نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 64
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بینندگان عزیز بحث را شب نوزدهم میبینند، شب ضربت خوردن حضرت علی (علیه السلام) که تا ضربت خورد فرمود: «فزت برب الکعبه»، در سالهای قبل من این کلمه را گفتم، که «فزت»، فوز یعنی رستگاری، قرآن به هیجده کمال میگوید: «فوز»، «ذلک الفوز»«اولئک هم الفائزون»، فوز و فائز به هیجده گروه میگویند. «العابدون»، «الحامدون»، قرآن تعریف یک گروههایی را میکند میگوید اینها فائزند. «رضی اللّه عنه و رضوا عنه» خدا از اینها راضی است، و اینها از خدا راضیند، «ذلک الفوز»، به هیجده کمال خداوند توی قرآن فرموده رستگاری، و امیرالمؤمنین تا ضربت خورد، میگوید: «فزت» یعنی از تمام این هیجده پله ترقی، چی؟ بالا رفتهام، یعنی به آخرین درجه رسیدهام، منتظر بود امیرالمؤمنین (علیه السلام) دهها سال است منتظر شهادت است، موضوع بحثمان رابطه ما با امامت بود، حالا، حضرت علی (علیه السلام) را، رابطه ما توی امسال ماه رمضان که سیره را میگفتیم، به اینجا رسیدیم، سیره پیغمبر را گوشهاش را گفتیم: سیره حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) سیره امیرالمؤمنین (علیه السلام)، تا به اینجا رسیدیم که رابطه ما با پیغمبر و اهل بیتش چی است؟
وظایف چهارگانه در برابر پیامبر و اهل بیت
گفتیم چهار رقم رابطه داریم، رابطه نظری و معرفتی، شناخت خودشان را، کمالات و فضائلشان را بشناسیم، این رابطه شناخت است، رابطه حمایت است که بعد از این که آدم شناخت حمایت کند وگرنه معاویه هم علی را میشناخت ولی حمایت نکرد، حمایت کنیم، سه، رابطه عاطفی، همین لباسهای مشکی، همین رفتن به مساجد، نام علی را روی بچهها گذاشتن، جشنها، سوگواریها، اشکها برای مظلومیت، اینها رابطه عاطفی است.
خمس، حقّ پیامبر و اهل بیت است
یک رابطه هم داریم، رابطه پولی، که بالاخره که ما پیغمبر را دوستش داریم حق پیغمبر را هم بدهم، قرآن میفرماید: «واعلموا انما غنمتم من شیء»، هر چیزی را که به عنوان غنیمت و سودی گیرت آمد، «فأنّ لِلَّهِ خُمُسَه و لرَّسولِ ولِذی القربی» بابا یک پنجمش مال خداست، مال پیغمبر است، مال لذی القربی است و امام رضا (علیه السلام) گله کرد از افرادی که وفادار نیستند، در اسم میگویند ما عاشق اهل بیتیم اما حق اهل بیت را نمیدهند، رو مسئله چند دقیقهای صحبت کنم بعد هم راجع به حضرت امیر (علیه السلام) چند دقیقهای صحبت کنم، قرآن، روایت داریم، «لقد یسّر اللّه علی المؤمنین ارزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربهم و احدا، واکلوا اَربَع حلالاً» خداوند کار را آسان گرفته، گفته زندگیت که خمس ندارد، خانه و ماشین و تلفن و یخچال و زندگیت که خمس ندارد، از سودی که داری، نه از سرمایهای که داری، از سود سرمایه، پنج تومان یک تومانش را بده برای خدا و پیغمبر و رسول، و این آسان است. و اگر کسی ندهد خیلی مسئله حاد میشود، عادی اش به این صورت است که امام کاظم (علیه السلام)، خمس ندادن را کنار شرک و آدمکشی را از گناهان کبیره شمرده فرموده «اکبر الکبائر» بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و قتل و مال یتیم خوردن است بعد امام میفرماید خوردن مال یتیم یعنی خوردن خمس و ندادن خمس به اهلش، بزرگترین گناهان کبیره آدم کشی است. خوردن مال یتیم است، بعد میفرماید که خوردن خمس هم مثل خوردن مال یتیم از گناهان کبیره است ما که اهل بیت را شناختیم باید یک رابطه علمی، معنوی، مادی هم داشته باشیم، همه رابطه هایش نسبتاً توی جامعه ما پررنگ است، رابطه خمسش کم رنگ است، هستند، زیاد افرادی هستند که آدمهای خیلی خوبی اند، عاشق امیرالمؤمنیند، عاشق امام زمانند، ولی توی مسئله خمس چرخ ماشینشان توی جوب افتاده است، حدیثی داریم «هلک الناس فی بطونهم و فروجهم» مردم دارند هلاک میشوند در غذاهایی که میخورند و در ازدواجهایی که دارند، چرا، غذا و ازدواجشان مگر چهاش است؟ میفرماید: «لانّهم لم یُؤَدّوا اِلَینا حقنا» حق ما و خمس را نمیدهند، «من استعمل منها شیئا» حدیث داریم اگر خمسی را حلال بشمرد و بگوید، برو بابا، «فأنَّما یأکلُ یزّان» اون سهم ما که میخورد انگار که آتش خورده، این همان است که قرآن میفرماید که، خوردن مال یتیم مثل خوردن آتش است، حدیث داریم «وَلْیؤدِّ حَقَّ اللّه» حق خدا را بدهید، بهرحال این سودی که پیدا کردی بخشی اش از خداست، اون کشاورزی که گندم کشت میکند، بالاخره درست است که بذرش از اون است آبیاری اش از اون است، ولی آب از خداست، باران از خداست، هوا از خداست، خورشید از خداست، خورشید و باران هم در این گندم سهم داشتهاند، میفرماید حق خدا را بدهید، اگر کسی حق خدا را ندهد «فإن لم یفعل» اگر کسی حق خدا را ندهد، «فاللّه و رسوله و نحن براءٌ منه»، خدا و پیغمبر و ما اهل بیت، از او بری هستیم، چرا یک کاری بکنیم آقا امیرالمؤمنینی که به عشقش میسوزیم، امام حسینی که به عشقش میسوزیم، حالا میگویی این خمس چی است؟ میگویی به کی داده میشود مگر وجدان نمیگوید که، وجدان هر، ولو مسلمان نباشد، انسان حتی اگر مسلمان نباشد وجدانش نباید اجازه بدهد که خودش شکمش سیر باشد، همسایههایش و دوستانش فقیر باشند، خوب صد تومان هشتاد تومانش مال خودت، بیست تومانش را برای این مسائل باید داد، چرا باید مردم ما بلد نباشند قرآن بخوانند.
مصرف خمس در راه ترویج دین
خمس و سهم امام خرج تبلیغ دین میشود، قرآن یاد میگیرند، حدیث یاد میگیرند اگر یک کسی به اسلام حمله کرد، اشکال کرد، پاسخ به سؤالات میدهند، اگر ما قوای نظامی میخواهیم نیروهای مسلح میخواهیم که مرز را حفظ کند، مرز فکری را هم باید یک گروهی حفظ کنند، حفظ مرز فکری کمتر از حفظ مرز آب و خاکی نیست، چقدر بودجه میگذاریم برای این که مرز آب و خاک حفظ بشود؟ لب مرزها نیروهای مسلح هستند همینطور که حفظ مرز خاکی مهم است، حفظ مرز دینی هم مهم است، اگر یک کسی یک اشکالی کرد، یک شبههای کرد باید یک گروهی باشند، مثل یک جایی که آتش گرفت باید آتشنشانی باشد، مریض شدند باید پزشک باشد، اگر یک وقت اشکالی شد باید یک جمعی اسلام شناس بتوانند دفاع کنند و این اسلام شناس و این حوزهها از همین خمس تامین میشود، «لا یُعذر عبدٌ اشتری من الخمس شیئا، ان یقول ربّه، اشتریته بمالی» اگر کسی با مال خمس نداده چیزی بخرد معذور نیست. اگر انسان قبل از پرداخت خمس کنیزی بخرد حق تصرف ندارد، تا مقدار خمس را با فقیه جامعالشرایط مصالحه نکند تصرف در مال خمس نداده جایز نیست. خود پیغمبر اسلام افرادی را نماینده میکردند برای گرفتن خمس که اینها اسامی افراد و مناطق در کتابها آمده که اینجا حالا شب نوزدهم نمیخواهم من شما را مطلع کنم، امامان ما در بلخ، بخارا، ری، قم، نیشابور، شیراز، همدان، خراسان،ساوه، قزوین، اهواز، عراق، یمن، موصل، بغداد، در همه این جاها امامان ما نماینده داشتند، برای این که خمس را جمع میکردند و برای آقا میفرستادند و آقا مکتب را، با همین حفظ کرد، امام رضا (علیه السلام) فرمود «الخمس عوننا علی دیننا» خمس پشتوانه اقتصادی مکتب ماست، منتهی یک وسوسه هایی هست که این وسوسهها نمیگذارد، یکی از این وسوسهها میگوید که، چون بهر حال شیطان وسوسه میکند، چهار رقم هم وسوسه توی قرآن است، انبیاء را از دور وسوسه میکند، نمیتواند، شیطان نمیتواند برود پهلوی انبیاء، ولی از دور سنگ را میاندازد، «فوسوس الیه الشیطان» «الی» یعنی بسوی، شیطان، اولیاء خدا را بسویشان پرتاب میکند، مؤمنین را میرود بغلشان، هلشان میدهد، «مسَّهم طائفٌ»، «مسّ» یعنی تماس میگیرد، افرادی که گناهکار هم هستند گاهی شیطان میرود توی روحشان، «یوسوس فی»، «فی» یعنی در، میرود از، یک عدهای که خیلی بد شدهاند اصلاً «فهو له قرین»، اصلاً شیطان توی روحشان میآید دیگر بیرون نمیآید، یعنی اصلاً فکرش شیطانی است، چشمش، زبانش، اصلاً وجودش میشود شیطان، «شیطان الانس و الجن»، ما چهار رقم وسوسه داریم، اولیاء خدا را از دور سنگ میپراند، مؤمنین را میرود هلشان میدهد، افرادی که گاهی گناه میکنند شیطان در روحشان میرود، افرادی که خیلی فاسد شدهاند وقتی شیطان رفت دیگر بیرون نمیآید «فهو له قرین»، یعنی چهار تا تعبیر است توی قرآن، «وسوس الیه» «مسّهم» «فی صدور الناس» «فهو له قرین»، شیطان وقتی آدم میخواهد خمس بدهد میآید وسوسه میکند، حالا وسوسهها چی چی است، یکی میآید میگوید بابا، امروز خمس دادی فردا بی پول میشویها، یک مقداری روی این صحبت کنیم، صلواتی هم بفرستید (اللّهم صل علی محمد و آل محمد) رابطه مالی با اهل بیت پیامبر، مسئله خمس.
خداوند خمس و زکات را جبران می کند
وسوسهها، وسوسه هایی برای پرداخت خمس، یک، یک وسوسه میگوید کم میشود، اگر خمس بدهی کم میشود، قرآن میگوید نه کم نمیشود، «فهو یخلفه»، تو اگر در راه خدا چیزی بدهی خدا جبران میکند، جایش را پر می کند، خلاص، «الشیطان یعدکم الفقر»، شیطان است که میگوید اگر خمس بدهی، زکات بدهی، صدقه بدهی، بهر حال یک کسی میخواهد یک خورده پولش را از بانک بکشد بیرون چهار تا دختر را جهازبه بدهد چهار تا جوان داماد کند، شغلی، درمانگاهی، مدرسهای، هر کار خیری خواسته باشد بکند، شیطان میگوید کم میشود، قرآن میگوید آن که میگوید کم میشود شیطان است، «الشیطان یعدکم الفقر»، ولی آیه دیگری داریم در جای دیگری میگوید «و هو یخلفه» بده، نترس، جایش را پر میکنم، از همه گذشته میگوید آن که پهلویت است از بین میرود، «ما عندکم یَنفَد» چیزی که پهلویت است خواهد پرید، حدیثش را یادتان نرود، گفتم که، امام کاظم (علیه السلام) فرمود، پول حق را اگر ندهی خدا یک برنامهای را برایت پیش میآورد که دو برابرش را در راه باطل خرج کنی، «والباقیات الصالحات» خیر، از همه گذشته مگر ما ایمان به قیامت نداریم؟ گیرم از دنیا کم شود، اگر از دنیا کم شود به آخرت، شما پول را دیگر توی بانک میگذارید از جیبت کم میشود اما به سپرده بانکت، اضافه میشود، مگر ما ایمان به قیامت نداریم؟ قرآن میگوید: «واللّه واسعٌ علیم» خدا وسعت میدهد «واللّه واسع»، خدا وسعت میدهد قرآن میگوید: «والباقیات الصالحات»، اگر یک چیزی باقی بماند اون، «والباقیات الصالحات»، اون خیر است، قرآن میفرماید: «ما عندکم ینفد و ما عنداللّه باق»، هرچه نزد خداست باقی است تو فکر نکن از بین میرود، امام رضا (علیه السلام) فرمود خمس کلید رزق است.
