نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 831
1- تغيير شاه فاسق به امام عادل 2- پشتوانه مردمي، به جاي ابر قدرتها 3- تعّهد و دلسوزي، به جاي تملّق و چاپلوسي 4- عزت و كرامت، به جاي ذلت و حقارت 5- جايگزيني ارزشهاي الهي با ارزشهاي مادي 6- مهجوريت زدايي از قرآن در جامعه 7- احياء زكات و رسيدگي به محرومان 8- تقويت روحيه شجاعت در جوانان
موضوع: تغييرات و تحولات در سايه انقلاب اسلامي
تاريخ پخش: 12/11/91
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان عزيز بحث را زماني پاي تلويزيون ميبينند كه شب اول دههي فجر سال 91 است. به عنوان يك ايراني، يك مسلمان، يك طلبه به همهي عزيزان تبريك ميگويم.
خوب قديميها كه ميدانند و مسؤولان هم شنيدهاند. يك چيزهايي را ديشب يادداشت كردم كه براي شما جوانان بگويم. دههي فجر، دنياي تغييرات، تحولات، چه بود و چه شد؟
1- تغيير شاه فاسق به امام عادل
1- از سلطهي فاسق به حاكم عادل. اين خودش يك مسأله است. قدم اول است. به چه دليل شاه بايد بر ما حكومت كند؟ سوادش بيشتر است؟ سابقهاي داشت؟ پدرش رضاخان قلدر بود، آمريكاييها ميخواستند اين حكومت كند. خواست آمريكا بود. كسي از ما پرسيد كه شما به شاه رأي داديد يا نداديد؟ يك سلطهي فاسق تبديل شد به يك حكومت عادل، حاكم عادل امام خميني، اين خيلي مهم است.
حكومت بيگانه يا حكومت خودي، حكومت جبري يا حكومت انتخابي، قانون الهي يا قانون بشري،
پشتوانهي قدرت كه بود، الآن كيه؟
2- پشتوانه مردمي، به جاي ابر قدرتها
2- از پشتوانهي ابر قدرتها تغيير كرد به پشتوانهي مردمي. پشت سر شاه كه بود؟ پشت سر امام خميني كه بود؟ اين مهم است. منتهي چون در آن هستيم خيلي خبر نداريم. آدم وقتي صبح تا شام روي آسفالت راه ميرود، چند متر، صد متر، دويست متر اگر ماشينش در چاله چولهها افتاد، وقتي به آسفالت رسيد ميگويد: خدا پدرش را بيامرزد. اين تعرف الاشياء باضدادها است. شما چند متر چشمت را ببند و راه برو، بعد كه باز كردي ميگويي: اوه! نگاه كردن كه ساده نيست. اصلاً رابطهي شما با دنيا با همين دو مثقال پي است. پي چشم!
قدرت نفساني يا قدرت صائناً لنفسه (وسايل الشيعه/ج27/ص131) اين مهم است. قدرت نفساني، چه دوست دارند، چه ديگران دوست دارند. يا قدرت مخالفاً لهواه در روايات آمده است. يعني دنبال كسي برويد، از مجتهدي تقليد كنيد به امر مجتهدي جبهه برويد، كه مخالفاٌ لهواه يعني روي فرمانش هوا و هوس نباشد. مقايسه حاكمي كه همه كارهايش روي نفس است با كسي كه همه كارهايش روي فرمان الهي است.
