responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 706

موضوع: پاكي و پاكيزگي در اسلام

تاريخ پخش: 16/12/80

بسم الله الرّحمن الرّحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- پاكي و پاكيزگي در اسلام

بحث ما در اين جلسه درباره نظافت و پاكي است و چقدر اسلام درباره اين مسأله عنايت دارد. بعد به همين مناسبت برويم سراغ بعضي از دستورات اسلامي مثل وضو، غسل، تيمم و… پاكي ظاهري و باطني.
موضوع بحث پاكي و پاكيزگي در اسلام:
كلمه پاكي در عربي مي‌شود طهارت،… (أَزْواجٌ مُطَهَّرَة) (بقره /25) زن‌هاي دست نخورده. درباره آشاميدني‌هاي بهشتي مي‌فرمايد: (شَراباً طَهُوراً) (انسان /21) قرآن مي‌فرمايد كه: (ماءً طَهُوراً) (فرقان /48) درباره برخورد دختر و پسر مي‌فرمايد: حجاب داشته باشيد، با حجاب، (ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُم) (احزاب /53) اگر مي‌خواهيد روحتان پاك باشد چشم چراني نكنيد، برهنگي نباشد. راجع به حضرت مريم مي‌فرمايد: بانو و خانمي پاك، (وَ طَهَّرَك) (آل‌عمران /42). راجع به اهل بيت مي‌فرمايد: (وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) (احزاب /33) پس باران پاك، آسمان پاك،… خود خدا پاك است، در دعاي جوشن كبير داريم، «يا اطهر الطاهرين» پاك پاكان.
پاكي يك ارزش است. در فقه بيش از پنجاه تا كتاب است. اولين كتابي كه طلبه‌ها مي‌خوانند «كتاب الطهارة» در توضيح المسائل مراجع تقليد اولين صفحاتش بحث پاكي و مطهرات است.
حديث: نماز بي وضو نمي‌شود. نماز ميت هم كه وضو ندارد نماز نيست اسمش را مي‌گذارند نماز، چون نه ركوع دارد نه سجود دارد. «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ» (لايحضره‌‌الفقيه/ج1/ص33) حتي وسط نماز يادت آمد وضو نداري. نمازت را بشكن.
كليد بهشت نماز است و كليد نماز وضو است. يعني پاكي كليد كليدهاست. عنايتي كه اسلام به پاكي دارد. از جاهايي كه بايد دو مرتبه نماز را بخواند جايي است كه بفهمد نمازش را بدون وضو خوانده. «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَة» (من‌‌لايحضره‌‌الفقيه/ج1/ص279) خارج بوده، قبله نداشته. ركوع و سجود نداشته، يعني وضو مثل ركوع و سجود به آن عنايت شده اصلاً خدا پاك‌ها را دوست دارد: (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ) (بقره /222) آدم‌هاي پاك محبوب خدا هستند. اين غير از پاكي در مسأله زيبايي كه قرآن مي‌فرمايد: مسجد مي‌رويد بهترين لباس‌هايتان را بپوشيد، خودتان را آرايش كنيد. حالا اين پاكي دو شاخه دارد. ظاهري و باطني. پاكي دو رقم است. پاكي ظاهري و گاهي باطني.

2- پاكي ظاهري

پاكي ظاهري، قرآن مي‌فرمايد: (وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ) (مدثر /4) لباس هايت را تطهير كن. به پيامبر مي‌گويد. اين هم جزء اولين دستورات است. (قُمْ فَأَنْذِرْ) (مدثر /2) (وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ) (مدثر /3)، اگر «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ»، «قُمْ» همان روزهاي اول، روزهاي اول كه خدا به پيامبر حرف زد، سخنان اولش اين بود كه لباس‌هايت تميز باشد. به ما گفته‌اند رنگ لباس روشن باشد. سفيد باشد، كه تا چرك شد آدم بفهمد، برخلاف ما كه مي‌رويم لباس بخريم مي‌گوييم قهوه‌اي بخريم، سرمه‌اي، سياه بخريم كه هر چه چرك شد پيدا نباشد. اسلام مي‌گويد: سفيد باشد كه تا چرك شد بفهمي، ما مي‌گوييم لباس بخريم كه هرچه چرك شد نفهميم. پاكي به قدري ارزش دارد كه حتي اگر پيغمبر خدا و بزرگ‌ترين انبياء، پيامبر اولوا‌العزم، پيغمبر كه موسي نسل اوست، عيسي نسل اوست، پيامبر ما نسل اوست، حضرت ابراهيم خيلي پيامبر مهمي است، در عين حال مي‌گويد: بلند شو مسجد را تطهير كني. افرادي مي‌آيند مكه پاشو مسجدالحرام را پاك كن. يعني پاكي به قدري ارزش دارد كه بزرگ‌ترين انبياء مسئول نظافت مي‌شود.
ما گاهي وقت‌ها مي‌گوييم نظافت چي، بيچاه، كاري دستش نيست. ما فكر مي‌كنيم مثلاً نظافت چي، همين، كارگرهاي شهرداري حق حيات به گردن همه دارند، مسئول پاكي و نظافت شهرند، بيرون بردن زباله‌ها از شهر خيلي كار مهمي است، حق حيات دارند به گردن ما. با كمال تأسف بعضي افرادي كه نادان هستند، به اين افراد با كرامت نگاه نمي‌كنند.
پاك بودن واجب است (إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا) (مائده /6) كسي جنب شد بايد تطهير كند. (براي عبادت واجب است). اگر كسي وقتي مي‌خواهد نماز بخواند عطر بزند، ثواب يك ركعت نمازش 70 برابر مي‌شود. حواستان جمع باشد اين حرف‌ها مال 1400 سال پيش است. يعني زماني بوده كه دنياي حجاز جز شتر و شراب و قتل و غارت و توحش چيزي توش نبود؟ حالا من اين حرف‌هايي كه مي‌زنم در دنياي ماهواره و اينترنت و…، اين حرف‌ها مزه نكند، ما الآن حمام برايمان يک چيز عادي است، يک چيزي برايتان بگويم شما تعجب مي‌كنيد، بنده تعجب نمي‌كنم. رفته بودم، غرب اروپا، آنجا در دائره المعارف‌هاي اروپايي كلمه حمام تا 200 سال پيش نبوده، يعني 200 سال قبل چيزي به نام حمام در اروپا نبوده، تاريخ حمام اروپا 200 سال است، تارخ حمام در اسلام 1400 سال است.
امام صادق 1400 سال پيش مي‌گويد، آب حمام را بخور، يعني نه آب خزينه كثيف را، يعني بايد آب حمام آب آشاميدني باشد. يعني آبش بايد آبي باشد كه قابل خوردن باشد، نه يعني هر آشغالي را بخوريم، آب را گفته، يعني به قدري آب تميز باشد كه قابل خوردن باشد. آن وقت دستوراتي كه اسلام داده هر دستورش يك رساله دكتراست. به لطف خدا بعضي هايش را هم تحقيق مي‌كنند، وقتي مي‌گويد: سدر، اين برگ سدر با پوست بدن چه مي‌كند؟ اين را دنياي پزشكي بايد روشن كند، وقتي مي‌گويد: گل ختمي، دنياي طب روشن كند. اثر گل ختمي روي پوست.
وقتي مي‌گويد: حمام آب سرد، اين را بايد دنياي علم روشن كند، نقش آب سرد، روي پوست، روي اعصاب.
وقتي مي‌گويد: توي حمام آب يخ نخور، آب سرد نخور.
وقتي مي‌گويد: از حمام كه مي‌آيي بيرون پايت را با آب سرد بشوي. وقتي از حمام بيرون مي‌آيي حتماً سرت را بپوشان.
وقتي مي‌گويد با شكم پر حمام نرو، و حوله‌ات را هيچ كسي از آن استفاده نكند، مسواك را، شانه را استفاده نكند. آب حمام يک بار مصرف باشد، يعني اگر در وان آب ريختي و يک كسي استفاده كرد دومي در آن وان نرود. و اگر كسي از يک آبي استفاده كرده و دومي اگر استفاده كرد هر مرضي گرفت، داريم: «لا يلومن إلا نفسه» (كشف‌‌الغمة/ج1/ص 554) بزند توي سر خودش. آب يکبار مصرف، منتها نه آب زياد، آب اسراف نبايد باشد، اين دستورات اسلام، اين مال پاكي ظاهري، در عين حال مي‌گويد: پول حمامي را اگر نخواسته باشي بدهي، اگر حمامي راضي نباشد، يعني غير از اين كه بايد آب پاك باشد، بايد دل مردم هم پاك باشد، نمي‌شود من تميز شدم مردم هم فحش دادند، دادند، يعني مردم بايد شش گوشه دلشان راضي باشد.
اين حرف‌ها مال 1400 سال پيش است. در دنياي آن زمان، اين همه غسل مستحبي، دهها رقم غسل مستحبي. هيچ ديني به اندازه دين اسلام سفارش به غسل نكرده، غسل عيد بعثت، جمعه، عيد قربان، عيد فطر، شب احياء، يكي از عبادات به هر مناسبتي اسلام گفته برو بدنت را بشوي. اين همه سفارش به شستشوي بدن، غسل جمعه كردن و حتي براي نظافت بدن اگر مدتي چند روزي گذشت پول نداشتي، قرض كن، با پول قرضي خودت را بشوي. اگر موي زائد در بدن است و اگر ناخن، اينكه مي‌گويد زير ناخن شيطان جمع مي‌شود. شايد مراد از شيطان ميكروب است. با دندان نگير.

3- بهداشت لباس و دهان و دندان

اسلام روي پاكي خيلي عنايت دارد. آنوقت پاكي عضو، عضو:
1- دندان‌ها: مسواك. اگر كسي مسواك بزند نماز كه بخواند هر ركعتش 70 برابر مي‌شود.
2- پاكي دهان: مي‌گويد اگر سير يا پيازي خوردي، در نماز جماعت شركت نكن. ممكن است بوي پياز بغلي‌ را اذيت کند. «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُم» (مستدرك‌‌الوسائل/ج1/ص367) داريم.
3- «طَهِّرُوا أَوْلَادَكُم» (كافي/ج6/ص35) داريم. بچه‌ها را روز هفتمي كه متولد مي‌شوند، حمام ببريد و بشويد. براي لباس حديث داريم. من يکوقتي به فكر فرو رفتم كه يك «شهرداري در اسلام» بنويسم.
مسأله دود: رواياتي كه براي دود است.
مسأله زباله، كشتارگاه، خيابان، درختكاري، باغ، مراكز عمومي، مزاحمت مركب، به قول امروزي‌ها ماشين. يعني تمام چيزهايي كه الآن شرح وظايف شهرداري است همه‌اش را اينها هست و من به وزير كشور سابق هم، گفتم، تمام وظايفي كه براي شهرداري هست، براي تك تك‌ آنها حديث داريم، منتها نسل نو ما خبر ندارد. بچه‌ها فكر مي‌كنند دين فقط نماز و روزه است، تازه در نماز همه‌اش از پاكي شروع مي‌شود. يعني براي نمازت وضو نداشته باشي نمازت باطل است، يعني شما وضو داشته باشي تا «السلام عليكم» اين را بدون وضو بگويي نماز باطل است. اين دقتي كه اسلام كرده روي نظافت و بهداشت.
4- لباس سفيد و جنس آن پنبه كتان بهتر از پشم است روي تنگي لباس، گشادي و تجمل و دوخت لباس و لباس جوري باشد كه وقتي نگاه مي‌كند چشمش باز شود بعضي‌ها مي‌روند لباس مي‌خرند چشم را مي‌خاراند، رنگ لباس جوري باشد كه وقتي آدم نگاه مي‌كند آرام بخش باشد. ، قيافه را نگاه مي‌كند آرام بخش باشد، قيافه را خدا آرام بخش درست كرده برمي‌دارد يک جوري خودش را درست مي‌كند، فكر مي‌كند، هيجان آور است. اين چيزي ندارد مجبور است با كفش و كلاهش يک كاري كند كه مردم نگاه كنند.
امام كاظم(ع) فرمود: به كساني كه غير طبيعي قيافه مي‌گيرند، مثلاً بنده آخوند هستم عمامه‌ام غير طبيعي باشد، آن آقا ، يک انگشتر درست می‌كند، عقيقش قد سنگ پا، آخر اين چيست؟ تسبيحش دانه هايش اندازه يک تخم مرغ، اينها كه تسبيحشان انگشترشان، زلفشان، فكلشان، رنگ لباسشان، امام كاظم فرمود: كساني كه در قيافه يک لباسي مي‌پوشند كه مردم نگاهشان كنند، در خودش احساس كمبود مي‌كند، آن كمبود خودش را مي‌خواهد با نگاه مردم، جبران كند.
از آن طرف هم كمالي ندارد، هم می‌خواهد به او توجه كنند و كمال ندارد، اين مجبور است با انگشتر…، همه چيز بايد طبيعي باشد، نشستن‌ها، عطسه كردن‌ها، در مجلس‌ها يک جوري عطسه مي‌كند كه همه نگاهش كنند.
در رانندگي، قرآن مي‌گويد: رانندگي مي‌كني آرام رانندگي كن. يكي از بندگان خدا: (وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً) (فرقان /63) بنده خوب خدا كسي است كه وقتي راه مي‌رود آرام راه مي‌رود. نه آنقدر يواش راه برود كه بگويند: پايش درد مي‌كند، يا آنقدر تند راه برود كه بگويند ادرارش گرفته. بنده خوب خدا كسي است كه آرامش راه برود.
موتور سوار‌ي‌اش، رانندگي‌اش آرام باشد. چرا ويراژ مي‌روي، مي‌روي چرا سر موتورت را بلند مي‌كني؟ چرا هي تلو تلو مي‌خوري؟ مگر گيجي؟ رنگ اطاق بايد آرام بخش باشد. قرمز رنگ خوبي براي چشم نيست. رنگ بايد آرام بخش باشد. در قرآن يک آيه براي روان شناسي رنگ داريم. مي‌گويد: (لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرينَ) (بقره /69) رنگش جوري است كه وقتي آدم نگاهش مي‌كند آرامش دارد. رنگ اطاق و مغازه و لباس و كتاب، دكورسازي و پرده آويزان كردن، داريم: «وَ لْتَكُنْ صَلَاتُكِ فِي أَطْهَرِ أَثْوَابِكِ» (بحارالانوار/ج94/ص45) اگر پنج لباس داري بهترينش كدام است؟ هر كدام پاك‌تر است نمازت را با آن انجام بده.