وسوسه های شیطان برای پرداختن خمس
پس وسوسه اول میگوید کم میشود، که اینها جوابش است این جواب، وسوسه دوم، صلواتی بفرستید، (اللّهم صل علی محمد و آل محمد) وسوسه دوم، میفرماید که حالا زود است، تو حالا تازه جوانی، زود است حالا باشد بعد، حالا زود است، افرادی میخواهند مثلاً ببینند سرمایهشان چقدر است خمس بدهند، میگوید بابا حالا جوانی، حالا اول کارت است، تازه استخدام شدهای، هنوز خانه و زندگیت درست نشده، اوهو، او، اینقدر آدمهایی هستند وضعشان خوب است آنها بروند بدهند، حالا تو اول زندگیت است، اینها وسوسههای شیطان است قرآن یک آیه دارد که روز قیامت، افرادی به افرادی میگویند «انظرونا نقطبس من النورکم» بابا ما اینجا گرفتاریم، شما اهل نجاتید، شما که رو سفیدید رو برگردانید ما از نور شما استفاده کنیم، «قیل ارجعوا و رائکم فلتمسوا نورا»، میگویند برگردید از دنیا نور بیاورید، عربیهایی که میخوانم قرآن است، میگویند «الم نکم معکم» ما توی یک شهر و مزرعه و کارخانه و اداره و وزارتخانه نبودیم، خوب با هم بودیم، حالا من گیر کردهام، کمکم کن، میگوید چرا با هم بودیم، میگفتی حالا زود است، «فتنةٌ انفسکم و تربستم تربستم، فتنةٌ انفسکم» یعنی گول خوردید، بعد میگوید: «تربستم»، هی گفتند حالا زود است دختر را شوهر بده، حالا زود است، حالا ببینم بلکه داماد بهتری پیدا شد، ازدواج کن، حالا ببینم چی است، هی حالا، حالا کردی تا دختره و پسره از دستت رفت، چهارده مرتبه توی قرآن کلمه «بغتتاً» داریم، یعنی یک دفعه، کجا حالا زود است، پس در مقابل حالا زود است قرآن میگوید «تربستم»، «تربس» یعنی حالا زود است، حالا مِنّ مِنّ کردن، یکی دیگر، سوم، وسوسه میکند زحمت من زحمت از من بوده است، چرا به دیگران بدهم، گاهی هم جسارت میکنند، میگویند بدهیم به مفتخورها اول آنها که مفت خورند، به نظر شما، خیلیها مخشان از تو بهتر میکشد، حالا گناه کرده است مثلاً رفته، قرآن میگوید خیلی از تو بهتر است، منتهی «احضروا فی سبیل اللّه»، رفته یک کار خدایی بکند درآمدش کم شده است، شما فکر میکنید که انقلابیونی که توی زندان بودند زمان شاه، آن انقلابیون اگر دست به تجارت میکشیدند کم درآمد داشتند؟ بابا تو رفتهای توی بازار پول پیدا کردهای، اون رفته یک حرف حقی زنده، زندان است، «احصروا»، زندان است، «فی سبیل اللّه»، نه که مخش کمتر از تو میکشد، نه استعدادش از تو کمتر است، نه توان بدنی اش از تو کمتر است، نه عملش از تو کمتر است، شاید همه چیزش از تو بهتر باشد، منتهی تو رفتهای سراغ پول، اون رفته سراغ هدف حالا میگوید همدیگر را کمک کنید، او کمک فکری به تو بکند، تو کمک مالی به او کن، مفت خور، توفیق است، بعد هم قارون مگر نگفت «انما اوتیته علی علم عندی» من اینها را روی علمم پیدا کردهام، قرآن میگوید، آنها که به خودشان و به بازویشان مینازند و هی فکر میکنند زحمت از اون است باید حساب کنند خیلیها از تو بیشتر زحمت کشیدهاند و به یک همچنین سودی، بگویید و به همچنین سودی نرسیدهاند، این طور نیست که زحمت کشیدهای، خدا خواسته داده، فردا هم از تو میگیرد.
کارهای خیر، جای خمس را نمی گیرد
مسئله دیگر این که، میگوید من کارهای خیر زیاد کردهام، دیگر خمس لازم نیست، من بجای خمس خدمات دیگری انجام دادهام، این هم یک وسوسه، من جزء خیّرین مدرسه سازم، من جزء خیّرینی هستم که مسجد ساختهام، حسینیه ساختهام، رئیس هیأتم، درمانگاه ساختهام فلان جا را آسفالت کردهام، فلان جا، فلان جا، فلان جا، خداوند انشاءاللّه به همه خیّرین پاداش خیر بدهد اما یک چیزی به شما بگویم، اگر اونی که خدا گفت انجام ندهید کارهای خیرتان هم گیر دارد، مثل یک کسی که جُنُب است، بهش میگویند برو غسل کن، بگوید من صبح توی اقیانوس اطلس شیرجه رفتهام، اون شیرجه کار یک غسل را نمیکند، اگر توی همه دریاها هم تاب بخوری، تا قصد غسل نکنید، باز پاک نشدهاید. شما آنجا که اسم امام زمان را بردهاند اگر پا شدید به آن پا شدن برای امام زمان حساب میشود، صد بار هم اگر برای حال آمدن زانویت پا شوی و بنشینی بخاطر ورزش پا شوی و بنشینی، اینها پای حساب امام زمان نوشته نمیشود، بنابراین نباید گفت من کار خیر کردهام. آنی که خدا گفته، شما نماز صبح نخوان، شیطان بهش گفتند سجده کن، گفت خدایا این سجده را از ما بردار من تا دلت بخواهد عبادت میکنم، خدا گفت من عبادت نمیخواهم من عبودیت میخواهم، میدانید فرق بین عبادت و عبودیت چی است؟ عبادت آنی است که ما میخواهیم، عبودیت اونی است که خدا میخواهد. گاهی به یک کسی میگویند روزه ات را بخور، میگوید دلم نمیچسبد، پس دلت است یا خدا، اگر وظیفه شما خوردن روزه است، روزه گرفتن گناه است ما باید عبد خدا باشیم، گفته است بخور، چشم میخورم، بابا روزه بگیری در شیری که به بچه ات میدهی اثر میگذارد، در مریضی اثر میگذارد، اگر وظیفه شما خوردن باشد، اصلاً روزه گرفتن شما اِبا دارد، ما نباید بگوییم نه من باید امسال روزه بگیرم، این بایدها چی است؟ من امشب باید نخوابم تا صبح خوب نخوابی نماز صبحت قضا میشود، اجمالاً باید مواظب باشیم آنی که خودمان دلمان میخواهد، اگر دلمان باشد، خدای ناکرده گیر است، ما اگر خمس ندهیم، یعنی یک میلیون خمس بدهیم اهل بهشتیم، یک میلیون خمس ندهیم، صد میلیون وقف کنیم، باز هم اهل جهنمیم، مثل کسی که نماز صبحش را نخواند اما بعد از آفتاب تا شام نماز بخواند، خدا اونی که میخواهد، خدا اونی که میخواهد، نباید گفت کار، کارهای دیگر خیر است، دستتان درد نکند، من نمیخواهم مایوس کنم، ولی نکند بخاطر اون کارهای خیر، کار واجب را انجام ندهیم، مثل یک آدمی که توی خیابان راه میرود لباسی که واجب است بپوشد مثلاً پیراهن و شلوار، نپوشیده اما دور گردنش را بیست رقم شال گردن پیچیده، ولی شلوار پایش نیست، خوب، این را میگیرندش توی خیابان، بگوید آقا من عوض شلوار، بابا، لباس خودش را باید بپوشی، این که یک لباسی را جای لباسی، قبول نیست، گاهی خدا یک چیزی را میخواهد، شما عمامه مرا بردار، هفتصد و پنجاه تا کراوات به ما بده خوب من قبول نمیکنم، اونی که خودش میخواهد، اونی که او دستور داده، به دکترها بگو عوض این قرصه، سی تا قرص دیگر میخورم، بیرونت میکند از مطب، میگوید اگر آمدی پهلوی من اون نسخه را باید عمل کنی، کسی نگوید من بجای کار خیر، کار دیگری کردهام، باید واجبات را انجام بدهی، افرادی آمدهاند پهلوی من کار خیر انجام بدهند، گفتم آقا خمس دادهای یا نه، گفته نه، گفتم اول خمس را بده، گفته آقا آمدهام تمام مالم را وقف کنم، گفتم آقا، نمیخواهد آقا، همه مالت را هم وقف کنیگیری، اما یک پنجم مالت را بدهی، همهاش مال خودت باشد راحتی، خوب حالا این مقدار بس است، باقیش باشد برای بعد، وسوسههای دیگر هم هست که انشاءاللّه وقتهای دیگر هم خواهم گفت، گاهی هم میگویند که آقا ما خمسمان را بدهیم به کی؟ فلان آقا وضعش از ما بهتر است، اول اینکه خمست را بده به یک آقایی که قبولش داری، اگر یک کسی را میبینی وضعش خوب است، دلت نمیچسبد برو بده به مرجعی که، البته همه مراجع زاهدند، زندگیشان، از همه گذشته وضعش خوب است، ممکن است وضعش خوب باشد، از خمس نباشد، ممکن است از یک راه دیگر، پسرش، دامادش، نمیدانم شغلی دارد، ارثی دارد، ما وظیفه مان است به وظیفه مان عمل کنیم، شما اگر گفتند برو دکتر، برو بابا، دکتره خودش هم عینکی است، بله ممکن است خودش هم عینکی باشد اما باز در عین حال شما وظیفه داری پهلوی همین دکتر بروی، اگر یک مکانیکی، ما بهرحال، باید شرط مرجعیت یکی این است که هوی و هوس نداشته باشد، یکی این است که دنیاگرا نباشد، مخافاً لهوی باشد، حتی دارد میگوید عالمی را دیدید که گردش مادی اش زیاد است، یعنی عالمی دیدید دنیا طلب میگوید ازش دور شوید، ما که نمیگوییم خمس را بده به اونی که ما میگوییم، میگوییم اون کسی که خودت قبولش داری، انتخاب کن، همان آیةاللّه العظمی، زاهد، ملای، همه کمالاتش را اول برو تحقیق کن ولی خمست را بده، منتهی به اونی که خیلی بهش معتقدی بده، به مرجع تقلیدت بده، گاهی هم میگویند ما هنوز بچهمان را عروس نکردهایم، پسرمان را داماد نکردهایم، ماشین نداریم، شغلمان چی است، بله، واقعاً اگر کسی این مشکل را دارد خمس نباید بدهد، اگر کسی، منتهی نه این که این را بهانه کند، گاهی وقتها آدم پسر و اینهایش را بهانه میکند، بهانه نباشد، اگر واقعاً کسی درآمد دارد میخواهد دخترش را عروس کند خمس نمیخواهد، میخواهد پسرش را داماد کند، میخواهد سفری برود، مکهای، عمرهای، هدیهای، منتهی ریخت و پاش نباشد، در حد عادی، اگر زندگی کنید و بتوانید ذخیره نکنید دیگر خمس هم ندارید اسلام خیلی آسان گرفته، بهرحال باید مواظب باشیم، یک بحث دیگر هم هست که انشاءاللّه این را بعداً خواهم گفت، حالا میگویند ما مالیات میدهیم آدمی که مالیات میدهد برای چی خمس بدهد، این را باشد جلسه بعد، شب نوزدهم ماه رمضان بحث را گوش میدهیم، برادرها و خواهرها یک نگاهی بکنید، اگر بچه تان را دوست دارید لقمه حرام به بچه تان ندهید، اگر بچه تان را دوست دارید، که دوست دارید، سعی کنید لقمه حرام ندهید، خوشم آمد از این معمار، یک معمار را میبردندش خانه یک نفر را قیمت کند، توی راه بهش گفتند این خانهای را که قیمت میکنی خانه خانواده شهید است، یعنی چه، ایستاد و گفت فهمیدی چی گفتی، گفت نه، گفت خانواده شهید است یعنی من یک خورده گرانتر قیمت کنم یعنی از مردم پول مفت بگیرم و بجای اینکه پدره در جبهه شهید شده، من لقمه حرام بدهم به بچههای شهید، این خدمت نیست، حالا که خانواده شهید است نباید بگویی حالا خانواده شهید است و من و من، خیلی خوب حالا خانواده شهید است رحمش کن، یک خورده گرانتر قیمت کن، شما هرکس را دوستش داری که از همه بیشتر آدم بچهاش را دوست دارد، اگر بچهاش را دوست داریم، که دوست داریم سعی کنیم لقمه خمس نداده به بچهمان ندهیم، خدا جبران میکند و ماه رمضان هم وقت این کارها است، امیرالمؤمنین (علیه السلام) هر چیزی را داشت، داد، با بازوی خودش هزار تا برده آزاد کرد، دهها هزار متر مزرعه درست کرد، این همه چاه درست کرد، هر چی داشتند دادند، فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) پیراهنش را شب عروسی داد، امام حسن(علیه السلام) سه مرتبه همه اموالش را داد، آخه آنها، این رقم، اهل بیت ما که گفتیم، آن وقت، آنها این همه ایثار میکردند شما هم یک صد تومان بیست تومانش، را مشکلی، پیراهن سیاه میپوشیم، گریه هم میکنیم اما در کمک مالی گیریم، و قرآن میگوید ایمان دارید، با پیغمبر جبهه رفتهاید، توی جبهه پیروز شدهاید، خمس بدهید، «ان کنتم آمنتم، ان کنتم آمنتم» یعنی شرط ایمان دادن خمس است، حتی اگر پهلوی پیغمبر جبهه هم بروی، بدنت نمیدانم، سوراخ سوراخ شود، پیروز هم بشوی، غنیمت هم بگیری، اگر خمس ندادی در ایمانت شک دارد قرآن، چون قرآن میگوید: «ان کنتم امنتم» آیه خمس «ان کنتم آمنتم» دارد، یعنی خمس شرط ایمان است، یک دعا کنم یک خورده از امیرالمؤمنین بگویم، خدایا، به آبروی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، روح بزرگ، معرفت، عشق، سخاوت، ایثاری به ما بده که مالمان پاک، فکرمان پاک باشد انشاءاللّه (الهی آمین) و اما شب نوزدهم، اولین شب قدر است، شبی است که برنامه یک سال تنظیم میشود دعاهایی داریم یکی از دعاها این است، میگوید: «اللهم العن قتلت الامیرالمؤمنین»، شب نوزدهم، نمیگوید: «اللهم العن قاتلی العلی»، نگفته «اللهم لعن قاتل العلی»، نمیگوید خدایا ابن ملجم را لعنت کن، میگوید خدایا گروهی که علی را کشتند لعنت کن، ببینم حضرت علی (علیه السلام) را گروه نکشت، یکی کشت، چرا در دعا گفتهاند بگو خدایا گروهی که علی را کشتهاند لعنت کن باید بگوییم خدایا ابن ملجم را لعنت کن، میگوید نه ابن ملجم را نگو بگو «قَتَلَ»، «قَتَلَ» جمع قاتل است، میدانی چرا، برای این که هرکس یک گناهی توی کشور بکند، باقی هم راضی باشند به گناه او، آنها هم در آن گناه شریکند، هر کس که به کار ابن ملجم راضی بود، آنها هم شریکند، باید مواظب باشیم گناهی میشود ما لااقل راضی به گناه دیگران نباشیم، خیلیها خودشان گناه نمیکنند، اما راضیند.
امام علی (علیه السلام)، شهید شب قدر
قرآن یک آیه داریم میگوید «عقروا» یعنی شتر صالح را کشتند، با این که یکی کشت، اما قرآن نمیگوید: «عَقَرَ» میگوید: «عقروا»، همه کشتند، امام میفرماید: چون یکی کشت باقی هم راضی بودند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) میآید مسجد کوفه، میدانست شهید میشود؟ بله، پس چرا رفت مسجد، کسی که میداند شهید میشود نباید برود مسجد، این دانشها را امامها میدانند، اما امامها از این علم غیبشان حق استفاده شخصی ندارند، دیدید روی ماشینهای دولت نوشته استفادههای اختصاصی ممنوع، یعنی استاندار اگر پانصد تا هم ماشین دارد حق ندارد با این ماشینها اثاثیه خانهاش را ببرد، استفاده اختصاصی ممنوع، امام سه تا چیز دارد، معجزه دارد ولی حق ندارد استفاده اختصاصی کند، علم غیب دارد حق ندارد استفاده اختصاصی، اگر استفاده اختصاصی کنند دیگر برای ما امام نیستند، امام دعایش مستجاب میشود اما حق ندارد استفاده اختصاصی کند، چون اگر امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا استفاده اختصاصی کند بگوید خدایا از زمین آب بجوشد ما تشنگی گیر نکنیم، اگر امام حسین (علیه السلام) با نفرین یزیدها را نابود کند دیگر نمیتواند به ما بگوید بروید جبهه، میگوییم چطور ما برویم شمشیر بخوریم، خودت حاضر نشدی شمشیر بخوری، خودت نفرین کردی، باید امامان ما در همه غمها و غصهها شریک باشند تا برای ما الگوی عملی باشند، اگر مشکلات شخصیشان را استفاده شخصی کنند، با دعا و معجزه و علم غیب مشکلات شخصی شان را حل کنند دیگر برای ما الگوی عملی نیستند، گرفتید چی میگویم؟ پلیس باتوم دارد، اسلحه دارد، کلت هم دارد، اما اگر توی خانه و خیابان با کسی دعوایش شد حق ندارد کلت بکشد، کلت دارد، اما حق ندارد، اجازه زدنش با فرماندهی است نباید بگوید حالا که کلت دارم استفاده کنم، کلت داری، باتوم داری، مسلسل داری، اما حق استفاده نداری استاندار پانصد تا ماشین دارد اما حق استفاده ندارد، امام و پیغمبر هم معجزه دارند، دعای مستجاب هم دارند، علم غیب هم دارند اما حق استفاده اختصاصی ندارند، چون اگر استفاده اختصاصی کنند دیگر برای ما الگو نیستند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفت مسجد کوفه، مسجد کوفه خاطراتی دارد، یکی از خاطرات مسجد کوفه مناجاتی است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگوید، مناجاتی است همهاش قرآن است، بخش اولش مناجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) «اللهم انی اسئلک الامان یوم لا ینفع مالٌ و لا بنون» خدایا از تو امان میخواهم روزی که نه بچه به درد میخورد و نه همسر و نه مال «الا من اتی اللّه بقلب سلیم» فقط قلب سالم، قلبی که تویش شرک نباشد، تکبر و ریا توش نباشد، روز قیامت قلب سلیم بدرد میخورد، هیچ چیزی بدرد نمیخورد: «اللهم انی اسئلک الامان یوم یفر الظالم علی یدیک» خدایا به تو از تو امان میخواهم روزیکه ظالم دو تا دستش را گاز میگیرد میگوید کاش با فلانی رفیق نمیشدم، همهاش آیه قرآن است، یک «اللهم» اش مال حضرت علی است باقی اشت آیه قرآن است، «اللهم انی اسئلک الامان» مال حضرت علی است باقی اش آیه قرآن است، پناه خدایا به من پناه بده روزی که مجرم از قیافهاش پیداست و «یؤخذ بالنواصی و الاقدام»، روزیکه پدر بدرد بچهاش نمیخورد، روزی که ظالمین هرچی عذرخواهی میکنند دیگر فایدهای ندارد، روزی که هیچ کس بدرد هیچ کس نمیخورد روزی که انسان از برادر و پدر و مادر و همسر و بچه هایش فرار میکند، پناه میبرم به روزی که مجرم از خدا آرزو دارد مجرم میخواهد، میگوید خدایا بجای من بچهام را بگیر جهنم بیانداز، همسرم را بگیر جهنم بیانداز، داداشم را بگیر جهنم بیانداز، بستگانم را بگیر جهنم بیانداز همه مردم را جهنم بیانداز، ولی مرا نجات بده ولی فایده ندارد، آیات قرآن راجع به معاد است مختلف است در جاهای قرآن، امیرالمؤمنین (علیه السلام) آیات را مختلف برداشته بصورت یک مناجات، ما اصلش میتوانیم علی را بشناسیم؟ حضرت علی (علیه السلام) بعضی شبها هزار رکعت نماز میخواند، در کل عمر هفتاد سال ما یک رکعت نماز با توجه خواندهایم؟ شجاعت و سخاوت و شمشیرها و جبههها و همه کارهایش پیش کشمان، فقط در نماز علی، آیا ما شصت سالمان به اندازه یک دقیقه عمر حضرت علی (علیه السلام) هست؟ یعنی یک رکعت نماز با توجه در عمرمان توانستهایم بخوانیم؟ حیف که علی را نشناختند، البته علی خوشحال بود، علی خوشحال بود، شب قدر برویم مسجد از کردهها عذرخواهی کنیم، اگر مال حرامی هست از خودمان دور کنیم، اگر نسبت به کسی ظلم کردهایم عذرخواهی کنیم. خدایا! تو را به حق امیرالمؤمنین آن به آن بر کسانی که علی را سوزاندند، یک چیزی را برایتان بگویم، ولی میگویند وقت تمام شد حالا انشاءاللّه در جلسه بعد. خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد، آنچه شب قدر برای خوبها مقدر میکنی برای همه ما مقدر بفرما (الهی آمین) ایمان ما را به امیرالمؤمنین و ذریه طیبهاش، اطاعت ما را، عبادت ما را، تربیت بچههای ما را، کشور ما را، آنچه را به ما دادهای در پناه آقا امام زمان به آبروی امیرالمؤمنین حفظ بفرما (الهی آمین) ما را از محرومین شب قدر قرار مده (الهی آمین) کسانی که سالهای قبل شب قدر بودند و امسال نیستند، همه را با امیرالمؤمنین (علیه السلام) محشور بفرما (الهی آمین) نسل ما تا آخر تاریخ از بهترین یاران امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) قرار بده (الهی آمین) هرچی به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا (الهی آمین) طاغوتهای جهان را مثل طاغوت ایران در هم بشکن (الهی آمین) توطئهها خنثی و توطئه گران نااهل نابود بفرما (الهی آمین) همه مریضها را شفا بده (الهی آمین) به همه گرفتاریها رفع همه گرفتاریها را از همه گرفتاران بفرما (الهی آمین) قلب آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میزبان شب قدر که تمام فرشتهها نازل میشوند خدمت امام زمان میرسند خدایا به آبروی آن مهمانها و این میزبان قسمت میدهیم همه دعاها را در هر کجا هست مستجاب بفرما (الهی آمین). «والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 64