3- تعّهد و دلسوزي، به جاي تملّق و چاپلوسي
ارتش دكوري يا ارتش مردمي، ارتش در خدمت فرد، زمان شاه ارتش در خدمت فرد بود. الآن ارتش در خدمت اسلام است. چه كساني مسؤول ميشدند؟ هركس فاسقتر، فاسدتر، متملقتر. هركس بيشتر… هويدا خم ميشد دست شاه را ميبوسيد. رئيس جمهور، نخست وزير ميشد، او دست او را ميبوسيد و او دست او را ميبوسيد. هركس تملقش بيشتر بود پست ميگرفت. البته الآن هم متأسفانه بعضي ادارهها و بعضي از مسؤولين به كساني پست ميدهند كه تملق بيشتري داشته باشد. اين عيب هنوز ريشههايش الآن هم هست. منتهي آن زمان همهگير بود حالا نه، ما مسؤول داريم كه سي سال مسؤوليت داشته و يكي از بستگانش را نبرده است. رئيس سازمان هم بوده، دهها هزار هم نيرو داشته. ولي يكي از بستگانش را، همشهريهايش را سر كار نبرده، الآن گاهي پيدا ميشوند افرادي كه چون فاميلش است، البته فاميل اگر لياقت داشته باشد عيب نيست. آنجايي عيب است كه فقط به خاطر فاميلي باشد، حالا اگر دو نفر لايق هستند، يكي لايق است و او را ميشناسند. و يكي هم لايق نيست و او را نميشناسند. خوب آن كسي را كه ميشناسد عيب نيست. بيلياقتي كه فقط به خاطر تملق جلو آمده است. بيلياقتي كه فقط به خاطر فاميلي جلو آمده است. و هيچ امتيازي ندارد. بحث آنجاست. ولي حالا ممكن است ذهن شما بگويد: بله فلاني هم برادر خانمش را سر كار برد. فلاني شوهر خواهرش را سر كار برد. ممكن است كسي برادرخانم لايقي داشته باشد. پسر لايقي داشته باشد، اگر لياقت باشد عيب نيست.
ارتشي بودن شغل بود، الآن ارتشي بودن وظيفه است. خيلي فرق ميكند. دايه شير به بچهاش ميدهد چون شغلش است، پول ميگيرد و شير ميدهد. ولي مادر هم اينطور است؟ مادر چون مادر است شير ميدهد. اينها ارزش دارد. يك تحقيقي پزشكان كردهاند كه اگر كسي كه غذا ميخورد با اشتها غذا بخورد، شما او را نگاه كني، شما به اشتها ميافتي. اما اگر كسي اشتها ندارد، الكي فيلم بازي ميكند غذا ميخورد. شما هرچه به او نگاه كني گرسنه نميشوي. يعني اشتهاي دروني من در اشتهاي بينندهي من اثر ميگذارد. اين مهم است. يك چيزي را ميگويند: حرف كه از دل برآيد، بر دل نشيند.
اگر دايهاي شيرش را در سر شيشهاي كند. شيرش را در سر شيشهاي كند و اين بچه از سر شيشهاي شير بخورد، با اين دايه محرم نميشود. يعني بايد از سينه بمكد تا به اين زن… نه به مادرش، آن زنهاي دايه.
4- عزت و كرامت، به جاي ذلت و حقارت
نظام تحقير شده يا نظام با كرامت. خيلي مهم است، رجايي كه رئيس جمهور شد، وقتي آمريكا رفت، رئيس جمهور آمريكا ملاقات خواست به او نداد. رجايي كه بود؟ يك معلم بود. معلم تحقير شده، شلاق خورده زندان رفته. اما به جايي رسيد كه مردم به او رأي دادند. و ايشان به رئيس جمهور آمريكا كه اجازهي ملاقات خواست گفت: نميخواهم ببينمت! خوب اين خيلي مهم است.
يكي از اين كشورهاي همسايه بودم. جملهاي از يك عرب شنيدم. چقدر بايد مسلمان خودش را خوار كند. گفت: «مسلم مُخ ما فيه» يعني مغز مسلمان نميكشد. اين خارجيها هستند كه بايد از صفر تا صد ما را تأمين كنند. اين عبارت را ميگويم. عبارتش چون مرا سوزاند حفظ كردم. «مسلم» يعني مسلمان، «مُخ» يعني مخ، «مسلم مخ ما فيه» مسلمان مخش نميكشد. بناي تحقير بود.
مثلاً كلاه نمدي را تحقير ميكردند. ولي شاپو را ترجيح ميدادند. شاپو با نمد چه فرقي ميكند؟ شاپو همان نمد است، يك خرده دوري دارد. ولي چون آن از خارج آمده، تكريم و تحقير.
بيرودروايسي، جمهوري اسلامي كارهاي بيرودروايسي خيلي كرد. مجتهدي كه، استاد دانشگاهي كه، پيشنمازي كه، شهرداري كه، وكيلي كه، وزيري كه، رودروايسي ندارد. ما الآن خيلي قاضي داريم كه چون در قضاوت منحرف شده، قوه قضاييه او را عزل كرده. قاضيها خودشان دادستان دارند. دادستان قضات، اينطور نيست كه قاضي هر كاري خواست بكند. قرآن به پيغمبر ميگويد: حكومت ديني حكومت رودروايسي نيست. پيغمبر بيرودروايسي به تو بگويم. تو هم خلاف كني، حالت را ميگيرم. سه جا خدا به پيغمبر اولتيماتوم داده است. گفته: (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ)(زمر/65) مشرك شوي تمام زحماتت نابود ميشود. ما در توحيد و شرك رودروايسي نداريم. يك كلمه با قرآن رودروايسي كني رگ گردنت را قطع ميكنم. عربيهايي كه ميخوانم قرآن است. (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ) (حاقه/44 و45) اگر كلمهاي را به ما نسبت بدهد، (لَقَطَعْنَا) قطع ميكنيم، (الْوَتِينَ)(حاقه/46) يعني رگ گردن. رگ گردنش را قطع ميكنيم. علي را در غدير خم معرفي كن، (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه)(مائده/67) علي را معرفي نكني، تمام زحمات 23 سالهات نابود. من با كسي رودروايسي ندارم. بي رودروايسي! البته اين كه گفتم بدنه را ميگويم. متأسفانه الآن هم يك آدمهايي هستند كه در رودروايسي دارند. سورهي برائت نازل شد. حضرت فرمود: چه كسي ميرود بخواند؟ يك نفر گفت: من! گفت: برو بخوان! بعد آيه آمد كه به جبرئيل بگو اين اهلش نيست. سورهي برائت، مرگ بر مشركين، مرگ بر كفار، اين خودش هم مشرك بوده است. گفت: خيلي خوب دومي برود. آخرش گفت: بابا اين كار، كارِ اينها نيست. بده علي بخواند! اميرالمؤمنين يك آن به سمت بت توجه نكرده است. بيرودروايسي، حالا بگوييم چون پست داديم…
5- جايگزيني ارزشهاي الهي با ارزشهاي مادي
يك خرده راجع به ارزشها صحبت كنم چون دارد از بين ميرود. اين جمله را عنايت كنيد. گوش بدهيد. ناقلش آيت الله سبحاني است. من از ايشان شنيدم.
مي گفت: امام وارد مسجد فيضيه شد درس بدهد. مسجد فيضيه يك مَدرَس دارد مثلاً هشتاد متر. باقياش هم كتابخانه است. هر روز امام آنجا درس ميداد. امام به طور طبيعي وارد فيضيه شد و به سمت مدرس رفت. تا وارد شد ديد يك بچه طلبهاي يك كتابي باز كرده، روي كتابش افتاده و دارد مطالعه ميكند. تا امام ديد اين بچه طلبه روي كتابش افتاده و مطالعه ميكند، امام فرمود: هيچي نگوييد: برگرديد. خوب اين بچه طلبه هم نفهميد كه امام آمد و برگشت. گفتند: آقا چرا درس نميدهي؟ گفت: خوب ايشان مطالعه ميكند. گفتند: آقا ما صد نفر هستيم. حالا آن زمان شاگردان امام صد نفر بودند. صد نفر هستيم اين يك نفر. گفت: باشد. قرآن نگفته: «ان اكرمكم عند الله اكثركم» ميگويد: (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم)(حجرات/13) يكي و صد تا ندارد. گفتند: آقا شاگردان شما مجتهد هستند. اين طلبه سال اول طلبگياش است. اين مدرسهي ابتدايي است و آنها دارند دورهي تخصصي ميخوانند. فرمود: نگفته «ان اكرمكم عند الله متخصصكم». اين حرفها نيست. گفتند: آقا ما هر روز ميآمديم. اين بيخود امروز آمده و نشسته. جاي ما است. فرمود: هرروز شما زودتر ميآمديد جاي شما بوده، امروز اين زودتر آمده جاي ايشان است. گفتند: آقا به او بگوييم خودش ميرود. گفت: در رودروايسي گير ميكند. سرش را بلند كند ميبيند صد تا آقا بالاي سرش ايستاده است، خوب ميرود. اين «المأخوذ حياء كالمأخوذ غصباً» كسي اگر از رودروايسي جايش را به شما بدهد، نماز شما هم باطل است. گفتند: حالا چه كنيم؟ گفت: هيچي دور حوض فيضيه قدم بزنيد، اگر اين رفت درس ميدهيم. منتهي به او اطلاع ندهيد. اگر خودش رفت ميرويم. اين بچه طلبه نشسته بود، درس ميخواند.
آيت الله سبحاني ميگفت: امام يك ساعت دور حوض فيضيه قدم زد و ما هم مثل مكه طواف كرديم. هيچي، آن روز امام به ما درس نداد. آن روز امام به ما درس نداد. آنوقت ميدانيد من چه گفتم؟ گفتم: امام آن روز به شما درس داد. درس واقعي همين است. باقي كه ميخوانيم اينها درس نيست كه ما ميخوانيم. اگر درس بود، اميرالمؤمنين ميفرمايد: «ثمرة العلم العبادة [العبودية]» (غررالحكم/حكمت798). ثمرهي درس تواضع است. اگر فوق ليسانسها بيش از ليسانسها سلام كردند، زنده باد اين. اگر ليسانسهها بيش از ديپلمهها، اگر ديپلمهها بيش از راهنماييها، اگر آمار مسجدها را گرفتيد، بچههاي دانشجو بيشتر از دبيرستانيها بودند. دبيرستانيها در مسجد بيشتر از راهنماييها بودند، مدرسههايشان اگر اينطور بود. اگر ادب باسوادها نسبت به استادشان و پدر و مادرشان بيشتر بود اين علم مفيد است. ارزش اين است. امام آن روز به شما درس داد.
يك انقلابي شد. انقلاب عظيمي شد. باز هم عرض كردم بحث اين نيست كه همه مردم خوب شدند. من يك چيزي به شما بگويم. اين پنبه را از گوشتان بيرون آوريد. اگر فكر ميكنيد كه يك زماني بيايد كه همهي مردم عادل باشند، زمان امام زمان هم يهودي خواهد بود. مسيحيها هم خواهند بود. سؤال؟ در زمان امام زمان(ع) كسي بخواهد فحش بدهد، لال ميشود؟ نه. زبانها كار ميكند. آدمها هم غيظ ميكنند، زباني كه كار ميكند و آدمها هم غيظ ميكنند، فحش هم ميدهد. نظام عوض ميشود، نه اينكه همه آدمهاي عادل ميشوند. نظام عوض ميشود. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْض)(نور/55) يعني مؤمنين و اينهايي كه كار نيك ميكنند، اينها حكومت را بدست ميگيرند. معنايش اين نيست كه همه مردم از دَم تا دُم عادل شوند. گاهي وقتها تا يك چيزي ميگوييم، ميگويد: آقا اين شيخ قرائتي در تلويزيون چه ميگويد؟ دلش خوش است! خودش خبر ندارد كه فلاني پارتي بازي كرد. فلاني عزل بيخود و نصب بيخود. فلاني چه… بله ممكن است خيلي كار بيخود هم شود. اما نظام چه؟ انقلاب و ارزشها…
نماز جمعهها، بالاي ششصد تا نماز جمعه داريم. زمان شاه چند تا نماز جمعه داشتيم؟ اعتكافها، در زمان شاه تا آنجايي كه من يادم است يك جا اعتكاف ميكردند، در قم، آن هم مسجد امام، آن هم فرض كنيد با كم و زيادش صد نفر، دويست نفر. اعتكاف چند صدهزار نفري نبود.
6- مهجوريت زدايي از قرآن در جامعه
حفظ قرآن، ما اوايل انقلاب پاكستان رفتيم. آنجا با ما يك مصاحبه كردند كه در ايران چقدر حافظ قرآن است؟ من راستش اول انقلاب بود ترسيدم بگويم. چون خيلي حافظ قرآن نداشتيم. ديدم اگر راست بگويم آبروي ايران ميريزد. دروغ بگويم دروغ حرام است، گناه كبيره است، آن هم از آخوند بدتر. ميدانيد آخوندها، مسؤولين، معلمين، پدر و مادرها، اينهايي كه مسؤوليتي دارند، مثلاً در خانه پدربزرگ است، مادربزرگ است، مادر است. بچه به مادر نگاه ميكند. بچه به پدر نگاه ميكند. اگر كسي مورد نگاه ديگران است، اگر گناه كند گناهش دوبله است. ميخواهيد آيهاش را هم بخوانم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»«يا نِساءَ النَّبِيِّ» اي زنان پيغمبر! (مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ)(احزاب/30) اگر شما كه زن پيغمبر هستيد خلاف كنيد، (يُضاعَفْ) عذاب شما دو برابر است. چرا؟ براي اينكه مردم به شما نگاه ميكنند.
شقراني كسي بود فاميل امام صادق بود. فرمود: بدي از هركسي بد است ولي از تو بدتر است. چون تو فاميل من هستي. بنابراين اين زن و بچهي مسؤولين، زن و بچهي روحانيون، زن و بچهي امام جمعهها، اينها بايد يك خرده از ديگران بهتر باشند. نگويند: برو بابا، او هم خانمش، دخترش، پسرش، اين مهم است.
نماز جماعت ادارهها، اصلاً در ادارات نماز جماعت نبود. من سراغ دارم كسي را كه ميگفت: ميخواستم نماز بخوانم يك پلاستيك در جيب من بود، به خود من گفت. پلاستيك را بيرون ميآوردم، ميرفتم دستشويي، به اسم دستشويي ميرفتم شيلنگ ميگرفتم اطراف دستشويي را ميشستم كه شرعاً پاك باشد. نايلون ميانداختم كه پاي من تر نشود. روي نايلون در مستراح نماز ميخواندم. بعضي جاها اينطور بود. البته همه جا اينطور نبود. زمان شاه يك جاهايي نماز ميخواندند. دور از انصاف نرويم. اما اينطور كه بعد از انقلاب هم نمازخوانها بالاخره حالا زير زمين و يك جاهاي دخمهاي را نمازخانه ميكردند. همهي اتاقهاي مدير كل بهتر از نمازخانه بود. الآن نه! الآن هم خيلي جاها، ادارهي جناب مدير اتاقش بهتر از نمازخانه است. ولي كم كم من بسياري از موارد ديدم، كه مقايسه كردم بين نمازخانه و اتاق مدير و ديدم نه، نمازخانه قشنگ شده. خيلي بد است كه هركس بخواهد با من مدير كل مذاكره كند. مدير كل كيه؟ از ترس پشه در پشه بند ميرود. هركس مدير كل ميخواهد مذاكره كند بايد در اتاق لوكس برود. هركس ميخواهد با خدا گفتگو كند بايد در دخمه برود. به ما گفتند: براي نماز لباس ويژه تهيه كنيد.
خانمها يك خوبي دارند كه مردها ندارند، اين است. كه خانمها بخواهند نماز بخوانند با چادر سفيد نماز ميخوانند. چادر نمازشان با باقي چادرهايشان فرق ميكند. اين كار، كار قشنگي است. چند كار خوب زنها ميكنند كه مردها نميكنند.
چند كار خوب اهل سنت ميكند كه شيعهها ندارند. توجه به قرآن، توجه به اهميت نماز جماعت. ما هركس خوب است، بايد بگوييم: اين خوب است. خجالت هم نكشيم. اين از من بهتر است.
نماز عاشورا، يادم نميرود در يكي از شهرها، حالا ميدانم كدام شهر است اما نميخواهم در تلويزيون اسمش را ببرم. اين را آيت الله فاضل لنكراني ميگفت، خدا رحمتش كند. ميگفت: فلان شهر به فلان آيت اللهي كه مرجع تقليدشان بود گفتند: آقا شما امشب به مسجد نيا. شب عاشورا است ميخواهيم سينه بزنيم. نمازت را در خانه بخوان. يعني هيأتي به خودش اجازه ميداد كه به مرجعش بگويد: امشب نماز نخوان. در خانه نماز بخوان، ميخواهيم سينه بزنيم. ولي الآن نماز جماعت تا دل نيويورك پيش رفته است. شيعيان دنيا در خيابان نماز ميخوانند.
پاكستان بوديم گفتند: اينجا حافظ قرآن پانصد هزارتا است. ايران چند تا حافظ قرآن دارد؟ من ديدم چه بگويم؟ من هروقت در جوابها گير ميكنم ميگويم: اين سؤالتان را يك خرده توضيح بدهيد. تا توضيح ميدهد من فكر ميكنم. اين فوت كاسهگري ما است. آخوندها روي منبر وقتي يك چيزي يادشان ميرود ميگويند: سه تا صلوات بلند. در اين سه صلوات اينها فكر ميكنند. اين مسأله…
پاكستان 500 هزار حافظ قرآن دارد. ايران چند تا؟ بالاخره آنجا گفتم كه در ايران حافظ قرآن تربيت نميكنيم. ما محافظ قرآن تربيت ميكنيم. اين قاطي كرد و گفت: حالا تو توضيح بده. (خنده حضار) گفتم: حافظ قرآن تيزهوش است و قرآن را حفظ ميكند. محافظ قرآن ممكن است حمد و سورهاش هم غلط باشد، ولي تكه تكه ميشود و يك وجب از زمينش را به صدام نميدهد. اين محافظ قرآن است. شما حافظ تربيت ميكنيد و ما محافظ. ولي خوب خدا ما را نجات داد. خدا ما را نجات داد. ولي الآن در حفظ قرآن خوب مسأله مهمي است.
چقدر كتاب زمان شاه تأليف ميشد و الآن چقدر؟ شما بگو جمعيت هم دو برابر شد. خيلي خوب زمان شاه سي و پنج ميليون بوده، حالا هفتاد ميليون با كم و زيادش. جمعيت دو برابر شده. توليد كتاب دو برابر شده يا چند برابر شده؟ نوع كتابهايي كه توليد ميشود. اينها بايد آدم بنشيند و ببيند دههي فجر چه بود و چه شد؟
7- احياء زكات و رسيدگي به محرومان
مسألهي زكات، تمام ايرانيها حالا يك «الا» بگويم براي اينكه ممكن است افرادي خودشان شخصي زكات ميدادند. حق آنها از بين نرود. جز افراد نادري كه شخصاً زكات ميدادند، زكات نبود، يكي از آقايان ميگفت: زكات (رضوان الله تعالي عليه)! (خنده حضار) يعني مُرد! نماز هست زكات هيچي به هيچي! زكات نبود. در سايهي انقلاب مسألهي زكات مطرح شد. امسال اينطور كه به من گفتند: صد ميليارد تومان زكات است. تازه الآن كه زكات هست شايد ده درصد مردم زكات بدهند. نه يكي و دو تا و سه تا و پنج تا و ده تا. اينقدر حديث داريم كه اگر همه مردم زكات بدهند روي كرهي زمين گرسنهاي نميماند.
زكات براي خودت نيست. (أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ) (واقعه/64) تو فكر ميكني، تو زارع هستي. خدا زارع است. تو در اين15 كيلو گندم حق كشتت را، برداشتت را، درو كردنت را، آبياريات را، سمپاشي ات را، هرچه ميخواهي، آيا خورشيد در اين گندم سهم ندارد؟ آيا باد سهم ندارد؟ باران سهم ندارد؟ خورشيد و باران براي خدا نيست؟بابا، پانزده كيلو، بيست كيلو، يك كيلويش براي خداست. تازه به خدا كه نميدهي. خدا كه شكم ندارد. خدا كه شكم ندارد. زكاتت را به فقرا بده. اين زكات بايد احيا شود. و سر و كلهي زكات «الْحَمْدُ لِلَّه»پيدا شد.
خود سيماي شهر، خانههاي مناطق فرسوده تغيير پيدا كرد. در هر طرف آدم ميرود ميبيند خيلي ساختمانسازي زياد شده است. البته ما يك گلهاي از ساختمانسازها و مسكن مهر و وزارت مسكن و اينها داريم. خدمت وزير هم گفتيم. ايشان هم يك جوابهايي داده. ميگويد: مسجد داريم. منتهي ميگوييم: مسجدش كجاست؟ ميگويد: مسجد آن پشتهاست.
يك كسي برنج سفيد آورد. گفت: خورشتاش كو؟ گفت: خورشتاش آن زيرهاست! چنگال بزن درميآيد. خورشت بايد رو باشد. يعني وقتي مسكن مهر را افتتاح ميكند، رئيس جمهور يا هركس، بايد اين منار و گنبدش هم پيدا باشد. ما خيلي برج ميبينيم. نميگويم مسجد نيست. حالا فردا يكوقت نگويند: آقاي قرائتي حق ما را از بين بردي. بايد مطرح باشد. مسجد بايد اول ساخته شود. قرآن ميگويد: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاس)(آلعمران/96) يعني يكجايي كه ميخواهيد شهرك بسازيد، اول مسجدش را درست كنيد و بعد براساس مسجد خانه بسازيد. ما اول خانه ميسازيم. آدم كه زن ميخواهد، شوهر ميخواهد، اول به پدر و مادرش ميگويد. اين دختر و پسرها اول خودشان حرفهايشان را ميزنند، آخر جهت اطلاع به مادرشان ميگويند. اول به پدر و مادرت بگو و بعد… اين اول همه حرفهايش را ميزند، بعد جهت اطلاع…
8- تقويت روحيه شجاعت در جوانان
روحيهي شجاعت در نسل نو، زماني كه زمان شاه راهپيمايي ميشد، يادم نميرود كه بود. در ذهنم هست كه بود. گفت: شما حرف حسابتان چيست؟ مگر نميگوييد: مرگ بر شاه! آدم نميتواند مستأجرش را از خانهاش بيرون كند. شما ميخواهيد شاه را از مملكت بيرون كنيد؟ بچهها ميگفتند: مرگ بر شاه، مرگ بر شاه! هرچه ميگفت: بچهها شما نميفهميد. شاه نميرود. ميگفتند: مرگ بر شاه، مرگ بر شاه! بالاخره بچههاي ايران فهميدند به خودشان اعتماد كردند. خودشان را يافتند.
دقيقه آخر اين را هم بگويم. اگر ميخواهيد جمهوري اسلامي كامل شود راه تكامل جمهوري اسلامي اين است. ماشين چطور ماشين شد؟ هرطور ماشين شد خودمان هم بايد همانطور شويم. چگونه ماشين، ماشين شد؟
1- كشف معدن
2- استخراج معدن
3- ذوب معدن
4- قطعه سازي
5- اتصال قطعات. ماشين شد.
جمهوري اسلامي چه زماني كامل است؟ همه استعدادها كشف شود. شما باور ميكنيد كه انرژي هستهاي در طبيعت و ماده و جمادات باشد، در مخ شما نباشد؟ حتي دختر و پسرهايي كه فكر ميكنند تيزهوش نيستند. در كنكور رد ميشوند، فكر ميكنند استعدادش پايين است، اينها ممكن است در آن رشتهاي كه ميخواهند رد شوند، اما در رشتههاي ديگر ممكن است نابغه باشند. داروين در دو رشته در دانشگاه شكست خورد. داروين رئيس علوم طبيعي شد. خيلي از نوابغ ما بروند كار ديگر بكنند خيط است. نميدانم براي شما گفتم يا نه. من نابغه نيستم ولي در معلمي قوي هستم به لطف خدا. من كه در معلمي سي چند سال است در تلويزيون هستم، در يك روستا رفتم روضه بخوانم مرا بيرون كردند. صدا ندارم. هرچه روضه ميخواندم مردم ميخنديدند.
ممكن است كسي در يك رشته نتواند. شكست خورده منتهي بايد كشف كنيم. ما به چه دردي ميخوريم؟ بعد بايد خودمان را استخراج كنيم. (يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور)(بقره/257) من! پهلوي اين!؟ خوب چه اشكالي دارد؟ مادر شوهر بي سواد است پيش عروسش درس بخواند. نه! توهين به من است. من پيش دخترم درس بخوانم؟ من پيش عروسم درس بخوانم؟ ما ميدانيد سالي چند صد ميليون تومان پول تكبر پير زنها را ميدهيم؟ در خانه عروس باسواد است، داماد با سواد است. دختر و پسر باسواد است، مادرشان بيسواد است، ميگويد: مادر جان شبي نيم ساعت كنار اين درس بخوان. نه! نه! ميگوييم: چرا نه؟ ميگويد:من پهلوي اين درس بخوانم؟ ميگوييم: پس چه كنيم؟ ميگويد: يك معلم بگير. هيچي ما پول ميگيريم از دولت به نهضت سواد آموزي ميدهيم، اين ميآيد به اين درس ميدهد. خوب اين درس ميدهد در خانه بدهد. آقا نمازت غلط است. خوب جلوي كسي بخوان. نه!
ذوب… يك سري از كارها را بايد ذوب شويم. ولش كن خودت را نبين. او را ببخش. نخير! كينه داريم. خودمان را تصفيه نكرديم. قطعهسازي، خودسازي، اتصال قطعات. اگر بشر خودش را كشف كند، استخراج كند، خودش را آب كند، خودسازي كند، افراد خودساخته به هم متصل شوند، متحد شوند، مونتاژ شوند، همان كاري كه روي ماشين كرديم، ماشين شد همان كار را روي آدمها كنيم آدم شود.
خوب اين جمهوري اسلامي را چه كسي به ما داد؟ شهدا. چقدر جوان شهيد شدند. چه آدمهايي شهيد شدند. چه عزيزاني شهيد شدند. خدايا به آبروي شهداي ما اين جمهوري اسلامي را به اعلا درجه برسان.
در مملكت ما سه گروه هستند. عدهاي به نظام خدمت ميكنند. خدايا همهي مددهاي غيبي را بر اينها نازل بفرما.
عدهاي در جمهوري اسلامي خدمت نميكنند، خائن هم نيستند. بيتفاوت هستند. آن تعهد و سوزي را كه بايد داشته باشند ندارند. خدايا به آنها هم دلسوزي مرحمت بفرما.
تك و تايي هم هستند آدمهايي كه در جمهوري اسلامي خائن هستند. عقربك روحشان هنوز بعد از 32 سال به سوي آمريكا است. نميداند كه آمريكا چه كرد با هوادارانش. مگر شاه هوادارش نبود؟ شاه وقتي ميخواست پناهنده شود، آمريكا به او پناهندگي نداد. گفت: مصر برو. يكي از اين كشورهايي كه آمريكا حمايت ميكند. هركدام سرنگون شوند، آمريكا يك اتاق اجارهاي به اينها نميدهد. برخورد آمريكا با اينها مثل برخورد ما با انار است. انار تا آب دارد دو دستي بالا ميآوريم، هان… احوال شما، دو تا لب را ميگذاريم و ميمكيم. وقتي آبش تمام شد پرتش ميكنيم. تا شاه، شاه است و نفت دارد، بله اعلي حضرت همايون، ابرقدرت! تا ديدند شاه نيست، يك اتاق اجارهاي كسي به اينها نميدهد. بايد ببينيم دشمن ما كيه؟ مگر ماهواره نيست. چرا آمريكا فرمولهاي صنعتياش را با ماهواره به دانشجويان ما ياد نميدهد؟ عكس سكس هرچه ميخواهي ميفرستد. هرچه عكس برهنه لخت خواستي برايت ميفرستد كه تو عياش شوي. اما اگر يك فرمول علمي داشته باشد يادت نميدهد. پيداست نميخواهد شما ياد بگيري. اگر خودت هم مثل انرژي هستهاي كشف كني، جيغ ميزند. پيداست كه بفهميم دشمن ما كيه. بعضيها در ايران هستند و دلشان به آنجا خوش است. آنها را هم اگر قابل هستند هدايت بفرما.
دههي فجر مبارك… روح امام شاد، براي شادي روح امام و همه شهدا سه صلوات بفرستيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- مهمترين تغيير و تحولي كه در سايهي انقلاب رخ داد، كدام بود؟
1) تبديل سلطه شاه فاسق به امام عادل
2) تبديل پشتوانه خارجي به پشتوانه مردمي
3) هر دو مورد
2- آيه 65 سوره زمر چه هشداري به اهل ايمان ميدهد؟
1) نزول عذاب در صورت گناه
2) حبط اعمال در صورت انحراف
3) سلطه دشمنان در صورت غفلت
3- ملاك و معيار كرامت در نزد خداوند چيست؟
1) كسب علم و دانش
2) تقوا و پرهيزكاري
3) خدمت به محرومان
4- در آيه 55 سوره نور، خداوند چه وعدهاي به مؤمنان ميدهد؟
1) سكونت در بهشت
2) نعمتهاي ويژه
3) حكومت در زمين
5- براساس قرآن، مجازات چه كساني دو برابر است؟
1) دانشمندان غافل
2) ثروتمندان بخيل
3) مسئولان و بزرگان جامعه
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 831