4- بهداشت از تولد تا مرگ

حتي مرده‌اي را كه مي‌خواهيد دفن كند چون مي‌خواهد ملاقات با خدا بكند، به سراغ دادگاه عدل الهي برود مي‌گويند كفني تميز، پاك… «أَنْ يُكَفَّنَ الْمَيِّتُ لِيَلْقَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاهِرَ الْجَسَدِ» (بحارالانوار/ج78/ص324)
خيلي قشنگ است. ما چه ديني داريم، مرده است مي‌خواهي خاكش كني، ولي مي‌گويد بايد پاك باشد. بچه متولد مي‌شود در گوش راستش اذان بگو، حي علي الصلاة. تو قبرش هم مي‌گذارند «حي علي الصلاة» نماز مرده، يعني نماز يک سرش زايشگاه است و يک سرش قبرستان، پاكي يک سرش زايشگاه است و يک سرش قبرستان، اين عنايت، يعني ما بايد به اين ديد به اسلام نگاه كنيم كه اسلام تا چه اندازه به پاكي عنايت دارد.

5- بهداشت مسجد

وقتي مي‌خواهيد برويد مسجد ته كفشتان را ببينيد. «تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُم» (تهذيب‌‌الاحكام/ج3/ص255)، يعني هر كسي مي‌خواهد برود مسجد نگاه به كفشش كند كه يکبار چيزي به ته كفشش نچسبيده باشد كه مركز عمومي مسلمان‌ها آلوده شود.
نجس كردن مسجد حرام و پاك كردنش واجب است. دستشويي توي مسجد نباشد، بعضي‌ها مستراح را توي مسجد مي‌سازند. دستشويي بايد بيرون باشد. بيرون از مسجد، «ضَعُوا الْمَطَاهِرَ عَلَى أَبْوَابِ الْمَسَاجِدِ» (مستدرك‌‌الوسائل/ ج3/ص380) حديث‌هاي زيادي ديده‌ام كه مي‌گويد در خانه وضو بگير. نگو حالا مي‌رويم مسجد وضو مي‌گيريم چون دستشويي عمومي بهداشتش كمتر از دستشويي خصوصي است. در خانه وضو بگير مسائل بهداشتي‌اش بيشتر است.
اين حرف مال اسلام هم نيست مال تورات است. «مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِفَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ» (وسائل‌‌الشيعة/ج1/ص381)، در تورات نوشته شده خوشا به حال كسي كه دستشويي‌اش در خانه باشد. طهارت و وضويش در خانه باشد بعد بيايد مسجد، كه از سرويس عمومي كه براي اضطرار است استفاده نشود.

6- پاكي معنوي

پاكي معنوي: توي قرآن آيات فكبر، فسبح زياد است. كبر يعني «الله اكبر» سبح مي‌گويي «سبحان الله»، در اذكار «سبحان الله» از همه پررنگ‌تر است. در ركوع، «سبحان ربي العظيم» در سجده «سبحان ربي الاعلي و بحمده» در ركعت سوم «سبحان الله»، اين كلمه (يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ) (جمعه /1) سبحان الله، يعني خدايا تو پاكي، هيچ عيبي به تو نمي‌چسبد.
آن وقت ما در اطلاعيه‌ها مي‌نويسيم مرگ نابهنگام فلاني، به تو چه كه نابهنگام است به من چه؟ مگر مي‌دانيم كي وقتش هست. وقتش نبود، ما چه مي‌دانيم وقتش بود يا نبود، البته دل آدم مي‌سوزد يک جواني از دنيا برود. گريه مي‌كند. خيلي سخت است. خدا به داغدارها صبر بدهد، اما به هر حال ما نمي‌توانيم بگوييم وقتش بود يا نبود. يا در روزنامه مي‌نويسند باران نابهنگام، آقاي نويسنده چرا مي‌نويسي؟ مثلاً شما چه كاره‌اي كه بگويي؟
حديث داريم: كه خدا مي‌فرمايد: به من خدايي ياد نده. تو بندگي‌ات يادت مي‌رود. هي به خدا مي‌گويي همچين كن، الآن صلاح نيست كه همچين كني، يعني ما خدايي ياد خدا مي‌دهيم. بندگي خودمان را فراموش مي‌كنيم كار ياد خدا مي‌دهيم. خدا حكيم است. اينكه مي‌گوييم سبحان الله يعني خدا منزه است. به كسي نگويي زور بود. بعضي وقت‌ها مي‌آمدند پهلوي پيامبر مي‌گفتند يا رسول الله، (مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ) (انبياء /38) كي قيامت می‌شود؟ (وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذاب) (حج /47) مگر نمي‌گويي جهنم است، بگو زودتر بيايد ما دوست داريم همه را جابجا كنيم.
حديث داريم، اگر بي دعوت رفتي يک جايي راهت ندادند بزن توي سر خودت، مقصر خودتي.
حديث داريم، اگر دو نفر با هم حرف مي‌زنند رفتي گوش دادي ببيني چي مي‌گويند، گفتند آقا ببخشيد بفرمايد كنار، نگو اَه! چقدر بد اخلاق است، نه خير، تو بي خبر گوش ايستادي، چه حقي داري. گوش ايستادي؟ شما حق نداري گوش وايستي، حق نداري بي دعوت جايي بروي، چند جا داريم كه اگر بدبخت شدي توي سر خودت بزن.
اين آقا رانندگي بلد نبود، ماشين بابا يا داشش را برداشته رفته تصادف كرده. تلف شده حالا هم همه مردم يا خيلي از مردم مي‌نويسند مرگ نابهنگام، نخير راننده بي‌گواهينامه. حاضر نيستيم بنويسيم راننده بي‌گواهينامه، كسي كه رانندگي بلد نيست و پشت فرمان نشسته، مقررات را رعايت نكرده مي‌گوييم خدا مقصر است كه مرگش داده. خدايا، دل و چشم و نسل و فكر و شكم و گوش و دست ما را از همه عيب‌ها و لغزش‌ها پاك بفرما. جامعه ما را از افراد آلوده پاك بفرما. همه آلودگي‌هاي ظاهري و باطني را از همه افراد برطرف بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 706
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست