفته خرم‏آبادیم، هر شب چراغانی است، گفتند بیچاره از کربلا آمده، گفتم این که پنج برابر پول کربلا را باید بدهد به مردم بخورند، گفت رسم اینجاست، گفتم «بسم اللّه الرحمن الرحیم» این رسم غلط است، حالا چه خرم آباد باشد چه تهران، بعضی از استانها یک کسی مرد تا چهل روز می‏آیند می‏گویند تسلیت عرض می‏کنم، بابا من دو تا داغ دیدم، یک داغ پدرم را دیدم، یک داغ طلبکارها را، اصلاً حدیث داریم کسی مرد نروید خانه‏اش غذا بخورید این داغ دیده است، غذا پخته برایش بیاورید، ما هر کس که مرد تا چهل روز رویش می‏افتیم، اگر هم ارث گیرش نیاید باید قرض کند شام بدهد، این کارها غلط است آقا، اینها حرام است، اذیت کردن و در محاصره گذاشتن و «المأخوذ حیائهم» توی رودرباستی گیر کردن مشکل است، شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است یک جمله از آقا برایتان بگویم، چه کسی را از دست دادیم، یک صلوات بفرستید (اللهم صل علی محمد و آل محمد) آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جنگ احد دهها جای بدنش جراحت داشت، پیغمبر آمد دیدنش، دید عجب، امیرالمؤمنین (علیه السلام) «مثل المغضه» مثل یک تیکه گوشت افتاده، پیغمبر تا دیدش گریه کرد، گفت خدایا کسی که این رقم بدنش سوراخ سوراخ بشود، سزاوار است که خدا همه لطفها را در حقش انجام بدهد، امیرالمؤمنین هم گریه کرد، «فبکاء و بکاء» علی گریه کرد و رسول اللّه گریه کرد، گفتم پدرم و مادرم قربانت بشوند، «کیف حرمت‏الشهادة» چرا من در احد شهید نشدم، این همه بدنم، شصت، هفتاد جای بدنم سوراخ است، چرا من شهید نشدم، پیغمبر فرمود «انما من ورائک انشاءاللّه»، خدا برای تو شهادت را نوشته عجله نکن، بدنش سوراخ سوراخ بود، گریه می‏کرد که چرا شهید نشدم، کی بود امیرالمؤمنین (علیه السلام). امیرالمؤمنین اگر به یکی از این نامه هایش که من فتوکپی کرده‏ام آورده‏ام، به یکی از این نامه هایش اگر عمل می‏شد تمام این موجهایی که الان هست، موج‌ها از بین می‏رفت، ما الان یک موج‌هایی داریم توی مملکتمان، حالا می‏خواستم نامه را بگویم اشاره می‏کنند وقت تمام شد، خوب امیرالمؤمنین ضربت خورد «فزت وربّ الکعبة» بخدای کعبه رستگار شدم، در بستر افتاد. دسته دسته، مردم می‏آیند عیادت، خیلی امیرالمؤمنین سوخت، سخت‏ترین حالات امیرالمؤمنین (علیه السلام) ضربت خوردنش نبود، سخت‏ترین حالات امیرالمؤمنین این بود که توی خانه یک مرد شجاع و قوی بنشیند، زنش کتک بخورد، سخت‏ترین حالات امیرالمؤمنین این بود، سخت‏ترین حالات امیرالمؤمنین این بود که فرمود بیست و پنج سال نشستم مثل آدمی که تیغ توی چشمم است، استخوان توی گلویم است، امیرالمؤمنین سرش را توی چاه می‏کرد، حرف می‏زد، امیرالمؤمنین گاهی توی سخنرانی‏ها به خودش سیلی می‏زد، «فضرب علی خده»، می‏زد توی گوشش می‏گفت خدا مرا از دست شما بگیرد، یک کسی که لیاقت دارید بهتان بدهد، شما لایق من نبودید، حق شما معاویه بود، حق شما افراد دیگر بود. سوخت امیرالمؤمنین و لذا وقتی ضربت خورد فرمود راحت شدم، وصیتش: به ایتام برسید، حقوق زنها را نادیده نگیرید، حق زنها محفوظ بماند، کشاورزها در محضر شما اذیت نشوند، حق کشاورزها را بدهید، حق خانمها را بدهید، حق یتیمها رابدهید، شما را بخدا، شما را بخدا به قرآن توجه کنید، نگذارید قرآن متروک و مهجور بماند.

حضور امیرالمؤمنین در مسجد تا آخرین لحظات عمر

امیرالمؤمنین می‏توانست مسجد نرود، رفت مسجد تا یک پیام بدهد، پیامش این بود حتی اگر سرم برود دست از مسجد نمی‏کشم، مساجد ما خلوت است، یک خورده هوا داغ بشود، خنک بشود، باران بیاید دیگر مسجد نمی‏رویم، یکخورده راه دور باشد مسجد نمی‏رویم، فرمود سرم برود دست از مسجد نمی‏کشم، امام حسین (علیه السلام) سر نیزه قرآن خواند پیام دارد یعنی اگر سرم از تنم جدا بشود، سرم از قرآن جدا نمی‏شود، زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) شفاعت امیرالمؤمنین، نامگذاری بچه‏ها بنام علی بن ابیطالب و از همه مهمتر همان جمله‏ای که گفتم، حق اهل بیت را دادن، خدایا! آن به آن، بر عذاب کسی که علی را شهید کرد بیافزای (الهی آمین).
آن به آن، بر گروهی که علی بن ابیطالب را سوزاندند با علم و عمد و آگاهی، حالا بعضی‏ها ناآگاهانه‏اند طوری نیست، اما اونی که با علم و عمد پیغمیر و اهل بیتش را سوزاند، آن به آن بر عذابشان بیافزای (الهی آمین)
کسانی که در طول تاریخ برای پیغمبر و اهل بیتش اطاعت و حمایت داشته، جشنها و عزاداریها به پا کرده‏اند و الان نیستند، از دنیا رفته‏اند، همه را با امیرالمؤمنین محشور بفرما (الهی آمین)
آنچه شب قدر برای بندگان خوبت مقدر می‏کنی همه آنها را به آبروی امیرالمؤمنین برای همه ما مقدر بفرما (الهی آمین)
در سایه فرزندش مهدی، کشور و دولت و امت و ناموس و نسل و عقاید و افکار و انقلاب و مرز ما را حفظ بفرما (الهی آمین)
دعاهای ما را مستجاب بفرما (الهی آمین)
نسل ما را علوی قرار بده (الهی آمین)
کسانی که با تفکر علوی مخالفند و کسانی که با خط اهل بیت مخالفند با اسلام مخالفند، با جمهوری اسلامی مخالفند، اگر قابل هدایتند، هدایت و اگر طراحی می‏کنند برای هر رقم ضربه زدند به جمهوری اسلامی طرح‌هایشان را نقش بر آب، طراحان نااهلشان را نابود بفرما (الهی آمین).
«والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 65
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست